سلام. دختری 20 ساله هستم که به مدت 6 سال با پسر همسایه مان دوست بودم. الان 8 ماه است که از او جدا شدم، ولی نمی توانم خاطراتش را فراموش کنم؛ نسبت به همه پسرها احساس تنفر دارم. چگونه این 6 سال اشتباهم را جبران کنم؟
سلام. دختری 20 ساله هستم که به مدت 6 سال با پسر همسایه مان دوست بودم. الان 8 ماه است که از او جدا شدم، ولی نمی توانم خاطراتش را فراموش کنم؛ نسبت به همه پسرها احساس تنفر دارم. چگونه این 6 سال اشتباهم را جبران کنم؟ با عرض سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید؛ پرسشگر گرامی عاطفه و احساسات بخش مهمی از زندگی افراد را تشکیل می دهند و به تبع آن مشکلات عاطفی نیز بخش جدایی ناپذیر زندگی ما محسوب می شوند و تا زمانی که افراد از نظر عاطفی به تعادل نرسند سایر جنبه های رفتاری آنها قابل اصلاح و درمان نیست. متاسفانه سالهای آغازین دوره نوجوانی تان که سالهای طلایی رسیدن به بلوغ های جسمی ، جنسی، اجتماعی و مهمتر از آن بلوغ عاطفی است، خارج از چهارچوب های دینی و فرهنگی سپری شده است. برای بررسی این مشکل، لازم بود که شما توضیحات و مطالبی را در مورد کم وکیف رابطه تان با ایشان برای ما عنوان می کردید. مثل اینکه رابطه شما در چه سطحی بود؟ حریم ها را تا کجا حفظ کرده بوده اید؟ آیا شما با ایشان روابط خصوصی(جنسی) هم داشته اید؟ بیشتر شما به این رابطه احتیاج داشتید یا ایشان؟ این ابراز علاقه (شروع رابطه) از طرف چه کسی مطرح شد و چه کسی به آن پایان داد ؟ به چه دلیلی؟ آیا طی این 6 سال دوستی شما در مقاطعی قطع شده بوده است؟ پاسخگویی به این سوالات می تواند ما را در تحلیل و بررسی مشکل تان یاری دهد زیرا معمولا این دوستی ها مرتبه وسطوحی دارد و قطع شدن ارتباط در هر کجای این رابطه ، شدت ضربات عاطفی متفاوتی دارد. در برخی موارد سرد و کمرنگ بودن کانون محبت خانوادگی و بی توجهی به امور فرزندان مخصوصا فرزندان دختر موجب بروز چنین مشکلاتی می شود. به هر حال به نکاتی که در اینجا عرض می کنم خوب دقت کنید : پس از هر از دست دادن (فقدان؛ که برای شما فقدان یک رابطه است) علاوه بر احساس درد، افسردگی و اندوهی که آشکارا در فرد پدید می‌آید، واکنش های دیگری نیزگریبان گیر فرد می شود که از آن جمله می توان به احساس درماندگی ، خلاء ، ناامیدی ، بدبینی ، بی قراری ، خشم ، گناه ، آسیب پذیری و همچنین از دست دادن تمرکز ، امیدواری ، انگیزه و انرژی و نیز بی اشتهایی یا پر خوری ، کم خوابی یا پر خوابی ، تغییراتی در انگیزه جنسی و در نهایت بی حوصلگی و خستگی ، کندی در محاوره و راه رفتن اشاره نمود که در طول مرحله از دست دادن و یا پس از آن ، انتظار بروز تمامی این علائم یا بخشی از آنها طبیعی است. این حالات ، بخشی از روند طبیعی بهبود تدریجی است . بهتر است با این تغییرات مبارزه نکنید، بلکه آنها را لمس کنید. مراحل‌ بهبودی : عوارض ناشی از پدیده از دست دادن (فقدان) در افراد طی سه مرحله بطور متمایز و همزمان بهبود خواهد یافت . این مراحل عبارتند از : 1-شوک یا ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی 2- ترس ، خشم ، افسردگی 3-درک ، پذیرش ، پیشروی در واقع شما الان در مرحله دوم این سیر بهبودی قرار دارید (مرحله خشم) و احساس خشم شما به جنس مرد بسیار طبیعی است. مطمئنا بعد از گذر از این مرحله شما وارد مرحله درک و پذیرش خواهید شد. 1- ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی؛ ما قادر به درک آنچه که برایمان اتفاق افتاده نیستیم . ضمیر ناخود آگاه مان دائما آن را انکار می کند و نخستین کلماتی را که پس از شنیدن خبر به زبان می آوریم (چی؟ آه! نه !) است. گاه موضوع را فراموش می کنیم و هر بار که دوباره به خاطر می آوریم ، مبهوت می شویم . در این میان ، سیستم دفاعی بدن در مقابل درد شدید ، ضربه ناگهانی و نیز کرختی و سستی فعال می شود. 2- ترس ، خشم ، افسردگی؛ حالات و واکنش هایی هستند که با پدیده از دست دادن ارتباط نزدیکی دارند. اگر اندوه، ترس و ناامیدی هر از چندگاه بر شما هجوم آورد ، همراهی اش کنید ، اما نه برای زمانی طولانی. آن را بپذیرید ، اما خود دعوتش نکنید. نکته ای مهم که باید در این مرحله به آن توجه داشته باشید اینست که مواظب باشید در دامی که روانشناسان از آن به عنوان عشق واکنشی یاد می کنند نیفتید. در برخی موارد دیده شده که افراد و مخصوصا دخترها برای اینکه به دوست پسر قبلی خود نشان دهند که مانده و درمانده نیستند، بطور واکنشی و سریع با پسر دیگری طرح دوستی می ریزند که این در واقع در آمدن از چاله و سقوط به چاه است و بسیار خطرناک می باشد، لذا از شما انتظار می رود که با توجه به روشن شدن موضوع و پی بردن به ناپایداری و آسیب رسانی ارتباطات خارج از چهار چوب های دینی و فرهنگی مانند انسانهای عاقل و منطقی از گذشته خود درس بگیرید و پایه های یک زندگی معقول و منطقی را بر اساس آموزه های دینی و فرهنگی پی ریزی نمایید و با توبه نصوح به دامان پرمهر و محبت پروردگار باز گردید تا زندگی سرشار از نور ایمان، نشاط، امید و سعادت را تجربه نمایید. 3- درک ، پذیرش ، پیشروی؛ زندگی ما همچون گذشته جریان دارد و حالت جسمی و روحی ما رو به بهبودی است و ذهن ما این واقعیت را پذیرفته که بدون از دست رفته مان نیز قادر به ادامه زندگی هستیم و ما را به سمت مرحله جدیدی از زندگی مان سوق می دهد. در این موقع بتدریج قادر خواهیم بود سه مرحله بهبودی را بدون توجه به فقدان از دست رفته مان پشت سر بگذاریم . توجه داشته باشید که فکر کردن به غلط بودن و سستی اینگونه روابط خارج از معیارهای دینی و فرهنگی، و سعی در بازگشت به دامان پر مهر خداوند رحیم و توسل به دامان او و طلب بخشش از درگاه او می تواند دوره درمان را بسیار کوتاه کند و شادابی را هر چه زودتر به شما بازگرداند و شما را از افتادن به اینگونه دام های شیطانی واکسینه نماید. اما اگر همواره با این فکر دست وپنجه نرم کنید که چرا رفت؟ من چکار کردم که ناراحت شد؟ کدام برخورد من بد بود؟ ای کاش فلان کار را نمی کردم که ناراحت شود و یا.....، احتمال اینکه با آسیب های بیشتری روبرو شوید بسیار زیاد است و ممکن است احساسات و حالاتی چون غم ، خشم ، شکست ، فرسودگی ، آشفتگی ، گم گشتگی ، باختن ، بلاتکلیفی ، درهم شکستگی ، پستی ، گیجی ، حماقت ، نفرت شدید از خود و دیگران ، حسد ، میل به خودکشی ، افسار گسیختگی ، تهوع ، عصبانیت شدید و ... در شما نهادینه گردد. نکته مهم دیگر اینست که همیشه بین رفتار غلط و ذات پاک خود تفاوت قائل شوید و در اشتباهاتی که در زندگی تان رخ می دهد به هیچ وجه خود را محکوم و تحقیرنکنید، چه آنکه پروردگار نیز ذات همه انسانها را دوست دارد و فقط از رفتارشان آزرده می گردد و می فرماید که ای انسان خطاکار ، کار خطایت را از خودت جدا کن و به کناری بینداز و خودت به آغوش پر از مهر و محبت من باز گرد. تردیدی نیست که شما انسان شایسته ، ارزشمند ، خوب و حتی فوق العاده ای هستید. ممکن است ضربه ای بر بدنه اتکاء به نفستان وارد شده باشد و یا افکارتان سرشار از احساس گناه ، محکوم بودن و احساس حقارت باشد ولی بهتر است نگران نباشید، زیرا ، این حالات کاملا طبیعی و ناشی از فشار روانی است که با آن دست به گریبان هستید. نیازی نیست ذهنتان را بر افکار پوچ و منفی متمرکز کنید. قطعا مقام انسانی و ذات شریف شما نزد پرودگار بسیار والاست؛ پس به دامان خدا بازگردید و درمان روحتان را از او بجویید و یقین داشته باشید که اگر دین و آموزه های آن را محور زندگی خود قرار دهید، زخم عاطفی کوچکی که بخاطر ندانم کاری و برخی از مشکلات محیطی گریبان گیر شما شده است بزودی شما را رها خواهد کرد، و بدانید که در زیر پوشش این دل نگرانی و آشفتگی ظاهری ، یک انسان قدرتمند ، دانا ، شایسته و فوق العاده نهان است و او کسی جز شخص شما نیست. خواهرگرامی من باز تاکید می کنم که در این موقعیت باید خیلی مراقب خودتان باشید زیرا دستگاه روانی انسان به گونه ای است که اگر از جهت عاطفی مورد تهدید واقع شود، کمبود عاطفی خود را در هر جا و به هر وسیله ای جستجو می‌کند وآن را به عنوان تسکین و تکیه گاه برای خود انتخاب می‌کند. پس برای جبران احساس شکستی که از این رابطه داشتید در رابطه دیگری وارد نشوید و حداقل یک سال ونیم به خودتان زمان بدهید تا اثرات سوء و ابرهای تیره این رابطه غلط از زندگی شما دور شود. موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید. نویسنده : غلامرضا مهرانفر
عنوان سوال:

سلام. دختری 20 ساله هستم که به مدت 6 سال با پسر همسایه مان دوست بودم. الان 8 ماه است که از او جدا شدم، ولی نمی توانم خاطراتش را فراموش کنم؛ نسبت به همه پسرها احساس تنفر دارم. چگونه این 6 سال اشتباهم را جبران کنم؟


پاسخ:

سلام. دختری 20 ساله هستم که به مدت 6 سال با پسر همسایه مان دوست بودم. الان 8 ماه است که از او جدا شدم، ولی نمی توانم خاطراتش را فراموش کنم؛ نسبت به همه پسرها احساس تنفر دارم. چگونه این 6 سال اشتباهم را جبران کنم؟

با عرض سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید؛ پرسشگر گرامی عاطفه و احساسات بخش مهمی از زندگی افراد را تشکیل می دهند و به تبع آن مشکلات عاطفی نیز بخش جدایی ناپذیر زندگی ما محسوب می شوند و تا زمانی که افراد از نظر عاطفی به تعادل نرسند سایر جنبه های رفتاری آنها قابل اصلاح و درمان نیست. متاسفانه سالهای آغازین دوره نوجوانی تان که سالهای طلایی رسیدن به بلوغ های جسمی ، جنسی، اجتماعی و مهمتر از آن بلوغ عاطفی است، خارج از چهارچوب های دینی و فرهنگی سپری شده است.
برای بررسی این مشکل، لازم بود که شما توضیحات و مطالبی را در مورد کم وکیف رابطه تان با ایشان برای ما عنوان می کردید. مثل اینکه رابطه شما در چه سطحی بود؟ حریم ها را تا کجا حفظ کرده بوده اید؟ آیا شما با ایشان روابط خصوصی(جنسی) هم داشته اید؟ بیشتر شما به این رابطه احتیاج داشتید یا ایشان؟ این ابراز علاقه (شروع رابطه) از طرف چه کسی مطرح شد و چه کسی به آن پایان داد ؟ به چه دلیلی؟ آیا طی این 6 سال دوستی شما در مقاطعی قطع شده بوده است؟ پاسخگویی به این سوالات می تواند ما را در تحلیل و بررسی مشکل تان یاری دهد زیرا معمولا این دوستی ها مرتبه وسطوحی دارد و قطع شدن ارتباط در هر کجای این رابطه ، شدت ضربات عاطفی متفاوتی دارد. در برخی موارد سرد و کمرنگ بودن کانون محبت خانوادگی و بی توجهی به امور فرزندان مخصوصا فرزندان دختر موجب بروز چنین مشکلاتی می شود.
به هر حال به نکاتی که در اینجا عرض می کنم خوب دقت کنید :
پس از هر از دست دادن (فقدان؛ که برای شما فقدان یک رابطه است) علاوه بر احساس درد، افسردگی و اندوهی که آشکارا در فرد پدید می‌آید، واکنش های دیگری نیزگریبان گیر فرد می شود که از آن جمله می توان به احساس درماندگی ، خلاء ، ناامیدی ، بدبینی ، بی قراری ، خشم ، گناه ، آسیب پذیری و همچنین از دست دادن تمرکز ، امیدواری ، انگیزه و انرژی و نیز بی اشتهایی یا پر خوری ، کم خوابی یا پر خوابی ، تغییراتی در انگیزه جنسی و در نهایت بی حوصلگی و خستگی ، کندی در محاوره و راه رفتن اشاره نمود که در طول مرحله از دست دادن و یا پس از آن ، انتظار بروز تمامی این علائم یا بخشی از آنها طبیعی است. این حالات ، بخشی از روند طبیعی بهبود تدریجی است . بهتر است با این تغییرات مبارزه نکنید، بلکه آنها را لمس کنید.

مراحل‌ بهبودی :
عوارض ناشی از پدیده از دست دادن (فقدان) در افراد طی سه مرحله بطور متمایز و همزمان بهبود خواهد یافت . این مراحل عبارتند از :
1-شوک یا ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی
2- ترس ، خشم ، افسردگی
3-درک ، پذیرش ، پیشروی
در واقع شما الان در مرحله دوم این سیر بهبودی قرار دارید (مرحله خشم) و احساس خشم شما به جنس مرد بسیار طبیعی است. مطمئنا بعد از گذر از این مرحله شما وارد مرحله درک و پذیرش خواهید شد.

1- ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی؛ ما قادر به درک آنچه که برایمان اتفاق افتاده نیستیم . ضمیر ناخود آگاه مان دائما آن را انکار می کند و نخستین کلماتی را که پس از شنیدن خبر به زبان می آوریم (چی؟ آه! نه !) است. گاه موضوع را فراموش می کنیم و هر بار که دوباره به خاطر می آوریم ، مبهوت می شویم . در این میان ، سیستم دفاعی بدن در مقابل درد شدید ، ضربه ناگهانی و نیز کرختی و سستی فعال می شود.
2- ترس ، خشم ، افسردگی؛ حالات و واکنش هایی هستند که با پدیده از دست دادن ارتباط نزدیکی دارند. اگر اندوه، ترس و ناامیدی هر از چندگاه بر شما هجوم آورد ، همراهی اش کنید ، اما نه برای زمانی طولانی. آن را بپذیرید ، اما خود دعوتش نکنید. نکته ای مهم که باید در این مرحله به آن توجه داشته باشید اینست که مواظب باشید در دامی که روانشناسان از آن به عنوان عشق واکنشی یاد می کنند نیفتید. در برخی موارد دیده شده که افراد و مخصوصا دخترها برای اینکه به دوست پسر قبلی خود نشان دهند که مانده و درمانده نیستند، بطور واکنشی و سریع با پسر دیگری طرح دوستی می ریزند که این در واقع در آمدن از چاله و سقوط به چاه است و بسیار خطرناک می باشد، لذا از شما انتظار می رود که با توجه به روشن شدن موضوع و پی بردن به ناپایداری و آسیب رسانی ارتباطات خارج از چهار چوب های دینی و فرهنگی مانند انسانهای عاقل و منطقی از گذشته خود درس بگیرید و پایه های یک زندگی معقول و منطقی را بر اساس آموزه های دینی و فرهنگی پی ریزی نمایید و با توبه نصوح به دامان پرمهر و محبت پروردگار باز گردید تا زندگی سرشار از نور ایمان، نشاط، امید و سعادت را تجربه نمایید.
3- درک ، پذیرش ، پیشروی؛ زندگی ما همچون گذشته جریان دارد و حالت جسمی و روحی ما رو به بهبودی است و ذهن ما این واقعیت را پذیرفته که بدون از دست رفته مان نیز قادر به ادامه زندگی هستیم و ما را به سمت مرحله جدیدی از زندگی مان سوق می دهد. در این موقع بتدریج قادر خواهیم بود سه مرحله بهبودی را بدون توجه به فقدان از دست رفته مان پشت سر بگذاریم .

توجه داشته باشید که فکر کردن به غلط بودن و سستی اینگونه روابط خارج از معیارهای دینی و فرهنگی، و سعی در بازگشت به دامان پر مهر خداوند رحیم و توسل به دامان او و طلب بخشش از درگاه او می تواند دوره درمان را بسیار کوتاه کند و شادابی را هر چه زودتر به شما بازگرداند و شما را از افتادن به اینگونه دام های شیطانی واکسینه نماید. اما اگر همواره با این فکر دست وپنجه نرم کنید که چرا رفت؟ من چکار کردم که ناراحت شد؟ کدام برخورد من بد بود؟ ای کاش فلان کار را نمی کردم که ناراحت شود و یا.....، احتمال اینکه با آسیب های بیشتری روبرو شوید بسیار زیاد است و ممکن است احساسات و حالاتی چون غم ، خشم ، شکست ، فرسودگی ، آشفتگی ، گم گشتگی ، باختن ، بلاتکلیفی ، درهم شکستگی ، پستی ، گیجی ، حماقت ، نفرت شدید از خود و دیگران ، حسد ، میل به خودکشی ، افسار گسیختگی ، تهوع ، عصبانیت شدید و ... در شما نهادینه گردد.
نکته مهم دیگر اینست که همیشه بین رفتار غلط و ذات پاک خود تفاوت قائل شوید و در اشتباهاتی که در زندگی تان رخ می دهد به هیچ وجه خود را محکوم و تحقیرنکنید، چه آنکه پروردگار نیز ذات همه انسانها را دوست دارد و فقط از رفتارشان آزرده می گردد و می فرماید که ای انسان خطاکار ، کار خطایت را از خودت جدا کن و به کناری بینداز و خودت به آغوش پر از مهر و محبت من باز گرد. تردیدی نیست که شما انسان شایسته ، ارزشمند ، خوب و حتی فوق العاده ای هستید. ممکن است ضربه ای بر بدنه اتکاء به نفستان وارد شده باشد و یا افکارتان سرشار از احساس گناه ، محکوم بودن و احساس حقارت باشد ولی بهتر است نگران نباشید، زیرا ، این حالات کاملا طبیعی و ناشی از فشار روانی است که با آن دست به گریبان هستید. نیازی نیست ذهنتان را بر افکار پوچ و منفی متمرکز کنید.

قطعا مقام انسانی و ذات شریف شما نزد پرودگار بسیار والاست؛ پس به دامان خدا بازگردید و درمان روحتان را از او بجویید و یقین داشته باشید که اگر دین و آموزه های آن را محور زندگی خود قرار دهید، زخم عاطفی کوچکی که بخاطر ندانم کاری و برخی از مشکلات محیطی گریبان گیر شما شده است بزودی شما را رها خواهد کرد، و بدانید که در زیر پوشش این دل نگرانی و آشفتگی ظاهری ، یک انسان قدرتمند ، دانا ، شایسته و فوق العاده نهان است و او کسی جز شخص شما نیست.

خواهرگرامی من باز تاکید می کنم که در این موقعیت باید خیلی مراقب خودتان باشید زیرا دستگاه روانی انسان به گونه ای است که اگر از جهت عاطفی مورد تهدید واقع شود، کمبود عاطفی خود را در هر جا و به هر وسیله ای جستجو می‌کند وآن را به عنوان تسکین و تکیه گاه برای خود انتخاب می‌کند. پس برای جبران احساس شکستی که از این رابطه داشتید در رابطه دیگری وارد نشوید و حداقل یک سال ونیم به خودتان زمان بدهید تا اثرات سوء و ابرهای تیره این رابطه غلط از زندگی شما دور شود.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
نویسنده : غلامرضا مهرانفر





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین