یه مسئله هست که میخوام با کمک شما حل کنم ... من 22 سالم دارم وتا الان به هر چی خواستم رسیدم( ... ورود به دانشگاه تیپ یک، اعزام به حج از طریق دانشگاه، معافیت از خدمت سربازی، متأهل ، بلا فاصله بعداز فارغ التحصیلی مشغول به کار شدم، ظاهر زیبایی هم دارم ...) ولی با این وجود اصلا از خودم واین وضع راضی نیستم....یا بهتره بگم از زندگی زیاد لذت نمی برم ... پر توقع هستم...در حالی که خودم کامل نیستم دوست دارم نامزدم بی عیب و کامل جلوم ظاهر بشه،وهمین امر باعث شده ایشون اذیت بشه....در حالی که فوق العاده به من علاقه مند هستش ... فقط می خوام بدونم چرا نمی تونم از زندگی لذت ببرم؟ باسلام و آرزوی ایامی سرشار از یاد خدا در این ایام پر برکت و پربار برای آن عزیز، پرسشگر گرامی اگر در مورد مشکل خود توضیحات بیشتری میدادید و مثال هایی از زندگی خود که این مشکل نمود بیشتری در آنها داشت میآوردید و قطعاتی از خاطرات دوران کودکی و تحصیل خود را برای ما تعریف می کردید و نیز مقداری در مورد پدر مادرتان و سبک زندگی آنها برای ما میگفتید؛ می توانستیم بصورت دقیق تری در خدمت شما باشیم و اگر امکان مراجعه حضوری به یک کلینیک مشاوره و روان درمانی را دارید توصیه ی ما به شما اینست که حتما به آنجا مراجعه نمایید تا مشکل شما بصورت دقیق تری مورد بررسی قرار گیرد. بهر حال ما سعی خواهیم کرد که با توجه به تجارب بالینی خود، رهنمود هایی به شما ارائه نماییم. در روان شناسی بحثی به نام پرفکشنیسم وجود دارد، که به معنای(تمام خواهی) است، پرفکشنیسم صفتی منشی است که دارنده آن بدنبال تمام و کامل همه چیز در زندگی هستند؛ این گونه افراد چون بدنبال کامل و تمام هرچیزند، هرگز از زندگی لذت نمیبرند! نه از غذا، نه از مسائل جنسی با همسر خود، و نه از........؛ زیرا هیچگاه چیزی که در عالم واقع بدان دست می یابند، هرگز منطبق برآنچه که از کامل آنچیز در ذهنشان است، نمی شود. لذا از ازندگی لذت نمی برند مثلا وقتی غذایی می خورند چون در ذهنشان این است که مثلا این قورمه سبزی همان قورمه سبزی کامل که در ذهن من است نمی باشد، لذا من نمی توانم از آن لذت عالی و تام وتمامی ببرم. پرفکشنیستها همیشه روی لذت شماره صد یا صفر متمرکز می شوند و لذت های ما بین اینها را اصلا لذت نمی دانند، و چون اکثر لذت های زندگی بین صفر و صد هستند، لذا اینان از لذات زندگی بهره ی چندانی نمی برند. یکی از اساتید تعریف می کرد که: روزی یک دانشجوی پرفکشنیست به من مراجعه کرد و با حالت تندی گفت: من به نمره خود م اعتراض دارم! چرا به من نمره ی75/ 19 داده اید! به او گفتم چون فلان اشکال را داشتی، و آن دانشجو گفت یا به من بیست بدهید یا صفر که بتوانم دوباره امتحان بدهم! زیرا من اصلا نمره کمتر از بیست ندارم، و نمره کمتر از بیست برای من با صفر فرقی ندارد! همانطور که گفته شد این افراد از لذت جنسی هم بهرای نمی برند زیرا آنچه که از لذت جنسی کامل و تمام در ذهن دارند هرگز با آنچه که در خارج به وقوع می پیوندد منطبق نمی شود. و به لذت های بین صفر و صد نیز اصلا بهایی نمیدهند و از آن لذت نمی برند. این افراد در تعامل با سایرین نیز مشکل دارند مثلا یک شخص عادی که پرفکشنیست نیست از یک پرفکشنیست در کوچه ای آدرس یک خانه ای را می پرسد، فرد پرفکشنیست چون میخواهد تمام کارها را تمام و کامل انجام دهد دست ان شخص را می گیرد و تا دم دربی که آن شخص ادرس آنرا پرسیده بود می برد و آن شخص نیز که یک فرد نرمال است، یک تشکر ساده از او می کند و می رود؛ در این حال پرفکشنیست که توقع دارد، دیگران نیز با او تمام و کامل رفتار نمایند، خیلی ناراحت می شود و با خود می گوید: مردم چقدر عوضی و نمک بحرام هستند با اینکه من راهنمایی ای به این کاملی را برای او انجام دادم اما او اصلا حق مرا بجای نیاورد و از من قدردانی نکرد. و لذا روحیه ی خاصی در مقابل دیگران که بسیار منفی است پیدا می کنند. پرفکشنیستها بسیار توقعی هستند چه در رابطه با دیگرا و چه در رابطه با خانواده ی خود، مثلا یک هدیه ای که به نظر خودشان خیلی عالی است برای همسرشان میخرند و در قبال آن انتظار دارند که همسرشان برای تشکر به پای آنها بیافتد و از خوشحالی در پوست خود نگنجد و در تشکر کردن سنگ تمام بگذارد. اما همسر وی که یک پرفکشنیست نیست، نمیتواند توقع او را برآورده سازد، لذا کم کم از دست همسر خودشان نیز دلخور میشوند زیرا با خود می گویند که او آدم قدر نشناس و نفهمی است، و همین موجب آغاز درگیریها ی گسترده بین زن و شوهر ها و خانواده ها می شود. از دیگر ویزگی های افراد پرفکشنیست اینست که از لذات و خوشبختی های کوچک زندگی محروم هستند چون همیشه چشم براه خوشبختی ها و موفقیت های بزرگ در زندگی هستند که شاید هیچگاه از راه نرسد! چون آنچه در ذهن آنهاست با آنچه که در بیرون تحقق می یابد فاصله ی زیادی دارد. مثلا افراد عادی عصر جمعه به پارک می روند و یک فلاکس چای و مقداری تنقلات و نان پنیر و یا اش با خود به همراه می برند و تا شب هنگام کلی می گویند و می خندند و احساس خوشبختی و رضایت و لو کوچک می کنند و اعتقاد دارند که خوشبختی در زندگی همین چیزهای کوچک است که وقتی در کنار هم جمع می شوند به احساس رضایت کلی از زندگی منجر می شود. اما یک پرفکشنیست تفکر یا همه و یا هیچ و صد یا صفر را دارد، لذا اصلا به خوشبختی های کوچک توجه نمی کند و اصلا آنها را خوشبختی نمی داند، لذا همیشه از روال زندگی ناراضی است و ناراضی هم می ماند زیرا هرگز آنچه از خوشبختی تام و تمام در ذهن اوست تحقق نمی یابد لذا فرد پرفکشنیست کم کم دچار یاس و افسردگی می شود و فکر می کند که خداوند نعوذ بالله در حق او کم لطفی کرده زیرا انچه را که می خواسته به وی نداده است. اگر این افراد سبک زندگی خود را عوض نمایند و عینک پرفکشنیسم را از چشم بردارند دنیا را بسیار زیبا خواهند دید و طعم لذائذ و خوشبختی ها ی زندگی را خواهند چشید. در نگرش اسلامی نیز دید یا همه و یا هیچ و صد یا صفر، محکوم است و ما روایات بسیاری داریم که می گوید حتی وقتی آب می خورید شکر کنید و این به معنی اینست که حتی در مقابل نعمت کوچکی که به شما می رسد آنرا خوشبختی و لو کوچک بدانید و هیچوقت روحیه طلبکاری از خداوند نداشته باشید. و اما برای درمان این مشکل تکنیکها و راهکارهای زیر پیشنهاد می شود، اما نظر به اینکه پرقکشنیسم یکی از مشکلاتی روحی و روانی ای است که درمان آن به پیگیری وجدیّت ویژه نیاز دارد، لذا پیشنهاد می شود در صورت مشاهده علائم آن در خودتان، درمان آن را در یک کلینک مشاوره و روان درمانی پی گیری نمایید. واما تکنیکهای مقابله: 1- ناقص سازی مثلا شروع به خواندن یک کتاب کنید و عمدا از هر پاراگراف یک پراگراف را جا بیاندازید و هرگز برای مطالعه آن باز نگردید. و یا مهمان دعوت کنید اما سفره را ناکامل بچینید مثلا به جای دو خورشت یک خورشت به جای نوشابه، آب خالی و به جای چینی و آرکوپال در بشقاب ملامین که رنگ برنگ هم هست غذا بکشید. اگر ماشین دارید وقتی شیشه های آن را پاک می کنید، عمدا نصف شیشه را در حالی که کثیف است رها کنید. و قتی برای خرید می روید مثلا میوه دربه داغون بخرید، لباس عادی بخرید و.... اما همانطور که عرض کردم بهتر است این تکنیکها را زیر نظر یک مشاور و رواندرمانگر طی کنید زیرا پرفکشنیسم مشکلی ریشه دار است و به این راحتی حلّ نمی شود و مواردی بوده که شخص پرفکشنیست تا پنج سال زیر نظر یک روان درمانگر به درمان خود ادامه داد، تا نتیجه مطلوب گرفته است. 2- گاهی درمانگران از ( covert conditioning) و یا شرطی سازی پنهان برای درمان کمک می گیرند که مثلا فرد تصور می کند که کاری را ناقص انجام داده و با او تماس گرفته می شود و از او تشکر و قدر دانی به عمل می آید و یا جایزه ای به خاطر کارش به او می دهند. غلامرضا مهرانفر
یه مسئله هست که میخوام با کمک شما حل کنم ... من 22 سالم دارم وتا الان به هر چی خواستم رسیدم( ... ورود به دانشگاه تیپ یک، اعزام به حج از طریق دانشگاه، معافیت از خدمت سربازی، متأهل ، بلا فاصله بعداز فارغ التحصیلی مشغول به کار شدم، ظاهر زیبایی هم دارم ...) ولی با این وجود اصلا از خودم واین وضع راضی نیستم....یا بهتره بگم از زندگی زیاد لذت نمی برم ... پر توقع هستم...در حالی که خودم کامل نیستم دوست دارم نامزدم بی عیب و کامل جلوم ظاهر بشه،وهمین امر باعث شده ایشون اذیت بشه....در حالی که فوق العاده به من علاقه مند هستش ... فقط می خوام بدونم چرا نمی تونم از زندگی لذت ببرم؟
یه مسئله هست که میخوام با کمک شما حل کنم ... من 22 سالم دارم وتا الان به هر چی خواستم رسیدم( ... ورود به دانشگاه تیپ یک، اعزام به حج از طریق دانشگاه، معافیت از خدمت سربازی، متأهل ، بلا فاصله بعداز فارغ التحصیلی مشغول به کار شدم، ظاهر زیبایی هم دارم ...) ولی با این وجود اصلا از خودم واین وضع راضی نیستم....یا بهتره بگم از زندگی زیاد لذت نمی برم ... پر توقع هستم...در حالی که خودم کامل نیستم دوست دارم نامزدم بی عیب و کامل جلوم ظاهر بشه،وهمین امر باعث شده ایشون اذیت بشه....در حالی که فوق العاده به من علاقه مند هستش ... فقط می خوام بدونم چرا نمی تونم از زندگی لذت ببرم؟
باسلام و آرزوی ایامی سرشار از یاد خدا در این ایام پر برکت و پربار برای آن عزیز، پرسشگر گرامی اگر در مورد مشکل خود توضیحات بیشتری میدادید و مثال هایی از زندگی خود که این مشکل نمود بیشتری در آنها داشت میآوردید و قطعاتی از خاطرات دوران کودکی و تحصیل خود را برای ما تعریف می کردید و نیز مقداری در مورد پدر مادرتان و سبک زندگی آنها برای ما میگفتید؛ می توانستیم بصورت دقیق تری در خدمت شما باشیم و اگر امکان مراجعه حضوری به یک کلینیک مشاوره و روان درمانی را دارید توصیه ی ما به شما اینست که حتما به آنجا مراجعه نمایید تا مشکل شما بصورت دقیق تری مورد بررسی قرار گیرد.
بهر حال ما سعی خواهیم کرد که با توجه به تجارب بالینی خود، رهنمود هایی به شما ارائه نماییم. در روان شناسی بحثی به نام پرفکشنیسم وجود دارد، که به معنای(تمام خواهی) است، پرفکشنیسم صفتی منشی است که دارنده آن بدنبال تمام و کامل همه چیز در زندگی هستند؛ این گونه افراد چون بدنبال کامل و تمام هرچیزند، هرگز از زندگی لذت نمیبرند! نه از غذا، نه از مسائل جنسی با همسر خود، و نه از........؛ زیرا هیچگاه چیزی که در عالم واقع بدان دست می یابند، هرگز منطبق برآنچه که از کامل آنچیز در ذهنشان است، نمی شود. لذا از ازندگی لذت نمی برند مثلا وقتی غذایی می خورند چون در ذهنشان این است که مثلا این قورمه سبزی همان قورمه سبزی کامل که در ذهن من است نمی باشد، لذا من نمی توانم از آن لذت عالی و تام وتمامی ببرم.
پرفکشنیستها همیشه روی لذت شماره صد یا صفر متمرکز می شوند و لذت های ما بین اینها را اصلا لذت نمی دانند، و چون اکثر لذت های زندگی بین صفر و صد هستند، لذا اینان از لذات زندگی بهره ی چندانی نمی برند. یکی از اساتید تعریف می کرد که: روزی یک دانشجوی پرفکشنیست به من مراجعه کرد و با حالت تندی گفت: من به نمره خود م اعتراض دارم! چرا به من نمره ی75/ 19 داده اید! به او گفتم چون فلان اشکال را داشتی، و آن دانشجو گفت یا به من بیست بدهید یا صفر که بتوانم دوباره امتحان بدهم! زیرا من اصلا نمره کمتر از بیست ندارم، و نمره کمتر از بیست برای من با صفر فرقی ندارد!
همانطور که گفته شد این افراد از لذت جنسی هم بهرای نمی برند زیرا آنچه که از لذت جنسی کامل و تمام در ذهن دارند هرگز با آنچه که در خارج به وقوع می پیوندد منطبق نمی شود. و به لذت های بین صفر و صد نیز اصلا بهایی نمیدهند و از آن لذت نمی برند.
این افراد در تعامل با سایرین نیز مشکل دارند مثلا یک شخص عادی که پرفکشنیست نیست از یک پرفکشنیست در کوچه ای آدرس یک خانه ای را می پرسد، فرد پرفکشنیست چون میخواهد تمام کارها را تمام و کامل انجام دهد دست ان شخص را می گیرد و تا دم دربی که آن شخص ادرس آنرا پرسیده بود می برد و آن شخص نیز که یک فرد نرمال است، یک تشکر ساده از او می کند و می رود؛ در این حال پرفکشنیست که توقع دارد، دیگران نیز با او تمام و کامل رفتار نمایند، خیلی ناراحت می شود و با خود می گوید: مردم چقدر عوضی و نمک بحرام هستند با اینکه من راهنمایی ای به این کاملی را برای او انجام دادم اما او اصلا حق مرا بجای نیاورد و از من قدردانی نکرد. و لذا روحیه ی خاصی در مقابل دیگران که بسیار منفی است پیدا می کنند.
پرفکشنیستها بسیار توقعی هستند چه در رابطه با دیگرا و چه در رابطه با خانواده ی خود، مثلا یک هدیه ای که به نظر خودشان خیلی عالی است برای همسرشان میخرند و در قبال آن انتظار دارند که همسرشان برای تشکر به پای آنها بیافتد و از خوشحالی در پوست خود نگنجد و در تشکر کردن سنگ تمام بگذارد. اما همسر وی که یک پرفکشنیست نیست، نمیتواند توقع او را برآورده سازد، لذا کم کم از دست همسر خودشان نیز دلخور میشوند زیرا با خود می گویند که او آدم قدر نشناس و نفهمی است، و همین موجب آغاز درگیریها ی گسترده بین زن و شوهر ها و خانواده ها می شود.
از دیگر ویزگی های افراد پرفکشنیست اینست که از لذات و خوشبختی های کوچک زندگی محروم هستند چون همیشه چشم براه خوشبختی ها و موفقیت های بزرگ در زندگی هستند که شاید هیچگاه از راه نرسد! چون آنچه در ذهن آنهاست با آنچه که در بیرون تحقق می یابد فاصله ی زیادی دارد. مثلا افراد عادی عصر جمعه به پارک می روند و یک فلاکس چای و مقداری تنقلات و نان پنیر و یا اش با خود به همراه می برند و تا شب هنگام کلی می گویند و می خندند و احساس خوشبختی و رضایت و لو کوچک می کنند و اعتقاد دارند که خوشبختی در زندگی همین چیزهای کوچک است که وقتی در کنار هم جمع می شوند به احساس رضایت کلی از زندگی منجر می شود. اما یک پرفکشنیست تفکر یا همه و یا هیچ و صد یا صفر را دارد، لذا اصلا به خوشبختی های کوچک توجه نمی کند و اصلا آنها را خوشبختی نمی داند، لذا همیشه از روال زندگی ناراضی است و ناراضی هم می ماند زیرا هرگز آنچه از خوشبختی تام و تمام در ذهن اوست تحقق نمی یابد لذا فرد پرفکشنیست کم کم دچار یاس و افسردگی می شود و فکر می کند که خداوند نعوذ بالله در حق او کم لطفی کرده زیرا انچه را که می خواسته به وی نداده است. اگر این افراد سبک زندگی خود را عوض نمایند و عینک پرفکشنیسم را از چشم بردارند دنیا را بسیار زیبا خواهند دید و طعم لذائذ و خوشبختی ها ی زندگی را خواهند چشید. در نگرش اسلامی نیز دید یا همه و یا هیچ و صد یا صفر، محکوم است و ما روایات بسیاری داریم که می گوید حتی وقتی آب می خورید شکر کنید و این به معنی اینست که حتی در مقابل نعمت کوچکی که به شما می رسد آنرا خوشبختی و لو کوچک بدانید و هیچوقت روحیه طلبکاری از خداوند نداشته باشید.
و اما برای درمان این مشکل تکنیکها و راهکارهای زیر پیشنهاد می شود، اما نظر به اینکه پرقکشنیسم یکی از مشکلاتی روحی و روانی ای است که درمان آن به پیگیری وجدیّت ویژه نیاز دارد، لذا پیشنهاد می شود در صورت مشاهده علائم آن در خودتان، درمان آن را در یک کلینک مشاوره و روان درمانی پی گیری نمایید.
واما تکنیکهای مقابله:
1- ناقص سازی مثلا شروع به خواندن یک کتاب کنید و عمدا از هر پاراگراف یک پراگراف را جا بیاندازید و هرگز برای مطالعه آن باز نگردید. و یا مهمان دعوت کنید اما سفره را ناکامل بچینید مثلا به جای دو خورشت یک خورشت به جای نوشابه، آب خالی و به جای چینی و آرکوپال در بشقاب ملامین که رنگ برنگ هم هست غذا بکشید. اگر ماشین دارید وقتی شیشه های آن را پاک می کنید، عمدا نصف شیشه را در حالی که کثیف است رها کنید. و قتی برای خرید می روید مثلا میوه دربه داغون بخرید، لباس عادی بخرید و.... اما همانطور که عرض کردم بهتر است این تکنیکها را زیر نظر یک مشاور و رواندرمانگر طی کنید زیرا پرفکشنیسم مشکلی ریشه دار است و به این راحتی حلّ نمی شود و مواردی بوده که شخص پرفکشنیست تا پنج سال زیر نظر یک روان درمانگر به درمان خود ادامه داد، تا نتیجه مطلوب گرفته است.
2- گاهی درمانگران از ( covert conditioning) و یا شرطی سازی پنهان برای درمان کمک می گیرند که مثلا فرد تصور می کند که کاری را ناقص انجام داده و با او تماس گرفته می شود و از او تشکر و قدر دانی به عمل می آید و یا جایزه ای به خاطر کارش به او می دهند.
غلامرضا مهرانفر