آیا درست است که در ص 27 ج 1 کتاب خاطرات سیاسی آقای صادق طباطبایی آمده است که آیت الله بروجردی میگوید من با استقرار هر نوع نظام دینی مخالفم شاه مخالفتش را با توپ و سنگ کنترل میکند اما آخوند مخالفانش را با نام دین منکوب میکند در نتیجه ایمان مردم به اسلام از بین میرود اگر واقعا این سخن را ایشان گفته اند نظر شما چیست؟ ما باید چه تعبیری از این سخن بزرگترین عالم دینی آن زمانه داشته باشیم؟ با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز قبل از پاسخ به سوال حضرتعالی باید نکته ای را به عنوان مقدمه بیان کنیم. مقدمه : در میان علوم و معارف بشری، شاید بتوان گفت تاریخ از جمله ی مناقشه برانگیزترین آنها به شمار می آید. هنگامی که در برابر کتاب ها و مقالات تاریخی قرار می گیریم، نخستین مساله ای که برایمان مطرح می شود، میزان صحت و سقم مدعیات مندرج در آنهاست. بدیهی است برای پی بردن به این مساله راه ها و شیوه های خاصی وجود دارد از جمله بررسی اسناد و شواهد و قرائن، ملاحظه ی دیدگاه های گوناگون و بلکه معارض درباره ی یک رویداد خاص، ارزیابی منطقی مدعیات و بررسی هماهنگی یا عدم هماهنگی میان آنها و ... . تمام این مسائل ما را به یک نکته رهنمون می سازد و آن اینکه تاریخ عرصه ای است که باید با حزم و احتیاط فراوان در آن گام برداشت. در مجموعه ی عظیمی که تحت عنوان تاریخ شناخته می شود ، مقوله ی خاطرات از جایگاه خاصی برخوردار است. اندک دقتی در ماهیت خاطرات ما را به این مطلب می رساند که در مواجهه با کتاب های تاریخی که در قالب خاطرات نگاشته شده اند باید با دقت و اهتمام مضاعفی برخورد نمود. چه تضمینی وجود دارد که یک فرد در بیان و نگارش خاطرات خویش، پا از جاده ی انصاف و احیانا صداقت بیرون نگذارده و در جهت ارائه تصویری مثبت از خود و همراهانش و ترسیم چهره ای منفی از دیگران دست به تحریف ما وقع نزده باشد؟ از کجا معلوم که یک فرد تمام حقیقت را گفته باشد و نه بخشی از آن را؟ آیا بزرگ نمایی یا کوچک نمایی در بیان خاطرات یک فرد صورت نگرفته است؟ و ده ها نمونه از این دست سوالات و احتمالات را می توان درباره ی خاطرات مطرح ساخت که مجموعه این مسایل به خواننده گوشزد می کند در مواجهه ی با خاطرات نباید شرط احتیاط را از دست داد. یکی از مهم ترین و برجسته ترین سوالاتی که درباره ی کتاب های به اصطلاح خاطرات تاریخی مطرح است در ارتباط با ادعا هایی است که خاطره نگار درباره ی افراد مختلف مطرح می کند. در بسیاری از موارد مشاهده می شود که در کتاب های خاطرات، اقدامات و فعالیت ها و اقوالی به اشخاص خاصی نسبت داده می شود که طبعا خاطره نگار برای اثبات مدعیات خود در این زمینه باید به ارائه ی اسناد و مدارک قابل قبول بپردازد. بدیهی است هر چه میزان مطالبی که خاطره نگار – به هر دلیل – از ارائه سند یا شاهد معتبر درباره ی انها خودداری می کند یا از ارائه ی سند در آن زمینه ناتوان است، بیشتر باشد ، خاطرات وی از حالت مستند به حالت شخصی سوق پیدا کرده و در نتیجه میزان اعتبار آن به شدت تنزل پیدا می کند. بعد از بیان این مقدمه ی لازم و ضروری ، در چند گام به بررسی آنچه که شما در رابطه ی با نقل قول فوق از آیت الله بروجردی مطرح نموده اید، می پردازیم. گام اول : لازم است متذکر گردیم که به علت عدم دسترسی به کتاب فوق ، وجود چنین مطلبی در آن کتاب را مفروض گرفته و با فرض اینکه چنین مطلبی در آن کتاب از قول آیت الله بروجردی نقل شده است به بررسی این نقل قول می پردازیم. گام دوم : مسئله پیوند دین و سیاست، از موضوعات اساسی دین مبین اسلام و مورد اتفاق علما و بزرگان دینی است که هم در اندیشه و هم در عمل بر آن تأکید داشتهاند. البته در بررسی میزان فعالیتهای سیاسی علما، باید به این مهم توجه داشت که این موضوع، با عوامل مختلفی نظیرتواناییهای اشخاص، شرایط محیطی و میزان احساس نیاز ، اهم و مهم کردن مسایل و... در ارتباط است. از این رو در بررسی و ارزیابی میزان عملکرد بزرگان دین همواره می بایست به این عوامل توجه دقیق نمود. اما فارغ از اقدام عملی برای تشکیل حکومت اسلامی باید بگوییم از منظر تئوریک اساسا تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت با محوریت ولی فقیه جامع الشرایط، از منظر فقهی و اندیشه اسلامی، از سابقه طولانی در آموزه های اصیل دینی و دیدگاههای اندیشمندان اسلامی برخوردار می باشد. فقهای بزرگی همچون صاحب جواهر ره، محقق کرکی ومرحوم نراقی و مرحوم امام و بسیاری دیگر ازفقها در آثار خویش با استناد به ادله عقلی و نقلی، به اثبات و ضرورت ولایت فقیه و درنتیجه لزوم تشکیل حکومت اسلامی پرداخته اند. اما در ارتباط با موضوع پرسش شما باید بگوییم، فارغ از فعالیت های سیاسی آیت الله بروجردی که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد گردید، ایشان از منظر تئوریک و اجتهادی قائل به ولایت فقیه بوده اند. حضرت آیت الله بروجردی ره در مورد ولایت فقیه با استناد به ادله عقلی ضرورت حکومت و ولایه فقیه را به اثبات رسانده و معتقدند: ( اگر حتی دلالت روایات بر ولایت فقیه را ناتمام بدانیم، از طریق استدلال عقلی نیز می توان آن را اثبات نمود). ایشان این گونه استدلال نموده اند که : ( اولا، انسان نیازهای اجتماعی دارد ثانیا، دین اسلام به این نیازها اهمیت داده و بسیاری از احکام آن در مورد اجتماع و سیاست است که اجرای آن احتیاج به رهبری دارد و اجرای ان را به مسلمان تفویض نموده است ثالثا، امامان معصوم که شیعیان خویش را از رجوع به طاغوتها و قضات جور بر حذر داشته اند، به یقین فردی را به عنوان مرجع برگزیده اند، آن هم برای رفع خصومتها، تصرف در اموال غایبان و قاصران، دفاع از حوزه اسلام و دیگر امور مهمی که شارع راضی به ترک و اهمال آنها نیست. رابعا، تعیین و نصب مرجع از سوی آنان منحصر در فقیه جامع الشرایط است زیرا هیچ کس قائل به نصب غیر فقیه نشده است. بنابر این امر دائر بین عدم نصب و نصب فقیه عادل است و چون بطلان فرض اول روشن است از این رو نصب فقیه قطعی است و مقبوله عمربن حنظله نیز در شمار شواهد و مویدات خواهد بود.) (سید محمد حسین طباطبایی بروجردی، البدر الزاهر، تقریرات مباحث آیت الله بروجردی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ص 52) با این توصیف مشخص می گردد که آیت الله بروجردی - با توجه به نظر فقهی شان در باب ولایت فقیه، - اساسا نمی توانند با استقرار نظام دینی مخالف باشند، آن هم با چنان استدلال سخیفی که در نقل مذکور در پرسش بدان اشاره گردیده است. اساسا اگر استدلال مذکور پذیرفته شود می بایست تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر المومنین امام علی (علیه السلام) نیز مورد خدشه قرار گرفته و این اشکال را به آنان نیز وارد نمود. گام سوم : حال که دامنه ی سخن به اینجا کشید مناسب به نظر می آید نکاتی درباره ی نحوه عملکرد آیتالله بروجردی(ره) پیرامون مسائل سیاسی جامعه خویش نیز خالی از لطف نباشد. گفتنی است که یکی از مهمترین مؤلّفههایی که در تصمیمگیری یک مرجع مذهبی برای برخورد با مفاسد و مظالم دستگاه حکومتی بسیار مؤثر است، مناسب بودن شرایط محیطی و اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعه است. شواهد و قرائنی بسیار زیادی حاکی از آن است که دخالت گسترده و سرنوشت ساز در سیاست نظیر اقدام حضرت امام (ره) در مقابل رژیم پهلوی، در زمان ایشان برای برپایی قیام همه جانبه علیه رژیم وجود نداشت. به علاوه انحرافات رژیم در آن زمان به اندازه زمان قیام امام (ره) نبود و هر چه زمان میگذشت، انحرافات شاه نیز بیشتر میشد. به همین جهت میبینیم امام (ره) تا سال 1342 رسما و به صورت علنی در مقابل رژیم شاه، قیام نکردند و بیشتر با نصیحت اصلاح شاه نوشتند و وقتی که انحرافات و استبداد شاه، فزونی گرفت، مبارزه جدی را در پیش گرفتند. البته مطلب یاد شده به این معنا نیست که آیتالله بروجردی هیچ اقدامی علیه رژیم انجام ندادند بلکه بر عکس یکی از عوامل تعیین کننده پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی را فراهم آوردند و آن تثبیت و گسترش نقش محوری، مرجعیت در جامعه اسلامی بود. علاوه بر این آیتالله بروجردی در واقعه مشروطه از نزدیکان مرحوم آیتالله خراسانی بود و به خوبی میدانست که پس از رخنه ایادی بیگانه در امر مشروطیت و شهادت شیخ فضل الله نوری، مرحوم آخوند چگونه از اقدامات خود پشیمان شده و از دخالت در امور سیاسی هراس داشت. آیتالله بروجردی (ره) در این باره میفرماید: (از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نائینی که آن هم زحمت در تأسیس و تداوم کار مشروطه محتمل شده بودند... حالت وسوسهای برای من پیدا شده است که تایک واقعه سیاسی پیش میآید، از اقدام فوری حتی الامکان پرهیز میکنم. مبادا کاری به زیان مسلمین انجام گیرد. خیلیها به این وسوسه و اضطراب من در امر سیاست ایراد میگیرند ولی من هم نمیتوانم جز این رفتاری داشته باشم). با وجود عوامل یاد شده، آیتالله بروجردی هرگاه احساس میکرد خطر جدّی، اسلام و مسلمین را تهدید میکند، موضعی تند میگرفت و اقدامات لازم را انجام میداد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:. 1. هرگاه به ایشان خبر میرسید که رژیم شاه در صدد است با تحریک بیگانگان، به اقداماتی مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است بزند، چند بار هشدار میداد مبنی بر این که اگر کارهای پشت پرده عملی شود، من از کشور خارج خواهم شد. رژیم شاه نیز از بیم عکس العمل مردم، دست نگاه میداشت تا پس از رحلت آن مرحوم نیات شوم خود را عملی سازد. باز این رو بعد از رحلت ایشان در سال 1340 ش، رژیم در سال 1341 در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، قید قسم به قرآن و شرط اسلام و ذکوریت را برداشت و.... 2. اقدامات فرهنگی ایشان در جهت مبارزه با مفاسد رژیم شاه عبارت بود از: الف) الزامی کردن درس تعلیمات دینی در برنامههای درسی دانشآموزان ب) مبارزه با مظاهر آتشپرستی ج) مباره علیه بهاییها د) تأسیس مدارس دینی و احداث مساجد و.... 3 .ایشان در مقابل وضعیت فرهنگی و اجتماعی مسلمانان جهان نیز بسیار حسّاس بود و اقدامات اساسی انجام دادند مانند: الف) تلاش و کوشش رسمی برای وحدت مسلمانان با تأسیس و توسعه دار التقریب مصر ب) پس از تشکیل دولت اسرائیل در دی ماه 1326 ه. ش و آغاز نخستین جنگ اعراب و اسرائیل، طی تلگرافی (به زبان عربی) ضمن محکوم کردن اقدامات صهیونیستها، برای پیروزی اعراب مسلمان در جنگ، دعا نمودند. ج) تأسیس مسجد هامبورگ در آلمان و... نتیجه آنکه آیت الله بروجردی هم معتقد به پیوستگی دین و سیاست بودند و هم اینکه تا آنجا که توان داشتند و شرایط را مساعد می دیدند به این اصل مهم اسلامی عمل نمودند. برای اطلاع بیشتر ر. ک:. 1 علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ص 25، و 562. 2 حجهالاسلام فلسفی، خاطرات و مبارزات، ص 180. 3 جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج 2، ص. 78 در پایان مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم.
آیا درست است که در ص 27 ج 1 کتاب خاطرات سیاسی آقای صادق طباطبایی آمده است که آیت الله بروجردی میگوید من با استقرار هر نوع نظام دینی مخالفم شاه مخالفتش را با توپ و سنگ کنترل میکند اما آخوند مخالفانش را با نام دین منکوب میکند در نتیجه ایمان مردم به اسلام از بین میرود اگر واقعا این سخن را ایشان گفته اند نظر شما چیست؟ ما باید چه تعبیری از این سخن بزرگترین عالم دینی آن زمانه داشته باشیم؟
آیا درست است که در ص 27 ج 1 کتاب خاطرات سیاسی آقای صادق طباطبایی آمده است که آیت الله بروجردی میگوید من با استقرار هر نوع نظام دینی مخالفم شاه مخالفتش را با توپ و سنگ کنترل میکند اما آخوند مخالفانش را با نام دین منکوب میکند در نتیجه ایمان مردم به اسلام از بین میرود اگر واقعا این سخن را ایشان گفته اند نظر شما چیست؟ ما باید چه تعبیری از این سخن بزرگترین عالم دینی آن زمانه داشته باشیم؟
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز قبل از پاسخ به سوال حضرتعالی باید نکته ای را به عنوان مقدمه بیان کنیم. مقدمه : در میان علوم و معارف بشری، شاید بتوان گفت تاریخ از جمله ی مناقشه برانگیزترین آنها به شمار می آید. هنگامی که در برابر کتاب ها و مقالات تاریخی قرار می گیریم، نخستین مساله ای که برایمان مطرح می شود، میزان صحت و سقم مدعیات مندرج در آنهاست. بدیهی است برای پی بردن به این مساله راه ها و شیوه های خاصی وجود دارد از جمله بررسی اسناد و شواهد و قرائن، ملاحظه ی دیدگاه های گوناگون و بلکه معارض درباره ی یک رویداد خاص، ارزیابی منطقی مدعیات و بررسی هماهنگی یا عدم هماهنگی میان آنها و ... . تمام این مسائل ما را به یک نکته رهنمون می سازد و آن اینکه تاریخ عرصه ای است که باید با حزم و احتیاط فراوان در آن گام برداشت. در مجموعه ی عظیمی که تحت عنوان تاریخ شناخته می شود ، مقوله ی خاطرات از جایگاه خاصی برخوردار است. اندک دقتی در ماهیت خاطرات ما را به این مطلب می رساند که در مواجهه با کتاب های تاریخی که در قالب خاطرات نگاشته شده اند باید با دقت و اهتمام مضاعفی برخورد نمود. چه تضمینی وجود دارد که یک فرد در بیان و نگارش خاطرات خویش، پا از جاده ی انصاف و احیانا صداقت بیرون نگذارده و در جهت ارائه تصویری مثبت از خود و همراهانش و ترسیم چهره ای منفی از دیگران دست به تحریف ما وقع نزده باشد؟ از کجا معلوم که یک فرد تمام حقیقت را گفته باشد و نه بخشی از آن را؟ آیا بزرگ نمایی یا کوچک نمایی در بیان خاطرات یک فرد صورت نگرفته است؟ و ده ها نمونه از این دست سوالات و احتمالات را می توان درباره ی خاطرات مطرح ساخت که مجموعه این مسایل به خواننده گوشزد می کند در مواجهه ی با خاطرات نباید شرط احتیاط را از دست داد. یکی از مهم ترین و برجسته ترین سوالاتی که درباره ی کتاب های به اصطلاح خاطرات تاریخی مطرح است در ارتباط با ادعا هایی است که خاطره نگار درباره ی افراد مختلف مطرح می کند. در بسیاری از موارد مشاهده می شود که در کتاب های خاطرات، اقدامات و فعالیت ها و اقوالی به اشخاص خاصی نسبت داده می شود که طبعا خاطره نگار برای اثبات مدعیات خود در این زمینه باید به ارائه ی اسناد و مدارک قابل قبول بپردازد. بدیهی است هر چه میزان مطالبی که خاطره نگار – به هر دلیل – از ارائه سند یا شاهد معتبر درباره ی انها خودداری می کند یا از ارائه ی سند در آن زمینه ناتوان است، بیشتر باشد ، خاطرات وی از حالت مستند به حالت شخصی سوق پیدا کرده و در نتیجه میزان اعتبار آن به شدت تنزل پیدا می کند. بعد از بیان این مقدمه ی لازم و ضروری ، در چند گام به بررسی آنچه که شما در رابطه ی با نقل قول فوق از آیت الله بروجردی مطرح نموده اید، می پردازیم. گام اول : لازم است متذکر گردیم که به علت عدم دسترسی به کتاب فوق ، وجود چنین مطلبی در آن کتاب را مفروض گرفته و با فرض اینکه چنین مطلبی در آن کتاب از قول آیت الله بروجردی نقل شده است به بررسی این نقل قول می پردازیم. گام دوم : مسئله پیوند دین و سیاست، از موضوعات اساسی دین مبین اسلام و مورد اتفاق علما و بزرگان دینی است که هم در اندیشه و هم در عمل بر آن تأکید داشتهاند. البته در بررسی میزان فعالیتهای سیاسی علما، باید به این مهم توجه داشت که این موضوع، با عوامل مختلفی نظیرتواناییهای اشخاص، شرایط محیطی و میزان احساس نیاز ، اهم و مهم کردن مسایل و... در ارتباط است. از این رو در بررسی و ارزیابی میزان عملکرد بزرگان دین همواره می بایست به این عوامل توجه دقیق نمود. اما فارغ از اقدام عملی برای تشکیل حکومت اسلامی باید بگوییم از منظر تئوریک اساسا تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت با محوریت ولی فقیه جامع الشرایط، از منظر فقهی و اندیشه اسلامی، از سابقه طولانی در آموزه های اصیل دینی و دیدگاههای اندیشمندان اسلامی برخوردار می باشد. فقهای بزرگی همچون صاحب جواهر ره، محقق کرکی ومرحوم نراقی و مرحوم امام و بسیاری دیگر ازفقها در آثار خویش با استناد به ادله عقلی و نقلی، به اثبات و ضرورت ولایت فقیه و درنتیجه لزوم تشکیل حکومت اسلامی پرداخته اند. اما در ارتباط با موضوع پرسش شما باید بگوییم، فارغ از فعالیت های سیاسی آیت الله بروجردی که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد گردید، ایشان از منظر تئوریک و اجتهادی قائل به ولایت فقیه بوده اند. حضرت آیت الله بروجردی ره در مورد ولایت فقیه با استناد به ادله عقلی ضرورت حکومت و ولایه فقیه را به اثبات رسانده و معتقدند: ( اگر حتی دلالت روایات بر ولایت فقیه را ناتمام بدانیم، از طریق استدلال عقلی نیز می توان آن را اثبات نمود). ایشان این گونه استدلال نموده اند که : ( اولا، انسان نیازهای اجتماعی دارد ثانیا، دین اسلام به این نیازها اهمیت داده و بسیاری از احکام آن در مورد اجتماع و سیاست است که اجرای آن احتیاج به رهبری دارد و اجرای ان را به مسلمان تفویض نموده است ثالثا، امامان معصوم که شیعیان خویش را از رجوع به طاغوتها و قضات جور بر حذر داشته اند، به یقین فردی را به عنوان مرجع برگزیده اند، آن هم برای رفع خصومتها، تصرف در اموال غایبان و قاصران، دفاع از حوزه اسلام و دیگر امور مهمی که شارع راضی به ترک و اهمال آنها نیست. رابعا، تعیین و نصب مرجع از سوی آنان منحصر در فقیه جامع الشرایط است زیرا هیچ کس قائل به نصب غیر فقیه نشده است. بنابر این امر دائر بین عدم نصب و نصب فقیه عادل است و چون بطلان فرض اول روشن است از این رو نصب فقیه قطعی است و مقبوله عمربن حنظله نیز در شمار شواهد و مویدات خواهد بود.) (سید محمد حسین طباطبایی بروجردی، البدر الزاهر، تقریرات مباحث آیت الله بروجردی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ص 52) با این توصیف مشخص می گردد که آیت الله بروجردی - با توجه به نظر فقهی شان در باب ولایت فقیه، - اساسا نمی توانند با استقرار نظام دینی مخالف باشند، آن هم با چنان استدلال سخیفی که در نقل مذکور در پرسش بدان اشاره گردیده است. اساسا اگر استدلال مذکور پذیرفته شود می بایست تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر المومنین امام علی (علیه السلام) نیز مورد خدشه قرار گرفته و این اشکال را به آنان نیز وارد نمود. گام سوم : حال که دامنه ی سخن به اینجا کشید مناسب به نظر می آید نکاتی درباره ی نحوه عملکرد آیتالله بروجردی(ره) پیرامون مسائل سیاسی جامعه خویش نیز خالی از لطف نباشد. گفتنی است که یکی از مهمترین مؤلّفههایی که در تصمیمگیری یک مرجع مذهبی برای برخورد با مفاسد و مظالم دستگاه حکومتی بسیار مؤثر است، مناسب بودن شرایط محیطی و اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعه است. شواهد و قرائنی بسیار زیادی حاکی از آن است که دخالت گسترده و سرنوشت ساز در سیاست نظیر اقدام حضرت امام (ره) در مقابل رژیم پهلوی، در زمان ایشان برای برپایی قیام همه جانبه علیه رژیم وجود نداشت. به علاوه انحرافات رژیم در آن زمان به اندازه زمان قیام امام (ره) نبود و هر چه زمان میگذشت، انحرافات شاه نیز بیشتر میشد. به همین جهت میبینیم امام (ره) تا سال 1342 رسما و به صورت علنی در مقابل رژیم شاه، قیام نکردند و بیشتر با نصیحت اصلاح شاه نوشتند و وقتی که انحرافات و استبداد شاه، فزونی گرفت، مبارزه جدی را در پیش گرفتند. البته مطلب یاد شده به این معنا نیست که آیتالله بروجردی هیچ اقدامی علیه رژیم انجام ندادند بلکه بر عکس یکی از عوامل تعیین کننده پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی را فراهم آوردند و آن تثبیت و گسترش نقش محوری، مرجعیت در جامعه اسلامی بود. علاوه بر این آیتالله بروجردی در واقعه مشروطه از نزدیکان مرحوم آیتالله خراسانی بود و به خوبی میدانست که پس از رخنه ایادی بیگانه در امر مشروطیت و شهادت شیخ فضل الله نوری، مرحوم آخوند چگونه از اقدامات خود پشیمان شده و از دخالت در امور سیاسی هراس داشت. آیتالله بروجردی (ره) در این باره میفرماید: (از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نائینی که آن هم زحمت در تأسیس و تداوم کار مشروطه محتمل شده بودند... حالت وسوسهای برای من پیدا شده است که تایک واقعه سیاسی پیش میآید، از اقدام فوری حتی الامکان پرهیز میکنم. مبادا کاری به زیان مسلمین انجام گیرد. خیلیها به این وسوسه و اضطراب من در امر سیاست ایراد میگیرند ولی من هم نمیتوانم جز این رفتاری داشته باشم). با وجود عوامل یاد شده، آیتالله بروجردی هرگاه احساس میکرد خطر جدّی، اسلام و مسلمین را تهدید میکند، موضعی تند میگرفت و اقدامات لازم را انجام میداد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:. 1. هرگاه به ایشان خبر میرسید که رژیم شاه در صدد است با تحریک بیگانگان، به اقداماتی مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است بزند، چند بار هشدار میداد مبنی بر این که اگر کارهای پشت پرده عملی شود، من از کشور خارج خواهم شد. رژیم شاه نیز از بیم عکس العمل مردم، دست نگاه میداشت تا پس از رحلت آن مرحوم نیات شوم خود را عملی سازد. باز این رو بعد از رحلت ایشان در سال 1340 ش، رژیم در سال 1341 در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، قید قسم به قرآن و شرط اسلام و ذکوریت را برداشت و.... 2. اقدامات فرهنگی ایشان در جهت مبارزه با مفاسد رژیم شاه عبارت بود از: الف) الزامی کردن درس تعلیمات دینی در برنامههای درسی دانشآموزان ب) مبارزه با مظاهر آتشپرستی ج) مباره علیه بهاییها د) تأسیس مدارس دینی و احداث مساجد و.... 3 .ایشان در مقابل وضعیت فرهنگی و اجتماعی مسلمانان جهان نیز بسیار حسّاس بود و اقدامات اساسی انجام دادند مانند: الف) تلاش و کوشش رسمی برای وحدت مسلمانان با تأسیس و توسعه دار التقریب مصر ب) پس از تشکیل دولت اسرائیل در دی ماه 1326 ه. ش و آغاز نخستین جنگ اعراب و اسرائیل، طی تلگرافی (به زبان عربی) ضمن محکوم کردن اقدامات صهیونیستها، برای پیروزی اعراب مسلمان در جنگ، دعا نمودند. ج) تأسیس مسجد هامبورگ در آلمان و... نتیجه آنکه آیت الله بروجردی هم معتقد به پیوستگی دین و سیاست بودند و هم اینکه تا آنجا که توان داشتند و شرایط را مساعد می دیدند به این اصل مهم اسلامی عمل نمودند. برای اطلاع بیشتر ر. ک:. 1 علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ص 25، و 562. 2 حجهالاسلام فلسفی، خاطرات و مبارزات، ص 180. 3 جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج 2، ص. 78 در پایان مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم.