دختری بود که من اون رو میخواستم چند وقت با هم فقط تلفنی صحبت کردیم (فقط تلفن و نه زیاد)و داشتیم آماده خواستگاری میشدیم که یک شب بحثمون شد و من حرفی زدم که کمی بد بود و خیلی بعدا پشیمان شدم اون خیلی خانم خوبی هست اما از اون شب بحث دیگه غیبش زد و خبری ازش نشد چجوری میتونم از خدا بخوام که دلش رو نرم کنه تا منو ببخشه و برگرده؟ راه ما از هم دوره برای همین نمیشه رفت و نمیدونم کجا باید پیداش کنم که از دلش در بیارم یک چاره ای برام بگذارید تا بتونم از خدا بخوام راضیش کنه من الان کسی رو جز خدا ندارم و همه امیدم به اونه، در ضمن پدر دختر با این ازدواج مخالف است کمکم کنید.
دختری بود که من اون رو میخواستم چند وقت با هم فقط تلفنی صحبت کردیم (فقط تلفن و نه زیاد)و داشتیم آماده خواستگاری میشدیم که یک شب بحثمون شد و من حرفی زدم که کمی بد بود و خیلی بعدا پشیمان شدم اون خیلی خانم خوبی هست اما از اون شب بحث دیگه غیبش زد و خبری ازش نشد چجوری میتونم از خدا بخوام که دلش رو نرم کنه تا منو ببخشه و برگرده؟ راه ما از هم دوره برای همین نمیشه رفت و نمیدونم کجا باید پیداش کنم که از دلش در بیارم یک چاره ای برام بگذارید تا بتونم از خدا بخوام راضیش کنه من الان کسی رو جز خدا ندارم و همه امیدم به اونه، در ضمن پدر دختر با این ازدواج مخالف است کمکم کنید. سینه مالامال درد است دریغا مرهمی دل زتنهایی بجان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیز رو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل شاه ترکان فارغست از حال ما کو رستمی در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی آدمی در عالم خاکی نمی‌آید بدست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی برادر عزیز، پایبندی به روش منطقی مشورت، نشان از ذهن منطقی شماست. یکی از مهمترین ارکان مشاوره مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید ؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی ،محیطی ،شخصیتی ،جنسیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. شما تنها دلیل را مخالفت پدر دختر بیان کردید و دلایل احتمالی دیگری که شاید وجود داشته باشد و یا موجب شده تا ایشان با این ازدواج مخالفت کنند را مطرح نفرمودید. ممکن است عللی مانند؛ در حال تحصیل بودن دختر، نداشتن شغل و درآمد برای شما و نرفتن به خواستگاری رسمی ... مطرح باشد. گاهی هم اختلاف بین والدین و فرزندان در امر ازدواج، معیار های ازدواج، شخص مورد نظر و ... می باشد. که جهت حل اختلاف در هر کدام از این موارد راهکارهایی وجود دارد. اگر در این موارد به مسئله ای برخورد نموده اید با مکاتبه و مطرح نمودن جزییات می توانید از راهنمایی این مرکز استفاده نمایید. با این حال بر حسب وظیفه با توجه به متن ارسالی شما مطالب زیر تقدیمتان می شود. در مجموع می توانیم خدمت شما جوان عزیز بیان داریم که فقط شما نیستید که با چنین مسأله­ای در ازدواج و خانواده خود مواجهید. بسیاری از هم سن و سالان شما نیز وجود داشته­اند که با شرایط مشابه مواجه بوده ولی توانستند با درایت، چنین مسأله­ای را به درستی حل نمایند. برای این کار همانطور که خود شما به خوبی می دانید شایسته است ابتدا با واقع نگری و به دور از هر گونه مسائل جانبی ، مسأله اصلی خود را شناسایی نموده و توان خود را برای حل آن تجمیع نمایید. در مورد این اتفاق، سوالاتی مطرح است که جواب آنها می تواند در روشن شدن موضوع و نحوه مدیریت آن به شما کمک نماید. 1- شما چه تلاشهایی در اعتماد سازی خانواده خود، مخصوصا پدر و مادرتان، انجام داده اید؟ 2- آیا والدین شما با این ازدواج موافقند؟ 3- دختر چه اقدامی را در این جهت(جلب رضایت پدر و مادرش) انجام داده است؟ 4- اگر شما باشید و عقل فارغ از محبت و عشق آیا جوابی برای مخالفت پدردختر دارید یا نه؟ 5- مخالفت ایشان را بجا و مقتضی اندیشه می دانید و محصول عاقبت اندیشی پیران و تجربه می شمارید یا نه؟ 6- آیا داشتن ارتباط قبلی با دختر را موثر در مخالفت نمی دانید؟ 7- اگر از ابتدا با خانواده خود به خواستگاری رسمی رفته بودید، باز فکر می کنید با مخالفت پدر دختر روبرو می شدید؟ امیدورایم در خلوت و در فضایی آرام به این سوالات برای خود پاسخی مناسب پیدا نمایید و در کنار آن به مطالبی که در ادامه می آید توجه نمایید. نکته1 : مطمئنا شما خوب می‌دانید که ازدواج بزرگ‌ترین و مهم‌ترین حادثه زندگی انسان است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگی مشترک وقتی ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که عقربه روحیه‌ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگی به ضعف و سستی می‌گراید و سرانجام گسسته می‌شود. ما در زندگی خود شاهد پدیده‌های تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانواده‌هاشان را می‌آزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو می‌پاشد. بی‌تردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بی‌اساس عامل اصلی تحقق این پدیده‌ها به شمار می‌آید. نکته 2- به این نکته توجه داشته باشید ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی،روحی، عقلی و جسمی آن خانواده را از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل کرده است .لذا موقعیتهای اجتماعی و شغلی شما، خانواده شما و خانواده دختر می تواند در انتخاب شما و موافقت یا مخالفت والدین پسر و دختر دخیل باشد. نکته 3- همانطور که خودتان می دانید ازدواج بی بهره از سرمایه رضایت والدین در واقع به نوعی ازدواج بی بهره از موفقیت کامل خواهد بود اما آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با ازدواج خاصی باید از آن دست کشید؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنها کوشید(در ادامه راه آن را عرض می کنیم). نکته 4- با خود کمی صادقانه برخورد نماید. در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته‌ی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزه‌ای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی را دارد از جمله اینکه عشق‌های این چنینی که جنبه‌ی احساسی دارد علیرغم اینکه پایدار نیست اما موجب می‌شود که مورد نظر را بخوبی نتوانیم ارزیابی کنیم و جنبه‌های مثبت و منفی او را شناسایی نمائیم چنین عشق‌هایی می‌تواند بطور کلی قدرت انتخاب را از انسان سلب کند. بنابراین علاقه‌های اولیه را باید مهار کرد. اگر بعد از تحقیقات لازم و درست، انسان به این نتیجه رسید که مورد مناسب است آنگاه علاقه‌ها را تقویت کرد ولی اگر مورد مناسب نیست یعنی کفو نیست(در صورت تمایل ملاک های انتخاب همسر از نظر اسلام را در مکاتبات بعدی از ما بخواهید) فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما سایر شرایط ندارد و حتی اعضاء خانواده نیز موافق نیستند، طبیعی است که در این صورت باید آن علاقه‌های خام اولیه را نیز از صفحه‌ی دل زدود زیرا دلیلی ندارد به فردی که همسر آینده ما نیست عشق بورزیم و علاقه‌ی او را در دل خود جای دهیم و دچار مشکلات بعدی شویم. نکته 5- اگر در عمق نهان خانه ی وجدان آنگاه که با خود خلوت می کنید بدون در نظر گرفتن عشق و علاقه به دختر نگاه نمایید و ببینید آیا او مطابق معیارها(معیارهایی که اسلام برای انتخاب همسر بیان کرده) و ملاکهای شما هست؟ و یا اینکه این علاقه، عاملی برای نادیده گرفتن این اصول در انتخاب شده است؟ نکته6- میگن هر کی خربزه می خوره باید پای لرزش هم بنشینه این که راه آنها دور است ... برای جلب رضایت خانواده ها باید از راهکار محبت، اندیشه، عشق ورزی و مصلحت اندیشی خانوادگی استفاده نمایید . نکته 7- همان گونه که خو شما هم فرمودید؛ در راه تحصیل رضایت خانواده دختر مخصوصا پدربزرگوارشان از همکاری و میانجی گری خیراندیشان و فامیلهای نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنها بهره بگیرید و اصرار و سماجت آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نکنید. نکته 8- به نظر می رسد اولین اقدامی که شما با مفروض گرفتن اینکه هنوز آن دختر را بهترین گزینه برای ازدواج طبق ملاک ها می دانید این است که با رضایت والدین خود به خواستگاری رسمی از دختر بروید. نکته 9- رابطه خود را با آن دختر را به هیچ وجه(حتی تلفنی) ادامه ندهید. زیرا برقراری این ارتباط از ابتدا اشتباه بوده و در درگاه خداوند بدین جهت توبه کنید. و در مورد حرفی هم که به ایشان زدید خود شما توبه و استغفار کنید و برای ایشان هم استغفار کنید. نیازی نیست که به ایشان چیزی بگویید. نکته 10- حتی در برخی موارد از گذر زمان به عنوان یک عامل مؤثر و هموار کننده مسیر نیل به هدف، بهره بگیرید. شاید اندکی صبر و حوصله و عجله نکردن در مرحله اول و اثبات توانایی هایتان در درس و کار هم بی تأثیر نباشد. نکته 11- این نکته را هم متذکر می­شوم که معمولا افراد، قبل از ازدواج به نتیجه می­رسند که طرف مقابلشان بهترین مورد روی کره زمین است و فکر می­کنند بهتر از او یافت نمی­شود. اما مدتی بعد از ازدواج حتی اگر زندگی خوب و خوشی با هم داشته باشند، متوجه می­شوند که اینطور نیست که بهتین فرد را تصاحب کرده باشند . می­فهمند طرف مقابلشان هم یکی است مانند دیگران و نقاط مثبت و منفی خود را دارد و امکان داشت که درصورتی که با ایشان ازدواج نمی­کردند، حتی مورد بهتری نصیبشان شود این مطلبی است که خود شما نیز در صورت ازدواج با این فرد یا با هر شخص دیگر حتما متوجه آن خواهید شد و این داستان تکراری را تجربه خواهید کرد. نکته 12- لازم به یادآوری است که اگر آنها علی رغم سعی و تلاش شما رضایت ندادند به مصلحت شماست که از این ازدواج دست بکشید(چون تجربه و تحقیقات زیادی نشان داده اند که رابطه قبل از ازدواج مشکل ساز خواهند شد). نکته13- در پایان از شما جوان عزیز می خواهیم که خالصانه به درگاه خداوند روی آورید و از خدای عالم و قادر و حکیم بخواهید که اگر ازدواج با این دختر به خیر و صلاح شماست، خود خداوند با عنایتش زمینه های شکل گرفتن این ازدواج را فراهم کند و اگر صلاح و خیر شما در این ازدواج نیست، بهتر از آن را که مورد رضای خداست بزودی نصیبتان کند انشاالله. ما برای شما جوان عزیز و دیگر جوانانی که قصد ازدواج دارند آرزوی زندگی سرشار از موفقیت و سعادت از خداوند متعال داریم. اگر در این زمینه سوال یا ابهامی داشتید خوشحال می شویم که با ما در میان بگذارید. نویسنده:سید عباس ساطوریان
عنوان سوال:

دختری بود که من اون رو میخواستم چند وقت با هم فقط تلفنی صحبت کردیم (فقط تلفن و نه زیاد)و داشتیم آماده خواستگاری میشدیم که یک شب بحثمون شد و من حرفی زدم که کمی بد بود و خیلی بعدا پشیمان شدم اون خیلی خانم خوبی هست اما از اون شب بحث دیگه غیبش زد و خبری ازش نشد چجوری میتونم از خدا بخوام که دلش رو نرم کنه تا منو ببخشه و برگرده؟ راه ما از هم دوره برای همین نمیشه رفت و نمیدونم کجا باید پیداش کنم که از دلش در بیارم یک چاره ای برام بگذارید تا بتونم از خدا بخوام راضیش کنه من الان کسی رو جز خدا ندارم و همه امیدم به اونه، در ضمن پدر دختر با این ازدواج مخالف است کمکم کنید.


پاسخ:

دختری بود که من اون رو میخواستم چند وقت با هم فقط تلفنی صحبت کردیم (فقط تلفن و نه زیاد)و داشتیم آماده خواستگاری میشدیم که یک شب بحثمون شد و من حرفی زدم که کمی بد بود و خیلی بعدا پشیمان شدم اون خیلی خانم خوبی هست اما از اون شب بحث دیگه غیبش زد و خبری ازش نشد چجوری میتونم از خدا بخوام که دلش رو نرم کنه تا منو ببخشه و برگرده؟ راه ما از هم دوره برای همین نمیشه رفت و نمیدونم کجا باید پیداش کنم که از دلش در بیارم یک چاره ای برام بگذارید تا بتونم از خدا بخوام راضیش کنه من الان کسی رو جز خدا ندارم و همه امیدم به اونه، در ضمن پدر دختر با این ازدواج مخالف است کمکم کنید.

سینه مالامال درد است دریغا مرهمی
دل زتنهایی بجان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیز رو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغست از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
برادر عزیز، پایبندی به روش منطقی مشورت، نشان از ذهن منطقی شماست. یکی از مهمترین ارکان مشاوره مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید ؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی ،محیطی ،شخصیتی ،جنسیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. شما تنها دلیل را مخالفت پدر دختر بیان کردید و دلایل احتمالی دیگری که شاید وجود داشته باشد و یا موجب شده تا ایشان با این ازدواج مخالفت کنند را مطرح نفرمودید. ممکن است عللی مانند؛ در حال تحصیل بودن دختر، نداشتن شغل و درآمد برای شما و نرفتن به خواستگاری رسمی ... مطرح باشد. گاهی هم اختلاف بین والدین و فرزندان در امر ازدواج، معیار های ازدواج، شخص مورد نظر و ... می باشد. که جهت حل اختلاف در هر کدام از این موارد راهکارهایی وجود دارد. اگر در این موارد به مسئله ای برخورد نموده اید با مکاتبه و مطرح نمودن جزییات می توانید از راهنمایی این مرکز استفاده نمایید. با این حال بر حسب وظیفه با توجه به متن ارسالی شما مطالب زیر تقدیمتان می شود.
در مجموع می توانیم خدمت شما جوان عزیز بیان داریم که فقط شما نیستید که با چنین مسأله­ای در ازدواج و خانواده خود مواجهید. بسیاری از هم سن و سالان شما نیز وجود داشته­اند که با شرایط مشابه مواجه بوده ولی توانستند با درایت، چنین مسأله­ای را به درستی حل نمایند. برای این کار همانطور که خود شما به خوبی می دانید شایسته است ابتدا با واقع نگری و به دور از هر گونه مسائل جانبی ، مسأله اصلی خود را شناسایی نموده و توان خود را برای حل آن تجمیع نمایید. در مورد این اتفاق، سوالاتی مطرح است که جواب آنها می تواند در روشن شدن موضوع و نحوه مدیریت آن به شما کمک نماید.
1- شما چه تلاشهایی در اعتماد سازی خانواده خود، مخصوصا پدر و مادرتان، انجام داده اید؟
2- آیا والدین شما با این ازدواج موافقند؟
3- دختر چه اقدامی را در این جهت(جلب رضایت پدر و مادرش) انجام داده است؟
4- اگر شما باشید و عقل فارغ از محبت و عشق آیا جوابی برای مخالفت پدردختر دارید یا نه؟
5- مخالفت ایشان را بجا و مقتضی اندیشه می دانید و محصول عاقبت اندیشی پیران و تجربه می شمارید یا نه؟
6- آیا داشتن ارتباط قبلی با دختر را موثر در مخالفت نمی دانید؟
7- اگر از ابتدا با خانواده خود به خواستگاری رسمی رفته بودید، باز فکر می کنید با مخالفت پدر دختر روبرو می شدید؟
امیدورایم در خلوت و در فضایی آرام به این سوالات برای خود پاسخی مناسب پیدا نمایید و در کنار آن به مطالبی که در ادامه می آید توجه نمایید.
نکته1 : مطمئنا شما خوب می‌دانید که ازدواج بزرگ‌ترین و مهم‌ترین حادثه زندگی انسان است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگی مشترک وقتی ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که عقربه روحیه‌ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگی به ضعف و سستی می‌گراید و سرانجام گسسته می‌شود. ما در زندگی خود شاهد پدیده‌های تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانواده‌هاشان را می‌آزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو می‌پاشد. بی‌تردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بی‌اساس عامل اصلی تحقق این پدیده‌ها به شمار می‌آید.
نکته 2- به این نکته توجه داشته باشید ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی،روحی، عقلی و جسمی آن خانواده را از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل کرده است .لذا موقعیتهای اجتماعی و شغلی شما، خانواده شما و خانواده دختر می تواند در انتخاب شما و موافقت یا مخالفت والدین پسر و دختر دخیل باشد.
نکته 3- همانطور که خودتان می دانید ازدواج بی بهره از سرمایه رضایت والدین در واقع به نوعی ازدواج بی بهره از موفقیت کامل خواهد بود اما آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با ازدواج خاصی باید از آن دست کشید؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنها کوشید(در ادامه راه آن را عرض می کنیم).
نکته 4- با خود کمی صادقانه برخورد نماید. در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته‌ی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزه‌ای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی را دارد از جمله اینکه عشق‌های این چنینی که جنبه‌ی احساسی دارد علیرغم اینکه پایدار نیست اما موجب می‌شود که مورد نظر را بخوبی نتوانیم ارزیابی کنیم و جنبه‌های مثبت و منفی او را شناسایی نمائیم چنین عشق‌هایی می‌تواند بطور کلی قدرت انتخاب را از انسان سلب کند. بنابراین علاقه‌های اولیه را باید مهار کرد. اگر بعد از تحقیقات لازم و درست، انسان به این نتیجه رسید که مورد مناسب است آنگاه علاقه‌ها را تقویت کرد ولی اگر مورد مناسب نیست یعنی کفو نیست(در صورت تمایل ملاک های انتخاب همسر از نظر اسلام را در مکاتبات بعدی از ما بخواهید) فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما سایر شرایط ندارد و حتی اعضاء خانواده نیز موافق نیستند، طبیعی است که در این صورت باید آن علاقه‌های خام اولیه را نیز از صفحه‌ی دل زدود زیرا دلیلی ندارد به فردی که همسر آینده ما نیست عشق بورزیم و علاقه‌ی او را در دل خود جای دهیم و دچار مشکلات بعدی شویم.
نکته 5- اگر در عمق نهان خانه ی وجدان آنگاه که با خود خلوت می کنید بدون در نظر گرفتن عشق و علاقه به دختر نگاه نمایید و ببینید آیا او مطابق معیارها(معیارهایی که اسلام برای انتخاب همسر بیان کرده) و ملاکهای شما هست؟ و یا اینکه این علاقه، عاملی برای نادیده گرفتن این اصول در انتخاب شده است؟
نکته6- میگن هر کی خربزه می خوره باید پای لرزش هم بنشینه این که راه آنها دور است ...
برای جلب رضایت خانواده ها باید از راهکار محبت، اندیشه، عشق ورزی و مصلحت اندیشی خانوادگی استفاده نمایید .
نکته 7- همان گونه که خو شما هم فرمودید؛ در راه تحصیل رضایت خانواده دختر مخصوصا پدربزرگوارشان از همکاری و میانجی گری خیراندیشان و فامیلهای نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنها بهره بگیرید و اصرار و سماجت آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نکنید.
نکته 8- به نظر می رسد اولین اقدامی که شما با مفروض گرفتن اینکه هنوز آن دختر را بهترین گزینه برای ازدواج طبق ملاک ها می دانید این است که با رضایت والدین خود به خواستگاری رسمی از دختر بروید.
نکته 9- رابطه خود را با آن دختر را به هیچ وجه(حتی تلفنی) ادامه ندهید. زیرا برقراری این ارتباط از ابتدا اشتباه بوده و در درگاه خداوند بدین جهت توبه کنید. و در مورد حرفی هم که به ایشان زدید خود شما توبه و استغفار کنید و برای ایشان هم استغفار کنید. نیازی نیست که به ایشان چیزی بگویید.
نکته 10- حتی در برخی موارد از گذر زمان به عنوان یک عامل مؤثر و هموار کننده مسیر نیل به هدف، بهره بگیرید. شاید اندکی صبر و حوصله و عجله نکردن در مرحله اول و اثبات توانایی هایتان در درس و کار هم بی تأثیر نباشد.
نکته 11- این نکته را هم متذکر می­شوم که معمولا افراد، قبل از ازدواج به نتیجه می­رسند که طرف مقابلشان بهترین مورد روی کره زمین است و فکر می­کنند بهتر از او یافت نمی­شود. اما مدتی بعد از ازدواج حتی اگر زندگی خوب و خوشی با هم داشته باشند، متوجه می­شوند که اینطور نیست که بهتین فرد را تصاحب کرده باشند . می­فهمند طرف مقابلشان هم یکی است مانند دیگران و نقاط مثبت و منفی خود را دارد و امکان داشت که درصورتی که با ایشان ازدواج نمی­کردند، حتی مورد بهتری نصیبشان شود این مطلبی است که خود شما نیز در صورت ازدواج با این فرد یا با هر شخص دیگر حتما متوجه آن خواهید شد و این داستان تکراری را تجربه خواهید کرد.
نکته 12- لازم به یادآوری است که اگر آنها علی رغم سعی و تلاش شما رضایت ندادند به مصلحت شماست که از این ازدواج دست بکشید(چون تجربه و تحقیقات زیادی نشان داده اند که رابطه قبل از ازدواج مشکل ساز خواهند شد).
نکته13- در پایان از شما جوان عزیز می خواهیم که خالصانه به درگاه خداوند روی آورید و از خدای عالم و قادر و حکیم بخواهید که اگر ازدواج با این دختر به خیر و صلاح شماست، خود خداوند با عنایتش زمینه های شکل گرفتن این ازدواج را فراهم کند و اگر صلاح و خیر شما در این ازدواج نیست، بهتر از آن را که مورد رضای خداست بزودی نصیبتان کند انشاالله.
ما برای شما جوان عزیز و دیگر جوانانی که قصد ازدواج دارند آرزوی زندگی سرشار از موفقیت و سعادت از خداوند متعال داریم. اگر در این زمینه سوال یا ابهامی داشتید خوشحال می شویم که با ما در میان بگذارید.
نویسنده:سید عباس ساطوریان





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین