مدت کوتاهی است که با پسری آشنا شده ام که به قول خودش به ازدواج فکر می کند(حدودا 1ماه)راجع به این موضوع با مادرم هم صحبت کردم و شرایط را برایش بازکو کردم؛ ایشان پسر نسبتا با ایمان و نمازخوانی هم هستند؛ اما از من تقاضای رابطه جنسی در دوران اشنایی را داشتند؛من هم به خاطر مشاوره و کمک کرفتن به ایشان گفتم چند ماه دیکر؛ البته من به هیج وجه چنین ارتباطی را برقرار نخواهم کرد؛ فقط می خواهم بدانم جه طور باید ایشان را قانع کنم که تا بعد از محرم شدن رابطه ای نداشته باشیم؛ لازم به ذکر است از جمله افرادی است که بسیار مطالعه دارد و هر ماه سعی میکند به یک روان شناس مراجعه کند برای یادگیری نحوه رفتار با من یا سایر افراد؛ اعتقاد او بر این است که این رابطه عشق و علاقه و وابستکی را بیشتر می کند؛ اما باید قانع شود که این علاقه بعد از ازدواج باید تشدید شود؛خواهشا من را راهنمایی کنید. گفتی که ترا شوم مدار اندیشه دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه کو صبر و چه دل کانچه دلش میخوانند یک قطره خونست و هزار اندیشه خواهر گرامی از حسن اعتماد شما به این مجموعه و اینکه چنین مساله مهمی از زندگیتان را صادقانه با ما در میان گذاردید، خدا را شاکریم و سعی می کنیم با راهکارهای ارسالی، شما را در عبور از این مشغله ذهنی یاری دهیم. گرچه در مورد سوال شما برای ما ابهاماتی وجود دارد مثلا اینکه آیا پدر شما هم از این موضوع باخبرند؟ آیا خانواده ایشان از این رابطه باخبرند؟ با این ازدواج موافقند؟آیا شما این رابطه را به نفع خود میدانید؟ شرایط ازدواج شما چگونه است؟ آیا این پسر تمام ملاکهای مهم در باب انتخاب همسر را به نظر شما دارند؟ به فرض اینکه این پسر به خواستگاری شما بیاید آیا فکر میکنید پدر و مادر شما با ازدواج شما موافقت کنند؟و ... اما با توجه به سوال شما و برداشتی که ما داریم، نکاتی را خدمت شما تقدیم میکنیم؛ دانشجوی محترم، بی شک هیچ شالودهای مقدستر از شالوده بنای رفیع ازدواج نیست. رسول خدا (ص) فرمود: ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج.( هیچ بنایی در اسلام محبوبتر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است). وسایل الشیعه، ج 14/3 توجه داشته باشید که برای ازدواج باید مجموع شرایط خود را بنگرید و با توجه به جمیع جهات تصمیم بگیرید؛ لذا: 1. همان طور که می دانید ازدواج یکی از مهم ترین حوادث و رویدادهای زندگی است و نقش مهمی در سرنوشت، سعادت و خوشبختی انسان دارد، مضافاَ بر این که اگر به نحو صحیح انجام پذیرد، بسیاری از نیازهای انسان اعم از عاطفی و جنسی را تأمین و باعث آرامش روحی انسان می شود. علاوه بر این که پیوند ازدواج میثاقی است که دامنه آن میتواند تا جهان آخرت گسترده باشد، البته به شرطی که بر اساس دستور خدا و همراه با تفکر و دوراندیشی باشد. پس انتخاب صحیح از شرایط ضروری یک ازدواج موفق است. 2. در آموزههای دین اسلام درباره معیارها و ملاکهای انتخاب همسر با دو گونه ویژگی روبرو هستیم؛ الف) معیارهای درجه اول: ویژگیهای ضروری و حتمی که بدون آنها، زندگی به سر و سامان درستی نمیرسد. ب) معیارهای درجه دوم: ویژگیهایی که باعث کمال و موفقیت بیشتر در زندگی میشوند؛ از معیارهای درجه اول می توان به دینداری، اخلاق نیکو، تقوا و پرهیزگاری، سلامت جسمانی و روانی، اصالت و شرافت خانوادگی اشاره کرد. بقیه شرایط جزء معیارهای درجه دوم قرار می گیرند مانند: تناسب در زیبایی، تناسب فرهنگی، فکری، تحصیلی، همتایی جسمانی و جنسی، تناسب سنی، همطرازی خانوادگی، مالی، اجتماعی. 3. در صورت عدم اطلاع پدرتان، هر چه زودتر ایشان را مطلع کنید و از ایشان یا افراد دیگری که به رازداری و تجربه آنها اطمینان دارید، بخواهید تا در مورد این آقا و خانوادهاش تحقیق کنند. 5. با توجه به نتیجه تحقیقات و با مقایسه منطقی آنها با ملاکها، اگر ایشان را همسر مناسبی یافتید، والدین شما به ایشان اجازه خواستگاری رسمی بدهند و بقیه مراحل از این طریق طی شود. اما اگر جواب شما منفی است، پس هیچ دلیل و بهانهای برای ارتباط باقی نخواهد ماند. ای دوست دل زجفای دشمن درکش با روی نکو شراب روشن درکش با اهل هنر گوی گریبان بگشای وز نااهلان تمام دامن درکش 6. خواهر گرامی، هر گونه ارتباط شما با هم، قبل از خواستگاری رسمی توسط والدین او و با حضور والدین شما، نه تنها از نظر شرعی جایز نیست(چون همه مراجع میفرمایند: سلام کردن، صحبت و نگاه کردن به نامحرم اگر با قصد لذت باشد، اشکال دارد) از نظر عاطفی نیز آسیب زا است زیرا هنوز معلوم نیست که شما با هم ازدواج کنید و ممکن است والدین شما اجازه ندهند که شما با هم ازدواج کنید یا بالعکس. 7. بعد از خواستگاری رسمی هم به همان اندازهای که شرع اجازه داده، دختر و پسر میتوانند فقط برای شناخت بیشتر(در محیط منزل) با نظارت والدین، همدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند البته بدون قصد لذت و شهوت. 8. شما به خوبی میدانید که دوستیهای قبل از ازدواج از هر طریقی که باشد اعم از ارتباط حضوری، تلفنی و نامه یا از طریق ایمیل و .. در انتخاب تاثیر می گذارد و چه بسا آن قدر احساسات و عواطف را تحریک کند که عقل، منطق و شرع را تحت الشعاع قرار دهد و انسان نتواند واقعیت ها را خوب ببیند و به نحو صحیح تصمیم بگیرد به عبارت دیگر عشق و علاقه قبل از ازدواج قدرت انتخاب را کاهش می دهد به گونه ای که گاهی اوقات اصلا اراده و اختیار را از انسان سلب می کند. به همین دلیل اسلام سفارش کرده دختران و پسران به صورت مخفیانه با یکدیگر دوست نشوند یعنی بدون اطلاع خانواده و بدون مجوز شرعی ارتباط با یکدیگر برقرار نکنند. زیرا این ارتباطات آتش شهوت و نیازهای جنسی را بشدت تحریک می کند و عواقب خطرناکی برای آنها می تواند داشته باشد. 9. اگر این فردی که با شما ارتباط برقرار کرده واقعا شما را به عنوان همسر می خواهد، راه صحیح و شرعی آن اینست که خودش یا والدینش با خانواده شما تماس بگیرند(یا فرد قابل اطمینانی نقش واسطه را اجرا کند) و در صورت اجازه والدین شما به صورت رسمی از شما خواستگاری کند. 10. گر چه سوء ظن به دیگران خوب نیست اما در یکی از جاهایی که انسان باید خیلی خوش گمان نباشد و احتمالات دیگر را نیز برای خود مطرح کند. همین جاهاست که چه بسا زبان چرب و نرم و بسیار مودبانه افراد در این گونه موارد فریبی بیش نباشد و در واقع برای بدام انداختن صید و طعمه باشد. حداقل شما باید این احتمال را بدهید و براحتی دل نبندید و قول و قراری هم با هم نگذارید. علاوه بر اینکه با توجه به این تقاضایی که از شما داشته، خوب دقت کنید که به چه دلیل است؟ ما که دلیل موجهی نمیتوانیم برای این تقاضا پیدا کنیم و اینکه فرموده این رابطه عشق و علاقه را بیشتر میکند، همان طور که خودتان هم معتقدید، باید بگوییم کاملا برعکس! آن رابطهای که عشق و علاقه را زیاد میکند مربوط به بعد از ازدواج است. رابطه قبل از ازدواج نه تنها این اثر را نخواهد داشت بلکه در صورتی که این رابطه به ازدواج هم بینجامد موجب بدبینی، تنفر و جدایی و طلاق میشود، آمار و تحقیقات علمی هم این مطلب را تایید میکند. 11. از لحاظ روان شناسی یکی از علل ایجاد افسردگی، شکل گیری دلبستگی های بیجا بین افراد و سپس گسسته شدن این دلبستگی است. همان طور که خودتان فرمودید و با توجه به حرف ایشان، به نظر میرسد باید خیلی حواستان جمع باشد؛ آیا واقعا قصدش ازدواج است؟یا فقط خدای نکرده قصد دوستی و رابطه و کامجویی از شما را دارد، اگر قصدش ازدواج است که باید از طریق خانواده خود و خانواده شما اقدام کند و دیدار یا رابطه شما قبل از خواستگاری رسمی معنایی ندارد و اگر قصد دیگری دارد که تکلیف مشخص است .. راجع به بعد از آن هیچ فکر کردید؟.. 12. یکی از آثار چنین روابطی؛ عدم رضایت نسبت به همسر خود در آینده است، اگر میخواهید از زندگی و همسر آینده خود احساس رضایت کنید به کلی قبل از ازدواج با هیچ نامحرمی رابطه برقرار نکنید. به این نکته هم توجه داشته باشید که شما هیچ وظیفهای برای اصلاح نظر ایشان ندارید پس با قطع رابطه خودتان را از جولانگاه شیطان نجات بدهید. 13. برای بدست آوردن شیرینی و لذت یک عمر زندگی پاک و زیبا با همسر آینده میارزد که خود را تا فرا رسیدن موسم ازدواج از گناه جنسی(به هر اندازهای که باشد) دور نگه داریم. 14. همواره از خداوند بخواهید که آنچه موجب خوشبختی و سعادت شماست نصیب و روزی شما کند و آنچه که خداوند برای شما مقدر فرمود به آن راضی باشید که سعادت شما در همان نهفته است و خیر و صلاح شما در آن قرار دارد. زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد از خداوند متعال برای شما آرزوی خوشبختی و سعادت در هر دو سرا را مسئلت میکنیم. در صورت باقی ماندن سوال یا ابهام، باز هم با ما مکاتبه کنید. در پایان توجه شما را به روایتی زیبا از امام صادق جلب می کنیم؛ ایشان فرمودند:(زن عارفه(فهمیده و فرزانه) باید در کنار مرد عارف(فهمیده و اهل معرفت) قرار گیرد نه غیر آن) نویسنده:سید عباس ساطوریان
مدت کوتاهی است که با پسری آشنا شده ام که به قول خودش به ازدواج فکر می کند(حدودا 1ماه)راجع به این موضوع با مادرم هم صحبت کردم و شرایط را برایش بازکو کردم؛ ایشان پسر نسبتا با ایمان و نمازخوانی هم هستند؛ اما از من تقاضای رابطه جنسی در دوران اشنایی را داشتند؛من هم به خاطر مشاوره و کمک کرفتن به ایشان گفتم چند ماه دیکر؛ البته من به هیج وجه چنین ارتباطی را برقرار نخواهم کرد؛ فقط می خواهم بدانم جه طور باید ایشان را قانع کنم که تا بعد از محرم شدن رابطه ای نداشته باشیم؛ لازم به ذکر است از جمله افرادی است که بسیار مطالعه دارد و هر ماه سعی میکند به یک روان شناس مراجعه کند برای یادگیری نحوه رفتار با من یا سایر افراد؛ اعتقاد او بر این است که این رابطه عشق و علاقه و وابستکی را بیشتر می کند؛ اما باید قانع شود که این علاقه بعد از ازدواج باید تشدید شود؛خواهشا من را راهنمایی کنید.
مدت کوتاهی است که با پسری آشنا شده ام که به قول خودش به ازدواج فکر می کند(حدودا 1ماه)راجع به این موضوع با مادرم هم صحبت کردم و شرایط را برایش بازکو کردم؛ ایشان پسر نسبتا با ایمان و نمازخوانی هم هستند؛ اما از من تقاضای رابطه جنسی در دوران اشنایی را داشتند؛من هم به خاطر مشاوره و کمک کرفتن به ایشان گفتم چند ماه دیکر؛ البته من به هیج وجه چنین ارتباطی را برقرار نخواهم کرد؛ فقط می خواهم بدانم جه طور باید ایشان را قانع کنم که تا بعد از محرم شدن رابطه ای نداشته باشیم؛ لازم به ذکر است از جمله افرادی است که بسیار مطالعه دارد و هر ماه سعی میکند به یک روان شناس مراجعه کند برای یادگیری نحوه رفتار با من یا سایر افراد؛ اعتقاد او بر این است که این رابطه عشق و علاقه و وابستکی را بیشتر می کند؛ اما باید قانع شود که این علاقه بعد از ازدواج باید تشدید شود؛خواهشا من را راهنمایی کنید.
گفتی که ترا شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل کانچه دلش میخوانند
یک قطره خونست و هزار اندیشه
خواهر گرامی از حسن اعتماد شما به این مجموعه و اینکه چنین مساله مهمی از زندگیتان را صادقانه با ما در میان گذاردید، خدا را شاکریم و سعی می کنیم با راهکارهای ارسالی، شما را در عبور از این مشغله ذهنی یاری دهیم. گرچه در مورد سوال شما برای ما ابهاماتی وجود دارد مثلا اینکه آیا پدر شما هم از این موضوع باخبرند؟ آیا خانواده ایشان از این رابطه باخبرند؟ با این ازدواج موافقند؟آیا شما این رابطه را به نفع خود میدانید؟ شرایط ازدواج شما چگونه است؟ آیا این پسر تمام ملاکهای مهم در باب انتخاب همسر را به نظر شما دارند؟ به فرض اینکه این پسر به خواستگاری شما بیاید آیا فکر میکنید پدر و مادر شما با ازدواج شما موافقت کنند؟و ... اما با توجه به سوال شما و برداشتی که ما داریم، نکاتی را خدمت شما تقدیم میکنیم؛
دانشجوی محترم، بی شک هیچ شالودهای مقدستر از شالوده بنای رفیع ازدواج نیست. رسول خدا (ص) فرمود: ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج.( هیچ بنایی در اسلام محبوبتر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است). وسایل الشیعه، ج 14/3
توجه داشته باشید که برای ازدواج باید مجموع شرایط خود را بنگرید و با توجه به جمیع جهات تصمیم بگیرید؛ لذا:
1. همان طور که می دانید ازدواج یکی از مهم ترین حوادث و رویدادهای زندگی است و نقش مهمی در سرنوشت، سعادت و خوشبختی انسان دارد، مضافاَ بر این که اگر به نحو صحیح انجام پذیرد، بسیاری از نیازهای انسان اعم از عاطفی و جنسی را تأمین و باعث آرامش روحی انسان می شود. علاوه بر این که پیوند ازدواج میثاقی است که دامنه آن میتواند تا جهان آخرت گسترده باشد، البته به شرطی که بر اساس دستور خدا و همراه با تفکر و دوراندیشی باشد. پس انتخاب صحیح از شرایط ضروری یک ازدواج موفق است.
2. در آموزههای دین اسلام درباره معیارها و ملاکهای انتخاب همسر با دو گونه ویژگی روبرو هستیم؛ الف) معیارهای درجه اول: ویژگیهای ضروری و حتمی که بدون آنها، زندگی به سر و سامان درستی نمیرسد.
ب) معیارهای درجه دوم: ویژگیهایی که باعث کمال و موفقیت بیشتر در زندگی میشوند؛
از معیارهای درجه اول می توان به دینداری، اخلاق نیکو، تقوا و پرهیزگاری، سلامت جسمانی و روانی، اصالت و شرافت خانوادگی اشاره کرد.
بقیه شرایط جزء معیارهای درجه دوم قرار می گیرند مانند: تناسب در زیبایی، تناسب فرهنگی، فکری، تحصیلی، همتایی جسمانی و جنسی، تناسب سنی، همطرازی خانوادگی، مالی، اجتماعی.
3. در صورت عدم اطلاع پدرتان، هر چه زودتر ایشان را مطلع کنید و از ایشان یا افراد دیگری که به رازداری و تجربه آنها اطمینان دارید، بخواهید تا در مورد این آقا و خانوادهاش تحقیق کنند.
5. با توجه به نتیجه تحقیقات و با مقایسه منطقی آنها با ملاکها، اگر ایشان را همسر مناسبی یافتید، والدین شما به ایشان اجازه خواستگاری رسمی بدهند و بقیه مراحل از این طریق طی شود. اما اگر جواب شما منفی است، پس هیچ دلیل و بهانهای برای ارتباط باقی نخواهد ماند.
ای دوست دل زجفای دشمن درکش
با روی نکو شراب روشن درکش
با اهل هنر گوی گریبان بگشای
وز نااهلان تمام دامن درکش
6. خواهر گرامی، هر گونه ارتباط شما با هم، قبل از خواستگاری رسمی توسط والدین او و با حضور والدین شما، نه تنها از نظر شرعی جایز نیست(چون همه مراجع میفرمایند: سلام کردن، صحبت و نگاه کردن به نامحرم اگر با قصد لذت باشد، اشکال دارد) از نظر عاطفی نیز آسیب زا است زیرا هنوز معلوم نیست که شما با هم ازدواج کنید و ممکن است والدین شما اجازه ندهند که شما با هم ازدواج کنید یا بالعکس.
7. بعد از خواستگاری رسمی هم به همان اندازهای که شرع اجازه داده، دختر و پسر میتوانند فقط برای شناخت بیشتر(در محیط منزل) با نظارت والدین، همدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند البته بدون قصد لذت و شهوت.
8. شما به خوبی میدانید که دوستیهای قبل از ازدواج از هر طریقی که باشد اعم از ارتباط حضوری، تلفنی و نامه یا از طریق ایمیل و .. در انتخاب تاثیر می گذارد و چه بسا آن قدر احساسات و عواطف را تحریک کند که عقل، منطق و شرع را تحت الشعاع قرار دهد و انسان نتواند واقعیت ها را خوب ببیند و به نحو صحیح تصمیم بگیرد به عبارت دیگر عشق و علاقه قبل از ازدواج قدرت انتخاب را کاهش می دهد به گونه ای که گاهی اوقات اصلا اراده و اختیار را از انسان سلب می کند. به همین دلیل اسلام سفارش کرده دختران و پسران به صورت مخفیانه با یکدیگر دوست نشوند یعنی بدون اطلاع خانواده و بدون مجوز شرعی ارتباط با یکدیگر برقرار نکنند. زیرا این ارتباطات آتش شهوت و نیازهای جنسی را بشدت تحریک می کند و عواقب خطرناکی برای آنها می تواند داشته باشد.
9. اگر این فردی که با شما ارتباط برقرار کرده واقعا شما را به عنوان همسر می خواهد، راه صحیح و شرعی آن اینست که خودش یا والدینش با خانواده شما تماس بگیرند(یا فرد قابل اطمینانی نقش واسطه را اجرا کند) و در صورت اجازه والدین شما به صورت رسمی از شما خواستگاری کند.
10. گر چه سوء ظن به دیگران خوب نیست اما در یکی از جاهایی که انسان باید خیلی خوش گمان نباشد و احتمالات دیگر را نیز برای خود مطرح کند. همین جاهاست که چه بسا زبان چرب و نرم و بسیار مودبانه افراد در این گونه موارد فریبی بیش نباشد و در واقع برای بدام انداختن صید و طعمه باشد. حداقل شما باید این احتمال را بدهید و براحتی دل نبندید و قول و قراری هم با هم نگذارید. علاوه بر اینکه با توجه به این تقاضایی که از شما داشته، خوب دقت کنید که به چه دلیل است؟ ما که دلیل موجهی نمیتوانیم برای این تقاضا پیدا کنیم و اینکه فرموده این رابطه عشق و علاقه را بیشتر میکند، همان طور که خودتان هم معتقدید، باید بگوییم کاملا برعکس! آن رابطهای که عشق و علاقه را زیاد میکند مربوط به بعد از ازدواج است. رابطه قبل از ازدواج نه تنها این اثر را نخواهد داشت بلکه در صورتی که این رابطه به ازدواج هم بینجامد موجب بدبینی، تنفر و جدایی و طلاق میشود، آمار و تحقیقات علمی هم این مطلب را تایید میکند.
11. از لحاظ روان شناسی یکی از علل ایجاد افسردگی، شکل گیری دلبستگی های بیجا بین افراد و سپس گسسته شدن این دلبستگی است. همان طور که خودتان فرمودید و با توجه به حرف ایشان، به نظر میرسد باید خیلی حواستان جمع باشد؛ آیا واقعا قصدش ازدواج است؟یا فقط خدای نکرده قصد دوستی و رابطه و کامجویی از شما را دارد، اگر قصدش ازدواج است که باید از طریق خانواده خود و خانواده شما اقدام کند و دیدار یا رابطه شما قبل از خواستگاری رسمی معنایی ندارد و اگر قصد دیگری دارد که تکلیف مشخص است .. راجع به بعد از آن هیچ فکر کردید؟..
12. یکی از آثار چنین روابطی؛ عدم رضایت نسبت به همسر خود در آینده است، اگر میخواهید از زندگی و همسر آینده خود احساس رضایت کنید به کلی قبل از ازدواج با هیچ نامحرمی رابطه برقرار نکنید. به این نکته هم توجه داشته باشید که شما هیچ وظیفهای برای اصلاح نظر ایشان ندارید پس با قطع رابطه خودتان را از جولانگاه شیطان نجات بدهید.
13. برای بدست آوردن شیرینی و لذت یک عمر زندگی پاک و زیبا با همسر آینده میارزد که خود را تا فرا رسیدن موسم ازدواج از گناه جنسی(به هر اندازهای که باشد) دور نگه داریم.
14. همواره از خداوند بخواهید که آنچه موجب خوشبختی و سعادت شماست نصیب و روزی شما کند و آنچه که خداوند برای شما مقدر فرمود به آن راضی باشید که سعادت شما در همان نهفته است و خیر و صلاح شما در آن قرار دارد.
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
از خداوند متعال برای شما آرزوی خوشبختی و سعادت در هر دو سرا را مسئلت میکنیم. در صورت باقی ماندن سوال یا ابهام، باز هم با ما مکاتبه کنید.
در پایان توجه شما را به روایتی زیبا از امام صادق جلب می کنیم؛ ایشان فرمودند:(زن عارفه(فهمیده و فرزانه) باید در کنار مرد عارف(فهمیده و اهل معرفت) قرار گیرد نه غیر آن)
نویسنده:سید عباس ساطوریان
- [سایر] سلام آقای مرادی عزیز . صحبت های شما بسیار آموزنده و دلنشین هست . آگاهی بخشی به اقشار جامعه کار بزرگیه و شما در این امر مهم موفق بودین و از خدا می خوام همیشه به شما سلامتی و شادی عنایت کنه . آقای مرادی من دختر 24 ساله ای هستم در رشته ی علوم تربیتی تحصیل کردم و مطالعات روان شناسی دارم و سعی بر بالا بردن سطح اطلاع و دانش خود دارم . پدر من فرد بدبین و خود رای هست . هیچگاه اجازه ی تصمیم گیری در مسائل مختلف زندگی رو به من ندادند . همیشه من رو از ارتباط با دوستانم و اقوام منع کرده . اجازه ی بیرون رفتن حتی کتابخونه رو به سختی به من می دند . تو خونه چندان رابطه ی صمیمی بین اعضای خانواده نیست . من 5 برادر دارم . مادرم همیشه از طرف پدرم تحقیر شده و در گذشته تمام خاطرات من با کتک های پدرم و دعواهایی به علت مشکلاتی که خانواده ی پدر و مادرم داشتند سرشار هست . پدرم در کودکی من به من تجاوز جنسی داشتند . به هیچ عنوان خواسته های ما براشون اهمیت نداره . خوب من در این شرایط بزرگ شدم و شاید تنها کسی که من رو تربیت کرده خودم بودم و تجربیاتم .در هر صورت زمانیکه من در سن 20 سالگی بودم روحیه ی شکننده ای داشتم . به هیچ عنوان شناختی بر مسئله ی ازدواج و زندگی زناشویی نداشتم . تعدادی خواستگار داشتم . اما پدرم به هیچکدوم رو قبول نکردند و نظر من رو هم نخواستند .حدود 2 سال من خواستگاری نداشتم تا اینکه چندی پیش پسر دایی ام که در ضمن پسر عمه ام هست به خواستگاری من اومدند . این پسر 28 سالشون هست . از نظر ژنتیکی قطعا مشکل وجود داره . ایشون از سربازی به دلیل سابقه ی بیماری روانی ( دو شخصیتی بودن ) معاف شدند. میون خانواده ی من و خانواده ی ایشون سال ها مجادله بوده و هست . من به این آقا جواب رد دادم .چون در این شرایط و ضمن اینکه در مورد مسائل فکری و اعتقادات مذهبی با هم اختلاف داریم و علاوه بر این من هیچ احساس علاقه ای نسبت به ایشون در خودم احساس نکردم به نظرم ازدواج موفقی نخواهد بود . اما پدرم بعد از این که من خواسته شون رو مبنی بر ازدواج با پسر دایی ام رد کردم هر روز به من سرکوفت می زنند که دیگه کسی نمیاد و ... علت اصلی اینکه برای من خواستگار نمیاد عدم معاشرت ما با آشنایان و اقوام هست . اما ایشون این دلیل رو نمی پذیرند و می گند خودت عیب و ایراد داری که کسی نمیاد . متاسفانه وقتی هم صحبت های شما و کارشناسان دیگه رو گوش می دند تنها اون چیزی که دوست دارند رو از صحبت های شما برداشت می کنند و پدر من شخصی نیست که اشتباهاتشون رو بپذیرند و به دیگران حق بدند و اهل گفتگوی منطقی نیستند . از طرفیd من می خوام در جامعه فعال باشم تا حتی اگر ازدواج نکردم روی پای خودم بایستم اما رفتار پدرم و محدودیت هایی که می گذارند باعث شده اعتماد به نفسم در برخورد با افراد جامعه پایین بیاد . با این حال پنهانی و دور از چشم پدرم ( البته مادر و بردارانم اطلاع دارند ) به کارهای مختلفی از جمله کارهای پژوهشی و مدیریت گروهی از دانشجویان برای فعالیت های مختلفی از جمله تشکیل گردهمایی و بازدید از مکان های تاریخی و علمی می پردازم . اما باز هم به خاطر محدودیت هام در بیرون رفتن از خونه تو این فعالیت هام اونطور که در توانم هست نمی تونم فعال باشم . گذشته از این مسائل که برای شما گفتم من در گروه دانشجویی که مدیریت و مسئولیتش رو بر عهده دارم با فردی آشنا شدم که البته بر حسب همکاری در گروه باهم در ارتباط بودیم و هستیم . ایشون فردی پاک دامن ، واقع بین ، متدین و متعهد ، مسئولیت پذیر ، باگذشت هستند . من و ایشون رابطه مون بیشتر از همکاری در گروه شده و به عنوان دو دوست مستقلا با هم در ارتباطیم . ما نسبت به هم شناخت پیدا کردیم تا حدودی در این مدت یک سال هم فکری ، رفتار و روحیه ی سازگار با هم رو در خودمون مشاهده کردیم . من و ایشون به هیچ عنوان علاقه ی شدید به هم نداریم اما همدیگه رو دوست داریم و این علاقه بعد از شناخت بیشتر شکل گرفته . ایشون 1 سال و نیم از من کوچکتر هستند اما فردی باهوش و آگاه و پخته هستند . خانواده ای مذهبی دارند . من و ایشون بعد از 1 سال آشنایی و شناخت 2 ماه پیش در مورد ازدواج با هم صحبت کردیم . من با مادرم صحبت کردم و مادرم نگران این بودند که ایشون چون دانشجو هستند سرمایه ای ندارند برای تشکیل زندگی . اما با توجه به شناختی که من از ایشون دارم ( ایشون مدیر هسته های علمی دانشگاهشون هستند و فعالیت های عمرانی هم داشتند با وجود اینکه سنشون 22 سال بیشتر نیست )و البته 1 سال دیگه فارغ التحصیل می شند مطمئن هستم با کمی قناعت و صبوری و همکاری من( شاغل بودنم)می تونیم زندگی مادی رو پیش ببریم . ایشون هم با مادرشون صحبت کردند . مادر ایشون لیسانس روان شناسی دارند اما با این حال به شدت مذهبی و سنتی فکر می کنند . مادر ایشون از نحوه ی آشنایی ما رضایت ندارند و بسیار با این مسئله که من از ایشون 1 سال و نیم بزرگتر هستم مخالفت می کنند . من و ایشون تصمیم داریم از راه منطقی و گفتگو خانواده ها رو راضی کنیم و عجولانه پیش نریم . با این حال مسئله ی سن من و ایشون بیشترین مشکل رو ایجاد کرده در حالیکه ما چون بر تصمیممون فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که می تونیم زندگی خوب و موفقی در کنار هم داشته باشیم و در طول این یک سال مسئله ی سن تاثیری بر رابطمون نداشته نمی تونیم استدلال مادر و پدرشون رو قبول کنیم با این حال رضایت خانواده ی ایشون شرط هست . حالا من سوالی داشتم خدمتتون ما با به کار بردن چه روش و راهکاری می تونیم ذهنیت خانواده ی ایشون رو نسبت به سن و همچنین نحوه ی آشناییمون که خانواده ی ایشون گمان می کنند دختری که با پسری رابطه ی دوستی داشت دختر پاک و متعهدی نیست ، تغییر بدیم . به هر حال اگر شما من رو راهنمایی کنید بسیار ممنونتون می شم . فقط از شما درخواست می کنم روش درستی رو به ما بگید تا در پیش بگیریم برای کسب حمایت خانواده ها. موفق باشید و در پناه خدا .
- [سایر] سلام حاج آقا من برنامه های شما را به صورت مرتب دنبال میکنم و در حال حاضر شدیدا احتیاج به مشاوره شما دارم .من مدت کوتاهی است که با آقا پسری اشنا شدم که این اشنایی در محل کار من صورت گرفت و این اشنایی منجر به یک دوستی 3 ماهه البته فقط با اطلاع مادرم بوده این آقا به من پیشنهاد ازدواج داده بود به همین علت برای اشنایی بیشتر من حاضر شدم که با این آقا صحبتی چند ماه داشته باشم . الان از این دوستی 3 ماه میگذره که البته این اقا با خانوادشون هم به خواستگاری من آمده اند و تقریبا دیگه خانوادهها از ارتباط ما باهم اطلاع دارند مسئله من اینه که ما از لحاظ مادیات خیلی بالاتر از این خانواده قرار داریم من دختری هستم که در حال حاضر اصلا مشکلی مادی ندارم اما این اقا از لحاظ مادی در حد صفر که سرمایه ایشون در حال حاضر 7 میلیون بیشتر نیست که اونم وام گرفته البته ما از لحاظ فرهنگی یا از لحاظ اخلاقی و مذهبی با هم تفاوت زیادی نداریم حتی با امدن ایشون تو زندگی من باعث شد که من از لحاظ نوع پوشش خیلی خیلی تغییر کنم در صورتی که قبل از امدن این اقا من دختری بودم که هر مدلی که دلم میخواست بیرون میرفتم زیادم اهل نماز نبودم ولی با امدن این اقا تشویقم کرد که نماز بخونم .درکل من از لحاظ اخلاقی هیچ مشکلی با ایشون ندارم تحقیقم که رفتیم جز خوبی چیزی از این خانواده من نشنیدم تنها مسئله که بین ما هست از لحاظ مادیات با توجه به شرایط کنونی جامعه با تورم نمیشه مسائل مادی رو در نظر نگرفت انسانیت و خوبی و معرفت یک طرف قضیست ولی مادیات هم تاثیر به سزایی در شروع یک زندگی میتونه داشته باشه.شایان ذکر است که من دختری 20 ساله هستم و ایشون هم 26 ساله که از لحاظ تحصیلیم هم دارای مدرک لیسانس هستند و من دیپلم .در حال حاضر هم هم من کارمندم و هم این اقا که کارشون حسابرسی است و که ما با هم در ماه برجی 700 هزار تومن دارم .ولی باز هم با این خرجها و قیمتهایی که سر به فلک گذاشته آیا میشه یه زندگی درست کرد؟من 50 درصد به خاطر عشق و علاقه و خصوصیات خوبی که این اقا دارند حاضرم که زنشون بشم 50 درصدم به خاطر پشتیبانی پدرم هست که مطمئنن پشت منو خالی نمیکه اگه بخوام کمک مالیم به من میکنه ولی شاید غرور و شخصیت یک انسانی چنین قضیه رو برندارد من اگه میگم کمک از سر تکبر نمیگم اگه پدرم چیزی میگه یا کمکیم میکنه از سر دلسوزی پدرانه میگه و این نیست که من بخوام به اون احساس ترحم یا اینکه بخوام منتی سرش بزارم باشه این پسر از لحاظ خانواده هیج پشتوانه مالی نداره اینها یک خانوداه ای هستند که فقط از لحاظ فرهنگی و درس پیشرفت کردند و بچه ها هیچ چشم داشتی به کمک پدر و مادر ندارن ولی اگه من میخوام که این اقا را به همسری بپذیرم به کمک پدرم دلخشوم ولی تا الان این مسئله رو به ایشون نگفتم .این خانواده از روزی که به خواستگاری من امدند تا الان ما تا حالا به خونه اینها نرفتیم ولی پدر و مادر منم اصرار دارند که چون شما خودتون با هم اشنا شدید با شناخت بیشتر بشه بد وکه تا دیروز وقتی پدر و مادر من برای تحقیق برن این اقا و مادرشون رو جلوی در ببیند و به منزلشان بروند که طبق گفته های پدر و مادرم میگفتند که احساس خجالت میکردند که بد از برگشت این اقا با تماس گرفت و به خاطر اینکه پدر و مادر من اتفاقی به منزلشون رفتن و اینها وسایلی برای پذیرایی نداشتن کلی عذر خواهی کرد که از لحن صحبتش متوجه شدم که احساس میکرد پدر من با دیدن وضعیت زندگی اینها پشمون بشه در صورتی که خانواده من از این قبیل ادم های ظاهر بین نیستند .با توجه به توضیحات لازم به نظر شما این ازدواج با این فاصله طبقاتی و این خصوصیات اخلاقی مشترک و همچنین اینکه نظر پدر من در مورد این ازدواج 5050است صحیح است یا خیر ؟