پسری 25 ساله هستم. توی احادیث و روایات توصیه های زیادی به صله رحم شده اما اصلاً فامیلای خوب زیادی نداریم. من چند ساله که بجز خونه برادرم که فقط چند بار توی این مدت رفتم، هیچ جا نرفتم! فامیلایی هم که داریم از ما بخصوص از من بدشون میاد! مثلاً همسر یکی از اقوام مون گفته به خونه ما نیا، شوهر عمه ام هم به خاطر یه ناراحتی که چند سال پیش رخ داده بود، بهم گفته هیچوقت دیگه به خونشون نرم! چندساله که اصلاً خونه دایی هام و عموهام رو بلد نیستم. دارم میمیرم. فامیلام مسخرم میکنن. راهنماییم کنید.
پسری 25 ساله هستم. توی احادیث و روایات توصیه های زیادی به صله رحم شده اما اصلاً فامیلای خوب زیادی نداریم. من چند ساله که بجز خونه برادرم که فقط چند بار توی این مدت رفتم، هیچ جا نرفتم! فامیلایی هم که داریم از ما بخصوص از من بدشون میاد! مثلاً همسر یکی از اقوام مون گفته به خونه ما نیا، شوهر عمه ام هم به خاطر یه ناراحتی که چند سال پیش رخ داده بود، بهم گفته هیچوقت دیگه به خونشون نرم! چندساله که اصلاً خونه دایی هام و عموهام رو بلد نیستم. دارم میمیرم. فامیلام مسخرم میکنن. راهنماییم کنید. *** پرسشگر گرامی؛ سوال شما را با دقت خواندم و سعی کردم احساسات شما را تا حدی درک کنم. بدون شک شما خواهان آن هستید که با اقوام خود ارتباط داشته باشید و با آنان صمیمی باشید. از سوی دیگر حتماً رفتارهای نادرستی از آنان دیده اید که کمی شما را نگران می کند. برخی از سوء تفاهم ها که بین شما و فامیل هایتان رخ داده است، موجب شده است تا روابط شما با آنان تیره شود. خاطرات تلخ گذشته هنوز با شما همراه است و همین امر می تواند تا اندازه ای کار شما را مشکل کند. پرسشگر گرامی؛ باید بگویم برای تغییر رفتار اقوام تان راه طولانی را در پیش دارید، پس توقع نداشته باشید، زمانی که به دیدن اقوام خود می روید آنان با آغوش باز از شما استقبال کنند. باید صبور باشید و تحمل خود را بالا ببرید و زود از کوره در نروید. آنان تصمیم به قطع ارتباط گرفته و به گمان خودشان برای این کار علت منطقی دارند، پس باید با صبر و حوصله باشید. فراموش نکنید اقدام شما برای بر قرار کردن ارتباط دوستانه با اقوامتان از اجر زیادی برخوردار است و حتماً نزد خدا مأجور خواهید بود. از شما می خواهم با دقت مطالب زیر را به کار گیرید و ناامید نشوید : به یاد داشته باشید انسان در مواجهه با مشکلات زندگی نباید تسلیم مشکل شود؛ بلکه باید به دنبال راه حلی برای آن باشد. برای پیدا کردن راه حل از شما می خواهم مشکل خود را در برگه ای یاد داشت کنید و ابعاد آن را به طور کامل بررسی کنید. از برخورد هیجانی با مشکل خودداری کنید؛ برخورد هیجانی انسان را از فکر کردن باز می دارد و موجب می شود مشکل حل نشده سر جای خود باقی بماند. با دقت مراحل زیر را مرور کنید : - مشکل خود را به صورت روشن و واضح بر روی کاغذی بنویسید. - تمام راه حل هایی که به نظرتان می آید را بنویسید. در این مرحله حتی راه حل هایی که غیر منطقی و غیر قابل اجرا است را یاد داشت می کنید. - از بین راه حل هایی که در مرحله قبل یاد داشت کردید، راه حل هایی که قابلیت اجرا دارند را انتخاب می کنید و با تمام وجود سعی می کنید آن ها را به کار گیرید. - در این مرحله کارآیی راه حل هایی که به کار برده اید را بررسی می کنید و چنانچه راه حلی کارآیی کمی داشت، آن را حذف می کنید. *** پرسشگر گرامی؛ با به کار بردن تکنیک بالا می توانید مشکل خود را به صورت کامل شناسایی کنید و راه حل های آن را به دست آورید. در زیر به نکاتی که شما را در حل مشکل تان کمک می کند، اشاره می شود؛ قبل از اینکه ادامه جواب را بخوانید از شما می خواهم کاغذی آورده و مراحل بالا را به ترتیب انجام دهید و پس از آن جواب را مطالعه کنید : 1. پشت هر رفتاری تفکری وجود دارد. برای اینکه بتوانید رفتار اقوام تان را تغییر دهید قبل از آن باید تلاش کنید، تفکرات و شناخت های اقوام تان در مورد خودتان را اصلاح کنید. چنانچه آنان شما را انسانی بی انصاف و بی عاطفه می دانند باید با رفتارهای خود به آنان ثابت کنید که چنین قضاوتی درست نیست. 2. سعی کنید ارتباط صمیمانه خود با اقوام تان را گسترش دهید و در طول هفته، زمانی را برای رفتن به خانه آنان اختصاص دهید. نترسید و بر نگرانی و ترس خود غلبه کنید. فراموش نکنید که همیشه اولین قدم، سخت ترین قدم است. با آنان صمیمانه رفتار کنید و با آنان درد و دل کنید. ارتباط با اقوام خود را مانند وظایف تحصیلی خود قلمداد کنید که ملزم به انجام آن می باشید. این کار می تواند به آنان کمک کند تا ارتباط خود را با شما ترمیم کنند. علاوه بر این، چنین کاری موجب می شود تا شما با احساسات آنان در مورد خودتان آگاه شوید و سعی کنید با رفتار خود این احساسات را تغییر دهید. 3. در اولین برخورد نکات زیر را رعایت کنید : - سعی کنید با والدین، برادر و یا یکی از اقوام نزدیک خود به دیدن اقوام خود بروید. - هدیه ای مورد علاقه، برای آنان تهیه کنید. - در موقعیتی به دیدن آنان بروید که نتوانند رفتار نادرستی را نسبت به شما داشته باشند. به عنوان مثال زمانی که بزرگان فامیل جمع هستند با آنان ارتباط بر قرار کنید. - قبل از رفتن به خانه آنان زمینه سازی کنید. به عنوان مثال برای رفتن به خانه عمه خود، ابتدا لازم است تا عمه تان را در جریان قرار دهید و به صورت غیر مستقیم از او بخواهید تا با شوهرش صحبت کند و از او بخواهد که رفتار درستی داشته باشد. - در صورتی که طرف مقابل رفتار نادرستی با شما داشت، تنها صبر کنید. 4. پس از اینکه چند جلسه به خانه اقوام خود رفتید، در فضایی صمیمی از آنان بخواهید گذشته را فراموش کنند. 5. از آنجا که ممکن است اقوام شما به دلیل برخی از رفتارهایتان از لحاظ عاطفی آسیب دیده باشند، ممکن است در جلسات اول با شما چندان صمیمی رفتار نکنند، بنابراین دلسرد نشوید و ارتباط خود ر ابا آنان ادامه دهید. 6.روایاتی که در مورد گذشت وجود دارد، را بنویسید و هر روز آن ها را با دقت بخوانید. 7. زمانی که اقوام تان به دلیل رفتارهای گذشته از شما گلایه کردند، سعی کنید با آنان همدردی کنید و احساسات آنان را در این زمینه درک کنید و سپس با رفتارهای خود نشان دهید که خواهان جبران گذشته هستید. 8. ازفردی که دارای نفوذ و کسی که مورد اعتماد اقوام تان هست (مانند پدر بزرگ یا دایی و..) بخواهید تا با آنان در این زمینه صحبت کنند و آن ها را در این زمینه قانع کند. 9. حتماً در بین اقوام تان فردی وجود دارد که نسبت به شما احساسات بهتری داشته باشد؛ سعی کنید در ابتدا با او ارتباط برقرار کنید. در مراحل بعدی به گونه ای برنامه ریزی کنید که در خانه فرد مورد نظر با سایر اقوام تان روبرو شود. 10. از جدال و جر و بحث با اقوام خود جداً خودداری کنید. 11. به یاد داشته باشید انسان ها دارای تفاوت های زیادی هستند، پس هیچ گاه اقوام تان را با فرد دیگری مقایسه نکنید. 12. بر ذکر (یا عزیز) مداومت داشته باشید. نویسنده : محمدصادق آقاجانی
عنوان سوال:

پسری 25 ساله هستم. توی احادیث و روایات توصیه های زیادی به صله رحم شده اما اصلاً فامیلای خوب زیادی نداریم. من چند ساله که بجز خونه برادرم که فقط چند بار توی این مدت رفتم، هیچ جا نرفتم! فامیلایی هم که داریم از ما بخصوص از من بدشون میاد! مثلاً همسر یکی از اقوام مون گفته به خونه ما نیا، شوهر عمه ام هم به خاطر یه ناراحتی که چند سال پیش رخ داده بود، بهم گفته هیچوقت دیگه به خونشون نرم! چندساله که اصلاً خونه دایی هام و عموهام رو بلد نیستم. دارم میمیرم. فامیلام مسخرم میکنن. راهنماییم کنید.


پاسخ:

پسری 25 ساله هستم. توی احادیث و روایات توصیه های زیادی به صله رحم شده اما اصلاً فامیلای خوب زیادی نداریم. من چند ساله که بجز خونه برادرم که فقط چند بار توی این مدت رفتم، هیچ جا نرفتم! فامیلایی هم که داریم از ما بخصوص از من بدشون میاد! مثلاً همسر یکی از اقوام مون گفته به خونه ما نیا، شوهر عمه ام هم به خاطر یه ناراحتی که چند سال پیش رخ داده بود، بهم گفته هیچوقت دیگه به خونشون نرم! چندساله که اصلاً خونه دایی هام و عموهام رو بلد نیستم. دارم میمیرم. فامیلام مسخرم میکنن. راهنماییم کنید.

*** پرسشگر گرامی؛ سوال شما را با دقت خواندم و سعی کردم احساسات شما را تا حدی درک کنم. بدون شک شما خواهان آن هستید که با اقوام خود ارتباط داشته باشید و با آنان صمیمی باشید. از سوی دیگر حتماً رفتارهای نادرستی از آنان دیده اید که کمی شما را نگران می کند. برخی از سوء تفاهم ها که بین شما و فامیل هایتان رخ داده است، موجب شده است تا روابط شما با آنان تیره شود. خاطرات تلخ گذشته هنوز با شما همراه است و همین امر می تواند تا اندازه ای کار شما را مشکل کند. پرسشگر گرامی؛ باید بگویم برای تغییر رفتار اقوام تان راه طولانی را در پیش دارید، پس توقع نداشته باشید، زمانی که به دیدن اقوام خود می روید آنان با آغوش باز از شما استقبال کنند. باید صبور باشید و تحمل خود را بالا ببرید و زود از کوره در نروید. آنان تصمیم به قطع ارتباط گرفته و به گمان خودشان برای این کار علت منطقی دارند، پس باید با صبر و حوصله باشید. فراموش نکنید اقدام شما برای بر قرار کردن ارتباط دوستانه با اقوامتان از اجر زیادی برخوردار است و حتماً نزد خدا مأجور خواهید بود. از شما می خواهم با دقت مطالب زیر را به کار گیرید و ناامید نشوید :
به یاد داشته باشید انسان در مواجهه با مشکلات زندگی نباید تسلیم مشکل شود؛ بلکه باید به دنبال راه حلی برای آن باشد. برای پیدا کردن راه حل از شما می خواهم مشکل خود را در برگه ای یاد داشت کنید و ابعاد آن را به طور کامل بررسی کنید. از برخورد هیجانی با مشکل خودداری کنید؛ برخورد هیجانی انسان را از فکر کردن باز می دارد و موجب می شود مشکل حل نشده سر جای خود باقی بماند. با دقت مراحل زیر را مرور کنید :
- مشکل خود را به صورت روشن و واضح بر روی کاغذی بنویسید.
- تمام راه حل هایی که به نظرتان می آید را بنویسید. در این مرحله حتی راه حل هایی که غیر منطقی و غیر قابل اجرا است را یاد داشت می کنید.
- از بین راه حل هایی که در مرحله قبل یاد داشت کردید، راه حل هایی که قابلیت اجرا دارند را انتخاب می کنید و با تمام وجود سعی می کنید آن ها را به کار گیرید.
- در این مرحله کارآیی راه حل هایی که به کار برده اید را بررسی می کنید و چنانچه راه حلی کارآیی کمی داشت، آن را حذف می کنید.

*** پرسشگر گرامی؛ با به کار بردن تکنیک بالا می توانید مشکل خود را به صورت کامل شناسایی کنید و راه حل های آن را به دست آورید. در زیر به نکاتی که شما را در حل مشکل تان کمک می کند، اشاره می شود؛ قبل از اینکه ادامه جواب را بخوانید از شما می خواهم کاغذی آورده و مراحل بالا را به ترتیب انجام دهید و پس از آن جواب را مطالعه کنید :
1. پشت هر رفتاری تفکری وجود دارد. برای اینکه بتوانید رفتار اقوام تان را تغییر دهید قبل از آن باید تلاش کنید، تفکرات و شناخت های اقوام تان در مورد خودتان را اصلاح کنید. چنانچه آنان شما را انسانی بی انصاف و بی عاطفه می دانند باید با رفتارهای خود به آنان ثابت کنید که چنین قضاوتی درست نیست.
2. سعی کنید ارتباط صمیمانه خود با اقوام تان را گسترش دهید و در طول هفته، زمانی را برای رفتن به خانه آنان اختصاص دهید. نترسید و بر نگرانی و ترس خود غلبه کنید. فراموش نکنید که همیشه اولین قدم، سخت ترین قدم است. با آنان صمیمانه رفتار کنید و با آنان درد و دل کنید. ارتباط با اقوام خود را مانند وظایف تحصیلی خود قلمداد کنید که ملزم به انجام آن می باشید. این کار می تواند به آنان کمک کند تا ارتباط خود را با شما ترمیم کنند. علاوه بر این، چنین کاری موجب می شود تا شما با احساسات آنان در مورد خودتان آگاه شوید و سعی کنید با رفتار خود این احساسات را تغییر دهید.
3. در اولین برخورد نکات زیر را رعایت کنید :
- سعی کنید با والدین، برادر و یا یکی از اقوام نزدیک خود به دیدن اقوام خود بروید.
- هدیه ای مورد علاقه، برای آنان تهیه کنید.
- در موقعیتی به دیدن آنان بروید که نتوانند رفتار نادرستی را نسبت به شما داشته باشند. به عنوان مثال زمانی که بزرگان فامیل جمع هستند با آنان ارتباط بر قرار کنید.
- قبل از رفتن به خانه آنان زمینه سازی کنید. به عنوان مثال برای رفتن به خانه عمه خود، ابتدا لازم است تا عمه تان را در جریان قرار دهید و به صورت غیر مستقیم از او بخواهید تا با شوهرش صحبت کند و از او بخواهد که رفتار درستی داشته باشد.
- در صورتی که طرف مقابل رفتار نادرستی با شما داشت، تنها صبر کنید.
4. پس از اینکه چند جلسه به خانه اقوام خود رفتید، در فضایی صمیمی از آنان بخواهید گذشته را فراموش کنند.
5. از آنجا که ممکن است اقوام شما به دلیل برخی از رفتارهایتان از لحاظ عاطفی آسیب دیده باشند، ممکن است در جلسات اول با شما چندان صمیمی رفتار نکنند، بنابراین دلسرد نشوید و ارتباط خود ر ابا آنان ادامه دهید.
6.روایاتی که در مورد گذشت وجود دارد، را بنویسید و هر روز آن ها را با دقت بخوانید.
7. زمانی که اقوام تان به دلیل رفتارهای گذشته از شما گلایه کردند، سعی کنید با آنان همدردی کنید و احساسات آنان را در این زمینه درک کنید و سپس با رفتارهای خود نشان دهید که خواهان جبران گذشته هستید.
8. ازفردی که دارای نفوذ و کسی که مورد اعتماد اقوام تان هست (مانند پدر بزرگ یا دایی و..) بخواهید تا با آنان در این زمینه صحبت کنند و آن ها را در این زمینه قانع کند.
9. حتماً در بین اقوام تان فردی وجود دارد که نسبت به شما احساسات بهتری داشته باشد؛ سعی کنید در ابتدا با او ارتباط برقرار کنید. در مراحل بعدی به گونه ای برنامه ریزی کنید که در خانه فرد مورد نظر با سایر اقوام تان روبرو شود.
10. از جدال و جر و بحث با اقوام خود جداً خودداری کنید.
11. به یاد داشته باشید انسان ها دارای تفاوت های زیادی هستند، پس هیچ گاه اقوام تان را با فرد دیگری مقایسه نکنید.
12. بر ذکر (یا عزیز) مداومت داشته باشید.
نویسنده : محمدصادق آقاجانی





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین