به نام خدا با درود میخواستم بدانم قلب آدم چگونه مسؤول است یعنی نباید جز یاد خدا در آن باشد یا حتی نباید فکری درباره ی غیر خدا کرد میخواستم بدانم کسی از علما به آن پاسخ همه گیری داده. و پرسش دومم با عرض پوزش اینست که چرا برخی زن ها درباره رابطه جنسی از خود بی میلی نشان میدهند و گویا برای خوشحال کردن همسرشان تن به این رابطه می دهند و گاهی از روی اجبار و حتی بعضی از زنان ،مردان را تنها بصورت کسانی که فقط غریزه جنسی دارند نگاه میکنند و باعث شگفتی است که عمری هم با بردباری در کنار چنین مردانی زندگی میکنند میخواستم بدانم مگر آنها میل جنسی ندارند؟ با سپاس فراوان
به نام خدا با درود میخواستم بدانم قلب آدم چگونه مسؤول است یعنی نباید جز یاد خدا در آن باشد یا حتی نباید فکری درباره ی غیر خدا کرد میخواستم بدانم کسی از علما به آن پاسخ همه گیری داده. و پرسش دومم با عرض پوزش اینست که چرا برخی زن ها درباره رابطه جنسی از خود بی میلی نشان میدهند و گویا برای خوشحال کردن همسرشان تن به این رابطه می دهند و گاهی از روی اجبار و حتی بعضی از زنان ،مردان را تنها بصورت کسانی که فقط غریزه جنسی دارند نگاه میکنند و باعث شگفتی است که عمری هم با بردباری در کنار چنین مردانی زندگی میکنند میخواستم بدانم مگر آنها میل جنسی ندارند؟ با سپاس فراوان پرسشگر گرامی از اینکه به ما اعتماد کرده و سوالتان را با ما درمیان گذاشته اید از شما متشکریم. در ابتدا از تاخیر پیش آمده در پاسخگویی پوزش می خواهیم. هرچند دانستن سن، جنس، تحصیلات و جزییات دیگری در ارایه راهنمایی و مشاوره بهتر نقش دارند اما با توجه به کلی بودن سوال مطالب زیر تقدیمتان میشود. دوست گرامی در رابطه با بخش اول پرسش شما گفتنی است: شاید منظور شما این جمله باشد که گفته‌اند: (القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیرالله) در این صورت باید گفت این جمله به معنای آن نیست که هیچ کس و هیچ چیز دیگر غیر خدا را دوست نداشته باشیم و به آن فکر نکنیم. بلکه حقیقت این سخن گرانمایه آن است که قلب انسان مومن و موحد حقیقی کانون عشق به خداست و از همین رو مرکز عواطف او را خدا تشکیل می‌دهد و علایق او موحدانه و خدا محور می‌شود. نتیجه آن این است که حب و بغض او در هر چیز در راستای حب و بغض الهی قرار می‌گیرد. پس هر چه و هر که را خدا دوست دارد می‌پسندد. مثلا پدر و مادر را دوست دارد برای خدا، به استاد خویش احترام می‌گذارد زیرا دستور خداست و... و از آنچه خداوند بیزار است دوری می‌گزیند و آنها را دشمن می‌دارد فلذا هیچگاه با مومنین کینه ورزی و با دشمنان دین عشق ورزی نمی‌کند.اما در مورد بخش دوم سوال شما: بدون شک میل و غریزه جنسی از جمله امیالی است که خداوند در وجود هر انسانی چه زن و چه مرد قرار داده است. این میل در هر دو جنس برای تسکین احساسات شهوانی و لذت بردن از یکی از نعمتهای خدادادی است. ولی در نوع و چگونگی رسیدن به این لذت در مرد و زن تفاوتهایی وجود دارد . در مرد میل جنسی اغلب ساده و با هدف مشخصی است اما در زنان این حس ترکیبی است از نوع دوستی - محبت - فداکاری - خانواده دوستی . میل جنسی در پسران زودتر از دختران شروع می شود و تا آخر عمر بتدریج با بالارفتن سن کم می شود ولی کاملا از بین نمی رود . اما میل جنسی در دختران با ازدواج و تجربه جنسی کمال و نمو و رشد پیدا می کند و هر چه به اوج لذت برسد این حس قویتر و لذتی که زن از این عمل می برد عمیقتر و بهتر می شود ، به شرطی که شریک جنسی او قادر باشد تا این حس را به نحو شایسته ای رشد و نمو بدهد و در مسیر سالم از آن بهره برده و در ضمن به زن لذت برساند . میل جنسی مردها بیشتر از زنان است و زودتر از زنان تحریک جنسی می شوند ولی تحریک جنسی در زنان نیاز به مراحل پیچیده تری دارد . در حقیقت میل جنسی در زن تناوبیست و بر اثر تحریک و تمرین و معاشقه با همسر بیشتر شده و قاعده و نظم بیشتری پیدا می کند . اختلاف دیگر میل جنسی در زنان و مردان به نوع محرکها مربوط است که مردها بیشتر به محرکهای روحی و بصری حساسند ولی زنها عمدتا به تحریکهای عملی و ناز و نوازش همسر - معاشقه و تحریک دستگاه تناسلی- بیشتر جواب می دهند. به این خاطر است که اکثر زنها برای رسیدن به یک لذت مناسب از این حس، بیشتر به جنبه عاطفی و تحریکات فیزیکی و معاشقه های طولانی علاقمندند ، در حالیکه مردان بیشتر به شروع عمل جنسی با رویاپردازی و به پایان رساندن آن با انزال علاقه زیادی دارند که این تناقض در خیلی حالات باعث عدم ارضا کامل زن و کم کم خودداری او از اعمال متناوب و بتدریج حالت وطیفه ای و زورکی به خود می گیرد که با تداوم این حالت و عدم به اوج رسیدن لذت در زن حالتهای مختلفی با درجات متفاوتی از سرد مزاجی در زن ایجاد می گردد که بتدریج روی روابط عاطفی و جنسی و روحی زوجین اثرات سوء می گذارد . پس در یک عمل جنسی مناسب باید زوجین به فکر هم و به اوج لذت رساندن هم باشند و هم به فکر خود و لذت بردن از این موهبت خدادادی . اما گاه متاسفانه به خاطر کم توجهی و کم بودن اطلاعات زوجین در این مورد همانطور که گفته شد کم کم این عمل حالت وظیفه به خود می گیرد و زنان گمان می کنند سهم آنها در این مورد فقط اطاعت از همسر و ارضای او می باشد. تنها راه برای پیشگیری از این حالت بالا بردن اطلاعات زوجین و تبدیل این رابطه به یک رابطه دوطرفه است. نویسنده:فاطمه سادات حسین پور
عنوان سوال:

به نام خدا با درود میخواستم بدانم قلب آدم چگونه مسؤول است یعنی نباید جز یاد خدا در آن باشد یا حتی نباید فکری درباره ی غیر خدا کرد میخواستم بدانم کسی از علما به آن پاسخ همه گیری داده. و پرسش دومم با عرض پوزش اینست که چرا برخی زن ها درباره رابطه جنسی از خود بی میلی نشان میدهند و گویا برای خوشحال کردن همسرشان تن به این رابطه می دهند و گاهی از روی اجبار و حتی بعضی از زنان ،مردان را تنها بصورت کسانی که فقط غریزه جنسی دارند نگاه میکنند و باعث شگفتی است که عمری هم با بردباری در کنار چنین مردانی زندگی میکنند میخواستم بدانم مگر آنها میل جنسی ندارند؟ با سپاس فراوان


پاسخ:

به نام خدا با درود میخواستم بدانم قلب آدم چگونه مسؤول است یعنی نباید جز یاد خدا در آن باشد یا حتی نباید فکری درباره ی غیر خدا کرد میخواستم بدانم کسی از علما به آن پاسخ همه گیری داده. و پرسش دومم با عرض پوزش اینست که چرا برخی زن ها درباره رابطه جنسی از خود بی میلی نشان میدهند و گویا برای خوشحال کردن همسرشان تن به این رابطه می دهند و گاهی از روی اجبار و حتی بعضی از زنان ،مردان را تنها بصورت کسانی که فقط غریزه جنسی دارند نگاه میکنند و باعث شگفتی است که عمری هم با بردباری در کنار چنین مردانی زندگی میکنند میخواستم بدانم مگر آنها میل جنسی ندارند؟ با سپاس فراوان

پرسشگر گرامی از اینکه به ما اعتماد کرده و سوالتان را با ما درمیان گذاشته اید از شما متشکریم. در ابتدا از تاخیر پیش آمده در پاسخگویی پوزش می خواهیم.
هرچند دانستن سن، جنس، تحصیلات و جزییات دیگری در ارایه راهنمایی و مشاوره بهتر نقش دارند اما با توجه به کلی بودن سوال مطالب زیر تقدیمتان میشود.
دوست گرامی در رابطه با بخش اول پرسش شما گفتنی است: شاید منظور شما این جمله باشد که گفته‌اند: (القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیرالله) در این صورت باید گفت این جمله به معنای آن نیست که هیچ کس و هیچ چیز دیگر غیر خدا را دوست نداشته باشیم و به آن فکر نکنیم. بلکه حقیقت این سخن گرانمایه آن است که قلب انسان مومن و موحد حقیقی کانون عشق به خداست و از همین رو مرکز عواطف او را خدا تشکیل می‌دهد و علایق او موحدانه و خدا محور می‌شود. نتیجه آن این است که حب و بغض او در هر چیز در راستای حب و بغض الهی قرار می‌گیرد. پس هر چه و هر که را خدا دوست دارد می‌پسندد. مثلا پدر و مادر را دوست دارد برای خدا، به استاد خویش احترام می‌گذارد زیرا دستور خداست و... و از آنچه خداوند بیزار است دوری می‌گزیند و آنها را دشمن می‌دارد فلذا هیچگاه با مومنین کینه ورزی و با دشمنان دین عشق ورزی نمی‌کند.اما در مورد بخش دوم سوال شما: بدون شک میل و غریزه جنسی از جمله امیالی است که خداوند در وجود هر انسانی چه زن و چه مرد قرار داده است. این میل در هر دو جنس برای تسکین احساسات شهوانی و لذت بردن از یکی از نعمتهای خدادادی است. ولی در نوع و چگونگی رسیدن به این لذت در مرد و زن تفاوتهایی وجود دارد . در مرد میل جنسی اغلب ساده و با هدف مشخصی است اما در زنان این حس ترکیبی است از نوع دوستی - محبت - فداکاری - خانواده دوستی .
میل جنسی در پسران زودتر از دختران شروع می شود و تا آخر عمر بتدریج با بالارفتن سن کم می شود ولی کاملا از بین نمی رود . اما میل جنسی در دختران با ازدواج و تجربه جنسی کمال و نمو و رشد پیدا می کند و هر چه به اوج لذت برسد این حس قویتر و لذتی که زن از این عمل می برد عمیقتر و بهتر می شود ، به شرطی که شریک جنسی او قادر باشد تا این حس را به نحو شایسته ای رشد و نمو بدهد و در مسیر سالم از آن بهره برده و در ضمن به زن لذت برساند .
میل جنسی مردها بیشتر از زنان است و زودتر از زنان تحریک جنسی می شوند ولی تحریک جنسی در زنان نیاز به مراحل پیچیده تری دارد . در حقیقت میل جنسی در زن تناوبیست و بر اثر تحریک و تمرین و معاشقه با همسر بیشتر شده و قاعده و نظم بیشتری پیدا می کند .
اختلاف دیگر میل جنسی در زنان و مردان به نوع محرکها مربوط است که مردها بیشتر به محرکهای روحی و بصری حساسند ولی زنها عمدتا به تحریکهای عملی و ناز و نوازش همسر - معاشقه و تحریک دستگاه تناسلی- بیشتر جواب می دهند. به این خاطر است که اکثر زنها برای رسیدن به یک لذت مناسب از این حس، بیشتر به جنبه عاطفی و تحریکات فیزیکی و معاشقه های طولانی علاقمندند ، در حالیکه مردان بیشتر به شروع عمل جنسی با رویاپردازی و به پایان رساندن آن با انزال علاقه زیادی دارند که این تناقض در خیلی حالات باعث عدم ارضا کامل زن و کم کم خودداری او از اعمال متناوب و بتدریج حالت وطیفه ای و زورکی به خود می گیرد که با تداوم این حالت و عدم به اوج رسیدن لذت در زن حالتهای مختلفی با درجات متفاوتی از سرد مزاجی در زن ایجاد می گردد که بتدریج روی روابط عاطفی و جنسی و روحی زوجین اثرات سوء می گذارد .
پس در یک عمل جنسی مناسب باید زوجین به فکر هم و به اوج لذت رساندن هم باشند و هم به فکر خود و لذت بردن از این موهبت خدادادی .
اما گاه متاسفانه به خاطر کم توجهی و کم بودن اطلاعات زوجین در این مورد همانطور که گفته شد کم کم این عمل حالت وظیفه به خود می گیرد و زنان گمان می کنند سهم آنها در این مورد فقط اطاعت از همسر و ارضای او می باشد. تنها راه برای پیشگیری از این حالت بالا بردن اطلاعات زوجین و تبدیل این رابطه به یک رابطه دوطرفه است.
نویسنده:فاطمه سادات حسین پور





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین