سلام. دختری 20 ساله هستم که به مدت 6 سال با پسر همسایه مان دوست بودم. الان 8 ماه است که از او جدا شدم، ولی نمی توانم خاطراتش را فراموش کنم؛ نسبت به همه پسرها احساس تنفر دارم. چگونه این 6 سال اشتباهم را جبران کنم؟ با عرض سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید؛ پرسشگر گرامی عاطفه و احساسات بخش مهمی از زندگی افراد را تشکیل می دهند و به تبع آن مشکلات عاطفی نیز بخش جدایی ناپذیر زندگی ما محسوب می شوند و تا زمانی که افراد از نظر عاطفی به تعادل نرسند سایر جنبه های رفتاری آنها قابل اصلاح و درمان نیست. متاسفانه سالهای آغازین دوره نوجوانی تان که سالهای طلایی رسیدن به بلوغ های جسمی ، جنسی، اجتماعی و مهمتر از آن بلوغ عاطفی است، خارج از چهارچوب های دینی و فرهنگی سپری شده است. برای بررسی این مشکل، لازم بود که شما توضیحات و مطالبی را در مورد کم وکیف رابطه تان با ایشان برای ما عنوان می کردید. مثل اینکه رابطه شما در چه سطحی بود؟ حریم ها را تا کجا حفظ کرده بوده اید؟ آیا شما با ایشان روابط خصوصی(جنسی) هم داشته اید؟ بیشتر شما به این رابطه احتیاج داشتید یا ایشان؟ این ابراز علاقه (شروع رابطه) از طرف چه کسی مطرح شد و چه کسی به آن پایان داد ؟ به چه دلیلی؟ آیا طی این 6 سال دوستی شما در مقاطعی قطع شده بوده است؟ پاسخگویی به این سوالات می تواند ما را در تحلیل و بررسی مشکل تان یاری دهد زیرا معمولا این دوستی ها مرتبه وسطوحی دارد و قطع شدن ارتباط در هر کجای این رابطه ، شدت ضربات عاطفی متفاوتی دارد. در برخی موارد سرد و کمرنگ بودن کانون محبت خانوادگی و بی توجهی به امور فرزندان مخصوصا فرزندان دختر موجب بروز چنین مشکلاتی می شود. به هر حال به نکاتی که در اینجا عرض می کنم خوب دقت کنید : پس از هر از دست دادن (فقدان؛ که برای شما فقدان یک رابطه است) علاوه بر احساس درد، افسردگی و اندوهی که آشکارا در فرد پدید میآید، واکنش های دیگری نیزگریبان گیر فرد می شود که از آن جمله می توان به احساس درماندگی ، خلاء ، ناامیدی ، بدبینی ، بی قراری ، خشم ، گناه ، آسیب پذیری و همچنین از دست دادن تمرکز ، امیدواری ، انگیزه و انرژی و نیز بی اشتهایی یا پر خوری ، کم خوابی یا پر خوابی ، تغییراتی در انگیزه جنسی و در نهایت بی حوصلگی و خستگی ، کندی در محاوره و راه رفتن اشاره نمود که در طول مرحله از دست دادن و یا پس از آن ، انتظار بروز تمامی این علائم یا بخشی از آنها طبیعی است. این حالات ، بخشی از روند طبیعی بهبود تدریجی است . بهتر است با این تغییرات مبارزه نکنید، بلکه آنها را لمس کنید. مراحل بهبودی : عوارض ناشی از پدیده از دست دادن (فقدان) در افراد طی سه مرحله بطور متمایز و همزمان بهبود خواهد یافت . این مراحل عبارتند از : 1-شوک یا ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی 2- ترس ، خشم ، افسردگی 3-درک ، پذیرش ، پیشروی در واقع شما الان در مرحله دوم این سیر بهبودی قرار دارید (مرحله خشم) و احساس خشم شما به جنس مرد بسیار طبیعی است. مطمئنا بعد از گذر از این مرحله شما وارد مرحله درک و پذیرش خواهید شد. 1- ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی؛ ما قادر به درک آنچه که برایمان اتفاق افتاده نیستیم . ضمیر ناخود آگاه مان دائما آن را انکار می کند و نخستین کلماتی را که پس از شنیدن خبر به زبان می آوریم (چی؟ آه! نه !) است. گاه موضوع را فراموش می کنیم و هر بار که دوباره به خاطر می آوریم ، مبهوت می شویم . در این میان ، سیستم دفاعی بدن در مقابل درد شدید ، ضربه ناگهانی و نیز کرختی و سستی فعال می شود. 2- ترس ، خشم ، افسردگی؛ حالات و واکنش هایی هستند که با پدیده از دست دادن ارتباط نزدیکی دارند. اگر اندوه، ترس و ناامیدی هر از چندگاه بر شما هجوم آورد ، همراهی اش کنید ، اما نه برای زمانی طولانی. آن را بپذیرید ، اما خود دعوتش نکنید. نکته ای مهم که باید در این مرحله به آن توجه داشته باشید اینست که مواظب باشید در دامی که روانشناسان از آن به عنوان عشق واکنشی یاد می کنند نیفتید. در برخی موارد دیده شده که افراد و مخصوصا دخترها برای اینکه به دوست پسر قبلی خود نشان دهند که مانده و درمانده نیستند، بطور واکنشی و سریع با پسر دیگری طرح دوستی می ریزند که این در واقع در آمدن از چاله و سقوط به چاه است و بسیار خطرناک می باشد، لذا از شما انتظار می رود که با توجه به روشن شدن موضوع و پی بردن به ناپایداری و آسیب رسانی ارتباطات خارج از چهار چوب های دینی و فرهنگی مانند انسانهای عاقل و منطقی از گذشته خود درس بگیرید و پایه های یک زندگی معقول و منطقی را بر اساس آموزه های دینی و فرهنگی پی ریزی نمایید و با توبه نصوح به دامان پرمهر و محبت پروردگار باز گردید تا زندگی سرشار از نور ایمان، نشاط، امید و سعادت را تجربه نمایید. 3- درک ، پذیرش ، پیشروی؛ زندگی ما همچون گذشته جریان دارد و حالت جسمی و روحی ما رو به بهبودی است و ذهن ما این واقعیت را پذیرفته که بدون از دست رفته مان نیز قادر به ادامه زندگی هستیم و ما را به سمت مرحله جدیدی از زندگی مان سوق می دهد. در این موقع بتدریج قادر خواهیم بود سه مرحله بهبودی را بدون توجه به فقدان از دست رفته مان پشت سر بگذاریم . توجه داشته باشید که فکر کردن به غلط بودن و سستی اینگونه روابط خارج از معیارهای دینی و فرهنگی، و سعی در بازگشت به دامان پر مهر خداوند رحیم و توسل به دامان او و طلب بخشش از درگاه او می تواند دوره درمان را بسیار کوتاه کند و شادابی را هر چه زودتر به شما بازگرداند و شما را از افتادن به اینگونه دام های شیطانی واکسینه نماید. اما اگر همواره با این فکر دست وپنجه نرم کنید که چرا رفت؟ من چکار کردم که ناراحت شد؟ کدام برخورد من بد بود؟ ای کاش فلان کار را نمی کردم که ناراحت شود و یا.....، احتمال اینکه با آسیب های بیشتری روبرو شوید بسیار زیاد است و ممکن است احساسات و حالاتی چون غم ، خشم ، شکست ، فرسودگی ، آشفتگی ، گم گشتگی ، باختن ، بلاتکلیفی ، درهم شکستگی ، پستی ، گیجی ، حماقت ، نفرت شدید از خود و دیگران ، حسد ، میل به خودکشی ، افسار گسیختگی ، تهوع ، عصبانیت شدید و ... در شما نهادینه گردد. نکته مهم دیگر اینست که همیشه بین رفتار غلط و ذات پاک خود تفاوت قائل شوید و در اشتباهاتی که در زندگی تان رخ می دهد به هیچ وجه خود را محکوم و تحقیرنکنید، چه آنکه پروردگار نیز ذات همه انسانها را دوست دارد و فقط از رفتارشان آزرده می گردد و می فرماید که ای انسان خطاکار ، کار خطایت را از خودت جدا کن و به کناری بینداز و خودت به آغوش پر از مهر و محبت من باز گرد. تردیدی نیست که شما انسان شایسته ، ارزشمند ، خوب و حتی فوق العاده ای هستید. ممکن است ضربه ای بر بدنه اتکاء به نفستان وارد شده باشد و یا افکارتان سرشار از احساس گناه ، محکوم بودن و احساس حقارت باشد ولی بهتر است نگران نباشید، زیرا ، این حالات کاملا طبیعی و ناشی از فشار روانی است که با آن دست به گریبان هستید. نیازی نیست ذهنتان را بر افکار پوچ و منفی متمرکز کنید. قطعا مقام انسانی و ذات شریف شما نزد پرودگار بسیار والاست؛ پس به دامان خدا بازگردید و درمان روحتان را از او بجویید و یقین داشته باشید که اگر دین و آموزه های آن را محور زندگی خود قرار دهید، زخم عاطفی کوچکی که بخاطر ندانم کاری و برخی از مشکلات محیطی گریبان گیر شما شده است بزودی شما را رها خواهد کرد، و بدانید که در زیر پوشش این دل نگرانی و آشفتگی ظاهری ، یک انسان قدرتمند ، دانا ، شایسته و فوق العاده نهان است و او کسی جز شخص شما نیست. خواهرگرامی من باز تاکید می کنم که در این موقعیت باید خیلی مراقب خودتان باشید زیرا دستگاه روانی انسان به گونه ای است که اگر از جهت عاطفی مورد تهدید واقع شود، کمبود عاطفی خود را در هر جا و به هر وسیله ای جستجو میکند وآن را به عنوان تسکین و تکیه گاه برای خود انتخاب میکند. پس برای جبران احساس شکستی که از این رابطه داشتید در رابطه دیگری وارد نشوید و حداقل یک سال ونیم به خودتان زمان بدهید تا اثرات سوء و ابرهای تیره این رابطه غلط از زندگی شما دور شود. موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید. نویسنده : غلامرضا مهرانفر
سلام. دختری 20 ساله هستم که به مدت 6 سال با پسر همسایه مان دوست بودم. الان 8 ماه است که از او جدا شدم، ولی نمی توانم خاطراتش را فراموش کنم؛ نسبت به همه پسرها احساس تنفر دارم. چگونه این 6 سال اشتباهم را جبران کنم؟
سلام. دختری 20 ساله هستم که به مدت 6 سال با پسر همسایه مان دوست بودم. الان 8 ماه است که از او جدا شدم، ولی نمی توانم خاطراتش را فراموش کنم؛ نسبت به همه پسرها احساس تنفر دارم. چگونه این 6 سال اشتباهم را جبران کنم؟
با عرض سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید؛ پرسشگر گرامی عاطفه و احساسات بخش مهمی از زندگی افراد را تشکیل می دهند و به تبع آن مشکلات عاطفی نیز بخش جدایی ناپذیر زندگی ما محسوب می شوند و تا زمانی که افراد از نظر عاطفی به تعادل نرسند سایر جنبه های رفتاری آنها قابل اصلاح و درمان نیست. متاسفانه سالهای آغازین دوره نوجوانی تان که سالهای طلایی رسیدن به بلوغ های جسمی ، جنسی، اجتماعی و مهمتر از آن بلوغ عاطفی است، خارج از چهارچوب های دینی و فرهنگی سپری شده است.
برای بررسی این مشکل، لازم بود که شما توضیحات و مطالبی را در مورد کم وکیف رابطه تان با ایشان برای ما عنوان می کردید. مثل اینکه رابطه شما در چه سطحی بود؟ حریم ها را تا کجا حفظ کرده بوده اید؟ آیا شما با ایشان روابط خصوصی(جنسی) هم داشته اید؟ بیشتر شما به این رابطه احتیاج داشتید یا ایشان؟ این ابراز علاقه (شروع رابطه) از طرف چه کسی مطرح شد و چه کسی به آن پایان داد ؟ به چه دلیلی؟ آیا طی این 6 سال دوستی شما در مقاطعی قطع شده بوده است؟ پاسخگویی به این سوالات می تواند ما را در تحلیل و بررسی مشکل تان یاری دهد زیرا معمولا این دوستی ها مرتبه وسطوحی دارد و قطع شدن ارتباط در هر کجای این رابطه ، شدت ضربات عاطفی متفاوتی دارد. در برخی موارد سرد و کمرنگ بودن کانون محبت خانوادگی و بی توجهی به امور فرزندان مخصوصا فرزندان دختر موجب بروز چنین مشکلاتی می شود.
به هر حال به نکاتی که در اینجا عرض می کنم خوب دقت کنید :
پس از هر از دست دادن (فقدان؛ که برای شما فقدان یک رابطه است) علاوه بر احساس درد، افسردگی و اندوهی که آشکارا در فرد پدید میآید، واکنش های دیگری نیزگریبان گیر فرد می شود که از آن جمله می توان به احساس درماندگی ، خلاء ، ناامیدی ، بدبینی ، بی قراری ، خشم ، گناه ، آسیب پذیری و همچنین از دست دادن تمرکز ، امیدواری ، انگیزه و انرژی و نیز بی اشتهایی یا پر خوری ، کم خوابی یا پر خوابی ، تغییراتی در انگیزه جنسی و در نهایت بی حوصلگی و خستگی ، کندی در محاوره و راه رفتن اشاره نمود که در طول مرحله از دست دادن و یا پس از آن ، انتظار بروز تمامی این علائم یا بخشی از آنها طبیعی است. این حالات ، بخشی از روند طبیعی بهبود تدریجی است . بهتر است با این تغییرات مبارزه نکنید، بلکه آنها را لمس کنید.
مراحل بهبودی :
عوارض ناشی از پدیده از دست دادن (فقدان) در افراد طی سه مرحله بطور متمایز و همزمان بهبود خواهد یافت . این مراحل عبارتند از :
1-شوک یا ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی
2- ترس ، خشم ، افسردگی
3-درک ، پذیرش ، پیشروی
در واقع شما الان در مرحله دوم این سیر بهبودی قرار دارید (مرحله خشم) و احساس خشم شما به جنس مرد بسیار طبیعی است. مطمئنا بعد از گذر از این مرحله شما وارد مرحله درک و پذیرش خواهید شد.
1- ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی؛ ما قادر به درک آنچه که برایمان اتفاق افتاده نیستیم . ضمیر ناخود آگاه مان دائما آن را انکار می کند و نخستین کلماتی را که پس از شنیدن خبر به زبان می آوریم (چی؟ آه! نه !) است. گاه موضوع را فراموش می کنیم و هر بار که دوباره به خاطر می آوریم ، مبهوت می شویم . در این میان ، سیستم دفاعی بدن در مقابل درد شدید ، ضربه ناگهانی و نیز کرختی و سستی فعال می شود.
2- ترس ، خشم ، افسردگی؛ حالات و واکنش هایی هستند که با پدیده از دست دادن ارتباط نزدیکی دارند. اگر اندوه، ترس و ناامیدی هر از چندگاه بر شما هجوم آورد ، همراهی اش کنید ، اما نه برای زمانی طولانی. آن را بپذیرید ، اما خود دعوتش نکنید. نکته ای مهم که باید در این مرحله به آن توجه داشته باشید اینست که مواظب باشید در دامی که روانشناسان از آن به عنوان عشق واکنشی یاد می کنند نیفتید. در برخی موارد دیده شده که افراد و مخصوصا دخترها برای اینکه به دوست پسر قبلی خود نشان دهند که مانده و درمانده نیستند، بطور واکنشی و سریع با پسر دیگری طرح دوستی می ریزند که این در واقع در آمدن از چاله و سقوط به چاه است و بسیار خطرناک می باشد، لذا از شما انتظار می رود که با توجه به روشن شدن موضوع و پی بردن به ناپایداری و آسیب رسانی ارتباطات خارج از چهار چوب های دینی و فرهنگی مانند انسانهای عاقل و منطقی از گذشته خود درس بگیرید و پایه های یک زندگی معقول و منطقی را بر اساس آموزه های دینی و فرهنگی پی ریزی نمایید و با توبه نصوح به دامان پرمهر و محبت پروردگار باز گردید تا زندگی سرشار از نور ایمان، نشاط، امید و سعادت را تجربه نمایید.
3- درک ، پذیرش ، پیشروی؛ زندگی ما همچون گذشته جریان دارد و حالت جسمی و روحی ما رو به بهبودی است و ذهن ما این واقعیت را پذیرفته که بدون از دست رفته مان نیز قادر به ادامه زندگی هستیم و ما را به سمت مرحله جدیدی از زندگی مان سوق می دهد. در این موقع بتدریج قادر خواهیم بود سه مرحله بهبودی را بدون توجه به فقدان از دست رفته مان پشت سر بگذاریم .
توجه داشته باشید که فکر کردن به غلط بودن و سستی اینگونه روابط خارج از معیارهای دینی و فرهنگی، و سعی در بازگشت به دامان پر مهر خداوند رحیم و توسل به دامان او و طلب بخشش از درگاه او می تواند دوره درمان را بسیار کوتاه کند و شادابی را هر چه زودتر به شما بازگرداند و شما را از افتادن به اینگونه دام های شیطانی واکسینه نماید. اما اگر همواره با این فکر دست وپنجه نرم کنید که چرا رفت؟ من چکار کردم که ناراحت شد؟ کدام برخورد من بد بود؟ ای کاش فلان کار را نمی کردم که ناراحت شود و یا.....، احتمال اینکه با آسیب های بیشتری روبرو شوید بسیار زیاد است و ممکن است احساسات و حالاتی چون غم ، خشم ، شکست ، فرسودگی ، آشفتگی ، گم گشتگی ، باختن ، بلاتکلیفی ، درهم شکستگی ، پستی ، گیجی ، حماقت ، نفرت شدید از خود و دیگران ، حسد ، میل به خودکشی ، افسار گسیختگی ، تهوع ، عصبانیت شدید و ... در شما نهادینه گردد.
نکته مهم دیگر اینست که همیشه بین رفتار غلط و ذات پاک خود تفاوت قائل شوید و در اشتباهاتی که در زندگی تان رخ می دهد به هیچ وجه خود را محکوم و تحقیرنکنید، چه آنکه پروردگار نیز ذات همه انسانها را دوست دارد و فقط از رفتارشان آزرده می گردد و می فرماید که ای انسان خطاکار ، کار خطایت را از خودت جدا کن و به کناری بینداز و خودت به آغوش پر از مهر و محبت من باز گرد. تردیدی نیست که شما انسان شایسته ، ارزشمند ، خوب و حتی فوق العاده ای هستید. ممکن است ضربه ای بر بدنه اتکاء به نفستان وارد شده باشد و یا افکارتان سرشار از احساس گناه ، محکوم بودن و احساس حقارت باشد ولی بهتر است نگران نباشید، زیرا ، این حالات کاملا طبیعی و ناشی از فشار روانی است که با آن دست به گریبان هستید. نیازی نیست ذهنتان را بر افکار پوچ و منفی متمرکز کنید.
قطعا مقام انسانی و ذات شریف شما نزد پرودگار بسیار والاست؛ پس به دامان خدا بازگردید و درمان روحتان را از او بجویید و یقین داشته باشید که اگر دین و آموزه های آن را محور زندگی خود قرار دهید، زخم عاطفی کوچکی که بخاطر ندانم کاری و برخی از مشکلات محیطی گریبان گیر شما شده است بزودی شما را رها خواهد کرد، و بدانید که در زیر پوشش این دل نگرانی و آشفتگی ظاهری ، یک انسان قدرتمند ، دانا ، شایسته و فوق العاده نهان است و او کسی جز شخص شما نیست.
خواهرگرامی من باز تاکید می کنم که در این موقعیت باید خیلی مراقب خودتان باشید زیرا دستگاه روانی انسان به گونه ای است که اگر از جهت عاطفی مورد تهدید واقع شود، کمبود عاطفی خود را در هر جا و به هر وسیله ای جستجو میکند وآن را به عنوان تسکین و تکیه گاه برای خود انتخاب میکند. پس برای جبران احساس شکستی که از این رابطه داشتید در رابطه دیگری وارد نشوید و حداقل یک سال ونیم به خودتان زمان بدهید تا اثرات سوء و ابرهای تیره این رابطه غلط از زندگی شما دور شود.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
نویسنده : غلامرضا مهرانفر
- [سایر] سلام 1)تقریبا یک ساله تو سایت شما عضو شدم.خیلی چیزا یاد گرفتم 2)دختری مجردو 24 ساله ام و دانشجو 3)پر از اشتباهم و گناه. 4)تو فکر جبرانم خیلی زیاد- - - 5)خیلی دوستون دارم خیلی دلم به گرمای کلامتون احتیاج داره خواهش میکنم پارک ملتو ادامه بدید. 6)سر در گمم!!احتیاج به کمک خدا و دعای شما دارم. التماس دعا.
- [سایر] سلام عذر می خوام حاج آقا من طلبه ام 25 ساله همسرم 20 ساله است محصل حاج آقا همسرم همه شرایط رو از نظر ایمان اخلاق قناعت و خانواده شریف و مذهبی رو داره من بسیار به علاقه مندم ولی با او احساس صمیمیت مثل دو تا رفیق نمی کنم 8 ماهه عقد کردیم لطفا راهنمایی کنید
- [سایر] سلام من خاستگاری دارم که نزدیک 8 ساله همومیشناسیم همدانشگاهی بودیم ولی 3 سال پیش ازم خاستگاری کرده و من بعد 6 ماه که ارتباط خیلی رسمی داشتیم نتونستم بهش علاقمند بشم و جواب رد دادم و الان باز ازم خاستگاری کرده خیلی پسرخوبیه از نظر شغلی خانوادگی اخلاقی خوبه ادم قابل اعتمادیه فقط من نتونستم بهش علاقه پیدا کنم نمیدونم چرا اخه من پسر سبزه دوس دارم ولی این پوستش سفیده ولی خیلی دوستم داره و خیلی بهم علاقمنده البته من یه دوس پسر داشتم که 6 ماه پیش جداشدم چون با دخترای زیادی بهم خیانت کرد و الانم فراموشش نکردم لطفا کمکم کنین تصمیم بگیرم ممنون
- [سایر] با سلام می خواستم ببینم من 23 ساله با دختری که اختلاف سنی اش با من 8 سال می باشد چطور است؟از نظر عقاید ایمانی هر دو در درجه بالایی قرار داریم ، مخصوصا دختر خانم!
- [سایر] سلام،ببخشید حاج آقا به نظر شما اگر دختری از یک پسر دو سال بزرگتر باشه و اون دختر توی شهر دیگه که 8 ساعت تا شهر ما فاصله داره ازدواج کنه خوبه یا نه؟کمک کنید.ممنون
- [سایر] 1.سلام 2.زیارت قبول. 3.نشان ندید: ... 4.نشان ندید: ... 5.نشان ندید: ... 6:نشان ندید: ... 7.نشان بدید: قبلا هم گفته بودم که مذهبی و معتقد به دینم. واسه ی همینه که خیلی ناراحتم و عذاب وجدان دارم. 8.(محض یاد آوری) دوم راهنمایی ام و19 اسفند14 ساله شدم. 9.التماس دعا.امیدوارم جوابمو بدید. 10.خداحافظ. 1390/12/20 18 و45 دقیقه.
- [سایر] سلام من پسری هستم 17 ساله که پارسال عاشق دختر خالم شدم ولی اون تا 3سال دیگه پاسم داد و گفت 3سال دیگه بیا حالا من احساس میکنم یا دوست دارم با یه دختری ارتباط تلفنی داشته باشم و اصلا هدفم جنسی نیست فقط دوست دارم ارتباط تلفنی داشته باشم ولی نمیخوام عشقمو هم از دست بدم من انشا الله مهر باید برم دانشگاه نمیدونم اگر با کسی دوست بشم تاثیری توی رابطم با عشقم داره یا نه از طرفی هرقدر خودمو مشغمل میکنم نمیتونم احساس تنهایی رو از بین ببرم با وجود اینکه دوست های پسر خوبی دارم حالا به نظر شما اگر با دختر
- [سایر] سلام من دختری 23 ساله هستم الان نزدیکه 6 ساله که منو پسر خالم همدیگرو میخوایم مادرمو خالم از این رابطه با خبر بودن فقط پدرم نمیدونست متاسفانه به دلیل مادی بودن پدرم و وضع مالی خوبی نداشتنه پسر خواستگاری نمیکرد تا اینکه خواستگاری کردو پدرم هم به خاطر تحصیل هم به خاطر وضع مالیش مخالفت میکنه منم هم دوستش دارم هم بالاخره 6 سال رابطه داشتم باهاش موندم چکار کنم ترخدا کمکم کنید پسر خوبی خیلی دوستم داره اطلاعاتشم خیلی بالاست کمکم کنید<br />
- [سایر] سلام حاج اقا (لطفا\"کمکم کنید) میخواستم بدانم که ایا یک دختر میتواند عاشق شود چون من یک احساسی به یک پسر دارم که نمیدانم این احساس نفرت است یا عشق . من این پسر را به مدت 6 سال است که دوست دارم ولی این اخریا هم دوستش دارم هم از ان بدم میاید(چون از مادرش بدم میاید )مادرش احساس میکند که پسر او از اسمان برایش نازل شده وهمه کشته مرده پسر اوهستند در ضمن من این موضوع را با هیچکس حتی با خود او در میان نگذاشتم لطفا\" من را راهنمایی کنید ممنونم
- [سایر] با سلام . دختری 28 ساله هستم که حدود 8 ماه است با پسری 24 ساله نامزد کرده ام و دوهفته بیشتر به عقد ما نمانده و قبل از آن 3 سال با ایشان همکار بودم و تا به به مشکلی از نظر تفاوت سنی برخورد نکرده ایم . میخواستم بدانم با این وجود امکان دارد در آینده دچار مشکل حادی شویم ؟ لطفا مرا راهنمایی کنید . با تشکر