سلام ،من میخوام طبق قوانین درست اسلام پیش برم نه قوانین قلابی مثلا از هر روحانی میپرسم که چطور رابطه دختر و پسر حلال میشه ؟ در جواب از بدیهای این جور روابط حرف میزنند. تا اخر خودم رفتم تو اینترنت جستجو کردم و کمی از جوابم را پیدا کردم: دختر و پسر زمانی میتوانند با هم باشند که حداقل یک یا دو نفر شاهد دوستی آنها باشند. وقتی که من این جمله را خوندم فهمیدم حرف آخوندا مبنی بر حرام بودن این روابط نادرست است. حال سوال من اینه که وقتی تمام دخترها حجاب افراطی خود را رعایت می کنند پسر چگونه دختر مورد علاقه اش را پیدا کند؟ از اینرو آمار طلاق در ایران بالا است.حتما جواب سوال مرا بدهید و گرنه مدیون من هستید! دوست خوبم؛ حجم بالای مکاتبات شما نشون میده، رفاقت ما و شما عمیق تر از این حرفاست. چرا جواب سوال شما رو ندیم؟ شمایی که به ما اعتماد دارید و مایی که به همه جوونای آگاه و پاک این مرز و بوم از جمله شما، ارادت. نمی خوام از آسیب های فراوانی صحبت کنم که روابط آزاد، دامن دختر و پسر رو می گیره. خداییش اصلا لازم نیست بچه شیعه، مسلمون یا حتی اصلا دیندار باشیم تا بتونیم در این مورد صحبت کنیم و دلیل بتراشیم. فقط کافیه یه نمه انصاف داشته باشیم که شما کلی از اونو دارید و یه ذهن پاک و منطقی. چرا اینو میگم؟ چون تحقیقات روابط دختر و پسر، (حداقل توی روانشناسی و جامعه شناسی) محدود به تحقیقات ملی و دینی نمیشه؛ دانشمندای غربی هم کلی حرف در این زمینه دارن. اگه لازم دیدید میتونید یه سرچ کوچولو توی بانکای اطلاعاتی خارجی (نه مقالات و نوشته های پیش پا افتاده، مقالات علمی پژوهشی رو میگم) بزنید تا آسیب های روابط پیش از ازدواج رو روی سلامت روان، کنش وری خانواده، فرزندپروری، تحصیل و ... ببینید. منم موافقم که باید محکم کاری کرد تا نکنه یه وقت آخر کار عمر، با صحنه هایی مواجه نشیم که اصلا تصورشم نمی کردیم. اینم حرفی نیست که بخوام دل شما رو به دست بیارم؛ فرمایش خود قرآنه. هیچ دینی به اندازه اسلام، به تعقل و تفکر توصیه نکرده. شما خودتون اوستای این حرفایید و میدونید که چقدر توی قرآن فرموده فکر کنید، استدلال کنید، برهان بیارید، خرافاتی نباشید، عقلتونو آکبند نگه ندارید و ... . چرا؟ چرا اینقدر مطمئن حرف میزنه؟ چون گوینده (:خدا) یقین داره که هیچ جای دینش، با جای دیگه در تخالف نیست تا عقل آفریده هاش، اونو لو بده. همه احکام، عقاید و گزاره های اخلاقی در عین نقلی بودن، ریشه های قوی عقلی و واقعی دارن. پس قوانین در اصل خودشون قلابی و رو هوا نیست. غلبه حرفای موجود هم، با حرفای درست و منطقیه. ممکنه یه گوشه یکی به نام دین، حرفای خودشو بچپونه اما خیل عظیم علمای صاحب اندیشه و صفای نفس، اجازه انحراف گزاره های دینی رو نمیدن. تازه نظارت کلی معصوم (حضرت ولی عصر (فدای قدمای ظهورش بشم) رو هم به این ماجرا اضافه کنید که بنا به فرموده قرآن در هر عصری، حجتی وجود داره که چه شما دین خدا رو یاری کنید و چه نکنید، او محافظ دین هست و اهل راستی رو از کژی نجات میده) رو اضافه کنید. بگذریم. بریم سراغ رابطه به ظاهر دلچسب دختر و پسر. نمی خوام حرفای تکراری بزنم که اگه بخواید مطالب درستی در این مورد بخونید به صفحه مقالات تربیتی سایت پرسمان یه نیگا بندازید، کافیه. اگه منم جای شیطون باشم، میرم جاهایی می ایستم که احتمال زمینگیر کردن آدما بیشتره و همه سرمایمو اونجا میذارم. نتیجه هول دادن یکی روی زمین صاف، آخرش میشه یه خراش. دوباره بلند میشه و راه میره؛ ترکوندن یه بمب یه جای خلوت ممکنه چند کشته و چند زخمی بده اما هول دادن یکی لبه یه پرتگاه به معنای خداحافظی اون بدبخت با زندگیه، ترکیدن یه بمب وسط یه ازدحام شدید به معنای کشته شدن عده بسیار زیاد و زخمی شدن تعداد بیشتریه. خوب هزینه هردوش یکیه اما نتیجش خیلی خیلی متفاوته. قطعا جنسی که با یه قیمت خریده شده، سرگردنه با قیمت بیشتری فروخته میشه تا تو محله! نه؟ زندگی فردی و اجتماعی ما آدما هم گاهی میره لبه پرتگاه، گاهی میره تو ازدحام و جوگیر شدن، میرسه به گردنه. شیطون واسه اونجاهاست که برنامه داره. یکی از اون نقاط حساس، دوره نوجوونی و جوونیه و کشش غریزی به سمت جنس مخالف. رفیق! کلی خوشحالم که چشاتو نمی بندی و هرچیو که می بینی و میشنوی بلافاصله نمیریزی تو انباری ذهنت. خوب فکر میکنی و خوب تحلیلی میکنی و خوب می گردی تا به نقطه مطمئن برسی. اما باید دقت کنی سراب رو آب نبینی؛ مراقب باشی به افراط و تفریط نیفتی. گاهی رفتارای منطقی (منطقی ها) ما اینقدر مسیر نمیبره و میونبر میره. هیچکی هم نمیگه این کار نامعقول بود. چجور؟ تصور کن توی پارک روی چمنا نشستی، یکی که نمیشناسیدش یا حتی بچه میاد از کنار شما رد بشه. یهو با دست به نزدیک شما اشاره میکنه و داد میزنه (عقرب، عقرب). شما بدون تامل از جا میپرید و به همون سمت نیگا میکنید. چرا؟ چون هرچند احتمال خطر کمه (بچه است دیگه یا ممکنه اون آدم قصد اذیت شما رو داشته باشه) اما خطر احتمالی خیلی بزرگه. اگه داستان سرکاری باشه، ممکنه اون آدم و چند نفر دیگه که سطحی به موضوع نیگا می کنن بخندن اما افراد عاقل و عمیقی که اونجان، این عکس العمل شما رو منطقی و واقعی میدونن. یا تصور کنید به شدت تشنه هستید. لباتون خشک شده و نای حرف و حرکت هم ندارید. یه آشنا میاد به شما یه لیوان آب میده. شما تحلیل می کنید واقعا این آبه؟ ترکیب هیدورژن و اکسیژنه؟ زهر نیست؟ اگه آبه، سالمه؟ ... نه. چون طرف رو میشناسید و بهش اعتماد دارید. وقتی سیراب شدید، میخواید آب بخرید، منطقیه که تاریخ تولید و انقضائش براتون مهمه، مارکش مهمه و ... . هم اون نوشیدن بدون چک کردن منطقیه و هم این دقت فراوان بعدش. ماجرای مفاهیم و گزاره های دینی ما هم همینه. زندگی دنیای ما خیلی کوتاهه و ارزش لحظه ای داره. فرصتهای موفقیت، تکرار نشدینه. گاهی برای جا نموندن باید علاوه بر میزان احتمالها به ارزش اونام فکر کنیم، گاهی باید به افراد مورد اعتماد، تکیه کرد، گاهی ... . خوب، ببین تا اینجا عین یه آدم کراواتی پایپیون زاده حرف زدم و اصلا پای دینو وسط نکشیدم. حالا بریم سراغ دین. دین میگه رابطه با نامحرم دارای محدودیته. اون محدودیت هم واقعیه. یعنی کاملا بسته به ویژگی های روانی و اجتماعی خودتونه. حالا تو این محدوده، میتونید ارتباط کاری، تحصیلی و اجتماعی داشته باشید. نه تنها روابط مضر، ممنوع بلکه روابط غیر ضروری هم ممنوع. روابط آزاد، فقط در چارچوب زناشویی و ازدواج. این یعنی دوستی، آسیب داره. من میگم؟ نه. آخوندا میگن؟ اوهوم. از کجا میگن؟ قرآن. اونجایی که میفرماد (و لا متخذی أخدان) با دختران (و پسرانی) که اهل دوستی با نامحرمن، ازدواج نکنید. قطعا خدا هم العیاذ بالله نخواسته فقط حال بنده هاشو بگیره یا یه سرگرمی واسه خودش جور کنه یا پیش خودش فکر نکرده بالاخره جهنم به این بزرگی رو باید یه جوری پر کنم. او اوج و عقل و حکمت و دلسوزیه. اوجایی هم که شما مطالعه کردید جائیه که پسر رفته خواستگاری دختر، والدینشون اجازه میدن برن چند جلسه با هم صحبت کنن تا به روحیات هم آشنا بشن. چون 1. نامحرمن 2. فضای گفتگوشون عاطفی نشه یا یا سهم عقل در انتخابشون کم نشه، یکی (لازمم نیست حتما دو نفر باشن) رو با خودشون میارن (مثل یه دوست نزدیک یا یه فامیل). اگه اونجا غیر این نوشته، درست نیست. در مورد نکات پایانی باید عرض کنم خوبه یه مطالعه در مورد فاکتورهای تحلیلی طلاق و پژوهشای فراوونی که در این مورد انجام شده بندازید. حتی پژوهشای خارجی رو هم ببینید. مثلا ایران داک، اقلا چکیده پایان نامه میده یا سایت جهاد دانشگاهی یا نورمگز و ... . هیچ تحقیقی، نشون نمیده که علت طلاق، حجاب دختره. یه پسر مسلمون دنبال چه همسریه؟ دختری که حجابی نداره و کلی به چشای دیگران لذت داده. کلی حواسا رو پرت کرده و احتمالا کلی حواسش اینور و اونور پرت شده به درد یه زندگی طولانی و ایجاد یه نسل پاک و خردمند میخوره؟ اینا هیچ، دختری که با همه نعمتایی که خدا بهش داده، نافرمانی خدا میکنه، فرمانبردار شوهر میشه؟ برای انتخاب بیشتر از اندام و چهره لازمه؟ اسلام هم اجازه داده اگه کار انتخاب به دیدن اندام عریان دختر برسه، اونم اشکالی نداره. یا پسر به خواهر ومادرش اعتماد کنه تا ویژگی های جسمی رو بیشتر چک کنن. خود دین، به تحقیق و تفکر اصرار داره. پس نه نیازی به بی حجابی هست و نه بی آسیبه. اگه پوشش علت طلاق باشه، غالب ازدواجهای دوران اسلام باید از اول تاریخ اون به طلاق انجامیده باشه و ایران صاحب بالاترین آمار طلاق باشه. ای کاش اینجا بودید و میدید حجم زیاد نامه هایی که از بانوان در آستانه طلاق یا گرفتار زندگی تلخ دریافت می کنیم. دختر رابطه دوستانه داشته یا برخورد و پوشش آزاد داشته. مرد روی احساسات انتخاب کرده و حالا زندگیشون توی آتیش بدبینی و سوءظن می سوزه. (تو اگه دختر/پسر خوبی بودی، با من دوست نمیشدی. از کجا معلوم همین الان با یکی دیگه رابطه نداشته باشی)، (دختری که زیبائی هاشو غیر شوهرش دیده باشن به درد زندگی با من نمیخوره) و کلی از این حرفا که بینشون رد و بدل میشه. دوست محترم؛ خوشبختی زندگی دنیا و آخرت، چشیدنی نیست مگه تو مسیری از عقل و دین. عباسعلی هراتیان
سلام ،من میخوام طبق قوانین درست اسلام پیش برم نه قوانین قلابی مثلا از هر روحانی میپرسم که چطور رابطه دختر و پسر حلال میشه ؟ در جواب از بدیهای این جور روابط حرف میزنند. تا اخر خودم رفتم تو اینترنت جستجو کردم و کمی از جوابم را پیدا کردم: دختر و پسر زمانی میتوانند با هم باشند که حداقل یک یا دو نفر شاهد دوستی آنها باشند. وقتی که من این جمله را خوندم فهمیدم حرف آخوندا مبنی بر حرام بودن این روابط نادرست است. حال سوال من اینه که وقتی تمام دخترها حجاب افراطی خود را رعایت می کنند پسر چگونه دختر مورد علاقه اش را پیدا کند؟ از اینرو آمار طلاق در ایران بالا است.حتما جواب سوال مرا بدهید و گرنه مدیون من هستید!
سلام ،من میخوام طبق قوانین درست اسلام پیش برم نه قوانین قلابی مثلا از هر روحانی میپرسم که چطور رابطه دختر و پسر حلال میشه ؟ در جواب از بدیهای این جور روابط حرف میزنند. تا اخر خودم رفتم تو اینترنت جستجو کردم و کمی از جوابم را پیدا کردم: دختر و پسر زمانی میتوانند با هم باشند که حداقل یک یا دو نفر شاهد دوستی آنها باشند. وقتی که من این جمله را خوندم فهمیدم حرف آخوندا مبنی بر حرام بودن این روابط نادرست است. حال سوال من اینه که وقتی تمام دخترها حجاب افراطی خود را رعایت می کنند پسر چگونه دختر مورد علاقه اش را پیدا کند؟ از اینرو آمار طلاق در ایران بالا است.حتما جواب سوال مرا بدهید و گرنه مدیون من هستید!
دوست خوبم؛ حجم بالای مکاتبات شما نشون میده، رفاقت ما و شما عمیق تر از این حرفاست. چرا جواب سوال شما رو ندیم؟ شمایی که به ما اعتماد دارید و مایی که به همه جوونای آگاه و پاک این مرز و بوم از جمله شما، ارادت.
نمی خوام از آسیب های فراوانی صحبت کنم که روابط آزاد، دامن دختر و پسر رو می گیره. خداییش اصلا لازم نیست بچه شیعه، مسلمون یا حتی اصلا دیندار باشیم تا بتونیم در این مورد صحبت کنیم و دلیل بتراشیم. فقط کافیه یه نمه انصاف داشته باشیم که شما کلی از اونو دارید و یه ذهن پاک و منطقی. چرا اینو میگم؟ چون تحقیقات روابط دختر و پسر، (حداقل توی روانشناسی و جامعه شناسی) محدود به تحقیقات ملی و دینی نمیشه؛ دانشمندای غربی هم کلی حرف در این زمینه دارن. اگه لازم دیدید میتونید یه سرچ کوچولو توی بانکای اطلاعاتی خارجی (نه مقالات و نوشته های پیش پا افتاده، مقالات علمی پژوهشی رو میگم) بزنید تا آسیب های روابط پیش از ازدواج رو روی سلامت روان، کنش وری خانواده، فرزندپروری، تحصیل و ... ببینید.
منم موافقم که باید محکم کاری کرد تا نکنه یه وقت آخر کار عمر، با صحنه هایی مواجه نشیم که اصلا تصورشم نمی کردیم. اینم حرفی نیست که بخوام دل شما رو به دست بیارم؛ فرمایش خود قرآنه. هیچ دینی به اندازه اسلام، به تعقل و تفکر توصیه نکرده. شما خودتون اوستای این حرفایید و میدونید که چقدر توی قرآن فرموده فکر کنید، استدلال کنید، برهان بیارید، خرافاتی نباشید، عقلتونو آکبند نگه ندارید و ... . چرا؟ چرا اینقدر مطمئن حرف میزنه؟ چون گوینده (:خدا) یقین داره که هیچ جای دینش، با جای دیگه در تخالف نیست تا عقل آفریده هاش، اونو لو بده. همه احکام، عقاید و گزاره های اخلاقی در عین نقلی بودن، ریشه های قوی عقلی و واقعی دارن. پس قوانین در اصل خودشون قلابی و رو هوا نیست. غلبه حرفای موجود هم، با حرفای درست و منطقیه. ممکنه یه گوشه یکی به نام دین، حرفای خودشو بچپونه اما خیل عظیم علمای صاحب اندیشه و صفای نفس، اجازه انحراف گزاره های دینی رو نمیدن. تازه نظارت کلی معصوم (حضرت ولی عصر (فدای قدمای ظهورش بشم) رو هم به این ماجرا اضافه کنید که بنا به فرموده قرآن در هر عصری، حجتی وجود داره که چه شما دین خدا رو یاری کنید و چه نکنید، او محافظ دین هست و اهل راستی رو از کژی نجات میده) رو اضافه کنید. بگذریم. بریم سراغ رابطه به ظاهر دلچسب دختر و پسر. نمی خوام حرفای تکراری بزنم که اگه بخواید مطالب درستی در این مورد بخونید به صفحه مقالات تربیتی سایت پرسمان یه نیگا بندازید، کافیه.
اگه منم جای شیطون باشم، میرم جاهایی می ایستم که احتمال زمینگیر کردن آدما بیشتره و همه سرمایمو اونجا میذارم. نتیجه هول دادن یکی روی زمین صاف، آخرش میشه یه خراش. دوباره بلند میشه و راه میره؛ ترکوندن یه بمب یه جای خلوت ممکنه چند کشته و چند زخمی بده اما هول دادن یکی لبه یه پرتگاه به معنای خداحافظی اون بدبخت با زندگیه، ترکیدن یه بمب وسط یه ازدحام شدید به معنای کشته شدن عده بسیار زیاد و زخمی شدن تعداد بیشتریه. خوب هزینه هردوش یکیه اما نتیجش خیلی خیلی متفاوته. قطعا جنسی که با یه قیمت خریده شده، سرگردنه با قیمت بیشتری فروخته میشه تا تو محله! نه؟ زندگی فردی و اجتماعی ما آدما هم گاهی میره لبه پرتگاه، گاهی میره تو ازدحام و جوگیر شدن، میرسه به گردنه. شیطون واسه اونجاهاست که برنامه داره. یکی از اون نقاط حساس، دوره نوجوونی و جوونیه و کشش غریزی به سمت جنس مخالف.
رفیق! کلی خوشحالم که چشاتو نمی بندی و هرچیو که می بینی و میشنوی بلافاصله نمیریزی تو انباری ذهنت. خوب فکر میکنی و خوب تحلیلی میکنی و خوب می گردی تا به نقطه مطمئن برسی. اما باید دقت کنی سراب رو آب نبینی؛ مراقب باشی به افراط و تفریط نیفتی. گاهی رفتارای منطقی (منطقی ها) ما اینقدر مسیر نمیبره و میونبر میره. هیچکی هم نمیگه این کار نامعقول بود. چجور؟ تصور کن توی پارک روی چمنا نشستی، یکی که نمیشناسیدش یا حتی بچه میاد از کنار شما رد بشه. یهو با دست به نزدیک شما اشاره میکنه و داد میزنه (عقرب، عقرب). شما بدون تامل از جا میپرید و به همون سمت نیگا میکنید. چرا؟ چون هرچند احتمال خطر کمه (بچه است دیگه یا ممکنه اون آدم قصد اذیت شما رو داشته باشه) اما خطر احتمالی خیلی بزرگه. اگه داستان سرکاری باشه، ممکنه اون آدم و چند نفر دیگه که سطحی به موضوع نیگا می کنن بخندن اما افراد عاقل و عمیقی که اونجان، این عکس العمل شما رو منطقی و واقعی میدونن. یا تصور کنید به شدت تشنه هستید. لباتون خشک شده و نای حرف و حرکت هم ندارید. یه آشنا میاد به شما یه لیوان آب میده. شما تحلیل می کنید واقعا این آبه؟ ترکیب هیدورژن و اکسیژنه؟ زهر نیست؟ اگه آبه، سالمه؟ ... نه. چون طرف رو میشناسید و بهش اعتماد دارید. وقتی سیراب شدید، میخواید آب بخرید، منطقیه که تاریخ تولید و انقضائش براتون مهمه، مارکش مهمه و ... . هم اون نوشیدن بدون چک کردن منطقیه و هم این دقت فراوان بعدش. ماجرای مفاهیم و گزاره های دینی ما هم همینه. زندگی دنیای ما خیلی کوتاهه و ارزش لحظه ای داره. فرصتهای موفقیت، تکرار نشدینه. گاهی برای جا نموندن باید علاوه بر میزان احتمالها به ارزش اونام فکر کنیم، گاهی باید به افراد مورد اعتماد، تکیه کرد، گاهی ... .
خوب، ببین تا اینجا عین یه آدم کراواتی پایپیون زاده حرف زدم و اصلا پای دینو وسط نکشیدم. حالا بریم سراغ دین. دین میگه رابطه با نامحرم دارای محدودیته. اون محدودیت هم واقعیه. یعنی کاملا بسته به ویژگی های روانی و اجتماعی خودتونه. حالا تو این محدوده، میتونید ارتباط کاری، تحصیلی و اجتماعی داشته باشید. نه تنها روابط مضر، ممنوع بلکه روابط غیر ضروری هم ممنوع. روابط آزاد، فقط در چارچوب زناشویی و ازدواج. این یعنی دوستی، آسیب داره. من میگم؟ نه. آخوندا میگن؟ اوهوم. از کجا میگن؟ قرآن. اونجایی که میفرماد (و لا متخذی أخدان) با دختران (و پسرانی) که اهل دوستی با نامحرمن، ازدواج نکنید. قطعا خدا هم العیاذ بالله نخواسته فقط حال بنده هاشو بگیره یا یه سرگرمی واسه خودش جور کنه یا پیش خودش فکر نکرده بالاخره جهنم به این بزرگی رو باید یه جوری پر کنم. او اوج و عقل و حکمت و دلسوزیه. اوجایی هم که شما مطالعه کردید جائیه که پسر رفته خواستگاری دختر، والدینشون اجازه میدن برن چند جلسه با هم صحبت کنن تا به روحیات هم آشنا بشن. چون 1. نامحرمن 2. فضای گفتگوشون عاطفی نشه یا یا سهم عقل در انتخابشون کم نشه، یکی (لازمم نیست حتما دو نفر باشن) رو با خودشون میارن (مثل یه دوست نزدیک یا یه فامیل). اگه اونجا غیر این نوشته، درست نیست.
در مورد نکات پایانی باید عرض کنم خوبه یه مطالعه در مورد فاکتورهای تحلیلی طلاق و پژوهشای فراوونی که در این مورد انجام شده بندازید. حتی پژوهشای خارجی رو هم ببینید. مثلا ایران داک، اقلا چکیده پایان نامه میده یا سایت جهاد دانشگاهی یا نورمگز و ... . هیچ تحقیقی، نشون نمیده که علت طلاق، حجاب دختره. یه پسر مسلمون دنبال چه همسریه؟ دختری که حجابی نداره و کلی به چشای دیگران لذت داده. کلی حواسا رو پرت کرده و احتمالا کلی حواسش اینور و اونور پرت شده به درد یه زندگی طولانی و ایجاد یه نسل پاک و خردمند میخوره؟ اینا هیچ، دختری که با همه نعمتایی که خدا بهش داده، نافرمانی خدا میکنه، فرمانبردار شوهر میشه؟ برای انتخاب بیشتر از اندام و چهره لازمه؟ اسلام هم اجازه داده اگه کار انتخاب به دیدن اندام عریان دختر برسه، اونم اشکالی نداره. یا پسر به خواهر ومادرش اعتماد کنه تا ویژگی های جسمی رو بیشتر چک کنن. خود دین، به تحقیق و تفکر اصرار داره. پس نه نیازی به بی حجابی هست و نه بی آسیبه. اگه پوشش علت طلاق باشه، غالب ازدواجهای دوران اسلام باید از اول تاریخ اون به طلاق انجامیده باشه و ایران صاحب بالاترین آمار طلاق باشه. ای کاش اینجا بودید و میدید حجم زیاد نامه هایی که از بانوان در آستانه طلاق یا گرفتار زندگی تلخ دریافت می کنیم. دختر رابطه دوستانه داشته یا برخورد و پوشش آزاد داشته. مرد روی احساسات انتخاب کرده و حالا زندگیشون توی آتیش بدبینی و سوءظن می سوزه. (تو اگه دختر/پسر خوبی بودی، با من دوست نمیشدی. از کجا معلوم همین الان با یکی دیگه رابطه نداشته باشی)، (دختری که زیبائی هاشو غیر شوهرش دیده باشن به درد زندگی با من نمیخوره) و کلی از این حرفا که بینشون رد و بدل میشه.
دوست محترم؛ خوشبختی زندگی دنیا و آخرت، چشیدنی نیست مگه تو مسیری از عقل و دین.
عباسعلی هراتیان