آیا در دین مبین اسلام و مذهب تشیع برای ازدواج شرط سنی هست یا نه؟ اگر کسی شغل نداشت و مانع ازدواجش شغلش بود چه کسی باید این مانع را برطرف کند. آیا در ازدواج رسومات اسلامی واجبتر است یا رسومات ایرانی. مجلس عروسی گرفتن واجب است یا فقط ولیمه آن است که مد نظر است و نگرفتن مجلس عروسی یا نگرفتن مجلس عروسی به شیوه امروزی چه حکمی دارد آیا درست است که هر عرفی را باید عمل کرد؟ با سلام و عرض ادب خدمت شما پرسشگر گرامی، از حسن توجه شما به این مرکز تشکر می کنیم. مطمئنًا با فردی معتقد همراه فطرت پاک و طالب پاکی و نورانیت روبرو هستیم و این صفات خوب شما را می ستاییم.امیدواریم راهنمای خوبی برای تصمیم گیری در رابطه با مهمترین مسئله زندگی شما بوده و در این وضعیت کمک یار شما باشیم.همانطور که می دانید ازدواج یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است زیرا در همه ابعاد زندگی تأثیر دارد و ازدواج موفق میتواند باعث پیشرفت انسان در زمینههای مختلف شود کما اینکه اگر ازدواج ناموفق باشد مشکلات زیادی را برای انسان به وجود میآورد و مانع رشد و ترقی می شود. بنابراین باید با این امر مهم سنجیده برخورد کرد و از هر گونه شتابزدگی، یک جانبه گرایی، ظاهر بینی و سطحی نگری اجتناب کرد. یکی از مسایلی که ذهن جوانان را به جلب کرده است، زمان ازدواج است ومهم ترین سوال جوانان از خود این است که بهترین موقع برای ازدواج چه زمانی است. زمان ازدواج تصور کنید نیاز زیادی به خواب داشته باشید، اما به دلایلی قادر به استراحت کردن نباشید، هرچه زمان ارضاء این نیاز به تاخیر می افتد فشار روانی، اضطراب، پرخاشگری و مشکلاتی از این دست در شما به وجود می آید. در یک نگاه کلی می توان گفت زمانی که ارضاء نیازهای طبیعی انسان، ازجمله نیازهای جنسی به تاخیر می افتد، انسان در سطوح مختلف رفتاری، هیجانی و جسمانی دچار مشکل می شود. اسلام نه با ازدواج دیر هنگام موافق است و نه با ازدواج زود هنکام، بلکه اسلام با ازدواج به موقع موافق است. از دیدگاه اسلام بهترین زمان برای ازدواج ابتدای جوانی است و زمانی که فرد توانایی اداره خانواده را از لحاظ مادی، مدیریتی و... را داشت باید برای فراهم کردن مقدمات ازدواج خود اقدام کند. البته در مورد مسایل مادی نباید زیاد سخت گیر بود، چرا که یاری خداوند در انتظار جوانانی است که برای حفظ گوهر پاک دامنی خود از گناه علیرغم مشکلات مادی برای ازدواج اقدام می کنند. این دین مقدس پیروان خود را به فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان دعوت می کند. بنابراین می توان گفت از دیدگاه اسلام فرد باید در ابتدای جوانی برای ازدواج خود اقدام کند و به بهانه های مختلف و یا پایبندی به آداب رسوم دست و پا گیر بی جهت ازدواج خود را به تاخیر بیندازد. البته فردی که هنوز حداقل امکانات ضروری ازدواج از لحاظ مادی برای او فراهم نیست، باید تا فراهم شدن ضروری ترین امکانات مادی صبر کند. بنابراین می توان گفت: مهمترین معیار برای ازدواج احساس آمادگی و توان اداره زندگی است. احساس احتیاج به شریک در زندگی ، توان پذیرفتن مسئولیت یک یا چند نفر در غالب خانواده ، توان عشق ورزیدن به همسر و فرزند و تامین سایر نیازهای اعضای خانواده معیارهای اصلی اقدام به ازدواج هستند. گاهی علیرغم بالا بودن سطح مالی پس از چند سال یا حتی چند ماه زندگی به شکست می انجامد. بنابراین به نظر می رسد برای ازدواج نمی شود سنی در نظر گرفت چرا که ازدواج یک مرحله از زندگی است و برای وارد شدن به این مرحله آماده شدن و رشد یافتن عقل و جسم والبته بوجود آوردن شرایط مناسب بسیار اهمیت دارد. در اینجا ذکراین نکته ضروری است که زمان ازدواج هر فردی بر اساس شرائط مختلف شخصی ، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی شغلی و مالی وی متفاوت است . درباره زمان و سن ازدواج دو نکته را باید در نظر داشت که: 1- ازدواج زمان صد در صد معین شده و ثابتی برای همه انسانها ندارد. 2- سن ازدواج همیشه تابع نیازهای فردی نیست بلکه از نیازهای اجتماعی و نوعی نیز متأثر میگردد. با توجه به این دو نکته خاطرنشان میسازد که اگر شخصی به واسطه ازدواج نکردن به گناه آلوده میشود، باید به منظور حفظ پاکی و عفت که تنها نشان کرامت انسانی است ازدواج کند، لذا سن خاص ندارد و هیچ چیزی مانند تحصیل، بیکاری و ... نمیتواند مانع آن شود بلکه فرد باید با تمام وجود سعی کند تا زمینه ازدواج خود را فراهم کند بدیهی است در صورت تلاش فرد تلا شو یاری خداوند نیز در انتظار او می باشد زمان ازدواج به چند عامل بستگی دارد: 1 برای افرادی که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده میشوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار، زمان و سن خاص را نمیتوان معرفی نمود. هر زمانی و در هر سنی که آدمی از حفظ گوهر پاکی عاجز گردد به گونهای که علیرغم تمهید مقدمات و رعایت اصول اخلاقی و احکام فقهی همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد باید ازدواج کند. 2 عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسی و رشد فکری و اجتماعی و اخلاقی است، یعنی احساس نیاز جنسی برای ازدواج به تنهایی کافی نیست، بلکه انسان زمانی برای ازدواج باید اقدام کند که علاوه بر نیازهای جنسی، به رشد فکری و عقلی و اجتماعی و اخلاقی دست یافته باشد. در این جا نیز نمیتوان بصورت قطعی سن معینی را بیان نمود ولی معمولاً دختران بین سنین 17 تا22 سالگی اقدام به ازدواج می کنند وسن مناسب ازدواج برای پسران 20تا24سال می باشد. البته کسانی هم زودتر و یا برخی دیرتر به ازدواج اقدام می کنند امّا به هر حال توصیه شده است هر چه زودتر دختران و پسران مجرد ازدواج کنند. منتظر سنین 22 به بالا نشوند که آفات آن زیاد است. 3 گاهی اوقات اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات عالیتر و برتر علیرغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، موجب تأخیر در ازواج میشود که در این صورت نیز نباید سن ازدواج فرد از حد معمول بالاتر رود. تاخیر در ازدواج می تواند برای فرد آثار مخربی را به دنبال داشته باشد. ازدواج و مشکلات مادی با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگی فردی و اجتماعی، در دین مبین اسلام سفارش فراوانی در مورد ازدواج شده که همگی بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست که تعابیری مثل: النکاح سنتی فمن رغبتی عن سنتی فلیس منی ازدواج سنت و آیین من است و هر که به سنت من پشت کند از من نیست، در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهی و سنت نبوی(ص) است و هدف از اینگونه تعابیر ایجاد انگیزه و یادآوری اهمیت و ارزش آن است و با این گونه روایات درصدد گوشزد کردن آثار و خیرات عمیق آن میباشند. متاسفانه در جامعه ما با کسانی روبرو هستیم که به دلیل ترس از فقر و نداری و یا عدم توکل بر قدرت خداوند و یا ترس از مسؤولیتپذیری زیر بار ازدواج نمیروند. به راستی اگر بندگان خوبی چون شما در این امور به خدا توکل نکنند پس فرق بین انسان هایی که اعتقاد به خداوند دارند وآنها که گرد نفس خود می چرخند چیست؟ دوست عزیز!اگر تشخیص داده اید که ازدواج برای شما واجب است یعنی در صورت ازدواج نکردن به حرام می افتید در صورت امکان باید ازدواج نمایید و مسأله شغل و نداشتن امکانات مادی نباید مانع از ازدواج شما باشد زیرا خداوند خودش در قرآن سوره نور آیه 32 فرموده در صورتی که ازدواج نمایید خداوند شما را از فضل و کرمش بی نیاز می کند و این چیزی است که به تجربه ثابت شده که بسیاری از افراد بعد از ازدواج هم شغل پیدا کرده اند و هم خداوند مخارج آنها را تأمین کرده است. در مورد وعده خداوند در آیه 32 سوره نور که می فرماید : وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز میسازد، خداوند واسع و آگاه است. باید گفت: آنجا که بسیاری از مردان و زنان برای فرار از زیر بار این مسئولیت الهی و انسانی متعذر به عذرهایی از جمله نداشتن امکانات مالی میشوند در آیات فوق صریحا گفته شده است که فقر نمیتواند مانع از راه ازدواج گردد، بلکه چه بسا ازدواج سبب غنا و بی نیازی میشود.دلیل آن هم با دقت روشن میشود، زیرا انسان تا مجرد است احساس مسئولیت نمیکند نه ابتکار و نیرو و استعداد خود را به اندازه کافی برای کسب در آمد مشروع بسیج میکند، و نه به هنگامی که در آمدی پیدا کرد در حفظ و بارور ساختن آن میکوشد و به همین دلیل مجردان غالبا خانه به دوش و تهی دستند! اما بعد از ازدواج شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی میشود و خود را شدیدا مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تامین وسائل زندگی فرزندان آینده میبیند، به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار میگیرد و در حفظ در آمدهای خود و صرفهجویی، تلاش میکند و در مدت کوتاهی میتواند بر فقر چیره شود. بی جهت نیست که در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:الرزق مع النساء و العیال روزی همراه همسر و فرزند است . در حدیث دیگری از پیامبر ص میخوانیم: مردی خدمت حضرتش رسید و از تهیدستی و نیازمندی شکایت کرد پیامبر ص فرمود:تزوج، فتزوج فوسع له ازدواج کن، او هم ازدواج کرد و گشایش در کار او پیدا شد! .بدون شک امدادهای الهی و نیروهای مرموز معنوی نیز به کمک چنین افراد میآید که برای انجام وظیفه انسانی و حفظ پاکی خود اقدام به ازدواج میکنند.هر فرد با ایمان میتواند به این وعده الهی دلگرم و مؤمن باشد، در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام ص نقل شده: من ترک التزویج مخافة العیلة فقد ساء ظنه باللَّه ان اللَّه عز و جل یقول إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ کسی که ازدواج را از ترس فقر ترک کند گمان بد به خدا برده است، زیرا خداوند متعال میفرماید: اگر آنها فقیر باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز میسازد . (تفسیر نمونه ج14 ص: 466) ولی از آنجا که گاه با تمام تلاش های خود انسان ودیگران وسیله ازدواج فراهم نمی گردد و خواه و نا خواه انسان مجبور می شود مدتی را با محرومیت بگذراند، مبادا کسانی گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنا ن مجاز می باشد وضرورت چنین می باشد، بلافاصله در آیه بعد در آیه بعد دستور پارسایی به مسلمانان داده می شود. فرد عفیف اگر بر خداوند توکل نماید و به دنبال تلاش و کوشش و فراهم کردن زمینه ازدواج باشد بی شک خداوند او را یاری می کند و در تامین این نیاز تکوینی و طبیعی به او مدد می رساند. در زیر به نکاتی اشاره می کنیم که می تواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد: 1. اگر در حال حاضر از جهت اقتصادی شرایط ازدواج امکان پذیر نیست، می توانید فعلا با مراسم ساده ای عقد ازدواج را اجرا کنید و عروسی را به سال های بعد موکول نمایید. 2. از تشریفات و هزینه های بی مورد پرهیز کنید. لازم به ذکر است ازدواج بر خلاف تصوراتی که در ذهن وجود دارد کار چندان مشکلی نیست مشروط به اینکه از آداب و رسوم دست و پاگیر و هزینههای تشریفاتی پرهیز شود و برای این منظور میتوان همسر خود را از خانوادههای مؤمن و عفیف و متوسط اجتماع و کم توقع انتخاب کرد، کم نیستند دخترانی که حاضرند با حداقل امکانات، زندگی مشترک را شروع کنند به شرطی که همسرشان از نظر ایمان وتقوا وخصوصیات اخلاقی تناسب لازم را داشته باشد. 3. از دعا و توسل مأیوس نشوید و از خداوند بخواهید شما را یاری کند. بهتر است دو رکعت نماز بخوانید و بعد از نماز، آن چهارده معصوم(ع) به ویژه حضرت جواد الائمه (ع) را واسطه قرار دهید و با خدا این طور راز و نیاز کنید: (خدایا! تو از وضع من خبر داری و می دانی که من توان ازدواج ندارم و می خواهم با این کار خود را از گناه حفظ کنم، پس تو را به آبرومندان درگاهت قسم می دهم که کمکم کنی و حاجتم را برآورده گردانی زیرا تو آفریدگار منی و من غیر از تو پناهی ندارم). مطمئن باشد اگر با اخلاص به در خانه خدا بروید، مشکلتان حل خواهد شد. 4. می توانید با انجام کارهای موقت و پاره وقت تا حدی مشکلات مادی خود را حل کنید. 5. به یاد داشته باشید بسیاری از کسانی که ازدواج می کنند نه سرمایه ونه خانه دارند اما با شهامت ازدواج کرده وبه خداوند متعال که خود در قرآن فرموده کسانی که ازدواج می کنند وفقیر هستند از فضل خود آن ها را بی نیاز می کنم توکل کرده وامدادهای غیبی را به وضوح در زندگی مشترک خود لمس می کنند. بنابراین ازدواج را عاملی برای پیشرفت اقتصادی خود بدانید ونه عامل ورشکستگی ورکود اقتصادی. در پایان در جواب قسمت آخر سوال می گوییم، آداب و رسوم تا زمانی که با مبانی اسلام سازگار باشد و موجب به زحمت افتادن مردم نشود مورد تایید اسلام است، در غیر اینصورت مورد تایید نمی باشد ازدواج با همسر شایسته پلی به سمت آسمان. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. کتاب های معرفی شده را با دقت مطالعه فرمایید. 1- جوانان و انتخاب همسر علی اکبر مظاهری 2- ازدواج آسان و شیوه همسرداری محمد محمدی اشتهاردی 3- ازدواج آسمانی علی اکبر مظاهری 4- ازدواج پایدار کاظمی حقیقی 5- ازدواج در اسلام مصطفی کاشفی خوانساری 6- ازدواج و روابط زن و مرد نجفی یزدی 7- پیوند دو قلب یا راهنمای ازدواج مهدی پاکزاد 8- جوانان و ازدواج - زندگی بهتر سید احمد واحدی 9- جوانان، ازدواج و مسایل جنسی روح اللّه خالقی 10- راهنمایی ازدواج بهزاد رحمتی 11- همسران برتر، غلامعلی افروز 12- انتخاب همسر، ابراهیم امینی 13- ازدواج مکتب انسانسازی، دکتر پاکنژاد نویسنده:محمد صادق آقاجانی
آیا در دین مبین اسلام و مذهب تشیع برای ازدواج شرط سنی هست یا نه؟ اگر کسی شغل نداشت و مانع ازدواجش شغلش بود چه کسی باید این مانع را برطرف کند. آیا در ازدواج رسومات اسلامی واجبتر است یا رسومات ایرانی. مجلس عروسی گرفتن واجب است یا فقط ولیمه آن است که مد نظر است و نگرفتن مجلس عروسی یا نگرفتن مجلس عروسی به شیوه امروزی چه حکمی دارد آیا درست است که هر عرفی را باید عمل کرد؟
آیا در دین مبین اسلام و مذهب تشیع برای ازدواج شرط سنی هست یا نه؟ اگر کسی شغل نداشت و مانع ازدواجش شغلش بود چه کسی باید این مانع را برطرف کند. آیا در ازدواج رسومات اسلامی واجبتر است یا رسومات ایرانی. مجلس عروسی گرفتن واجب است یا فقط ولیمه آن است که مد نظر است و نگرفتن مجلس عروسی یا نگرفتن مجلس عروسی به شیوه امروزی چه حکمی دارد آیا درست است که هر عرفی را باید عمل کرد؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما پرسشگر گرامی، از حسن توجه شما به این مرکز تشکر می کنیم. مطمئنًا با فردی معتقد همراه فطرت پاک و طالب پاکی و نورانیت روبرو هستیم و این صفات خوب شما را می ستاییم.امیدواریم راهنمای خوبی برای تصمیم گیری در رابطه با مهمترین مسئله زندگی شما بوده و در این وضعیت کمک یار شما باشیم.همانطور که می دانید ازدواج یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است زیرا در همه ابعاد زندگی تأثیر دارد و ازدواج موفق میتواند باعث پیشرفت انسان در زمینههای مختلف شود کما اینکه اگر ازدواج ناموفق باشد مشکلات زیادی را برای انسان به وجود میآورد و مانع رشد و ترقی می شود. بنابراین باید با این امر مهم سنجیده برخورد کرد و از هر گونه شتابزدگی، یک جانبه گرایی، ظاهر بینی و سطحی نگری اجتناب کرد. یکی از مسایلی که ذهن جوانان را به جلب کرده است، زمان ازدواج است ومهم ترین سوال جوانان از خود این است که بهترین موقع برای ازدواج چه زمانی است.
زمان ازدواج
تصور کنید نیاز زیادی به خواب داشته باشید، اما به دلایلی قادر به استراحت کردن نباشید، هرچه زمان ارضاء این نیاز به تاخیر می افتد فشار روانی، اضطراب، پرخاشگری و مشکلاتی از این دست در شما به وجود می آید. در یک نگاه کلی می توان گفت زمانی که ارضاء نیازهای طبیعی انسان، ازجمله نیازهای جنسی به تاخیر می افتد، انسان در سطوح مختلف رفتاری، هیجانی و جسمانی دچار مشکل می شود.
اسلام نه با ازدواج دیر هنگام موافق است و نه با ازدواج زود هنکام، بلکه اسلام با ازدواج به موقع موافق است. از دیدگاه اسلام بهترین زمان برای ازدواج ابتدای جوانی است و زمانی که فرد توانایی اداره خانواده را از لحاظ مادی، مدیریتی و... را داشت باید برای فراهم کردن مقدمات ازدواج خود اقدام کند. البته در مورد مسایل مادی نباید زیاد سخت گیر بود، چرا که یاری خداوند در انتظار جوانانی است که برای حفظ گوهر پاک دامنی خود از گناه علیرغم مشکلات مادی برای ازدواج اقدام می کنند.
این دین مقدس پیروان خود را به فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان دعوت می کند. بنابراین می توان گفت از دیدگاه اسلام فرد باید در ابتدای جوانی برای ازدواج خود اقدام کند و به بهانه های مختلف و یا پایبندی به آداب رسوم دست و پا گیر بی جهت ازدواج خود را به تاخیر بیندازد. البته فردی که هنوز حداقل امکانات ضروری ازدواج از لحاظ مادی برای او فراهم نیست، باید تا فراهم شدن ضروری ترین امکانات مادی صبر کند.
بنابراین می توان گفت: مهمترین معیار برای ازدواج احساس آمادگی و توان اداره زندگی است. احساس احتیاج به شریک در زندگی ، توان پذیرفتن مسئولیت یک یا چند نفر در غالب خانواده ، توان عشق ورزیدن به همسر و فرزند و تامین سایر نیازهای اعضای خانواده معیارهای اصلی اقدام به ازدواج هستند. گاهی علیرغم بالا بودن سطح مالی پس از چند سال یا حتی چند ماه زندگی به شکست می انجامد. بنابراین به نظر می رسد برای ازدواج نمی شود سنی در نظر گرفت چرا که ازدواج یک مرحله از زندگی است و برای وارد شدن به این مرحله آماده شدن و رشد یافتن عقل و جسم والبته بوجود آوردن شرایط مناسب بسیار اهمیت دارد.
در اینجا ذکراین نکته ضروری است که زمان ازدواج هر فردی بر اساس شرائط مختلف شخصی ، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی شغلی و مالی وی متفاوت است .
درباره زمان و سن ازدواج دو نکته را باید در نظر داشت که:
1- ازدواج زمان صد در صد معین شده و ثابتی برای همه انسانها ندارد.
2- سن ازدواج همیشه تابع نیازهای فردی نیست بلکه از نیازهای اجتماعی و نوعی نیز متأثر میگردد.
با توجه به این دو نکته خاطرنشان میسازد که اگر شخصی به واسطه ازدواج نکردن به گناه آلوده میشود، باید به منظور حفظ پاکی و عفت که تنها نشان کرامت انسانی است ازدواج کند، لذا سن خاص ندارد و هیچ چیزی مانند تحصیل، بیکاری و ... نمیتواند مانع آن شود بلکه فرد باید با تمام وجود سعی کند تا زمینه ازدواج خود را فراهم کند بدیهی است در صورت تلاش فرد تلا شو یاری خداوند نیز در انتظار او می باشد
زمان ازدواج به چند عامل بستگی دارد:
1 برای افرادی که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده میشوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار، زمان و سن خاص را نمیتوان معرفی نمود. هر زمانی و در هر سنی که آدمی از حفظ گوهر پاکی عاجز گردد به گونهای که علیرغم تمهید مقدمات و رعایت اصول اخلاقی و احکام فقهی همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد باید ازدواج کند.
2 عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسی و رشد فکری و اجتماعی و اخلاقی است، یعنی احساس نیاز جنسی برای ازدواج به تنهایی کافی نیست، بلکه انسان زمانی برای ازدواج باید اقدام کند که علاوه بر نیازهای جنسی، به رشد فکری و عقلی و اجتماعی و اخلاقی دست یافته باشد. در این جا نیز نمیتوان بصورت قطعی سن معینی را بیان نمود ولی معمولاً دختران بین سنین 17 تا22 سالگی اقدام به ازدواج می کنند وسن مناسب ازدواج برای پسران 20تا24سال می باشد. البته کسانی هم زودتر و یا برخی دیرتر به ازدواج اقدام می کنند امّا به هر حال توصیه شده است هر چه زودتر دختران و پسران مجرد ازدواج کنند. منتظر سنین 22 به بالا نشوند که آفات آن زیاد است.
3 گاهی اوقات اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات عالیتر و برتر علیرغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، موجب تأخیر در ازواج میشود که در این صورت نیز نباید سن ازدواج فرد از حد معمول بالاتر رود. تاخیر در ازدواج می تواند برای فرد آثار مخربی را به دنبال داشته باشد.
ازدواج و مشکلات مادی
با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگی فردی و اجتماعی، در دین مبین اسلام سفارش فراوانی در مورد ازدواج شده که همگی بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست که تعابیری مثل: النکاح سنتی فمن رغبتی عن سنتی فلیس منی ازدواج سنت و آیین من است و هر که به سنت من پشت کند از من نیست، در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهی و سنت نبوی(ص) است و هدف از اینگونه تعابیر ایجاد انگیزه و یادآوری اهمیت و ارزش آن است و با این گونه روایات درصدد گوشزد کردن آثار و خیرات عمیق آن میباشند.
متاسفانه در جامعه ما با کسانی روبرو هستیم که به دلیل ترس از فقر و نداری و یا عدم توکل بر قدرت خداوند و یا ترس از مسؤولیتپذیری زیر بار ازدواج نمیروند. به راستی اگر بندگان خوبی چون شما در این امور به خدا توکل نکنند پس فرق بین انسان هایی که اعتقاد به خداوند دارند وآنها که گرد نفس خود می چرخند چیست؟
دوست عزیز!اگر تشخیص داده اید که ازدواج برای شما واجب است یعنی در صورت ازدواج نکردن به حرام می افتید در صورت امکان باید ازدواج نمایید و مسأله شغل و نداشتن امکانات مادی نباید مانع از ازدواج شما باشد زیرا خداوند خودش در قرآن سوره نور آیه 32 فرموده در صورتی که ازدواج نمایید خداوند شما را از فضل و کرمش بی نیاز می کند و این چیزی است که به تجربه ثابت شده که بسیاری از افراد بعد از ازدواج هم شغل پیدا کرده اند و هم خداوند مخارج آنها را تأمین کرده است.
در مورد وعده خداوند در آیه 32 سوره نور که می فرماید : وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز میسازد، خداوند واسع و آگاه است. باید گفت:
آنجا که بسیاری از مردان و زنان برای فرار از زیر بار این مسئولیت الهی و انسانی متعذر به عذرهایی از جمله نداشتن امکانات مالی میشوند در آیات فوق صریحا گفته شده است که فقر نمیتواند مانع از راه ازدواج گردد، بلکه چه بسا ازدواج سبب غنا و بی نیازی میشود.دلیل آن هم با دقت روشن میشود، زیرا انسان تا مجرد است احساس مسئولیت نمیکند نه ابتکار و نیرو و استعداد خود را به اندازه کافی برای کسب در آمد مشروع بسیج میکند، و نه به هنگامی که در آمدی پیدا کرد در حفظ و بارور ساختن آن میکوشد و به همین دلیل مجردان غالبا خانه به دوش و تهی دستند! اما بعد از ازدواج شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی میشود و خود را شدیدا مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تامین وسائل زندگی فرزندان آینده میبیند، به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار میگیرد و در حفظ در آمدهای خود و صرفهجویی، تلاش میکند و در مدت کوتاهی میتواند بر فقر چیره شود. بی جهت نیست که در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:الرزق مع النساء و العیال روزی همراه همسر و فرزند است .
در حدیث دیگری از پیامبر ص میخوانیم: مردی خدمت حضرتش رسید و از تهیدستی و نیازمندی شکایت کرد پیامبر ص فرمود:تزوج، فتزوج فوسع له ازدواج کن، او هم ازدواج کرد و گشایش در کار او پیدا شد! .بدون شک امدادهای الهی و نیروهای مرموز معنوی نیز به کمک چنین افراد میآید که برای انجام وظیفه انسانی و حفظ پاکی خود اقدام به ازدواج میکنند.هر فرد با ایمان میتواند به این وعده الهی دلگرم و مؤمن باشد، در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام ص نقل شده:
من ترک التزویج مخافة العیلة فقد ساء ظنه باللَّه ان اللَّه عز و جل یقول إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ کسی که ازدواج را از ترس فقر ترک کند گمان بد به خدا برده است، زیرا خداوند متعال میفرماید: اگر آنها فقیر باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز میسازد . (تفسیر نمونه ج14 ص: 466)
ولی از آنجا که گاه با تمام تلاش های خود انسان ودیگران وسیله ازدواج فراهم نمی گردد و خواه و نا خواه انسان مجبور می شود مدتی را با محرومیت بگذراند، مبادا کسانی گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنا ن مجاز می باشد وضرورت چنین می باشد، بلافاصله در آیه بعد در آیه بعد دستور پارسایی به مسلمانان داده می شود. فرد عفیف اگر بر خداوند توکل نماید و به دنبال تلاش و کوشش و فراهم کردن زمینه ازدواج باشد بی شک خداوند او را یاری می کند و در تامین این نیاز تکوینی و طبیعی به او مدد می رساند.
در زیر به نکاتی اشاره می کنیم که می تواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد:
1. اگر در حال حاضر از جهت اقتصادی شرایط ازدواج امکان پذیر نیست، می توانید فعلا با مراسم ساده ای عقد ازدواج را اجرا کنید و عروسی را به سال های بعد موکول نمایید.
2. از تشریفات و هزینه های بی مورد پرهیز کنید. لازم به ذکر است ازدواج بر خلاف تصوراتی که در ذهن وجود دارد کار چندان مشکلی نیست مشروط به اینکه از آداب و رسوم دست و پاگیر و هزینههای تشریفاتی پرهیز شود و برای این منظور میتوان همسر خود را از خانوادههای مؤمن و عفیف و متوسط اجتماع و کم توقع انتخاب کرد، کم نیستند دخترانی که حاضرند با حداقل امکانات، زندگی مشترک را شروع کنند به شرطی که همسرشان از نظر ایمان وتقوا وخصوصیات اخلاقی تناسب لازم را داشته باشد.
3. از دعا و توسل مأیوس نشوید و از خداوند بخواهید شما را یاری کند. بهتر است دو رکعت نماز بخوانید و بعد از نماز، آن چهارده معصوم(ع) به ویژه حضرت جواد الائمه (ع) را واسطه قرار دهید و با خدا این طور راز و نیاز کنید: (خدایا! تو از وضع من خبر داری و می دانی که من توان ازدواج ندارم و می خواهم با این کار خود را از گناه حفظ کنم، پس تو را به آبرومندان درگاهت قسم می دهم که کمکم کنی و حاجتم را برآورده گردانی زیرا تو آفریدگار منی و من غیر از تو پناهی ندارم). مطمئن باشد اگر با اخلاص به در خانه خدا بروید، مشکلتان حل خواهد شد.
4. می توانید با انجام کارهای موقت و پاره وقت تا حدی مشکلات مادی خود را حل کنید.
5. به یاد داشته باشید بسیاری از کسانی که ازدواج می کنند نه سرمایه ونه خانه دارند اما با شهامت ازدواج کرده وبه خداوند متعال که خود در قرآن فرموده کسانی که ازدواج می کنند وفقیر هستند از فضل خود آن ها را بی نیاز می کنم توکل کرده وامدادهای غیبی را به وضوح در زندگی مشترک خود لمس می کنند. بنابراین ازدواج را عاملی برای پیشرفت اقتصادی خود بدانید ونه عامل ورشکستگی ورکود اقتصادی.
در پایان در جواب قسمت آخر سوال می گوییم، آداب و رسوم تا زمانی که با مبانی اسلام سازگار باشد و موجب به زحمت افتادن مردم نشود مورد تایید اسلام است، در غیر اینصورت مورد تایید نمی باشد
ازدواج با همسر شایسته پلی به سمت آسمان.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
کتاب های معرفی شده را با دقت مطالعه فرمایید.
1- جوانان و انتخاب همسر علی اکبر مظاهری
2- ازدواج آسان و شیوه همسرداری محمد محمدی اشتهاردی
3- ازدواج آسمانی علی اکبر مظاهری
4- ازدواج پایدار کاظمی حقیقی
5- ازدواج در اسلام مصطفی کاشفی خوانساری
6- ازدواج و روابط زن و مرد نجفی یزدی
7- پیوند دو قلب یا راهنمای ازدواج مهدی پاکزاد
8- جوانان و ازدواج - زندگی بهتر سید احمد واحدی
9- جوانان، ازدواج و مسایل جنسی روح اللّه خالقی
10- راهنمایی ازدواج بهزاد رحمتی
11- همسران برتر، غلامعلی افروز
12- انتخاب همسر، ابراهیم امینی
13- ازدواج مکتب انسانسازی، دکتر پاکنژاد
نویسنده:محمد صادق آقاجانی
- [سایر] با سلام من 18 سال تمام دارم.آیا سن خوبی برای ازدواج هست؟ آیا اگر من و همسر آینده 10 سال با هم اختلاف سنی داشته باشیم مشکلاتی در زندگی آینده پیش خواهد آمد؟ ضمنا فرد مورد نظر از همه ی جهات :دین و ایمان-اصالت خانوادگی-جایگاه اجتماعی-شغل-اخلاق و رفتا و فرهنگ،بدون ایراد بوده و مورد تآیید من و خانواده ام است. فقط مشکل من اختلاف سنی فرد مقابل با من است.لطفآ راهنمایی کنید تا تصمیم درست را بگیرم.با تشکر
- [سایر] در سطح متوسط و دیپلم کتاب های در زمینه های: قرآن پژوهی و تفسیر، حدیث، اصول عقاید و احکام، اخلاق، عرفان، داستان، اندیشه سیاسی، ولایت فقیه، سیره ائمه، عاشورا، انقلاب اسلامی، تربیت اسلام، ادبیات و شعر، عبادت و اسرار آن، مهدویت، ازدواج و موسیقی، شیعه و سنی، هنر و فلسفه. آیا شما ارسال کتاب به صورت پستی دارید؟
- [سایر] سوال من در مورد حدیث دوات و قلم هست 1- من به منابع شیعه مراجعه کردم و دیدم که همه ناقلان شیعه (از شیخ مفید گرفته تا کتاب بحار و مناقب و ............) یا از قول صحیح مسلم و بخاری(دو دشمن امامت امام علی) روایت کردند یا زماناً بعد از نقل بخاری مسلم بوده است(وفات بخاری در سال 256 قمری است و قبل از آن هیچ حدیثی نیست) همچنین رواتی که از زمان مسلم و بخاری به عبدالله ابن عباس میرسند هیچ کدام در نزد شیعه توثیق نشده است به غیر از خود ابن عباس که مقبول الفریقین است . . همچنین سندی که از ابان بن ابی عیاش روایت شده است محل اشکال است. به علت اینکه در کتاب تنقیح المقال با توضیحاتی از منظر بعضی علماء او را فاسد المذهب خواندند جلد 1صفحه 3. همچنین علامه امینی در الغدیر به استناد کتاب تهذیب المنطق، ابان بن ابی عیاش را در فهرستِ دروغ گویان و جاعلان حدیث یاد کرده است (الغدیر 209/ 5.) حتی علماء در مورد اصل کتاب امروزی سلیم بین قیسی که در دست ماست تردید دارند از جمله شیخ مفید کتاب را ضعیف دانسته اند. ومیفرماید: (اطمینانی به این کتاب نیست و به بیشتر مطالب آن نمیتوان عمل کرد؛ چرا که دستخوش تخلیط و تدلیس گشته است. پس شایسته است دین باوران از عمل کردن به همه مطالب آن بپرهیزند و بر آن اعتماد نکنند و احادیث آن را روایت ننمایند. (تصحیح الاعتماد، ص 72) وشیخ طوسی نیز نام او را در میان اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق (ع)آورده و ضعیف خوانده است. به هرحال رجالشناسان، اعم از شیعی و سنی، ابن ابی عیاش را توثیق نکردهاند (طوسی، رجال، 106؛ علامه حلّی، 99؛ حلّی، 414) استناد به یک کتابی که که در آن خیلی از علماء شک دارند و ابان را فاسد می خوانند خیلی جالب به نظر نمی رسد. به نظر شما همین دلائل نشان نمی دهد که سند شیعه در مورد این حدیث بسیار ضعیف است؟ 2- چرا وقتی خصوصیترین جنایتهای اهل نفاق به زهرا و علی در کتب اصلی و اربعه شیعه یافت می شود ، ائمه اطهار چه لزومی و چه صلاحی دیدند که این حدیث را روایت نکنند؟ 3- سنی های بی شرم هیچوقت برداشت ما را نداشتند . و تعبیرات و توجیهاتی دارند و حتی ا حادیثی را مطرح می کنند و در کنار حدیث دوات و قلم می گذارند تا استدلالات ما را زیر سؤال ببرند مثلاً حدیث زیر: عن عائشة قالت: قال لی رسول الله صلی الله علیه وسلم فی مرضه: (ادعی لی أبابکر أباک وأخاک حتی أکتب کتاباً فإنی أخاف أن تتمنی متمناً ویقول قائل: أنا، ویأبی الله و المؤمنون إلا أبابکر (صحیح مسلم جلد7 بابی از فضائل ابوبکر صفحه 110 طبع محمد علی صبیح) و می گویند اگر به مسلم و بخاری استناد می کنید پس این را هم قبول کنید!! حال به نظر شما باز ما می توانیم بگوییم چون خودشان قبول دارند پس ما هم قبول کنیم ورروایتهای خودشان را به عنوان استناد به آنها ذکر کنیم ؟ و آیا می توانیم بگوییم ولایت علی از این حدیث اثبات می شود؟ و آیا حادثه عظیم غدیر که در کتب اصلی شیعه هست و طبق قران دین کامل می شود ورسالت پیغمبر تمام، برای توجیه امامت علی (ع) کافی نیست؟ 4- فکر نمی کنید چون عمر دشمن علی و محمد است لذا ما این برداشت را کردیم نه این که خدای نکرده بخواهم اتهامی بزنم ولی روایت به گونه ای است که ذهنها به این سمت منعکس می شود که چون عمر دشمن است پس محال است درست نباشد ؟ وآیااین به نظر شما کافی است؟ 5- به نظر شما نمی توان از دید دیگر نگریست و نظریه جدیدی مطرح کرد و راه سومی را انتخاب کرد یعنی نه آنچه سنی می گوید و نه آنچه علماءشیعه بر حق بر داشت میکنند؟
- [سایر] با سلام من موضوع حجاب رو در متون مختلف بررسی کردم اخیرا مقاله دیدم که بسیار متفاوت می باشد دوست دارم نظر خود را با دلیل بیان کنید توسعهی عورت به سراپای زنان در متون قدیمی ادبیات فارسی از اصطلاح عورت علاوه بر معنی رایج آن برای اشاره به زن نیز استفاده شده است: 1. چون زنی از کار بد شد روی زرد مسخ کرد او را خدا و زُهره کرد عورتی را زُهره کردن مسخ بود خاک و گل گشتن نه مسخ است ای عنود؟ روح میبُردت سوی چرخ برین سوی آب و گل شدی در اسفلین (مثنوی، دفتر اول) شاید از ابیات فوق استنباط شود که عورت کلمهای تحقیرآمیز است و برای اشاره به زنی بدکاره به کار رفته است، اما شواهد دیگر نشان میدهد که اطلاق عورت به زن مفهومی منفی ندارد و از این کلمه حتی به معنی ناموس نیز استفاده شده است: گفت حق زَ اهل نفاق ناسدید بَأسُهُم ما بَینَهُم بَأسٌ شَدید در میان همدگر مردانهاند در غزا چون عورتان خانهاند گفت پیغمبر سپهدار غیوب لا شجاعه یا فتی قبل الحروب (مثنوی، دفتر سوم) آنکه دزدد مال تو، گویی بگیر دست و پایش را ببُر، سازَش اسیر وآنکه قصد عورت تو میکند صد هزاران خشم از تو سر زند گر بیاید سیل و رخت تو برد هیچ با سیل آورد کینی خرد؟ (مثنوی، دفتر پنجم) کاربرد عادی عورات به معنی زنان در متون زیر بیشتر مشخص است. در زبان فارسی قدیم اهل شهر شامل اطفال و عورات بودهاند و اگر مردی میمرده است اطفال او یتیم و عورات او بیوه میشدهاند: تمامت اهل اصفهان از صغیر و کبیر و وضیع و شریف و اطفال و عورات،… (ترجمهی محاسن اصفهان) …و بر دل اطفال و عورات او که یتیم و بیوه شوند نمیبخشاید، … (سندباد نامه) عورتانه و عورتینه نیز از اصطلاحات مرتبط به زنان در زبان فارسی قدیم است و نگرش فرهنگی نیاکان ما را به زن منعکس میکند. در لغتنامهی دهخدا آمده است: عورتانه: منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن, زنانه. عورتینه: جنس زن و دختر. در مقابل مردینه و پسرینه. …و باقی آنچه عورتینه بودند از بنات و اخوات و خواتین که با ترکان به هم بودند. (جهانگشای جوینی) بنات و اخوات و خواتین به معنی دختران و خواهران و بانوان (خاتونها) است. علاوه بر متون فارسی قدیم، زن در روایاتی منسوب به پیامبر و اصحاب و نزدیکان او نیز عورت خوانده شده است. این روایات را در اینجا نقل میکنیم و پس از مقایسه با قرآن اعتبار و اصالت آنها را بررسی میکنیم. 1. رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیکتر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که در قعر خانه باشد. (بحار الأنوار, ج 43, ص 92) 2. رسول خدا گفت: زنان عورتند، آنها را در خانه حبس کنید. (بحار الأنوار, ج 100, ص 250) در فقه به تمام مواضعی از بدن زن که باید پوشیده شود عورت میگویند که تقریباً تمام بدن زن را در بر میگیرد. مرتضی مطهری در کتاب مسألهی حجاب از قول ابن رشد میگوید: (عقیدهی اکثر علما بر این است که بدن زن -جز چهره و دو دست تا مچ- عورت است. ابوحنیفه معتقد است که قدمین نیز عورت شمرده نمیشود، و ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام معتقد است که تمام بدن زن بلا استثنا عورت است.)[1] عورت کلمهای عربی است. در فرهنگ عربی منجد الطلاب معانی زیر برای این کلمه بیان شده است: -رخنهگاهی که موجب نگرانی است -شکاف کوه -جای طلوع و غروب خورشید -کمینگاهی که در آن پنهان شوند -آنچه موجب شرم است -اعضایی از بدن که انسان به سبب شرم میپوشاند. در قرآن از اصطلاح عورت برای اشاره به زنان استفاده نشده است، اما عورت علاوه بر معنای رایج آن در معانی دیگری نیز به کار رفته است: 1. "ای کسانی که ایمان آوردید، باید مملوکان شما و کسانی که به بلوغ نرسیدهاند سه بار از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، و هنگام ظهر که لباستان را در میآورید، و بعد از نماز عشا که سه عورت برای شماست. بعد از این بر شما و آنها گناهی نیست که گرد یکدیگر بگردید. خدا این گونه آیات را برای شما تبیین میکند. و خدا علیم و حکیم است." (نور 58) 2. "و آنگاه که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما را جای ماندن نیست،برگردید. و گروهی از آنها از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند خانههای ما عورت است با اینکه عورت نبود. فقط میخواستند فرار کنند." (احزاب 13) 3. در آیهی 31 سورهی نور که آیهای مهم در تعیین حدود پوشش زنان است، عورت در مفهومی نزدیک یا منطبق بر معنی رایج امروزی آن به کار رفته است: "به زنان مؤمن بگو که غض بصر کنند و فروج خود را حفظ کنند و زینت خود را جز آنچه از آن پیداست آشکار نکنند، و خِمارشان را بر جیوبشان بزنند، و زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا مملوکانشان یا مردان تابعی که اِربه ندارند یا کودکانی که بر عورتهای زنان اظهار ندارند، و پایشان را نزنند که آنچه از زینتشان پنهان میکنند دانسته شود. و ای مؤمنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید." در این آیه عورات از نظر دستوری به زنان اضافه شده است, بنا بر این عورات در اصطلاح قرآن بخش یا بخشهایی از اندام زنان است، نه تمام بدن آنان. علاوه بر این اندام هایی همچون سر و صورت و دست و پای زن نمیتواند مصداق عورت زن در اصطلاح قرآن باشد, چرا که اینها مواضعی نیستند که کودکان بر آن (اظهار) نداشته باشند. عورات زنان را در این آیه میتوان به اندام های جنسی یا شرم گاه های زنان ترجمه کرد. دیده میشود که زن در ادبیات فارسی، فقه سنتی، و روایات عورت خوانده شده است و در قرآن از چنین اصطلاحی استفاده نشده است. در اعتبار و اصالت روایاتی که زن را عورت میخوانند به دلایل زیر میتوان تردید کرد: 1. زن از موضوعات مهم در قرآن است. قرآن سورهای به نام زنان (نسا) دارد و سورهای از قرآن نیز به نام مریم نامگذاری شده است. کلمات بنت, بنات, امرأه, نساء, زوج, أزواج، أخت، أخوات و دیگر کلمات مترادف نزدیک به صد و پنجاه بار در قرآن تکرار شده است. قرآن اصطلاح عورت را برای اشاره به زن به کار نبرده است. بنا به روایات فوق پیامبر و اصحاب متفقالقولند که زن عورت است و باید بپذیریم که اطلاق اصطلاح عورت به زنان در عصر پیامبر رایج بوده است. چگونه ممکن است که با وجود اشارهی مکرر قرآن به زنان، این اصطلاح هیچ انعکاسی در قرآن نداشته باشد؟ 2. قرآن در توصیف زنان تعبیرات خاصی دارد: الف ." زنان لباس شمایند و شما لباس آنهایید (بقره 178) -زنان شما حرث شمایند (بقره 223) ب."-از آیاتش آن است که برایتان از خودتان زنانی آفرید که با آنان آرام گیرید (روم 21) پیامبر در مقام معلم به اصحاب آموخته است که زن لباس است، حرث است و مایهی آرامش است. قرآن مرجع اصلی در تعالیم پیامبر است. با این حال بنا به روایات فوق وقتی پیامبر از اصحاب میپرسد زن چیست، میگویند عورت است. گویا اصحاب با قرآن و تعالیم و اصطلاحات آن آشنا نیستند، یا آن را در درجهی دوم اهمیت قرار میدهند. 3. لحن روایاتی که زن را عورت میخواند و به حبس آنان در خانه تشویق میکند فراتر از یک توصیهی اخلاقی است و از عقلانیت و انسانیت فاصله دارد. چرا به جای ماندن زن در خانه، از ماندن زن در قعر خانه سخن گفته میشود؟ و چرا حبس در خانه؟ تأمل در لحن و کلماتی که در این روایات به کار رفته است نشان میدهد که سازندهی این روایات با هر گونه حضور اجتماعی زن به شدت مخالف بوده است و به مخفی کردن زن در خانه میاندیشیده است. مرتضی مطهری در بخشی از کتاب مسألهی حجاب تحت عنوان (نه حبس و نه اختلاط) میگوید: از آنچه مجموعاً بیان شد معلوم گشت آنچه اسلام میگوید نه آن چیزی است که مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم میکنند، یعنی محبوسیت زن در خانه و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را میبیند، یعنی اختلاط زن و مرد در جوامع.[2] سخن فوق در حالی بیان میشود که در کتب حدیث روایاتی به پیامبر و دیگر پیشوایان دینی نسبت داده شده است که مردان را به حبس کردن زنان در خانه فرامیخواند. وقتی کتب حدیث ما حاوی چنین روایاتی است، مخالفان اسلام سخن بیجایی نگفتهاند. عورت خواندن زن و حبس او در خانه را نمیتوان مستقل از فرهنگ ایران باستان تحلیل کرد. مورخان و باستانشناسان در تحلیل جایگاه زن در مقاطعی از تاریخ ایران باستان به نقوش به جا مانده در آثار باستانی استناد میکنند. در این نقوش زنان دیده نمیشوند. بخش زیر از کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت نقل شده است و در کتاب مسألهی حجاب نیز به آن اشاره شده است: پس از داریوش مقام زن مخضوصاً در طبقهی ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنها اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.[3] حتی در میان ایرانیان امروز سنتی وجود دارد که میتوان آن را ناشی از عورتانگاری زنان در ایران قدیم دانست. این سنت مبنای عقلی و شرعی ندارد، اما همچنان وجود دارد. در این فرهنگ مرد از ذکر مستقیم نام زن خود نزد دیگران شرم میکند و از او با تعابیر غیرمستقیمی همچون خانواده و بچهها نام میبرد،پ همان گونه که معمولاً برای رعایت ادب، از ذکر مستقیم نام اعضایی از بدن پرهیز میشود و عبارات غیرمستقیمی به کار میرود. لغتنامهی فارسی دهخدا اصطلاح ستر عورت را پوشاندن موضع های مستقبح الذکر معنی کرده است. زن نیز در فرهنگ سنتی مستقبح الذکر است و جایگاهی همچون عورت دارد. اگر زن عورت باشد پوشاندن او معقول و نمایاندنش شرمآور است. از اقلیتی ناچیز که بگذریم، عموم مردم جهان بنا به عقل عرفی در زندگی اجتماعی عورت را میپوشانند و از نمایاندن آن شرم میکنند. یکی از انتقادات مکرر قرآن به اهل کتاب این است که آنان کلمات را از مواضع خود تحریف میکنند. با تحریف کلمات از مواضع آنها میتوان حکمی را تغییر داد. تحریف کلمات از مواضع آنها لزوماً این نیست که در متنی دست ببریم، بلکه میتوانیم معنی کلمهای را عوض کنیم یا آن را نابجا به کار ببریم. اطلاق عورت به سرتاپای زن، در حالی که نه عقل به آن حکم میکند نه از قرآن برداشت میشود، مصداق بارزی از تحریف کلمات از مواضع آن است. حجاب و حدود پوشش زنان در فقه سنتی بر بستر کلمات و اصطلاحاتی تحریف شده به قرآن نسبت داده میشود. اگر اولین منبع فقه اسلامی قرآن است، لازم است که اصطلاحات فقهی با محوریت قرآن پالایش شود.1 اکثر مثالها از لغتنامه فارسی دهخدا نقل شده است. [1] مسأله حجاب، ص 225. [2] مسأله حجاب، ص 218 [3] تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، جلد اول، ص 552