آیا انجام اعمال اخلاقی و پسندیده که منشا آن ترس و اجبار باشد ارزشی دارد؟ اگر نه چرا قرآن از این شیوه نیز استفاده کرده است؟ الله خیلی ترسناک است و مدام بندگانش را از آتش جهنم و سایر عذاب ها می ترساند تا اگر انسان ها از طریق راه های دیگر ایمان نیاوردند از ترس، ایمان بیاورند! آیا خدا واقعا انقدر بی رحم است؟ و آن دسته از بندگانش را که گمراهند به آن شدتی که در کتابش گفته مجازات می کند؟ قرآن واقعا کلام خداست؟
آیا انجام اعمال اخلاقی و پسندیده که منشا آن ترس و اجبار باشد ارزشی دارد؟ اگر نه چرا قرآن از این شیوه نیز استفاده کرده است؟ الله خیلی ترسناک است و مدام بندگانش را از آتش جهنم و سایر عذاب ها می ترساند تا اگر انسان ها از طریق راه های دیگر ایمان نیاوردند از ترس، ایمان بیاورند! آیا خدا واقعا انقدر بی رحم است؟ و آن دسته از بندگانش را که گمراهند به آن شدتی که در کتابش گفته مجازات می کند؟ قرآن واقعا کلام خداست؟ در پاسخ به این پرسش به نکاتی اشاره می گردد: 1 دانشمندان علوم تربیتی و روان شناسان بر این باورند که برای تربیت و پرورش استعدادها و توان مندی های انسان به دو ابزار نیاز است؛ یکی ابزار تشویق و دیگری تنبیه، قرآن کریم از این دو واژه به (تبشیر) و (انذار) تعبیر نموده است. انسان ها نسبت به تکالیفی که بر عهده آنها نهاده شده متفاوتند؛ برخی ابزار تشویق و ترغیب در آنها کارسازتر و موثرتر است و برای جلب منافع و سود بیشتر فعالیت می نمایند و برخی ابزار تنبیه و هشدار و تهدید در انها کارسازتر و مفیدتر است. خداوند در قرآن کریم پیامبران خود را به عنوان (مبشر و منذر) نام برده و بر آنها این دو ابزار را تعریف نموده که آنها باید نسبت به مومنین بشارت دهند و تشویق کننده باشند و نسبت به انسان های لجوج و معاند و کافر بیم دهند و منذر باشند: در ذیل به آیاتی اشاره می شود: (إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا) (بقره/119) و (فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا) (مریم/97) از این دسته آیات در نکته به دست می آید: 1 خداوند نیز از روش عقلاء برای تربیت انسان ها استفاده نموده و در کنار تبشیر و مژده دادن و تشویق نمودن از ابزار بیم دادن و انذار نیز استفاده نموده است؛ به گونه ای که واژه تبشیر و بشارت به همان اندازه واژه انذار در قرآن تکرار شده پس چنین نیست که قرآن تنها از ابزار انذار و بیم دادن استفاده کرده باشد بلکه بر هر دو روش به یک اندازه تاکید می کند. نکته دیگر این که انذار دادن و بیم دادن نسبت به کسانی است که در گمراهی و لجاجت و عناد خود با حقیقت فرو رفته و از حد انسانیت خارج شده اند؛ این دسته از انسانها چون غرق در لذت ها و خوشی های مادی و حیوانی هستند، توجهی به بشارت ها و مژده ها و تشویق های الهی ندارند زیرا حاضر نیستند از لذت های نقد و حاضر در آن به راحتی بگذرند و به یک وعده تشویقی دل خوش کنند؛ چنین افرادی جز با ابزار انذار و ترساندن آنها از عواقب کارهای زشت اصلاح نمی شوند. لذا انذار خداوند برای لجوجان، کافران و غافلان است. و بشارت خداوند برای مومنان و مسلمانان می باشد. 2 آتش جهنم بر اساس آیات قرآن کریم چیزی جز باطن و حقیقت اعمال زشت و ناپسند انسان نیست؛ آتش دوزخ همان باطن دروغ، ظلم، و گناهانی است که انسان انجام می دهد؛‌ بنابراین خداوند انسان را از پیامدهای سوء و نتایج بد عملکر خود انسان خبر می دهد؛ مانند پدری دلسوز که فرزند خود را از شرکت در مجالس گناه و بی بندو باری هشدار داده و او را از نتایج منفی کارش آگاه می سازند؛ و این در حقیقت حکایت از لطف و مهربانی خداوند بر بندگانش دارد. به بیان دیگر انذار و بیم دادن خاوند به رحمت و مهربانی او نسبت به بندگانش باز می گردد؛ او چون برای عاقبت و فرجام بندگانش بیم ناک است، با این ابزار می خواهد آنها را از ادامه راه نادرستشان باز دارد و به راه هدایت دعوت نماید. بنابراین انذار خداوند هم نشانگر رحمت و مهربانی و رأفت خداوند بر بندگان است و هم این کار به سود و نفع آنهاست زیرا انذار عاملی بازدارنده برای ارتکاب گناهان و لغزش هاست. 3 خداوند نیازی به هدایت و دین داری و ایمان دارد، ما به رحمت و هدایت او نیازمندیم ولی او غنی و بی نیاز مطلق است. اگر همه مرد روی زمین کافر گردند ذره ای از قدرت و عظمت و بزرگی او کاسته نخواهد شد و زیانی به او وارد نخواهد آمد. پس او برای هدایت ما از چنین شیوه ای استفاده می نماید؛ در حالی که او عالم به همه روش های تربیتی است و می داند برای انسانی که خود سازنده آن است از چه شیوه و ابزار تربیتی استفاده کند. بنا براین میتوان گفت :ارزش دارای مراتب ودرجات است.بهترین وعالی ترین درجه فعل اخلاقی این است که برای تقرب وجلب رضایت پروردگار باشدچنانکه از امیر المومنین علی (ع)نقل شده که فرمودند خداوند را عبادت میکنم به خاطر اینکه اورا شایسته عبادت یافتم ،ونیز به خاطر عشق ومحبت به او اورا می پرستم. البته این برترین درجه عبادت است که برای همگان میسور وممکن نیست .درجات نازلترفعل اخلاقی ممکن است به خاطر ترس ازخداوند باشد یا طمع در بهشت وپاداش الهی واین درحد خود دارای ارزش میباشد گرچه درحد دسته اول نباشد .
عنوان سوال:

آیا انجام اعمال اخلاقی و پسندیده که منشا آن ترس و اجبار باشد ارزشی دارد؟ اگر نه چرا قرآن از این شیوه نیز استفاده کرده است؟ الله خیلی ترسناک است و مدام بندگانش را از آتش جهنم و سایر عذاب ها می ترساند تا اگر انسان ها از طریق راه های دیگر ایمان نیاوردند از ترس، ایمان بیاورند! آیا خدا واقعا انقدر بی رحم است؟ و آن دسته از بندگانش را که گمراهند به آن شدتی که در کتابش گفته مجازات می کند؟ قرآن واقعا کلام خداست؟


پاسخ:

آیا انجام اعمال اخلاقی و پسندیده که منشا آن ترس و اجبار باشد ارزشی دارد؟ اگر نه چرا قرآن از این شیوه نیز استفاده کرده است؟ الله خیلی ترسناک است و مدام بندگانش را از آتش جهنم و سایر عذاب ها می ترساند تا اگر انسان ها از طریق راه های دیگر ایمان نیاوردند از ترس، ایمان بیاورند! آیا خدا واقعا انقدر بی رحم است؟ و آن دسته از بندگانش را که گمراهند به آن شدتی که در کتابش گفته مجازات می کند؟ قرآن واقعا کلام خداست؟

در پاسخ به این پرسش به نکاتی اشاره می گردد:
1 دانشمندان علوم تربیتی و روان شناسان بر این باورند که برای تربیت و پرورش استعدادها و توان مندی های انسان به دو ابزار نیاز است؛ یکی ابزار تشویق و دیگری تنبیه،
قرآن کریم از این دو واژه به (تبشیر) و (انذار) تعبیر نموده است.
انسان ها نسبت به تکالیفی که بر عهده آنها نهاده شده متفاوتند؛ برخی ابزار تشویق و ترغیب در آنها کارسازتر و موثرتر است و برای جلب منافع و سود بیشتر فعالیت می نمایند و برخی ابزار تنبیه و هشدار و تهدید در انها کارسازتر و مفیدتر است.
خداوند در قرآن کریم پیامبران خود را به عنوان (مبشر و منذر) نام برده و بر آنها این دو ابزار را تعریف نموده که آنها باید نسبت به مومنین بشارت دهند و تشویق کننده باشند و نسبت به انسان های لجوج و معاند و کافر بیم دهند و منذر باشند: در ذیل به آیاتی اشاره می شود:
(إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا) (بقره/119) و (فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا) (مریم/97)
از این دسته آیات در نکته به دست می آید:
1 خداوند نیز از روش عقلاء برای تربیت انسان ها استفاده نموده و در کنار تبشیر و مژده دادن و تشویق نمودن از ابزار بیم دادن و انذار نیز استفاده نموده است؛ به گونه ای که واژه تبشیر و بشارت به همان اندازه واژه انذار در قرآن تکرار شده پس چنین نیست که قرآن تنها از ابزار انذار و بیم دادن استفاده کرده باشد بلکه بر هر دو روش به یک اندازه تاکید می کند.
نکته دیگر این که انذار دادن و بیم دادن نسبت به کسانی است که در گمراهی و لجاجت و عناد خود با حقیقت فرو رفته و از حد انسانیت خارج شده اند؛ این دسته از انسانها چون غرق در لذت ها و خوشی های مادی و حیوانی هستند، توجهی به بشارت ها و مژده ها و تشویق های الهی ندارند زیرا حاضر نیستند از لذت های نقد و حاضر در آن به راحتی بگذرند و به یک وعده تشویقی دل خوش کنند؛ چنین افرادی جز با ابزار انذار و ترساندن آنها از عواقب کارهای زشت اصلاح نمی شوند. لذا انذار خداوند برای لجوجان، کافران و غافلان است. و بشارت خداوند برای مومنان و مسلمانان می باشد.
2 آتش جهنم بر اساس آیات قرآن کریم چیزی جز باطن و حقیقت اعمال زشت و ناپسند انسان نیست؛ آتش دوزخ همان باطن دروغ، ظلم، و گناهانی است که انسان انجام می دهد؛‌ بنابراین خداوند انسان را از پیامدهای سوء و نتایج بد عملکر خود انسان خبر می دهد؛ مانند پدری دلسوز که فرزند خود را از شرکت در مجالس گناه و بی بندو باری هشدار داده و او را از نتایج منفی کارش آگاه می سازند؛ و این در حقیقت حکایت از لطف و مهربانی خداوند بر بندگانش دارد. به بیان دیگر انذار و بیم دادن خاوند به رحمت و مهربانی او نسبت به بندگانش باز می گردد؛ او چون برای عاقبت و فرجام بندگانش بیم ناک است، با این ابزار می خواهد آنها را از ادامه راه نادرستشان باز دارد و به راه هدایت دعوت نماید. بنابراین انذار خداوند هم نشانگر رحمت و مهربانی و رأفت خداوند بر بندگان است و هم این کار به سود و نفع آنهاست زیرا انذار عاملی بازدارنده برای ارتکاب گناهان و لغزش هاست.
3 خداوند نیازی به هدایت و دین داری و ایمان دارد، ما به رحمت و هدایت او نیازمندیم ولی او غنی و بی نیاز مطلق است. اگر همه مرد روی زمین کافر گردند ذره ای از قدرت و عظمت و بزرگی او کاسته نخواهد شد و زیانی به او وارد نخواهد آمد.
پس او برای هدایت ما از چنین شیوه ای استفاده می نماید؛ در حالی که او عالم به همه روش های تربیتی است و می داند برای انسانی که خود سازنده آن است از چه شیوه و ابزار تربیتی استفاده کند.
بنا براین میتوان گفت :ارزش دارای مراتب ودرجات است.بهترین وعالی ترین درجه فعل اخلاقی این است که برای تقرب وجلب رضایت پروردگار باشدچنانکه از امیر المومنین علی (ع)نقل شده که فرمودند خداوند را عبادت میکنم به خاطر اینکه اورا شایسته عبادت یافتم ،ونیز به خاطر عشق ومحبت به او اورا می پرستم.
البته این برترین درجه عبادت است که برای همگان میسور وممکن نیست .درجات نازلترفعل اخلاقی ممکن است به خاطر ترس ازخداوند باشد یا طمع در بهشت وپاداش الهی واین درحد خود دارای ارزش میباشد گرچه درحد دسته اول نباشد .





سوال مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین