اظهار می کنند که علیرغم دوران های آشفته تاریخی برای قوم یهود که در بسیاری از نقاط دنیا به صورت اقلیت های بدون انسجام پراکنده شده بودند، در صورت تحریف تورات می بایست نمونه های متنوع و متفاوت از تورات وجود داشته باشد، آن چنان که انجیل های متفاوت وجود دارند،
یهودیان در مواجهه با اتهام مسلمین مبنی بر تحریف تورات اظهار می کنند که علیرغم دوران های آشفته تاریخی برای قوم یهود که در بسیاری از نقاط دنیا به صورت اقلیت های بدون انسجام پراکنده شده بودند، در صورت تحریف تورات می بایست نمونه های متفاوت از تورات وجود داشته باشد، آنچنان که انجیل های متفاوت وجود دارند، در حالی که تورات یک نمونه بیشتر ندارد. نظر شما چیست؟ تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، از جمله در عهد قدیم کتاب دوم تواریخ ایام باب 34 سخن از یافته شدن دوباره تورات است که معلوم می‌شود تورات در نزد بنی‌اسرائیل نبوده و مفقود شده بود و تازه معلوم نیست نسخه یافت شده در آن زمان نسخه صحیح تورات باشد یا نه. به علاوه تورات اصلی کتاب حضرت موسی بوده است و تورات کنونی مسلماً کتاب آن بزرگوار نیست زیرا در باب 34 سفر تثنیه و نیز در باب 36 سفر پیرایش شرح وفات و دفن حضرت موسی است و معلوم می‌شود که این مطالب پس از حضرت موسی به تورات اضافه شده است و تورات دستکاری شده است. آیات قرآن نیز می‌فرماید: {/Bوَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اَللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‌{w6-22w}{I2:75I}/}، (بقره، آیه 75 و نیز نک: بقره، 79 - آل عمران، 78 - مائده، 13 و 15) برای آگاهی بیشتر نگا: سیر تاریخی تورات،انتشارات در راه حق قرآن، تورات، انجیل و علم،موریس بوکای، ترجمه: مهندس ذبیح اللَّه دبیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. در اینجا به ذکر پاره ای از ادله تحریف و یا حداقل امکان تحریف و دوگانگی تورات در دیدگاه خود متفکران یهودی تقدیم می گردد. الف) نقد قدیم دانشمند یهودی، ابراهیم بن عزراء(1089-1164م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسی(ع) را قبول نداشته و ادله ای رمزگونه برای این سخن اورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا)(1632-1677م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید. اسپینوزا رمزهای ابن عزراء را باز می نماید و از آنها استفاده می کند که در درون خود تورات، شواهد متعددی بر این امر وجود دارند که نویسنده تورات حضرت موسی(ع) نیست، بلکه شخص دیگری قرن ها بعد آن را نگاشته است. اسپینوزا خود نیز شواهدی بر آنچه ابن عزراء ذکر کرده است، می افزاید. او می گوید: برای بررسی روشمندانه این موضوع، بحث خود را با آراء مأثوره درباره نویسندگان حقیقی کتاب های مقدس شروع می کنم و در مرحله نخست، درباره نویسنده اسفار پنج گانه سخن می گویم؛ کسی که عموما تصور می شود موسی بوده است. فریسیان آن قدر درباره هویت(واقعی) نویسنده اسفار پنچ گانه مطمئن بودند که هر کسی را که با آنان در این موضوع مخالفت می کرد، بدعت گذار به حساب می آوردند. به همین دلیل، ابن عزراء، که مردی است روشنفکر و برخوردار از معلومات کافی، تا آنجا که من می دانم، نخستین کسی بوده که به این موضوع پرداخته، ولی آشکارا جرأت بیان مقصودش را نداشته ، بلکه بیان خود را محدود به اشاراتی مبهم کرده است که من تردیدی در توضیح دادن آنها ندارم. لذا، این موضوع را کاملا روشن می سازم.(باروخ اسپینوزا، فصل هشتم، (مصنف واقعی اسفار پنج گانه)، ترجمه علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش1.) سخنان ابن عزراء که در تفسیرش بر سفر تثنیه موجود است، به شرح ذیل است: آن طرف اردن، و ... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی ... علاوه موسی تورات را نوشته ... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند ... در کوه خدا، به او وحی می شود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین،‌ تو این حقیقت را خواهی دانست. ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار به این اشاره می کند که نویسنده اسفار پنچ گانه موسی(ع) نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدت های طولانی پس از موسی(ع) می زیسته است. به علاوه، کتابی موسی(ع) نوشته، با کتاب های باقیمانده تفاوت دارد.(همان، ص90) اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را این گونه می گشاید: 1. ( آن طرف اردن): اشاره است به سفر (تثنیه)، 1:1 که در آن آمده است: ( این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه ... با تمامی اسرائیل گفت.) از این جمله بر می آید ه نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسی(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسی(ع) آمده است: خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد.(تثنیه، 2:31.) 2. ( اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی): در سفر (تثنیه)، 1:27، حضرت موسی(ع) به بنی اسرائیل دستور می دهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگ هایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع)،8: 30-32 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسی(ع) عمل کرد و مذبحی از سنگ های نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسی(ع) را نوشت. ربیان یهود گفته اند: تعداد این سنگ ها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسی(ع) بسیار کوچک تر از کتاب موجود بوده است. 3. (علاوه موسی تورات را نوشته): در سفر (تثنیه) 9:31 آمده است که (و موسی(ع) این تورات را نوشته.) این عبارت نمی تواند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشد، بلکه باید دیگری را آن را نوشته باشد. 4. ( در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند): در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و می گوید: ( در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند.) از این عبارت برمی آید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبوده اند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسی(ع) فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند،‌ پس موسی(ع) نمی تواند نویسنده این فقره باشد. 5. ( در کوه خدا به او وحی می شود): در سفر (پیدایش)، 14:22، کوه اوریا- که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد-(کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسی(ع) وعده این نامگذاری را می دهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان (کوه خدا) نامیده می شود. پس حضرت موسی(ع) نمی تواند این فقره را نوشته باشد. 6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن): در سفر (تثنیه)، 11:3 آمده است: زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تخت تخواب او تخت آهنین است. آیا آن در ربت نبی عمون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟ این در حالی است که حضرت داود(ع) به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کرد(کتاب دوم سموئیل، 28:12-29) و این قرن ها پس از موسی بود. اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء می گوید: موارد مهم تری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است: 1. در موارد متعددی، در تورات از موسی(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و به جزئیات زندگی او پرداخته شده است: ( موسی با خدا سخن گفت)(خروج، 9:33)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیش ترا از جمیع مردمانی که بر روی زمین اند)(اعداد، 2:12)؛ (موسی؛ مرد خدا ...)(تثنیه، 1:33)؛ (پس موسی، بنده خداوند، در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود.)(تثنیه، 1:33) ( و پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است هک خداوند او را روبه رو شناخته باشد.)(تثنیه، 10:36)آیا این گونه موارد متعدد می توانند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشند؟ 2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسی(ع) و عزاداری بنی اسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است)، نقل شده است. 3. برخی از نام ها در تورات آمده اند که مدت ها، پس از حضرت موسی(ع) از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14:14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا دان تعقیب کرد)، در حالی که مدت ها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد: ( و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، دان نامید؛ اما اسم شهر قبل از آن لارش بود.)(داوران، 29:18) 4. برخی از ماجراها در تورات آمده اند که تا پس از وفات حضرت موسی(ع) ادامه داشته اند. در سفر (خروج)، 35:6 آمده است: ( و بنی اسرائیل مدت چهل سال منّ می خوردند تا زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود.) و ( و بنی اسرائیل در زمان یوشع بن نون(ع) وارد کنعان شدند.)(یوشع، 12:5) همچنین در سفر (پیدایش)، 31:36 آمده است: (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنی اسرائیل سلطنت کند.)(همان، ص94-95) اسپینوزا از موارد مزبور چنین نتیجه می گیرد: بنا بر آنچه ذکر شد، از روز روشن تر است که موسی نویسنده اسفار پنج گانه نیست بلکه شخص دیگری است که مدت های طولانی بعد از او می زیسته است ... بنابراین می توان نتیجه گرفت که کتاب تورات خدا، که موسی آن را نوشته، این اسفار پنج گانه نیست، بلک کتاب دیگری است کاملا متفاوت با این اسفار که نویسنده اسفار پنج گانه آن را لابه لای کتاب و جای مناسب درج کرده است. این مطلب با وضوح هر چه تمام تر از آنچه ذکر شد و ذکر خواهد شد، به دست می آید؛ زیرا پس از عبارتی که از سفر تثنیه نقل شد، که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ می افزاید: (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند.) این عبارت نشان می دهد که تورات می بایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند.(همان، ص95-97) اسپینوزا در پایان نتیجه می گیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شده اند.(همان، ص101) ب) نقد جدید با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گسترده ای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریه ای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات) است. شکل کامل شده این نظریه چنین است که اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمان های گوناگون به وجود آمده اند، ترکیب شده اند. این چهار منبع عبارتند از: (یهوه ای)(J)؛(Jahwist)، الوهیمی(E)؛(Elohist)، کاهنی(P)؛(Pristly)، تثنیه ای(D)؛(Deuteronomy). در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب،بخه صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و به همین دلیل، این دو منبع به این نام ها نامیده شده اند. منبع کاهنی بر احکام بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است. (نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک می کند. به وسیله این منابع، معلوم می شود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است: دو بار رانده شدن هاجر(پیدایش، 16 و 19:21-21)؛ دو بار ربوده شدن ساره(پیدایش، 10:12-20 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او بوده (پیدایش، 30، 25-43)،‌ و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب(پیدایش، 9:31) و شماره های بعد)؛ در یکجا روبین باعث نجات یوسف می شود به اینکه پیشنهاد می دهد که او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون می آورند.(پیدایش، 20:37-24 و 28-30) و در جای دیگر، یهود او را نجات می دهد و او را به اسماعیلیان می فروشند.(پیدایش، 25:37-28)(CJRT, p.36) بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی-که در آنها از سه منبع یهوه ای، الوهیمی و کاهنی استفاده شده- تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (JE)(یهوه ای-الوهیمی) را در نظر گرفته اند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است. اندیشه های دینی دو منبع یهوه ای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوه ای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید می کند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانی ها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسم های مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و بر خلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمی گوید، بلکه بیش تر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است. منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیه ای)(D)، خود یک ساختار نظام مند است که منبع سفر (تثنیه) است. این منبع به صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است.(ibid, p.36-37; EB, V.14, p.922; ER.ME, V.14, p.557-558) از میان این چهار منبع، منبع یهوه ای از همه قدیمی تر است که در زمان داود(ع)(975-1015 ق.م) و سلیمان(ع)(933-975 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیه ای در (یوشیّا)(609-640 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسرات بابلی نوشته شده است. بنابراین،‌ نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آورده است.(الخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج2، ص16-39؛ CJRT, p.39) امروزه حتی بیشتر سنتی های یهودی و مسیحی این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمی تواند حضرت موسی(ع) باشد. توماس میشل، که از فرقه سنت گرای (ژزوئیت) مسیحی است، می گوید: تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده است ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است: در قدیم ، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان می دهد که پاسه به مسئله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور می شود، دشوارتر است. تورات در سول نسل ها پدید آمده است؛ در ابتدا روایت هایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل می کردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام،‌در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعه ها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است.(توماس میشل، کلام مسیحی،‌ ترجمه حسین توفیقی، ص32) د) ناپدیدشدن نسخه تورات و پیداشدن مجدد آن از عهد قدیم برمی آید که در زمان هایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شده اند که آن را یافته اند. یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت: ( در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کرده ام.) سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه می داد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید،‌ از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا ملتزم پادشاه، اخیقام(پسر شافان) و عکبور(پسر میکایا) گفت: ( از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکرده اند.) ... . پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها می آمدند، به خانه خداوند رفتند.در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند. پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام جماعت نیز قول دادند این کار را بکنند.(کتاب دوم پادشاهان، 8:22-4:23) در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزراء و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم می خواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسید.(کتاب نحمیا، باب هشتم) برخی به صورت جدی در آن تردید کرده اند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد: آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا بیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام وقت بود.(ویل دورانت، تاریخ تمدن،‌ ج1، ص382. به نقل از: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص56-67؛ قم: آیت عشق، چاپ دوم تا 1385)
عنوان سوال:

اظهار می کنند که علیرغم دوران های آشفته تاریخی برای قوم یهود که در بسیاری از نقاط دنیا به صورت اقلیت های بدون انسجام پراکنده شده بودند، در صورت تحریف تورات می بایست نمونه های متنوع و متفاوت از تورات وجود داشته باشد، آن چنان که انجیل های متفاوت وجود دارند،


پاسخ:

یهودیان در مواجهه با اتهام مسلمین مبنی بر تحریف تورات اظهار می کنند که علیرغم دوران های آشفته تاریخی برای قوم یهود که در بسیاری از نقاط دنیا به صورت اقلیت های بدون انسجام پراکنده شده بودند، در صورت تحریف تورات می بایست نمونه های متفاوت از تورات وجود داشته باشد، آنچنان که انجیل های متفاوت وجود دارند، در حالی که تورات یک نمونه بیشتر ندارد. نظر شما چیست؟ تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، از جمله در عهد قدیم کتاب دوم تواریخ ایام باب 34 سخن از یافته شدن دوباره تورات است که معلوم می‌شود تورات در نزد بنی‌اسرائیل نبوده و مفقود شده بود و تازه معلوم نیست نسخه یافت شده در آن زمان نسخه صحیح تورات باشد یا نه. به علاوه تورات اصلی کتاب حضرت موسی بوده است و تورات کنونی مسلماً کتاب آن بزرگوار نیست زیرا در باب 34 سفر تثنیه و نیز در باب 36 سفر پیرایش شرح وفات و دفن حضرت موسی است و معلوم می‌شود که این مطالب پس از حضرت موسی به تورات اضافه شده است و تورات دستکاری شده است. آیات قرآن نیز می‌فرماید: {/Bوَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اَللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‌{w6-22w}{I2:75I}/}، (بقره، آیه 75 و نیز نک: بقره، 79 - آل عمران، 78 - مائده، 13 و 15) برای آگاهی بیشتر نگا: سیر تاریخی تورات،انتشارات در راه حق قرآن، تورات، انجیل و علم،موریس بوکای، ترجمه: مهندس ذبیح اللَّه دبیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. در اینجا به ذکر پاره ای از ادله تحریف و یا حداقل امکان تحریف و دوگانگی تورات در دیدگاه خود متفکران یهودی تقدیم می گردد. الف) نقد قدیم دانشمند یهودی، ابراهیم بن عزراء(1089-1164م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسی(ع) را قبول نداشته و ادله ای رمزگونه برای این سخن اورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا)(1632-1677م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید. اسپینوزا رمزهای ابن عزراء را باز می نماید و از آنها استفاده می کند که در درون خود تورات، شواهد متعددی بر این امر وجود دارند که نویسنده تورات حضرت موسی(ع) نیست، بلکه شخص دیگری قرن ها بعد آن را نگاشته است. اسپینوزا خود نیز شواهدی بر آنچه ابن عزراء ذکر کرده است، می افزاید. او می گوید: برای بررسی روشمندانه این موضوع، بحث خود را با آراء مأثوره درباره نویسندگان حقیقی کتاب های مقدس شروع می کنم و در مرحله نخست، درباره نویسنده اسفار پنج گانه سخن می گویم؛ کسی که عموما تصور می شود موسی بوده است. فریسیان آن قدر درباره هویت(واقعی) نویسنده اسفار پنچ گانه مطمئن بودند که هر کسی را که با آنان در این موضوع مخالفت می کرد، بدعت گذار به حساب می آوردند. به همین دلیل، ابن عزراء، که مردی است روشنفکر و برخوردار از معلومات کافی، تا آنجا که من می دانم، نخستین کسی بوده که به این موضوع پرداخته، ولی آشکارا جرأت بیان مقصودش را نداشته ، بلکه بیان خود را محدود به اشاراتی مبهم کرده است که من تردیدی در توضیح دادن آنها ندارم. لذا، این موضوع را کاملا روشن می سازم.(باروخ اسپینوزا، فصل هشتم، (مصنف واقعی اسفار پنج گانه)، ترجمه علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش1.) سخنان ابن عزراء که در تفسیرش بر سفر تثنیه موجود است، به شرح ذیل است: آن طرف اردن، و ... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی ... علاوه موسی تورات را نوشته ... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند ... در کوه خدا، به او وحی می شود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین،‌ تو این حقیقت را خواهی دانست. ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار به این اشاره می کند که نویسنده اسفار پنچ گانه موسی(ع) نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدت های طولانی پس از موسی(ع) می زیسته است. به علاوه، کتابی موسی(ع) نوشته، با کتاب های باقیمانده تفاوت دارد.(همان، ص90) اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را این گونه می گشاید: 1. ( آن طرف اردن): اشاره است به سفر (تثنیه)، 1:1 که در آن آمده است: ( این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه ... با تمامی اسرائیل گفت.) از این جمله بر می آید ه نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسی(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسی(ع) آمده است: خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد.(تثنیه، 2:31.) 2. ( اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی): در سفر (تثنیه)، 1:27، حضرت موسی(ع) به بنی اسرائیل دستور می دهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگ هایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع)،8: 30-32 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسی(ع) عمل کرد و مذبحی از سنگ های نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسی(ع) را نوشت. ربیان یهود گفته اند: تعداد این سنگ ها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسی(ع) بسیار کوچک تر از کتاب موجود بوده است. 3. (علاوه موسی تورات را نوشته): در سفر (تثنیه) 9:31 آمده است که (و موسی(ع) این تورات را نوشته.) این عبارت نمی تواند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشد، بلکه باید دیگری را آن را نوشته باشد. 4. ( در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند): در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و می گوید: ( در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند.) از این عبارت برمی آید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبوده اند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسی(ع) فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند،‌ پس موسی(ع) نمی تواند نویسنده این فقره باشد. 5. ( در کوه خدا به او وحی می شود): در سفر (پیدایش)، 14:22، کوه اوریا- که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد-(کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسی(ع) وعده این نامگذاری را می دهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان (کوه خدا) نامیده می شود. پس حضرت موسی(ع) نمی تواند این فقره را نوشته باشد. 6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن): در سفر (تثنیه)، 11:3 آمده است: زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تخت تخواب او تخت آهنین است. آیا آن در ربت نبی عمون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟ این در حالی است که حضرت داود(ع) به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کرد(کتاب دوم سموئیل، 28:12-29) و این قرن ها پس از موسی بود. اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء می گوید: موارد مهم تری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است: 1. در موارد متعددی، در تورات از موسی(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و به جزئیات زندگی او پرداخته شده است: ( موسی با خدا سخن گفت)(خروج، 9:33)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیش ترا از جمیع مردمانی که بر روی زمین اند)(اعداد، 2:12)؛ (موسی؛ مرد خدا ...)(تثنیه، 1:33)؛ (پس موسی، بنده خداوند، در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود.)(تثنیه، 1:33) ( و پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است هک خداوند او را روبه رو شناخته باشد.)(تثنیه، 10:36)آیا این گونه موارد متعدد می توانند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشند؟ 2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسی(ع) و عزاداری بنی اسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است)، نقل شده است. 3. برخی از نام ها در تورات آمده اند که مدت ها، پس از حضرت موسی(ع) از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14:14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا دان تعقیب کرد)، در حالی که مدت ها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد: ( و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، دان نامید؛ اما اسم شهر قبل از آن لارش بود.)(داوران، 29:18) 4. برخی از ماجراها در تورات آمده اند که تا پس از وفات حضرت موسی(ع) ادامه داشته اند. در سفر (خروج)، 35:6 آمده است: ( و بنی اسرائیل مدت چهل سال منّ می خوردند تا زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود.) و ( و بنی اسرائیل در زمان یوشع بن نون(ع) وارد کنعان شدند.)(یوشع، 12:5) همچنین در سفر (پیدایش)، 31:36 آمده است: (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنی اسرائیل سلطنت کند.)(همان، ص94-95) اسپینوزا از موارد مزبور چنین نتیجه می گیرد: بنا بر آنچه ذکر شد، از روز روشن تر است که موسی نویسنده اسفار پنج گانه نیست بلکه شخص دیگری است که مدت های طولانی بعد از او می زیسته است ... بنابراین می توان نتیجه گرفت که کتاب تورات خدا، که موسی آن را نوشته، این اسفار پنج گانه نیست، بلک کتاب دیگری است کاملا متفاوت با این اسفار که نویسنده اسفار پنج گانه آن را لابه لای کتاب و جای مناسب درج کرده است. این مطلب با وضوح هر چه تمام تر از آنچه ذکر شد و ذکر خواهد شد، به دست می آید؛ زیرا پس از عبارتی که از سفر تثنیه نقل شد، که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ می افزاید: (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند.) این عبارت نشان می دهد که تورات می بایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند.(همان، ص95-97) اسپینوزا در پایان نتیجه می گیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شده اند.(همان، ص101) ب) نقد جدید با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گسترده ای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریه ای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات) است. شکل کامل شده این نظریه چنین است که اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمان های گوناگون به وجود آمده اند، ترکیب شده اند. این چهار منبع عبارتند از: (یهوه ای)(J)؛(Jahwist)، الوهیمی(E)؛(Elohist)، کاهنی(P)؛(Pristly)، تثنیه ای(D)؛(Deuteronomy). در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب،بخه صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و به همین دلیل، این دو منبع به این نام ها نامیده شده اند. منبع کاهنی بر احکام بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است. (نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک می کند. به وسیله این منابع، معلوم می شود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است: دو بار رانده شدن هاجر(پیدایش، 16 و 19:21-21)؛ دو بار ربوده شدن ساره(پیدایش، 10:12-20 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او بوده (پیدایش، 30، 25-43)،‌ و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب(پیدایش، 9:31) و شماره های بعد)؛ در یکجا روبین باعث نجات یوسف می شود به اینکه پیشنهاد می دهد که او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون می آورند.(پیدایش، 20:37-24 و 28-30) و در جای دیگر، یهود او را نجات می دهد و او را به اسماعیلیان می فروشند.(پیدایش، 25:37-28)(CJRT, p.36) بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی-که در آنها از سه منبع یهوه ای، الوهیمی و کاهنی استفاده شده- تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (JE)(یهوه ای-الوهیمی) را در نظر گرفته اند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است. اندیشه های دینی دو منبع یهوه ای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوه ای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید می کند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانی ها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسم های مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و بر خلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمی گوید، بلکه بیش تر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است. منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیه ای)(D)، خود یک ساختار نظام مند است که منبع سفر (تثنیه) است. این منبع به صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است.(ibid, p.36-37; EB, V.14, p.922; ER.ME, V.14, p.557-558) از میان این چهار منبع، منبع یهوه ای از همه قدیمی تر است که در زمان داود(ع)(975-1015 ق.م) و سلیمان(ع)(933-975 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیه ای در (یوشیّا)(609-640 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسرات بابلی نوشته شده است. بنابراین،‌ نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آورده است.(الخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج2، ص16-39؛ CJRT, p.39) امروزه حتی بیشتر سنتی های یهودی و مسیحی این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمی تواند حضرت موسی(ع) باشد. توماس میشل، که از فرقه سنت گرای (ژزوئیت) مسیحی است، می گوید: تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده است ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است: در قدیم ، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان می دهد که پاسه به مسئله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور می شود، دشوارتر است. تورات در سول نسل ها پدید آمده است؛ در ابتدا روایت هایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل می کردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام،‌در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعه ها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است.(توماس میشل، کلام مسیحی،‌ ترجمه حسین توفیقی، ص32) د) ناپدیدشدن نسخه تورات و پیداشدن مجدد آن از عهد قدیم برمی آید که در زمان هایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شده اند که آن را یافته اند. یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت: ( در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کرده ام.) سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه می داد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید،‌ از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا ملتزم پادشاه، اخیقام(پسر شافان) و عکبور(پسر میکایا) گفت: ( از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکرده اند.) ... . پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها می آمدند، به خانه خداوند رفتند.در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند. پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام جماعت نیز قول دادند این کار را بکنند.(کتاب دوم پادشاهان، 8:22-4:23) در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزراء و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم می خواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسید.(کتاب نحمیا، باب هشتم) برخی به صورت جدی در آن تردید کرده اند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد: آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا بیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام وقت بود.(ویل دورانت، تاریخ تمدن،‌ ج1، ص382. به نقل از: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص56-67؛ قم: آیت عشق، چاپ دوم تا 1385)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین