آیا عبارت (گفتگوی تمدن ها) که در دوره آقای خاتمی رواج پیدا کرد، همان ( گفتگو و ایجاد رابطه با دولت آمریکا) بود که با استفاده از کلماتی دیگر مطرح شد و یا منظور چیز دیگری بود ؟ ایده گفتگوی تمدنها در واکنش و مقابل نظریه برخورد تمدنها که از سوی ساموئل هانتینگتون -از نظریه پردازان مشهور آمریکایی -ارائه شد ،مطرح گردید با این توضیح که بر اساس نظریه برخورد تمدنها ، تقابل تمدنها سیاست غالب جهانی و آخرین مرحله تکامل درگیریهای عصر نو به شمار می آید به اعتقاد هانتینگتون با پایان جنگ سرد دوران رقابت های ایدئولوژیک خاتمه می یابد و سپس دوران جدیدی به نام عصر برخورد تمدنها آغاز می شود او تمدنهای زنده دنیا را هشت تمدن بزرگ غربی ، کنفوسیوسی ، ژاپنی ، اسلامی ، هندو ، اسلاو ، ارتدکس ،آمریکای لاتینی می داند ،بر پایه این نظریه مشعل رهبری جهان از نظر سیاسی در قرن آینده در دست آمریکا و اروپا خواهد بود و احتمالاً مرکز قدرت از آمریکا به فدراسیون اروپا منتقل خواهد شد ( پل کندی ، در تدارک قرن بیست ویکم ، ترجمه عباس مخبر ، ص 371) از دیدگاه هانتینگتون شش دلیل برای برخورد تمدنها وجود دارد 1- وجود اختلاف میان تمدنها نه تنها واقعی که اساسی است 2- با گسترش وسایل ارتباط جمعی ، گویا جهان در حال کوچک تر شدن است و درون هر تمدن ، امکان اشتراک افزایش می یابد 3- روندهای نوسازی اقتصادی و تحول اجتماعی در سراسر جهان انسانها را از هویت دیرینه و بومی شان جدا می سازد 4- نقش دو گانه غرب ، رشد آگاهی تمدنی را فزونی می بخشد 5- کمتر می توان بر ویژگیها و اختلاف های فرهنگی سرپوش گذارد 6- منطقه گرایی اقتصادی در حال رشد است و از این طریق خود آگاهی تمدنی تقویت می شود ( ساموئل هانتینگتون ، رویارویی تمدنها، ترجمه مجتبی امیری ، اطلاعات سیاسی-اقتصادی ، ش 69-70، ص 4-10)هانتینگتون بر این باور است که خصومت اسلام و غرب رو به افزایش است و در نهایت تمدن اسلامی رو در روی تمدن غربی و مسیحی خواهد ایستاد اما این تمدن غربی است که سرانجام پیروز خواهد شد هر چند بعدها هانتینگتون از این نظر خود فاصله گرفت و چنین اظهار داشت که در کتابم گفته بودم بی گمان قصه اسلام یکسره خواهد شد و کار این تمدن به پایان خواهد رسید اما اکنون پس از مشاهدات و ملموسات دریافتم که نظریه پیشین من در مورد تمدن اسلامی اشتباه بوده است من اکنون بر این باور دارم که تمدن اسلامی تمدن ماندگار و پایاست. ( محسن قانع بصری ، هانتینگتون : تغییر عقیده دادم ، فکر نو ،ش1، ص7) بهر حال نظریه برخورد تمدنها به لحاظ حساسیتی که در سطح بین المللی بر انگیخت از جهات مختلف مورد نقد وبررسی قرار گرفت ، و نظریه گفتگوی تمدنها در واکنش به این نظریه و به عنوان بدیلی برای آن از سوی جناب آقای خاتمی مطرح گردید و مورد استقبال جامعه بین المللی قرار گرفت تا آنجا که مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 13/8/ 1377 به اتفاق آرا پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران را در مورد نامگذاری اولین سال هزاره جدید به سال گفتگوی تمدن ها تصویب کرد در این نظریه دلایلی که هانتینگتون برای برخورد تمدنها عنوان کرده است را نه دلیلی بر ضرورت برخورد تمدنها که حاکی از ضرورت گفتگوی ملتها و تمدنها دانسته شده واز این رو افق جدیدی را فرا روی جهان قرار می دهد هر چند این ایده فاصله زیادی با واقعیتهای وجود دارد بنابر این ایده گفتگوی تمدنها مساله ای فراتر از گفتگو و ایجاد رابطه با دولت آمریکا می باشد اگر چه این پیامد و نتیجه را بدنبال دارد . اما در خصوص اطلاق تمدن بر غرب و دولت آمریکا باید بگوییم در واقع تمدن غربی از آنجا که تنها به جنبه های مادی انسان توجه نموده است و جنبه های معنوی انسان را در نظر نگرفته است شایسته نام تمدن نیست زیرا تمدن در صورتی سزاوار نام تمدن انسانی است که به جنبه های مادی و معنوی انسان در کنار هم توجه نموده و به رشد وشکوفایی انسان در هر دو جهت بیانجامد چیزی که غرب فاقد آن است و نتیجه پیشرفت مادی و تکنولوژیک غرب پس رفت در جنبه های اخلاقی و انسانی بوده است و این پیشرفت تک بعدی نمی تواند زندگی آینده انسان را رهبری و اداره نماید اما به هر حال و در حقیقت دستاورد تمدن غرب در فاقد جنبه های معنوی انسان است ولی به هر حال به لحاظ سیطره اقتصادی ، تکنولوژیکی ، سیاسی غرب نمی توان موجودیت آنرا نادیده گرفت و در بحث گفتگوی تمدن ها نامی از آن به میان نیاورد .(برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- تافلر، الوین وهایدی، به سوی تمدن جدید، ترجمه محمدرضا جعفری،تهران: سیمرغ 1376. 2- تافلر، الوین وهایدی، جنگ و پادجنگ، ترجمه مهدی بشارت، تهران: اطلاعات 1374. 3- نظریه رویارویی تمدنها از دیدگاه منتقدان ، مجتبی امیری ، اطلاعات سیاسی - اقتصادی ، ش 73 -74 4- هانتینگتون، ساموئل،نظریه برخورد تمدنها و منتقدانش، ترجمه مجتبی امیری، تهران:انتشارات وزرات امور خارجه، 1375. 5- چیستی گفتوگوی تمدنها، مجموعه مقالات، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، 1377) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 11/100112187)
آیا عبارت (گفتگوی تمدن ها) که در دوره آقای خاتمی رواج پیدا کرد، همان ( گفتگو و ایجاد رابطه با دولت آمریکا) بود که با استفاده از کلماتی دیگر مطرح شد و یا منظور چیز دیگری بود ؟
آیا عبارت (گفتگوی تمدن ها) که در دوره آقای خاتمی رواج پیدا کرد، همان ( گفتگو و ایجاد رابطه با دولت آمریکا) بود که با استفاده از کلماتی دیگر مطرح شد و یا منظور چیز دیگری بود ؟
ایده گفتگوی تمدنها در واکنش و مقابل نظریه برخورد تمدنها که از سوی ساموئل هانتینگتون -از نظریه پردازان مشهور آمریکایی -ارائه شد ،مطرح گردید با این توضیح که بر اساس نظریه برخورد تمدنها ، تقابل تمدنها سیاست غالب جهانی و آخرین مرحله تکامل درگیریهای عصر نو به شمار می آید به اعتقاد هانتینگتون با پایان جنگ سرد دوران رقابت های ایدئولوژیک خاتمه می یابد و سپس دوران جدیدی به نام عصر برخورد تمدنها آغاز می شود او تمدنهای زنده دنیا را هشت تمدن بزرگ غربی ، کنفوسیوسی ، ژاپنی ، اسلامی ، هندو ، اسلاو ، ارتدکس ،آمریکای لاتینی می داند ،بر پایه این نظریه مشعل رهبری جهان از نظر سیاسی در قرن آینده در دست آمریکا و اروپا خواهد بود و احتمالاً مرکز قدرت از آمریکا به فدراسیون اروپا منتقل خواهد شد ( پل کندی ، در تدارک قرن بیست ویکم ، ترجمه عباس مخبر ، ص 371) از دیدگاه هانتینگتون شش دلیل برای برخورد تمدنها وجود دارد 1- وجود اختلاف میان تمدنها نه تنها واقعی که اساسی است 2- با گسترش وسایل ارتباط جمعی ، گویا جهان در حال کوچک تر شدن است و درون هر تمدن ، امکان اشتراک افزایش می یابد 3- روندهای نوسازی اقتصادی و تحول اجتماعی در سراسر جهان انسانها را از هویت دیرینه و بومی شان جدا می سازد 4- نقش دو گانه غرب ، رشد آگاهی تمدنی را فزونی می بخشد 5- کمتر می توان بر ویژگیها و اختلاف های فرهنگی سرپوش گذارد 6- منطقه گرایی اقتصادی در حال رشد است و از این طریق خود آگاهی تمدنی تقویت می شود ( ساموئل هانتینگتون ، رویارویی تمدنها، ترجمه مجتبی امیری ، اطلاعات سیاسی-اقتصادی ، ش 69-70، ص 4-10)هانتینگتون بر این باور است که خصومت اسلام و غرب رو به افزایش است و در نهایت تمدن اسلامی رو در روی تمدن غربی و مسیحی خواهد ایستاد اما این تمدن غربی است که سرانجام پیروز خواهد شد هر چند بعدها هانتینگتون از این نظر خود فاصله گرفت و چنین اظهار داشت که در کتابم گفته بودم بی گمان قصه اسلام یکسره خواهد شد و کار این تمدن به پایان خواهد رسید اما اکنون پس از مشاهدات و ملموسات دریافتم که نظریه پیشین من در مورد تمدن اسلامی اشتباه بوده است من اکنون بر این باور دارم که تمدن اسلامی تمدن ماندگار و پایاست. ( محسن قانع بصری ، هانتینگتون : تغییر عقیده دادم ، فکر نو ،ش1، ص7)
بهر حال نظریه برخورد تمدنها به لحاظ حساسیتی که در سطح بین المللی بر انگیخت از جهات مختلف مورد نقد وبررسی قرار گرفت ، و نظریه گفتگوی تمدنها در واکنش به این نظریه و به عنوان بدیلی برای آن از سوی جناب آقای خاتمی مطرح گردید و مورد استقبال جامعه بین المللی قرار گرفت تا آنجا که مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 13/8/ 1377 به اتفاق آرا پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران را در مورد نامگذاری اولین سال هزاره جدید به سال گفتگوی تمدن ها تصویب کرد در این نظریه دلایلی که هانتینگتون برای برخورد تمدنها عنوان کرده است را نه دلیلی بر ضرورت برخورد تمدنها که حاکی از ضرورت گفتگوی ملتها و تمدنها دانسته شده واز این رو افق جدیدی را فرا روی جهان قرار می دهد هر چند این ایده فاصله زیادی با واقعیتهای وجود دارد بنابر این ایده گفتگوی تمدنها مساله ای فراتر از گفتگو و ایجاد رابطه با دولت آمریکا می باشد اگر چه این پیامد و نتیجه را بدنبال دارد . اما در خصوص اطلاق تمدن بر غرب و دولت آمریکا باید بگوییم در واقع تمدن غربی از آنجا که تنها به جنبه های مادی انسان توجه نموده است و جنبه های معنوی انسان را در نظر نگرفته است شایسته نام تمدن نیست زیرا تمدن در صورتی سزاوار نام تمدن انسانی است که به جنبه های مادی و معنوی انسان در کنار هم توجه نموده و به رشد وشکوفایی انسان در هر دو جهت بیانجامد چیزی که غرب فاقد آن است و نتیجه پیشرفت مادی و تکنولوژیک غرب پس رفت در جنبه های اخلاقی و انسانی بوده است و این پیشرفت تک بعدی نمی تواند زندگی آینده انسان را رهبری و اداره نماید اما به هر حال و در حقیقت دستاورد تمدن غرب در فاقد جنبه های معنوی انسان است ولی به هر حال به لحاظ سیطره اقتصادی ، تکنولوژیکی ، سیاسی غرب نمی توان موجودیت آنرا نادیده گرفت و در بحث گفتگوی تمدن ها نامی از آن به میان نیاورد .(برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- تافلر، الوین وهایدی، به سوی تمدن جدید، ترجمه محمدرضا جعفری،تهران: سیمرغ 1376. 2- تافلر، الوین وهایدی، جنگ و پادجنگ، ترجمه مهدی بشارت، تهران: اطلاعات 1374. 3- نظریه رویارویی تمدنها از دیدگاه منتقدان ، مجتبی امیری ، اطلاعات سیاسی - اقتصادی ، ش 73 -74 4- هانتینگتون، ساموئل،نظریه برخورد تمدنها و منتقدانش، ترجمه مجتبی امیری، تهران:انتشارات وزرات امور خارجه، 1375. 5- چیستی گفتوگوی تمدنها، مجموعه مقالات، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، 1377) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 11/100112187)
- [سایر] مسئلهی رابطه با آمریکا در زمان دولت موقت چگونه بود؟
- [سایر] منطق رهبر انقلاب برای مذاکره نکردن با آمریکا چیست؟در جلسه خصوصی رهبر انقلاب و آقای هاشمی با موضوع رابطه با آمریکا چه گذشت؟
- [سایر] همان طور که می دانیم هر قوم و ملتی، فرهنگ و عقائد مخصوص به خود دارد و چون آن را براساس مبانی خود درست می داند با ابزارهای مختلف در راستای تبلیغ و فراگیری و در نهایت جهانی نمودن آن باورها تلاش می نماید (همان طور که ما به عنوان مسلمان همچنین هدفی را در نشر و تبلیغ اسلام داریم) بر این اساس چرا این گونه اقدامات را از جانب سایر ملت ها از جمله یهود ، آمریکا و ... ، زشت و ناپسند می دانیم؟ و تعابیری نظیر تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، جنگ نرم و ... می گذاریم و از عناوینی؛ مثل تبادل فرهنگی یا گفتگوی تمدّن ها و ... استفاده نمی کنیم؟
- [سایر] سلام آقای مرادی عزیز . صحبت های شما بسیار آموزنده و دلنشین هست . آگاهی بخشی به اقشار جامعه کار بزرگیه و شما در این امر مهم موفق بودین و از خدا می خوام همیشه به شما سلامتی و شادی عنایت کنه . آقای مرادی من دختر 24 ساله ای هستم در رشته ی علوم تربیتی تحصیل کردم و مطالعات روان شناسی دارم و سعی بر بالا بردن سطح اطلاع و دانش خود دارم . پدر من فرد بدبین و خود رای هست . هیچگاه اجازه ی تصمیم گیری در مسائل مختلف زندگی رو به من ندادند . همیشه من رو از ارتباط با دوستانم و اقوام منع کرده . اجازه ی بیرون رفتن حتی کتابخونه رو به سختی به من می دند . تو خونه چندان رابطه ی صمیمی بین اعضای خانواده نیست . من 5 برادر دارم . مادرم همیشه از طرف پدرم تحقیر شده و در گذشته تمام خاطرات من با کتک های پدرم و دعواهایی به علت مشکلاتی که خانواده ی پدر و مادرم داشتند سرشار هست . پدرم در کودکی من به من تجاوز جنسی داشتند . به هیچ عنوان خواسته های ما براشون اهمیت نداره . خوب من در این شرایط بزرگ شدم و شاید تنها کسی که من رو تربیت کرده خودم بودم و تجربیاتم .در هر صورت زمانیکه من در سن 20 سالگی بودم روحیه ی شکننده ای داشتم . به هیچ عنوان شناختی بر مسئله ی ازدواج و زندگی زناشویی نداشتم . تعدادی خواستگار داشتم . اما پدرم به هیچکدوم رو قبول نکردند و نظر من رو هم نخواستند .حدود 2 سال من خواستگاری نداشتم تا اینکه چندی پیش پسر دایی ام که در ضمن پسر عمه ام هست به خواستگاری من اومدند . این پسر 28 سالشون هست . از نظر ژنتیکی قطعا مشکل وجود داره . ایشون از سربازی به دلیل سابقه ی بیماری روانی ( دو شخصیتی بودن ) معاف شدند. میون خانواده ی من و خانواده ی ایشون سال ها مجادله بوده و هست . من به این آقا جواب رد دادم .چون در این شرایط و ضمن اینکه در مورد مسائل فکری و اعتقادات مذهبی با هم اختلاف داریم و علاوه بر این من هیچ احساس علاقه ای نسبت به ایشون در خودم احساس نکردم به نظرم ازدواج موفقی نخواهد بود . اما پدرم بعد از این که من خواسته شون رو مبنی بر ازدواج با پسر دایی ام رد کردم هر روز به من سرکوفت می زنند که دیگه کسی نمیاد و ... علت اصلی اینکه برای من خواستگار نمیاد عدم معاشرت ما با آشنایان و اقوام هست . اما ایشون این دلیل رو نمی پذیرند و می گند خودت عیب و ایراد داری که کسی نمیاد . متاسفانه وقتی هم صحبت های شما و کارشناسان دیگه رو گوش می دند تنها اون چیزی که دوست دارند رو از صحبت های شما برداشت می کنند و پدر من شخصی نیست که اشتباهاتشون رو بپذیرند و به دیگران حق بدند و اهل گفتگوی منطقی نیستند . از طرفیd من می خوام در جامعه فعال باشم تا حتی اگر ازدواج نکردم روی پای خودم بایستم اما رفتار پدرم و محدودیت هایی که می گذارند باعث شده اعتماد به نفسم در برخورد با افراد جامعه پایین بیاد . با این حال پنهانی و دور از چشم پدرم ( البته مادر و بردارانم اطلاع دارند ) به کارهای مختلفی از جمله کارهای پژوهشی و مدیریت گروهی از دانشجویان برای فعالیت های مختلفی از جمله تشکیل گردهمایی و بازدید از مکان های تاریخی و علمی می پردازم . اما باز هم به خاطر محدودیت هام در بیرون رفتن از خونه تو این فعالیت هام اونطور که در توانم هست نمی تونم فعال باشم . گذشته از این مسائل که برای شما گفتم من در گروه دانشجویی که مدیریت و مسئولیتش رو بر عهده دارم با فردی آشنا شدم که البته بر حسب همکاری در گروه باهم در ارتباط بودیم و هستیم . ایشون فردی پاک دامن ، واقع بین ، متدین و متعهد ، مسئولیت پذیر ، باگذشت هستند . من و ایشون رابطه مون بیشتر از همکاری در گروه شده و به عنوان دو دوست مستقلا با هم در ارتباطیم . ما نسبت به هم شناخت پیدا کردیم تا حدودی در این مدت یک سال هم فکری ، رفتار و روحیه ی سازگار با هم رو در خودمون مشاهده کردیم . من و ایشون به هیچ عنوان علاقه ی شدید به هم نداریم اما همدیگه رو دوست داریم و این علاقه بعد از شناخت بیشتر شکل گرفته . ایشون 1 سال و نیم از من کوچکتر هستند اما فردی باهوش و آگاه و پخته هستند . خانواده ای مذهبی دارند . من و ایشون بعد از 1 سال آشنایی و شناخت 2 ماه پیش در مورد ازدواج با هم صحبت کردیم . من با مادرم صحبت کردم و مادرم نگران این بودند که ایشون چون دانشجو هستند سرمایه ای ندارند برای تشکیل زندگی . اما با توجه به شناختی که من از ایشون دارم ( ایشون مدیر هسته های علمی دانشگاهشون هستند و فعالیت های عمرانی هم داشتند با وجود اینکه سنشون 22 سال بیشتر نیست )و البته 1 سال دیگه فارغ التحصیل می شند مطمئن هستم با کمی قناعت و صبوری و همکاری من( شاغل بودنم)می تونیم زندگی مادی رو پیش ببریم . ایشون هم با مادرشون صحبت کردند . مادر ایشون لیسانس روان شناسی دارند اما با این حال به شدت مذهبی و سنتی فکر می کنند . مادر ایشون از نحوه ی آشنایی ما رضایت ندارند و بسیار با این مسئله که من از ایشون 1 سال و نیم بزرگتر هستم مخالفت می کنند . من و ایشون تصمیم داریم از راه منطقی و گفتگو خانواده ها رو راضی کنیم و عجولانه پیش نریم . با این حال مسئله ی سن من و ایشون بیشترین مشکل رو ایجاد کرده در حالیکه ما چون بر تصمیممون فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که می تونیم زندگی خوب و موفقی در کنار هم داشته باشیم و در طول این یک سال مسئله ی سن تاثیری بر رابطمون نداشته نمی تونیم استدلال مادر و پدرشون رو قبول کنیم با این حال رضایت خانواده ی ایشون شرط هست . حالا من سوالی داشتم خدمتتون ما با به کار بردن چه روش و راهکاری می تونیم ذهنیت خانواده ی ایشون رو نسبت به سن و همچنین نحوه ی آشناییمون که خانواده ی ایشون گمان می کنند دختری که با پسری رابطه ی دوستی داشت دختر پاک و متعهدی نیست ، تغییر بدیم . به هر حال اگر شما من رو راهنمایی کنید بسیار ممنونتون می شم . فقط از شما درخواست می کنم روش درستی رو به ما بگید تا در پیش بگیریم برای کسب حمایت خانواده ها. موفق باشید و در پناه خدا .