من اکثر سوالها در مورد صیغه رو خوندم یک چیزی توی همه جواب ها یکسان بود اونم این جمله: ما شما را اول به ازدواج دائم توصیه میکنیم. آخه بنده که هیچ جوره شرایط ازدواج دائم را ندارم پس چه جوری باید خودم را از لحاظ جنسی ارضا کنم؟.. ما نمیتونیم که با کسی ازدواج دائم کنیم ولی فقط از لحاظ جنسی ازش بهره ببریم ... من الان جوونیم 23 ساله، دانشجو، با کلی حرامات و باید ها و نباید ها از شما فقط درخواست دارم به این سوال من پاسخ بدهید که آیا من دارای شرایط ازدواج موقت هستم یا خیر؟ با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما در ارتباط هستید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با این مرکز تداوم داشته باشد. همان طور که می دانید، دین اسلام کامل، پویا و جامع است و به همین دلیل باید برای همه شرایط و در هر عصر و مکانی پاسخگو باشد. از ویژگیهای شریعت اسلامی و نظام حقوقی برخاسته از آن، آرمان خواهی، کمال گرایی و در عین حال واقعگرایی است. به همین جهت دستورالعملها و احکام آن، برای قشر خاصی نیست. هم برای انسانهای آرمانگرا نسخه عمل دارد و هم برای انسانهایی که در سطح ضعیف اخلاق و تقوا قرار دارند، اسلام همه را در قله ندیده است تا کسانی که در دامنه ماندهاند، از این سفره مبارک آسمانی و شریعت الهی وامانده باشند. اسلام به عنوان دینی واقعگرا و آرمانخواه، شریعت اعتدال گرا نیز هست؛ لذا نه رهبانیت را تجویز میکند و نه کمونیسم جنسی را؛ بلکه اساسیترین راه حل را ازدواج دائم و تشکیل کانون گرم خانواده میداند که در تعالیم دینی، ازدواج محبوبترین بنیاد الهی دانسته شده است: (قال رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله): لَمْ یُرسِلَنی اللَّهُ تَعالی بِالرهبانیةِ ولکن بَعَثنی بالحَنَفیةِ السهلةِ السمحة... فَمَن اَحبّ فطرتی فَلْیَتَسَنَّن بسنتی و مِن سنتی النکاح)( فروع کافی، ج 5، ص 494 ) (خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاد، بلکه بر اساس دین یکتاپرستی که آسانگیر و با گذشت و بزرگواری است برانگیخت... پس هر کس که فطرت و آئین ما را دوست دارد باید بر سنت من الگوگیری کند و از جمله سنت و آئین من ازدواج است). اگر ازدواج دائم ممکن نشد و بلوغ جنسی به بحران میانجامید، راه حل اضطراری به عنوان ازدواج موقت را مقرر نموده است. مشکل آنجاست که ما در زمینه ازدواج و کنترل غریزه جنسی توسط جوانان دچار معضل شدهایم؛ زیرا فضای فرهنگی و اخلاقی جامعه، به دلایل مختلف - از جمله جوان بودن جامعه، گسترش بیحد و مرز آزادیها، تهاجم فرهنگی، غفلت مسئولان از جوانان و مشکلات آنان و خلاصه ناامن بودن و تا حدی رواج ابتذال - عفاف و پاکدامنی را به امتحانی سخت مبدل ساخته است. و متأسفانه تکنولوژی مدرن - اعم از اینترنت، ماهواره، موبایل و رسانهها - نیز ابزاری شیطانی شدهاند که به بلوغ زودرس دامن میزنند. از سوی دیگر ازدواج - که در تعالیم قرآنی و نبوی با آسانترین شیوهها و به دور از تشریفات صورت میگرفت و یک پیمان مقدس بین زن و شوهر بود - متأسفانه با تشریفات فراوان و چشم و همچشمی، به صورت یک قرارداد و متأسفانه خیابانی و به دور از آگاهی و آیندهنگری صورت میگیرد و به همین دلیل بسیاری از آنها به جدایی و طلاق میانجامد. چه قدر از جوانانی که به خاطر مهریه زیاد دختران، نمیتوانند ازدواج کنند و یا حتی قدمی پیش نهند، چون وضعیت پسران جوانی را ملاحظه میکنند که به دلیل مهریه سنگین، (به تعداد تاریخ تولد دختران) قبل از تشکیل خانواده و سامانیابی عاطفی و جنسی، جز احساس مسئولیت سنگین و پرداخت هزینههای تشریفاتی فراوان، بهرهای از ازدواج نبردهاند! پسران و دختران زیادی هستند که گرفتار ذهنیات و اوهام چشم و همچشمی دوستان و خویشاوندان، در مسئله جهیزیه، وا ماندهاند! این در حالی است که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود: (اَفضلُ نساءِ اُمَّتی اَصبحْنَ وَجهاً و اَقلَّهن مَهراً)( وسائل الشیعه، ج 15، ص 10 و ج 14، ص 78)(بهترین زنان امت من، آنان هستند که سفیدروترند، در حالی که مهریه آنان اندک است). برخی جوانان نیز دچار توهّمات شدهاند و زندگی تجملاتی و آماده از هر جهت را در همان شروع زندگی خواهانند و چون فعلاً موجود نیست، از ازدواج هم خودداری میکنند، در حالی که غرایز جوانی، این توهّمات سرش نمیشود و اگر از راه مشروع نشد، از راه دیگر... عفاف هم یک بحث آرمانی است که در اوج شهوت برای همگان میسور نیست. پس چه مصیبتی در انتظار جوانان است تا آنان را به هلاکت معنوی یا مادی اندازد؟!نباید توقع داشته باشیم در همان اوان زندگی همه چیز را داشته باشیم. آیا نمیتوان چند سال اول را در کنار پدر یا مادر بسر برد؟ هرچند این امر سخت است، ولی با اندکی تحمل و مدارا امکانپذیر است. اگر ازدواج نکردیم و به گناه افتادیم و مستحق آتش قهر خدا شدیم، باید بدانیم گرفتار آتش عذابی خواهیم بود که بسیار سختتر و تحمل آن بسیار ناگوارتر است! و این چه بدبختی بزرگی است؟! پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله): (مِن بَرکةِ المَرأةِ خِفّةُ مؤنتها و مِن شُومها شِدّةُ مؤنتها)( وسائل الشیعه، ج 15، ص 11) (یکی از نشانههای برکت زن، سبک بودن هزینه زندگی او است و از نشانههای بدقدمی زن، آن است که هزینه زندگی او یا هزینه ازدواجش، سنگین باشد). آیا این همه تشویقها و تأکیدهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در ازدواج آسان و بدون تشریفات نباید مورد توجه قرار بگیرد؟! در دوران صدر اسلام گاهی تعلیم چند آیه قرآن به عنوان مهریه پذیرفته میشد و زندگی همراه با خوشی و ایمان شروع میشد. جامعه ما به خود آید و در پرتو این فرهنگ نورانی، معضلات خود را حل کند.در فرهنگ اسلامی، آن قدر حفظ عفاف و دوری از گناه و بهرهمندی از لطف الهی، مهم است که مسلمانان همه سنتهای غلط و همه توهمات را به کنار گذاشته و حتی در جبهه جنگ ازدواج میکردند؛ چنان که در منطقه جنگی یکی از رزمندگان اسلام به نام خالدبن سعید ازدواج کرد. طبقات ابن سعد، ج 4، ص 71 (جنگ اجنادین در سرزمین شام). چه خوش سروده است شاعر که: به دخترها دارم نصیحت که میباشد پیغمبر را وصیت که از داماد، سیم و زر نخواهید به غیر از پاکی گوهر نخواهید بپرس از او که از ایمان چه داری؟ نه از سیم و زر و بستان چه داری؟ اگر داماد با تقوا و دین است مخور غم زان که دلسوز و امین است آری با کمی قناعت و پشت پا زدن به آداب و رسوم دست و پا گیر ، مشکلات ازدواج، حل خواهد شد، اگر قرار باشد به دلیل مشکل پسندی، کمبودهای مادی، آزادی از قید و بند خانواده! عذر ادامه تحصیل، تعصبهای غلط مانند وجود خواهر یا برادر بزرگتر و... به گناه بیفتیم و دامن خود را آلوده کنیم و از سعادت دنیا و آخرت محروم بمانیم، کدام منطق و عقلانیت این بهانه را میپذیرد شایسته نیست با این عذرهای واهی و بهانههای نادرست نشاط و جوانی و پاکدامنی و عفاف خود را مخدوش کنیم. بسیاری از این مشکلات مصنوعی است و برخی از آنها واقعی است؛ اما به دلیل اهمیت حفظ عفاف و نشاط در سایه ازدواج، باید بر آنها فایق آییم. با ذکر مطالب بالا در قالب ذکر مواردی به بررسی سوال شما می پردازیم: 1. انسان در زندگی خود با محدودیت های فراوانی روبرو هستند به گونه ای که نمی توانند به تمام خواسته های خود جامه عمل بپوشانند. باید بیاموزیم که، هر چه میخواهیم، نمیتوانیم در این دنیای مادی - که آمیخته با محدودیت است - به دست آوریم! یکی از این محدودیت ها در جامه ما ازدواج موقت می باشد که متاسفانه از لحاظ فرهنگی هنوز در جامعه ما جایگاه خود را پیدا نکرده است، بنابراین شما نیز خواسته های خود را باید بر اساس عرف جامعه تنظیم کنید. 2. پرسشگر گرامی می خواهم دوباره سوال شما را با خودتان مطرح کنم. چنانچه جوانی چنین سوالی را با شما مطرح می کرد، چه جوابی به او می دادید؟ او را به گناه کردن ترغیب می کردید؟ با او همدردی می کردید؟ او را دل داری می دادید؟ و یا اصلا مشکل او را غیر قابل حل می دانستید و از می خواستید تا بی دلیل دلخوش نباشد؟ کدام راه حل را به او پیشنهاد می کردید؟ به نظر شما راه حل ما کدام یک از این موارد است؟ الان از شما می خواهم تا لحظه ای از پای کامپیوتر بلند شوید و با خود تامل کنید و راه حل پیشنهادی خود را در کاغذی یاد داشت کنید و بعد از آن با دقت این پاسخ را مطالعه کنید. 3. پرسشگر گرامی ما به صورت دقیق از شرایط زندگی و ویژگی های شخصیتی شما آگاهی کافی نداریم، شما باید با بررسی شرایط خود و آگاهی از آسیب های ازدواج موقت به صورت دقیق بررسی کنید که آیا می توانید این آسیب ها را بر طرف کنید و آن را به صورت کامل کنترل کنید که در اینصورت ازدواج موقت شما هیچ اشکالی ندارد در غیر اینصورت باید مقدمات ازدواج دائم خود را فراهم کنید و تا زمانی که شرایط ازدواج برای شما فراهم می شود، غریزه جنسی خود را کنترل کنید. 4.کوران مشکلات: زمانی که با مشکلات زیادی در زندگی روبرو می شوید و استرس های روانی شما را تحت فشار قرار داده است، درآن زمان که احساس می کنید تمام درها به روی شما بسته است و خود را در تنگنا می بینید، در چنین موقعیتی با شنیدن صدای اذان به یاد چه چیزی می افتید؟ به یاد خدا! آری در کنار تمام این سختی ها خدایی وجود دارد که از رگ گردن به ما نزدیک تر و از مادر نسبت به ما مهربان تر. اکنون یک سوال، آیا با چنین خدایی جای ناامیدی برای من و شما باقی می ماند. پس باور کنیم که مشکلات بزرگ در برابر خدای بزرگ، کوچک و کوچکتر می شوند. پس شما با اتکا و توکل بر خداوند می توانید بر مشکلات ازدواج خود غلبه کنید. 5.انسان و قدرت خواستن: اگر بخواهید می توانید بر تمام مشکلات زندگی خود غلبه کنید. درست است، تکرار می کنم: اگر بخواهید می توانید بر تمام مشکلات زندگی خود غلبه کنید، پس تا زمانی که نخواسته اید از دست هیچ کس کاری برای شما ساخته نیست، پس برای غلبه بر مشکل خود فقط یک چیز لازم است آن هم خواستن شما. 6. یک مشکل گاهی چند راه حل دارد: شاید تصور شما از فراهم کردن مقدمات ازدواج این است که تنها یک راه برای این کار وجود دارد و آن هم راهی که به طور مرسوم مردم جامعه ما به آن پایبند هستند اما باید بگویم برای ازدواج راه های مختلفی وجود دارد که در زیر به برخی از آن اشاره می شود(شما می توانید در یافتن سایر راه حل ها به من کمک کنید): - می توانید با دختری ازدواج کنید و زمان دوران عقد را بیش از حد معمول طولانی کنید تا امکان ازدواج با فرد مورد نظر برای شما فراهم آید. - تا زمانی که توانایی اداره کردن خانواده را به صورت مستقیم ندارید بهتر است نزد خانواده خود باشید و در کنار آنان از حمایت مادی و معنوی خانواده خود شما را در مواجهه با مشکلات زندگی یاری دهند. - تا زمانی که به شغل دائمی پیدا نکرده اید، به صورت پاره وقت مشغول به کار شوید. - هزینه های مقدمات ازدواج(مانند مرسم عقد و عروسی) را برای فراهم کردن امکانات زندگی مشترک صرف کنید. - با توجه به اینکه در صدد انجام وظیفه خود هستید، بدون شک یاری خداند در انتظار شماست. - سعی کنید زندگی خود را بر پایه قناعت و ساده زیستی پایه گذاری کنید. 7.پرسشگر گرامی مشکلات متعدد در پیش روی جوانان مجرد نمی تواند دلیلی برای ارتکاب به گناه باشند. همانطور که خود شما هم حتما در اطراف خود مشاهده کرده اید هستند جوانانی که با یاری خدا و اتکاء بر قدرت اراده توانسته اند غریزه جنسی خود را کنترل کنند، شما هم می توانید یکی از آنان باشید به شرطی که با تمام وجود این امر را بخواهید. نویسنده:محمد صادق آقاجانی
من اکثر سوالها در مورد صیغه رو خوندم یک چیزی توی همه جواب ها یکسان بود اونم این جمله: ما شما را اول به ازدواج دائم توصیه میکنیم. آخه بنده که هیچ جوره شرایط ازدواج دائم را ندارم پس چه جوری باید خودم را از لحاظ جنسی ارضا کنم؟.. ما نمیتونیم که با کسی ازدواج دائم کنیم ولی فقط از لحاظ جنسی ازش بهره ببریم ... من الان جوونیم 23 ساله، دانشجو، با کلی حرامات و باید ها و نباید ها از شما فقط درخواست دارم به این سوال من پاسخ بدهید که آیا من دارای شرایط ازدواج موقت هستم یا خیر؟
من اکثر سوالها در مورد صیغه رو خوندم یک چیزی توی همه جواب ها یکسان بود اونم این جمله: ما شما را اول به ازدواج دائم توصیه میکنیم. آخه بنده که هیچ جوره شرایط ازدواج دائم را ندارم پس چه جوری باید خودم را از لحاظ جنسی ارضا کنم؟.. ما نمیتونیم که با کسی ازدواج دائم کنیم ولی فقط از لحاظ جنسی ازش بهره ببریم ... من الان جوونیم 23 ساله، دانشجو، با کلی حرامات و باید ها و نباید ها از شما فقط درخواست دارم به این سوال من پاسخ بدهید که آیا من دارای شرایط ازدواج موقت هستم یا خیر؟
با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما در ارتباط هستید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با این مرکز تداوم داشته باشد.
همان طور که می دانید، دین اسلام کامل، پویا و جامع است و به همین دلیل باید برای همه شرایط و در هر عصر و مکانی پاسخگو باشد. از ویژگیهای شریعت اسلامی و نظام حقوقی برخاسته از آن، آرمان خواهی، کمال گرایی و در عین حال واقعگرایی است. به همین جهت دستورالعملها و احکام آن، برای قشر خاصی نیست. هم برای انسانهای آرمانگرا نسخه عمل دارد و هم برای انسانهایی که در سطح ضعیف اخلاق و تقوا قرار دارند، اسلام همه را در قله ندیده است تا کسانی که در دامنه ماندهاند، از این سفره مبارک آسمانی و شریعت الهی وامانده باشند. اسلام به عنوان دینی واقعگرا و آرمانخواه، شریعت اعتدال گرا نیز هست؛ لذا نه رهبانیت را تجویز میکند و نه کمونیسم جنسی را؛ بلکه اساسیترین راه حل را ازدواج دائم و تشکیل کانون گرم خانواده میداند که در تعالیم دینی، ازدواج محبوبترین بنیاد الهی دانسته شده است: (قال رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله): لَمْ یُرسِلَنی اللَّهُ تَعالی بِالرهبانیةِ ولکن بَعَثنی بالحَنَفیةِ السهلةِ السمحة... فَمَن اَحبّ فطرتی فَلْیَتَسَنَّن بسنتی و مِن سنتی النکاح)( فروع کافی، ج 5، ص 494 ) (خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاد، بلکه بر اساس دین یکتاپرستی که آسانگیر و با گذشت و بزرگواری است برانگیخت... پس هر کس که فطرت و آئین ما را دوست دارد باید بر سنت من الگوگیری کند و از جمله سنت و آئین من ازدواج است). اگر ازدواج دائم ممکن نشد و بلوغ جنسی به بحران میانجامید، راه حل اضطراری به عنوان ازدواج موقت را مقرر نموده است. مشکل آنجاست که ما در زمینه ازدواج و کنترل غریزه جنسی توسط جوانان دچار معضل شدهایم؛ زیرا فضای فرهنگی و اخلاقی جامعه، به دلایل مختلف - از جمله جوان بودن جامعه، گسترش بیحد و مرز آزادیها، تهاجم فرهنگی، غفلت مسئولان از جوانان و مشکلات آنان و خلاصه ناامن بودن و تا حدی رواج ابتذال - عفاف و پاکدامنی را به امتحانی سخت مبدل ساخته است. و متأسفانه تکنولوژی مدرن - اعم از اینترنت، ماهواره، موبایل و رسانهها - نیز ابزاری شیطانی شدهاند که به بلوغ زودرس دامن میزنند. از سوی دیگر ازدواج - که در تعالیم قرآنی و نبوی با آسانترین شیوهها و به دور از تشریفات صورت میگرفت و یک پیمان مقدس بین زن و شوهر بود - متأسفانه با تشریفات فراوان و چشم و همچشمی، به صورت یک قرارداد و متأسفانه خیابانی و به دور از آگاهی و آیندهنگری صورت میگیرد و به همین دلیل بسیاری از آنها به جدایی و طلاق میانجامد. چه قدر از جوانانی که به خاطر مهریه زیاد دختران، نمیتوانند ازدواج کنند و یا حتی قدمی پیش نهند، چون وضعیت پسران جوانی را ملاحظه میکنند که به دلیل مهریه سنگین، (به تعداد تاریخ تولد دختران) قبل از تشکیل خانواده و سامانیابی عاطفی و جنسی، جز احساس مسئولیت سنگین و پرداخت هزینههای تشریفاتی فراوان، بهرهای از ازدواج نبردهاند! پسران و دختران زیادی هستند که گرفتار ذهنیات و اوهام چشم و همچشمی دوستان و خویشاوندان، در مسئله جهیزیه، وا ماندهاند! این در حالی است که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود: (اَفضلُ نساءِ اُمَّتی اَصبحْنَ وَجهاً و اَقلَّهن مَهراً)( وسائل الشیعه، ج 15، ص 10 و ج 14، ص 78)(بهترین زنان امت من، آنان هستند که سفیدروترند، در حالی که مهریه آنان اندک است).
برخی جوانان نیز دچار توهّمات شدهاند و زندگی تجملاتی و آماده از هر جهت را در همان شروع زندگی خواهانند و چون فعلاً موجود نیست، از ازدواج هم خودداری میکنند، در حالی که غرایز جوانی، این توهّمات سرش نمیشود و اگر از راه مشروع نشد، از راه دیگر... عفاف هم یک بحث آرمانی است که در اوج شهوت برای همگان میسور نیست. پس چه مصیبتی در انتظار جوانان است تا آنان را به هلاکت معنوی یا مادی اندازد؟!نباید توقع داشته باشیم در همان اوان زندگی همه چیز را داشته باشیم. آیا نمیتوان چند سال اول را در کنار پدر یا مادر بسر برد؟ هرچند این امر سخت است، ولی با اندکی تحمل و مدارا امکانپذیر است. اگر ازدواج نکردیم و به گناه افتادیم و مستحق آتش قهر خدا شدیم، باید بدانیم گرفتار آتش عذابی خواهیم بود که بسیار سختتر و تحمل آن بسیار ناگوارتر است! و این چه بدبختی بزرگی است؟!
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله): (مِن بَرکةِ المَرأةِ خِفّةُ مؤنتها و مِن شُومها شِدّةُ مؤنتها)( وسائل الشیعه، ج 15، ص 11) (یکی از نشانههای برکت زن، سبک بودن هزینه زندگی او است و از نشانههای بدقدمی زن، آن است که هزینه زندگی او یا هزینه ازدواجش، سنگین باشد). آیا این همه تشویقها و تأکیدهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در ازدواج آسان و بدون تشریفات نباید مورد توجه قرار بگیرد؟! در دوران صدر اسلام گاهی تعلیم چند آیه قرآن به عنوان مهریه پذیرفته میشد و زندگی همراه با خوشی و ایمان شروع میشد. جامعه ما به خود آید و در پرتو این فرهنگ نورانی، معضلات خود را حل کند.در فرهنگ اسلامی، آن قدر حفظ عفاف و دوری از گناه و بهرهمندی از لطف الهی، مهم است که مسلمانان همه سنتهای غلط و همه توهمات را به کنار گذاشته و حتی در جبهه جنگ ازدواج میکردند؛ چنان که در منطقه جنگی یکی از رزمندگان اسلام به نام خالدبن سعید ازدواج کرد. طبقات ابن سعد، ج 4، ص 71 (جنگ اجنادین در سرزمین شام).
چه خوش سروده است شاعر که:
به دخترها دارم نصیحت
که میباشد پیغمبر را وصیت
که از داماد، سیم و زر نخواهید
به غیر از پاکی گوهر نخواهید
بپرس از او که از ایمان چه داری؟
نه از سیم و زر و بستان چه داری؟
اگر داماد با تقوا و دین است
مخور غم زان که دلسوز و امین است
آری با کمی قناعت و پشت پا زدن به آداب و رسوم دست و پا گیر ، مشکلات ازدواج، حل خواهد شد، اگر قرار باشد به دلیل مشکل پسندی، کمبودهای مادی، آزادی از قید و بند خانواده! عذر ادامه تحصیل، تعصبهای غلط مانند وجود خواهر یا برادر بزرگتر و... به گناه بیفتیم و دامن خود را آلوده کنیم و از سعادت دنیا و آخرت محروم بمانیم، کدام منطق و عقلانیت این بهانه را میپذیرد شایسته نیست با این عذرهای واهی و بهانههای نادرست نشاط و جوانی و پاکدامنی و عفاف خود را مخدوش کنیم. بسیاری از این مشکلات مصنوعی است و برخی از آنها واقعی است؛ اما به دلیل اهمیت حفظ عفاف و نشاط در سایه ازدواج، باید بر آنها فایق آییم.
با ذکر مطالب بالا در قالب ذکر مواردی به بررسی سوال شما می پردازیم:
1. انسان در زندگی خود با محدودیت های فراوانی روبرو هستند به گونه ای که نمی توانند به تمام خواسته های خود جامه عمل بپوشانند. باید بیاموزیم که، هر چه میخواهیم، نمیتوانیم در این دنیای مادی - که آمیخته با محدودیت است - به دست آوریم! یکی از این محدودیت ها در جامه ما ازدواج موقت می باشد که متاسفانه از لحاظ فرهنگی هنوز در جامعه ما جایگاه خود را پیدا نکرده است، بنابراین شما نیز خواسته های خود را باید بر اساس عرف جامعه تنظیم کنید.
2. پرسشگر گرامی می خواهم دوباره سوال شما را با خودتان مطرح کنم. چنانچه جوانی چنین سوالی را با شما مطرح می کرد، چه جوابی به او می دادید؟ او را به گناه کردن ترغیب می کردید؟ با او همدردی می کردید؟ او را دل داری می دادید؟ و یا اصلا مشکل او را غیر قابل حل می دانستید و از می خواستید تا بی دلیل دلخوش نباشد؟ کدام راه حل را به او پیشنهاد می کردید؟ به نظر شما راه حل ما کدام یک از این موارد است؟ الان از شما می خواهم تا لحظه ای از پای کامپیوتر بلند شوید و با خود تامل کنید و راه حل پیشنهادی خود را در کاغذی یاد داشت کنید و بعد از آن با دقت این پاسخ را مطالعه کنید.
3. پرسشگر گرامی ما به صورت دقیق از شرایط زندگی و ویژگی های شخصیتی شما آگاهی کافی نداریم، شما باید با بررسی شرایط خود و آگاهی از آسیب های ازدواج موقت به صورت دقیق بررسی کنید که آیا می توانید این آسیب ها را بر طرف کنید و آن را به صورت کامل کنترل کنید که در اینصورت ازدواج موقت شما هیچ اشکالی ندارد در غیر اینصورت باید مقدمات ازدواج دائم خود را فراهم کنید و تا زمانی که شرایط ازدواج برای شما فراهم می شود، غریزه جنسی خود را کنترل کنید.
4.کوران مشکلات:
زمانی که با مشکلات زیادی در زندگی روبرو می شوید و استرس های روانی شما را تحت فشار قرار داده است، درآن زمان که احساس می کنید تمام درها به روی شما بسته است و خود را در تنگنا می بینید، در چنین موقعیتی با شنیدن صدای اذان به یاد چه چیزی می افتید؟ به یاد خدا! آری در کنار تمام این سختی ها خدایی وجود دارد که از رگ گردن به ما نزدیک تر و از مادر نسبت به ما مهربان تر. اکنون یک سوال، آیا با چنین خدایی جای ناامیدی برای من و شما باقی می ماند. پس باور کنیم که مشکلات بزرگ در برابر خدای بزرگ، کوچک و کوچکتر می شوند. پس شما با اتکا و توکل بر خداوند می توانید بر مشکلات ازدواج خود غلبه کنید.
5.انسان و قدرت خواستن:
اگر بخواهید می توانید بر تمام مشکلات زندگی خود غلبه کنید. درست است، تکرار می کنم: اگر بخواهید می توانید بر تمام مشکلات زندگی خود غلبه کنید، پس تا زمانی که نخواسته اید از دست هیچ کس کاری برای شما ساخته نیست، پس برای غلبه بر مشکل خود فقط یک چیز لازم است آن هم خواستن شما.
6. یک مشکل گاهی چند راه حل دارد:
شاید تصور شما از فراهم کردن مقدمات ازدواج این است که تنها یک راه برای این کار وجود دارد و آن هم راهی که به طور مرسوم مردم جامعه ما به آن پایبند هستند اما باید بگویم برای ازدواج راه های مختلفی وجود دارد که در زیر به برخی از آن اشاره می شود(شما می توانید در یافتن سایر راه حل ها به من کمک کنید):
- می توانید با دختری ازدواج کنید و زمان دوران عقد را بیش از حد معمول طولانی کنید تا امکان ازدواج با فرد مورد نظر برای شما فراهم آید.
- تا زمانی که توانایی اداره کردن خانواده را به صورت مستقیم ندارید بهتر است نزد خانواده خود باشید و در کنار آنان از حمایت مادی و معنوی خانواده خود شما را در مواجهه با مشکلات زندگی یاری دهند.
- تا زمانی که به شغل دائمی پیدا نکرده اید، به صورت پاره وقت مشغول به کار شوید.
- هزینه های مقدمات ازدواج(مانند مرسم عقد و عروسی) را برای فراهم کردن امکانات زندگی مشترک صرف کنید.
- با توجه به اینکه در صدد انجام وظیفه خود هستید، بدون شک یاری خداند در انتظار شماست.
- سعی کنید زندگی خود را بر پایه قناعت و ساده زیستی پایه گذاری کنید.
7.پرسشگر گرامی مشکلات متعدد در پیش روی جوانان مجرد نمی تواند دلیلی برای ارتکاب به گناه باشند. همانطور که خود شما هم حتما در اطراف خود مشاهده کرده اید هستند جوانانی که با یاری خدا و اتکاء بر قدرت اراده توانسته اند غریزه جنسی خود را کنترل کنند، شما هم می توانید یکی از آنان باشید به شرطی که با تمام وجود این امر را بخواهید.
نویسنده:محمد صادق آقاجانی
- [سایر] سلام خدمت حاج آقای مرادی واقعا خسته نباشین ... یه مدته با سایتتون آشنا شدم ... خیلی ازش چیزی یاد گرفتم ... ولی واقعا به قول دکتر خراسانی میترسیم ازین که روزی این دلخوری کاربران از جواب ندادن های شما و گلایه کردنهای نابجا شما رو دلسرد کنه، از طرفی هم ناراحتیم که چرا واقعا این همه سوال تکراری هست و وقت شما رو میگرند تا شما واقعا سوالا و پیامایی که حقشونه خونده بشند و جواب بهشون داده بشه رو نداشته باشین ... و این که درحالی که میشه مشکلاتی حل بشه با این رعایت نکردن های کاربران این امکان از دست بره ... چند پیشنهاد دارم ... 1- میشه امکان ارسال پیام رو محدود کرد ... مثلا فقط هر جمعه از ساعت 8 تا 10 بخش ارسال پیام باز باشه ... و شما در طول هفته به پیامها جواب بدین ... اینجوری بیشتر درک میکنند که وقت شما محدود هست ... و اینکه چون مجبور میشند صبر کنند تا زمان مقرر، مطمئنا به جوابها و یادداشتهای شما برای دیگران مراجعه میکنند و جستجو میکنند و مسلما با این کار تعداد سوالای تکراری خیلی کمتر میشه و خیلی ها جوابشون رو میگیرند و یا متوجه میشن که سوالی که میخوان بپرسن بیهوده یا غیر منطقی هست ... و اونایی که سوالای بیهوده میخوان بپرسند یا هی پیام بدند که چی شد جواب ما و به قول آمارهایی که خودتون میدین به 200 تا 300 پیام هم برسه پیامهاشون فقط صبر کردن رو یاد میگیرند ... و مسلما آرامش شما حفظ خواهد شد ... و در هنگام مراجعه به سایت لذت میبرید تا این که هی حسرت بخورید که چرا اینا اینجوری رفتار میکنند و بازم ...... 2- میشه که شما از بین همین کاربرانی که هی میان سر میزنند به سایتتون چند تا رو انتخاب کنین تا تو اداره سایت به شما کمک کنند، درسته که سایت شخصیه ولی مدیریت با شما باشه ... مثلا سوالاتی که از شما میشه رو دسته بندی کنند و تکراری ها رو خودشون لینک بدند به جوابای مشابه، و گلایه ها رو جواب بدند و جواب سوالای مهمتر و اصلی تر رو به خودتون بسپارند و اینجوری تک تک دقایقی که شما به سایت میاین دیده خواهد شد، و میبینیم که هر دفعه شما پیامی جدید و سوالات نو رو جواب میدید ... این میتونه برای استمرار مراجعه به سایتتون توسط کاربران رو به همراه داشته باشه و اینکه میزان رضایت به حداکثر برسه ... البته که نمیشه همه رو راضی کرد و لازم هم نیست ولی چه خوب میشه که اکثریت که خواسته های منطقی دارند، کاملا راضی باشند 3- چه خوب میشد اگه سایت بخش بندی میشد و هرکس بنا به ابهاماتی که تو اون لحظه تو ذهنش داره به قسمت مورد نظر بره ... در حالی که این میتونه پرداختن به موضوعات مختلف رو برای خودتون هم راحت تر کنه جوری که بین مسائل اصلی بنا به درخواست کاربران و بازدیدها و استقبال مساوات رعایت بشه ... مثلا بخش بندی سایت به این گونه باشه که دینی – فرهنگی – ازدواج – گناه و توبه و خیلی ها که خودتون بیشتر میدونین تقسیم بشه ... شما میتونین با جایگاهی که دارین برای مثال از کلاسهایی که با طلبه های جوان دارید اونایی که بهتر و منطقی تر هستند و از لحاظ علمی پر بارترند و با نت آشنا هستند و علاقه دارند رو برای قسمت دینی خودتون معرفی کنید و اونا سوالات سطحی رو پاسخ بدند و سوالات عمقی رو خودتون پاسخ بدین ... میشه که مثلا در بخش فرهنگی شما بعضی مسائل رو بیان کنین البته به عنوان سوال مثلا همین بنرهای سطح شهر که راجع بهش صحبت کردید یا پیامک یا امثال آن و چند روزی کاربران راجع بهش نظراتشون رو بدند و در پایان یه نفر جمع بندی کلی از نظرات مخالف و موافق رو تیتر وار به شما ارائه بده و شما باتوجه به صحبت بچه ها و طبق تیتر بندی ها بگین کجاها رو دارند اشتباه میکنند و کجاها رو دارند درست میرند ... این کار میتونه به لحاظ فرهنگی هم روی کاربرانتون یک تاثیر فوق العاده بذاره ... مگه خودتون نمیگین به لحاظ فرهنگی کمبود حس میشه، خوب این کمبود میتونه از همین راه ها جبران بشه ... 4- مطمئن باشین خیلی ها اگه شما بخواین دوست دارند که به بهتر شدن سایت شخصی شما و البته کمک به بقیه هموطنان قدمی بردارند، البته اگه شما مایل باشین و با تجاربی که دارین این راه رو موثر بدونین ... مثلا همون کسی که اومده بود کل مطالب سایت و نوشته ها رو تو چند تیتر خلاصه کرده بود ... 5- ثبت نام از کاربران خوب هست ولی تو این سایت برنامه ای نداره، جز این که خودتون آماری از کاربران داشته باشین ... کاش میشد ثبت نام کرد و هر کس با نام کاربری خودش پیام بذاره ... بعد از اون توسط کسانی که خودتون انتخاب کردین تا پیامها رو دسته بندی کنند پیامها خونده بشه و اگه تکراری یا سوال بیهودست تذکر داده بشه ... و اگه سوال مهمی هست نگاه به ارسال پیام بشه که آیا پیام با رعایت کلیه ضوابط فرستاده شده یا نه؟ مثلا مثل من اینقدر طولانی نوشته و ضوابط رو رعایت نکرده، یا اسمش رو بد انتخاب کرده، درمانده، بیچاره، بدبخت، یا از جهنم، از گورستان، و امثال این یا این که فینگیلیش نوشته شده باشه، میشه تمام موارد رو زیر پیامشون ذکر بشه و تحویل شما بشه و شما پاسخ بدین و به رویت کاربران برسه ... بعد به جز امتیاز دادن امتیاز فرهنگی دادن هم باشه، و این امتیازها در مجموع زیر نام کاربری کاربران و همیشه باهاشون باشه ... اینجوری همه تشویق میشند که رعایت کنند و از امتیاز فرهنگی خوبی برخوردار باشند ... بهر حال اینا میتونه انگیزه ای برای کاربران باشه ... البته همه اینها فقط نظر یک کاربر ساده بود ... خودتون بیشتر صلاح میدونین که کدوم به صلاح هست یا نه، بعنوان کسی که یه مدت خیلی کوتاه تجربه وب نویسی رو داشتم اینا به نظرم اومد، و یک سوال چرا نباید وقتی این قدر محبوبیت دارین و استقبال میشه از سایتتون خیلی ها سرخورده برگردند؟ چرا نمیشه که شما حتی یک شرکت کوچک رو راه اندازی کنین و کارمند برای سایتتون استخدام کنین؟ چرا نباید سایت های دینی و اسلامی و فرهنگی و نمونه از هر نظر جزو دسته سایتهایی باشند که توسط یک شرکت 100 نفره و با مدیریت شما مدیریت نشند؟ البته درسته که هنوز واسه همچین حرفایی زوده ولی خودتون هم میدونین که میشه ... خیلی ببخشید که این قدر طولانی شد ... در ضمن خودمم قبلا سوال پرسیده بودم، ولی چون میدونم اصلا وقتش رو ندارین انتظاری واسه جوابش ندارم، ولی کاش میشد که اونایی که سوالای مهمتر دارند جرات سوال پرسیدن داشته باشند و مطمئن باشند که خیلی زود توسط شما جواب داده میشه ... البته یه موضوع رو هم در نظر داشته باشیم، بعضی ها از دوست داشتن زیاد هست که میگردند یه سوالی پیدا میکنند تا بالاخره باشما یه ارتباط کوچیک هم اگه شده با داشته باشند، که البته تعداد زیادیشون به هدفشون نمیرسند و سرخورده میشند و اون قضاوتهای عجولانه رو میکنند، شاید با اون سوالاتی که خودتون مطرح میکنین و میگین که دوستان نظرشون رو بگن و در پایان حرفشون رو تصدیق یا رد میکنین میتونه این نیازشون رو برآورده کنه ... هرجا هستین موفق و پیروز باشین ... اگه سایت به همین منوال باشه، قول میدم دیگه به جز پیگیری برای این مطلبم پیام دیگه ای ندم و فقط خواننده سایت باشم ... خدایی در همین نزدیکیست که نیت خیر شما رو داره میبینه! بازم ممنون ... راستی از خیر سوالای قبلمم گذشتم ... فقط این پیاممو میخوام بخونین ... جواب هم نمیخواد فقط بخونینش ... به هر حال سلیقه و تدبیر و هدف خودتون اصله! خدانگهدار ...
- [سایر] سلام آقای مرادی عزیز . صحبت های شما بسیار آموزنده و دلنشین هست . آگاهی بخشی به اقشار جامعه کار بزرگیه و شما در این امر مهم موفق بودین و از خدا می خوام همیشه به شما سلامتی و شادی عنایت کنه . آقای مرادی من دختر 24 ساله ای هستم در رشته ی علوم تربیتی تحصیل کردم و مطالعات روان شناسی دارم و سعی بر بالا بردن سطح اطلاع و دانش خود دارم . پدر من فرد بدبین و خود رای هست . هیچگاه اجازه ی تصمیم گیری در مسائل مختلف زندگی رو به من ندادند . همیشه من رو از ارتباط با دوستانم و اقوام منع کرده . اجازه ی بیرون رفتن حتی کتابخونه رو به سختی به من می دند . تو خونه چندان رابطه ی صمیمی بین اعضای خانواده نیست . من 5 برادر دارم . مادرم همیشه از طرف پدرم تحقیر شده و در گذشته تمام خاطرات من با کتک های پدرم و دعواهایی به علت مشکلاتی که خانواده ی پدر و مادرم داشتند سرشار هست . پدرم در کودکی من به من تجاوز جنسی داشتند . به هیچ عنوان خواسته های ما براشون اهمیت نداره . خوب من در این شرایط بزرگ شدم و شاید تنها کسی که من رو تربیت کرده خودم بودم و تجربیاتم .در هر صورت زمانیکه من در سن 20 سالگی بودم روحیه ی شکننده ای داشتم . به هیچ عنوان شناختی بر مسئله ی ازدواج و زندگی زناشویی نداشتم . تعدادی خواستگار داشتم . اما پدرم به هیچکدوم رو قبول نکردند و نظر من رو هم نخواستند .حدود 2 سال من خواستگاری نداشتم تا اینکه چندی پیش پسر دایی ام که در ضمن پسر عمه ام هست به خواستگاری من اومدند . این پسر 28 سالشون هست . از نظر ژنتیکی قطعا مشکل وجود داره . ایشون از سربازی به دلیل سابقه ی بیماری روانی ( دو شخصیتی بودن ) معاف شدند. میون خانواده ی من و خانواده ی ایشون سال ها مجادله بوده و هست . من به این آقا جواب رد دادم .چون در این شرایط و ضمن اینکه در مورد مسائل فکری و اعتقادات مذهبی با هم اختلاف داریم و علاوه بر این من هیچ احساس علاقه ای نسبت به ایشون در خودم احساس نکردم به نظرم ازدواج موفقی نخواهد بود . اما پدرم بعد از این که من خواسته شون رو مبنی بر ازدواج با پسر دایی ام رد کردم هر روز به من سرکوفت می زنند که دیگه کسی نمیاد و ... علت اصلی اینکه برای من خواستگار نمیاد عدم معاشرت ما با آشنایان و اقوام هست . اما ایشون این دلیل رو نمی پذیرند و می گند خودت عیب و ایراد داری که کسی نمیاد . متاسفانه وقتی هم صحبت های شما و کارشناسان دیگه رو گوش می دند تنها اون چیزی که دوست دارند رو از صحبت های شما برداشت می کنند و پدر من شخصی نیست که اشتباهاتشون رو بپذیرند و به دیگران حق بدند و اهل گفتگوی منطقی نیستند . از طرفیd من می خوام در جامعه فعال باشم تا حتی اگر ازدواج نکردم روی پای خودم بایستم اما رفتار پدرم و محدودیت هایی که می گذارند باعث شده اعتماد به نفسم در برخورد با افراد جامعه پایین بیاد . با این حال پنهانی و دور از چشم پدرم ( البته مادر و بردارانم اطلاع دارند ) به کارهای مختلفی از جمله کارهای پژوهشی و مدیریت گروهی از دانشجویان برای فعالیت های مختلفی از جمله تشکیل گردهمایی و بازدید از مکان های تاریخی و علمی می پردازم . اما باز هم به خاطر محدودیت هام در بیرون رفتن از خونه تو این فعالیت هام اونطور که در توانم هست نمی تونم فعال باشم . گذشته از این مسائل که برای شما گفتم من در گروه دانشجویی که مدیریت و مسئولیتش رو بر عهده دارم با فردی آشنا شدم که البته بر حسب همکاری در گروه باهم در ارتباط بودیم و هستیم . ایشون فردی پاک دامن ، واقع بین ، متدین و متعهد ، مسئولیت پذیر ، باگذشت هستند . من و ایشون رابطه مون بیشتر از همکاری در گروه شده و به عنوان دو دوست مستقلا با هم در ارتباطیم . ما نسبت به هم شناخت پیدا کردیم تا حدودی در این مدت یک سال هم فکری ، رفتار و روحیه ی سازگار با هم رو در خودمون مشاهده کردیم . من و ایشون به هیچ عنوان علاقه ی شدید به هم نداریم اما همدیگه رو دوست داریم و این علاقه بعد از شناخت بیشتر شکل گرفته . ایشون 1 سال و نیم از من کوچکتر هستند اما فردی باهوش و آگاه و پخته هستند . خانواده ای مذهبی دارند . من و ایشون بعد از 1 سال آشنایی و شناخت 2 ماه پیش در مورد ازدواج با هم صحبت کردیم . من با مادرم صحبت کردم و مادرم نگران این بودند که ایشون چون دانشجو هستند سرمایه ای ندارند برای تشکیل زندگی . اما با توجه به شناختی که من از ایشون دارم ( ایشون مدیر هسته های علمی دانشگاهشون هستند و فعالیت های عمرانی هم داشتند با وجود اینکه سنشون 22 سال بیشتر نیست )و البته 1 سال دیگه فارغ التحصیل می شند مطمئن هستم با کمی قناعت و صبوری و همکاری من( شاغل بودنم)می تونیم زندگی مادی رو پیش ببریم . ایشون هم با مادرشون صحبت کردند . مادر ایشون لیسانس روان شناسی دارند اما با این حال به شدت مذهبی و سنتی فکر می کنند . مادر ایشون از نحوه ی آشنایی ما رضایت ندارند و بسیار با این مسئله که من از ایشون 1 سال و نیم بزرگتر هستم مخالفت می کنند . من و ایشون تصمیم داریم از راه منطقی و گفتگو خانواده ها رو راضی کنیم و عجولانه پیش نریم . با این حال مسئله ی سن من و ایشون بیشترین مشکل رو ایجاد کرده در حالیکه ما چون بر تصمیممون فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که می تونیم زندگی خوب و موفقی در کنار هم داشته باشیم و در طول این یک سال مسئله ی سن تاثیری بر رابطمون نداشته نمی تونیم استدلال مادر و پدرشون رو قبول کنیم با این حال رضایت خانواده ی ایشون شرط هست . حالا من سوالی داشتم خدمتتون ما با به کار بردن چه روش و راهکاری می تونیم ذهنیت خانواده ی ایشون رو نسبت به سن و همچنین نحوه ی آشناییمون که خانواده ی ایشون گمان می کنند دختری که با پسری رابطه ی دوستی داشت دختر پاک و متعهدی نیست ، تغییر بدیم . به هر حال اگر شما من رو راهنمایی کنید بسیار ممنونتون می شم . فقط از شما درخواست می کنم روش درستی رو به ما بگید تا در پیش بگیریم برای کسب حمایت خانواده ها. موفق باشید و در پناه خدا .