اگر در یک خانواده مذهبی که مسائل دینی و اخلاقی را رعایت می کنند دیده شود که فرزندان آنها (4 تا 6ساله) در بازیهای کودکانه مخفیانه اقدام به دیدن عورت هم می کنند، چه باید کرد؟( در ضمن بنده که درخواست راهکار برای خودم کردم پدر و مادر این کودکان نیستم و محدودیت نظارت بر آنها را دارم به این منظور هم راهکار برای خودم می خواهم هم برای پدر و مادرانشان که خبر هم از این موضوع ندارند) دانشجوی گرامی ؛ حساسیت و دغدغه خاطر شما نسبت به چنین موضوع حساسی را درک نموده و از شما تشکر می کنیم که راه مشاوره را در این زمینه برگزیدید؛ لذا ما نیز سعی خواهیم کرد با در اختیار قرار دادن اطلاعات لازم، کمک مناسبی به شما ارائه گردد. شما می توانید نکات این پاسخ را به والدین کودکان مورد نظر انتقال دهید. در ضمن از آنجایی که احتمال می دهیم که شما عین این پاسخ را در اختیار والدین کودکان قرار دهید، متن پاسخ والدین کودکان را مورد خطاب قرار داده است. کنجکاوی کودکانه وقتی بچه ها دنیای بیرونی خود را کشف می کنند نسبت به بدن اعضای خصوصی بدن همجنس و یا غیر همجنس خود نیز به طور طبیعی کنجکاو می شوند. شکل اعضای تناسلی پسرها برای دختر ها جالب است و بر عکس. اگربچه ای خواهر و برادر نداشته باشد یا در روند زندگی فرصت دیدن اندام برهنه جنس مخالف را نداشته باشد این کنجکاوی تشدید می شود. این کنجکاوی جنسی در کودکا ن طبیعی است و بیشتر والدین هنگام رویارویی با آن برای اولین بار می فهمند که واقعا باید برای رفتار فرزند خود حدودی را تنظیم کنند تا بداند از نظر اجتماعی کدام یک از رفتار های او در خصوص مسائل جنسی قابل قبول است. با ذکر این مقدمه شایسته است در این زمینه نکاتی کوتاه بیان گردد تا فضای روشنتری از بحث داشته باشید. اولاً : تصوری که کودک از دستکاری و یا نگاه کردن به آلت جنسی کودک دیگر دارد با تصور بزرگتر ها از این مسئله تفاوت زیادی دارد. این رفتارها بیش از آنکه جنبه جنسی داشته باشد، جنبه کنجکاوی دارد. دستکاری آلت تناسلی و کنجکاوی فرزندان برای شناخت این عضو از بدن را باید از مقوله مسایل جنسی جدا نمود. معمولاً این گونه رفتارها، از دید کودکی در سن و سالی که بدان اشاره نمودید جنبه اخلاقی ندارد؛ لذا هر گونه برخورد نسنجیده ای ممکن است سبب گیجی او شده و موجبات احساس گناه و افسردگی وی را فراهم سازد. مهمتر از همه اینکه ممکن است پس از آن برای پرسش ها و ابهام های جنسی خود به دیگرانی مراجعه کند که یا به دلیل ناآگاهی و یا غرض ورزی ، اطلاعات نادرستی در زمینه مسائل جنسی به او منتقل نمایند که درنتیجه آن در آینده وی را با مشکلاتی مواجه خواهد ساخت.(البته این رفتار ها چنانچه کنترل نشود می تواند زمینه انحراف جنسی کودک را در آینده فراهم سازد پس باید با بکار گیری روش ها مناسب سعی در تغییر رفتار کودک داشته باشید) ثانیاً : ارتباط برقرار کردن والدین با فرزندان خود در مورد مسایل جنسی از جمله وظایف تربیتی والدین است که شایسته است در برقراری و حفظ آن جهت جلوگیری از زمینه بسیاری از انحرافات و گناه ها کوشید. نگاه ضد اخلاقی برخی والدین به این مسأله و برخورد شدید و خشن آنها پیامدهای نامطلوبی را به ارمغان خواهد آورد ؛ زیرا چنین موضوعی روان شناختی را تبدیل به موضوعی اخلاقی کرده و کودک را حسّاس تر نموده و باعث تثبیت وی در عمل مورد نظر می گردد. ثالثا: در بیان نکاتی که در زمینه مسائل جنسی لازم است به کودک انتقال پیدا کند، باید از روش های غیر مستقیم استفاده کرد و کمتر به روش های مستقیم متوسل شد. (در زیر به برخی از این روش ها اشاره می شود) چه باید کرد: 1. ممکن است مهمترین دلیل چنین رفتاری از سوی کودکی در سنینی که بدان اشاره نمودید، کنجکاوی وی برای آشنایی با اعضای بدن خود باشد که از نوپایی در وی وجود داشته و در حدود سنین 3 تا 4 سالگی در قالب دستکاری و در سنین بالاتر درقالب دکتر بازی و ... خود را نشان می دهد، بنابراین در چنین زمانی هول نشوید، او را سرزنش نکنید،از تنبیه کودک پرهیز کنید، تنها کاری که شما باید در چنین موقعیتی باید انجام دهید این است که به گونه ای برنامه ریزی کنید که او دیگر در چنین موقعیتی قرار نگیرد. 2. معمولاً این گونه رفتار از سوی کودک ؛ بیشتر جنبه شناختی دارد نه جنسی و اخلاقی و اگر خدای ناکرده استمرار یابد، ممکن است به جهت فشارهای روحی در محیط خانواده و ... باشد که کودک می خواهد از این طریق خود را به آرامش برساند، بنابراین والدین کودک باید محیطی آرام و سرشار از صمیمیت برای او ایجاد کنند. 3. بهتر است به طور نامحسوس مراقب خلوتهای چنین کودکانی بود. شایسته است مکان خلوت آنها مثل اتاق مستقلشان به گونه ای باشد که از چشم والدین دور نمانند و والدین گاهگاهی به عناوین مختلف که رنگ مداخله به خود نگیرد، سرکشی هایی داشته باشند تا فرزندان از خلوت خود احساس امنیت برای انجام این عمل نکنند. 4. موقعیت هایی که کودک در آن دست به چنین رفتاری می زند را شناسایی کنید و کودک را برای مدتی از آن مکان ها دور کنید. 5. کودک را برای مدت زمان طولانی از کودکی که با او دست ورزی می کرده است دور کنید. 6. برای مدتی به کودک شلواری بپوشانید که در آوردن آن بدون کمک والدین برای او امکان پذیر نباشد.( به عنوان مثال شلواری که دارای کمربند است برای این کار مناسب است) 7. به کودک خود آموزش دهید که بدن او خصوصی است و دیگران حق دست ورزی با برخی از اعضا او را ندارد.( بهتر است برای بیان این نکته از شیوه های غیر مستقیم استفاده کنید) نکته پایانی خواهشمندیم از طریق نگرانی های مختلفی که زاییده ترس از چنین موضوعی می باشد ناخواسته مسیری مخالف را در تربیت جنسی کودک نپیمایید؛ زیرا هر گونه کم حوصلگی و اقدام عجولانه در این زمینه آسیب زا خواهد بود. در صورت لزوم و برای رفع نگرانی خود به صورت حضوری به روان شناس مراجعه نمایید تا وی بر اساس ریشه یابی این عمل فرزند ،اقدامات مناسبی را به عمل آورد. باز با ما سخن بگویید. کتب پیشنهادی برای مطالعه در مورد مسایل جنسی 1.کلید های آموزش و مراقبت از سلامت جنسی در کودکان و نوجوانان،دکتر کریستال دفریتاس، ترجمه سارا رئیسی طوسی 2. تربیت جنسی در اسلام ،حافظ ثابت . 3. خانواده و مسایل جنسی کودکان ،دکتر علی قائمی نویسنده: محمد صادق آقاجانی
اگر در یک خانواده مذهبی که مسائل دینی و اخلاقی را رعایت می کنند دیده شود که فرزندان آنها (4 تا 6ساله) در بازیهای کودکانه مخفیانه اقدام به دیدن عورت هم می کنند، چه باید کرد؟( در ضمن بنده که درخواست راهکار برای خودم کردم پدر و مادر این کودکان نیستم و محدودیت نظارت بر آنها را دارم به این منظور هم راهکار برای خودم می خواهم هم برای پدر و مادرانشان که خبر هم از این موضوع ندارند)
اگر در یک خانواده مذهبی که مسائل دینی و اخلاقی را رعایت می کنند دیده شود که فرزندان آنها (4 تا 6ساله) در بازیهای کودکانه مخفیانه اقدام به دیدن عورت هم می کنند، چه باید کرد؟( در ضمن بنده که درخواست راهکار برای خودم کردم پدر و مادر این کودکان نیستم و محدودیت نظارت بر آنها را دارم به این منظور هم راهکار برای خودم می خواهم هم برای پدر و مادرانشان که خبر هم از این موضوع ندارند)
دانشجوی گرامی ؛ حساسیت و دغدغه خاطر شما نسبت به چنین موضوع حساسی را درک نموده و از شما تشکر می کنیم که راه مشاوره را در این زمینه برگزیدید؛ لذا ما نیز سعی خواهیم کرد با در اختیار قرار دادن اطلاعات لازم، کمک مناسبی به شما ارائه گردد.
شما می توانید نکات این پاسخ را به والدین کودکان مورد نظر انتقال دهید. در ضمن از آنجایی که احتمال می دهیم که شما عین این پاسخ را در اختیار والدین کودکان قرار دهید، متن پاسخ والدین کودکان را مورد خطاب قرار داده است.
کنجکاوی کودکانه
وقتی بچه ها دنیای بیرونی خود را کشف می کنند نسبت به بدن اعضای خصوصی بدن همجنس و یا غیر همجنس خود نیز به طور طبیعی کنجکاو می شوند. شکل اعضای تناسلی پسرها برای دختر ها جالب است و بر عکس.
اگربچه ای خواهر و برادر نداشته باشد یا در روند زندگی فرصت دیدن اندام برهنه جنس مخالف را نداشته باشد این کنجکاوی تشدید می شود. این کنجکاوی جنسی در کودکا ن طبیعی است و بیشتر والدین هنگام رویارویی با آن برای اولین بار می فهمند که واقعا باید برای رفتار فرزند خود حدودی را تنظیم کنند تا بداند از نظر اجتماعی کدام یک از رفتار های او در خصوص مسائل جنسی قابل قبول است.
با ذکر این مقدمه شایسته است در این زمینه نکاتی کوتاه بیان گردد تا فضای روشنتری از بحث داشته باشید.
اولاً : تصوری که کودک از دستکاری و یا نگاه کردن به آلت جنسی کودک دیگر دارد با تصور بزرگتر ها از این مسئله تفاوت زیادی دارد. این رفتارها بیش از آنکه جنبه جنسی داشته باشد، جنبه کنجکاوی دارد.
دستکاری آلت تناسلی و کنجکاوی فرزندان برای شناخت این عضو از بدن را باید از مقوله مسایل جنسی جدا نمود. معمولاً این گونه رفتارها، از دید کودکی در سن و سالی که بدان اشاره نمودید جنبه اخلاقی ندارد؛ لذا هر گونه برخورد نسنجیده ای ممکن است سبب گیجی او شده و موجبات احساس گناه و افسردگی وی را فراهم سازد. مهمتر از همه اینکه ممکن است پس از آن برای پرسش ها و ابهام های جنسی خود به دیگرانی مراجعه کند که یا به دلیل ناآگاهی و یا غرض ورزی ، اطلاعات نادرستی در زمینه مسائل جنسی به او منتقل نمایند که درنتیجه آن در آینده وی را با مشکلاتی مواجه خواهد ساخت.(البته این رفتار ها چنانچه کنترل نشود می تواند زمینه انحراف جنسی کودک را در آینده فراهم سازد پس باید با بکار گیری روش ها مناسب سعی در تغییر رفتار کودک داشته باشید)
ثانیاً : ارتباط برقرار کردن والدین با فرزندان خود در مورد مسایل جنسی از جمله وظایف تربیتی والدین است که شایسته است در برقراری و حفظ آن جهت جلوگیری از زمینه بسیاری از انحرافات و گناه ها کوشید. نگاه ضد اخلاقی برخی والدین به این مسأله و برخورد شدید و خشن آنها پیامدهای نامطلوبی را به ارمغان خواهد آورد ؛ زیرا چنین موضوعی روان شناختی را تبدیل به موضوعی اخلاقی کرده و کودک را حسّاس تر نموده و باعث تثبیت وی در عمل مورد نظر می گردد.
ثالثا: در بیان نکاتی که در زمینه مسائل جنسی لازم است به کودک انتقال پیدا کند، باید از روش های غیر مستقیم استفاده کرد و کمتر به روش های مستقیم متوسل شد. (در زیر به برخی از این روش ها اشاره می شود)
چه باید کرد:
1. ممکن است مهمترین دلیل چنین رفتاری از سوی کودکی در سنینی که بدان اشاره نمودید، کنجکاوی وی برای آشنایی با اعضای بدن خود باشد که از نوپایی در وی وجود داشته و در حدود سنین 3 تا 4 سالگی در قالب دستکاری و در سنین بالاتر درقالب دکتر بازی و ... خود را نشان می دهد، بنابراین در چنین زمانی هول نشوید، او را سرزنش نکنید،از تنبیه کودک پرهیز کنید، تنها کاری که شما باید در چنین موقعیتی باید انجام دهید این است که به گونه ای برنامه ریزی کنید که او دیگر در چنین موقعیتی قرار نگیرد.
2. معمولاً این گونه رفتار از سوی کودک ؛ بیشتر جنبه شناختی دارد نه جنسی و اخلاقی و اگر خدای ناکرده استمرار یابد، ممکن است به جهت فشارهای روحی در محیط خانواده و ... باشد که کودک می خواهد از این طریق خود را به آرامش برساند، بنابراین والدین کودک باید محیطی آرام و سرشار از صمیمیت برای او ایجاد کنند.
3. بهتر است به طور نامحسوس مراقب خلوتهای چنین کودکانی بود. شایسته است مکان خلوت آنها مثل اتاق مستقلشان به گونه ای باشد که از چشم والدین دور نمانند و والدین گاهگاهی به عناوین مختلف که رنگ مداخله به خود نگیرد، سرکشی هایی داشته باشند تا فرزندان از خلوت خود احساس امنیت برای انجام این عمل نکنند.
4. موقعیت هایی که کودک در آن دست به چنین رفتاری می زند را شناسایی کنید و کودک را برای مدتی از آن مکان ها دور کنید.
5. کودک را برای مدت زمان طولانی از کودکی که با او دست ورزی می کرده است دور کنید.
6. برای مدتی به کودک شلواری بپوشانید که در آوردن آن بدون کمک والدین برای او امکان پذیر نباشد.( به عنوان مثال شلواری که دارای کمربند است برای این کار مناسب است)
7. به کودک خود آموزش دهید که بدن او خصوصی است و دیگران حق دست ورزی با برخی از اعضا او را ندارد.( بهتر است برای بیان این نکته از شیوه های غیر مستقیم استفاده کنید)
نکته پایانی
خواهشمندیم از طریق نگرانی های مختلفی که زاییده ترس از چنین موضوعی می باشد ناخواسته مسیری مخالف را در تربیت جنسی کودک نپیمایید؛ زیرا هر گونه کم حوصلگی و اقدام عجولانه در این زمینه آسیب زا خواهد بود. در صورت لزوم و برای رفع نگرانی خود به صورت حضوری به روان شناس مراجعه نمایید تا وی بر اساس ریشه یابی این عمل فرزند ،اقدامات مناسبی را به عمل آورد.
باز با ما سخن بگویید.
کتب پیشنهادی برای مطالعه در مورد مسایل جنسی
1.کلید های آموزش و مراقبت از سلامت جنسی در کودکان و نوجوانان،دکتر کریستال دفریتاس، ترجمه سارا رئیسی طوسی
2. تربیت جنسی در اسلام ،حافظ ثابت .
3. خانواده و مسایل جنسی کودکان ،دکتر علی قائمی
نویسنده: محمد صادق آقاجانی
- [سایر] سلام حاج آقا سال نو مبارک لطفا فقط خوتون مطالعه کنیدو اگر میشه سریع جواب بدهید من می خواستم با مشاور صحبت کنم ولی مشاور مطمئن یکی بیشتر نمیشناسم که تا خرداد وقت ندارن من هم با مشاوره با هر کسی میترسم که تازه گمراه بشم لطفا جواب بدید. ... و خودم هم تقریبا نسبت به بقیه دوستان مذهبی تر هستم تا امروز خاستگاران زیادی داشتم که بیشتر اونها به خاطر سخت گیری من در مسائل مذهبی رد شدن البته مسائل دیگه مثل ظاهر هم برام مهم بوده حدود یک ماه پیش از طریق چت با پسری 28ساله کارشناسی ارشدالکترونیک هستند و مادرشون دکترا روانشناسی و پدرشون دکتر مغز و اعصاب آشنا شدم که بر خلاف بقیه خاستگارهام تمام مواردی که مد نظر من بود رو داشت ( تحصیلات و ایمان و اخلاق )من اهل دوستی نبوده و نیستم اون هم قصدش ازدواج بود من هم از طریق تلفن ارتباط رو ادامه دادم و چون مطمئن بودم قصدش ازدواج و خواستگاری رسمی مادرم رو در جریان گذاشتم (البته ایشون نمیدونن که مادرم مطلع هستن )ولی چون ایشون اهل تهران بودند دیدار به زودی امکان پذیر نبود قرار شد هرکدوم یه فیلم کوتاه از خودمون ارسال کنیم همین اتفاق افتاد (البته فیلم من با حجاب کامل و فقط تبریک سال جدید بود)بعد از ارسال فیلم و عکس من راستش زیاد خوشم نیومد ولی گفتم اگر همه چیزهایی که گفتن درست و راست باشه شاید بشه این مورد رو در نظر نگرفت بعد از اون مورد من گفتم به نظر من در حد آشنایی لازم ما به قدرکافی صحبت کردیم بهتر بقیه موارد بمونه برای وقتیکه شما به طور رسمی اومدین ایشون شماره منزل ما رو داشتن من هم ادرس خانه و محل کار و شماره تلفن منزلشون رو داشتم که گفته بودم اگر با خانواده مطرح کردم برای تحقیقات بدن ایشون هم داد بعد از 2 روز که تماس قطع شد تماس گرفتن و با لحن دعوا چرا خودت تصمیم گرفتی ؟ چرا زنگ نزدی ؟ و....... نمیدنم چرا من هم قبول کردم که تماسها ادامه پیدا کنه ولی دچار شک شدم از اون زمان ایشون خیلی با اطمینان به اینده هرچی حرف مزدند من و تو خطاب میکردن ولی من می گفتم من مطمئن نیستم تا اینکه یک روز گفتم اگر جواب من منفی باشه شما چیکار می کنید ایشون تهدید کردن که من زنگ میزنم خونتون با برادرت صحبت می کنم و آبروت رو میبرم و تو از اول من و سر کار گذاشتی قصدت اذیت کردن بود و ... من گفتم نه ولی من حق انتخاب دارم شاید نتونم قبول کنم ایشون به تهدید ادامه داد راستش اول ترسیدم بعدا گفتم من که گناهی مرتکب نشدم که بترسم زنگ زدم گفتم اصالا جواب من منفی شما هم هر کاری میخواین بکنید من هم از دست شما شکایت می کنم اون موقع ماجرا عوض شد شروع به عذرخواهی کرد و گفت ببخشید من اشتباه کردم عصبی شدم همه اینکارا به خاطر اینکه تو رو از دست ندم و.... من قبول دارم عصبی هستم البته من قبلش هم فهمیده بودم از شنیدن نه عصبی میشن ولی قبول کرده بود با هم بریم پیش روانشناس تا مداوا کنه گفت من حتی سه سال پیش مادرم گفت بیا درمانت کنم قبول نکردم ولی حالا به خاطر تو پیش هرکسی که بگی حاضرم برم برای مداوا .الان من ارتباط تلفنی رو قطع کردم ولی مطمئن هستم از طریق مادر یا خواهرش برای خواستگاری رسمی اقدام میکنه نمیدونم کلا بی خیال این ماجرا بشم یا اینکه خواستگاری رو قبول کنم راستش اگر این موضوع عصبی شدن نبود به نظرم مورد خوبی یود ولی نمیدونم اصلا قابل درمان هست یا نه؟ مادرم میگن این آدم روانیه، نمیشه باهاش زندگی کرد ولی من دیدم وقتی عصبی نیستند همه چیز خوبه از نظرمذهبی هم نسبت به خیلی از همسن هاشون اطلاعات خوبی دارند و البته گفتن که رعایت هم میکنن به نظر شما من چیکار کنم ؟خواستگاری رو قبول کنم یا نه؟ از اینکه وقتتون رومیگذارید ممنون
- [سایر] بنده دختری هستم 23 ساله ساکن شهر ملبورن در کشور استرالیا که از سن 5 سالگی همراه با خانواده ام در این شهر زندگی می کنم. حدود چهارده ماه قبل به عقد دایم نامزدم در آمدم. پس از گذشت مدتی متوجه مداخلات بعضی از اعضای خانواده وی و تغییراتی در رفتار نامزدم نیز گردیدم که باعث سردی روابط میان ما گردید. از چند ماه بدین سو تقریباً رابطه ای میان ما وجود نداشته است، در صورتیکه پدر و مادرم همیشه تلاش داشتند تا با همکاری خانواده نامزدم روابط ما را دوباره برقرار و مشکلات ما را حل کنند. دوماه قبل فامیل نامزدم با مراجعه به شخصی که مرا به عقد دایم نامزدم در حضور بیشتر از 200 تن از مهمانان در محفل نامزدی مان نموده بود از وی خواستند تا صیغه طلاق را جاری کنید که نامبرده با رد این مطلب گفته بود که قبل از هر اقدامی می بایست با دختر و پسر مستقیماً صحبت نماید. لهذا ایشان یعنی شخص عاقد با پدرم تماس گرفته و از وی خواستند تا دختر و پسر را برای صحبت نزد ایشان ببرند. پدر با قبول این مطلب با پدر نامزدم تماس گرفته و گفتند که آقای ..... می خواهند دخترم و پسر شما را از نزدیک ببیند . اما پدر نامزدم در جواب گفته بودند که ما چه وقت بیاییم؟ پدرم در پاسخ گفتند که ما و شما نمی رویم و فقط من دخترم را می رسانم و پسر شما نیز بیاید . وقتی پدرم مرا به منزل شخص عاقد که محل ملاقات ما تعیین شده بود بردند متوجه شدیم که نامزدم با پدر و دایی اش آمده است. اما پدرم مرا آنجا گذاشته و از ایشان نیز خواستند که بگذارند دختر و پسر با آقای عاقد صحبت نمایند. اما آنها بدون توجه به این مطلب وارد منزل آقای عاقد شده و با مداخلات در صحبت ها سعی بر محکوم کردن من داشتند . من ناگزیز شدم به پدرم که از آنجا رفته بودند تا ما آزادانه صحبت های خویش را بنماییم زنگ زدم که شما نیز بیایید ، چون اینها آمده اند . پدرم پس از چند دقیقه آمدند و صحبت هایی صورت گرفت. آقای .... ( شخص عاقد) گفتند که خوشبختانه دلایل کافی برای انجام طلاق ندارید و از والدین هردوی ما خواستند تا با تلاش و دادن فرصت به این دو جوان سعی در حل مشکلات شان نمایند و از دایی نامزدم نیز خواستند تا با صحبت با خانواده خودش و خانواده ما میانجی شده و برای حل این مشکلات تلاش کند . اما با تأسف هیچ گونه تماسی صورت نگرفت تا اینکه دوشب قبل پدر نامزدم برای پدرم زنگ زده و گفت که دختر شما آزاد است چون ما به مراجعه به عالم دینی صیغه طلاق را جاری ساختیم ، پدرم با تعجب از این خبر بسیار ناراحت شدند و گفتند آیا دخترم هیچ گونه حق و حقوقی نداشته است که شما خودسرانه چنین کاری را انجام دادید و آیا لازم نبود که ما را در جریان می گذاشتید؟ و از آنها خواهان دادن نام شخصی را که ایشان ادعای عالم بودنش را داشتند و نام شاهدین را خواستند، اما ایشان با رد این مطلب گفتند شما می خواهید با دختر تان تجارت کنید!!!! حال از حضرت عالی می خواهم با رهنمایی های عالمانه تان مرا یاری رسانیده و از این سردرگمی برهانید: 1 – آیا آنها این حق را داشتند که بدون اجازه من و خانواده ام اقدام به این کار نمایند؟ 2 – آیا شخص عالمی که صیغه طلاق را جاری ساخته است نمی بایست از من و یا پدرم اجازه بگیرد؟ 3 – آیا نداشتن عذر شرعی دختر در هنگام طلاق یکی از شرایط اصلی انجام طلاق نیست؟ در حالیکه من واقعآ در هنگام انجام این کار عذر شرعی داشتم. 4 – آیا هیچ گونه حق و حقوقی برای من تعلق نمی گیرد ، در حالیکه در هنگامی که من به عقد دایم نامزدم در آمدم و در حضور بیشتر از 200 تن از مهمانان وی پذیرفت که مرا در قبال یک جلد کلام الله مجید به خط عثمان طاها ، چهارده شاخه گل محمدی به عشق چهارده معصوم ، یکصد سکه طلای تمام عیار بهار آزادی و همچنین یک سفر حج که به درخواست مادر نامزدم به آن افزوده شد به عقد دایم خود درآورد؟ آیا نداشتن روابط زنا شویی این حقوق را از من سلب می کند؟ در حالیکه ما در دوران نامزدی قرار داشتیم؟!!!! چون وقتی پدرم برای شان گفتند که شما با وجود اینکه دوبار به زیارت خانه خدا مشرف شدید، حق و حقوق دخترم را پایمال کردید، آنها گفتند چون عروسی نکرده بودند و همخوابی صورت نگرفته هیچگونه حقی ندارد!!!! با آرزوی سلامتی حضرت عالی منتظر نظر عالمانه تان هستم تشکر
- [سایر] با سلام من موضوع حجاب رو در متون مختلف بررسی کردم اخیرا مقاله دیدم که بسیار متفاوت می باشد دوست دارم نظر خود را با دلیل بیان کنید توسعهی عورت به سراپای زنان در متون قدیمی ادبیات فارسی از اصطلاح عورت علاوه بر معنی رایج آن برای اشاره به زن نیز استفاده شده است: 1. چون زنی از کار بد شد روی زرد مسخ کرد او را خدا و زُهره کرد عورتی را زُهره کردن مسخ بود خاک و گل گشتن نه مسخ است ای عنود؟ روح میبُردت سوی چرخ برین سوی آب و گل شدی در اسفلین (مثنوی، دفتر اول) شاید از ابیات فوق استنباط شود که عورت کلمهای تحقیرآمیز است و برای اشاره به زنی بدکاره به کار رفته است، اما شواهد دیگر نشان میدهد که اطلاق عورت به زن مفهومی منفی ندارد و از این کلمه حتی به معنی ناموس نیز استفاده شده است: گفت حق زَ اهل نفاق ناسدید بَأسُهُم ما بَینَهُم بَأسٌ شَدید در میان همدگر مردانهاند در غزا چون عورتان خانهاند گفت پیغمبر سپهدار غیوب لا شجاعه یا فتی قبل الحروب (مثنوی، دفتر سوم) آنکه دزدد مال تو، گویی بگیر دست و پایش را ببُر، سازَش اسیر وآنکه قصد عورت تو میکند صد هزاران خشم از تو سر زند گر بیاید سیل و رخت تو برد هیچ با سیل آورد کینی خرد؟ (مثنوی، دفتر پنجم) کاربرد عادی عورات به معنی زنان در متون زیر بیشتر مشخص است. در زبان فارسی قدیم اهل شهر شامل اطفال و عورات بودهاند و اگر مردی میمرده است اطفال او یتیم و عورات او بیوه میشدهاند: تمامت اهل اصفهان از صغیر و کبیر و وضیع و شریف و اطفال و عورات،… (ترجمهی محاسن اصفهان) …و بر دل اطفال و عورات او که یتیم و بیوه شوند نمیبخشاید، … (سندباد نامه) عورتانه و عورتینه نیز از اصطلاحات مرتبط به زنان در زبان فارسی قدیم است و نگرش فرهنگی نیاکان ما را به زن منعکس میکند. در لغتنامهی دهخدا آمده است: عورتانه: منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن, زنانه. عورتینه: جنس زن و دختر. در مقابل مردینه و پسرینه. …و باقی آنچه عورتینه بودند از بنات و اخوات و خواتین که با ترکان به هم بودند. (جهانگشای جوینی) بنات و اخوات و خواتین به معنی دختران و خواهران و بانوان (خاتونها) است. علاوه بر متون فارسی قدیم، زن در روایاتی منسوب به پیامبر و اصحاب و نزدیکان او نیز عورت خوانده شده است. این روایات را در اینجا نقل میکنیم و پس از مقایسه با قرآن اعتبار و اصالت آنها را بررسی میکنیم. 1. رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیکتر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که در قعر خانه باشد. (بحار الأنوار, ج 43, ص 92) 2. رسول خدا گفت: زنان عورتند، آنها را در خانه حبس کنید. (بحار الأنوار, ج 100, ص 250) در فقه به تمام مواضعی از بدن زن که باید پوشیده شود عورت میگویند که تقریباً تمام بدن زن را در بر میگیرد. مرتضی مطهری در کتاب مسألهی حجاب از قول ابن رشد میگوید: (عقیدهی اکثر علما بر این است که بدن زن -جز چهره و دو دست تا مچ- عورت است. ابوحنیفه معتقد است که قدمین نیز عورت شمرده نمیشود، و ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام معتقد است که تمام بدن زن بلا استثنا عورت است.)[1] عورت کلمهای عربی است. در فرهنگ عربی منجد الطلاب معانی زیر برای این کلمه بیان شده است: -رخنهگاهی که موجب نگرانی است -شکاف کوه -جای طلوع و غروب خورشید -کمینگاهی که در آن پنهان شوند -آنچه موجب شرم است -اعضایی از بدن که انسان به سبب شرم میپوشاند. در قرآن از اصطلاح عورت برای اشاره به زنان استفاده نشده است، اما عورت علاوه بر معنای رایج آن در معانی دیگری نیز به کار رفته است: 1. "ای کسانی که ایمان آوردید، باید مملوکان شما و کسانی که به بلوغ نرسیدهاند سه بار از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، و هنگام ظهر که لباستان را در میآورید، و بعد از نماز عشا که سه عورت برای شماست. بعد از این بر شما و آنها گناهی نیست که گرد یکدیگر بگردید. خدا این گونه آیات را برای شما تبیین میکند. و خدا علیم و حکیم است." (نور 58) 2. "و آنگاه که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما را جای ماندن نیست،برگردید. و گروهی از آنها از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند خانههای ما عورت است با اینکه عورت نبود. فقط میخواستند فرار کنند." (احزاب 13) 3. در آیهی 31 سورهی نور که آیهای مهم در تعیین حدود پوشش زنان است، عورت در مفهومی نزدیک یا منطبق بر معنی رایج امروزی آن به کار رفته است: "به زنان مؤمن بگو که غض بصر کنند و فروج خود را حفظ کنند و زینت خود را جز آنچه از آن پیداست آشکار نکنند، و خِمارشان را بر جیوبشان بزنند، و زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا مملوکانشان یا مردان تابعی که اِربه ندارند یا کودکانی که بر عورتهای زنان اظهار ندارند، و پایشان را نزنند که آنچه از زینتشان پنهان میکنند دانسته شود. و ای مؤمنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید." در این آیه عورات از نظر دستوری به زنان اضافه شده است, بنا بر این عورات در اصطلاح قرآن بخش یا بخشهایی از اندام زنان است، نه تمام بدن آنان. علاوه بر این اندام هایی همچون سر و صورت و دست و پای زن نمیتواند مصداق عورت زن در اصطلاح قرآن باشد, چرا که اینها مواضعی نیستند که کودکان بر آن (اظهار) نداشته باشند. عورات زنان را در این آیه میتوان به اندام های جنسی یا شرم گاه های زنان ترجمه کرد. دیده میشود که زن در ادبیات فارسی، فقه سنتی، و روایات عورت خوانده شده است و در قرآن از چنین اصطلاحی استفاده نشده است. در اعتبار و اصالت روایاتی که زن را عورت میخوانند به دلایل زیر میتوان تردید کرد: 1. زن از موضوعات مهم در قرآن است. قرآن سورهای به نام زنان (نسا) دارد و سورهای از قرآن نیز به نام مریم نامگذاری شده است. کلمات بنت, بنات, امرأه, نساء, زوج, أزواج، أخت، أخوات و دیگر کلمات مترادف نزدیک به صد و پنجاه بار در قرآن تکرار شده است. قرآن اصطلاح عورت را برای اشاره به زن به کار نبرده است. بنا به روایات فوق پیامبر و اصحاب متفقالقولند که زن عورت است و باید بپذیریم که اطلاق اصطلاح عورت به زنان در عصر پیامبر رایج بوده است. چگونه ممکن است که با وجود اشارهی مکرر قرآن به زنان، این اصطلاح هیچ انعکاسی در قرآن نداشته باشد؟ 2. قرآن در توصیف زنان تعبیرات خاصی دارد: الف ." زنان لباس شمایند و شما لباس آنهایید (بقره 178) -زنان شما حرث شمایند (بقره 223) ب."-از آیاتش آن است که برایتان از خودتان زنانی آفرید که با آنان آرام گیرید (روم 21) پیامبر در مقام معلم به اصحاب آموخته است که زن لباس است، حرث است و مایهی آرامش است. قرآن مرجع اصلی در تعالیم پیامبر است. با این حال بنا به روایات فوق وقتی پیامبر از اصحاب میپرسد زن چیست، میگویند عورت است. گویا اصحاب با قرآن و تعالیم و اصطلاحات آن آشنا نیستند، یا آن را در درجهی دوم اهمیت قرار میدهند. 3. لحن روایاتی که زن را عورت میخواند و به حبس آنان در خانه تشویق میکند فراتر از یک توصیهی اخلاقی است و از عقلانیت و انسانیت فاصله دارد. چرا به جای ماندن زن در خانه، از ماندن زن در قعر خانه سخن گفته میشود؟ و چرا حبس در خانه؟ تأمل در لحن و کلماتی که در این روایات به کار رفته است نشان میدهد که سازندهی این روایات با هر گونه حضور اجتماعی زن به شدت مخالف بوده است و به مخفی کردن زن در خانه میاندیشیده است. مرتضی مطهری در بخشی از کتاب مسألهی حجاب تحت عنوان (نه حبس و نه اختلاط) میگوید: از آنچه مجموعاً بیان شد معلوم گشت آنچه اسلام میگوید نه آن چیزی است که مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم میکنند، یعنی محبوسیت زن در خانه و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را میبیند، یعنی اختلاط زن و مرد در جوامع.[2] سخن فوق در حالی بیان میشود که در کتب حدیث روایاتی به پیامبر و دیگر پیشوایان دینی نسبت داده شده است که مردان را به حبس کردن زنان در خانه فرامیخواند. وقتی کتب حدیث ما حاوی چنین روایاتی است، مخالفان اسلام سخن بیجایی نگفتهاند. عورت خواندن زن و حبس او در خانه را نمیتوان مستقل از فرهنگ ایران باستان تحلیل کرد. مورخان و باستانشناسان در تحلیل جایگاه زن در مقاطعی از تاریخ ایران باستان به نقوش به جا مانده در آثار باستانی استناد میکنند. در این نقوش زنان دیده نمیشوند. بخش زیر از کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت نقل شده است و در کتاب مسألهی حجاب نیز به آن اشاره شده است: پس از داریوش مقام زن مخضوصاً در طبقهی ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنها اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.[3] حتی در میان ایرانیان امروز سنتی وجود دارد که میتوان آن را ناشی از عورتانگاری زنان در ایران قدیم دانست. این سنت مبنای عقلی و شرعی ندارد، اما همچنان وجود دارد. در این فرهنگ مرد از ذکر مستقیم نام زن خود نزد دیگران شرم میکند و از او با تعابیر غیرمستقیمی همچون خانواده و بچهها نام میبرد،پ همان گونه که معمولاً برای رعایت ادب، از ذکر مستقیم نام اعضایی از بدن پرهیز میشود و عبارات غیرمستقیمی به کار میرود. لغتنامهی فارسی دهخدا اصطلاح ستر عورت را پوشاندن موضع های مستقبح الذکر معنی کرده است. زن نیز در فرهنگ سنتی مستقبح الذکر است و جایگاهی همچون عورت دارد. اگر زن عورت باشد پوشاندن او معقول و نمایاندنش شرمآور است. از اقلیتی ناچیز که بگذریم، عموم مردم جهان بنا به عقل عرفی در زندگی اجتماعی عورت را میپوشانند و از نمایاندن آن شرم میکنند. یکی از انتقادات مکرر قرآن به اهل کتاب این است که آنان کلمات را از مواضع خود تحریف میکنند. با تحریف کلمات از مواضع آنها میتوان حکمی را تغییر داد. تحریف کلمات از مواضع آنها لزوماً این نیست که در متنی دست ببریم، بلکه میتوانیم معنی کلمهای را عوض کنیم یا آن را نابجا به کار ببریم. اطلاق عورت به سرتاپای زن، در حالی که نه عقل به آن حکم میکند نه از قرآن برداشت میشود، مصداق بارزی از تحریف کلمات از مواضع آن است. حجاب و حدود پوشش زنان در فقه سنتی بر بستر کلمات و اصطلاحاتی تحریف شده به قرآن نسبت داده میشود. اگر اولین منبع فقه اسلامی قرآن است، لازم است که اصطلاحات فقهی با محوریت قرآن پالایش شود.1 اکثر مثالها از لغتنامه فارسی دهخدا نقل شده است. [1] مسأله حجاب، ص 225. [2] مسأله حجاب، ص 218 [3] تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، جلد اول، ص 552
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تایید کردند که شرایط بسیار خوبی است و می تواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و آن هم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضر دار که یک روحانی هم بود گفت اکثر این ها شرایط خلاف شرع هستند و بدرد نمی خورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس این ها را نوشته قصد دست انداختن خانمها را داشته است و من خیلی ناراحت شدم واقعاً همین مسایل است که باعث می شود ما جوانها دین گریز باشیم چرا نباید به شرایط مورد توافق طرفین احترام قایل شد ؟ من شرایط را هم برایتان ارسال می کنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید از لطف شما هم ممنونم 1.زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه. 2.زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد. 3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است. 4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحله یی که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند . 5- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر می نماید. 6- زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه ، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیر منقول و وجوه نقدی بلا عوض به زوجه منتقل نماید. 7- حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود. 8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود. 9.اختیار زمان بچه دار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود. 10.نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود. 11.اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین می شود) به شماره حساب زوجه واریز نماید با این حال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود. 12.زوج به هیچ عنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت. 13.زوج پس از متارکه به هیچ عنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع. 14.زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می نماید. 15.زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرت المثل را از این حیث نخواهد داشت. 16.زوجه هر گونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط می نماید. 17.درخصوص تربیت اولاد زوجه هر گونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت. 18.ریاست خانواده با زوجه خواهد بود. 19.زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد. 20.زوجه شرط نمود عند اللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد. 21.حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود. 22.نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینه های بهداشتی و داروییٍٍ می باشد شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.