در راه رسیدن به تمدن اسلامی، حوزه علمیه، چه نقشی دارد؟ دانشگاه چه نقشی دارد، اصلا این گفته را چگونه می بینید: (چون از لحاظ علمی عقب هستیم بایستی ابتدا در نبرد علمی پیروز شویم سپس حوزه علوم اسلامی خود
در راه رسیدن به تمدن اسلامی، حوزه علمیه، چه نقشی دارد؟ دانشگاه چه نقشی دارد، اصلا این گفته را چگونه می بینید: (چون از لحاظ علمی عقب هستیم بایستی ابتدا در نبرد علمی پیروز شویم سپس حوزه علوم اسلامی خود برای روشن شدن نقش حوزه و دانشگاه در رسیدن به تمدن اسلامی ابتدا لازم است نگاهی به عناصر سازنده هر تمدن داشته باشیم. ( عناصر سازنده تمدن ) اندیشمندان در این که تمدن از چه عناصری شکل می گیرد , دیدگاههای مختلفی را مطرح نموده اند به عنوان نمونه ابن خلدون , جامعه شناس مسلمان , هفت عامل را در ساخت یک تمدن سهیم می داند که عبارتند از ؛ دولت و رهبر , قانون (دینی یا عرفی) , اخلاق , کار , صنعت , جمعیت و ثروت . از دیدگاه وی نه تنها بدون اخلاق و دین , تمدن ممکن نیست و نه تنها برای نظم بخشیدن به جامعه و بقا یک تمدن و پیشرفت آن به دین و اخلاق نیاز هست , بلکه برای بهتر زیستن , دستورات اخلاقی را باید بکار بست .( رادمنش , عزت الله , کلیات عقاید ابن خلدون درباره فلسفه تاریخ و تمدن , تهران , انتشارات قلم , ص 17) ویل دورانت تاریخ نویس مشهور معتقد است هر تمدن دارای چهار رکن و عنصر اساسی است ؛ پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی ( عوامل اقتصادی ) ، سازمان سیاسی ( عوامل سیاسی )، سنن اخلاقی ( عوامل اخلاقی ) و کوشش در راه معرفت و بسط هنر ( عوامل عقلی و روحی ) ( ر. ک : دورانت ، ویل ، تاریخ تمدن ، ترجمه احمد آرام ، ع . پاشایی و امیر حسین آریان پور ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، 1376، ج1، ص 3-108) آنچه مسلم است این است که نقش علم و دانش و دین در ساختن یک تمدن قابل انکار نیست وعلم ، دانش ، عقلانیت و معرفت دینی و اخلاقی در کنار عناصر دیگراز عناصر سازنده و جدا نشدنی یک تمدن محسوب می شوند . نقش سازندگی این عناصر درتمدن اسلامی که بر پایه معارف دینی و اسلامی استوار گردیده و تمامی عرصه های زندگی بشررا مورد توجه قرار داده است وجهت گیری زندگی انسان را در ابعاد گوناگون مشخص نموده ، آشکار تر می باشد . از این رو نهاد حوزه و دانشگاه به عنوان مراکز و کانون های علمی وپژوهشی کشور در عرصه معارف دینی وترسیم علوم مختلف ، نقش محوری و اساسی در پویایی و بالندگی این تمدن خواهند داشت که به هر کدام به طور جداگانه خواهیم پرداخت: ( نقش و جایگاه حوزه در تحقق تمدن اسلامی) حوزه به عنوان خاستگاه معارف دینی که هسته محوری تمدن اسلامی را تشکیل می دهد ، نقش اساسی در پویایی و بالندگی تمدن اسلامی دارامی باشد . حوزه علمیه درتحقق و بالندگی تمدن اسلامی در دو حوزه نمایان می گردد؛ یکی در حوزه تولید فکروعلم دینی و دیگری در پرورش انسان ، در زمینه تولید فکر و علم که از الزامات یک تمدن است ، حوزه با تبیین مبانی دینی در ابعاد مختلف می تواند دیدگاه اسلام در مسائل مختلف و جهت گیری دینی حرکت جامعه را در راستای رسیدن به پیشرفت و توسعه مطلوب و پویایی تمدن اسلامی ترسیم نماید مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: (نظریه‌پردازی سیاسی و نظریه‌پردازی در همه‌ی جریانهای اداره‌ی یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهده‌ی علمای دین است. آن کسانی میتوانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند. اگر جای این نظریه‌پردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریه‌های غربی، نظریه‌های غیردینی، نظریه‌های مادی جای آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعه‌ای در خلأ نمیتواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتی دیگری، یک نظام اقتصادی دیگری، یک نظام سیاسی دیگری که ساخته و پرداخته‌ی اذهان مادی است، می‌آید جایگزین میشود؛ همچنان که در آن مواردی که این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد. اینکه بنده درباره‌ی علوم انسانی در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانی‌ای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان‌بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران می‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزه‌های علمیه و علمای دین پشتوانه‌هائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامه‌ریزی، برای زمینه‌سازی‌های گوناگون... در زمینه‌های گوناگون، امروز نیاز وجود دارد؛ هم برای نظام اسلامی، هم در سطح کشور، هم در سطح جهان. تبیین معرفت‌شناسی اسلام، تفکر اقتصادی و سیاسی اسلام، مفاهیم فقهی و حقوقی‌ای که پایه‌های آن تفکر اقتصادی و سیاسی را تشکیل میدهد، نظام تعلیم و تربیت، مفاهیم اخلاقی و معنوی، غیره، غیره، همه‌ی اینها باید دقیق، علمی، قانع کننده و ناظر به اندیشه‌های رائج جهان آماده و فراهم شود؛ این کار حوزه‌هاست. با اجتهاد، این کار عملی است)( پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، بیانات معظم له در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم،‌ 89/7/29) در زمینه پرورش انسان ، حوزه نقش محوری و مهمی در تربیت انسان های متعهد و کارآمد و تاثیر گذار در تمدن اسلامی دارا می باشد. مقام معظم رهبری فرمودند:( در آن‌جایی که فکر و انسان باید تولید شود، ببینید نقش‌آفرینان چه کسانی هستند.بدون شک مدیران جامعه ، سیاستمداران ، متفکّران و روشنفکران هر کدام به نحوی می‌توانند در خور استعداد خود نقش‌آفرینی کنند .... اما در تربیت انسان نقش علمای دین، نقش کسانی که در راه پرورش ایمان مردم از روش دین استفاده می‌کنند، یک نقش یگانه است؛ نقش منحصر به فرد است. (بیانات مقام معظم رهبری در جمع اساتید حوزه علمیه قم 14/7/79) (نقش و جایگاه دانشگاه درتحقق تمدن اسلامی ) دانشگاه به عنوان یکی از کانون‌های علم و دانش که وظیفه‌اش تعمیق و بسط و گسترش و آموزش علم و دانش است از مهم‌ترین مراکز تأثیر گذار در شکل‌گیری و رشد هر تمدنی است. امروزه اهمیت دانشگاه در تأثیرگذاری بر تمدنها تا بدان حد است که می‌توان به جرأت ادعا کرد که بدون دانشگاه هیچ تمدنی ره به جایی نخواهد برد و دانشگاه‌های امروزین از ستون‌های برپادارنده تمدنها به شمار می‌آیند. دانشگاه به طور مستقیم و غیر مستقیم تأثیرگذار بر هنر و فن و اقتصاد و سیاست و ادبیات و فلسفه و اخلاق و حقوق و بالاخره علم در مفهوم خاص آن است و این یعنی حضور دانشگاه در کلیه اجزاء یک تمدن. دانشگاه کانون انباشت علم برای تمدن‌سازی محسوب می‌شود . دانشگاه از طریق تولید فکرو دانش و پیمودن راههای نو و افق های جدید ، نقش اساسی در تمدن اسلامی دارد . مقام معظم رهبری در این خصوص فرمودند :(باید تولید علم در دانشگاه ها و مراکز علمی کشور، به صورت امری مقدس و عبادت تلقی شود .تولید علم یعنی رفتن از راه هایی که به نظر، راه های نارفته است. البته این به آن معنا نیست که ما راه هایی را که دیگران رفته اند، نرویم و به تجربه های دیگران بی اعتنایی کنیم؛ بلکه به این معنا است که به فکر باشیم. در این دنیای عظیم و در این طبیعت بزرگ، ناشناخته های فراوانی وجود دارد که دانش پیشرفته ی امروز هنوز به آن ها دست نیافته است. ناشناخته ها بسیار فراوان است و به گمان زیاد به مراتب بیشتر از چیزهایی است که بشر تاکنون به آن ها دست یافته است. باید دقت کنیم، فکر کنیم و به دنبال کشف ناشناخته ها باشیم. باید همان استعدادی را که گفته شد و بنده هم می دانم مغز و فکر ایرانی آن را دارد، به کار بیندازیم. راه های میان بر را پیدا کنیم و از بدعت و نوآوری در وادی علم، بیمناک نباشیم. این حرکت باید در دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی ما به صورت انگیزه ای عام، امری مقدس و یک عبادت تلقی شود. همه ی رشته های علوم باید به این صورت دربیاید. ما باید این جرأت را داشته باشیم که فکر کنیم می توانیم نوآوری کنیم.)(پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه شهید بهشتی، 22/2/82) همچنین فرمودند :(آنچه برای یک محیط علمی و دانشگاهی وظیفه ی آرمانی محسوب می شود، این است که در زمینه ی مسائل علمی، نواندیش باشد؛ معنای واقعی تولید علم این است. تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآوری علمی در درجه ی اول اهمیت است. این را من از این جهت می گویم که باید یک فرهنگ بشود. این نواندیشی، فقط مخصوص اساتید نیست؛ مخاطب آن، دانشجویان و کل محیط علمی هم هست. البته برای این نوآوری علمی که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر می شود دو چیز لازم است: یکی قدرت علمی، و دیگری جرأت علمی، البته قدرت علمی چیز مهمی است؛ و هوش وافر، ذخیره ی علمی لازم، مجاهدت فراوان برای فراگیری، چیزهایی است که برای به دست آمدن قدرت علمی، لازم است؛ اما این کافی نیست. ای بسا کسانی که از قدرت علمی هم برخوردند، اما ذخیره ی انباشته ی علمی آن ها هیچ جا کاربرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمی برد و یک ملت را از لحاظ علمی به اعتلاء نمی رساند؛ بنابراین جرأت علمی لازم است. البته وقتی از علم صحبت می شود، ممکن است در درجه ی اول، علوم مربوط به مسائل صنعتی و فنی به نظر بیاید... اما من به طور کلی و مطلق این را عرض می کنم؛ علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم اقتصادی و مسائل گوناگونی که برای اداره ی یک جامعه و یک کشور به صورت علمی لازم است، به نو آوری و نواندیشی علمی یعنی اجتهاد احتیاج دارد. آن چیزی که در فضای علمی ما مشاهده می شود که به نظر من یکی از عیوب بزرگ محسوب می گردد این است که ده ها سال است که ما متون فرنگی و خارجی را تکرار می کنیم، می خوانیم، حفظ می کنیم و بر اساس تعلیم و تعلم می کنیم؛ اما در خودمان قدرت سؤال و ایجاد خدشه نمی یابیم. باید متون علمی را خواند و دانش را از هر کسی فراگرفت؛ اما علم باید در روند تعالی خود، با روح های قوی و استوار و کارآمدی که جرأت پیشبرد علم را داشته باشند، همراه بشود تا بتواند پیش برود؛ انقلاب های علمی در دنیا این گونه به وجود آمده است.(همان , بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 9/12/79) تاکید های فراوان مقام معظم رهبری بر مقوله اسلامی شدن علوم انسانی و جنبش نرم افزاری و تولید علم و مباحث آزاد اندیشی در راستای ایجاد یک تمدن اسلامی قابل ارزیابی است، زیرا مسئله اساسی در شکل گیری یک تمدن، بنا کردن بنیان های علمی آن است. و این بنیان ها باید بر اساس فرهنگ اسلامی و آموزه های دینی شکل بگیرد تا بتواند زمینه ساز پویایی و تمدن اسلامی گردد که این امر پویای دو نهاد حوزه و دانشگاه و وحدت وهمکاری این دو نهاد را می طلبد تا همچون دو بال ،زمینه ترقی و پیشرفت کشور و بالندگی تمدن اسلامی را فراهم نمایند . و از آنجا که کشور ما از نظر علمی دارای عقب ماندگی است , باید با تلاش و همت مضاعف این فاصله طی شود و نیاز به جدیت و کوشش فراوان در همه عرصه هااست به ویژه در عرصه تولید علم است که در این زمینه نقش حوزه و دانشگاه بسیار مهم و اساسی خواهد بود . مقام معظم رهبری در این باره فرمودند:(جبران عقب ماندگی مزمن، تاریخی و تحمیلی کشور در زمینه های علمی، نیازمند تلاش جدی و دوندگی بی وقفه هر ایرانی با شرف و همه مسئولان، نخبگان، دانشجویان و استادان است. پیشرفت علمی و به دنبال آن، پیشرفت فناوری، به کشور و ملت این فرصت و این امکان را خواهد داد که اقتدار مادی و معنوی پیدا کند. بنابراین با یک نگاه راهبردی، علم یک چنین اهمیتی دارد. تکیه‌ی ما بر این اساس است.) (همان , بیانات رهبر انقلاب در دیدار نخبگان جوان‌ (14/7/89) لازم به ذکر است که نبرد در عرصه علمی با نبرد در عرصه نظامی متفاوت است و نمی توان انتظار داشت که ابتدا در این نبرد پیروز بشویم و بعد علوم اسلامی را مطرح نماییم زیرا بدون تولید علم و تبیین علوم اسلامی در عرصه های مختلف نمی توان در این نبرد راه بجایی برد و پیروزی در این عرصه تنها با تبیین علوم اسلامی و تولید علم و دستیابی به فناوری های نوین , امکان پذیر خواهد بود و نظامی که داعیه دار ارائه الگوی نظام سیاسی بر پایه فرهنگ اسلامی است نمی تواند در عرصه علمی وامدار و وابسته به کشورهای دیگر باشد و این وابستگی علمی منجر به وابستگی ها ی دیگر کشور خواهد شد و استقلال آن را از بین خواهد برد . از این رو برای پیروزی در عرصه نبرد علمی باید مساله تولید علم و بومی سازی علوم در کشور بهصورت جدی پیگیری شود مقام معظم رهبری در این باره فرمودند:(امروز کشور نیازمند یک جهاد علمی است , جهاد یک معنای خاصی دارد. معنای جهاد فقط تلاش نیست. در مفهوم اسلامی، جهاد عبارت است از آن تلاشی که در مقابل یک دشمن است، در مقابل یک خصم است. هر تلاشی جهاد نیست. مجاهدت با نفس، مجاهدت در مقابل شیطان، جهاد در میدان نظامی، مواجهه‌ی با یک دشمن است؛ مواجهه‌ی با یک معارض است. امروز ما در زمینه‌ی علم نیاز داریم که اینجور تلاشی در کشور بکنیم؛ احساس کنیم موانعی وجود دارد، باید این موانع را برداریم؛ دارد معارضه‌هائی میشود، باید این معارضه‌ها را در هم بشکنیم؛ در زمینه‌ی عرضه‌ی امکانات علمی، خسّتهائی از سوی کسانی که صاحبان آن هستند - که کشورهای پیشرفته‌ی علمی است - وجود دارد، باید در مقابل این خسّتها از خودمان عزت و جوشندگی و فورانِ از درون نشان بدهیم. امروز دنیا علی‌رغم تظاهر به سخاوت علمی، در نهایتِ خسّت علمی است. آن کسانی که بر حسب عوامل گوناگونی توانستند در یک برهه‌ای پیشرفت علمی را صاحب و مالک بشوند و موتور پیشرفت را سوار بشوند و از همه‌ی بشر جلو بزنند - که همین کشورهای پیشرفته‌ی غربی هستند، که تقریباً از دوره‌ی رنسانس به این طرف دست اینها افتاده؛ یک روز هم دست ما بود - اینها انحصارگرند، انحصارطلبند؛ اینها نمیخواهند دائره‌ی این دانش، دائره‌ی این اقتدار توسعه پیدا کند؛ با دانائی ملتها مخالفند؛ بخصوص بعد از آنکه این دانش در دست آنها وسیله‌ای شد برای سیاست. استعمار از علم پدید آمد. علم توانست آنها را قوی کند. خوب، وقتی که استعمار از علم زائیده شد و قدرت بین‌المللی و قدرت سیاسی متکی به علم شد، این علم را در اختیار دیگران نباید بگذارند؛ والّا این قدرت تهدید میشود. و تا امروز همین جور عمل کردند. حالا یک ملتی اراده میکند و تصمیمی میگیرد که روی پای خود بایستد، از استعداد خود استفاده کند، خوشبختانه این زمینه‌ها هم به یک شکلی برای او فراهم است کشور ما بحمداللَّه اینها را دارد. انقلاب هم شد، حرکت عظیمی هم انجام گرفت، بیداری‌ای به وجود آمد، احساس توانائی‌ای به وجود آمد، یک حرکت مهمی شروع شد، که خوب، پیشرفتهای فراوانی هم داشته. ما باید قبول کنیم و اعتراف کنیم که این حرکت در آغاز خود است. ما اول راهیم)( بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها ,14/6/89) جهت آشنایی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود ؛ تاریخ تمدن ،ویل دورانت ، ترجمه احمد آرام ، ع . پاشایی و امیر حسین آریان پور ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، ج1- موانع و الزامات مهندسی تمدن اسلامی ، عبد العلی رضایی ، قم، فجر ولایت - رویارویی تمدن اسلامی و مدرنیته ، سید محمد عارف حسنی ، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100137692)
عنوان سوال:

در راه رسیدن به تمدن اسلامی، حوزه علمیه، چه نقشی دارد؟ دانشگاه چه نقشی دارد، اصلا این گفته را چگونه می بینید: (چون از لحاظ علمی عقب هستیم بایستی ابتدا در نبرد علمی پیروز شویم سپس حوزه علوم اسلامی خود


پاسخ:

در راه رسیدن به تمدن اسلامی، حوزه علمیه، چه نقشی دارد؟ دانشگاه چه نقشی دارد، اصلا این گفته را چگونه می بینید: (چون از لحاظ علمی عقب هستیم بایستی ابتدا در نبرد علمی پیروز شویم سپس حوزه علوم اسلامی خود

برای روشن شدن نقش حوزه و دانشگاه در رسیدن به تمدن اسلامی ابتدا لازم است نگاهی به عناصر سازنده هر تمدن داشته باشیم.
( عناصر سازنده تمدن )
اندیشمندان در این که تمدن از چه عناصری شکل می گیرد , دیدگاههای مختلفی را مطرح نموده اند به عنوان نمونه ابن خلدون , جامعه شناس مسلمان , هفت عامل را در ساخت یک تمدن سهیم می داند که عبارتند از ؛ دولت و رهبر , قانون (دینی یا عرفی) , اخلاق , کار , صنعت , جمعیت و ثروت . از دیدگاه وی نه تنها بدون اخلاق و دین , تمدن ممکن نیست و نه تنها برای نظم بخشیدن به جامعه و بقا یک تمدن و پیشرفت آن به دین و اخلاق نیاز هست , بلکه برای بهتر زیستن , دستورات اخلاقی را باید بکار بست .( رادمنش , عزت الله , کلیات عقاید ابن خلدون درباره فلسفه تاریخ و تمدن , تهران , انتشارات قلم , ص 17) ویل دورانت تاریخ نویس مشهور معتقد است هر تمدن دارای چهار رکن و عنصر اساسی است ؛ پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی ( عوامل اقتصادی ) ، سازمان سیاسی ( عوامل سیاسی )، سنن اخلاقی ( عوامل اخلاقی ) و کوشش در راه معرفت و بسط هنر ( عوامل عقلی و روحی ) ( ر. ک : دورانت ، ویل ، تاریخ تمدن ، ترجمه احمد آرام ، ع . پاشایی و امیر حسین آریان پور ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، 1376، ج1، ص 3-108)
آنچه مسلم است این است که نقش علم و دانش و دین در ساختن یک تمدن قابل انکار نیست وعلم ، دانش ، عقلانیت و معرفت دینی و اخلاقی در کنار عناصر دیگراز عناصر سازنده و جدا نشدنی یک تمدن محسوب می شوند . نقش سازندگی این عناصر درتمدن اسلامی که بر پایه معارف دینی و اسلامی استوار گردیده و تمامی عرصه های زندگی بشررا مورد توجه قرار داده است وجهت گیری زندگی انسان را در ابعاد گوناگون مشخص نموده ، آشکار تر می باشد . از این رو نهاد حوزه و دانشگاه به عنوان مراکز و کانون های علمی وپژوهشی کشور در عرصه معارف دینی وترسیم علوم مختلف ، نقش محوری و اساسی در پویایی و بالندگی این تمدن خواهند داشت که به هر کدام به طور جداگانه خواهیم پرداخت:
( نقش و جایگاه حوزه در تحقق تمدن اسلامی)
حوزه به عنوان خاستگاه معارف دینی که هسته محوری تمدن اسلامی را تشکیل می دهد ، نقش اساسی در پویایی و بالندگی تمدن اسلامی دارامی باشد . حوزه علمیه درتحقق و بالندگی تمدن اسلامی در دو حوزه نمایان می گردد؛
یکی در حوزه تولید فکروعلم دینی و دیگری در پرورش انسان ، در زمینه تولید فکر و علم که از الزامات یک تمدن است ، حوزه با تبیین مبانی دینی در ابعاد مختلف می تواند دیدگاه اسلام در مسائل مختلف و جهت گیری دینی حرکت جامعه را در راستای رسیدن به پیشرفت و توسعه مطلوب و پویایی تمدن اسلامی ترسیم نماید مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: (نظریه‌پردازی سیاسی و نظریه‌پردازی در همه‌ی جریانهای اداره‌ی یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهده‌ی علمای دین است. آن کسانی میتوانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند. اگر جای این نظریه‌پردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریه‌های غربی، نظریه‌های غیردینی، نظریه‌های مادی جای آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعه‌ای در خلأ نمیتواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتی دیگری، یک نظام اقتصادی دیگری، یک نظام سیاسی دیگری که ساخته و پرداخته‌ی اذهان مادی است، می‌آید جایگزین میشود؛ همچنان که در آن مواردی که این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد. اینکه بنده درباره‌ی علوم انسانی در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانی‌ای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان‌بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران می‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزه‌های علمیه و علمای دین پشتوانه‌هائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامه‌ریزی، برای زمینه‌سازی‌های گوناگون... در زمینه‌های گوناگون، امروز نیاز وجود دارد؛ هم برای نظام اسلامی، هم در سطح کشور، هم در سطح جهان. تبیین معرفت‌شناسی اسلام، تفکر اقتصادی و سیاسی اسلام، مفاهیم فقهی و حقوقی‌ای که پایه‌های آن تفکر اقتصادی و سیاسی را تشکیل میدهد، نظام تعلیم و تربیت، مفاهیم اخلاقی و معنوی، غیره، غیره، همه‌ی اینها باید دقیق، علمی، قانع کننده و ناظر به اندیشه‌های رائج جهان آماده و فراهم شود؛ این کار حوزه‌هاست. با اجتهاد، این کار عملی است)( پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، بیانات معظم له در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم،‌ 89/7/29)
در زمینه پرورش انسان ، حوزه نقش محوری و مهمی در تربیت انسان های متعهد و کارآمد و تاثیر گذار در تمدن اسلامی دارا می باشد. مقام معظم رهبری فرمودند:( در آن‌جایی که فکر و انسان باید تولید شود، ببینید نقش‌آفرینان چه کسانی هستند.بدون شک مدیران جامعه ، سیاستمداران ، متفکّران و روشنفکران هر کدام به نحوی می‌توانند در خور استعداد خود نقش‌آفرینی کنند .... اما در تربیت انسان نقش علمای دین، نقش کسانی که در راه پرورش ایمان مردم از روش دین استفاده می‌کنند، یک نقش یگانه است؛ نقش منحصر به فرد است. (بیانات مقام معظم رهبری در جمع اساتید حوزه علمیه قم 14/7/79)
(نقش و جایگاه دانشگاه درتحقق تمدن اسلامی )
دانشگاه به عنوان یکی از کانون‌های علم و دانش که وظیفه‌اش تعمیق و بسط و گسترش و آموزش علم و دانش است از مهم‌ترین مراکز تأثیر گذار در شکل‌گیری و رشد هر تمدنی است. امروزه اهمیت دانشگاه در تأثیرگذاری بر تمدنها تا بدان حد است که می‌توان به جرأت ادعا کرد که بدون دانشگاه هیچ تمدنی ره به جایی نخواهد برد و دانشگاه‌های امروزین از ستون‌های برپادارنده تمدنها به شمار می‌آیند. دانشگاه به طور مستقیم و غیر مستقیم تأثیرگذار بر هنر و فن و اقتصاد و سیاست و ادبیات و فلسفه و اخلاق و حقوق و بالاخره علم در مفهوم خاص آن است و این یعنی حضور دانشگاه در کلیه اجزاء یک تمدن. دانشگاه کانون انباشت علم برای تمدن‌سازی محسوب می‌شود . دانشگاه از طریق تولید فکرو دانش و پیمودن راههای نو و افق های جدید ، نقش اساسی در تمدن اسلامی دارد . مقام معظم رهبری در این خصوص فرمودند :(باید تولید علم در دانشگاه ها و مراکز علمی کشور، به صورت امری مقدس و عبادت تلقی شود .تولید علم یعنی رفتن از راه هایی که به نظر، راه های نارفته است. البته این به آن معنا نیست که ما راه هایی را که دیگران رفته اند، نرویم و به تجربه های دیگران بی اعتنایی کنیم؛ بلکه به این معنا است که به فکر باشیم. در این دنیای عظیم و در این طبیعت بزرگ، ناشناخته های فراوانی وجود دارد که دانش پیشرفته ی امروز هنوز به آن ها دست نیافته است. ناشناخته ها بسیار فراوان است و به گمان زیاد به مراتب بیشتر از چیزهایی است که بشر تاکنون به آن ها دست یافته است. باید دقت کنیم، فکر کنیم و به دنبال کشف ناشناخته ها باشیم. باید همان استعدادی را که گفته شد و بنده هم می دانم مغز و فکر ایرانی آن را دارد، به کار بیندازیم. راه های میان بر را پیدا کنیم و از بدعت و نوآوری در وادی علم، بیمناک نباشیم. این حرکت باید در دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی ما به صورت انگیزه ای عام، امری مقدس و یک عبادت تلقی شود. همه ی رشته های علوم باید به این صورت دربیاید. ما باید این جرأت را داشته باشیم که فکر کنیم می توانیم نوآوری کنیم.)(پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه شهید بهشتی، 22/2/82) همچنین فرمودند :(آنچه برای یک محیط علمی و دانشگاهی وظیفه ی آرمانی محسوب می شود، این است که در زمینه ی مسائل علمی، نواندیش باشد؛ معنای واقعی تولید علم این است. تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآوری علمی در درجه ی اول اهمیت است. این را من از این جهت می گویم که باید یک فرهنگ بشود. این نواندیشی، فقط مخصوص اساتید نیست؛ مخاطب آن، دانشجویان و کل محیط علمی هم هست. البته برای این نوآوری علمی که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر می شود دو چیز لازم است: یکی قدرت علمی، و دیگری جرأت علمی، البته قدرت علمی چیز مهمی است؛ و هوش وافر، ذخیره ی علمی لازم، مجاهدت فراوان برای فراگیری، چیزهایی است که برای به دست آمدن قدرت علمی، لازم است؛ اما این کافی نیست. ای بسا کسانی که از قدرت علمی هم برخوردند، اما ذخیره ی انباشته ی علمی آن ها هیچ جا کاربرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمی برد و یک ملت را از لحاظ علمی به اعتلاء نمی رساند؛ بنابراین جرأت علمی لازم است.
البته وقتی از علم صحبت می شود، ممکن است در درجه ی اول، علوم مربوط به مسائل صنعتی و فنی به نظر بیاید... اما من به طور کلی و مطلق این را عرض می کنم؛ علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم اقتصادی و مسائل گوناگونی که برای اداره ی یک جامعه و یک کشور به صورت علمی لازم است، به نو آوری و نواندیشی علمی یعنی اجتهاد احتیاج دارد. آن چیزی که در فضای علمی ما مشاهده می شود که به نظر من یکی از عیوب بزرگ محسوب می گردد این است که ده ها سال است که ما متون فرنگی و خارجی را تکرار می کنیم، می خوانیم، حفظ می کنیم و بر اساس تعلیم و تعلم می کنیم؛ اما در خودمان قدرت سؤال و ایجاد خدشه نمی یابیم. باید متون علمی را خواند و دانش را از هر کسی فراگرفت؛ اما علم باید در روند تعالی خود، با روح های قوی و استوار و کارآمدی که جرأت پیشبرد علم را داشته باشند، همراه بشود تا بتواند پیش برود؛ انقلاب های علمی در دنیا این گونه به وجود آمده است.(همان , بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 9/12/79)
تاکید های فراوان مقام معظم رهبری بر مقوله اسلامی شدن علوم انسانی و جنبش نرم افزاری و تولید علم و مباحث آزاد اندیشی در راستای ایجاد یک تمدن اسلامی قابل ارزیابی است، زیرا مسئله اساسی در شکل گیری یک تمدن، بنا کردن بنیان های علمی آن است. و این بنیان ها باید بر اساس فرهنگ اسلامی و آموزه های دینی شکل بگیرد تا بتواند زمینه ساز پویایی و تمدن اسلامی گردد که این امر پویای دو نهاد حوزه و دانشگاه و وحدت وهمکاری این دو نهاد را می طلبد تا همچون دو بال ،زمینه ترقی و پیشرفت کشور و بالندگی تمدن اسلامی را فراهم نمایند . و از آنجا که کشور ما از نظر علمی دارای عقب ماندگی است , باید با تلاش و همت مضاعف این فاصله طی شود و نیاز به جدیت و کوشش فراوان در همه عرصه هااست به ویژه در عرصه تولید علم است که در این زمینه نقش حوزه و دانشگاه بسیار مهم و اساسی خواهد بود . مقام معظم رهبری در این باره فرمودند:(جبران عقب ماندگی مزمن، تاریخی و تحمیلی کشور در زمینه های علمی، نیازمند تلاش جدی و دوندگی بی وقفه هر ایرانی با شرف و همه مسئولان، نخبگان، دانشجویان و استادان است. پیشرفت علمی و به دنبال آن، پیشرفت فناوری، به کشور و ملت این فرصت و این امکان را خواهد داد که اقتدار مادی و معنوی پیدا کند. بنابراین با یک نگاه راهبردی، علم یک چنین اهمیتی دارد. تکیه‌ی ما بر این اساس است.) (همان , بیانات رهبر انقلاب در دیدار نخبگان جوان‌ (14/7/89)
لازم به ذکر است که نبرد در عرصه علمی با نبرد در عرصه نظامی متفاوت است و نمی توان انتظار داشت که ابتدا در این نبرد پیروز بشویم و بعد علوم اسلامی را مطرح نماییم زیرا بدون تولید علم و تبیین علوم اسلامی در عرصه های مختلف نمی توان در این نبرد راه بجایی برد و پیروزی در این عرصه تنها با تبیین علوم اسلامی و تولید علم و دستیابی به فناوری های نوین , امکان پذیر خواهد بود و نظامی که داعیه دار ارائه الگوی نظام سیاسی بر پایه فرهنگ اسلامی است نمی تواند در عرصه علمی وامدار و وابسته به کشورهای دیگر باشد و این وابستگی علمی منجر به وابستگی ها ی دیگر کشور خواهد شد و استقلال آن را از بین خواهد برد . از این رو برای پیروزی در عرصه نبرد علمی باید مساله تولید علم و بومی سازی علوم در کشور بهصورت جدی پیگیری شود مقام معظم رهبری در این باره فرمودند:(امروز کشور نیازمند یک جهاد علمی است , جهاد یک معنای خاصی دارد. معنای جهاد فقط تلاش نیست. در مفهوم اسلامی، جهاد عبارت است از آن تلاشی که در مقابل یک دشمن است، در مقابل یک خصم است. هر تلاشی جهاد نیست. مجاهدت با نفس، مجاهدت در مقابل شیطان، جهاد در میدان نظامی، مواجهه‌ی با یک دشمن است؛ مواجهه‌ی با یک معارض است. امروز ما در زمینه‌ی علم نیاز داریم که اینجور تلاشی در کشور بکنیم؛ احساس کنیم موانعی وجود دارد، باید این موانع را برداریم؛ دارد معارضه‌هائی میشود، باید این معارضه‌ها را در هم بشکنیم؛ در زمینه‌ی عرضه‌ی امکانات علمی، خسّتهائی از سوی کسانی که صاحبان آن هستند - که کشورهای پیشرفته‌ی علمی است - وجود دارد، باید در مقابل این خسّتها از خودمان عزت و جوشندگی و فورانِ از درون نشان بدهیم. امروز دنیا علی‌رغم تظاهر به سخاوت علمی، در نهایتِ خسّت علمی است. آن کسانی که بر حسب عوامل گوناگونی توانستند در یک برهه‌ای پیشرفت علمی را صاحب و مالک بشوند و موتور پیشرفت را سوار بشوند و از همه‌ی بشر جلو بزنند - که همین کشورهای پیشرفته‌ی غربی هستند، که تقریباً از دوره‌ی رنسانس به این طرف دست اینها افتاده؛ یک روز هم دست ما بود - اینها انحصارگرند، انحصارطلبند؛ اینها نمیخواهند دائره‌ی این دانش، دائره‌ی این اقتدار توسعه پیدا کند؛ با دانائی ملتها مخالفند؛ بخصوص بعد از آنکه این دانش در دست آنها وسیله‌ای شد برای سیاست. استعمار از علم پدید آمد. علم توانست آنها را قوی کند. خوب، وقتی که استعمار از علم زائیده شد و قدرت بین‌المللی و قدرت سیاسی متکی به علم شد، این علم را در اختیار دیگران نباید بگذارند؛ والّا این قدرت تهدید میشود. و تا امروز همین جور عمل کردند.
حالا یک ملتی اراده میکند و تصمیمی میگیرد که روی پای خود بایستد، از استعداد خود استفاده کند، خوشبختانه این زمینه‌ها هم به یک شکلی برای او فراهم است کشور ما بحمداللَّه اینها را دارد. انقلاب هم شد، حرکت عظیمی هم انجام گرفت، بیداری‌ای به وجود آمد، احساس توانائی‌ای به وجود آمد، یک حرکت مهمی شروع شد، که خوب، پیشرفتهای فراوانی هم داشته. ما باید قبول کنیم و اعتراف کنیم که این حرکت در آغاز خود است. ما اول راهیم)( بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها ,14/6/89)
جهت آشنایی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود ؛
تاریخ تمدن ،ویل دورانت ، ترجمه احمد آرام ، ع . پاشایی و امیر حسین آریان پور ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، ج1- موانع و الزامات مهندسی تمدن اسلامی ، عبد العلی رضایی ، قم، فجر ولایت - رویارویی تمدن اسلامی و مدرنیته ، سید محمد عارف حسنی ، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100137692)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین