من علاقه شدید به برخی از همجنس های خودم دارم پیش سه روانپزشک هم رفتم گفتند این میل ذاتی ادم هاست وبیماری محسوب نمیشه چون عملکرد نیمکره چپ مغر مردان و زنان همجنسگرا با افراد عادی فرق میکنه یعنی این که نشون میده این کار ذاتی و ممکن در برخی افراد به وجود بیاد. دوست گرامی، آشنایی ما با شما، بهانه ارتباط با جوانی است که ذهن دقیق و قلب مؤمنش در پی حفظ و ارتقاء سلامت جسمی و روانی و اخلاقی است. قدر اعتمادتان را میدانیم. پرسشگر عزیز؛ نقطه محوری سؤوال شما، بررسی علل همجنس گرایی است. لذا در این مکاتبه به کمک مقاله دکتر محمدی، مطالبی در این مورد تقدم نگاهتان میکنیم. بدیهی است که ابراز تمایل شما در مکاتبات بعدی، بهانه خوبی برای ادامه ارتباط و بیان راهکارهای عبور از این تمایل ناسالم جنسی خواهد بود. علل همجنس گرایی چیست؟ برای همجنس گرایی، هنوز علت قاطع و مشخصی، ثابت نشده است، تحقیقاتی که به عمل آمده است، عوامل مختلفی را نشان میدهد که اینک خلاصهای از آنها ذکر می شود: 1. عوامل محیطی هویت جنسیتی یا به عبارت دیگر احساس اینکه شخص وابسته به کدام جنس است در دوران کودکی به وجود می آید در افراد بالغ آگاهی بر این مسأله که احساسات جنسیتی به همجنس خود دارند گاهی یادآور حافظه دور ایام کودکی است. هویت جنسیتی یا احساسات قطعی نسبت به همجنس در پسران قبل از پایان دهه دوم حیات، حدود 20 سالگی به وجود می آید و در زنان این احساس نسبت به همجنس در سنین بالاتر تظاهر می کند هرچند درخصوص مسائل جنسی با کودکان به ندرت مصاحبه شده است و تحقیقی کامل به عمل نیامده است ولی معمولا با سوالاتی که از بزرگسالان شده است در بعضی از آنها رفتار غیرعادی، در رابطه با جنس مخالف از زمان کودکی وجود داشته است این حالات در پسر بچه ها، بازی با دختر بچه ها و علاقه به اسباب بازی دخترانه و اجتناب از بازی با پسران و بازی های پسرانه، بوده است. این پسران گاهی ترجیح داده اند که لباس های دخترانه، بپوشند و اکثرا تمایلشان را به اینکه دختر باشند، بیان کرده اند و عکس این حالت در دختران بوده است. این علائم، در کتاب (تشخیص آماری روان پزشکی آمریکا) تحت عنون اختلالات هویت جنسیتی، در کودکی، نام برده شده است. زمانی می توان این حالات را بیماری هویت جنسیتی نامید که کودک دائما در حالت انزجار و فشار شدید روحی نسبت به جنسی که برایش آفریده شده است باشد و از ساختمان بیولوژی تناسلی جنسی خود، احساس تنفر و بیزاری کند. بایلی و زوکر، در تحقیقات خود، درباره زنان و مردان همجنس باز، سابقه چنین نفرتی را در دوران کودکی آنها یافته اند، هرچند این حرکات و احساسات دوران کودکی می تواند دلیلی برای وجود ژنی برای همجنس گرایی باشد ولکن از آنجایی که تغییرات دوران بلوغ و شرایط محیط در بسیاری از موارد، به اصلاح این رفتار می انجامد و شخص با جنس خدادادی کنار می آ ید، لهذا، این مسأله بیش از عامل ژن دخالت دارد. محققین این رشته معتقدند جهانی وجود دارد که این احساسات جنسی به آن سو مایل می شوند، این نظریه نیز وجود دارد که کودکانی که مورد تجاوز جنسی به هر صورت، قرار گرفته اند ممکن است در بزرگی، تمایلی به (همجنس گرایی) داشته باشند اما در تحقیقات انجام شده عمومیت و قاطعیت این نظریه به اثبات نرسیده است. عامل محیط تنها به فاکتورهای اجتماعی و روانی محدود نمی شود، عوامل بیولوژیکی ساختمانی حیاتی فردی مثلا اثرات هورمون ها در زمان حاملگی روی جنین و یا استرس شدید مادر در همین ایام که سبب تغییر ترشح هورمون ها می شود نیز جزء عوامل محیط محسوب می شود، اما بالی و همکارانش ثابت کرد ه اند که این عوامل علتی خاص و تنها برای همجنس گرایی به شمار نمی آیند. خوب است این نکته را هم بدانید که قرآن کریم نیز در مورد قوم حضرت لوط (علیه السلام) معتقد است که عامل آلودگی آنان به این گناه این بود که آنان بخیل بودند و چون شهرهای آنان بر سر راه کاروانهای شام قرار داشت و آنها نمی خواستند از مهمانان و عابرین پذیرایی کنند در آغاز چنین وانمود می کردند که قصد تجاوز جنسی به آنان دارند تا مهمانان و عابرین را از خود فرار دهند ولی این عمل به تدریج [اجرا و] به صورت عادت برای آنها در آمد. (تفسیر نمونه ج 9 ص 196 ,سوره هود ). این بدان معناست که این کتاب الهی هرچند درمورد عامل ارثی ساکت است اما بر عامل محیطی تأکید میکند. تحقیقات گویای این مطلب است که حتی طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس و طرز معاشرت و خواب آنها باهم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگی باشد. گاهی ممکن است انحراف اخلاقی دیگری سر از این انحراف بیرون آورد. این نکته را هم می توان گفت که فرار از مسؤولیت زندگی خانوادگی، تنوع طلبی، روح تربیت نشده و مسخ شدگی روان انسان در سایه آلودگی بیش از حد به گناهان انسان تربیت نشده را به این عمل می کشاند. 2. عامل ارث و ژنتیک قبل از ورود به این عامل، چند اصطلاح را مورد توجه قرار می دهیم. 1-HETEROSEXUSALITY رابطه طبیعی زن و مرداست (هترو سکسوآلیتی) 2-HOMOSEXUALITY رابطه جنسی غیرطبیعی دو فرد از یک جنس است (هوموسکسوآلیتی) 3-BISEXUALITY شامل وجود رابطه جنسی دو حالت فوق در یک فرد است 4. هویت جنسیتی: به معنای احساسی است که یک فرد، چه مذکر و چه مونث از نظر جنسی دارد، یعنی این احساس از 4-3 سالگی به ظهور می رسد، این احساس یا هویت جنسیتی همراه با نقش رفتار جنسیتی، به مجموعه حالاتی از رفتارهر زن و مردی اطلاق می شود که برحسب فرهنگ محیط پیرامونی شخصی خود، خود را زن یا مرد می داند، اما هویت جنسی یا سکسی یا بیولوژی یا ساختمانی، هویتی است که ناشی از بیولوژی زن و مرد می باشد و در واقع حالتی است که بر حسب احساسات شهوانی جنسی که در برخورد با افراد دیگر، به او دست می دهد پدید می آید. این برخورد و این حالت می تواند همجنس گرا، هتروسکسوآل و یا متمایل به هر دو جنس (بای سکسوآل) باشد اما جهت گیری جنسی یا آشنایی و جهت یابی غرائز جنسی در کودکان 5-4 ساله، رفتار جنسی تقلید توام با تخیلات و افکاری در زمینه جنسی وجود دارد، بین 5 تا 11 سالگی، کودکان روش آرام و قابل انعطافی نسبت به مسأله جنسی دارند ولی از آن پس، حالتی به وجود می آ ید که از نظر اکثریت نوجوانان، هر کودکی که رفتار غیرعادی جنسی، داشته باشد انگشت نما و مطرود می شود. در مطالعات گرین، 75 درصد پسران دستخوش این گونه تخیلات با همجنس خود بوده اند بعدا حالات هموسکسوآل و BISEXUAL به وجود آمده است تحقیقات بالی و زوکر به این نتیجه می رسد که کودکانی که تخیلات جنس مخالف داشته اند پس از بلوغ، اکثریت آنها هتروسکسوآل باقی مانده اند. در طی دهه های جدید، پژوهشگران امور جنسی معتقداند که هویت جنسی اساس بیولوژیکی و ژنتیکی نیز دارد، بخصوص الیس، به اندازه ای در رأی خود مصر بوده اند که اظهار داشته هر تئوری، راجع به همجنس گرایی، اگر فاکتور جنسی و بیولوژی و ارثی و ژنتیکی را منکر شود، بی اعتبار است. اگر مسأله ژنتیک عامل منحصر به فرد همجنس گرایی باشد دوقلوهایی که از یک تخمک هستند، باید 100 درصد یک هویت جنسی داشته باشند در حالی که این همسانی در بیش از 60 درصد آمارها، گزارش نمی شود و اگر در نظر گرفته شود که معمولادوقلوها در یک محیط و یا برخوردی مشابه در خانواده بزرگ می شوند، بنابراین (عامل محیط) هم کمک می کند که هویت جنسی همانندی داشته باشند و در نتیجه، آمار حقیقی از 60 درصد هم پایین تر، می رود بنابراین تحقیقات بیشتری لازم است که تاثیر عوامل محیطی روی دوقلو ها، باتوجه به نژاد دین، وضعیت اقتصادی و سایر عوامل مطالعه شود. تا به حال 4000 نشانه از DNA مشخص کرده اند، در حالی که تشکیلات ژنتیکی، آن قدر وسیع و پر دامنه است که مشخص کردن یک نشانه در رابطه با یک رفتار، مانند هموسکسوآلی در یک فرد و تصور آنکه، همین نشانه در سایر افراد هم به همان صورت است، کاری غیرعلمی و وحشتناک است. 3. عامل هورمونی (که عاملی محیطی- وراثتی است) عامل دیگری که در تحقیقات همجنس گرایی در نظر گرفته شده است اندازه گیری هورمون های جنسی است از میان این هورمون ها، تستوسترون که هورمون به اصطلاح مردانه است از سال 1970 میلادی به بعد در آ زمایشات پیشرفته ای که از خون، به عمل می آید اندازه گیری می شود. کولودنی و همکاران، نتیجه تحقیقاتشان را به این صورت، منتشر کرده اند که در افراد معمولی که رابطه جنسی با جنس مخالف دارند میزان تستوسترون بیشتر از کسانی است که هموسکسوآل هستند و اضافه کردند که هر گاه کسانی که هتروسکسوآل هستند به تدریج متمایل به هر دو جنس بشوند و بعدا هموسکسوآل شوند به همان نسبت میزان تستوسترون خون در این تغییرات، سیر نزولی خواهد داشت، برای نقش این هورمون در مغز این نکته تاکید گردیده که زمینه غریزه جنسی در مغز، ابتدا به صورت جنسی زن و مونث است برای اینکه جنین به صورت مذکر نمو کند، باید هورمون های آندروژن که شامل تستوسترون هم هست، ترشح شود و اگر این هورمون، وجود نداشته باشد جنین به صورت مونث رشد خواهد کرد، در جنس مونث آندروژن در مغز به وسیله یک آنزیم به استروژن تبدیل شده و این هورمون با گیرنده هایی که دارد سبب می شود که در هیپوتالاموس مغز، کار تخمدان تنطیم شود. رفتار جنسی افراد بر این نظریه قرار دارد، که قبل از تولد، اگر تستوسترون، بالا باشد در مردان، باعث هتروسکسوآلیتی طبیعی می شود و همین امر در زنان هموسکسوآلیتی، به وجود می آورد و برعکس در مردان هموسکسوآل و زنان هتروسکسوآل، هورمون تستوسترون پایین است.میر باهال بری، با مطالعات دقیق خود همه این نظریه را رد کرد. آنان می گویند که اگر در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، امکان همجنس گرایی، وجود دارد (عامل محیطی) و یا اگر مادران و پدران آنها، چنین حالتی داشته اند آنها هم گرفتار خواهند شد. (عامل وراثتی) مسائل مربوط به جنسیت باید قبل از بلوغ به وسیله مادر و پدر و یا مشاورین متخصص تشریح شود، در غیر این صورت، بدون شک نوجوانان مطالبی اغراق آمیز و نادرست و تحریک کننده از زبان همسالان گرفتار خود خواهند شنید. به عنوان مثال در رابطه با همجنس گرایی مادران و پدران و اینکه چنین حالتی الزام آور نیست که جوانان آنها هم همجنس گرا باشند وجود 6 میلیون کودک آمریکایی است که مادر و پدر همجنس گرا دارند ولی این نوجوانان تفاوتی با کودکانی که مادر و پدر سالم دارند، ندارند. تاثیر رفتار درمانی در تغییر و بهبود حالت همجنس گرایی نکات مهمی که به همجنس گرایان متاسفانه تلقین شده است این است که همجنس گرایی، جنبه ارثی دارد، مادران و پدران هم مقصرند که جوانانشان را گرفتار کرده اند و با رفع مسؤولیت از خود، همجنس گرایی را حق انتخاب و آزادی خود می دانند و به تدریج در وضع لباس و ظاهر خود، تغییراتی می دهند که این حالت خود را به دیگران اعلام کنند و هرگونه مخالفت و یا نصیحت و انذاری را نه تنها، بی فایده، می دانند، بلکه برخلاف حقوق بشر، تلقی نموده و خود را قربانی، مظلوم و اسیر تعصب، می دانند. خوشبختانه، رفتار درمانی که بر عومل غیر موروثس تأکید دارد، در بسیاری از رفتارهای بیمارگونه روانی، موثراست و عده زیادی از برکت آن درمان شده اند و به زندگی آرام رسیدهاند، ذکر یکی از رفتارهای غیرعادی برای مثال بیماری وسواس یا OCD، کمک به درک موضوع می نماید، درحالت وسواس ثابت شده است که در یکی از هسته های خاکستری مغزی بنام هسته، اختلالی وجود دارد، دانشگاه معروف آمریکایی U.C.L.A مطالعات پژوهشگران خویش را این چنین ثابت کرد که بهبود کار این مرکز مغزی یا به وسیله دارو و یا به وسیله (درمان رفتاری) هر دو موثر است، اما از این آزمایش می توان دقیقا چنین نتیجه گرفت که اگر علت همجنس گرایی بر اثر اختلالی در مغز باشد، بهبود آن از طریق غلبه بر آن با 1- کنترل غریزه جنسی 2- خودداری از همجنس گرایی میسر است و شاهد آن نمونه هایی هستند که با تلاش و کوشش و غلبه بر هوی و هوس و کنترل این حالت موفق به بازگشت به حالت طبیعی، شده اند و توانستهاند با یاری گرفتن از پزشکان، اراده راسخ خود افراد و با تمسک به ادعیه الهی، هر 3 باهم بر این ضعف و مشکل فائق آیند. ادبیات الهی جهانی انسانی، پیوسته در دوستی بین افراد بر محبت و صفاتی که فضائل اخلاقی را بین دو نفر، به وجود می آورد نیز به شدت تاکید و اصرار وجودی دارد. مسأله عشق، دوستی، محبت، در این زمان به کلی از حالت خود منحرف شده است برای آنکه تمدن مدرن و پست مدرنیته افراطی حالیه فعالیت جنسی و مسائل وابسته به آن را، به چنان درجه ای از اهمیت بالاو بالاتر برده است که مافوق معیارهای عادی حیات، آن را مطرح می نماید. منبعی که از آن بهره گرفتیم: مقاله (انحرافات جنسی؛ بی توجهی به ضرورت ازدواج و حیات طیبه)؛ نویسنده: دکتر احسان الله محمدی؛روزنامه رسالت > شماره 6241 20/6/86 > صفحه 19 (فرهنگی) عباسعلی هراتیان
من علاقه شدید به برخی از همجنس های خودم دارم پیش سه روانپزشک هم رفتم گفتند این میل ذاتی ادم هاست وبیماری محسوب نمیشه چون عملکرد نیمکره چپ مغر مردان و زنان همجنسگرا با افراد عادی فرق میکنه یعنی این که نشون میده این کار ذاتی و ممکن در برخی افراد به وجود بیاد.
من علاقه شدید به برخی از همجنس های خودم دارم پیش سه روانپزشک هم رفتم گفتند این میل ذاتی ادم هاست وبیماری محسوب نمیشه چون عملکرد نیمکره چپ مغر مردان و زنان همجنسگرا با افراد عادی فرق میکنه یعنی این که نشون میده این کار ذاتی و ممکن در برخی افراد به وجود بیاد.
دوست گرامی، آشنایی ما با شما، بهانه ارتباط با جوانی است که ذهن دقیق و قلب مؤمنش در پی حفظ و ارتقاء سلامت جسمی و روانی و اخلاقی است. قدر اعتمادتان را میدانیم.
پرسشگر عزیز؛ نقطه محوری سؤوال شما، بررسی علل همجنس گرایی است. لذا در این مکاتبه به کمک مقاله دکتر محمدی، مطالبی در این مورد تقدم نگاهتان میکنیم. بدیهی است که ابراز تمایل شما در مکاتبات بعدی، بهانه خوبی برای ادامه ارتباط و بیان راهکارهای عبور از این تمایل ناسالم جنسی خواهد بود.
علل همجنس گرایی چیست؟
برای همجنس گرایی، هنوز علت قاطع و مشخصی، ثابت نشده است، تحقیقاتی که به عمل آمده است، عوامل مختلفی را نشان میدهد که اینک خلاصهای از آنها ذکر می شود:
1. عوامل محیطی
هویت جنسیتی یا به عبارت دیگر احساس اینکه شخص وابسته به کدام جنس است در دوران کودکی به وجود می آید در افراد بالغ آگاهی بر این مسأله که احساسات جنسیتی به همجنس خود دارند گاهی یادآور حافظه دور ایام کودکی است.
هویت جنسیتی یا احساسات قطعی نسبت به همجنس در پسران قبل از پایان دهه دوم حیات، حدود 20 سالگی به وجود می آید و در زنان این احساس نسبت به همجنس در سنین بالاتر تظاهر می کند هرچند درخصوص مسائل جنسی با کودکان به ندرت مصاحبه شده است و تحقیقی کامل به عمل نیامده است ولی معمولا با سوالاتی که از بزرگسالان شده است در بعضی از آنها رفتار غیرعادی، در رابطه با جنس مخالف از زمان کودکی وجود داشته است این حالات در پسر بچه ها، بازی با دختر بچه ها و علاقه به اسباب بازی دخترانه و اجتناب از بازی با پسران و بازی های پسرانه، بوده است. این پسران گاهی ترجیح داده اند که لباس های دخترانه، بپوشند و اکثرا تمایلشان را به اینکه دختر باشند، بیان کرده اند و عکس این حالت در دختران بوده است. این علائم، در کتاب (تشخیص آماری روان پزشکی آمریکا) تحت عنون اختلالات هویت جنسیتی، در کودکی، نام برده شده است. زمانی می توان این حالات را بیماری هویت جنسیتی نامید که کودک دائما در حالت انزجار و فشار شدید روحی نسبت به جنسی که برایش آفریده شده است باشد و از ساختمان بیولوژی تناسلی جنسی خود، احساس تنفر و بیزاری کند. بایلی و زوکر، در تحقیقات خود، درباره زنان و مردان همجنس باز، سابقه چنین نفرتی را در دوران کودکی آنها یافته اند، هرچند این حرکات و احساسات دوران کودکی می تواند دلیلی برای وجود ژنی برای همجنس گرایی باشد ولکن از آنجایی که تغییرات دوران بلوغ و شرایط محیط در بسیاری از موارد، به اصلاح این رفتار می انجامد و شخص با جنس خدادادی کنار می آ ید، لهذا، این مسأله بیش از عامل ژن دخالت دارد.
محققین این رشته معتقدند جهانی وجود دارد که این احساسات جنسی به آن سو مایل می شوند، این نظریه نیز وجود دارد که کودکانی که مورد تجاوز جنسی به هر صورت، قرار گرفته اند ممکن است در بزرگی، تمایلی به (همجنس گرایی) داشته باشند اما در تحقیقات انجام شده عمومیت و قاطعیت این نظریه به اثبات نرسیده است.
عامل محیط تنها به فاکتورهای اجتماعی و روانی محدود نمی شود، عوامل بیولوژیکی ساختمانی حیاتی فردی مثلا اثرات هورمون ها در زمان حاملگی روی جنین و یا استرس شدید مادر در همین ایام که سبب تغییر ترشح هورمون ها می شود نیز جزء عوامل محیط محسوب می شود، اما بالی و همکارانش ثابت کرد ه اند که این عوامل علتی خاص و تنها برای همجنس گرایی به شمار نمی آیند.
خوب است این نکته را هم بدانید که قرآن کریم نیز در مورد قوم حضرت لوط (علیه السلام) معتقد است که عامل آلودگی آنان به این گناه این بود که آنان بخیل بودند و چون شهرهای آنان بر سر راه کاروانهای شام قرار داشت و آنها نمی خواستند از مهمانان و عابرین پذیرایی کنند در آغاز چنین وانمود می کردند که قصد تجاوز جنسی به آنان دارند تا مهمانان و عابرین را از خود فرار دهند ولی این عمل به تدریج [اجرا و] به صورت عادت برای آنها در آمد. (تفسیر نمونه ج 9 ص 196 ,سوره هود ). این بدان معناست که این کتاب الهی هرچند درمورد عامل ارثی ساکت است اما بر عامل محیطی تأکید میکند. تحقیقات گویای این مطلب است که حتی طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس و طرز معاشرت و خواب آنها باهم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگی باشد. گاهی ممکن است انحراف اخلاقی دیگری سر از این انحراف بیرون آورد. این نکته را هم می توان گفت که فرار از مسؤولیت زندگی خانوادگی، تنوع طلبی، روح تربیت نشده و مسخ شدگی روان انسان در سایه آلودگی بیش از حد به گناهان انسان تربیت نشده را به این عمل می کشاند.
2. عامل ارث و ژنتیک
قبل از ورود به این عامل، چند اصطلاح را مورد توجه قرار می دهیم.
1-HETEROSEXUSALITY رابطه طبیعی زن و مرداست (هترو سکسوآلیتی)
2-HOMOSEXUALITY رابطه جنسی غیرطبیعی دو فرد از یک جنس است (هوموسکسوآلیتی)
3-BISEXUALITY شامل وجود رابطه جنسی دو حالت فوق در یک فرد است
4. هویت جنسیتی: به معنای احساسی است که یک فرد، چه مذکر و چه مونث از نظر جنسی دارد، یعنی این احساس از 4-3 سالگی به ظهور می رسد، این احساس یا هویت جنسیتی همراه با نقش رفتار جنسیتی، به مجموعه حالاتی از رفتارهر زن و مردی اطلاق می شود که برحسب فرهنگ محیط پیرامونی شخصی خود، خود را زن یا مرد می داند، اما هویت جنسی یا سکسی یا بیولوژی یا ساختمانی، هویتی است که ناشی از بیولوژی زن و مرد می باشد و در واقع حالتی است که بر حسب احساسات شهوانی جنسی که در برخورد با افراد دیگر، به او دست می دهد پدید می آید. این برخورد و این حالت می تواند همجنس گرا، هتروسکسوآل و یا متمایل به هر دو جنس (بای سکسوآل) باشد اما جهت گیری جنسی یا آشنایی و جهت یابی غرائز جنسی در کودکان 5-4 ساله، رفتار جنسی تقلید توام با تخیلات و افکاری در زمینه جنسی وجود دارد، بین 5 تا 11 سالگی، کودکان روش آرام و قابل انعطافی نسبت به مسأله جنسی دارند ولی از آن پس، حالتی به وجود می آ ید که از نظر اکثریت نوجوانان، هر کودکی که رفتار غیرعادی جنسی، داشته باشد انگشت نما و مطرود می شود.
در مطالعات گرین، 75 درصد پسران دستخوش این گونه تخیلات با همجنس خود بوده اند بعدا حالات هموسکسوآل و BISEXUAL به وجود آمده است تحقیقات بالی و زوکر به این نتیجه می رسد که کودکانی که تخیلات جنس مخالف داشته اند پس از بلوغ، اکثریت آنها هتروسکسوآل باقی مانده اند.
در طی دهه های جدید، پژوهشگران امور جنسی معتقداند که هویت جنسی اساس بیولوژیکی و ژنتیکی نیز دارد، بخصوص الیس، به اندازه ای در رأی خود مصر بوده اند که اظهار داشته هر تئوری، راجع به همجنس گرایی، اگر فاکتور جنسی و بیولوژی و ارثی و ژنتیکی را منکر شود، بی اعتبار است.
اگر مسأله ژنتیک عامل منحصر به فرد همجنس گرایی باشد دوقلوهایی که از یک تخمک هستند، باید 100 درصد یک هویت جنسی داشته باشند در حالی که این همسانی در بیش از 60 درصد آمارها، گزارش نمی شود و اگر در نظر گرفته شود که معمولادوقلوها در یک محیط و یا برخوردی مشابه در خانواده بزرگ می شوند، بنابراین (عامل محیط) هم کمک می کند که هویت جنسی همانندی داشته باشند و در نتیجه، آمار حقیقی از 60 درصد هم پایین تر، می رود بنابراین تحقیقات بیشتری لازم است که تاثیر عوامل محیطی روی دوقلو ها، باتوجه به نژاد دین، وضعیت اقتصادی و سایر عوامل مطالعه شود.
تا به حال 4000 نشانه از DNA مشخص کرده اند، در حالی که تشکیلات ژنتیکی، آن قدر وسیع و پر دامنه است که مشخص کردن یک نشانه در رابطه با یک رفتار، مانند هموسکسوآلی در یک فرد و تصور آنکه، همین نشانه در سایر افراد هم به همان صورت است، کاری غیرعلمی و وحشتناک است.
3. عامل هورمونی (که عاملی محیطی- وراثتی است)
عامل دیگری که در تحقیقات همجنس گرایی در نظر گرفته شده است اندازه گیری هورمون های جنسی است از میان این هورمون ها، تستوسترون که هورمون به اصطلاح مردانه است از سال 1970 میلادی به بعد در آ زمایشات پیشرفته ای که از خون، به عمل می آید اندازه گیری می شود. کولودنی و همکاران، نتیجه تحقیقاتشان را به این صورت، منتشر کرده اند که در افراد معمولی که رابطه جنسی با جنس مخالف دارند میزان تستوسترون بیشتر از کسانی است که هموسکسوآل هستند و اضافه کردند که هر گاه کسانی که هتروسکسوآل هستند به تدریج متمایل به هر دو جنس بشوند و بعدا هموسکسوآل شوند به همان نسبت میزان تستوسترون خون در این تغییرات، سیر نزولی خواهد داشت، برای نقش این هورمون در مغز این نکته تاکید گردیده که زمینه غریزه جنسی در مغز، ابتدا به صورت جنسی زن و مونث است برای اینکه جنین به صورت مذکر نمو کند، باید هورمون های آندروژن که شامل تستوسترون هم هست، ترشح شود و اگر این هورمون، وجود نداشته باشد جنین به صورت مونث رشد خواهد کرد، در جنس مونث آندروژن در مغز به وسیله یک آنزیم به استروژن تبدیل شده و این هورمون با گیرنده هایی که دارد سبب می شود که در هیپوتالاموس مغز، کار تخمدان تنطیم شود.
رفتار جنسی افراد بر این نظریه قرار دارد، که قبل از تولد، اگر تستوسترون، بالا باشد در مردان، باعث هتروسکسوآلیتی طبیعی می شود و همین امر در زنان هموسکسوآلیتی، به وجود می آورد و برعکس در مردان هموسکسوآل و زنان هتروسکسوآل، هورمون تستوسترون پایین است.میر باهال بری، با مطالعات دقیق خود همه این نظریه را رد کرد.
آنان می گویند که اگر در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، امکان همجنس گرایی، وجود دارد (عامل محیطی) و یا اگر مادران و پدران آنها، چنین حالتی داشته اند آنها هم گرفتار خواهند شد. (عامل وراثتی)
مسائل مربوط به جنسیت باید قبل از بلوغ به وسیله مادر و پدر و یا مشاورین متخصص تشریح شود، در غیر این صورت، بدون شک نوجوانان مطالبی اغراق آمیز و نادرست و تحریک کننده از زبان همسالان گرفتار خود خواهند شنید.
به عنوان مثال در رابطه با همجنس گرایی مادران و پدران و اینکه چنین حالتی الزام آور نیست که جوانان آنها هم همجنس گرا باشند وجود 6 میلیون کودک آمریکایی است که مادر و پدر همجنس گرا دارند ولی این نوجوانان تفاوتی با کودکانی که مادر و پدر سالم دارند، ندارند.
تاثیر رفتار درمانی در تغییر و بهبود حالت همجنس گرایی
نکات مهمی که به همجنس گرایان متاسفانه تلقین شده است این است که همجنس گرایی، جنبه ارثی دارد، مادران و پدران هم مقصرند که جوانانشان را گرفتار کرده اند و با رفع مسؤولیت از خود، همجنس گرایی را حق انتخاب و آزادی خود می دانند و به تدریج در وضع لباس و ظاهر خود، تغییراتی می دهند که این حالت خود را به دیگران اعلام کنند و هرگونه مخالفت و یا نصیحت و انذاری را نه تنها، بی فایده، می دانند، بلکه برخلاف حقوق بشر، تلقی نموده و خود را قربانی، مظلوم و اسیر تعصب، می دانند.
خوشبختانه، رفتار درمانی که بر عومل غیر موروثس تأکید دارد، در بسیاری از رفتارهای بیمارگونه روانی، موثراست و عده زیادی از برکت آن درمان شده اند و به زندگی آرام رسیدهاند، ذکر یکی از رفتارهای غیرعادی برای مثال بیماری وسواس یا OCD، کمک به درک موضوع می نماید، درحالت وسواس ثابت شده است که در یکی از هسته های خاکستری مغزی بنام هسته، اختلالی وجود دارد، دانشگاه معروف آمریکایی U.C.L.A مطالعات پژوهشگران خویش را این چنین ثابت کرد که بهبود کار این مرکز مغزی یا به وسیله دارو و یا به وسیله (درمان رفتاری) هر دو موثر است، اما از این آزمایش می توان دقیقا چنین نتیجه گرفت که اگر علت همجنس گرایی بر اثر اختلالی در مغز باشد، بهبود آن از طریق غلبه بر آن با
1- کنترل غریزه جنسی
2- خودداری از همجنس گرایی
میسر است و شاهد آن نمونه هایی هستند که با تلاش و کوشش و غلبه بر هوی و هوس و کنترل این حالت موفق به بازگشت به حالت طبیعی، شده اند و توانستهاند با یاری گرفتن از پزشکان، اراده راسخ خود افراد و با تمسک به ادعیه الهی، هر 3 باهم بر این ضعف و مشکل فائق آیند. ادبیات الهی جهانی انسانی، پیوسته در دوستی بین افراد بر محبت و صفاتی که فضائل اخلاقی را بین دو نفر، به وجود می آورد نیز به شدت تاکید و اصرار وجودی دارد. مسأله عشق، دوستی، محبت، در این زمان به کلی از حالت خود منحرف شده است برای آنکه تمدن مدرن و پست مدرنیته افراطی حالیه فعالیت جنسی و مسائل وابسته به آن را، به چنان درجه ای از اهمیت بالاو بالاتر برده است که مافوق معیارهای عادی حیات، آن را مطرح می نماید.
منبعی که از آن بهره گرفتیم:
مقاله (انحرافات جنسی؛ بی توجهی به ضرورت ازدواج و حیات طیبه)؛ نویسنده: دکتر احسان الله محمدی؛روزنامه رسالت > شماره 6241 20/6/86 > صفحه 19 (فرهنگی)
عباسعلی هراتیان
- [سایر] سلام جناب آقای مرادی از شما خواهش می کنم بعد از خوندن حرف هام، به دور از هرگونه تعصب مذهبی و عرفی به من کمک کنید. این تعصبی که ازش حرف می زنم چیزیه که باعث شده من مجبور بشم حرف هایی رو که باید با مادرم درمیون بذارم تا به من راه حل نشون بده رو بیام اینجا و تو این سایت با شما درمیون بذارم. دختری 23 ساله هستم اهل یک خانواده ی مذهبی و دین دار. البته خودم خیلی وقته که فکر می کنم از خدا دور شدم اما در هر صورت هنوز به خیلی چیزها پایبندم. شاید نمازم رو یک خط در میان می خونم اما حجابم رو کاملا حفظ می کنم روزه هام رو کامل می گیرم و--- البته می دونم که گرفتن روزه یا حفظ حجاب ربطی به خوندن یا نخوندن نماز نداره و اینها فرایضی هستند که هرکدوم رو باید به جای خودشون انجام داد. من حدود سه سال پیش از طریق اینترنت و البته نه از طریق چت بلکه از طریق وبلاگ نویسی با پسری آشنا شدم، این پسر هم سن خودمه و دارای یک خانواده ی کاملا مذهبی و دیندار هستن. خودش هم انسانی بسیار معتقد و اهل دین و مذهبه. دارای خواهر و مادری محجبه و خودش هم دارای سر و وضعی ساده و معمولیه. بعد از گذشت این سه سال ما حس کردیم که به هم علاقه مند شدیم. البته راجع به این موضوع خیلی با هم بحث داشتیم که آیا این حس ما واقعا علاقه است یا نه فقط به همدیگه عادت کردیم و این باعث شده که فکر کنیم به هم علاقه مندیم. ما این موضوع رو هزاران بار حلاجی کردیم و در پایان به این نتیجه رسیدیم که مقدار بسیار زیادی از این حس رو علاقه ی واقعی تشکیل داده و خوب تا حد کمی هم به هم عادت کردیم که اجتناب ناپذیره. من از ابتدای آشناییم با این پسر مادرم رو در جریان گذاشتم و تقریبا همه چیزهایی که بینمون می گذشت رو براش تعریف می کردم. مادرم به دلیل همون تعصب مذهبی و دینی که گفتم همیشه من رو از برقراری ارتباط اینترنتی با این پسر منع می کرد و می گفت که این کار درستی نیست و این آدم ها معلوم نیست کی هستن و من از این ناراحت بودم که مادرم بدون اینکه از خانواده ی این پسر چیزی بدونن ، اون رو هم با بقیه ی پسرایی که در اینترنت به دنبال پیدا کردن وسیله ای برای ارضای امیال خودشون می گردن به یه چوب می روندن--- من حس می کنم چون مادرم چت کردن و یا هرگونه ارتباط اینترنتی رو بد می دونن دیگه هیچ کاری به این ندارن که طرفشون چه جور آدمیه و تنها به این دلیل که از طریق اینترنت با کسی آشنا شدم این رو بد می دونن! بگذریم شاید نظر شما هم همین باشه--- خلاصه به خاطر همین طرز برخورد مادرم درست در موقعی که من متوجه علاقم به این پسر شدم و می خواستم راهی پیدا کنم تا این موضوع رو هم مثل قبل با مادرم درمیون بذارم، این طرز فکر و برخورد، من رو از این کار منصرف کرد و درواقع جرات این کار رو از من گرفت. این آقا اهل تهران هستن و تابستون قبل فرصتی دست داد تا من به تهران برم و در مدتی که اونجا بودم چندبار ایشون رو دیدم و طی این دیدارها من تا حدی فهمیدم که آنچه از طریق اینترنت راجع به ایشون حس کرده بودم درست بوده و ایشون جزو دسته پسرهایی که قصد به دام انداختن طعمه رو دارن نیست. ایشون دارای سر و وضعی معمولی و مذهبی و ساده بود و حرفهاش هم بسیار منطقی بود و هیچگونه خطایی هم در رفتار و گفتار ازش سر نزد. که البته می دونم نمیشه آدم ها رو به سادگی و با سه سال ارتباط اینترنتی و چند نوبت ملاقات شناخت. اما حداقل چیزی که فهمیدم این بود که این آقا در هیچ موردی به من دروغ نگفته بود. این رو هم بگم که از ابتدای آشناییمون مادر این آقا در جریان ارتباط ما بود و حتی قضیه ی علاقه ی ما به هم رو هم می دونست. مسئله ی مهمی که من رو درگیر خودش کرده اینه که این آقا الان باید طبق موظفی به سربازی بره اما به دلیل مشکلاتی که داره از این کار امتناع می کنه و می گه که هیچوقت قدم به سربازخونه نمیزاره! چیزهایی راجع به سربازی دیده و شنیده که باعث شده این حالت براش بوجود بیاد. به دلیل اینکه نمی ره سربازی نمی تونه کار بگیره و از همه چی مونده و الان تمام فکر و ذکرش شده گشتن دنبال آشنا برای معافی گرفتن! ما با هم قرار گذاشتیم که هروقت تونست روی پای خودش وایسه بیاد خواستگاری و من می دونم که اگر به لجبازیش ادامه بده و سربازی نره شاید به این زودی ها نتونه روی پای خودش وایسه. ما چندین بار روی این موضوع با هم بحث کردیم و اون هربار گفته که به سربازی نمی ره. این موضوع انقدر بهش فشار آورده که با وجود علاقه ی شدیدی که به هم داریم چندین بار به من گفته که فکر می کنه نمی تونه من رو خوشبخت کنه و مشکلات انقدر زیادن که شاید نتونه به این زودی ها از پسشون بربیاد و نمی خواد که من به پای اون بسوزم . با وجود 23 سال سن حرف هایی می زنه که خیلی بالاتر از تجربه های این سن هست. یکبار که بحث کرده بودیم می گفت که الان که زیر یک سقف نیستیم همه چیز قشنگ و خوبه اما وقتی وارد زندگی بشیم و مشکلات سر راهمون قرار بگیرن اونوقت دیگه همه چیز به این خوبی و قشنگی نیست. وقتی که مجبور بشم برای یک لقمه نون شب و روز کار کنم اونوقت دیگه نمی تونم مثل الان عشقم رو با تو تقسیم کنم و می ترسم ازین که زندگیمون اونجوری بشه و اونوقت اگه حتی یک لحظه تو احساس بدبختی کنی من نمی تونم جوابگوی خدا و حساب و کتابش باشم . می گفت اگر هم بخوام رو پای خودم وایسم باید حداقل 6 تا 7 سال دیگه صبر کنیم تا من بتونم یک درآمد خوب و ثابت داشته باشم. اما من با 23 سال سن چه جوری می تونم خانوادم رو راضی کنم که 7 سال دیگه صبر کنم تا این پسر که از نظر مادرم هم مورد قبول نیست بیاد خواستگاریم؟ اگر دست خود من بود و اگر رنج و ناراحتی پدر و مادرم برای من مهم نبود، تا 10 سال دیگه هم صبر می کردم... آقای مرادی نمی دونم چی کار کنم. درمونده شدم. دلم می خواد موضوع علاقه م رو به این پسر با مادرم درمیون بذارم اما می ترسم و نمی تونم. از طرف دیگه نمی دونم که اگه به امید خدا این پسر تونست تا دو یا 3 سال دیگه به اوضاع خودش سر و سامون بده ، چه جوری به مادرم بگم و اونو راضی کنم که بذاره بیاد خواستگاری. دلم می خواد بهش کمک کنم و بتونم باری از دوشش بردارم تا بتونیم به هم برسیم. ما به هم خیلی علاقه مندیم ،خیلی زیاد اما مشکلات هم زیادن. دیروز که روز شهادت اما جواد(ع) بود با هم نذر کردیم که اگه تا سال دیگه همین موقع به یه ثبات مالی رسید، برای نیمه ی شعبان و عید غدیر و شهادت امام جواد به مقداری که برامون مقدور باشه در راه خیر خرج کنیم. آقای مرادی من از شما راهنمایی می خوام. من باید چی کار کنم؟ خواهش می کنم راهنماییم کنید. خیلی افسرده و ناراحتم. منتظر راهنمایی شما هستم.
- [سایر] سلام .این سومین نامست دارم می نویسم(شایت بخواطر اینکه خواطرم ناراحت)ببخشید. خواهش میکنم تو سایت نیاریدش(منظورم نوشتمه) بعد از چند ماه، یه دفه دلم هواتونو کرد. سایتتون یادم رفته بود. تلویزیون هم زیاد نگاه نمیکنم. سرچ کردم سایتتون رو پیدا کردم. حالم گرفته بود. دنبال راه آزادی از افکار پلید میگشتم، از اونجا که خودم رو گم کردم یا نه، میدونم کی ام ولی افکار پلیدم(شیطانی)به هزار منطق عقل(شیطانی) دنباله رو راه شیطان بودم و هستم.و از انجا که حق تعالی را در خودم پیدا نکردم. تا به آرامش دست پیدا کنم پیش شما امدم. خلاصه سایت شما مقابل چشمانم بود. بعد یه کم دید زدن صفحه اول رفتم سراغ \"پیام های شما\". اولین نامه که دیدم که شما جوابش رو دادین این بود. ((شهاب مرادی : سلام/ فقط یک پیام از شما با نام \"رضوانه\" دریافت کردم ولی مربوط به شش ماه پیش. پیام هایی مشابه سوال شما را چند بار پاسخ داده ام :چت مضر و خطرناک است! - هر دو رابطه ات را قطع کن و فراموش - چرا به اظهار دینداری پسرهایی که آشکارا رعایت تقوی نمی کنند چرا اعتماد می کنید؟ - علاقمندی واقعی را با خواستگاری رسمی تست کنید. - اعتیادت را به چت و وبگردی های بی ثمر، ترک کنید. - عصبانیت تان را (از دست خودتان)سر ما خالی نکنید..)) با عرض شرمندگی جهت گرفتن وقت گرانبهاتون. به طور اتفاقی که کلی شکه شدم با این نامه مواجه شدم این همون دختری هست که هر روز با من یعنی میلاد چت میکنه. این رو مثبت از جانب پرور دگارم میبینم. که هنوز بندش رو دوست داره هر چند خطای این پسر سنگین تر از چت با همون دختر خانم شده. این مطلب شما من رو آتش زد((چرا به اظهار دینداری پسرهایی که آشکارا رعایت تقوی نمی کنند چرا اعتماد می کنید؟)) ثانیه به ثانیه از این جمله می سوزم، حرف حق شیرینه مثبت میبینم این پیام رو از جانب شمادر خودم. من تا 21 سالگی با هیچ دختری رابطه نداشتم اصلا خوشم هم نمی اومد و نمیاد. نمیدونم این دختر خانم امتحانی از جانب حق بود بر غرور من که به سلامت نفس خود در مقابل این موجودات آزین شده در خیابان هااطمینان داشتم. که متاسفانه در اولین امتحان نفس خویش از جانب حق با پیام آتشین شما که قلبم را خروشان کرده خودم را مردود میبینم. من اشتباه خود را منکر نیستم چون لذت با خدا بودن وعشق به حق رو در اوایل جوانی حس کردم. و لذت شهوت رو هم حس کردم. ولی افسوس و صد افسوس که قدرت شیطان از ما بیشتر بود. (میدونم تقصیر خودمه) میخواستم احساس کنم رابطه با جنس مقابلم رو . با این خانم دوست شدم (چتی). بعد رومون باز شد. بعد تلفن اومد . بعد پشت تلفن رومون باز شد . بعد هم دگه رو دیدیم ... البته در چت کردن های روزانه که داشتیم، همه چیز آمده شده بود برای گناهی بزرگتر.(هر گناه بزرگی روح پاک انسان رو آزار میده از هم اونجا میشه به اشتباه پی برد) خلاصه این بودوهست سرنوشت من و اون خانم. تقریبا میشه گفت اصلا علاقه بهش نداشتم. به مرور زمان کمی علاقه مند شدم بهش که اونم حتما شهوانی هست. ... مرتکب اشتباهی شدیم که حال جفتمون پریشون شد. من اومدم سراغ شما. اونم که اومده بود. از همون اول من بهش گفتم که من کس دیگه ای رو دوست دارم منظورم بار اولی که با هم آشنا شدیم(تو چت). پیام شما به اون خانم((علاقمندی واقعی را با خواستگاری رسمی تست کنید)) اونم گفت کسی هم خواستگار اونه و اون هم قصد ازدواج با من رو نداره و فقط من رو دوست داره. اونم قراره ازدواج کنه با یه آقا پسر که همون اول اگه دروغ نگفته باشه که گمان نکنم دروغ گفته باشه با یه هم دانشجویی ازدواج کنه که زمان دانشجویی با هم آشنا شدن و همون موقع کار تموم شده بود فقط آقا پسر دنبال کار دولتی به در خواست پدر عروس خانم بودن تا ازدواج صورت بگیره. (گناهم دو برابر شد شایدم بیشترنه، نشون کرده ان، من نباید راهم رو ادامه میدادم اشتباه هاتم تمامی نداره) خلاصه من موندم و کوله باری از گناه و البته امید به بخشش حق. و رابطه ای که نمیدونم چطور تمومش کنم که به احساس اون خانم لطمه نخوره و من هم دست از سرش بر دارم . هر دفه میام تمومش کنم نمیشه.(شیطون ول کن ما نیست که نیست) نمیدونم جوابم رو چطوری میدین یا اصلا نمیدین (ولی خواهش میکنم به هیچ عنوان نامه من رو رو سایت نیارید) به امید موفقیت روز افزون شما درامر نزدیکی جوانان به حق