چرا ابتدای انقلاب به شدت در دادگاه های انقلاب به کشتار سران ارتش پرداخته شد و هیچ یک از مقامات رده بالا را زنده نگذاشتند، مگر کسانی مثل سرلشگر قرنی که ضدشاه بودنشان محرز بود؟ آیا این عمل باعث نشد که تهاجم دشمنان بیشتر شود؟ با سلام به شما دانشجوی گرامی از این که این مرکز را برای بیان دغدغههای ذهنی خود انتخاب نمودهاید قدردانیم. امید است در ادامه بتوانیم به همفکری مناسبی در خصوص مسئله مدنظر شما دستیابیم. در این خصوص نکاتی را لازم به ذکر میدانیم که در ادامه به صورت مختصر به هریک اشاره میکنیم. 1. کشتار شدید سران ارتش در دادگاههای انقلاب؛ قبل از بررسی این بخش از مسئله به نظر میآید قضاوتهای ما بایستی با توجه به اطلاعات دقیق و به دور از برخی هوچیگریهای رسانههای معاند مانند شبکههای ماهوارهای باشد. در بررسی منابعی که به صورت دقیق به وقایع ابتدای انقلاب اسلامی ایران پرداختهاند، موضوع مورد اشاره شما ذکر نشده است. در تحلیل این مطلب باید گفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از نهادهای اولیه که به فرمان حضرت امام خمینی (ره) تأسیس شد، دادگاههای انقلاب اسلامی بودند. این نهاد به منظور محاکمه برخی از سران رژیم ستمشاهی و دادخواهی آسیبدیدگان از اقدامات ایشان بر اساس قانون و شرع بود. این دادگاهها ضمن محاکمه برخی از سران رژیم که مسئولیتهای مستقیمی در ظلم و ستمی که به مردم بیگناه وارد میشد، داشتند، مجازاتهایی را متناسب با اعمال ایشان درنظر گرفت. اگرچه ممکن است در اینکه آیا مجازاتها متناسب با اعمال بوده یا نه؟ بتوان بحث و بررسی نمود اما اینکه بگوییم مجازاتهای قانونی صورت گرفته به معنی کشتار وسیع بوده، قابل اثبات نیست. چرا که مفهوم کشتار به معنی قتلعام غیرقانونی و بدون محاکمه است. و معمولاً از این واژه در مورد مجازات افراد مجرم استفاده نمیشود. زمانی که برای یک فرد این اتهام ثابت شود که در ریختن خون بسیاری از مردم این سرزمین که جرمشان مقابله با ظلم و استبداد بوده، دست داشته چگونه باید برخورد کرد. آیا باید از خونهای به ناحق ریخته شده گذشت. آیا این گذشت ناحق باعث میشد که تهاجمات به ما کمتر صورت گیرد؟! بر اساس آمارهای رسمی که در مورد معدومین دادگاههای انقلاب ذکر شده، تعداد افرادی که از سران ارتش و ساواک در ابتدای انقلاب محاکمه و اعدام شدند، به بیست نفر هم نمیرسد. که با عنوان کشتار شدید همخوانی ندارد. غیر از اینکه افراد معدوم ارتباط چندانی نیز به بدنه اصلی ارتش نداشتند. انقلاب اسلامی، رهبری آن و نیز مردم ایران، هیچگاه بدنه ارتش را جدای از ملت ندانستند و حتی در برخی موارد که زمزمههای انحلال ارتش توسط برخی انقلابیون تندرو مطرح میشد، حضرت امام (ره) به شدت مقابله میکرند، چرا که بدنه ارتش را جزیی از ملت و حفظ آنرا در راستای منافع مردم میدانستند. بسیار گفته میشد که در ماههای انتهایی رژیم بدنه ارتش چندان فرمانپذیری از فرماندهان اصلی خود نداشتند و حتی بالاتر اینکه در بسیاری از سران ارتش نیز اعتقادی به حمایت از رژیم پهلوی وجود نداشت. از جمله مهمترین نمونههای این افراد در سؤال شما نیز مورد اشاره قرار گرفته است. سرلشکر قرنی، که توسط گروهکهای ضدانقلاب ترور شدند. عنوان کشتار وسیع را میتوان منتسب به اقدامات غیرقانونی و غیر انسانی برخی گروهکهای ضدانقلاب دانست. اقدماتی که بیش از شانزدههزار نفر از مردم بیگناه این کشور را به هیچ جرم و گناه به خاک و خون کشید. گروهکهایی که بعضاً وابستگیهایی نیز به برخی از سران فراری رژیم ستمشاهی پهلوی داشتند. سرانی که توانسته بودند از محاکمه دادگاههای انقلاب اسلامی فرار کنند. 2. هیچ یک از مقامات بالا را زنده نگذاشتند مگر کسانی که ضدشاه بودنشان محرز بود؛ شاید به این کلیت نتوان صحبت نمود، بسیاری از نیروهای اصلی ارتش بودند که به دلیل آنکه جرمی برای ایشان در کشتار و شکنجههای طاغوت اثبات نشد، اعدام نشدند و تنها مجازاتهایی متناسب با برخی اقدامات خلاف قانونشان برای آنان درنظر گرفته شد. و حتی برخی نیز بودند که به دلیل عدم وابستگی به نظام طاغوت پهلوی محاکمه نیز نشدند از جمله مهمترین افراد گروه اول میتوان به ارتشبد حسین فردوست که از جمله نزدیکترین افراد به دربار پهلوی بود، اشاره کرد. 3. این عمل باعث شد تهاجم دشمن به ایران شدیدتر شود؛ همانگونه که در بخش ابتدایی به صورت مختصر اشاره شد، این عمل نه تنها باعث تشدید تهاجمها علیه ایران نشد بلکه میتوان گفت، باعث جلوگیری از بسیاری از تهاجمات نیز شد. چرا که اگر این افراد که از جمله سرسپردگان اصلی نظام طاغوتی بودند محاکمه نشده بودند، اقدام به دسیسهچینی علیه نظام و مردم میکردند. در تاریخ پس از انقلاب مشاهده میشود که همان تعداد اندکی نیز که از دست قانون فرار کردند، در ادامه از انواع اقدامات خرابکارانه علیه نظام و مردم دریغ نکردند. همکاری بسیاری از این عناصر خودفروخته با ارتش بعث عراق در جنگ تحمیلی، منافقین و ضدانقلاب و نیز تشکیل گروههای ضدنظام تحت عناوین مختلف، انجام عملیاتهای خرابکارانه و حتی طراحی کودتا علیه مردم و انقلاب مانند کودتای نوژه و عملیات طبس، از نمونههای این امر است. بنابراین به نظر میرسد این محاکمهها نه تنها باعث تشدید تهاجم نشده، حتی در بسیاری از موارد باعث از بین رفتن ریشههای برخی تهاجمات نیز شده است. امیدواریم مطالب مطرح شده پاسخگوی دغدغه ذهنی شما دانشجوی گرامی بوده باشد. همواره منتظر نظرات تکمیلی شما در این خصوص و دیگر مباحث مرتبط به نظام اسلامی ایران هستیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 21/100107137)
چرا ابتدای انقلاب به شدت در دادگاه های انقلاب به کشتار سران ارتش پرداخته شد و هیچ یک از مقامات رده بالا را زنده نگذاشتند، مگر کسانی مثل سرلشگر قرنی که ضدشاه بودنشان محرز بود؟ آیا این عمل باعث نشد که تهاجم دشمنان بیشتر شود؟
چرا ابتدای انقلاب به شدت در دادگاه های انقلاب به کشتار سران ارتش پرداخته شد و هیچ یک از مقامات رده بالا را زنده نگذاشتند، مگر کسانی مثل سرلشگر قرنی که ضدشاه بودنشان محرز بود؟ آیا این عمل باعث نشد که تهاجم دشمنان بیشتر شود؟
با سلام به شما دانشجوی گرامی از این که این مرکز را برای بیان دغدغههای ذهنی خود انتخاب نمودهاید قدردانیم. امید است در ادامه بتوانیم به همفکری مناسبی در خصوص مسئله مدنظر شما دستیابیم.
در این خصوص نکاتی را لازم به ذکر میدانیم که در ادامه به صورت مختصر به هریک اشاره میکنیم.
1. کشتار شدید سران ارتش در دادگاههای انقلاب؛ قبل از بررسی این بخش از مسئله به نظر میآید قضاوتهای ما بایستی با توجه به اطلاعات دقیق و به دور از برخی هوچیگریهای رسانههای معاند مانند شبکههای ماهوارهای باشد. در بررسی منابعی که به صورت دقیق به وقایع ابتدای انقلاب اسلامی ایران پرداختهاند، موضوع مورد اشاره شما ذکر نشده است. در تحلیل این مطلب باید گفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از نهادهای اولیه که به فرمان حضرت امام خمینی (ره) تأسیس شد، دادگاههای انقلاب اسلامی بودند. این نهاد به منظور محاکمه برخی از سران رژیم ستمشاهی و دادخواهی آسیبدیدگان از اقدامات ایشان بر اساس قانون و شرع بود. این دادگاهها ضمن محاکمه برخی از سران رژیم که مسئولیتهای مستقیمی در ظلم و ستمی که به مردم بیگناه وارد میشد، داشتند، مجازاتهایی را متناسب با اعمال ایشان درنظر گرفت. اگرچه ممکن است در اینکه آیا مجازاتها متناسب با اعمال بوده یا نه؟ بتوان بحث و بررسی نمود اما اینکه بگوییم مجازاتهای قانونی صورت گرفته به معنی کشتار وسیع بوده، قابل اثبات نیست. چرا که مفهوم کشتار به معنی قتلعام غیرقانونی و بدون محاکمه است. و معمولاً از این واژه در مورد مجازات افراد مجرم استفاده نمیشود. زمانی که برای یک فرد این اتهام ثابت شود که در ریختن خون بسیاری از مردم این سرزمین که جرمشان مقابله با ظلم و استبداد بوده، دست داشته چگونه باید برخورد کرد. آیا باید از خونهای به ناحق ریخته شده گذشت. آیا این گذشت ناحق باعث میشد که تهاجمات به ما کمتر صورت گیرد؟!
بر اساس آمارهای رسمی که در مورد معدومین دادگاههای انقلاب ذکر شده، تعداد افرادی که از سران ارتش و ساواک در ابتدای انقلاب محاکمه و اعدام شدند، به بیست نفر هم نمیرسد. که با عنوان کشتار شدید همخوانی ندارد. غیر از اینکه افراد معدوم ارتباط چندانی نیز به بدنه اصلی ارتش نداشتند. انقلاب اسلامی، رهبری آن و نیز مردم ایران، هیچگاه بدنه ارتش را جدای از ملت ندانستند و حتی در برخی موارد که زمزمههای انحلال ارتش توسط برخی انقلابیون تندرو مطرح میشد، حضرت امام (ره) به شدت مقابله میکرند، چرا که بدنه ارتش را جزیی از ملت و حفظ آنرا در راستای منافع مردم میدانستند. بسیار گفته میشد که در ماههای انتهایی رژیم بدنه ارتش چندان فرمانپذیری از فرماندهان اصلی خود نداشتند و حتی بالاتر اینکه در بسیاری از سران ارتش نیز اعتقادی به حمایت از رژیم پهلوی وجود نداشت. از جمله مهمترین نمونههای این افراد در سؤال شما نیز مورد اشاره قرار گرفته است. سرلشکر قرنی، که توسط گروهکهای ضدانقلاب ترور شدند.
عنوان کشتار وسیع را میتوان منتسب به اقدامات غیرقانونی و غیر انسانی برخی گروهکهای ضدانقلاب دانست. اقدماتی که بیش از شانزدههزار نفر از مردم بیگناه این کشور را به هیچ جرم و گناه به خاک و خون کشید. گروهکهایی که بعضاً وابستگیهایی نیز به برخی از سران فراری رژیم ستمشاهی پهلوی داشتند. سرانی که توانسته بودند از محاکمه دادگاههای انقلاب اسلامی فرار کنند.
2. هیچ یک از مقامات بالا را زنده نگذاشتند مگر کسانی که ضدشاه بودنشان محرز بود؛ شاید به این کلیت نتوان صحبت نمود، بسیاری از نیروهای اصلی ارتش بودند که به دلیل آنکه جرمی برای ایشان در کشتار و شکنجههای طاغوت اثبات نشد، اعدام نشدند و تنها مجازاتهایی متناسب با برخی اقدامات خلاف قانونشان برای آنان درنظر گرفته شد. و حتی برخی نیز بودند که به دلیل عدم وابستگی به نظام طاغوت پهلوی محاکمه نیز نشدند از جمله مهمترین افراد گروه اول میتوان به ارتشبد حسین فردوست که از جمله نزدیکترین افراد به دربار پهلوی بود، اشاره کرد.
3. این عمل باعث شد تهاجم دشمن به ایران شدیدتر شود؛ همانگونه که در بخش ابتدایی به صورت مختصر اشاره شد، این عمل نه تنها باعث تشدید تهاجمها علیه ایران نشد بلکه میتوان گفت، باعث جلوگیری از بسیاری از تهاجمات نیز شد. چرا که اگر این افراد که از جمله سرسپردگان اصلی نظام طاغوتی بودند محاکمه نشده بودند، اقدام به دسیسهچینی علیه نظام و مردم میکردند. در تاریخ پس از انقلاب مشاهده میشود که همان تعداد اندکی نیز که از دست قانون فرار کردند، در ادامه از انواع اقدامات خرابکارانه علیه نظام و مردم دریغ نکردند. همکاری بسیاری از این عناصر خودفروخته با ارتش بعث عراق در جنگ تحمیلی، منافقین و ضدانقلاب و نیز تشکیل گروههای ضدنظام تحت عناوین مختلف، انجام عملیاتهای خرابکارانه و حتی طراحی کودتا علیه مردم و انقلاب مانند کودتای نوژه و عملیات طبس، از نمونههای این امر است. بنابراین به نظر میرسد این محاکمهها نه تنها باعث تشدید تهاجم نشده، حتی در بسیاری از موارد باعث از بین رفتن ریشههای برخی تهاجمات نیز شده است.
امیدواریم مطالب مطرح شده پاسخگوی دغدغه ذهنی شما دانشجوی گرامی بوده باشد. همواره منتظر نظرات تکمیلی شما در این خصوص و دیگر مباحث مرتبط به نظام اسلامی ایران هستیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 21/100107137)