پدرم اخلاق خوبی ندارد و همیشه تلاش میکند با لجبازی عقاید خودش را به خانواده تحمیل کند. جدیدا با مادرم هم رفتار درستی ندارد. با توجه به اینکه ساختمان منزلی که در آن ساکن هستیم بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات اساسی دارد پدرم باز هم به فکر نیست و در جواب ما میگوید:به فکر هستم. من از دست بد اخلاقی ها-لجبازی ها-بدزبانی ها و سایر اخلاق های بد او خسته شدم وهمین باعث افت شدید تحصیلی من در دانشگاه شده است، تا جایی که واقعا بعضی اوقات به خودکشی فکر میکنم و این اوضاعی که تا حدودی تونستم توضیح بدهم باعث کاهش ارتباطات و معاشرات اجتماعی با افراد پیرامونمان شده است. خواهشمندم مرا در اسرع وقت راهنمایی کنید.
پدرم اخلاق خوبی ندارد و همیشه تلاش میکند با لجبازی عقاید خودش را به خانواده تحمیل کند. جدیدا با مادرم هم رفتار درستی ندارد. با توجه به اینکه ساختمان منزلی که در آن ساکن هستیم بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات اساسی دارد پدرم باز هم به فکر نیست و در جواب ما میگوید:به فکر هستم. من از دست بد اخلاقی ها-لجبازی ها-بدزبانی ها و سایر اخلاق های بد او خسته شدم وهمین باعث افت شدید تحصیلی من در دانشگاه شده است، تا جایی که واقعا بعضی اوقات به خودکشی فکر میکنم و این اوضاعی که تا حدودی تونستم توضیح بدهم باعث کاهش ارتباطات و معاشرات اجتماعی با افراد پیرامونمان شده است. خواهشمندم مرا در اسرع وقت راهنمایی کنید. دانشجوی گرامی؛ نامه ارسالی شما را به دقت خوانده و احساستان را به خوبی درک نموده ایم ؛لذا شایسته دیدیم برای اینکه فضای روشنتری از مسائل موجود در خانواده تان داشته باشیم مروری بر چند سطر از متن ارسالیتان داشته باشیم تا با بصیرت کافی ریشه اصلی مسأله معلوم گردد ؛زیرا که در این صورت ان شاءالله گامی در مسیر رفع وضعیت موجود برداشته باشیم . چند جمله مهم که د رنامه شما به چشم می خورد عبارتند از: 1. پدرم اخلاق خوبی ندارد - همیشه تلاش می کند با لجبازی عقاید خودش را به خانواده تحمیل کند- جدیداً با مادرم هم رفتار درستی ندارد. 2. از دست بد اخلاقی ها ، لجبازی ها، بدزبانی ها و سایر اخلاق های بد او خسته شدم - همین باعث افت شدید تحصیلی من در دانشگاه شده - واقعاً بعضی اوقات به خودکشی فکر می کنم – باعث کاهش ارتباطات و معاشرات اجتماعی با افراد پیرامونمان شده 3. ساختمان منزلی که در آن ساکن هستیم بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات اساسی دارد. بگذارید از روش حل مسأله که شما به عنوان یک دانشجو سالها با آن در دروس ریاضی ،فیزیک و ... آشنایید برای حل این مسأله خانوادگی و یا لااقل برای پیدا نمودن سر منشأ آن کمک بگیریم . برای این کار همانطور که خود می دانید باید از دل مطالبی که عنوان نمودید معلومات مسأله را جدا کرده و درپی حل مجهول از طریق آنها باشیم . به عنوان گام اوّل به سه محور مذکور اشاره نمودیم .حال ،لطفاً‌ با دقت به این پرسشها، پاسخ دهید که: 1. به نظر شما با توجه به دسته بندی ارائه شده ،آنچه که باعث افت تحصیلی ، به فکر خودکشی بودن و کاهش ارتباطات اجتماعی شما با اطرافیانتان شده ،چیست؟ 2. آیا نیاز به تعمیر ساختمانی که درآن زندگی می کنید می تواند عاملی برای چنین احساسات و رفتارتان با اطرافیان باشد؟ 3. از سوی دیگر خودتان اشاره نمودید که پدرتان (جدیداً ) اخلاقش طوری شده که با مادرتان رفتار درستی ندارد، با استناد به مطالب خودتان این سؤال قابل طرح است که چرا وی قبلاً‌ چنین رفتاری با مادرتان نداشته ؟ 4. به نظر شما و فارغ از جملات پدرتان نظیر به فکرش هستم و ... در جواب درخواست شما برای تعمیر منزل،دلیل پدرتان چه می تواند باشد؟آیا مشکل مالی است ؟یا اینکه از این بابت مشکلی وجود ندارد و پدرتان از اقدام به چنین کاری به نوعی می ترسد ؟ یا اینکه نمی خواهد خانواده اش در رفاه و آسایش باشند؟ لطفاً ‌به سؤالات موجود چند سؤال دیگر نیز بیافزایید و سعی کنید جوابی منطقی برای آن فارغ از احساسی که در اثر برخوردهای ناصحیح پدرتان دارید ،بیابید. بگذارید مقداری اطلاعات در اختیارتان قرار دهیم تا راحت تر ریشه اصلی مسأله را دریابید. به طور کلی خودکشی و تمایل به آن همانطور که در ادامه بدان اشاره خواهد شد، سه علّت عمده می تواند داشته باشد که به هر دلیلی اقدام و تمایل به آن در هیچ فرهنگی پذیرفته نیست . شایسته آن است که فرد با افزایش مهارتهای مقابله با مسایل زندگی ضمن آنکه از موضع برخوردی منفعلانه خارج می گردد ، ابتکار عمل را در برخورد با مسائل به دست گیرد تا به حل آنها نائل گردد. 1. پوچ گرایی و احساس بی ارزشی 2. افسردگی و 3.اعتراض به وضعیت موجود و حاکم بر خانواده یا جامعه دلایلی است که فرد را به سوی خودکشی می رساند . حال به نظر شما کدامیک از این موارد در مورد موضوع شما صادق است ؟ آیا گمان نمی کنید که همه این مسایلی که بدان اشاره نمودید از طریق رعایت اصول برقراری ارتباط مؤثر با پدرتان قابل حل باشد. به عنوان مثال یکی از اصول برقراری ارتباط مؤثر بین فرزندان و والدین این است که فرزندان سعی کنند هر چه بیشتر خوبی‌های والدینشان را ببینند تا بتوانند روابط بهتری با آنها برقرار سازند ،حال در مورد طرز تفکر شما در باره پدرتان که ... آیا چنین زمینه ای مهیّاست. به نظر شما پدرتان چه خوبی هایی دارد که در نامه ارسالی شما جای درج آن خالی است .به عنوان مثال تأمین هزینه دانشگاه و ادامه تحصیل شما و ... نمی تواند حسن نیت پدرتان را در برخورد با دغدغه های شما آشکار نماید؟ به نظر می رسد مسأله اصلی در روابط پدر و فرزندی شما، به عدم تعمیر منزل و طفره رفتن پدرتان از این کار و ... مربوط نمی گردد ؛زیرا اولاً‌:همانطور که خود می دانید این مسأله صلاحیت آن را ندارد که بخواهد به چنین رابطه مقدس و آرامش بخشی ضربه وارد سازد، ثانیاً‌:‌باید دلیل اصلی پدرتان را دریافت تا اگر مشکل تأمین هزینه مالی این کار است ،اقدام مقتضی با آن صورت گیرد و یا اگر مسأله چیز دیگر ی است متناسب با آن تضمین های لازم به وی داده شود . نکته اصلی و مهم این است که ارتباط مؤثر با دیگران مهارتی است که انسان را در موقعیت ممتاز و بهتری قرار می دهد و دستیابی به موفقیت و خوشبختی را سهل تر می سازد ؛‌لذا شایسته است به نکاتی که در ادامه ذکر می گردد توجه نمایید . توضیح اینکه وجود مشکلاتی از قبیل اختلاف سلیقه ها و دیدگاه ها در بیشتر خانواده ها امری طبیعی است .به عبارت دیگر ((اعضای خانواده ،‌فتوکپی یکدیگر نیستند)). تفاوت های فردی ، دامنه گسترده و تنوع بی شمار اختلافات روحی ،ذوقی و روانی را گواهی می کند ،‌لکن افراد خانواده باید برای همگرایی افکار و اندیشه های خود راهی بجویند و با رعایت اصول علمی و جدیدی که برای حل مشکلات وجود دارد ارتباط سالم و درستی را میان اعضای خانواده برقرار سازند. از طرفی نوجوان و جوانی مثل شما به شدت نیازمند آن است که دیگران حضور او را قدر دانسته و ارج نهند و شخصیت او را به حساب آورند و به تصمیمات مستقلانه وی برای حال و آینده اش احترام بگذارند ؛‌زیرا این را نوعی تمرین شخصیت برای خود محسوب نموده و می خواهد در آینده ای بس نزدیک اتکای خویش را از خانواده بردارد و متکی به خود باشد از سوی دیگر باید توجه نمود که برا ی والدین گذر از کودکی به نوجوانی و جوانی کمّی است نه کیفی. به عبارت دیگر آنچه که از تغییر برای آنها به چشم می آید سن و سال ،‌قد و قامت ،انرژی ،نیاز به غذا و این قبیل ویژگیهاست که همگی کمّی هستند ،در حالی که حقیقت آن است که نوجوان و جوانی مثل شما از نظر ماهیت ،‌خواسته ها،افقهای فکری و خیلی چیزها متفاوت با دنیای کودکی خود هستید . لذا به این نکته توجه داشته باشید که اولین عامل ناسازگاری جوانان با میانسالان و یا کهنسالان (والدین)در خانواده و اجتماع ، تفاوتی است که به طور طبیعی در طرز تفکر و اخلاق آنها وجود دارد. هر یک از آن ها مسائل را از دیدگاه فکری خود می نگرند و درست و نادرست آن ها را با اندیشه و تصور خویش می سنجند؛ لذا بر طبق تشخیص و نظر خود عمل می کنند و انتظار دارند که مابقی افراد نیز با نظرشان موافق باشند . به نظر می رسد مسأله اصلی مابین شما و پدرتان (البته با توجه به اطلاعاتی که از نامه ارسالیتان بر می آید )،از طریق مراعات اصول برقراری ارتباط صحیح و گفتگوی سالم با وی که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد ، قابل حل باشد و حتی ممکن است کار را به جایی برسانید که وی از نظر شما درجهت تعمیر منزل استقبال کند . در اهمیت برقراری چنین ارتباطی با اعضای خانواده همین بس که انسانهایی که ارتباطات سالم و درستی با دیگر اعضای خانواده دارند، استرس کمتری را تجربه می‌کنند و شادتر بوده و راحت تر می توانند به خواسته های خود برسند . برای داشتن ارتباط سالم و درست با وی و زمینه سازی برای رسیدن به خواسته های خود به موارد زیر توجه داشته باشید: 1- برقراری چنین ارتباطی در اغلب موارد با توجه به روحیه پدرتان ممکن است زمان بر باشد . 2- یک رابطه سالم احساسات صمیمانه و دوستانه را می‌طلبد ؛‌زیرا صمیمیت نقش بسیار مهمی‌در ارتباطات بین فردی دارد ؛‌لذا سعی کنید به تعمیق آن بپردازید . مسایل مالی و ... پدرتان را درک کرده و با رفتار و گفتار خود به وی نشان دهید که مشکلاتش را درک می کنید. 3- بینش افراد در روابط اعضای خانواده نقش اساسی دارد . در واقع اگر بینش را به منزله طرز تلقی به خصوص، ‌نحوه خاص برخورد با مسائل و نوع ویژه ای از نگریستن به موضوعات در نظر بگیریم، ‌بینش تعیین کننده شیوه ها و خط مشی های زندگی افراد خواهد بود. بینشها، روشها را می آفرینند و تنظیم کننده روابط افراد با جهان درون و بیرون هستند. لذا نسبت به وی حسن نظر داشته باشید و نظراتش را به حساب نگرانی برای آینده بدانید ؛ زیرا تمام هم و غم پدرتان فقط شما و خانواده اش می باشد . باور نمایید که آنها هیچ آرزویی جز خوشبختی خانواده خود ندارند منتهی از مسیری به دنبال تأمین این خواسته هستند که به نظر خوشان صحیح تر است . 4-یک رابطه سالم، گفتگوی سالم می‌طلبد؛‌لذا توجه داشته باشید که : 1. هیچ کس دقیقاً همان چیزی نیست که خواهان آن هستید. گاه ممکن است افراد با اعمال و یا سخنان خود شما را نا امید ‌کنند. یک رابطه سالم به این معناست که دیگران را به همان صورتی که هستند بپذیرید و قصد تغییر آنها را نداشته باشید. 2. شنونده خوبی برای نظرات پدرتان باشید و با گوش جان صحبت‌های وی را بشنوید. 3. سعی کنید علاقمندی خود را نسبت به تأمین خواسته های وی در رفتار و گفتار خود نشان دهید.اما در کنار این مسأله خیلی محترمانه و در فضایی صمیمانه سیری را که به نظر شما خواسته آنها بهتر تأمین می گردد برایشان تشریح نمایید. 4. برای گفتگو و مذاکره با وی در مورد مسأله مورد نظر خود وقت مناسبی تعیین کنید. 5. هیچ گاه از والدین وی به خاطر داشتن نظری مخالف با نظر خود ایراد نگیرید و سرزنشش نکنید. به موضوع حمله ببرید نه به شخص . 6. به احساسات منفی و غیرقابل کنترل خود اجازه بروز ندهید. به وی فرصت دهید درباره خود و نظرش به راحتی صحبت کند. یک رابطه سالم به افراد حق بیان می‌دهد. 7. خودتان همه جوانب را در عدم پذیرش نظرات خود در بحث با وی بسنجید و با این دید به ماجرا بنگرید که شاید مثلاً تجربه شما در نحوه بیان نظراتتان کم باشد و یا ... . 8. اگر احساس کردید به کمک فرد دیگری در جریان گفتگو با وی و تشریح نظرات خود احتیاج دارید از وی کمک بگیرید. مثلاً ‌از اطرافیانی نظیر برادر ،‌دایی،‌عمو و ... بخواهید به شما در ادامه بحث و نحوه بیان منظورتان یاری رسانند . 9. بخاطر بسپارید همیشه پایان گفتگوها حل کامل مسئله نیست. خود را برای پایان ناموفق و یا بینابین آماده کنید. یک رابطه سالم پیروی کورکورانه و یا توافق کامل طرفین را طلب نمی‌کند. 10. سعی کنید هر چه بیشتر خوبی‌های پدرتان را ببینید تا بتوانید روابط بهتری با وی برقرار سازید . نویسنده: رضا وظیفه مند
عنوان سوال:

پدرم اخلاق خوبی ندارد و همیشه تلاش میکند با لجبازی عقاید خودش را به خانواده تحمیل کند. جدیدا با مادرم هم رفتار درستی ندارد. با توجه به اینکه ساختمان منزلی که در آن ساکن هستیم بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات اساسی دارد پدرم باز هم به فکر نیست و در جواب ما میگوید:به فکر هستم. من از دست بد اخلاقی ها-لجبازی ها-بدزبانی ها و سایر اخلاق های بد او خسته شدم وهمین باعث افت شدید تحصیلی من در دانشگاه شده است، تا جایی که واقعا بعضی اوقات به خودکشی فکر میکنم و این اوضاعی که تا حدودی تونستم توضیح بدهم باعث کاهش ارتباطات و معاشرات اجتماعی با افراد پیرامونمان شده است. خواهشمندم مرا در اسرع وقت راهنمایی کنید.


پاسخ:

پدرم اخلاق خوبی ندارد و همیشه تلاش میکند با لجبازی عقاید خودش را به خانواده تحمیل کند. جدیدا با مادرم هم رفتار درستی ندارد. با توجه به اینکه ساختمان منزلی که در آن ساکن هستیم بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات اساسی دارد پدرم باز هم به فکر نیست و در جواب ما میگوید:به فکر هستم. من از دست بد اخلاقی ها-لجبازی ها-بدزبانی ها و سایر اخلاق های بد او خسته شدم وهمین باعث افت شدید تحصیلی من در دانشگاه شده است، تا جایی که واقعا بعضی اوقات به خودکشی فکر میکنم و این اوضاعی که تا حدودی تونستم توضیح بدهم باعث کاهش ارتباطات و معاشرات اجتماعی با افراد پیرامونمان شده است. خواهشمندم مرا در اسرع وقت راهنمایی کنید.

دانشجوی گرامی؛ نامه ارسالی شما را به دقت خوانده و احساستان را به خوبی درک نموده ایم ؛لذا شایسته دیدیم برای اینکه فضای روشنتری از مسائل موجود در خانواده تان داشته باشیم مروری بر چند سطر از متن ارسالیتان داشته باشیم تا با بصیرت کافی ریشه اصلی مسأله معلوم گردد ؛زیرا که در این صورت ان شاءالله گامی در مسیر رفع وضعیت موجود برداشته باشیم .
چند جمله مهم که د رنامه شما به چشم می خورد عبارتند از:
1. پدرم اخلاق خوبی ندارد - همیشه تلاش می کند با لجبازی عقاید خودش را به خانواده تحمیل کند- جدیداً با مادرم هم رفتار درستی ندارد.
2. از دست بد اخلاقی ها ، لجبازی ها، بدزبانی ها و سایر اخلاق های بد او خسته شدم - همین باعث افت شدید تحصیلی من در دانشگاه شده - واقعاً بعضی اوقات به خودکشی فکر می کنم – باعث کاهش ارتباطات و معاشرات اجتماعی با افراد پیرامونمان شده
3. ساختمان منزلی که در آن ساکن هستیم بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات اساسی دارد.
بگذارید از روش حل مسأله که شما به عنوان یک دانشجو سالها با آن در دروس ریاضی ،فیزیک و ... آشنایید برای حل این مسأله خانوادگی و یا لااقل برای پیدا نمودن سر منشأ آن کمک بگیریم . برای این کار همانطور که خود می دانید باید از دل مطالبی که عنوان نمودید معلومات مسأله را جدا کرده و درپی حل مجهول از طریق آنها باشیم .
به عنوان گام اوّل به سه محور مذکور اشاره نمودیم .حال ،لطفاً‌ با دقت به این پرسشها، پاسخ دهید که:
1. به نظر شما با توجه به دسته بندی ارائه شده ،آنچه که باعث افت تحصیلی ، به فکر خودکشی بودن و کاهش ارتباطات اجتماعی شما با اطرافیانتان شده ،چیست؟
2. آیا نیاز به تعمیر ساختمانی که درآن زندگی می کنید می تواند عاملی برای چنین احساسات و رفتارتان با اطرافیان باشد؟
3. از سوی دیگر خودتان اشاره نمودید که پدرتان (جدیداً ) اخلاقش طوری شده که با مادرتان رفتار درستی ندارد، با استناد به مطالب خودتان این سؤال قابل طرح است که چرا وی قبلاً‌ چنین رفتاری با مادرتان نداشته ؟
4. به نظر شما و فارغ از جملات پدرتان نظیر به فکرش هستم و ...
در جواب درخواست شما برای تعمیر منزل،دلیل پدرتان چه می تواند باشد؟آیا مشکل مالی است ؟یا اینکه از این بابت مشکلی وجود ندارد و پدرتان از اقدام به چنین کاری به نوعی می ترسد ؟ یا اینکه نمی خواهد خانواده اش در رفاه و آسایش باشند؟
لطفاً ‌به سؤالات موجود چند سؤال دیگر نیز بیافزایید و سعی کنید جوابی منطقی برای آن فارغ از احساسی که در اثر برخوردهای ناصحیح پدرتان دارید ،بیابید.
بگذارید مقداری اطلاعات در اختیارتان قرار دهیم تا راحت تر ریشه اصلی مسأله را دریابید.
به طور کلی خودکشی و تمایل به آن همانطور که در ادامه بدان اشاره خواهد شد، سه علّت عمده می تواند داشته باشد که به هر دلیلی اقدام و تمایل به آن در هیچ فرهنگی پذیرفته نیست . شایسته آن است که فرد با افزایش مهارتهای مقابله با مسایل زندگی ضمن آنکه از موضع برخوردی منفعلانه خارج می گردد ، ابتکار عمل را در برخورد با مسائل به دست گیرد تا به حل آنها نائل گردد.
1. پوچ گرایی و احساس بی ارزشی 2. افسردگی و 3.اعتراض به وضعیت موجود و حاکم بر خانواده یا جامعه دلایلی است که فرد را به سوی خودکشی می رساند .
حال به نظر شما کدامیک از این موارد در مورد موضوع شما صادق است ؟ آیا گمان نمی کنید که همه این مسایلی که بدان اشاره نمودید از طریق رعایت اصول برقراری ارتباط مؤثر با پدرتان قابل حل باشد. به عنوان مثال یکی از اصول برقراری ارتباط مؤثر بین فرزندان و والدین این است که فرزندان سعی کنند هر چه بیشتر خوبی‌های والدینشان را ببینند تا بتوانند روابط بهتری با آنها برقرار سازند ،حال در مورد طرز تفکر شما در باره پدرتان که ... آیا چنین زمینه ای مهیّاست.
به نظر شما پدرتان چه خوبی هایی دارد که در نامه ارسالی شما جای درج آن خالی است .به عنوان مثال تأمین هزینه دانشگاه و ادامه تحصیل شما و ... نمی تواند حسن نیت پدرتان را در برخورد با دغدغه های شما آشکار نماید؟
به نظر می رسد مسأله اصلی در روابط پدر و فرزندی شما، به عدم تعمیر منزل و طفره رفتن پدرتان از این کار و ... مربوط نمی گردد ؛زیرا اولاً‌:همانطور که خود می دانید این مسأله صلاحیت آن را ندارد که بخواهد به چنین رابطه مقدس و آرامش بخشی ضربه وارد سازد، ثانیاً‌:‌باید دلیل اصلی پدرتان را دریافت تا اگر مشکل تأمین هزینه مالی این کار است ،اقدام مقتضی با آن صورت گیرد و یا اگر مسأله چیز دیگر ی است متناسب با آن تضمین های لازم به وی داده شود .
نکته اصلی و مهم این است که ارتباط مؤثر با دیگران مهارتی است که انسان را در موقعیت ممتاز و بهتری قرار می دهد و دستیابی به موفقیت و خوشبختی را سهل تر می سازد ؛‌لذا شایسته است به نکاتی که در ادامه ذکر می گردد توجه نمایید .
توضیح اینکه وجود مشکلاتی از قبیل اختلاف سلیقه ها و دیدگاه ها در بیشتر خانواده ها امری طبیعی است .به عبارت دیگر ((اعضای خانواده ،‌فتوکپی یکدیگر نیستند)).
تفاوت های فردی ، دامنه گسترده و تنوع بی شمار اختلافات روحی ،ذوقی و روانی را گواهی می کند ،‌لکن افراد خانواده باید برای همگرایی افکار و اندیشه های خود راهی بجویند و با رعایت اصول علمی و جدیدی که برای حل مشکلات وجود دارد ارتباط سالم و درستی را میان اعضای خانواده برقرار سازند.
از طرفی نوجوان و جوانی مثل شما به شدت نیازمند آن است که دیگران حضور او را قدر دانسته و ارج نهند و شخصیت او را به حساب آورند و به تصمیمات مستقلانه وی برای حال و آینده اش احترام بگذارند ؛‌زیرا این را نوعی تمرین شخصیت برای خود محسوب نموده و می خواهد در آینده ای بس نزدیک اتکای خویش را از خانواده بردارد و متکی به خود باشد از سوی دیگر باید توجه نمود که برا ی والدین گذر از کودکی به نوجوانی و جوانی کمّی است نه کیفی. به عبارت دیگر آنچه که از تغییر برای آنها به چشم می آید سن و سال ،‌قد و قامت ،انرژی ،نیاز به غذا و این قبیل ویژگیهاست که همگی کمّی هستند ،در حالی که حقیقت آن است که نوجوان و جوانی مثل شما از نظر ماهیت ،‌خواسته ها،افقهای فکری و خیلی چیزها متفاوت با دنیای کودکی خود هستید .
لذا به این نکته توجه داشته باشید که اولین عامل ناسازگاری جوانان با میانسالان و یا کهنسالان (والدین)در خانواده و اجتماع ، تفاوتی است که به طور طبیعی در طرز تفکر و اخلاق آنها وجود دارد. هر یک از آن ها مسائل را از دیدگاه فکری خود می نگرند و درست و نادرست آن ها را با اندیشه و تصور خویش می سنجند؛ لذا بر طبق تشخیص و نظر خود عمل می کنند و انتظار دارند که مابقی افراد نیز با نظرشان موافق باشند .
به نظر می رسد مسأله اصلی مابین شما و پدرتان (البته با توجه به اطلاعاتی که از نامه ارسالیتان بر می آید )،از طریق مراعات اصول برقراری ارتباط صحیح و گفتگوی سالم با وی که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد ، قابل حل باشد و حتی ممکن است کار را به جایی برسانید که وی از نظر شما درجهت تعمیر منزل استقبال کند .
در اهمیت برقراری چنین ارتباطی با اعضای خانواده همین بس که انسانهایی که ارتباطات سالم و درستی با دیگر اعضای خانواده دارند، استرس کمتری را تجربه می‌کنند و شادتر بوده و راحت تر می توانند به خواسته های خود برسند .
برای داشتن ارتباط سالم و درست با وی و زمینه سازی برای رسیدن به خواسته های خود به موارد زیر توجه داشته باشید:
1- برقراری چنین ارتباطی در اغلب موارد با توجه به روحیه پدرتان ممکن است زمان بر باشد .
2- یک رابطه سالم احساسات صمیمانه و دوستانه را می‌طلبد ؛‌زیرا صمیمیت نقش بسیار مهمی‌در ارتباطات بین فردی دارد ؛‌لذا سعی کنید به تعمیق آن بپردازید . مسایل مالی و ... پدرتان را درک کرده و با رفتار و گفتار خود به وی نشان دهید که مشکلاتش را درک می کنید.
3- بینش افراد در روابط اعضای خانواده نقش اساسی دارد . در واقع اگر بینش را به منزله طرز تلقی به خصوص، ‌نحوه خاص برخورد با مسائل و نوع ویژه ای از نگریستن به موضوعات در نظر بگیریم، ‌بینش تعیین کننده شیوه ها و خط مشی های زندگی افراد خواهد بود. بینشها، روشها را می آفرینند و تنظیم کننده روابط افراد با جهان درون و بیرون هستند. لذا نسبت به وی حسن نظر داشته باشید و نظراتش را به حساب نگرانی برای آینده بدانید ؛ زیرا تمام هم و غم پدرتان فقط شما و خانواده اش می باشد . باور نمایید که آنها هیچ آرزویی جز خوشبختی خانواده خود ندارند منتهی از مسیری به دنبال تأمین این خواسته هستند که به نظر خوشان صحیح تر است .
4-یک رابطه سالم، گفتگوی سالم می‌طلبد؛‌لذا توجه داشته باشید که :
1. هیچ کس دقیقاً همان چیزی نیست که خواهان آن هستید. گاه ممکن است افراد با اعمال و یا سخنان خود شما را نا امید ‌کنند. یک رابطه سالم به این معناست که دیگران را به همان صورتی که هستند بپذیرید و قصد تغییر آنها را نداشته باشید.
2. شنونده خوبی برای نظرات پدرتان باشید و با گوش جان صحبت‌های وی را بشنوید.
3. سعی کنید علاقمندی خود را نسبت به تأمین خواسته های وی در رفتار و گفتار خود نشان دهید.اما در کنار این مسأله خیلی محترمانه و در فضایی صمیمانه سیری را که به نظر شما خواسته آنها بهتر تأمین می گردد برایشان تشریح نمایید.
4. برای گفتگو و مذاکره با وی در مورد مسأله مورد نظر خود وقت مناسبی تعیین کنید.
5. هیچ گاه از والدین وی به خاطر داشتن نظری مخالف با نظر خود ایراد نگیرید و سرزنشش نکنید. به موضوع حمله ببرید نه به شخص .
6. به احساسات منفی و غیرقابل کنترل خود اجازه بروز ندهید. به وی فرصت دهید درباره خود و نظرش به راحتی صحبت کند. یک رابطه سالم به افراد حق بیان می‌دهد.
7. خودتان همه جوانب را در عدم پذیرش نظرات خود در بحث با وی بسنجید و با این دید به ماجرا بنگرید که شاید مثلاً تجربه شما در نحوه بیان نظراتتان کم باشد و یا ... .
8. اگر احساس کردید به کمک فرد دیگری در جریان گفتگو با وی و تشریح نظرات خود احتیاج دارید از وی کمک بگیرید. مثلاً ‌از اطرافیانی نظیر برادر ،‌دایی،‌عمو و ... بخواهید به شما در ادامه بحث و نحوه بیان منظورتان یاری رسانند .
9. بخاطر بسپارید همیشه پایان گفتگوها حل کامل مسئله نیست. خود را برای پایان ناموفق و یا بینابین آماده کنید. یک رابطه سالم پیروی کورکورانه و یا توافق کامل طرفین را طلب نمی‌کند.
10. سعی کنید هر چه بیشتر خوبی‌های پدرتان را ببینید تا بتوانید روابط بهتری با وی برقرار سازید .
نویسنده: رضا وظیفه مند





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین