فلسفه ارسال انبیاء به جا و صحیح می باشد و غرض آن روشن است. اما چرا پس از پیامبر خاتم(ص) امامان(ع) آمدند؟ چرا همان روند ارسال انبیاء ادامه نیافت یا این که چرا زودتر امامان(ع) نیامدند و سلسله امامت آغاز نشد؟ نمی توانم در خصوص شروع امامت به دلیل قانع کننده ای برسم. فکر می کنم اصلا نیاز نبود. از زمانی که حضرت آدم پا بر زمین گذاشته است تا به امروز خالی از امام نبوده است و تا انسان بر روی زمین است، امام نیز بر روی زمین خواهد بود. در اعصار گذشته امامت قرین نبوت بوده است و گاه جدا از آن بوده است در عصری که پیامبری در بین مردم بوده است امامت نیز با همان نبی بوده است. چون امام یعنی پیشوای دینی، سیاسی و اجتماعی مردم و انبیاء چنین بوده اند. در قرآن کریم نیز بر امامت برخی از انبیاء تصریح شده است. خداوند متعال به ابراهیم فرمود: (انی جاعلک للناس اماما؛ ما تورا برای مردم امام قرار دادیم). (بقره، 124)و فرمود: (و او (ابراهیم)و لوط را به سرزمینی که آن را برای همه جهانیان پر برکت ساختیم نجات دادیم. و اسحاق علاوه بر او یعقوب را به وی بخشیدیم و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم و آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند ...). (انبیا، 71-73) و فرمود:(و ما از آنان (قوم بنی اسرائیل) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند). (سجده، 24)از این آیات به وضوح استفاده می شود که هم از انبیاء سابق عده ای امام بوده اند هم از غیرانبیاء کسانی امام بوده اند. برای مثال یوشع بن نون بعد از حضرت موسی امامت داشت در حالیکه نبی نبود. هم چنین خداوند متعال فرمود: (به یاد آرید روزی را که هر گروهی از مردم را با امامشان می خوانیم). (اسراء، 71) انبیاء از آن جهت که وحی را دریافت و به مردم ابلاغ می نمودند، پیامبر و نبی بودند و از آن جهت که مامور به اجرای احکام الهی و تفسیر و تبیین وحی بودند دارای سمت امامت بودند. در مورد حضرت محمد نیز بین شیعه و اهل سنت اتفاق نظر است که آن حضرت هم نبی بودند هم امام. از آن جهت که آن حضرت اخبار الهی را می آورند. نبی بودند. و از آن جهت که احکام الهی را اجرا می نمودند و بر مردم اعمال ولایت می کردند امام بودند با بعثت حضرت رسول اکرم به نبوت به اتمام رسید و هر آنچه از وحی باید نازل می شد نازل کردید. چون پیامبر اکرم برترین انسان تمام عصار است تا روز قیامت و کسی در کمال به پای او نمی رسد لذا کسی را یاری آن نخواهد بود که از جانب خداوند متعال کتابی برتر از قرآن بیاورد. چون کتاب هر پیامبری به اندازه سعه ی وجود خود او به اندازه آگاهی او از علم خداست. بنابراین با رحلت پیامبر را امامت ختم نشد. چون امامت ربطی به دریافت وحی ندارد. امام مسئول اجرای حکم خدا و تفسیر و توضیح وحی است، وجود چنین کسی در بین تا روز قیامت لازم و ضروری است، چون با این که قرآن بیان کنده تمام حقایق و تمام امور هدایتی است ولی بشر عادی قادر نیست تمام حقایق و تمام امور هدایتی را از قرآن استخراج کند. لذا بعد از نبی باید کسی در بین مردم حاضر باشد تا متناسب با هر عصری حقایق قرآن را اظهار کند. لذا می بینیم که بسیاری از حقایق قرآن را امیرالمومنین اظهار نمود که در زمان پیامبر ظاهر نبود و بخشی دیگر از امام حسن بیان نمودند و بخشی دیگر از امام حسین اظهار کردند با شهادت با صلح مدبرانه خود اسلام را خطر نابودی توسط معاویه نجات داد و امام حسین با شهادت خود اسلام راستین را حفظ نمود و امام سجاد عرفان اسلام را در صحیفه سجادیه به نمایش گذاشت و امام باقر و امام صادق فقه و عقائد قرآن را اظهار نمودند و به همین ترتیب هر امامی در عصر خود اصل دین را حفظ و بسط داد تا نوبت به امام زمان رسید در این هنگام تحت تربیت ائمه اطهار علمای اسلامی قدرت استنباط پیدا کردند و توانستند از اصولی که اهل بیت بیان کرده بودند فروع را استنباط کنند. امام زمان در مدت غیبت صغری ارتباط خاص خود را با شیعیان حفظ کردند تا آنها کاملا بر استنباط مسائل تسلط شوند و آنگاه غیبت کبری شروع شد و در تمام این مدت هدایت های آن حضرت، باطنی است و مسئولیت اجرای احکام در این زمان به امر خود به فقها سپرده شده است،تا روزی که مردم قابلیت آن را بیابند که فصل تازه ای از معارف قرآن به رویشان گشوده شود که در آن هنگام امام زمان ظهور می کند و زمان امور عالم را به دست می گیرد و معارف جدیدی از قرآن را اظهار می کند.بنابراین دلیل وجود امام بعد از نبی سه امر عمده است.1. حفظ اصل دین و حفظ کتاب آسمانی از تحریف و نابودی تا حجت بر همگان تمام شود و برای کسی این بهانه نماند که دین خالص در دسترس ما نبود.2. تبیین و تفسیر و گسترش معارف قرآن متناسب با هر زمان.3. تربیت انسان های مستعد در هر عصری - چه به صورت ظاهری و چه به صورت پنهانی و باطنی- در این راه تشکیل حکومت نیز یکی از ابزارهای تربیت جامعه است که ائمه تا آنجا که اوضاع زمانه اجازه می داد از آن استفاده کردند. این سه امر در زمان های گذشته نیز بوده است فلذا هیچ عصری خالی از امام نبوده است و چون این سه نیاز تا روز قیامت باقی است، امام نیز تا روز قیامت خواهد بود.ر.ک:کتاب امامت در بینش اسلامی، استاد علی ربانی گلپایگانی.
فلسفه ارسال انبیاء به جا و صحیح می باشد و غرض آن روشن است. اما چرا پس از پیامبر خاتم(ص) امامان(ع) آمدند؟ چرا همان روند ارسال انبیاء ادامه نیافت یا این که چرا زودتر امامان(ع) نیامدند و سلسله امامت آغاز نشد؟ نمی توانم در خصوص شروع امامت به دلیل قانع کننده ای برسم. فکر می کنم اصلا نیاز نبود.
فلسفه ارسال انبیاء به جا و صحیح می باشد و غرض آن روشن است. اما چرا پس از پیامبر خاتم(ص) امامان(ع) آمدند؟ چرا همان روند ارسال انبیاء ادامه نیافت یا این که چرا زودتر امامان(ع) نیامدند و سلسله امامت آغاز نشد؟ نمی توانم در خصوص شروع امامت به دلیل قانع کننده ای برسم. فکر می کنم اصلا نیاز نبود.
از زمانی که حضرت آدم پا بر زمین گذاشته است تا به امروز خالی از امام نبوده است و تا انسان بر روی زمین است، امام نیز بر روی زمین خواهد بود. در اعصار گذشته امامت قرین نبوت بوده است و گاه جدا از آن بوده است در عصری که پیامبری در بین مردم بوده است امامت نیز با همان نبی بوده است. چون امام یعنی پیشوای دینی، سیاسی و اجتماعی مردم و انبیاء چنین بوده اند. در قرآن کریم نیز بر امامت برخی از انبیاء تصریح شده است. خداوند متعال به ابراهیم فرمود: (انی جاعلک للناس اماما؛ ما تورا برای مردم امام قرار دادیم). (بقره، 124)و فرمود: (و او (ابراهیم)و لوط را به سرزمینی که آن را برای همه جهانیان پر برکت ساختیم نجات دادیم. و اسحاق علاوه بر او یعقوب را به وی بخشیدیم و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم و آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند ...). (انبیا، 71-73) و فرمود:(و ما از آنان (قوم بنی اسرائیل) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند). (سجده، 24)از این آیات به وضوح استفاده می شود که هم از انبیاء سابق عده ای امام بوده اند هم از غیرانبیاء کسانی امام بوده اند. برای مثال یوشع بن نون بعد از حضرت موسی امامت داشت در حالیکه نبی نبود. هم چنین خداوند متعال فرمود: (به یاد آرید روزی را که هر گروهی از مردم را با امامشان می خوانیم). (اسراء، 71)
انبیاء از آن جهت که وحی را دریافت و به مردم ابلاغ می نمودند، پیامبر و نبی بودند و از آن جهت که مامور به اجرای احکام الهی و تفسیر و تبیین وحی بودند دارای سمت امامت بودند. در مورد حضرت محمد نیز بین شیعه و اهل سنت اتفاق نظر است که آن حضرت هم نبی بودند هم امام. از آن جهت که آن حضرت اخبار الهی را می آورند. نبی بودند. و از آن جهت که احکام الهی را اجرا می نمودند و بر مردم اعمال ولایت می کردند امام بودند با بعثت حضرت رسول اکرم به نبوت به اتمام رسید و هر آنچه از وحی باید نازل می شد نازل کردید. چون پیامبر اکرم برترین انسان تمام عصار است تا روز قیامت و کسی در کمال به پای او نمی رسد لذا کسی را یاری آن نخواهد بود که از جانب خداوند متعال کتابی برتر از قرآن بیاورد. چون کتاب هر پیامبری به اندازه سعه ی وجود خود او به اندازه آگاهی او از علم خداست. بنابراین با رحلت پیامبر را امامت ختم نشد. چون امامت ربطی به دریافت وحی ندارد. امام مسئول اجرای حکم خدا و تفسیر و توضیح وحی است، وجود چنین کسی در بین تا روز قیامت لازم و ضروری است، چون با این که قرآن بیان کنده تمام حقایق و تمام امور هدایتی است ولی بشر عادی قادر نیست تمام حقایق و تمام امور هدایتی را از قرآن استخراج کند. لذا بعد از نبی باید کسی در بین مردم حاضر باشد تا متناسب با هر عصری حقایق قرآن را اظهار کند. لذا می بینیم که بسیاری از حقایق قرآن را امیرالمومنین اظهار نمود که در زمان پیامبر ظاهر نبود و بخشی دیگر از امام حسن بیان نمودند و بخشی دیگر از امام حسین اظهار کردند با شهادت با صلح مدبرانه خود اسلام را خطر نابودی توسط معاویه نجات داد و امام حسین با شهادت خود اسلام راستین را حفظ نمود و امام سجاد عرفان اسلام را در صحیفه سجادیه به نمایش گذاشت و امام باقر و امام صادق فقه و عقائد قرآن را اظهار نمودند و به همین ترتیب هر امامی در عصر خود اصل دین را حفظ و بسط داد تا نوبت به امام زمان رسید در این هنگام تحت تربیت ائمه اطهار علمای اسلامی قدرت استنباط پیدا کردند و توانستند از اصولی که اهل بیت بیان کرده بودند فروع را استنباط کنند. امام زمان در مدت غیبت صغری ارتباط خاص خود را با شیعیان حفظ کردند تا آنها کاملا بر استنباط مسائل تسلط شوند و آنگاه غیبت کبری شروع شد و در تمام این مدت هدایت های آن حضرت، باطنی است و مسئولیت اجرای احکام در این زمان به امر خود به فقها سپرده شده است،تا روزی که مردم قابلیت آن را بیابند که فصل تازه ای از معارف قرآن به رویشان گشوده شود که در آن هنگام امام زمان ظهور می کند و زمان امور عالم را به دست می گیرد و معارف جدیدی از قرآن را اظهار می کند.بنابراین دلیل وجود امام بعد از نبی سه امر عمده است.1. حفظ اصل دین و حفظ کتاب آسمانی از تحریف و نابودی تا حجت بر همگان تمام شود و برای کسی این بهانه نماند که دین خالص در دسترس ما نبود.2. تبیین و تفسیر و گسترش معارف قرآن متناسب با هر زمان.3. تربیت انسان های مستعد در هر عصری - چه به صورت ظاهری و چه به صورت پنهانی و باطنی- در این راه تشکیل حکومت نیز یکی از ابزارهای تربیت جامعه است که ائمه تا آنجا که اوضاع زمانه اجازه می داد از آن استفاده کردند. این سه امر در زمان های گذشته نیز بوده است فلذا هیچ عصری خالی از امام نبوده است و چون این سه نیاز تا روز قیامت باقی است، امام نیز تا روز قیامت خواهد بود.ر.ک:کتاب امامت در بینش اسلامی، استاد علی ربانی گلپایگانی.