یک نفر هست که میگوید چشم سومش باز شده، یا مثلا یک بار روحش را با هیپنوتیزم از بدنش به باغ برده‌اند. آیا این شخص روانی است یا دچار فرقه های عرفان دروغین شده است، آیا نفرین این فرد گیراست؟!!! با این وصف آیا طلسم حقیقت دارد؟
یک نفر هست که میگوید چشم سومش باز شده، یا مثلا یک بار روحش را با هیپنوتیزم از بدنش به باغ برده‌اند. آیا این شخص روانی است یا دچار فرقه های عرفان دروغین شده است، آیا نفرین این فرد گیراست؟!!! با این وصف آیا طلسم حقیقت دارد؟ سوال شما سه بخش است: الف) موضوع چشم سوم به این صورت که شما گفته اید قابل پذیرش نیست. آنچه شما گفته اید روح نیست، بلکه پویانمایی از یکی ازقوای روحی انسان است که قدرت واقع نمایی دارد. این قوه که برآمده از قوه مخیله است با تصویرپردازی و تصرف در تصاویر ذهنی، نمایی از واقعیت را به خود میگیرد و انسان را به توهم خودساخته گرفتار میکند. ب) نفرین چنین فردی با نفرین دیگران تفاوتی ندارد. در هر صورت نفرین را میتوان با اعمال صالحه دفع کرد. ج) در مورد طلسمات لازم است جایگاه اعمال طلسم گون را در مقایسه با مابقی نیروهای ماورائی فهمید. ابتدا باید دانست نیروهای غیر عادی که در سایۀ قدرت الهی در هستی وجود دارند به چهار دستۀ کلی تقسیم می‌شوند: 1. نیروهای ضمیمه‌ای. 2. نیروهای آیینی. 3. نیروهای روحی. 4. نیروهای معنوی. (در این نوشتار تنها به دستۀ اول و دوم می‌پردازیم). دستۀ اول که نیروهای ضمیمه‌ای است خود شامل دو دستۀ شیاطین و جنیان است. بدین جهت به این دسته، قوای ضمیمه‌ای گفته می‌شود که ماهیتی جدای از انسان داشته و از وجودی مستقل برخوردارند و انسان‌ها اگر بخواهند آن‌ها را به خدمت بگیرند باید قوای آن‌ها را به خود ضمیمه کنند. (ضمیمه یک موجود به موجودی دیگر) دستۀ دوم نیروهای آیینی‌اند. این نیروها با استفاده از قدرت الفاظ، اوراد، اعداد، جداول و رموز در عالم ایجاد می‌شوند. این نیروها چون در قالب آیین و مناسک فعال می‌شوند آیینی نام دارند. مانند سحر، جادو و طلسمات. دستۀ سوم نیروهای روحی‌اند که مستقیما از روح انسان برمی‌خیزند و از خواص روح به حساب می‌آیند. مانند نیروهایی که معمولا مرتاضان از طریق ریاضت بدست می‌آورند. از قبیل قدرت تمرکز، قدرت چشم، توان جابجا نمودن اشیا و قدرت پرواز در هوا. دستۀ چهارم که نیروهای معنوی نام دارند قدرت‌هایی است که خداوند به اهل اطاعت و بندگی عطا می‌کند. این قدرت‌ها چون بدون ابزار روحی و ذهنی و خلاصه بدون وساطت ابزارهای اکتسابی رخ می‌نمایند، نیروهای موهبتی نام دارند که خداوند به دوستان خود از سرِ تفضل عطا می‌کند. بر خلاف سه دستۀ بالا که اکتسابی بوده و علامت قرب الهی محسوب نمی‌شوند، دستۀ چهارم نشانۀ تعالی معنویِ انسان و پیوند روح با عالم معنا بوده و علامت معرفت محسوب می‌شود؛ به همین جهت به آن‌ها کرامت هم گفته می‌شود. نیروهای ضمیمه‌ای و آیینی نیروهای دستۀ اول (نیروهای ضمیمه‌ای) که شامل شیاطین و جنیان است اگر چه در پاره‌ای امور مانند هم‌اند، اما تفاوت‌های بنیادینی هم با هم دارند. وجه مشترکِ آن‌ها به این است که از نظر مرتبۀ وجودی از انسان ضعیف‌ترند و در حالت عادی قدرت اِشراف و ورود به زندگی انسان‌ها را ندارند. تفاوتِ آن‌ها: شیاطین موجوداتی‌‌اند که در سایۀ اذن الهی به وسوسه و فریب انسان‌ها مشغول هستند. شیاطین که سردستۀ آن‌ها ابلیس است به صورت ابتدایی توان انجام هیچ کاری را ندارند و نمی‌توانند انسان‌ها را به کاری وادار نمایند و نه می‌توانند به زندگی انسان‌ها نفوذ کنند. به گفتۀ قرآن کار شیطان تنها دعوت انسان‌ها به بدی است و بس. یعنی شیاطین به تزیین گناه می‌پردازند که انسان‌ها وسوسه شده و با اختیار و ارادۀ خود مرتکب گناه گردند. اما جنیان موجوداتی‌اند که مانند انسان‌ها مکلف و صاحب اختیار‌اند. هم توان انجام تکالیف الهی را دارند و هم انجام تکلیف برای آن‌ها لازم است. از این رو مانند انسان‌ها هم مؤمن در میان آن‌ها وجود دارد و هم کافر؛ هم اهل طاعت دارند و هم اهل گناه و فسق. اما آیا انسان‌ها می‌توانند با نیروهای ضمیمه‌ای (جنیان و شیاطین) ارتباط گرفته و از قوای آن‌ها استفاده کنند و زندگی دیگران را دچار تغییر نمایند؟ پاسخ این است که در شرایطِ عادی، ورود این نیروها به زندگی انسان‌ها امکان ندارد. اما ممکن است کسانی به واسطۀ اعمال کثیفی بتوانند با بعضی از این نیروها ارتباط بگیرند. جنیان مؤمن از آن‌جا که مقیّد به چهارچوب‌های دینی‌اند حاضر نیستند به تسخیر انسان‌ها درآیند. البته اصل ارتباط بعضی از جنیان مؤمن با عرفا و علما ثابت شده اما نه به صورت تسخیر و استخدام؛ بلکه در چهارچوب امور دینی و به صورت مقطعی و موقت. اما جنیان غیر مؤمن ممکن است فریب بخورند و خودشان را در اختیار بعضی از انسان‌های بی‌دین قرار دهند و کارهایی از قبیل خبرگیری را برای آن‌ها انجام دهند. این دسته از جنیان ممکن است به واسطۀ انسان‌های بی‌ایمان بتوانند منشأ آثار جزئی در زندگی دیگران شوند. زندگی افراد با ایمان و متقی به لطف خداوند از این تأثیرات جزئی مصون است و ایمان از این جهت یک لایۀ محافظ بسیار قوی و مانعی مستحکم برای جلوگیری از جنیان و شیاطین است. اما کسانی که از باور به خدا و مناسک دینی بهره‌ای ندارند ممکن است از این نیروها تأثیرات جزئی بپذیرند. لازم به یادآوری است بسیاری از افرادی که گمان می‌کنند این نیروها به زندگی‌شان وارد شده، در توهم به سر می‌برند و تصور آن‌ها هیچ واقعیت خارجی ندارد. ورود واقعی این نیروها ممکن است یک در هزار برای افرادی اتفاق افتد.‌ همین طور نیروهای آیینی (سحر و جادو و طلسمات)که اصل آن واقعیت دارد و بسیاری از افراد به اشتباه زندگی خود را آلوده به این امور تصور می‌کنند. آن‌چه در رفع تأثیر نیروهای ضمیمه‌ای گفته می‌شود برای جلوگیری از جادو و طلسمات هم مؤثر است. مطلب بسیار مهم این که کسانی که التزام چندانی به مسائل دینی ندارند اگرچه خود هم دوست نداشته باشند، ممکن است در معرض آلودگی‌های شیطانی قرار دارند. (إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکونَ) (النحل، 100) تسلط شیاطین بر کسانی است که ولایت شیطان را پذیرفته‌اند و برکسانی است که به خدا شرک می‌ورزند. از طرف دیگر، طبق آیۀ قرآن قوای شیطانی، هیچ تسلطی بر اهل ایمان ندارند. (إِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی‌ رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ). نباید فراموش کرد که این آلودگی به صورت ابتدا به ساکن و ناگهانی نیست، یعنی این نیروها مستقیم به زندگی انسان‌ها وارد نشده؛ بلکه بواسطه افرادی که قبلا به صورت خودخواسته و ارادی مبتلا شده‌اند ممکن است باعث صدمات روحی و روانی در زندگی افراد دیگر شوند. اما کسانی که بخاطر ضعف ایمان ممکن است در معرض قرار گیرند لازم است به دو دستگیره تمسک کنند. به عبارت دیگر، دو عامل می‌تواند مانع حضور این نیروها گردد: اول باور و توکل به خدا، دوم انجام بعضی از اعمال و اذکار. آن‌چه قابل توجه است تأثیرِ معجزه آسایِ بعضی از الفاظ و کلمات، برای دفع شر جنیان است و آن هم به زبان آوردنِ بعضی از الفاظ قرآنی است که در روایات متعدد مورد تأکید قرار گرفته است. کارسازترین این الفاظ، سه موضوع است. اول آیۀ‌الکرسی، دوم سوره فلق و سوم سوره ناس. در باب ناس و فلق از آیت‌الله بهجت نقل شده؛ ما که ناس و فلق را داریم نیاز به هیچ حرزی نداریم. در باب آیۀ‌الکرسی چنان روایات زیاد است که از نقل بیرون است. همین طور بعضی از آیات دیگر، در کنار سه مورد بالا، سفارش شده‌اند؛ مانند این آیه که در کلام امام صادق آمده است که فرمود: در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده و به این ذکر پناه نمی‌آورد. (افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد.(غافر، 43) از آیت‌الله کشمیری (که مورد عنایت خاص امام خمینی بوده است) پرسیدند برای دفع شیاطین چه باید کرد؟ فرمود اگر آیۀ‌الکرسی و ناس و فلق بخوانند دفع گردند. (روح و ریحان، ص 137). اما یک توصیۀ عام از آیت‌الله بهجت برای رفع خطر نیروهای ضمیمه‌ای و همین طور نیروهای آیینی وجود دارد که خود یک قرآن‌درمانی دقیق است. در این دستور شش‌گانه، پنج محورِ مجزا در باب قرآن وارد شده است (لازم است همۀ دستورات با هم عمل شوند): 1. قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید. 2. معوذتین [سوره‌های مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید. 3. آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید. 4. چهار قل [سوره‌های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب. 5. در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئی.. 6. روزی 50 آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید) کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت – جلد اول) دستور فوق بخصوص در برای کسی که سحر شده و کسی که مبتلا به چشم زخم است راه‌گشاست. وی در دستور دیگری فرموده‌اند که برای دفع چشم زخم و طلسم، صدقه دهید و تکرار معوذتین و تکرار لاحول و لا قوۀ الا بالله را انجام دهید. همین طور در روایت وارده شده برای دفع شر جن و چشم زخم سوره یاسین را نوشته و همراه داشته باشید. جای دیگر آمده است به جهت باز کردن بسته شده بنویسید انا فتحنا لک فتحا مبینا و تا کلمه مستقیما ادامه دهید.(مفاتیح الجنان، باب سوم، باز کردن بسته شده). نویسنده: حمزه شریفی دوست
عنوان سوال:

یک نفر هست که میگوید چشم سومش باز شده، یا مثلا یک بار روحش را با هیپنوتیزم از بدنش به باغ برده‌اند. آیا این شخص روانی است یا دچار فرقه های عرفان دروغین شده است، آیا نفرین این فرد گیراست؟!!! با این وصف آیا طلسم حقیقت دارد؟


پاسخ:

یک نفر هست که میگوید چشم سومش باز شده، یا مثلا یک بار روحش را با هیپنوتیزم از بدنش به باغ برده‌اند. آیا این شخص روانی است یا دچار فرقه های عرفان دروغین شده است، آیا نفرین این فرد گیراست؟!!! با این وصف آیا طلسم حقیقت دارد؟

سوال شما سه بخش است:
الف) موضوع چشم سوم به این صورت که شما گفته اید قابل پذیرش نیست. آنچه شما گفته اید روح نیست، بلکه پویانمایی از یکی ازقوای روحی انسان است که قدرت واقع نمایی دارد. این قوه که برآمده از قوه مخیله است با تصویرپردازی و تصرف در تصاویر ذهنی، نمایی از واقعیت را به خود میگیرد و انسان را به توهم خودساخته گرفتار میکند.

ب) نفرین چنین فردی با نفرین دیگران تفاوتی ندارد. در هر صورت نفرین را میتوان با اعمال صالحه دفع کرد.
ج) در مورد طلسمات لازم است جایگاه اعمال طلسم گون را در مقایسه با مابقی نیروهای ماورائی فهمید. ابتدا باید دانست نیروهای غیر عادی که در سایۀ قدرت الهی در هستی وجود دارند به چهار دستۀ کلی تقسیم می‌شوند: 1. نیروهای ضمیمه‌ای. 2. نیروهای آیینی. 3. نیروهای روحی. 4. نیروهای معنوی. (در این نوشتار تنها به دستۀ اول و دوم می‌پردازیم).
دستۀ اول که نیروهای ضمیمه‌ای است خود شامل دو دستۀ شیاطین و جنیان است. بدین جهت به این دسته، قوای ضمیمه‌ای گفته می‌شود که ماهیتی جدای از انسان داشته و از وجودی مستقل برخوردارند و انسان‌ها اگر بخواهند آن‌ها را به خدمت بگیرند باید قوای آن‌ها را به خود ضمیمه کنند. (ضمیمه یک موجود به موجودی دیگر)
دستۀ دوم نیروهای آیینی‌اند. این نیروها با استفاده از قدرت الفاظ، اوراد، اعداد، جداول و رموز در عالم ایجاد می‌شوند. این نیروها چون در قالب آیین و مناسک فعال می‌شوند آیینی نام دارند. مانند سحر، جادو و طلسمات.
دستۀ سوم نیروهای روحی‌اند که مستقیما از روح انسان برمی‌خیزند و از خواص روح به حساب می‌آیند. مانند نیروهایی که معمولا مرتاضان از طریق ریاضت بدست می‌آورند. از قبیل قدرت تمرکز، قدرت چشم، توان جابجا نمودن اشیا و قدرت پرواز در هوا.
دستۀ چهارم که نیروهای معنوی نام دارند قدرت‌هایی است که خداوند به اهل اطاعت و بندگی عطا می‌کند. این قدرت‌ها چون بدون ابزار روحی و ذهنی و خلاصه بدون وساطت ابزارهای اکتسابی رخ می‌نمایند، نیروهای موهبتی نام دارند که خداوند به دوستان خود از سرِ تفضل عطا می‌کند. بر خلاف سه دستۀ بالا که اکتسابی بوده و علامت قرب الهی محسوب نمی‌شوند، دستۀ چهارم نشانۀ تعالی معنویِ انسان و پیوند روح با عالم معنا بوده و علامت معرفت محسوب می‌شود؛ به همین جهت به آن‌ها کرامت هم گفته می‌شود.
نیروهای ضمیمه‌ای و آیینی
نیروهای دستۀ اول (نیروهای ضمیمه‌ای) که شامل شیاطین و جنیان است اگر چه در پاره‌ای امور مانند هم‌اند، اما تفاوت‌های بنیادینی هم با هم دارند. وجه مشترکِ آن‌ها به این است که از نظر مرتبۀ وجودی از انسان ضعیف‌ترند و در حالت عادی قدرت اِشراف و ورود به زندگی انسان‌ها را ندارند. تفاوتِ آن‌ها: شیاطین موجوداتی‌‌اند که در سایۀ اذن الهی به وسوسه و فریب انسان‌ها مشغول هستند. شیاطین که سردستۀ آن‌ها ابلیس است به صورت ابتدایی توان انجام هیچ کاری را ندارند و نمی‌توانند انسان‌ها را به کاری وادار نمایند و نه می‌توانند به زندگی انسان‌ها نفوذ کنند. به گفتۀ قرآن کار شیطان تنها دعوت انسان‌ها به بدی است و بس. یعنی شیاطین به تزیین گناه می‌پردازند که انسان‌ها وسوسه شده و با اختیار و ارادۀ خود مرتکب گناه گردند. اما جنیان موجوداتی‌اند که مانند انسان‌ها مکلف و صاحب اختیار‌اند. هم توان انجام تکالیف الهی را دارند و هم انجام تکلیف برای آن‌ها لازم است. از این رو مانند انسان‌ها هم مؤمن در میان آن‌ها وجود دارد و هم کافر؛ هم اهل طاعت دارند و هم اهل گناه و فسق.
اما آیا انسان‌ها می‌توانند با نیروهای ضمیمه‌ای (جنیان و شیاطین) ارتباط گرفته و از قوای آن‌ها استفاده کنند و زندگی دیگران را دچار تغییر نمایند؟
پاسخ این است که در شرایطِ عادی، ورود این نیروها به زندگی انسان‌ها امکان ندارد. اما ممکن است کسانی به واسطۀ اعمال کثیفی بتوانند با بعضی از این نیروها ارتباط بگیرند. جنیان مؤمن از آن‌جا که مقیّد به چهارچوب‌های دینی‌اند حاضر نیستند به تسخیر انسان‌ها درآیند. البته اصل ارتباط بعضی از جنیان مؤمن با عرفا و علما ثابت شده اما نه به صورت تسخیر و استخدام؛ بلکه در چهارچوب امور دینی و به صورت مقطعی و موقت. اما جنیان غیر مؤمن ممکن است فریب بخورند و خودشان را در اختیار بعضی از انسان‌های بی‌دین قرار دهند و کارهایی از قبیل خبرگیری را برای آن‌ها انجام دهند.
این دسته از جنیان ممکن است به واسطۀ انسان‌های بی‌ایمان بتوانند منشأ آثار جزئی در زندگی دیگران شوند. زندگی افراد با ایمان و متقی به لطف خداوند از این تأثیرات جزئی مصون است و ایمان از این جهت یک لایۀ محافظ بسیار قوی و مانعی مستحکم برای جلوگیری از جنیان و شیاطین است. اما کسانی که از باور به خدا و مناسک دینی بهره‌ای ندارند ممکن است از این نیروها تأثیرات جزئی بپذیرند. لازم به یادآوری است بسیاری از افرادی که گمان می‌کنند این نیروها به زندگی‌شان وارد شده، در توهم به سر می‌برند و تصور آن‌ها هیچ واقعیت خارجی ندارد. ورود واقعی این نیروها ممکن است یک در هزار برای افرادی اتفاق افتد.‌ همین طور نیروهای آیینی (سحر و جادو و طلسمات)که اصل آن واقعیت دارد و بسیاری از افراد به اشتباه زندگی خود را آلوده به این امور تصور می‌کنند. آن‌چه در رفع تأثیر نیروهای ضمیمه‌ای گفته می‌شود برای جلوگیری از جادو و طلسمات هم مؤثر است.
مطلب بسیار مهم این که کسانی که التزام چندانی به مسائل دینی ندارند اگرچه خود هم دوست نداشته باشند، ممکن است در معرض آلودگی‌های شیطانی قرار دارند. (إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکونَ) (النحل، 100) تسلط شیاطین بر کسانی است که ولایت شیطان را پذیرفته‌اند و برکسانی است که به خدا شرک می‌ورزند. از طرف دیگر، طبق آیۀ قرآن قوای شیطانی، هیچ تسلطی بر اهل ایمان ندارند. (إِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی‌ رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ).
نباید فراموش کرد که این آلودگی به صورت ابتدا به ساکن و ناگهانی نیست، یعنی این نیروها مستقیم به زندگی انسان‌ها وارد نشده؛ بلکه بواسطه افرادی که قبلا به صورت خودخواسته و ارادی مبتلا شده‌اند ممکن است باعث صدمات روحی و روانی در زندگی افراد دیگر شوند.
اما کسانی که بخاطر ضعف ایمان ممکن است در معرض قرار گیرند لازم است به دو دستگیره تمسک کنند. به عبارت دیگر، دو عامل می‌تواند مانع حضور این نیروها گردد: اول باور و توکل به خدا، دوم انجام بعضی از اعمال و اذکار.
آن‌چه قابل توجه است تأثیرِ معجزه آسایِ بعضی از الفاظ و کلمات، برای دفع شر جنیان است و آن هم به زبان آوردنِ بعضی از الفاظ قرآنی است که در روایات متعدد مورد تأکید قرار گرفته است. کارسازترین این الفاظ، سه موضوع است. اول آیۀ‌الکرسی، دوم سوره فلق و سوم سوره ناس. در باب ناس و فلق از آیت‌الله بهجت نقل شده؛ ما که ناس و فلق را داریم نیاز به هیچ حرزی نداریم. در باب آیۀ‌الکرسی چنان روایات زیاد است که از نقل بیرون است.
همین طور بعضی از آیات دیگر، در کنار سه مورد بالا، سفارش شده‌اند؛ مانند این آیه که در کلام امام صادق آمده است که فرمود: در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده و به این ذکر پناه نمی‌آورد. (افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد.(غافر، 43)
از آیت‌الله کشمیری (که مورد عنایت خاص امام خمینی بوده است) پرسیدند برای دفع شیاطین چه باید کرد؟ فرمود اگر آیۀ‌الکرسی و ناس و فلق بخوانند دفع گردند. (روح و ریحان، ص 137).
اما یک توصیۀ عام از آیت‌الله بهجت برای رفع خطر نیروهای ضمیمه‌ای و همین طور نیروهای آیینی وجود دارد که خود یک قرآن‌درمانی دقیق است. در این دستور شش‌گانه، پنج محورِ مجزا در باب قرآن وارد شده است (لازم است همۀ دستورات با هم عمل شوند):
1. قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید.
2. معوذتین [سوره‌های مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید.
3. آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید.
4. چهار قل [سوره‌های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب.
5. در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئی..
6. روزی 50 آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید) کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت – جلد اول)
دستور فوق بخصوص در برای کسی که سحر شده و کسی که مبتلا به چشم زخم است راه‌گشاست.
وی در دستور دیگری فرموده‌اند که برای دفع چشم زخم و طلسم، صدقه دهید و تکرار معوذتین و تکرار لاحول و لا قوۀ الا بالله را انجام دهید.
همین طور در روایت وارده شده برای دفع شر جن و چشم زخم سوره یاسین را نوشته و همراه داشته باشید.
جای دیگر آمده است به جهت باز کردن بسته شده بنویسید انا فتحنا لک فتحا مبینا و تا کلمه مستقیما ادامه دهید.(مفاتیح الجنان، باب سوم، باز کردن بسته شده).

نویسنده: حمزه شریفی دوست





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین