من جوانی هستم که عاشق دختری شده ام و قصد ازدواج دارم ولی خانواده دختر مهریه خیلی سنگینی را شرط کرده اند چه دلیل دینی یا قرآنی برایشان بیاورم که قبول کنند مهریه را سبک کنند یا در حد تعادل انجام دهند. با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گوئید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با این مرکز تداوم داشته باشد. در زیر به بررسی سوال شما می پردازیم: میزان مهریه از نظر شرعی براساس توافق و رضایت زوجین می باشد و هر مقداری که مورد توافق زوجین باشد چه کم و چه زیاد به عنوان مهریه معین میشود. [1] ولی این بدان معنا نیست که مرد زیر بار هر مقدار مهریه ای برود چرا که مهریه یک بدهی است بر عهده مرد است و با مطالبه زن پرداخت آن بر او واجب می شود بهتر است مقدار مهریه به گونه ای باشد که مرد توانایی پرداخت آن را داشته باشد و توان مالی و شرایط مرد در نظر گرفته شود از طرفی باید شئونات زن لحاظ شود. بنابراین توجه به توان مالی و توانایی در مورد مقدار مهریه بیانگر واقع بینی و درک صحیح فرد از مسؤلیتی است که متوجه اوست. در دین اسلام برای مهریه، حد معینی بطور لزوم معین نشده است؛ بلکه بر اساس توافق و رضایت زن و شوهر انجام میگیرد. اما مستحب است مقدار آن از مهر السنه (پانصد درهم) بیشتر نگردد و نیز کمترین مقدار آن طوری باشد که در نظر عرف دارای ارزش باشد. (مهر السنه) مقدار مهری است که نبی اکرمصلی الله علیه وآله وسلم برای همسران خود و حضرت زهراعلیها السلام قرار داد. مقدار آن پانصد درهم است و هر درهم، معادل 6/12 نخود نقره سکهدار است. در مجموع برابر 6300 نخود (یا 5/262 مثقال) میشود و قیمت آن در هر زمان، تابع نرخ همان زمان است. نکته دیگر این که برخلاف تصور اشتباهی که متأسفانه در جامعه مطرح است که مهریه سنگین را نوعی ارزش برای زن می انگارند. از دیدگاه اسلام مهریه سنگین مورد نکوهش قرار گرفته و در مقابل سبک بودن مهریه از ارزش ها و خوبی های زن برشمرده شده است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: (بهترین زنان امت من زنی است که مهریه او از دیگران کم تر باشد.)[2] در روایت دیگری از رسول خدا آمده است که (کمی مهریه از برکت زن و زیادی مهریه از شومی اوست.)[3] علاوهبراین، برخلاف آنچه تصور می شود که مهریه سنگین موجب استحکام زندگی و تضمینی برای تداوم آن است، تجربه نشان داده که مهریه سنگین در بسیاری از موارد موجب اختلاف و دشمنی است. همان گونه که حضرت علی علیه السلام فرمودند که: (مهریه زنان را سنگین قرار ندهید که موجب عداوت و دشمنی خواهد شد.)[4] بنابراین مهریه سنگین نه دلیلی بر ارزش و ملاک خوبی زن محسوب می گردد و نه موجب استحکام پایه های زندگی و تضمین کننده آن است. از این رو همسو شدن با تفکر اشتباه جامعه با این که پشتوانه عقلی و منطقی ندارد امری معقول و منطقی به نظر نمی رسد. لذا توصیهای که ما میتوانیم به شما بکنیم این است که 1. در انتخاب همسر به ویژگیهایهایی که اسلام قرار داده است توجه داشته باشید و همسرتان را از خانوادهای متدین انتخاب کنید. این مساله در امر مهریه هم به شما کمک میکند. 2. در تعیین مهریه حتماً لازم نیست که مطابق مهره السنه عمل کنید،- البته اگر بتوانید که بهتر است- بلکه اصل آن است که به شان همسر و توانایی مالی خودتان توجه داشته باشید. زیرا همان طور که گفتیم مهریه، دینی است بر عهده مرد، لذا باید توانایی پرداخت آن را داشته باشد. 3. رفتار شما و اخلاق شما هم در این میان بسیار مهم است و اگر برای خانواده دختر این اطمینان حاصل شود که شما میتوانید دخترشان را خوشبخت کرده و زندگی سرشار از آرامش و محبتی را برای او فراهم کنید، حتماً در امر مهریه سختگیری نخواهند کرد. 4. باید برای دختر و خانواده او این شناخت حاصل شود که مهریه زیاد عامل خوشبختی و بقاء زندگی زناشویی نمیباشد و از سوی دیگر، مهریه کم نیز نشان از بیارزشی و باعث عدم ثبات خانواده نیست. این شناختها کمک میکند تا خانوادهها در امر مهریه معقولتر عمل کنند. 5. از افراد دارای نفوذ در خانواده دختر بخواهید تا با استدلال های محکم خانواده دختر را در زمینه تعیین مقدار مهریه پائین قانع کنند. 6. سعی کنید فرد مورد نظر را در مورد تعیین مهریه پائین قانع کنید و از او بخواهید در این زمینه خانواده خود را قانع کند. 7. برای اینکه موانع ازدواج شما با فرد مورد نظر بر طرف شود؛ به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بویژه حضرت جواد الائمه علیه السلام متوسل شوید. در پایان امیدواریم که خداوند متعال زمینه ازدواج موفق شما دوست عزیز و تمامی جوانان این مرز و بوم اسلامی را فراهم کند. باز هم اگر سوالی داشتید میتوانید روی کمک ما حساب کرده و با ما ارتباط بر قرار کنید. پی نوشت ها : [1] امام خمینی ره، ترجمه تحریر الوسیله، دفتر انتشارات اسلامی، 1368، ج 3، ص 528 [2] الشیخ الحر العاملی، وسائل الشیعه، بیروت: دارالاحیاء و التراث العربی، ج 15، ص 10، ح 9 [3] پیشین، ح 8 [4] پیشین، ص 11، ح 12 نویسنده:محمد صادق آقاجانی
من جوانی هستم که عاشق دختری شده ام و قصد ازدواج دارم ولی خانواده دختر مهریه خیلی سنگینی را شرط کرده اند چه دلیل دینی یا قرآنی برایشان بیاورم که قبول کنند مهریه را سبک کنند یا در حد تعادل انجام دهند.
من جوانی هستم که عاشق دختری شده ام و قصد ازدواج دارم ولی خانواده دختر مهریه خیلی سنگینی را شرط کرده اند چه دلیل دینی یا قرآنی برایشان بیاورم که قبول کنند مهریه را سبک کنند یا در حد تعادل انجام دهند.
با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گوئید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با این مرکز تداوم داشته باشد. در زیر به بررسی سوال شما می پردازیم:
میزان مهریه از نظر شرعی براساس توافق و رضایت زوجین می باشد و هر مقداری که مورد توافق زوجین باشد چه کم و چه زیاد به عنوان مهریه معین میشود. [1]
ولی این بدان معنا نیست که مرد زیر بار هر مقدار مهریه ای برود چرا که مهریه یک بدهی است بر عهده مرد است و با مطالبه زن پرداخت آن بر او واجب می شود بهتر است مقدار مهریه به گونه ای باشد که مرد توانایی پرداخت آن را داشته باشد و توان مالی و شرایط مرد در نظر گرفته شود از طرفی باید شئونات زن لحاظ شود. بنابراین توجه به توان مالی و توانایی در مورد مقدار مهریه بیانگر واقع بینی و درک صحیح فرد از مسؤلیتی است که متوجه اوست.
در دین اسلام برای مهریه، حد معینی بطور لزوم معین نشده است؛ بلکه بر اساس توافق و رضایت زن و شوهر انجام میگیرد. اما مستحب است مقدار آن از مهر السنه (پانصد درهم) بیشتر نگردد و نیز کمترین مقدار آن طوری باشد که در نظر عرف دارای ارزش باشد.
(مهر السنه) مقدار مهری است که نبی اکرمصلی الله علیه وآله وسلم برای همسران خود و حضرت زهراعلیها السلام قرار داد. مقدار آن پانصد درهم است و هر درهم، معادل 6/12 نخود نقره سکهدار است. در مجموع برابر 6300 نخود (یا 5/262 مثقال) میشود و قیمت آن در هر زمان، تابع نرخ همان زمان است.
نکته دیگر این که برخلاف تصور اشتباهی که متأسفانه در جامعه مطرح است که مهریه سنگین را نوعی ارزش برای زن می انگارند.
از دیدگاه اسلام مهریه سنگین مورد نکوهش قرار گرفته و در مقابل سبک بودن مهریه از ارزش ها و خوبی های زن برشمرده شده است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: (بهترین زنان امت من زنی است که مهریه او از دیگران کم تر باشد.)[2] در روایت دیگری از رسول خدا آمده است که (کمی مهریه از برکت زن و زیادی مهریه از شومی اوست.)[3] علاوهبراین، برخلاف آنچه تصور می شود که مهریه سنگین موجب استحکام زندگی و تضمینی برای تداوم آن است، تجربه نشان داده که مهریه سنگین در بسیاری از موارد موجب اختلاف و دشمنی است. همان گونه که حضرت علی علیه السلام فرمودند که: (مهریه زنان را سنگین قرار ندهید که موجب عداوت و دشمنی خواهد شد.)[4] بنابراین مهریه سنگین نه دلیلی بر ارزش و ملاک خوبی زن محسوب می گردد و نه موجب استحکام پایه های زندگی و تضمین کننده آن است. از این رو همسو شدن با تفکر اشتباه جامعه با این که پشتوانه عقلی و منطقی ندارد امری معقول و منطقی به نظر نمی رسد. لذا توصیهای که ما میتوانیم به شما بکنیم این است که
1. در انتخاب همسر به ویژگیهایهایی که اسلام قرار داده است توجه داشته باشید و همسرتان را از خانوادهای متدین انتخاب کنید. این مساله در امر مهریه هم به شما کمک میکند.
2. در تعیین مهریه حتماً لازم نیست که مطابق مهره السنه عمل کنید،- البته اگر بتوانید که بهتر است- بلکه اصل آن است که به شان همسر و توانایی مالی خودتان توجه داشته باشید. زیرا همان طور که گفتیم مهریه، دینی است بر عهده مرد، لذا باید توانایی پرداخت آن را داشته باشد.
3. رفتار شما و اخلاق شما هم در این میان بسیار مهم است و اگر برای خانواده دختر این اطمینان حاصل شود که شما میتوانید دخترشان را خوشبخت کرده و زندگی سرشار از آرامش و محبتی را برای او فراهم کنید، حتماً در امر مهریه سختگیری نخواهند کرد.
4. باید برای دختر و خانواده او این شناخت حاصل شود که مهریه زیاد عامل خوشبختی و بقاء زندگی زناشویی نمیباشد و از سوی دیگر، مهریه کم نیز نشان از بیارزشی و باعث عدم ثبات خانواده نیست. این شناختها کمک میکند تا خانوادهها در امر مهریه معقولتر عمل کنند.
5. از افراد دارای نفوذ در خانواده دختر بخواهید تا با استدلال های محکم خانواده دختر را در زمینه تعیین مقدار مهریه پائین قانع کنند.
6. سعی کنید فرد مورد نظر را در مورد تعیین مهریه پائین قانع کنید و از او بخواهید در این زمینه خانواده خود را قانع کند.
7. برای اینکه موانع ازدواج شما با فرد مورد نظر بر طرف شود؛ به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بویژه حضرت جواد الائمه علیه السلام متوسل شوید.
در پایان امیدواریم که خداوند متعال زمینه ازدواج موفق شما دوست عزیز و تمامی جوانان این مرز و بوم اسلامی را فراهم کند. باز هم اگر سوالی داشتید میتوانید روی کمک ما حساب کرده و با ما ارتباط بر قرار کنید.
پی نوشت ها :
[1] امام خمینی ره، ترجمه تحریر الوسیله، دفتر انتشارات اسلامی، 1368، ج 3، ص 528
[2] الشیخ الحر العاملی، وسائل الشیعه، بیروت: دارالاحیاء و التراث العربی، ج 15، ص 10، ح 9
[3] پیشین، ح 8
[4] پیشین، ص 11، ح 12
نویسنده:محمد صادق آقاجانی
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر شخصی برای خواستگاری دختری برود و برای تعیین مهریه پدر دختر بگوید که مهریه این دختر هم باید به اندازه مهریه دخترهای بزرگم باشد و پسر نیز بخاطر آن حرف قبول کند که همان اندازه باشد و بعد از جاری شدن صیغه عقد بفهمد که پدر دختر دروغ گفته چون مهریه دخترهای بزرگش خیلی کمتر بوده آیا این مهریه حلال است یا نه؟
- [سایر] سلام به مشاور گرامی جوانی هستم 21 ساله که تاکنون از عشق ها و ازدواجهای خیابانی زیاد شنیدم حالا اینکه سرانجام خوبی داشتن یا نه.اما سوال من اینه که اگر کسی مثل من عاشق دختری شود که در جامعه بیرون باآن آشنا شده باشد و به خانواده دختر و اعتقادات او ایمان داشته باشد و از راهی که شرع وقانون مشخص کرده در پی ازدواج با او باشد، به نظر شما این ازدواج سرانجام خوبی خواهد داشت یا نه.لطفا مفصل توضیح دهید.ضمن اینکه خود من و دختر مورد نظرم بطور کامل به واجبات دینی معتقد و پایبندیم. و همانطور که گفتم خانواده هر دو ما هم پایبند مسایل شرعی هستند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دختری به عقد مردی درآمده است. و پس از مدتی معلوم شده خانواده دختر دچار عقب افتادگی ذهنی و بیماریهایی مانند انحراف چشم تا حدّ کوری و سنگینی گوش تا حدّ کری هستند و دختر قبلا دچار سکته شده، آیا چنین عیوبی موجب فسخ است؟
- [سایر] پسری از خانواده مرفه و فرهنگی هستم که عاشق دختر پیشه وری شده ام که خیلی زیباست . آیا این ازدواج صحیح است ؟
- [آیت الله خامنه ای] آقایی بخاطر محرم شدن با خانواده ای، با دختر آن خانواده صیغه عقد موقت خوانده است مسأله ازدواج این دختر با پسری که نوه دختری آن آقا می باشد، چگونه است؟
- [سایر] اگر پدر دختر به ازدواج دائم با جوانی اجازه دهد ؛ آیا آنان میتوانند برای آشنایی از خصوصیات یکدیگر، بدون اطلاع خانواده او، عقد موقت بخوانند؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر خانواده پسری برای خواستگاری دختری یکی دو مرتبه به خانه دختر بروند و خانواده دختر با ازدواج آنها موافقت کند ولی بعداً خانواده پسر ازدواج را بنا بر عللی بر هم بزند، با توجه به اینکه طیّ این چند روز خاطراتی بین دختر و پسر ایجاد شده امّا ازدواج بر هم خورده و خانواده دختر از خانواده پسر ناراضی است؛ آیا حقّ الناسی برگردن خانواده پسر آمده است؟ اگر جواب مثبت است چه باید کرد؟
- [آیت الله سبحانی] دختری پس از ازدواج متوجه می شود که زوج قادر به نزدیکی نیست آیا دختر می تواند عقد را فسخ و مطالبه مهریه نماید؟
- [آیت الله بهجت] جوانی که می خواهد با دختری ازدواج کند بعد از دیدن همدیگر و قبل از جاری ساختن صیغه ی عقد، آیا پسر می تواند به این دختر [دوباره [نگاه کند؟
- [سایر] سلام من 28 سال سن دارم و دفتر نمایندگی بیمه دارم. فوق دیپلم کامپیوتر دارم و الان برای ادامه تحصیل تازه کارشناسی قبول شدم. با دختری جهت ازدواج آشنا شددم. پدر دختر 70 سال و مادرش 60 سال دارد و 8 فرزند هستند. دختر متولد 68 و لیسانس دارد. سوالی دارم : ازدواج با خانواده پرجمعیت مشکلی دارد ؟ لطفا برایم توضیح دهید و راهنماییم کنید ازدواج با خانواده پرجمعیت خوبه یا کم جمعیت ؟ هر کدام چه مزایا و معایبی دارن ؟ با تشکر
- [آیت الله مکارم شیرازی] : دختری باکره باید با اجازهی پدر یا جدّ پدری ازدواج کند؛ اما اگر رشیده باشد، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد و به تأیید بزرگترهای فامیل همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد و دختر رشیده هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد، یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد، در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دختری باکره باید با اجازه¬ی پدر یا جدّ پدری ازدواج کند؛ اما اگر رشیده باشد، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد و به تأیید بزرگترهای فامیل همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد و دختر رشیده هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد، یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد، در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.
- [آیت الله سبحانی] دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد; اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر لازم نیست. ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند، اذن او شرط نیست.
- [آیت الله سبحانی] دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد; اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر لازم نیست. ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند، اذن او شرط نیست.
- [آیت الله مظاهری] دختری که رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهد، چنانچه باکره باشد، باید با اجازه پدر ازدواج نماید، ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند، اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد یا دختر قبلاً شوهر کرده و بکارتش از بین رفته باشد، اجازه پدر لازم نیست. عیوبی که بخاطر آن میتوان عقد را بر هم زد:
- [آیت الله اردبیلی] عقد ازدواج چند شرط دارد: اوّل:بنابر احتیاط مستحب به عربی خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، به هر لفظی که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم نیست که وکیل بگیرند؛ ولی باید لفظی بگویند که معنای (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند. دوم: مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را میخوانند، قصد انشا یعنی ایجاد پیوند زناشویی داشته باشند؛ مثلاً اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، قصد زن از گفتن: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی) این باشد که خود را زن او قرار دهد و قصد مرد از گفتن: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ) این باشد که زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند، قصد آنها با گفتن: (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند، زن و شوهر شوند. سوم:کسی که صیغه را میخواند، بالغ و عاقل باشد؛ ولی اگر به وکالت از دیگری میخواند، بالغ بودن او لازم نیست. چهارم:اگر صیغه عقد را وکیل زن و شوهر یا ولیّ آنها میخوانند، باید زن و شوهر را با نام بردن یا با اشاره و مانند آن معلوم کنند؛ پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید: (زَوَّجْتُکَ إحْدی بَناتی) یعنی: (یکی از دخترانم را زن تو نمودم) و او بگوید: (قَبِلْتُ) یعنی: (قبول کردم)، چون در هنگام عقد، دختر را معیّن نکردهاند، عقد باطل است. پنجم:زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر ظاهراً با کراهت اذن دهند و معلوم باشد قلباً راضی هستند، عقد صحیح است. ششم: توالی عرفی بین ایجاب و قبول وجود داشته باشد، یعنی عرفا بین ایجاب و قبول فاصله زیادی نشود.
- [آیت الله بروجردی] عقد ازدواج چند شرط دارد:اوّل:آن که به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، چنانچه ممکن باشد احتیاط واجب آن است کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان میتوانند به غیر عربی بخوانند، امّا باید لفظی بگویند که معنی (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند.دوم:مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزویجَ) زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند زن و شوهر شوند.سوم:کسی که صیغه را میخواند بالغ و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد.چهارم:اگر وکیل زن و شوهر یا ولی آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند، پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید:(زَوَّجْتُکَ اِحَدی بَناتی) (یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را) و او بگوید:(قَبِلْتُ) (یعنی قبول کردم) چون در موقع عقد دختر را معین نکردهاند، عقد باطل است.پنجم:زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دختر باکرهای که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهد بتواند زندگانی خود را به نحو مستقل اداره کند و قدرت تصمیمگیری صحیح در امور زندگی خود را داشته باشد و بیم آن که فریب بخورد در میان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج کند، احتیاجی به اجازه پدر یا جدّ پدری خود ندارد و در غیر این صورت، بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و یا برادر لازم نیست. همچنین بنابر احتیاط واجب دختری که باکره نیست نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] عقد ازدواج چند شرط دارد: اوّل: آن که بنا بر احتیاط مستحبّ به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، بیاشکال به هر لفظی که صیغه را بخوانند و معنای (زَوَّجْتُکَ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند صحیح است و احتیاط مستحبّ آن است که چنانچه ممکن باشد، کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند. دوم: مرد و زن یا وکیل یا ولیّ آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزْویجَ) زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل یا ولیّ مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند یا ولیّ آنها هستند، زن و شوهر شوند. سوم: کسی که صیغه را میخواند ممیّز و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد و اگر ممیّز برای خودش صیغه میخواند، باید با اجازه ولیّ باشد و به احتیاط مستحبّ کسی که صیغه میخواند بالغ باشد. چهارم: اگر وکیل زن و شوهر یا ولیّ آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معیّن کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند؛ پس کسی که چند دختر دارد اگر به مردی بگوید: (زَوَّجْتُکَ اِحدی بَناتی) (یعنی یکی از دخترانم را زن تو نمودم) و او بگوید (قَبِلْتُ) (قبول کردم)، چون در موقع عقد، دختر را معیّن نکردهاند عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضی باشند ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضیست عقد صحیح است.
- [امام خمینی] عقد ازدواج چند شرط دارد: اول: آنکه به عربی صحیح خوانده شود به احتیاط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند به هر لفظ ی که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم هم نیست که وکیل بگیرند اما باید لفظ ی بگویند که معنی "زوجت و قبلت" را بفهماند. دوم: مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را می خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را می خوانند، زن به گفتن (زوجتک نفسی ) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قبلت التزویج ) زن بودن او را برای خود قبول نماید، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را می خوانند، به گفتن (زوجت و قبلت ) قصدشان این باشد که مرد و زنی آنان را وکیل کرده اند، زن و شوهر شوند. سوم: کسی که صیغه را می خواند بالغ و عاقل باشد، جه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد. چهارم: اگر وکیل زن و شوهر یا ولی آنها صیغه را می خوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند مثلا اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند. پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید زوجتک احدی بناتی (یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را) و او بگوید بلت یعنی قبول کردم، جون در موقع عقد، دختر را معین نکرده اند عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهرا به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضی است عقد صحیح است.