چطور باید بدونیم اون رسالتی که خدا برامون معین کرده چیه؟ میگن هر کس یه رسالتی داره ایا فقط تکالیف را انجام دادن و گناه نکردن کافیه؟ در پاسخ به این پرسش، باید به چند نکته توجه کرد: 1- هدف، یعنی (برای هر کار و فرمان و هر راهی، نقطهای است که به آن ختم میشود). ژرف نگری در این نکته، ما را از خطاهای بسیاری ایمنی میبخشد. در طول تاریخ بشر، خطاکنندگان به معنایِ صحیح (هدف)، نیندیشیده و یا آن را درنیافتهاند. از این رو، به غلط آنچه را که لازمه زندگی و یا از اجزای حیات دنیایی بشر بوده و در مواردی ایدهآل برای بخشی از زندگی به حساب آمده است هدف برای کل حیات تلقی کرده و براین اساس دچار زیان در زندگی یا شکستهای روحی شدهاند. 2- نکته بعد اینکه مجموعه خلقت و عالم هستی یک رسالت کلی و مأموریت اولیه دارد که آن همان فراهم نمودن زمینه های رشد و تعالی انسان کامل است یعنی عالم هستی مأمور است در خدمت تکامل انسان قرار گیرد تا این موجود الهی بتواند استعدادهای نهفته در وجود خویش را به فعلیت برساند. البته در کنار این هدف اصلی، دیگر موجودات هم از ثمرات و فواید تکامل انسان بی بهره نیستند ودر حاشیه این میدان رشد، ایشان هم به تسبیح و تقدیس خداوند متعال مشغولند. 3- نکته سوم اینکه یک وظیفه ثابت در دین اسلام برای همه افراد تشریع شده است که همان انجام اعمال و افعال عبادی است که در شریعت اسلامی آمده است( به تعبیر شما همان انجام واجبات و ترک حرامهاست) همگان در این وظیفه دینی شریکند و باید به طور جدی به این اعمال مبادرت ورزند. 4 - نکته چهارم: غیر از واجبات شرعی که در رساله های عملیه به آن تصریح شده است مثل نماز، روزه و ... دسته ای دیگر از وظایف وجود دارند که نسبت به افراد مختلف متفاوت است مثلا همه افراد ملزم به احترم به والدین هستند اما ممکن است مادر کسی دچار مریضی شود، در این شرایط فرزندش وظیفه مراقبت از مادر و پیگیری مداوای وی را دارد که این یک رسالت شخصی است و متناسب با شرایط زندگی هر فردی متفاوت است. باید دانست ممکن است در یک خانواده دو برادر، دو وظیفه جداگانه شرعی( به نسبت استعدادها و روحیات و شرایط جسمی و اجتماعی هر کدام) پیدا کنند. معلوم شد که ان چه که در رساله های عملیه به عنوان واجبات و تکالیف شرعی امده است تمام واجبات نیست و هر کس باید مراقب وظایف اجتماعی و خانوادگی و دیگر وظایف خویش باشد. خلاصه این که ان چه که در عنوان سوال از ان به تکالیف تعبیر کرده اید معنای عامی دارد که شامل دسته ای از وظایف دیگر ( که برای هر کس به نسبت شرایط اجتماعی و روحی و استعدادها و امکانات متفاوت است) نیز می شود. 5 نکته ی دیگر اینکه این تکالیف شرعی صرفاً نقش ابزاری دارند و غرض از آنها رسیدن انسان به هدف نهایی انسانیّت می باشد ، که عبارت است از عبودیّت محض در مقابل خداوند متعال که از آن با عناوینی چون مقام لقاء الله ، مقام خلیفة اللهی و مقام مظهریّت برای اسماء الله نیز یاد می شود. 6 از نظر فلسفی و شواهد دینی و مشاهدات عینی ، در اینکه استعدادات انسانها از بدو تولّد با هم تفاوت دارند ، شکّی نیست ؛ امّا هر کسی کما بیش اکثر استعدادها را دارد ، لکن شدّت برخی از آنها در افراد مختلف متفاوت است ؛ برای مثال ، ممکن است یکی در استعداد فلسفی قوی تر باشد ، دیگری در استعداد پزشکی و آن دیگری در استعداد اختراع و چهارمی در استعداد هنری و ... . اینها مهمّ و تعیین کننده نیستند ؛ اینها صرفاً راههای سلوک می باشند. اینکه عرفا گفته اند: ( الطّرق الی الله بعدد نفوس الخلائق راههایی که به سوی خدا می روند به تعداد وجود مخلوقات می باشند) ، یکی از معانی اش همین است که وجود هر شخصی با شخص دیگر متفاوت می باشد و هر شخصی نیز راهی است به سوی خدا و بر همین اساس رسالت وجود مخصوص به خود را دارد. و از همینجاست که فرمودند: ( من عرف نفسه فقد عرف ربّه هر که خود را شناخت یقیناً پروردگار خود را هم شناخت.) دقّت شود که نفرمودند: هر کس انسان را بشناسد ، خدا را می شناسد ؛ فرمودند: هر کس خود را بشناسد. یعنی هر کس خود و استعدادها و ضعفهای وجودی خود را شناخت ، آن راه اختصاصی به سوی خدا را که در وجودش گذاشته اند می یابد و از آن راه به مقصد می رسد. لذا انسان برای طیّ مسیر عبودیّت باید دنبال قوی ترین استعدادهای خود رفته آنها را در مسیر الهی رشد دهد و از آن مسیر ، بندگی خدا را بجوید. هر که این استعدادها را شناخت و نه به خواهش نفس ، بلکه فقط و فقط برای رضای خدا و طبق دستورات شرع مقدّس ، اقدام به شکوفا کردن آنها نمود ، شک نیست که به مقام عبودیّت حقیقی خواهد رسید. برای خدا مهمّ نیست که بنده اش دانشمند است یا کارگر ؛ آنچه خدا به آن بها می دهد درست انجام دادن مسئولیّت و یقین در اعتقاد واخلاص در عمل است. لذا رسالت خاصّ هر کسی را استعدادهای وجودی او مشخّص می کنند و هر کس مؤظّف است طبق قوانین شرع آن استعدادها را به فعلیّت برساند ؛ و تمام احکام فقهی و اخلاقی زمانی انسان را رشد خواهند داد که شخص آنها را در صحنه ی جان خود پیاده نموده درفکر و عمل خود جاری سازد و با آنها استعدادهای درونی خود را در مسیر الهی شکوفا نمای
چطور باید بدونیم اون رسالتی که خدا برامون معین کرده چیه؟ میگن هر کس یه رسالتی داره ایا فقط تکالیف را انجام دادن و گناه نکردن کافیه؟
چطور باید بدونیم اون رسالتی که خدا برامون معین کرده چیه؟ میگن هر کس یه رسالتی داره ایا فقط تکالیف را انجام دادن و گناه نکردن کافیه؟
در پاسخ به این پرسش، باید به چند نکته توجه کرد:
1- هدف، یعنی (برای هر کار و فرمان و هر راهی، نقطهای است که به آن ختم میشود). ژرف نگری در این نکته، ما را از خطاهای بسیاری ایمنی میبخشد. در طول تاریخ بشر، خطاکنندگان به معنایِ صحیح (هدف)، نیندیشیده و یا آن را درنیافتهاند. از این رو، به غلط آنچه را که لازمه زندگی و یا از اجزای حیات دنیایی بشر بوده و در مواردی ایدهآل برای بخشی از زندگی به حساب آمده است هدف برای کل حیات تلقی کرده و براین اساس دچار زیان در زندگی یا شکستهای روحی شدهاند.
2- نکته بعد اینکه مجموعه خلقت و عالم هستی یک رسالت کلی و مأموریت اولیه دارد که آن همان فراهم نمودن زمینه های رشد و تعالی انسان کامل است یعنی عالم هستی مأمور است در خدمت تکامل انسان قرار گیرد تا این موجود الهی بتواند استعدادهای نهفته در وجود خویش را به فعلیت برساند. البته در کنار این هدف اصلی، دیگر موجودات هم از ثمرات و فواید تکامل انسان بی بهره نیستند ودر حاشیه این میدان رشد، ایشان هم به تسبیح و تقدیس خداوند متعال مشغولند.
3- نکته سوم اینکه یک وظیفه ثابت در دین اسلام برای همه افراد تشریع شده است که همان انجام اعمال و افعال عبادی است که در شریعت اسلامی آمده است( به تعبیر شما همان انجام واجبات و ترک حرامهاست) همگان در این وظیفه دینی شریکند و باید به طور جدی به این اعمال مبادرت ورزند.
4 - نکته چهارم: غیر از واجبات شرعی که در رساله های عملیه به آن تصریح شده است مثل نماز، روزه و ... دسته ای دیگر از وظایف وجود دارند که نسبت به افراد مختلف متفاوت است مثلا همه افراد ملزم به احترم به والدین هستند اما ممکن است مادر کسی دچار مریضی شود، در این شرایط فرزندش وظیفه مراقبت از مادر و پیگیری مداوای وی را دارد که این یک رسالت شخصی است و متناسب با شرایط زندگی هر فردی متفاوت است. باید دانست ممکن است در یک خانواده دو برادر، دو وظیفه جداگانه شرعی( به نسبت استعدادها و روحیات و شرایط جسمی و اجتماعی هر کدام) پیدا کنند.
معلوم شد که ان چه که در رساله های عملیه به عنوان واجبات و تکالیف شرعی امده است تمام واجبات نیست و هر کس باید مراقب وظایف اجتماعی و خانوادگی و دیگر وظایف خویش باشد.
خلاصه این که ان چه که در عنوان سوال از ان به تکالیف تعبیر کرده اید معنای عامی دارد که شامل دسته ای از وظایف دیگر ( که برای هر کس به نسبت شرایط اجتماعی و روحی و استعدادها و امکانات متفاوت است) نیز می شود.
5 نکته ی دیگر اینکه این تکالیف شرعی صرفاً نقش ابزاری دارند و غرض از آنها رسیدن انسان به هدف نهایی انسانیّت می باشد ، که عبارت است از عبودیّت محض در مقابل خداوند متعال که از آن با عناوینی چون مقام لقاء الله ، مقام خلیفة اللهی و مقام مظهریّت برای اسماء الله نیز یاد می شود.
6 از نظر فلسفی و شواهد دینی و مشاهدات عینی ، در اینکه استعدادات انسانها از بدو تولّد با هم تفاوت دارند ، شکّی نیست ؛ امّا هر کسی کما بیش اکثر استعدادها را دارد ، لکن شدّت برخی از آنها در افراد مختلف متفاوت است ؛ برای مثال ، ممکن است یکی در استعداد فلسفی قوی تر باشد ، دیگری در استعداد پزشکی و آن دیگری در استعداد اختراع و چهارمی در استعداد هنری و ... . اینها مهمّ و تعیین کننده نیستند ؛ اینها صرفاً راههای سلوک می باشند. اینکه عرفا گفته اند: ( الطّرق الی الله بعدد نفوس الخلائق راههایی که به سوی خدا می روند به تعداد وجود مخلوقات می باشند) ، یکی از معانی اش همین است که وجود هر شخصی با شخص دیگر متفاوت می باشد و هر شخصی نیز راهی است به سوی خدا و بر همین اساس رسالت وجود مخصوص به خود را دارد. و از همینجاست که فرمودند: ( من عرف نفسه فقد عرف ربّه هر که خود را شناخت یقیناً پروردگار خود را هم شناخت.) دقّت شود که نفرمودند: هر کس انسان را بشناسد ، خدا را می شناسد ؛ فرمودند: هر کس خود را بشناسد. یعنی هر کس خود و استعدادها و ضعفهای وجودی خود را شناخت ، آن راه اختصاصی به سوی خدا را که در وجودش گذاشته اند می یابد و از آن راه به مقصد می رسد. لذا انسان برای طیّ مسیر عبودیّت باید دنبال قوی ترین استعدادهای خود رفته آنها را در مسیر الهی رشد دهد و از آن مسیر ، بندگی خدا را بجوید. هر که این استعدادها را شناخت و نه به خواهش نفس ، بلکه فقط و فقط برای رضای خدا و طبق دستورات شرع مقدّس ، اقدام به شکوفا کردن آنها نمود ، شک نیست که به مقام عبودیّت حقیقی خواهد رسید. برای خدا مهمّ نیست که بنده اش دانشمند است یا کارگر ؛ آنچه خدا به آن بها می دهد درست انجام دادن مسئولیّت و یقین در اعتقاد واخلاص در عمل است. لذا رسالت خاصّ هر کسی را استعدادهای وجودی او مشخّص می کنند و هر کس مؤظّف است طبق قوانین شرع آن استعدادها را به فعلیّت برساند ؛ و تمام احکام فقهی و اخلاقی زمانی انسان را رشد خواهند داد که شخص آنها را در صحنه ی جان خود پیاده نموده درفکر و عمل خود جاری سازد و با آنها استعدادهای درونی خود را در مسیر الهی شکوفا نمای
- [سایر] سلام خداقوت مادرم وقتی از دستاشون استفاده میکنن میگن گزگز میکنه ونمیتونن ادامه بدن و یکی از چشماشون کم دیدتر از اون یکیه.من این نشونه هارو برای بیماری ام اس فهمیدم .میخوام بدونم نظر شما چیه؟درمانی داره؟ ممنون
- [سایر] سلام حاج اقا - خدا اخویتونو بیامرزه خدا خیرتون بده - راستی این که میگن سیر از گشنه خبر نداره همینه من واقعا باورم نمیشه همچین ادمایی وجود داشته باشن خدا قسمت نکنه - حاج اقا یه سوال داشتم: یه پسری اومده خواستگاری یه دختر این دختر بد بخت مدتی پیشش به پسره اس ام اس میزده که بگه دوسش داره ه نظر شما توی خواستگاری باید بگه که اون مزاحم خود این دختر بوده یا نه؟
- [سایر] سلام.عیدتون مبارک.باوجودکثرت کارامیدوارم جوابمو بدین.حاج آقامن نمیدونم آدماچراازدواج میکنن؟به نظرم یکی به خاطرمحدودیت خانوادگی،یکی طرفشودوست داره،یکی بخاطرمشکلات مالی و... اماکسی که هیچکدوم ازاینارونداره چی؟اون آرامش وکمالی که میگن کجاست؟چیه؟چطوریه؟من نمیتونم اینوبفهمم.من باازدواج مخالف نیستم.امامیگم چراآدماخیلی راحت خودشون تموم میشن وباید به یکی دیگه برسن؟چیه این باعث آرامشه؟پیشاپیش از جوابتون ممنونم.
- [سایر] سلام 14 ساله که مریضم هردکتری میرم همه میگن تا آخر عمرخوب نمی شی قبل از این مریضی یه شب توی یه خونه خوابیدم که پنجره اش توی قبرستان باز می شد ودرست از فردای اون شب بیماری من شروع شد آیا ربطی به اون قبرستون و ارواح اونجا داره؟ چیکار باید بکنم هیچکدوم از نذرها ودعاهایم اجابت نشد دلیلش رو اگه می شه برام بفرستید. با تشکر بنده ی مریض خدا طیبه تلخابی 43 ساله
- [سایر] سلام خسته نباشید. یه سوال دارم: صحبت کردن باپسرای دانشگاه ودرمواقع ضروری جزوه گرفتن ازپسرا گناه داره؟همه میگن گناهه.آخه مابه چشم همکلاسی بهشون نگاه می کنیم یعنی بازم گناهه؟
- [سایر] با سلام منظور از ایه ی62 سوره ی بقره: {هر مسلمان و یهود و نصارا و ستاره پرست که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کندالبته از خدا پاداش نیک یابد و هیچگاه بیناک نخواهد بود } در قران مجید چیه؟ ( چطور یک ستاره پرست که از روی حقیقت به خدا ایمان داره از یک مسلمان که از روی حقیقت ایمان نداره، جایگاه بالاتری داره؟ اون حقیقت چیه؟ ). با تشکر از شما و شغل باارزشتون....
- [سایر] آقای مرادی سلام همیشه به سایتتون سر می زنم خیلی خوبه بیشتر وقتها هم جوابم رو می گیرم اگه آدم یه گناهی مرتکب بشه وبعدا بفهمه توبه کنه ودیگه نخواهد که مرتکب گناه بشه اما عامل گناه وجود داشته باشه وآدم ناگزیر به تحمل اون شرایط باشه وهیچ راهی هم نباشه که اون عامل گناه رو که ازاقوام نزدیک هم هست روندید وبا اون برخورد نداشت چه کار باید کرد لطفا به من کمک کنید تورو خدا یه راهی نشونم بدهید تا حالا هم فقط به لطف خدا وبی بی فاطمه بوده که دامنم به گناه آلوده نشده یه راهی جلو پام بذارید ممنونتون میشم والتماس دعا
- [سایر] سلام واقعا گناه پدر و مادر روی فرزندان اثر داره؟ راسته که میگن گناه هر کس تا 70نسل بعدش باقی میمونه؟ من از گناهان پدرم باخبرم و دلم مثل سیر و سرکه میجوشه.یه جورایی دچار وسواس فکری شدم.هر اشتباهی میکنم میگم تقصیر پدر و مادرمه همش میگم اگه خودم مرتکب نشم در آینده بچه م دچار میشه! همش توی تاریخ دنبال یه شخصیت میگردم که خودش آدم خوبی باشه اما والدینش خوب نباشن!! لطفا کمکم کنید خدا قوت
- [سایر] این قضیه که میگن همسر امام جواد علیه السلام بعد از زهر دادن به کنیزان دستور داد شادی کنن و نزاشت حتی کنیزی اب هم به امام بده صحت داره؟اگه صحت داره لطفا منبع اون رو هم بنویسید
- [سایر] میخواستم بدونم اینکه میگن امام علی با یه دست در خیبر رو دراورده قضیش چی بوده؟وچطور تونسته بایه دست در به اون سنگینی رو دراره؟