میتوان گفت ایران حکومت تک حزبیست و اصطلاحی که به عنوان حزب در ایران رایج است، در واقع فراکسیون هایی از حزب جمهوری اسلامی هستند. در نتیجه انتخابات و دموکراسی در ایران آزاد نیست؟دموکراسی باید جامع باشد تا تمام اقشار و افکار جامعه آزادانه به حزب مورد نظر خود رای بدهند. و این هیچ ربطی به بیگانگی این مدل ندارد؟
میتوان گفت ایران حکومت تک حزبیست و اصطلاحی که به عنوان حزب در ایران رایج است، در واقع فراکسیون هایی از حزب جمهوری اسلامی هستند. در نتیجه انتخابات و دموکراسی در ایران آزاد نیست؟دموکراسی باید جامع باشد تا تمام اقشار و افکار جامعه آزادانه به حزب مورد نظر خود رای بدهند. و این هیچ ربطی به بیگانگی این مدل ندارد؟ با سلام و احترام خدمت شما ، نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که بر پایه آرای مردم استوار شده است به فعالیت احزاب و جریان‌های سیاسی توجه خاصی نموده است و در این راستا بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی (احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند، هیچ کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت.) (قانون اساسی، اصل 26)در این اصل از قانون اساسی، اصل بر آزادی احزاب گذارده شده و برای فعالیت آن‌ها شرایطی در نظر گرفته است که این شرایط در حقیقت، پذیرش چارچوب‌ها و اصول اسلامی و انقلابی است که در داخل این چارچوب، احزاب می‌توانند، آزادانه به فعالیت بپردازند. یه صرف در نظر گرفتن این شرایط برای فعالیت احزاب نمی توان نظام جمهوری اسلامی را نظامی تک حزبی تلقی نمود زیرا آنچه به عنوان معیار و شرایط فعالیت احزاب در قانون اساسی بیان شده ، پذیرش چارچوب ها و اصول نظام است که اختصاص به نظام جمهوری اسلامی نداشته و در همه نظام های سیاسی به احزابی اجازه فعالیت داده می شود که چارچوب های آن نظام را قبول داشته باشند و هیچگاه اجازه نخواهند داد که احزاب و گروههایی که چارچوب های اصلی آن نظام را قبول ندارند ، آزادانه چارچوب های آن نظام سیاسی را زیر سؤال ببرند . در نظام جمهوری اسلامی نیز بر اساس معیارهای یاد شده اجازه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی داده می شود در عین حال فضا و زمینه برای بحث و گفتگو در مورد مسایل مختلف در محافل و محیط های علمی وجود دارد و همه افراد و گروهها می توانند دیدگاهها و نظرات خود را در این محیط ها مطرح نمایند ، اما بدون پذیرش چارچوب های اصلی نظام و اصول یاد شده نمی توان احزاب را آزاد گذاشت که در سطح عمومی جامعه ، باورها و اعتقادات مردم را مورد شبهه قرار دهد . حضرت امام در این باره می فرمایند: (این طور نباشد که گروه‌های مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم، اختلاف ایجاد کنند؛ تشنج ایجاد کنند. البته آن‌هایی که می‌خواهند این نهضت و این انقلاب را از بین ببرند و کشور ما را می‌خواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن کنار نشستند، و اشخاص را که در داخل هستند وادار به عمل‌هایی و نوشته‌هایی و گفتاری می‌کنند که در این انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت ما و ملت بزرگ ما، طایفه‌های مختلف بشوند؛ یک طایفه به اسم یک گروه تظاهر کنند، و یک طایفه به اسم یک گروه دیگر. این از اموری است که القا شده است به اشخاص یا گروه‌ها؛ و شاید خودشان هم مطّلع نیستند. شیاطینی که در خارج نشستند و نقشه کشیدند برای نابودی همه‌ ما خود ما را وادار می‌کنند که تیشه به ریشه‌ی خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد ، دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست، در صدر مشروطیت در انگلستان بود، آن احزاب با همان کاری که آن‌ها می‌کردند و حزب بازی می‌کردند ماها را به اختلاف می‌کشیدند، و خود آن‌ها با هم دشمنی نداشتند. هیچ حزبی بر ضد مصالح کشور خودش عمل نمی‌کرد. اگر هم با هم اختلاف سلیقه یا اختلاف رَویه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود. این طور نبود که یک دسته، دسته دیگر را آنچنان تضعیف کنند که کشورشان آسیب ببیند. مع‌الأسف همان احزابی که در آنجا بودند به ما نمایش می‌دادند که کشور باید احزاب داشته باشد و احزاب هم باید مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبروی یکدیگر قرار می‌دادند و به ضرر هم صحبت می‌کردند و به ضرر هم قلم‌فرسایی می‌کردند؛ و نتیجه این شد که به ضرر کشور بود. طرز احزاب در سایر کشورهای بزرگ، از قبیل شوروی اگر باشد احزابی در آن و از قبیل انگلستان، فرانسه، امریکا، با وضع احزاب در مملکت امثال ما مختلف است. هیچ وقت نخواهید دید که دو حزب در امریکا باشد که یکیشان یا هر دویشان برخلاف مصلحت امریکا عمل کنند. شما دیدید که در همین چند وقت، این مخالفتی که بین دو حزب در امریکا بود و می‌خواستند یک دسته‌ای، یک نفر را برای خودشان رئیس جمهور کنند آن دسته هم یکی دیگر را، بعد از آنکه آن یکی برد قضیه را و رئیس جمهور شد، آن حزب دیگر نیفتادند به جان او و کارشکنی کنند! تبریک گفتند، و بلااشکال مشغول خدمت هستند برای کشور خودشان و با وحدت کلمه کشور خودشان را پیش می‌برند. اما در ممالکی که توجه به مسائل ندارند و دیدهای سیاسی ندارند، این‌ها چنانچه گروه‌هایی درست کنند یا احزابی درست کنند، این طور نیست که بعد از آنکه کاندیدای یک حزبی در یک امری پیش برد، دیگران بیایند تبریک بگویند و کمک کنند او را؛ دیگران مخالفت می‌کنند و کارشکنی می‌کنند. باید این ملت بیدار بشود. باید این سران و دولتمردان شمِّ سیاسی پیدا کنند. این‌ها شمِّ سیاسی ندارند. توجه به مسائل و مسائلی که برای حفظ این کشور است ندارند. این‌ها را اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند تحریک می‌کنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم می‌اندازند [تا] برخلاف مصالح کشور خودشان عمل کنند.) (بیانات امام خمینی 1359/11/15) همچنین مقام معظم رهبری می فرمایند: ( ما با تحزّب مطلقاً مخالف نیستیم. این که خیال کنند ما با حزب و تحزّب مخالفیم، نه،اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایه‌های یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم؛اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم، امام هم تأیید کردند، چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد...آن حزبی که مورد نظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمانهایی ایفاء می‌کند. مادوجور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانال‌کشی برای هدایت‌های فکری؛ حالا چه فکری به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی. اگر چنانچه کسانی این کار رابکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ می‌خواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانایی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیزخوبی است. البته کسانی که یک چنین توانایی‌ای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آن‌ها صاحب رأی خواهند شد، آن‌ها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است. یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است،احزاب کنونی غربی به معنای باشگاه‌هایی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعه‌ای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه می‌شوند، از سرمایه و پول و امکانات مالی خودشان بهره‌مند می‌شوند، یا از دیگران کسب می‌کنند، یا بندوبست‌های سیاسی می‌کنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب این‌هاست؛ کارهای مشابه این‌ها را انجام می‌دهد تا آن‌ها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونه‌اند. این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در رأس کار قرار می‌گیرند، از همین قبیلند؛ این‌ها در واقع باشگاه‌های کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما با این شیوه دنبال تحزّب میروند، ما جلویشان را نمی‌گیریم. اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب راگرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من اینجور حزبی را تأیید نمی‌کنم. اینجور حزب‌سازی، اینجور حزب‌بازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد. اما حزب به معنای اول، یعنی یک کانال‌کشی در درون جامعه، برای گسترش فکر درست - چه فکر عقیدتی و اسلامی، چه فکر سیاسی و تربیت کادرهای گوناگون - بسیارخوب است؛ این چیز نامطلوبی نیست. ) (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، بیانات در دیدار بادانشگاهیان استان کرمانشاه، 24/7/90) در مورد دموکراسی باید اشاره کنیم که دموکراسی های غربی به این دلیل مردودند که بر مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و جهان بینی غربی از جمله سکولاریسم ، اومانیسم و لیبرالیسم استوار هستند و چنین مبانی ای با مبانی دینی همخوانی ندارد . مشکل صرف غربی بدون و شرقی بودن دموکراسی ها نیست ، بلکه مشکل مبانی ضد دینی حاکم بر چنین دموکراسی هایی است چه غربی باشند و چه شرقی. البته اگر دموکراسی را تنها به عنوان روشی برای توجه به نقش مردم و مشارکت آنها ، فارغ از مبانی غربی حاکم بر آن درنظر گرفته شود ، در اسلام دموکراسی به این معنا و مشارکت مردم توجه شده است . اگر حاکمیت مبانی و چارچوب های اسلامی را ناقض دموکراسی بدانیم ، چنین اشکالی تنها متوجه دموکراسی در اسلام نبوده و در دموکراتیک ترین کشورهای جهان که مدعی دموکراسی هستند ، مبانی غربی لیبرالیسم بر آنها حاکم است و دموکراسی را نمی توان بدون مبانی فکری حاکم برآن درنظر گرفت . استاد شهید مطهری در این رابطه فرمودند: ( مسئله (جمهوری) مربوط به شکل حکومت است که البته مستلزم نوعی دموکراسی است یعنی مردم حق حاکمیت دارند. حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند و این ملازم با این نیست که مردم خودشان را از گرایش به یک مکتب و ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف بشمارند. من از این سؤال تعجب می‌کنم. آیا معنی دموکراسی این است که هر فردی برای خودش مکتبی داشته باشد؟و یا این که هیچ فردی هیچ مکتبی نداشته باشد و به هیچ مکتبی گرایش پیدا نکرده و ملتزم و متعهد نباشد و اصول هیچ مکتبی را نپذیرد؟ چنین چیزی نیست... هیچ وقت اصول دموکراسی ایجاب نمی‌کند که هیچ مکتبی بر یک جامعه حاکم نباشد. احزاب معمولا خود را وابسته به یک ایدئولوژی معین می‌دانند و افتخار هم می‌کنند ولی این را هرگز بر ضد اصول دموکراسی نمی‌شمارند . مطهری ، مرتضی ، مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج‌24، ص331-332) نظام جمهوری اسلامی ، هیچگاه به دنبال حذف احزاب نبوده و تنها با احزابی مخالف است که با سوء استفاده از ازادی به دنبال ضربه زدن به باورها و ارزش های مردم هستند و نه تنها حاضر به پذیرش مبانی دینی و انقلابی نیستند ، بلکه به دنبال تخریب و ضدیت با آن هستند . آیا منطقی است که یک نظام سیاسی اجازه به فعالیت به اجزابی بدهد که چارچوب ها و بنیان های اساسی آن را خدشه دار نمایند و تحت عنوان آزادی به تخریب اصول آن نظام سیاسی بپردازند. دموکراسی حقیقی دموکراسی است که در عین توجه به خواست و نظر مردم ، حاکمیت ارزش ها و اصولی که حیات شایسته انسانها بر اساس آن ترسیم شده را نیز مورد توجه قرار بدهد نه اینکه خواست و نظر مردم معیار همه چیز حتی تنظیم قوانین شود حتی اگر بر خلاف اصول اخلاقی و وجدان انسانی باشد . چگونه می توان خواست و نظر مردمی را معیار قرار داد که نسبت به نیازهای حقیقی خود آگاهی کامل ندارند و تحت تأثیر خواهشها و امیال نفسانی هستند و ان را جایگزین قوانینی نمود که از منبعی سرچشمه گرفته که آگاهی کامل نسبت به نیازهای مادی و معنوی انسان داشته و تحت تأثیر خواهشهای نفسانی نیست . دموکراسی های امروزی ، حاصل حاکمیت صاحبان قدرت و ثروت و تحت تأثیر تبلیغات گسترده رسانه ای است که جایگاهی برای ارزش ها و اصول انسانی قایل نیستند .امروز شاهدیم که چگونه کشورهای مدعی دموکراسی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین و آل سعود در یمن و تروریست های افراطی داعش نه تنها هیچ موضع گیری نمی کنند ، بلکه آشکار و پنهان از ان ها حمایت می کنند . آیا در چنین کشورهای به خواست مردم توجه می شود یا معیار خواست صاحبان قدرت و ثروت است؟ ما نیز موافقیم که دموکراسی باید مبتنی بر آزادی باشد ، اما در عین حال آزادی بی حد ومرز و بی ضابطه برای ارایه دیدگاهها و عقاید ،در عمل به هرج و مرج و خدشه دار شدن امنیت جامعه خواهد انجامید و همه عقلا می پذیرند که باید آزادی محدود به شرایط و ضوابطی باشد که به هرج و مرج و از هم گسیختگی بنیان های جامعه نشود ، حال سؤال اینجاست که چه مرز هایی برای محدود نمودن آزادی وجود دارد ؟ ما معتقدیم بهترین ملاک برای حدو مرز آزادی حدودی است که آفریننده انسان که آگاه از تمامی نیازهای اوست ، مشخص نموده است ، نه آنچه در مکاتب غربی با نگاه مادی و ناقص در نظر گرفته شده است و در عمل به حاکمیت صاحبان قدرت و ثروت انجامیده است . مقایسه استفاده از وسایل و لباس های ساخت کشورهای دیگر با استفاده از مدل دموکراسی آنان ، مقایسه صحیحی به نظر نمی رسد ، زیرا اینجا صحبت از تقلید فکری و اندیشه ای و مدلی است که با مبانی دینی سازگار نیست و این حوزه ، حوزه ای نیست که بدون در نظر گرفتن الزامات آن به تقلید از سایر نظام های سیاسی بدون توجه به معیارهای دینی پرداخت .
عنوان سوال:

میتوان گفت ایران حکومت تک حزبیست و اصطلاحی که به عنوان حزب در ایران رایج است، در واقع فراکسیون هایی از حزب جمهوری اسلامی هستند. در نتیجه انتخابات و دموکراسی در ایران آزاد نیست؟دموکراسی باید جامع باشد تا تمام اقشار و افکار جامعه آزادانه به حزب مورد نظر خود رای بدهند. و این هیچ ربطی به بیگانگی این مدل ندارد؟


پاسخ:

میتوان گفت ایران حکومت تک حزبیست و اصطلاحی که به عنوان حزب در ایران رایج است، در واقع فراکسیون هایی از حزب جمهوری اسلامی هستند. در نتیجه انتخابات و دموکراسی در ایران آزاد نیست؟دموکراسی باید جامع باشد تا تمام اقشار و افکار جامعه آزادانه به حزب مورد نظر خود رای بدهند. و این هیچ ربطی به بیگانگی این مدل ندارد؟

با سلام و احترام خدمت شما ، نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که بر پایه آرای مردم استوار شده است به فعالیت احزاب و جریان‌های سیاسی توجه خاصی نموده است و در این راستا بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی (احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند، هیچ کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت.) (قانون اساسی، اصل 26)در این اصل از قانون اساسی، اصل بر آزادی احزاب گذارده شده و برای فعالیت آن‌ها شرایطی در نظر گرفته است که این شرایط در حقیقت، پذیرش چارچوب‌ها و اصول اسلامی و انقلابی است که در داخل این چارچوب، احزاب می‌توانند، آزادانه به فعالیت بپردازند. یه صرف در نظر گرفتن این شرایط برای فعالیت احزاب نمی توان نظام جمهوری اسلامی را نظامی تک حزبی تلقی نمود زیرا آنچه به عنوان معیار و شرایط فعالیت احزاب در قانون اساسی بیان شده ، پذیرش چارچوب ها و اصول نظام است که اختصاص به نظام جمهوری اسلامی نداشته و در همه نظام های سیاسی به احزابی اجازه فعالیت داده می شود که چارچوب های آن نظام را قبول داشته باشند و هیچگاه اجازه نخواهند داد که احزاب و گروههایی که چارچوب های اصلی آن نظام را قبول ندارند ، آزادانه چارچوب های آن نظام سیاسی را زیر سؤال ببرند . در نظام جمهوری اسلامی نیز بر اساس معیارهای یاد شده اجازه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی داده می شود در عین حال فضا و زمینه برای بحث و گفتگو در مورد مسایل مختلف در محافل و محیط های علمی وجود دارد و همه افراد و گروهها می توانند دیدگاهها و نظرات خود را در این محیط ها مطرح نمایند ، اما بدون پذیرش چارچوب های اصلی نظام و اصول یاد شده نمی توان احزاب را آزاد گذاشت که در سطح عمومی جامعه ، باورها و اعتقادات مردم را مورد شبهه قرار دهد . حضرت امام در این باره می فرمایند: (این طور نباشد که گروه‌های مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم، اختلاف ایجاد کنند؛ تشنج ایجاد کنند. البته آن‌هایی که می‌خواهند این نهضت و این انقلاب را از بین ببرند و کشور ما را می‌خواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن کنار نشستند، و اشخاص را که در داخل هستند وادار به عمل‌هایی و نوشته‌هایی و گفتاری می‌کنند که در این انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت ما و ملت بزرگ ما، طایفه‌های مختلف بشوند؛ یک طایفه به اسم یک گروه تظاهر کنند، و یک طایفه به اسم یک گروه دیگر. این از اموری است که القا شده است به اشخاص یا گروه‌ها؛ و شاید خودشان هم مطّلع نیستند. شیاطینی که در خارج نشستند و نقشه کشیدند برای نابودی همه‌ ما خود ما را وادار می‌کنند که تیشه به ریشه‌ی خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد ، دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست، در صدر مشروطیت در انگلستان بود، آن احزاب با همان کاری که آن‌ها می‌کردند و حزب بازی می‌کردند ماها را به اختلاف می‌کشیدند، و خود آن‌ها با هم دشمنی نداشتند. هیچ حزبی بر ضد مصالح کشور خودش عمل نمی‌کرد. اگر هم با هم اختلاف سلیقه یا اختلاف رَویه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود. این طور نبود که یک دسته، دسته دیگر را آنچنان تضعیف کنند که کشورشان آسیب ببیند. مع‌الأسف همان احزابی که در آنجا بودند به ما نمایش می‌دادند که کشور باید احزاب داشته باشد و احزاب هم باید مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبروی یکدیگر قرار می‌دادند و به ضرر هم صحبت می‌کردند و به ضرر هم قلم‌فرسایی می‌کردند؛ و نتیجه این شد که به ضرر کشور بود. طرز احزاب در سایر کشورهای بزرگ، از قبیل شوروی اگر باشد احزابی در آن و از قبیل انگلستان، فرانسه، امریکا، با وضع احزاب در مملکت امثال ما مختلف است. هیچ وقت نخواهید دید که دو حزب در امریکا باشد که یکیشان یا هر دویشان برخلاف مصلحت امریکا عمل کنند. شما دیدید که در همین چند وقت، این مخالفتی که بین دو حزب در امریکا بود و می‌خواستند یک دسته‌ای، یک نفر را برای خودشان رئیس جمهور کنند آن دسته هم یکی دیگر را، بعد از آنکه آن یکی برد قضیه را و رئیس جمهور شد، آن حزب دیگر نیفتادند به جان او و کارشکنی کنند! تبریک گفتند، و بلااشکال مشغول خدمت هستند برای کشور خودشان و با وحدت کلمه کشور خودشان را پیش می‌برند. اما در ممالکی که توجه به مسائل ندارند و دیدهای سیاسی ندارند، این‌ها چنانچه گروه‌هایی درست کنند یا احزابی درست کنند، این طور نیست که بعد از آنکه کاندیدای یک حزبی در یک امری پیش برد، دیگران بیایند تبریک بگویند و کمک کنند او را؛ دیگران مخالفت می‌کنند و کارشکنی می‌کنند. باید این ملت بیدار بشود. باید این سران و دولتمردان شمِّ سیاسی پیدا کنند. این‌ها شمِّ سیاسی ندارند. توجه به مسائل و مسائلی که برای حفظ این کشور است ندارند. این‌ها را اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند تحریک می‌کنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم می‌اندازند [تا] برخلاف مصالح کشور خودشان عمل کنند.) (بیانات امام خمینی 1359/11/15) همچنین مقام معظم رهبری می فرمایند: ( ما با تحزّب مطلقاً مخالف نیستیم. این که خیال کنند ما با حزب و تحزّب مخالفیم، نه،اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایه‌های یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم؛اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم، امام هم تأیید کردند، چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد...آن حزبی که مورد نظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمانهایی ایفاء می‌کند. مادوجور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانال‌کشی برای هدایت‌های فکری؛ حالا چه فکری به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی. اگر چنانچه کسانی این کار رابکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ می‌خواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانایی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیزخوبی است. البته کسانی که یک چنین توانایی‌ای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آن‌ها صاحب رأی خواهند شد، آن‌ها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است. یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است،احزاب کنونی غربی به معنای باشگاه‌هایی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعه‌ای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه می‌شوند، از سرمایه و پول و امکانات مالی خودشان بهره‌مند می‌شوند، یا از دیگران کسب می‌کنند، یا بندوبست‌های سیاسی می‌کنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب این‌هاست؛ کارهای مشابه این‌ها را انجام می‌دهد تا آن‌ها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونه‌اند. این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در رأس کار قرار می‌گیرند، از همین قبیلند؛ این‌ها در واقع باشگاه‌های کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما با این شیوه دنبال تحزّب میروند، ما جلویشان را نمی‌گیریم. اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب راگرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من اینجور حزبی را تأیید نمی‌کنم. اینجور حزب‌سازی، اینجور حزب‌بازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد. اما حزب به معنای اول، یعنی یک کانال‌کشی در درون جامعه، برای گسترش فکر درست - چه فکر عقیدتی و اسلامی، چه فکر سیاسی و تربیت کادرهای گوناگون - بسیارخوب است؛ این چیز نامطلوبی نیست. ) (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، بیانات در دیدار بادانشگاهیان استان کرمانشاه، 24/7/90) در مورد دموکراسی باید اشاره کنیم که دموکراسی های غربی به این دلیل مردودند که بر مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و جهان بینی غربی از جمله سکولاریسم ، اومانیسم و لیبرالیسم استوار هستند و چنین مبانی ای با مبانی دینی همخوانی ندارد . مشکل صرف غربی بدون و شرقی بودن دموکراسی ها نیست ، بلکه مشکل مبانی ضد دینی حاکم بر چنین دموکراسی هایی است چه غربی باشند و چه شرقی. البته اگر دموکراسی را تنها به عنوان روشی برای توجه به نقش مردم و مشارکت آنها ، فارغ از مبانی غربی حاکم بر آن درنظر گرفته شود ، در اسلام دموکراسی به این معنا و مشارکت مردم توجه شده است . اگر حاکمیت مبانی و چارچوب های اسلامی را ناقض دموکراسی بدانیم ، چنین اشکالی تنها متوجه دموکراسی در اسلام نبوده و در دموکراتیک ترین کشورهای جهان که مدعی دموکراسی هستند ، مبانی غربی لیبرالیسم بر آنها حاکم است و دموکراسی را نمی توان بدون مبانی فکری حاکم برآن درنظر گرفت . استاد شهید مطهری در این رابطه فرمودند: ( مسئله (جمهوری) مربوط به شکل حکومت است که البته مستلزم نوعی دموکراسی است یعنی مردم حق حاکمیت دارند. حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند و این ملازم با این نیست که مردم خودشان را از گرایش به یک مکتب و ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف بشمارند. من از این سؤال تعجب می‌کنم. آیا معنی دموکراسی این است که هر فردی برای خودش مکتبی داشته باشد؟و یا این که هیچ فردی هیچ مکتبی نداشته باشد و به هیچ مکتبی گرایش پیدا نکرده و ملتزم و متعهد نباشد و اصول هیچ مکتبی را نپذیرد؟ چنین چیزی نیست... هیچ وقت اصول دموکراسی ایجاب نمی‌کند که هیچ مکتبی بر یک جامعه حاکم نباشد. احزاب معمولا خود را وابسته به یک ایدئولوژی معین می‌دانند و افتخار هم می‌کنند ولی این را هرگز بر ضد اصول دموکراسی نمی‌شمارند . مطهری ، مرتضی ، مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج‌24، ص331-332) نظام جمهوری اسلامی ، هیچگاه به دنبال حذف احزاب نبوده و تنها با احزابی مخالف است که با سوء استفاده از ازادی به دنبال ضربه زدن به باورها و ارزش های مردم هستند و نه تنها حاضر به پذیرش مبانی دینی و انقلابی نیستند ، بلکه به دنبال تخریب و ضدیت با آن هستند . آیا منطقی است که یک نظام سیاسی اجازه به فعالیت به اجزابی بدهد که چارچوب ها و بنیان های اساسی آن را خدشه دار نمایند و تحت عنوان آزادی به تخریب اصول آن نظام سیاسی بپردازند. دموکراسی حقیقی دموکراسی است که در عین توجه به خواست و نظر مردم ، حاکمیت ارزش ها و اصولی که حیات شایسته انسانها بر اساس آن ترسیم شده را نیز مورد توجه قرار بدهد نه اینکه خواست و نظر مردم معیار همه چیز حتی تنظیم قوانین شود حتی اگر بر خلاف اصول اخلاقی و وجدان انسانی باشد . چگونه می توان خواست و نظر مردمی را معیار قرار داد که نسبت به نیازهای حقیقی خود آگاهی کامل ندارند و تحت تأثیر خواهشها و امیال نفسانی هستند و ان را جایگزین قوانینی نمود که از منبعی سرچشمه گرفته که آگاهی کامل نسبت به نیازهای مادی و معنوی انسان داشته و تحت تأثیر خواهشهای نفسانی نیست . دموکراسی های امروزی ، حاصل حاکمیت صاحبان قدرت و ثروت و تحت تأثیر تبلیغات گسترده رسانه ای است که جایگاهی برای ارزش ها و اصول انسانی قایل نیستند .امروز شاهدیم که چگونه کشورهای مدعی دموکراسی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین و آل سعود در یمن و تروریست های افراطی داعش نه تنها هیچ موضع گیری نمی کنند ، بلکه آشکار و پنهان از ان ها حمایت می کنند . آیا در چنین کشورهای به خواست مردم توجه می شود یا معیار خواست صاحبان قدرت و ثروت است؟ ما نیز موافقیم که دموکراسی باید مبتنی بر آزادی باشد ، اما در عین حال آزادی بی حد ومرز و بی ضابطه برای ارایه دیدگاهها و عقاید ،در عمل به هرج و مرج و خدشه دار شدن امنیت جامعه خواهد انجامید و همه عقلا می پذیرند که باید آزادی محدود به شرایط و ضوابطی باشد که به هرج و مرج و از هم گسیختگی بنیان های جامعه نشود ، حال سؤال اینجاست که چه مرز هایی برای محدود نمودن آزادی وجود دارد ؟ ما معتقدیم بهترین ملاک برای حدو مرز آزادی حدودی است که آفریننده انسان که آگاه از تمامی نیازهای اوست ، مشخص نموده است ، نه آنچه در مکاتب غربی با نگاه مادی و ناقص در نظر گرفته شده است و در عمل به حاکمیت صاحبان قدرت و ثروت انجامیده است . مقایسه استفاده از وسایل و لباس های ساخت کشورهای دیگر با استفاده از مدل دموکراسی آنان ، مقایسه صحیحی به نظر نمی رسد ، زیرا اینجا صحبت از تقلید فکری و اندیشه ای و مدلی است که با مبانی دینی سازگار نیست و این حوزه ، حوزه ای نیست که بدون در نظر گرفتن الزامات آن به تقلید از سایر نظام های سیاسی بدون توجه به معیارهای دینی پرداخت .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین