از بین وجوه زیر:1-کلامی 2-تاریخی 3-روانشناسی 4-مردم شناسی 5-جامعه شناسی 6-پدیدارشناسی 7-فلسفی. از چه وجهی باید ادیان را بشناسیم؟
از بین وجوه زیر:1-کلامی 2-تاریخی 3-روانشناسی 4-مردم شناسی 5-جامعه شناسی 6-پدیدارشناسی 7-فلسفی. از چه وجهی باید ادیان را بشناسیم؟ بررسی دین در حوزه‌های متعدد علمی از جمله کلام، فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی با توجه به نگرش‌های خاصی‌که در هر مجموعه معرفتی موردنظرمی‌باشد، موجب تعریف و برداشت‌های متفاوتی از دین شده است که عمدتا به شکل وسیع، ریشه در تلاشی دارد که در غرب در جهت ارائه تعریفی برای دین انجام گرفته است; زیرا یافتن ماهیت متمایز و یگانه دین یا ارائه سلسله‌ای از صفات، که دین و آنچه را مربوط به آن است از بخش‌های دیگر زندگانی انسان متمایز می‌گرداند، بیشتر یک رویکرد و رهیافت غربی است که از زمان رنسانس به بعد، بخصوص در دوره اصلاح دینی با آن مواجه هستیم. در غرب، طی یکی دو قرن تعاریف و تلقی‌های فراوانی از دین ارائه شده که حتی ارائه فهرست ناقصی از آن هم به راحتی ممکن نیست. برخی از آنها عمدتا سعی در تمایز قاطع بین ابعاد دینی و غیر دینی فرهنگ دارند و گاه دین را با مجموعه اعتقادات، بویژه اعتقاد به موجودی متعال برابر گرفته‌اند. از سوی دیگر، عده‌ای عوامل تجربی، عاطفی، شهودی و همچنین عوامل ارزشگذارانه و اخلاقی را جزو دین به حساب آورده‌اند. اگر منظورتان از دین شناسی شناخت جامع دین و درک ِِژرف و روشمندانه و عالمانه آموزه های دینی است مسلما چنین چیزی نیازمند آموزش و مطالعات عمیق و گسترده در مراکز آموزشی اختصاص یافته در این جهت یعنی همان حوزه های آموزشی ای است که در هر دینی وجود دارد. به طور مثال، جامعه شناسی دینی در پی بررسی رفتار های اجتماعی دینداران است و به تعبیر دیگر نوعی مطالعه پدیدارشناختی است و هرگز با آن نمی توان دین شناس به معنای واقعی کلمه شد. اما می توان تا حدودی کارکردهای اجتماعی دین و نقش دین در مناسبات اجتماعی دینداران را کشف کرد . گاه نیز جامعه شناسی دین به کار می رود و مراد از آن تبیین های جامعه شناختی دین است . این رویکرد اساسا دین را پدیده ای جامعه بنیاد معرفی می کند و خاستگاه الهی آن را منکر می شود . مسلما چنین رویکردی انحرافی است و ناشی از تفکر ماتریالیستی یا دئیستی است. خلاصه آن که از این راهها نمی توان دین شناس شد، هر چند ممکن است در پاره ای از مطالعات آن برخی از اطلاعات مفید نسبت به دین را هم به دست آورد. مساله دیگری که در اینگونه مطالعات وجود دارد این است که اساسا آنها هیچ کاری به دین حق و باطل ندارند و به قول معروف همه را به یک چوب می رانند زیرا دایره تعریف دین در آنها آنقدر وسیع گرفته می شود که آیینهای بشری مانند آنیمیسم و ...را هم در بر می گیرد و فرقی بین آیین حق الهی مانند اسلام و خرافات و مجعولات بشری به نام دین گذاشته نمی شود و لاجرم در موارد متعددی به نتایج کلی نادرستی می انجامد که نسبت به دین الهی درست نیست.
عنوان سوال:

از بین وجوه زیر:1-کلامی 2-تاریخی 3-روانشناسی 4-مردم شناسی 5-جامعه شناسی 6-پدیدارشناسی 7-فلسفی. از چه وجهی باید ادیان را بشناسیم؟


پاسخ:

از بین وجوه زیر:1-کلامی 2-تاریخی 3-روانشناسی 4-مردم شناسی 5-جامعه شناسی 6-پدیدارشناسی 7-فلسفی. از چه وجهی باید ادیان را بشناسیم؟

بررسی دین در حوزه‌های متعدد علمی از جمله کلام، فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی با توجه به نگرش‌های خاصی‌که در هر مجموعه معرفتی موردنظرمی‌باشد، موجب تعریف و برداشت‌های متفاوتی از دین شده است که عمدتا به شکل وسیع، ریشه در تلاشی دارد که در غرب در جهت ارائه تعریفی برای دین انجام گرفته است; زیرا یافتن ماهیت متمایز و یگانه دین یا ارائه سلسله‌ای از صفات، که دین و آنچه را مربوط به آن است از بخش‌های دیگر زندگانی انسان متمایز می‌گرداند، بیشتر یک رویکرد و رهیافت غربی است که از زمان رنسانس به بعد، بخصوص در دوره اصلاح دینی با آن مواجه هستیم. در غرب، طی یکی دو قرن تعاریف و تلقی‌های فراوانی از دین ارائه شده که حتی ارائه فهرست ناقصی از آن هم به راحتی ممکن نیست. برخی از آنها عمدتا سعی در تمایز قاطع بین ابعاد دینی و غیر دینی فرهنگ دارند و گاه دین را با مجموعه اعتقادات، بویژه اعتقاد به موجودی متعال برابر گرفته‌اند. از سوی دیگر، عده‌ای عوامل تجربی، عاطفی، شهودی و همچنین عوامل ارزشگذارانه و اخلاقی را جزو دین به حساب آورده‌اند.
اگر منظورتان از دین شناسی شناخت جامع دین و درک ِِژرف و روشمندانه و عالمانه آموزه های دینی است مسلما چنین چیزی نیازمند آموزش و مطالعات عمیق و گسترده در مراکز آموزشی اختصاص یافته در این جهت یعنی همان حوزه های آموزشی ای است که در هر دینی وجود دارد. به طور مثال، جامعه شناسی دینی در پی بررسی رفتار های اجتماعی دینداران است و به تعبیر دیگر نوعی مطالعه پدیدارشناختی است و هرگز با آن نمی توان دین شناس به معنای واقعی کلمه شد. اما می توان تا حدودی کارکردهای اجتماعی دین و نقش دین در مناسبات اجتماعی دینداران را کشف کرد . گاه نیز جامعه شناسی دین به کار می رود و مراد از آن تبیین های جامعه شناختی دین است . این رویکرد اساسا دین را پدیده ای جامعه بنیاد معرفی می کند و خاستگاه الهی آن را منکر می شود . مسلما چنین رویکردی انحرافی است و ناشی از تفکر ماتریالیستی یا دئیستی است. خلاصه آن که از این راهها نمی توان دین شناس شد، هر چند ممکن است در پاره ای از مطالعات آن برخی از اطلاعات مفید نسبت به دین را هم به دست آورد. مساله دیگری که در اینگونه مطالعات وجود دارد این است که اساسا آنها هیچ کاری به دین حق و باطل ندارند و به قول معروف همه را به یک چوب می رانند زیرا دایره تعریف دین در آنها آنقدر وسیع گرفته می شود که آیینهای بشری مانند آنیمیسم و ...را هم در بر می گیرد و فرقی بین آیین حق الهی مانند اسلام و خرافات و مجعولات بشری به نام دین گذاشته نمی شود و لاجرم در موارد متعددی به نتایج کلی نادرستی می انجامد که نسبت به دین الهی درست نیست.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین