سلام پاسخ این شبهه که در صدد پرده پوشی بر جنایات و خیانت های رضا شاه است، چیست:(رضا شاه را اگر با عرف امروز بسنجیم، دیکتاتور بود اما برای درک رضا شاه باید به 2 موضوع دقت کرد شرایط جهان و شرایط ایران هم دوره او استالین در شوروی 20 میلیون نفر را اعدام کرد و در کشور ترکیه چند میلیون ارمنی کشتار شدند یا در ژاپن فقط 500 هزار دختر از منچوری ربوده شدند و در ده ها کشور اوضاع بدتر از این بود اگر این ها را بدانیم در آن شرایط رضا شاه را باید یکی از دمکرات ترین سران حکومت های جهان وقت نامید ...)
سلام پاسخ این شبهه که در صدد پرده پوشی بر جنایات و خیانت های رضا شاه است، چیست:(رضا شاه را اگر با عرف امروز بسنجیم، دیکتاتور بود اما برای درک رضا شاه باید به 2 موضوع دقت کرد شرایط جهان و شرایط ایران هم دوره او استالین در شوروی 20 میلیون نفر را اعدام کرد و در کشور ترکیه چند میلیون ارمنی کشتار شدند یا در ژاپن فقط 500 هزار دختر از منچوری ربوده شدند و در ده ها کشور اوضاع بدتر از این بود اگر این ها را بدانیم در آن شرایط رضا شاه را باید یکی از دمکرات ترین سران حکومت های جهان وقت نامید ...) با سلام و احترام،پبش از پرداختن به پاسخ سؤال،توجه به این نکته لازم است که هر چند ما وجود برخی اقدامات مثبت و خدمات در دوران رضاشاه را در بخش های مختلف انکار نمی کنیم , اما باید توجه داشت با توجه به نگاه استبدادی و استعماری حاکم بر کشور , این اقدامات بیشتر در راستای منافع حاکمیت بود و نه آنچه خواست و اراده مردم بر آن تعلق داشت یا نیاز آنان , آن را ایجاب می نمود و حرکت کلی کشور به سمت وابستگی روز افزون به بیگانگان و کاسته شدن از استقلال کشور بر همه اقدامات این رژیم سایه افکنده است . ( اقدامات رضا شاه در دوران حکومت ) دوران سلطنت رضاشاه را می‌توان از دیدگاه‌های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بررسی کرد. البته در زمینه‌ی سیاسی، خفقان و استبداد رضاخانی جایی برای دفاع از حکومت وی باقی نمی‌گذارد و در زمینه‌های فرهنگی هم اسلام‌ستیزی و ترویج مقلدانه و سطحی فرهنگ غرب، کارنامه‌ی او را تیره و سیاه ساخته، ولی برخی گمان می‌کنند اقدامات و برنامه‌های اقتصادی رضاشاه مثبت و قابل‌دفاع است. بنابراین در این نوشته تنها به آثار و پیامدهای اقتصادی آن دوران می‌پردازیم تا پاسخ پرسشی را که در آغاز مطرح شد، ارایه نماییم. عمده‌ترین اقدامات اقتصادی در دوران رضاشاه را می‌توان این‌گونه اشاره و نقد ‌کرد: 1. گسترش و افزایش روند صنعتی کشور: البته این روند عمدتاً در صنایع و به ویژه صنایع تبدیلیِ وابسته به بخش کشاورزی صورت گرفت. به نظر منتقدان، چون رضاشاه از سال‌های پایانی دهه‌ی 1300 شمسی به مالکی بزرگ و در دهه‌ی 1310 شمسی به بزرگ‌ترین مالک زمین‌های کشاورزی ایران تبدیل شد، از این رو می‌خواست با ایجاد صنایع تبدیلی و وارد نمودن آن به بخش کشاورزی، ارزش افزوده‌ی محصولات خود را بالا ببرد. البته چنین ادعایی نامربوط به نظر نمی‌رسد. زیرا رضاشاه با بودجه‌ی دولت اقدام به تاسیس این کارخانه‌ها می‌کرد و پس از رسیدن به سوددهی، به بهای کمتر از قیمت واقعی، به خود یا وابستگان قدرت سیاسی اختصاص می‌داد. 2. ایجادصنایع سنگین و پایه: شاه تصمیم به تاسیس کارخانه‌هایی هم‌چون کارخانه ذوب آهن گرفت اما به دلیل آغاز جنگ جهانی دوم این کار انجام نگرفت. بر اساس آمار ارایه‌شده از سوی بانک ملی ایران در فاصله‌ی سال‌های 1304 شمسی به عنوان نقطه‌ی عطف، تا سال 1318 شمسی مجموعاً 680 کارخانه که به وسیله‌ی‌ نیروی ماشین کار می‌کردند در ایران تاسیس شدند که در عرصه‌های اقتصادی می‌توان از صنایع نساجی و شاخه‌های آن، صنایع فلزی مانند ورشوسازی و... ،کارخانه‌های ‌تولید برق و صنایع هم‌چون کارخانه‌های نجاری و کبریت‌سازی و همچنین صنایع تبدیلی بخش کشاورزی مانند کارخانه‌های پنبه‌پاک‌کنی، روغن‌کشی، برنج‌کوبی، آردسازی و همین‌طور بخش‌های دیگر از صنایع مصرفی به فعالیت پرداخته و تعدادی از کارگران در این بخش مشغول به کار گردیدند. 3. تاسیس راه‌آهن سراسری : هرچند مسیر راه‌آهن شمال به جنوب بحث‌های زیادی را در مجلس ششم برانگیخت و هنوز مخالفان رضاشاه و شیوه‌ی حکومتی او معتقدند که عبور خط‌آهن از شرق (شهر مشهد) به غرب و شمال‌غربی (شهرهای کرمانشاه و تبریز)، هم هزینه‌ی کم‌تری دربرداشت و هم به دلیل اتصال به مناطق پرجمعیت‌تر باصرفه‌تر بود، با این‌حال، اقدام به چنین کاری را در مملکتی که راه‌های بسیار اندک و نامناسب داشت، می‌توان جزو برنامه‌های بلندپروازانه و نوگرایانه‌ی حکومت رضاشاه و در جهت رشد اقتصادی محسوب نمود. 4. تاسیس بانک ملی: تا قبل از تاسیس این بانک درسال 1307 شمسی، بانک شاهی که مستقیماً تحت نفوذ انگلیس واساساً یک بانک انگلیسی بود، کنترل حجم اسکناس و نقدینگی درکشور را به دلیل اجازه‌ی نشر اسکناس در اختیار داشت. ایجاد بانک ملی ایران که در واقع به مثابه بانک مرکزی بود، گام دیگری از اعمال نوگرایانه‌ی رضاشاه در زمینه‌ی کنترل هرچه بیشتر دولت بر امور اقتصادی و در جهت سیاست‌های تمرکزگرایانه‌ی وی بود. 5. انحصاردولتی بازرگانی خارجی: رضاشاه ادعا می‌کرد چون بازرگانان ایرانی ضعف بنیه‌ی مالی دارند و یا از رسوم جدید تجارت بین‌الملل ناآگاهند یا طرف‌های تجاریشان بسیار قدرتمندند، برای پرهیز از مغبون شدن تاجران ایرانی، انحصار تجارت خارجی را بر عهده گرفته و امتیاز آن را به تاجران واگذار می‌کند، تا طرف‌های تجاری، خود را همواره با دولت ایران رودررو بینند نه با یک بازرگان ایرانی. بدین صورت به ادعای رضاشاه، منافع ملی ما بهتر تامین می‌شد. در نقد و ارزیابی موارد بالا می توان گفت در انحصار تجارت خارجی، دلایل زیر را می‌توان اشاره کرد که اولاً ناشی از سودجویی شاه بود، زیرا دست‌اندرکاران انحصارتجارت، برای فروش امتیاز هر بخش از تجارت خارجی، مبالغ هنگفتی از تاجران رشوه می‌گرفتند و مزایای فراوانی برای آنان داشت. ثانیاً شاه از این طریق درصدد کنترل تاجران بود. زیرا وی نقش طبقه‌ی تاجران مستقل را در انقلاب مشروطیت آشکارا دیده بود و قصد کنترل آن‌ها راداشت و هیچ کنترلی را موثرتر ازدر اختیارگرفتن رگِ حیاتی آن‌ها یعنی مبادلات خارجی نمی‌دانست. ثالثاً از این طریق توانست تاجران و سرمایه‌داران را بدون استفاده از زور و خشونت از صحنه خارج کند. رابعاً از این طریق می‌توانست با در اختیار گذاردن امتیازهایی جهت تجارت با بیگانگان به طرفداران خود، منافعشان با منافع رژیم پیوند کامل پدید آید و بدین ترتیب رژیم پهلوی پایگاه اجتماعی خودرا در جامعه مستحکم‌ترکند. درباره‌ی قراردادن اقتصاد بازرگانی در اختیار دولت می‌توان گفت این کار به تمرکز فزاینده‌ی حاکمیت یاری رساند. بازرگانی از صورت پراکنده‌ی بخش خصوصی، در زمان رضاشاه به انحصار دولت درآمد و این دستگاه، شکل گسترده و متمرکز پیداکرد. با در نظرگرفتن دو اهرم قدرت یعنی نیروهای اقتصادی وسیع و ارتش گسترده، دولت به شکل حاکمیت متمرکز ظاهرشد. و اما در زمینه‌ی دست اندازی رضاشاه براملاک واراضی کشاورزی باید گفت این اقدام که وی را به بزرگ‌ترین مالک ایران تبدیل کرد، سبب تحکیم و تمرکز قدرت و تقویت ابزارها و پایه‌های اقتدارگراییِ سلطنتی به ویژه بنیه‌ی نظامی می‌شد و این کار، چیزی جز نارضایتی در بین مردم و روشنفکران، نتیجه‌ای به دنبال نداشت. وابستگی به قدرت‌های سیاسی هم‌چون انگلیس، شوروی و آلمان باعث شد که پس از یک دهه، وابستگی رضاشاه به آلمان به شدت افزایش یافت و این وابسته بودن صنایع کشور به آلمان، ضربه‌ی مهلکی را در زمان جنگ جهان دوم به ایران وارد کرد. زیرا با خروج آلمانی‌ها از ایران، با توجه به وابسته بودن این صنایع، تمام آن‌ها به آهن‌پاره‌هایی بی‌ارزش تبدیل شدند. و در رابطه با کشاورزی نیز با این که حدود 75 درصد از مردم ایران از طریق کشاورزی امرار معاش می‌کردند، اما هیچ‌گونه توجهی به امر کشاورزی نمی‌شد. توجه رضاخان به ایجاد صنایع وابسته، باعث افزایش بیش از پیش مشکلات در بخش کشاورزی و ازدیاد فقر و تنگ‌دستی در بین اکثریت افراد جامعه بود و زمینه‌ی نارضایتی در جامعه را دامن می‌زد. درمورد راه‌آهن نیز باید گفت اگرچه ایجاد راه‌آهن یکی از اساسی‌ترین آرزوهای ملت ایران از اواسط دوره‌ی قاجار بود و در توسعه‌ی اقتصادی ایران نقشی اساسی داشت، اما روس و انگلیس که در پی تضعیف ایران بودند، به ایرانیان اجازه‌ی تاسیس خط‌آهن نمی‌دادند. انگلیسی‌ها در پی آن بودند که برای رفع نیازهای اساسی خود، راه‌آهن جنوب به شمال را در ایران احداث کنند که به گفته‌ی احمدشاه، این نقشه‌ی راه‌آهن پاسخگوی نیازهای کشور نبود. وی اظهار می‌کرد که راه‌آهن مطلوب ایران، خطی است که پایتخت را به بنادر مهم ایران در جنوب و مراکز اقتصادی در شرق و غرب متصل کند. اما رضاشاه که تابع دولت انگلستان بود، میخواست از این طریق بتواند کمک‌های انگلیس به شوروی را تحت پوشش قرار دهد. ثانیاً هزینه‌ی سرسام‌آور گسترش راه‌آهن به مناطق کوهستانی همچون خرم‌آباد از این مطلب خبر می‌داد که رضاشاه درصدد مهار نیروی عشایر که نیروی‌های مخالف دولت مرکزی بودند بود تا از طریق راه‌آهن بهتر بتواند جهت سرکوب مخالفان اقدام به موقع انجام دهد. درمورد احداث بانک ملی نیز باید گفت که اگرچه در روز 17 شهریور 1307 شمسی بانک ملی ایران به دست رضاشاه با تشریفات خاصی افتتاح شده، اما این بانک عملاً نتوانست در مقابل بانک شاهی مقاومت کند. زیرا بانک شاهی اولاً امتیاز چاپ و نشر اسکناس را بعهده داشت. ثانیاً در هر شهری دارای شعبه بود و حال این‌که بانک ملی این‌گونه نبود. ثالثاً اسکناس‌های هر شهری نام آن شهر چاپ شده بود و خرج کردن این اسکناس در شهر دیگری نیاز به کسر چهار شاهی برای هر یک تومان بود. رابعاً این‌که روی پول‌های شاهی تصویر ناصرالدین‌شاه چاپ شده بود و این مساله ذهن رضاشاه را می‌آزرد، اما طبق قرارداد، می‌بایست تا پایان مهلت قانونی قرارداد صبر می‌کرد.اما از رضاشاه حاضر به ادامه‌ی این روند نبود و مبلغ 250 هزار لیره یعنی یک سی‌ام بودجه‌ی کل مملکت را به عنوان خسارت پرداخت کرد تا توانست امیتاز چاپ و نشر اسکناس را برای بانک ملی دریافت کند. لذا مقرر گردید که از آذر 1310 پول‌هایی که در اختیار مردم است، به بانک شاهی تحویل داده شده و وجه آن را دریافت کنند. هر کسی لازم بود به شعبه‌ی صادرکننده‌ی بانک که اسمش روی اسکناس‌ها نوشته شده بود مراجعه کند. البته این کار با اعتراض مردم مواجه شد و دولت اعلام کرد که همه‌ی شعبه‌ها می توانند وجه اسکناس‌ها را پرداخت نمایند. نتیجه آن‌که ویژگی‌هایی که رژیم پهلوی اول از آن برخوردار بود، چیزی نبود که مردم خواهان آن باشند. به بیان دیگر، مسیر حرکت پهلویِ اول، عکس مسیر حرکت مردم ایران بود و حکومت را به سوی ضعف و سستی و عدم حمایت مردم سوق داد. بنابراین می‌توان گفت خیانت رضاشاه به جامعه‌ی ایران، خود دلیل فروکاستن حکومتش بوده است. اگرچه وجود عوامل داخلی همانند سیاست مذهب‌زدایی، غرب‌زدگی، حفظ رجال وابسته به غرب، ایجاد محیط رعب و وحشت، سیاست چپاول و ثروت‌اندوزی هم، زمینه‌های کاهش و در نهایت افول مشروعیت را رقم زد و عوامل بیرونی‌ای هم چون جنگ جهانی دوم و... ضربات نهایی را بر پیکر این رژیم وارد ساخت.(www.ensani.ir/fa/content/default.aspx) صرف نظراز اهدافی که رژیم پهلوی در اجرای این گونه طرح ها و پروژه ها در کشور دنبال می کرد ، با توجه به اینکه این طرح ها به طور عمده از سوی متخصصان خارجی و غیر ایرانی انجام می گرفت و روند کلی حرکت کشور به سمت وابستگی بیشتر به کشورهای دیگر قرار داشت و به ظرفیت های کشور و کشاورزی ، صنعت و تولیدات داخلی هیچ توجهی نمی شد ، ادامه چنین روندی به وابستگی کامل کشور می انجامید و نمی توانست توسعه و پیشرفت پایداری در کشور را به ارمغان بیاورد و به عنوان خدمت این رژیم محسوب گردد . صرف نظر از افرادی که نا دانسته ، برخی از اقدامات صورت گرفته در زمان شاه را بدون توجه به ماهیت آن به عنوان شواهدی بر پیشرفت و توسعه کشور و خدمت این رژیم بر می شمرند ، برخی از جریان ها چنین رویکردی را با هدف تطهیر چهره رژیم پهلوی و سرپوش گذاشتن بر خیانت های آن به کشور و مردم و زیر سؤال بردن انقلاب اسلامی دنبال می کنند .به طور خاص پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک جریان تاریخ‌نگاری فعال ظهور کرد که به پشتوانه حضور در محافل آکادمیک اروپا و آمریکا و برخورداری از ماهنامه‌ها و فصلنامه‌های پژوهشی به تحریف تاریخ انقلاب و تطهیر رژیم پهلوی روی آورد. نمونه آثاراین طیف نیز به فارسی ترجمه شده که کتاب (در دامگه حادثه) خاطرات پرویز ثابتی، (معمای هویدا) نوشته دکتر (عباس میلانی) و تاریخ شفاهی دانشگاه (هاروارد) درباره ایران و انقلاب می توان اشاره کرد . این جریان که پیوندهای نزدیکی با سلطنت‌طلبان و بهائیان دارد، چند سالی است که به حیطه مستند سازی تاریخی - سیاسی در شبکه های ماهواره‌ ای وارد شده و برای مثال، مستند (ده شب گوته) یا (از تهران تا قاهره) و اخیراً نیز مستند (انقلاب 57) از تولیدات آن‌هاست. چنین کوشش‌هایی با هدف (بزک کردن چهره رژیم پهلوی) نزد مردم و ارایه چهره ای مناسب و طرفدار پیشرفت و توسعه کشوراز آن و سرپوش نهادن بر جنایات ها و خیانت های آن و زیر سؤال بردن انقلاب اسلامی ، صورت می گیرد.
عنوان سوال:

سلام پاسخ این شبهه که در صدد پرده پوشی بر جنایات و خیانت های رضا شاه است، چیست:(رضا شاه را اگر با عرف امروز بسنجیم، دیکتاتور بود اما برای درک رضا شاه باید به 2 موضوع دقت کرد شرایط جهان و شرایط ایران هم دوره او استالین در شوروی 20 میلیون نفر را اعدام کرد و در کشور ترکیه چند میلیون ارمنی کشتار شدند یا در ژاپن فقط 500 هزار دختر از منچوری ربوده شدند و در ده ها کشور اوضاع بدتر از این بود اگر این ها را بدانیم در آن شرایط رضا شاه را باید یکی از دمکرات ترین سران حکومت های جهان وقت نامید ...)


پاسخ:

سلام پاسخ این شبهه که در صدد پرده پوشی بر جنایات و خیانت های رضا شاه است، چیست:(رضا شاه را اگر با عرف امروز بسنجیم، دیکتاتور بود اما برای درک رضا شاه باید به 2 موضوع دقت کرد شرایط جهان و شرایط ایران هم دوره او استالین در شوروی 20 میلیون نفر را اعدام کرد و در کشور ترکیه چند میلیون ارمنی کشتار شدند یا در ژاپن فقط 500 هزار دختر از منچوری ربوده شدند و در ده ها کشور اوضاع بدتر از این بود اگر این ها را بدانیم در آن شرایط رضا شاه را باید یکی از دمکرات ترین سران حکومت های جهان وقت نامید ...)

با سلام و احترام،پبش از پرداختن به پاسخ سؤال،توجه به این نکته لازم است که هر چند ما وجود برخی اقدامات مثبت و خدمات در دوران رضاشاه را در بخش های مختلف انکار نمی کنیم , اما باید توجه داشت با توجه به نگاه استبدادی و استعماری حاکم بر کشور , این اقدامات بیشتر در راستای منافع حاکمیت بود و نه آنچه خواست و اراده مردم بر آن تعلق داشت یا نیاز آنان , آن را ایجاب می نمود و حرکت کلی کشور به سمت وابستگی روز افزون به بیگانگان و کاسته شدن از استقلال کشور بر همه اقدامات این رژیم سایه افکنده است . ( اقدامات رضا شاه در دوران حکومت ) دوران سلطنت رضاشاه را می‌توان از دیدگاه‌های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بررسی کرد. البته در زمینه‌ی سیاسی، خفقان و استبداد رضاخانی جایی برای دفاع از حکومت وی باقی نمی‌گذارد و در زمینه‌های فرهنگی هم اسلام‌ستیزی و ترویج مقلدانه و سطحی فرهنگ غرب، کارنامه‌ی او را تیره و سیاه ساخته، ولی برخی گمان می‌کنند اقدامات و برنامه‌های اقتصادی رضاشاه مثبت و قابل‌دفاع است. بنابراین در این نوشته تنها به آثار و پیامدهای اقتصادی آن دوران می‌پردازیم تا پاسخ پرسشی را که در آغاز مطرح شد، ارایه نماییم. عمده‌ترین اقدامات اقتصادی در دوران رضاشاه را می‌توان این‌گونه اشاره و نقد ‌کرد: 1. گسترش و افزایش روند صنعتی کشور: البته این روند عمدتاً در صنایع و به ویژه صنایع تبدیلیِ وابسته به بخش کشاورزی صورت گرفت. به نظر منتقدان، چون رضاشاه از سال‌های پایانی دهه‌ی 1300 شمسی به مالکی بزرگ و در دهه‌ی 1310 شمسی به بزرگ‌ترین مالک زمین‌های کشاورزی ایران تبدیل شد، از این رو می‌خواست با ایجاد صنایع تبدیلی و وارد نمودن آن به بخش کشاورزی، ارزش افزوده‌ی محصولات خود را بالا ببرد. البته چنین ادعایی نامربوط به نظر نمی‌رسد. زیرا رضاشاه با بودجه‌ی دولت اقدام به تاسیس این کارخانه‌ها می‌کرد و پس از رسیدن به سوددهی، به بهای کمتر از قیمت واقعی، به خود یا وابستگان قدرت سیاسی اختصاص می‌داد. 2. ایجادصنایع سنگین و پایه: شاه تصمیم به تاسیس کارخانه‌هایی هم‌چون کارخانه ذوب آهن گرفت اما به دلیل آغاز جنگ جهانی دوم این کار انجام نگرفت. بر اساس آمار ارایه‌شده از سوی بانک ملی ایران در فاصله‌ی سال‌های 1304 شمسی به عنوان نقطه‌ی عطف، تا سال 1318 شمسی مجموعاً 680 کارخانه که به وسیله‌ی‌ نیروی ماشین کار می‌کردند در ایران تاسیس شدند که در عرصه‌های اقتصادی می‌توان از صنایع نساجی و شاخه‌های آن، صنایع فلزی مانند ورشوسازی و... ،کارخانه‌های ‌تولید برق و صنایع هم‌چون کارخانه‌های نجاری و کبریت‌سازی و همچنین صنایع تبدیلی بخش کشاورزی مانند کارخانه‌های پنبه‌پاک‌کنی، روغن‌کشی، برنج‌کوبی، آردسازی و همین‌طور بخش‌های دیگر از صنایع مصرفی به فعالیت پرداخته و تعدادی از کارگران در این بخش مشغول به کار گردیدند. 3. تاسیس راه‌آهن سراسری : هرچند مسیر راه‌آهن شمال به جنوب بحث‌های زیادی را در مجلس ششم برانگیخت و هنوز مخالفان رضاشاه و شیوه‌ی حکومتی او معتقدند که عبور خط‌آهن از شرق (شهر مشهد) به غرب و شمال‌غربی (شهرهای کرمانشاه و تبریز)، هم هزینه‌ی کم‌تری دربرداشت و هم به دلیل اتصال به مناطق پرجمعیت‌تر باصرفه‌تر بود، با این‌حال، اقدام به چنین کاری را در مملکتی که راه‌های بسیار اندک و نامناسب داشت، می‌توان جزو برنامه‌های بلندپروازانه و نوگرایانه‌ی حکومت رضاشاه و در جهت رشد اقتصادی محسوب نمود. 4. تاسیس بانک ملی: تا قبل از تاسیس این بانک درسال 1307 شمسی، بانک شاهی که مستقیماً تحت نفوذ انگلیس واساساً یک بانک انگلیسی بود، کنترل حجم اسکناس و نقدینگی درکشور را به دلیل اجازه‌ی نشر اسکناس در اختیار داشت. ایجاد بانک ملی ایران که در واقع به مثابه بانک مرکزی بود، گام دیگری از اعمال نوگرایانه‌ی رضاشاه در زمینه‌ی کنترل هرچه بیشتر دولت بر امور اقتصادی و در جهت سیاست‌های تمرکزگرایانه‌ی وی بود. 5. انحصاردولتی بازرگانی خارجی: رضاشاه ادعا می‌کرد چون بازرگانان ایرانی ضعف بنیه‌ی مالی دارند و یا از رسوم جدید تجارت بین‌الملل ناآگاهند یا طرف‌های تجاریشان بسیار قدرتمندند، برای پرهیز از مغبون شدن تاجران ایرانی، انحصار تجارت خارجی را بر عهده گرفته و امتیاز آن را به تاجران واگذار می‌کند، تا طرف‌های تجاری، خود را همواره با دولت ایران رودررو بینند نه با یک بازرگان ایرانی. بدین صورت به ادعای رضاشاه، منافع ملی ما بهتر تامین می‌شد. در نقد و ارزیابی موارد بالا می توان گفت در انحصار تجارت خارجی، دلایل زیر را می‌توان اشاره کرد که اولاً ناشی از سودجویی شاه بود، زیرا دست‌اندرکاران انحصارتجارت، برای فروش امتیاز هر بخش از تجارت خارجی، مبالغ هنگفتی از تاجران رشوه می‌گرفتند و مزایای فراوانی برای آنان داشت. ثانیاً شاه از این طریق درصدد کنترل تاجران بود. زیرا وی نقش طبقه‌ی تاجران مستقل را در انقلاب مشروطیت آشکارا دیده بود و قصد کنترل آن‌ها راداشت و هیچ کنترلی را موثرتر ازدر اختیارگرفتن رگِ حیاتی آن‌ها یعنی مبادلات خارجی نمی‌دانست. ثالثاً از این طریق توانست تاجران و سرمایه‌داران را بدون استفاده از زور و خشونت از صحنه خارج کند. رابعاً از این طریق می‌توانست با در اختیار گذاردن امتیازهایی جهت تجارت با بیگانگان به طرفداران خود، منافعشان با منافع رژیم پیوند کامل پدید آید و بدین ترتیب رژیم پهلوی پایگاه اجتماعی خودرا در جامعه مستحکم‌ترکند. درباره‌ی قراردادن اقتصاد بازرگانی در اختیار دولت می‌توان گفت این کار به تمرکز فزاینده‌ی حاکمیت یاری رساند. بازرگانی از صورت پراکنده‌ی بخش خصوصی، در زمان رضاشاه به انحصار دولت درآمد و این دستگاه، شکل گسترده و متمرکز پیداکرد. با در نظرگرفتن دو اهرم قدرت یعنی نیروهای اقتصادی وسیع و ارتش گسترده، دولت به شکل حاکمیت متمرکز ظاهرشد. و اما در زمینه‌ی دست اندازی رضاشاه براملاک واراضی کشاورزی باید گفت این اقدام که وی را به بزرگ‌ترین مالک ایران تبدیل کرد، سبب تحکیم و تمرکز قدرت و تقویت ابزارها و پایه‌های اقتدارگراییِ سلطنتی به ویژه بنیه‌ی نظامی می‌شد و این کار، چیزی جز نارضایتی در بین مردم و روشنفکران، نتیجه‌ای به دنبال نداشت. وابستگی به قدرت‌های سیاسی هم‌چون انگلیس، شوروی و آلمان باعث شد که پس از یک دهه، وابستگی رضاشاه به آلمان به شدت افزایش یافت و این وابسته بودن صنایع کشور به آلمان، ضربه‌ی مهلکی را در زمان جنگ جهان دوم به ایران وارد کرد. زیرا با خروج آلمانی‌ها از ایران، با توجه به وابسته بودن این صنایع، تمام آن‌ها به آهن‌پاره‌هایی بی‌ارزش تبدیل شدند. و در رابطه با کشاورزی نیز با این که حدود 75 درصد از مردم ایران از طریق کشاورزی امرار معاش می‌کردند، اما هیچ‌گونه توجهی به امر کشاورزی نمی‌شد. توجه رضاخان به ایجاد صنایع وابسته، باعث افزایش بیش از پیش مشکلات در بخش کشاورزی و ازدیاد فقر و تنگ‌دستی در بین اکثریت افراد جامعه بود و زمینه‌ی نارضایتی در جامعه را دامن می‌زد. درمورد راه‌آهن نیز باید گفت اگرچه ایجاد راه‌آهن یکی از اساسی‌ترین آرزوهای ملت ایران از اواسط دوره‌ی قاجار بود و در توسعه‌ی اقتصادی ایران نقشی اساسی داشت، اما روس و انگلیس که در پی تضعیف ایران بودند، به ایرانیان اجازه‌ی تاسیس خط‌آهن نمی‌دادند. انگلیسی‌ها در پی آن بودند که برای رفع نیازهای اساسی خود، راه‌آهن جنوب به شمال را در ایران احداث کنند که به گفته‌ی احمدشاه، این نقشه‌ی راه‌آهن پاسخگوی نیازهای کشور نبود. وی اظهار می‌کرد که راه‌آهن مطلوب ایران، خطی است که پایتخت را به بنادر مهم ایران در جنوب و مراکز اقتصادی در شرق و غرب متصل کند. اما رضاشاه که تابع دولت انگلستان بود، میخواست از این طریق بتواند کمک‌های انگلیس به شوروی را تحت پوشش قرار دهد. ثانیاً هزینه‌ی سرسام‌آور گسترش راه‌آهن به مناطق کوهستانی همچون خرم‌آباد از این مطلب خبر می‌داد که رضاشاه درصدد مهار نیروی عشایر که نیروی‌های مخالف دولت مرکزی بودند بود تا از طریق راه‌آهن بهتر بتواند جهت سرکوب مخالفان اقدام به موقع انجام دهد. درمورد احداث بانک ملی نیز باید گفت که اگرچه در روز 17 شهریور 1307 شمسی بانک ملی ایران به دست رضاشاه با تشریفات خاصی افتتاح شده، اما این بانک عملاً نتوانست در مقابل بانک شاهی مقاومت کند. زیرا بانک شاهی اولاً امتیاز چاپ و نشر اسکناس را بعهده داشت. ثانیاً در هر شهری دارای شعبه بود و حال این‌که بانک ملی این‌گونه نبود. ثالثاً اسکناس‌های هر شهری نام آن شهر چاپ شده بود و خرج کردن این اسکناس در شهر دیگری نیاز به کسر چهار شاهی برای هر یک تومان بود. رابعاً این‌که روی پول‌های شاهی تصویر ناصرالدین‌شاه چاپ شده بود و این مساله ذهن رضاشاه را می‌آزرد، اما طبق قرارداد، می‌بایست تا پایان مهلت قانونی قرارداد صبر می‌کرد.اما از رضاشاه حاضر به ادامه‌ی این روند نبود و مبلغ 250 هزار لیره یعنی یک سی‌ام بودجه‌ی کل مملکت را به عنوان خسارت پرداخت کرد تا توانست امیتاز چاپ و نشر اسکناس را برای بانک ملی دریافت کند. لذا مقرر گردید که از آذر 1310 پول‌هایی که در اختیار مردم است، به بانک شاهی تحویل داده شده و وجه آن را دریافت کنند. هر کسی لازم بود به شعبه‌ی صادرکننده‌ی بانک که اسمش روی اسکناس‌ها نوشته شده بود مراجعه کند. البته این کار با اعتراض مردم مواجه شد و دولت اعلام کرد که همه‌ی شعبه‌ها می توانند وجه اسکناس‌ها را پرداخت نمایند. نتیجه آن‌که ویژگی‌هایی که رژیم پهلوی اول از آن برخوردار بود، چیزی نبود که مردم خواهان آن باشند. به بیان دیگر، مسیر حرکت پهلویِ اول، عکس مسیر حرکت مردم ایران بود و حکومت را به سوی ضعف و سستی و عدم حمایت مردم سوق داد. بنابراین می‌توان گفت خیانت رضاشاه به جامعه‌ی ایران، خود دلیل فروکاستن حکومتش بوده است. اگرچه وجود عوامل داخلی همانند سیاست مذهب‌زدایی، غرب‌زدگی، حفظ رجال وابسته به غرب، ایجاد محیط رعب و وحشت، سیاست چپاول و ثروت‌اندوزی هم، زمینه‌های کاهش و در نهایت افول مشروعیت را رقم زد و عوامل بیرونی‌ای هم چون جنگ جهانی دوم و... ضربات نهایی را بر پیکر این رژیم وارد ساخت.(www.ensani.ir/fa/content/default.aspx) صرف نظراز اهدافی که رژیم پهلوی در اجرای این گونه طرح ها و پروژه ها در کشور دنبال می کرد ، با توجه به اینکه این طرح ها به طور عمده از سوی متخصصان خارجی و غیر ایرانی انجام می گرفت و روند کلی حرکت کشور به سمت وابستگی بیشتر به کشورهای دیگر قرار داشت و به ظرفیت های کشور و کشاورزی ، صنعت و تولیدات داخلی هیچ توجهی نمی شد ، ادامه چنین روندی به وابستگی کامل کشور می انجامید و نمی توانست توسعه و پیشرفت پایداری در کشور را به ارمغان بیاورد و به عنوان خدمت این رژیم محسوب گردد . صرف نظر از افرادی که نا دانسته ، برخی از اقدامات صورت گرفته در زمان شاه را بدون توجه به ماهیت آن به عنوان شواهدی بر پیشرفت و توسعه کشور و خدمت این رژیم بر می شمرند ، برخی از جریان ها چنین رویکردی را با هدف تطهیر چهره رژیم پهلوی و سرپوش گذاشتن بر خیانت های آن به کشور و مردم و زیر سؤال بردن انقلاب اسلامی دنبال می کنند .به طور خاص پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک جریان تاریخ‌نگاری فعال ظهور کرد که به پشتوانه حضور در محافل آکادمیک اروپا و آمریکا و برخورداری از ماهنامه‌ها و فصلنامه‌های پژوهشی به تحریف تاریخ انقلاب و تطهیر رژیم پهلوی روی آورد. نمونه آثاراین طیف نیز به فارسی ترجمه شده که کتاب (در دامگه حادثه) خاطرات پرویز ثابتی، (معمای هویدا) نوشته دکتر (عباس میلانی) و تاریخ شفاهی دانشگاه (هاروارد) درباره ایران و انقلاب می توان اشاره کرد . این جریان که پیوندهای نزدیکی با سلطنت‌طلبان و بهائیان دارد، چند سالی است که به حیطه مستند سازی تاریخی - سیاسی در شبکه های ماهواره‌ ای وارد شده و برای مثال، مستند (ده شب گوته) یا (از تهران تا قاهره) و اخیراً نیز مستند (انقلاب 57) از تولیدات آن‌هاست. چنین کوشش‌هایی با هدف (بزک کردن چهره رژیم پهلوی) نزد مردم و ارایه چهره ای مناسب و طرفدار پیشرفت و توسعه کشوراز آن و سرپوش نهادن بر جنایات ها و خیانت های آن و زیر سؤال بردن انقلاب اسلامی ، صورت می گیرد.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین