لطفا بفرمایید علوم فنی و مهندسی راهی به شناخت انسان مانند علوم دینی، تجربی و انسانی برای ما باز می کنند.آیا علوم مهندسی فقط برای کسب مادیات است و تنها اشخاصی که کشفیات و یا کارهای بزرگی در این رشته ها انجام می دهند و مقصودشان مجد اسلام است، رضای الهی را می طلبند. سوال من این است که اگر این علوم(مهندسی) این گونه اند ما که سالها وقت روی آن گذاشته ایم چگونه باید خلع شناخت خود را که در نهایت به شناخت خداوند متعال ختم می شود، جبران و پر نمائیم.
لطفا بفرمایید علوم فنی و مهندسی راهی به شناخت انسان مانند علوم دینی، تجربی و انسانی برای ما باز می کنند.آیا علوم مهندسی فقط برای کسب مادیات است و تنها اشخاصی که کشفیات و یا کارهای بزرگی در این رشته ها انجام می دهند و مقصودشان مجد اسلام است، رضای الهی را می طلبند. سوال من این است که اگر این علوم(مهندسی) این گونه اند ما که سالها وقت روی آن گذاشته ایم چگونه باید خلع شناخت خود را که در نهایت به شناخت خداوند متعال ختم می شود، جبران و پر نمائیم. در ابتدا باید تاکید کرد که آنچه باعث تفاوت میان فرد مؤمن و کافر می گردد ، جهان بینی آنهاست. انسان معتقد به خداوند دارای جهان بینی الهی است ؛ بدین معنا که، او خداوند را آفریننده و علت ایجادی جهان هستی می داند و سرانجام کار خود را نیز بدو ختم یافته می شمارد. از این رو ،‌ در تمام کار و فعالیتش این جهان بینی حضور دارد ،‌ اگر با قوانین فیزیک یا شیمی سروکار دارد ورای مادیات همواره علت و آفریننده ای غیر مادی و توانا حضور دارد؛ چون برای بیماری دارویی تجویز می کند شفا و بهبودی او را در دستتان پر قدرت خالق هستی می داند و بر این باور است که قرص یا شربت تنها زمینه بهبودی را فراهم می کنند و خود به تنهایی توان شفا دادن را ندارند و نیز این او نیست که بیمار را به سلامت به آغوش خانواده اش باز می فرستد بلکه آنکه شفا می دهد آن است که دارو و انسان و هستی را آفریده است ، آن است که بیمار می کند و سالم می گرداند. خلاصه گستره دید انسان مومن چیزی فراتر از این عالم مادی است. چنین علمی است که موجب کشف حقیقت و رسیدن به سعادت و آرامش ابدی می گردد. اما فرد کافر خود را تنها به ماده و عالم مادی محدود کرده است و ورای آن را چیزی نمی داند. از این روست که بهبودی بیمار را از دارو و توان علمی خویش می داند. چنین نگاه و جهان بینی ای توان کشف حقیقت و پرده برداری از سیمای آن را ندارد و چنین فردی رفته رقته در عالم مادی و مادیات غرق می گردد و همچون کرم ابریشمی هرچه به پیش می رود بر پیکر خود بیشتر حصار می کشد تا سرانجام در اثر فشار آن در گرداب یاس و پوچی گرفتار می آید و خود با دستان خویش به چنین زندگیی خاتمه می دهد. البته باید خاطر نشان کرد که ، چون عمدتا چنین نگرشی – با شدت و ضعف آن – در غرب وجود دارد دستاوردهای علمی آنان هیچ گاه موجب درک حقیقت و رسیدن به آرامش نمی گردد. حال اگر به آن سرزمین نگاه اندازیم مردمانشان برای داشتن خوابی راحت کورمال کورمال به قرص های خواب آور و آرامش بخش متوسل می شوند و با این کار رفته رفته خود را بیشتر به مرگ نزدیک می کنند و در دامان بیماری ها می افکنند. هر چند کشورهای اسلامی نیز کم کم داشته های خود را به دست فراموشی سپرده و به غفلت و اشتباه آنان مبتلا گشته اند. اما اگر فرد مومن با چنین داشته ای به سراغ علم برود ، آن را حتما نور و هدایتگری نیکو خواهد یافت همانطور که فرد مسافر چون از وسیله ای برای حرکتش بهره گیر سریعتر به مقصد خواهد رسید بدین شرط که آن وسیله او را مفطون خود نسازد و در واقع او به خدمت گذاری آن در نیاید ، و در واقع این اشیایند که باید در خدمت اسنان – همان شریفف ترین مخلوق خداوند – در آیند. علم نور است و نور نیز پیوسته موجب روشنایی و راه گشایی می گردد. به گفته پیامبر اکرم (ص) : اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ : علم را فراگیرید اگر چه در چین باشد چرا که طلب علم و دانش بر تمامی مسلمانان است. ( وسائل‌الشیعة / ج 27 / ص27 / باب عدم جواز القضاء و الإفتاء بغیر علم) از نظر اسلام تحصیل بعضی علوم واجب عینی است و بر هرکسی واجب است مثل علم عقاید و اخلاق و احکام اسلامی و تحصیل بعضی علوم واجب کفایی است که عداه ای باید دنبال آن بروند مثل علوم حوزوی و علوم دانشگاهی که برای حفظ نظام بقای بشر و پیشرفت جامعه لازم است. بنابراین علوم مختلف دانشگاهی مثل پزشکی، زیست شناسی مهندسی و ... نیز برای عده ای که از عهده آن بر می آیند واجب و لازم است و بعنوان یک وظیفه شرعی می باشد علاوه بر آنکه انسان با نیت و قصد الهی همه امور را می تواند به عبادت تبدیل کند چه رسد به تحصیل علم که اهمیت و عظمت آن؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد(قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون... ) ؛ [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است.(زمر، آیه 9) پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید: (طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم) : دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد. (اصول کافی، ج1، کتاب فضل العلم، ح 1، ص 35) گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد. لذا برای فراهم سازی بیشتر آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط جهان هستی با آفریننده آن فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند. مهمترین رسالت دین ایجاد انگیزه فراطبیعی در میان انسان ها و جهت دهی صحیح به تلاش های روزانه است به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دستیابی به مقصود هستی اقدام کند. از این رو در فرهنگ اسلامی تمام دانش های مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به (واجب کفایی) تعبیر شده است. اما برای همه انسان ها در هر مرتبه علمی که قرار دارند توجه به هدف و هدفمندی جهان و ایمان به مبدأ و معاد لازم و (واجب عینی) شمرده شده است و غفلت اکثریت جامعه بشری جای تأسف دارد زیرا حتی از علوم تجربی و مهندسی نیز می توان به آن هدف مقدس دست یافت و منافاتی با زندگی روزمره ندارد، لذا از نظر قرآن و روایات، علم وسیله است نه هدف؛ آن هم وسیله‌ای که انسان را به کمال می‌رساند و دنیا و آخرت او را آباد می‌کند. گفتنی است که ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در این جهت علوم الهی و دینی - با توجه به موضوع آن - از سایر علوم اشرف و برتر است؛ ولی این بدین‌معنا نیست که علوم دیگر بی‌اهمیت و بدون ارزش است و علم نیست. در نگاه کلی قرآن، هر علمی که انسان را به دنیاپرستی سوق دهد و به چنگال مادیات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عیش و نوش بکشاند هدف نهایی او را تنها وصول به مادیات قرار دهد، چیزی جز ضلالت و گمراهی نیست. در قرآن کریم آمده است(ذلک مبلغهم من العلم ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله) : این آخرین حد آگاهی آنها است و خداوند به حال آن که از راه حق گمراه شده آگاه است.(نجم، آیه 30) پس علوم غیردینی نیز می‌تواند نقش‌آفرین بوده و موجبات سعادت آدمی را فراهم کند. این در صورتی است که هدف تلقی نشود، بلکه وسیله پیشرفت و رسیدن به کمال باشد. از طرف دیگر علوم دینی نیز اگر طالب آن قصد رسیدن به دنیا را داشته باشد، موجب بدبختی انسان می‌شود. خلاصه این که علمی که در روایات و آیات بر آن تأکید شده و از آن تمجید گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب می گردد علم خداشناسی است زیرا معلوم این علم از معلوم سایر علوم برتر و اشرف است و هر علمی به اندازه معلوم خود ارزش دارد و روشن است که کسب معرفت و جهان بینی و خداشناسی منحصر به یک رشته نیست. شخصی ممکن است از علم شیمی آن چنان خدا را بشناسد که از مطالعه کتاب های دینی نشناسد - پس آن چه مهم است شناخت کیمیای هستی است - البته باید پذیرفت بعضی از علوم و رشته ها به این هدف نزدیک تر و کم واسطه ترند. در غیر این صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده نه کمال. بنابراین دروس دانشگاهی که در جهت حل مشکلات علمی و گسترش علمی افراد و جامعه خاص قدم بر می دارد نه تنها علم بی فایده ای نیستند بلکه علومی اند که در خدمت به جامعه و مردم اند و کسی که به قصد کمک به مردم و کسب رضایت خداوند و خدمت رسانی به افراد جامعه به تحصیل آن علوم می پردازند، نه تنها پسندیده، بلکه در برخی موارد بر افراد این تحصیل واجب می شود. مثلا آنجا که حل مشکلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصیل در یکی از رشته های تخصصی باشد. از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی و وابسته به اجتماع است و همچنان که از مواهب اجتماعی بهره می برد باید به حال اجتماع نیز سودمند باشد گاهی اوقات تحصیل در رشته ای خاص ممکن است به ظاهر برای فردی به طور مستقیم سودی معنوی در بر نداشته باشد ولی چون باعث پیشرفت جامعه به ویژه جامعه اسلامی می گردد و موجب سربلندی و اقتدار و عزت علمی و اقتصادی آن می گردد، تحصیل آن لازم است وتحصیل با چنین انگیزه ای خود از عبادات مهم است. این از ویژگی های دین مقدس اسلام است که پیروان آن در هر حال و کار و شغلی که هستند می توانند با انگیزه و نیت خدایی و قصد خدمت به مردم در حال عبادت باشند. با مطالعه در تاریخ به دست می آید که عده زیادی از مردان حق و بزرگان اهل کمال در علوم مختلف زمان خود استاد و متخصص بوده اند یعنی آنها میان تحصیل علومی مثل ریاضیات و زیست شناسی و فیزیک و شیمی و تحصیل در رشته های معارف دینی هیچ گونه تقابل و منافاتی نمی دیده اند و با آن ، نیت پاک همه را در راه رسیدن به قرب حق و پیمودن راه بندگی به کار می برده اند. پس تحصیل در علوم جانور شناسی و مهندسی نیز مانند علوم دیگر اگر با انگیزه عالم شدن و آشنایی بیشتر با شگفتی های خلقت و نیز تقویت بنیه علمی کشور و رفع نیازهای علمی و تخصصی آن باشد، کاری عبادی و آخرتی است، چون نیت و انگیزه خدایی و معنوی است. بر عکس اگر کسی در رشته معارف تحصیل کند ولی انگیزه او کسب شهرت یا درآمد و یا به دست آوردن منصب و مقامی باشد، هر چند موضوع تحصیلی اش ارزشمند است ولی چون با انگیزه ای الهی ومعنوی انجام نمی گیرد فاقد ارزش است. در ادامه لازم است نکاتی بیان شود: الف. علم دینی چیست؟ یقینا مراد از علم دینی فقط علوم اختصاصی رایج در حوزه ها نیست بلکه علوم دانشگاهی که برای جامعه بشریت مفید است در بر می گیرد. برای اثبات این مدعا، شواهدی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود: 1- به دنبال علم سودبخش باشید: ازامام هفتم(ع) نقل شده است که روزی پیامبر اکرم(ص) وارد مسجد شد دید جماعتی گرد مردی جمع شده اند، حضرت فرمود: چه خبر است [و این مرد کیست]؟ گفتند: علامه ای است فرمود: علامه یعنی چه، گفتند: داناترین انسان است نسبت به نسب عرب و حوادث دوران جاهلیت و اشعار آن زمان. حضرت فرمود: این علم سودی ندارد و دانستن آن زیان نمی رساند. سپس فرمود: علم سودمند عبارت است از: آیه محکمه: یعنی اعتقادات و مسائل اعتقادی و معرفتی، فریضه عادله: یعنی فراگیری علم اخلاق (اخلاق فردی و اجتماعی)، سنه قائمه: یعنی علم به احکام شریعت و مسائل حلال و حرام(اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، علیمه اسلامیه، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 1، ص 37) نکته ای که از روایت فوق استفاده می شود این است که در اسلام آن علمی مورد نظر است که مفید به حال جامعه و افراد باشد، آن چه هم در روایت ذکر شده مصداق هایی از علم مفید است. در روایت دیگر علم مفید را خداشناسی، انسان شناسی، فرجام شناسی (هدف خلقت هستی و انسان) وگناه شناسی شمرده است.(همان، صص 63-64، روایت 11) 2- علم پزشکی: علی(ع) فرمود: (العلم ثلاثه: الفقه للأدیان، و الطب للأبدان و النحو للسان؛ علم [مفید و لازم] سه علم است: علم فقه و احکام برای (حفظ دین و عمل نمودن به دستورات) دین و علم پزشکی برای [حفظ جسم و] بدن ها و علم ادبیات [نحو و صرف ... ] برای حفظ زبان [از خطا و اشتباه].) در بعضی نقل ها علم نجوم برای زمان شناسی نیز اضافه شده است.(محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ح 78، ص 45) در روایت دیگر نیز به علم پزشکی برای سلامتی بدن سفارش و توصیه شده است.(اثنا عشریه، سید محمد حسین عاملی، از علمای قرن 11 ه ، چاپ قدیم، ص 27) 3- هندسه و ریاضیات: علم دیگری که جزء علوم اسلامی و لازم و ضروری شمرده است هندسه و ریاضیات و شناخت اوقات (علم نجوم) است. از علی(ع) نقل شده است که فرمود: (هر کس هیئت را (علم نجوم، ریاضی) نشاسد (و فرا نگرفته باشد) در معرفتش لنگ است.(در منابع اصلی یافت نشد، ر.ک: شهید دستغیب شیرازی، سرای دیگر، صص 4 و 80) 4- علوم سیاسی و زمان شناسی: علم دیگی که جزء علوم دینی شمرده می شود علم سیاسی و زمان شناسی به معنای وسیع است (دشمن شناسی و ... ). علی(ع) فرمود: (آن کس که زمان را بشناسد از برخورد با رویدادهای آن غافل (و عاجز نمی ماند) بلکه برای رویارویی با آن ها، آمادگی پیدا می کند.(علی بن شعبه، تحف العقول، ص 98) و فرمود: (کسی که ناآگاهانه [در مسائل سیاسی و زمان] قدم بردارد می لغزد(برادران حکیمی، الحیاه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، ج 1، ص 157) و امام صادق(ع) فرمود: (انسانی که زمان شناس [و مردم شناس و جامعه شناس] باشد لغزش ها و اشتباهات بر او هجوم نمی آورد (همان، ج 1، ص 157) 5- علوم و فنون : که قرآن صریحا دستور می دهد از تمام امکانات نظامی و قدرت تسلیحاتی برای مقابله با دشمنان استفاه کنید(انفال، آیه60 ) 6- فیزیک نجومی، ستاره شناسی و ... (علم نجوم): به صورت وسیع حتی در کتب درسی حوزه ها مطرح است و درباره آن بحث و تحقیق می شود(شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، چاپ قدیم، ص 29، بحث نجوم) ب. راز گستردگی علوم دینی در مکتب اسلام این است که اسلامی دینی جامع و همه جانبه است دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزها بسنده نکرده است دینی است جامعه ساز آن چه را که یک جامعه بدان نیازمند است از پزشکی، فن سیاسی، تجارت، انواع و اقسام ضایع و تمام علوم بشری باید مسلمانان فرا بگیرند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: (داناترین مردم کسی است که علم مردم را با دانش خود جمع کند و ارزش مند ترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کم ترین ارزش برای کسی است که دانشش کمتر از دیگران است. (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 2، ص 219 به نقل از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج 13، ص 314) توجه دارید که در حدیث فوق سفارش این است که دانش دیگران، و دانش بشری را بر علم خود بیفزایی و آن را فرا گیرید. با توجه به نکات پیش گفته اولا باید گفت خیلی از علوم بشری علم دینی به حساب می آیند تمام علومی که بر طرف کننده نیازهای جامعه بشری است یا مستقیما ریشه در کلام انبیاء و امامان و معصومان دارند و یا مورد سفارش اکید آنها قرار گرفته است. ثانیا: تمامی علوم بشری علوم الهی است یعنی علمی است که یا خداوند مستقیما در نهاد بشر قرار داده و یا ابزار یادگیری آن را در اختیارش نهاده، همه این علوم از همان تعلیم الهی حضرت آدم ریشه می گیرد که خداوند تحت عنوان تعلیم (اسماء) به او آموخت) (بقره، آیات 31-32 ) ؛ (سپس علم اسماء (= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت فرمود: اگر راست می گویید، اسامی این ها را به من خبر دهید. [فرشتگان] گفتند منزهی تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‌ای هیچ دانشی نیست تویی دانای حکیم . شاهد این ادعا سخن امام صادق(ع) است وقتی از آیه (علم الآدم الاسماء) سؤال شد فرمود: (منظور [علم] زمینها، کوه ها، دره ها و بستر رودخانه (و خلاصه تمامی موجودات) می باشد سپس امام(ع) به فرشی که زیر پایش گسترده بود (اشاره و) نظر افکند فرمود: حتی این فرش هم از اموری بوده است که خدا به آدم تعلیم داد.) از این گذشته تمام علوم بشری به نوعی نمونه در طبیعت و مخلوقات الهی دارد و بشر در واقع در نوعی پیشرفت ها از آن تقلید نموده، رایانه را از مغز انسان و ... موبایل و رادار از شاخک مورچه تقلید کرده است. امام صادق(ع) فرمود: (العلم سبعه و عشرون حرفا فجمیع ما جائت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین فأذا قام قائمنا اخرج الخمسه و العشرین صرفا فبثها فی الناس و ضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعه و عشرین حرفا؛ علم و دانش بیست و هفت حرف (شعبه و شاخه) است. تمام آن چه پیامبران الهی [برای مردم] آوردند دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز دو حرف را نشناخته اند اما هنگامی که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف (بیست و پنج شاخه یا شعبه) دیگر را آشکار می سازد و دو حرف دیگر را به آن ضمیمه می کند تا بیست و هفت حرف کامل و منتشر گردد.(کورانی، موسوعه احادیث الامام المهدی، قم: مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411، ج 4، ص 53) دقت در حدیث فوق به همه پرسش های مطرح شده جواب می دهد: 1- مراد از (العلم) تمام علوم است هم علوم بشری و هم علوم دینی. 2- نقش انبیاء و در ادامه راه آنان، امامان معصوم این است که علوم دینی را مستقیما و علوم بشری را نیز یا مستقیما و یا با اشاره و راهنمایی به بشریت منقل نموده است. به عنوان نمونه امام صادق(ع) علاوه بر فقه و کلام و تفسیر و ... تمامی علوم بشری (از فیزیک و شیمی گرفته تا ریاضیات و ... )را به شاگردانش تعلیم داده و حتی علوم غریبه مثل جفر و ... را نیز به برخی شاگردان آموخت.(ر.ک: اعلام الهدایه، المجمع العالمی لاهل البیت، قم: اول، ج 1، صص 21-25) به همین جهت است که علوم بشری ریشه در تعلیم الهی انبیاء و امامان دارد و نهایتا توسعه حیرت انگیزی در صنایع و تکنولوژی در دوران امام زمان(عج) به وقوع خواهد پیوست و با وسایل پیشرفته به هفت آسمان و هفت زمین دست خواهد یافت.(بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج 52، ص 321، ح 27) برای مطالعه بیشتر ر.ک: - خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری - مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، انتشارات هدف. - کارنامه اسلام، دکتر عبدالحسین زرین کوب.
عنوان سوال:

لطفا بفرمایید علوم فنی و مهندسی راهی به شناخت انسان مانند علوم دینی، تجربی و انسانی برای ما باز می کنند.آیا علوم مهندسی فقط برای کسب مادیات است و تنها اشخاصی که کشفیات و یا کارهای بزرگی در این رشته ها انجام می دهند و مقصودشان مجد اسلام است، رضای الهی را می طلبند. سوال من این است که اگر این علوم(مهندسی) این گونه اند ما که سالها وقت روی آن گذاشته ایم چگونه باید خلع شناخت خود را که در نهایت به شناخت خداوند متعال ختم می شود، جبران و پر نمائیم.


پاسخ:

لطفا بفرمایید علوم فنی و مهندسی راهی به شناخت انسان مانند علوم دینی، تجربی و انسانی برای ما باز می کنند.آیا علوم مهندسی فقط برای کسب مادیات است و تنها اشخاصی که کشفیات و یا کارهای بزرگی در این رشته ها انجام می دهند و مقصودشان مجد اسلام است، رضای الهی را می طلبند. سوال من این است که اگر این علوم(مهندسی) این گونه اند ما که سالها وقت روی آن گذاشته ایم چگونه باید خلع شناخت خود را که در نهایت به شناخت خداوند متعال ختم می شود، جبران و پر نمائیم.

در ابتدا باید تاکید کرد که آنچه باعث تفاوت میان فرد مؤمن و کافر می گردد ، جهان بینی آنهاست. انسان معتقد به خداوند دارای جهان بینی الهی است ؛ بدین معنا که، او خداوند را آفریننده و علت ایجادی جهان هستی می داند و سرانجام کار خود را نیز بدو ختم یافته می شمارد. از این رو ،‌ در تمام کار و فعالیتش این جهان بینی حضور دارد ،‌ اگر با قوانین فیزیک یا شیمی سروکار دارد ورای مادیات همواره علت و آفریننده ای غیر مادی و توانا حضور دارد؛ چون برای بیماری دارویی تجویز می کند شفا و بهبودی او را در دستتان پر قدرت خالق هستی می داند و بر این باور است که قرص یا شربت تنها زمینه بهبودی را فراهم می کنند و خود به تنهایی توان شفا دادن را ندارند و نیز این او نیست که بیمار را به سلامت به آغوش خانواده اش باز می فرستد بلکه آنکه شفا می دهد آن است که دارو و انسان و هستی را آفریده است ، آن است که بیمار می کند و سالم می گرداند. خلاصه گستره دید انسان مومن چیزی فراتر از این عالم مادی است. چنین علمی است که موجب کشف حقیقت و رسیدن به سعادت و آرامش ابدی می گردد.
اما فرد کافر خود را تنها به ماده و عالم مادی محدود کرده است و ورای آن را چیزی نمی داند. از این روست که بهبودی بیمار را از دارو و توان علمی خویش می داند. چنین نگاه و جهان بینی ای توان کشف حقیقت و پرده برداری از سیمای آن را ندارد و چنین فردی رفته رقته در عالم مادی و مادیات غرق می گردد و همچون کرم ابریشمی هرچه به پیش می رود بر پیکر خود بیشتر حصار می کشد تا سرانجام در اثر فشار آن در گرداب یاس و پوچی گرفتار می آید و خود با دستان خویش به چنین زندگیی خاتمه می دهد.
البته باید خاطر نشان کرد که ، چون عمدتا چنین نگرشی – با شدت و ضعف آن – در غرب وجود دارد دستاوردهای علمی آنان هیچ گاه موجب درک حقیقت و رسیدن به آرامش نمی گردد. حال اگر به آن سرزمین نگاه اندازیم مردمانشان برای داشتن خوابی راحت کورمال کورمال به قرص های خواب آور و آرامش بخش متوسل می شوند و با این کار رفته رفته خود را بیشتر به مرگ نزدیک می کنند و در دامان بیماری ها می افکنند. هر چند کشورهای اسلامی نیز کم کم داشته های خود را به دست فراموشی سپرده و به غفلت و اشتباه آنان مبتلا گشته اند. اما اگر فرد مومن با چنین داشته ای به سراغ علم برود ، آن را حتما نور و هدایتگری نیکو خواهد یافت همانطور که فرد مسافر چون از وسیله ای برای حرکتش بهره گیر سریعتر به مقصد خواهد رسید بدین شرط که آن وسیله او را مفطون خود نسازد و در واقع او به خدمت گذاری آن در نیاید ، و در واقع این اشیایند که باید در خدمت اسنان – همان شریفف ترین مخلوق خداوند – در آیند.
علم نور است و نور نیز پیوسته موجب روشنایی و راه گشایی می گردد. به گفته پیامبر اکرم (ص) : اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ : علم را فراگیرید اگر چه در چین باشد چرا که طلب علم و دانش بر تمامی مسلمانان است. ( وسائل‌الشیعة / ج 27 / ص27 / باب عدم جواز القضاء و الإفتاء بغیر علم)
از نظر اسلام تحصیل بعضی علوم واجب عینی است و بر هرکسی واجب است مثل علم عقاید و اخلاق و احکام اسلامی و تحصیل بعضی علوم واجب کفایی است که عداه ای باید دنبال آن بروند مثل علوم حوزوی و علوم دانشگاهی که برای حفظ نظام بقای بشر و پیشرفت جامعه لازم است. بنابراین علوم مختلف دانشگاهی مثل پزشکی، زیست شناسی مهندسی و ... نیز برای عده ای که از عهده آن بر می آیند واجب و لازم است و بعنوان یک وظیفه شرعی می باشد علاوه بر آنکه انسان با نیت و قصد الهی همه امور را می تواند به عبادت تبدیل کند چه رسد به تحصیل علم که اهمیت و عظمت آن؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد(قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون... ) ؛ [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است.(زمر، آیه 9) پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید: (طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم) : دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد.
(اصول کافی، ج1، کتاب فضل العلم، ح 1، ص 35)
گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد. لذا برای فراهم سازی بیشتر آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط جهان هستی با آفریننده آن فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند. مهمترین رسالت دین ایجاد انگیزه فراطبیعی در میان انسان ها و جهت دهی صحیح به تلاش های روزانه است به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دستیابی به مقصود هستی اقدام کند. از این رو در فرهنگ اسلامی تمام دانش های مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به (واجب کفایی) تعبیر شده است. اما برای همه انسان ها در هر مرتبه علمی که قرار دارند توجه به هدف و هدفمندی جهان و ایمان به مبدأ و معاد لازم و (واجب عینی) شمرده شده است و غفلت اکثریت جامعه بشری جای تأسف دارد زیرا حتی از علوم تجربی و مهندسی نیز می توان به آن هدف مقدس دست یافت و منافاتی با زندگی روزمره ندارد، لذا از نظر قرآن و روایات، علم وسیله است نه هدف؛ آن هم وسیله‌ای که انسان را به کمال می‌رساند و دنیا و آخرت او را آباد می‌کند.
گفتنی است که ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در این جهت علوم الهی و دینی - با توجه به موضوع آن - از سایر علوم اشرف و برتر است؛ ولی این بدین‌معنا نیست که علوم دیگر بی‌اهمیت و بدون ارزش است و علم نیست. در نگاه کلی قرآن، هر علمی که انسان را به دنیاپرستی سوق دهد و به چنگال مادیات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عیش و نوش بکشاند هدف نهایی او را تنها وصول به مادیات قرار دهد، چیزی جز ضلالت و گمراهی نیست. در قرآن کریم آمده است(ذلک مبلغهم من العلم ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله) : این آخرین حد آگاهی آنها است و خداوند به حال آن که از راه حق گمراه شده آگاه است.(نجم، آیه 30) پس علوم غیردینی نیز می‌تواند نقش‌آفرین بوده و موجبات سعادت آدمی را فراهم کند. این در صورتی است که هدف تلقی نشود، بلکه وسیله پیشرفت و رسیدن به کمال باشد. از طرف دیگر علوم دینی نیز اگر طالب آن قصد رسیدن به دنیا را داشته باشد، موجب بدبختی انسان می‌شود.
خلاصه این که علمی که در روایات و آیات بر آن تأکید شده و از آن تمجید گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب می گردد علم خداشناسی است زیرا معلوم این علم از معلوم سایر علوم برتر و اشرف است و هر علمی به اندازه معلوم خود ارزش دارد و روشن است که کسب معرفت و جهان بینی و خداشناسی منحصر به یک رشته نیست. شخصی ممکن است از علم شیمی آن چنان خدا را بشناسد که از مطالعه کتاب های دینی نشناسد - پس آن چه مهم است شناخت کیمیای هستی است - البته باید پذیرفت بعضی از علوم و رشته ها به این هدف نزدیک تر و کم واسطه ترند. در غیر این صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده نه کمال. بنابراین دروس دانشگاهی که در جهت حل مشکلات علمی و گسترش علمی افراد و جامعه خاص قدم بر می دارد نه تنها علم بی فایده ای نیستند بلکه علومی اند که در خدمت به جامعه و مردم اند و کسی که به قصد کمک به مردم و کسب رضایت خداوند و خدمت رسانی به افراد جامعه به تحصیل آن علوم می پردازند، نه تنها پسندیده، بلکه در برخی موارد بر افراد این تحصیل واجب می شود.
مثلا آنجا که حل مشکلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصیل در یکی از رشته های تخصصی باشد. از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی و وابسته به اجتماع است و همچنان که از مواهب اجتماعی بهره می برد باید به حال اجتماع نیز سودمند باشد گاهی اوقات تحصیل در رشته ای خاص ممکن است به ظاهر برای فردی به طور مستقیم سودی معنوی در بر نداشته باشد ولی چون باعث پیشرفت جامعه به ویژه جامعه اسلامی می گردد و موجب سربلندی و اقتدار و عزت علمی و اقتصادی آن می گردد، تحصیل آن لازم است وتحصیل با چنین انگیزه ای خود از عبادات مهم است. این از ویژگی های دین مقدس اسلام است که پیروان آن در هر حال و کار و شغلی که هستند می توانند با انگیزه و نیت خدایی و قصد خدمت به مردم در حال عبادت باشند.
با مطالعه در تاریخ به دست می آید که عده زیادی از مردان حق و بزرگان اهل کمال در علوم مختلف زمان خود استاد و متخصص بوده اند یعنی آنها میان تحصیل علومی مثل ریاضیات و زیست شناسی و فیزیک و شیمی و تحصیل در رشته های معارف دینی هیچ گونه تقابل و منافاتی نمی دیده اند و با آن ، نیت پاک همه را در راه رسیدن به قرب حق و پیمودن راه بندگی به کار می برده اند. پس تحصیل در علوم جانور شناسی و مهندسی نیز مانند علوم دیگر اگر با انگیزه عالم شدن و آشنایی بیشتر با شگفتی های خلقت و نیز تقویت بنیه علمی کشور و رفع نیازهای علمی و تخصصی آن باشد، کاری عبادی و آخرتی است، چون نیت و انگیزه خدایی و معنوی است. بر عکس اگر کسی در رشته معارف تحصیل کند ولی انگیزه او کسب شهرت یا درآمد و یا به دست آوردن منصب و مقامی باشد، هر چند موضوع تحصیلی اش ارزشمند است ولی چون با انگیزه ای الهی ومعنوی انجام نمی گیرد فاقد ارزش است.
در ادامه لازم است نکاتی بیان شود:
الف. علم دینی چیست؟ یقینا مراد از علم دینی فقط علوم اختصاصی رایج در حوزه ها نیست بلکه علوم دانشگاهی که برای جامعه بشریت مفید است در بر می گیرد. برای اثبات این مدعا، شواهدی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود: 1- به دنبال علم سودبخش باشید: ازامام هفتم(ع) نقل شده است که روزی پیامبر اکرم(ص) وارد مسجد شد دید جماعتی گرد مردی جمع شده اند، حضرت فرمود: چه خبر است [و این مرد کیست]؟ گفتند: علامه ای است فرمود: علامه یعنی چه، گفتند: داناترین انسان است نسبت به نسب عرب و حوادث دوران جاهلیت و اشعار آن زمان. حضرت فرمود: این علم سودی ندارد و دانستن آن زیان نمی رساند. سپس فرمود: علم سودمند عبارت است از: آیه محکمه: یعنی اعتقادات و مسائل اعتقادی و معرفتی، فریضه عادله: یعنی فراگیری علم اخلاق (اخلاق فردی و اجتماعی)، سنه قائمه: یعنی علم به احکام شریعت و مسائل حلال و حرام(اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، علیمه اسلامیه، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 1، ص 37)
نکته ای که از روایت فوق استفاده می شود این است که در اسلام آن علمی مورد نظر است که مفید به حال جامعه و افراد باشد، آن چه هم در روایت ذکر شده مصداق هایی از علم مفید است. در روایت دیگر علم مفید را خداشناسی، انسان شناسی، فرجام شناسی (هدف خلقت هستی و انسان) وگناه شناسی شمرده است.(همان، صص 63-64، روایت 11)
2- علم پزشکی: علی(ع) فرمود: (العلم ثلاثه: الفقه للأدیان، و الطب للأبدان و النحو للسان؛ علم [مفید و لازم] سه علم است: علم فقه و احکام برای (حفظ دین و عمل نمودن به دستورات) دین و علم پزشکی برای [حفظ جسم و] بدن ها و علم ادبیات [نحو و صرف ... ] برای حفظ زبان [از خطا و اشتباه].) در بعضی نقل ها علم نجوم برای زمان شناسی نیز اضافه شده است.(محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ح 78، ص 45) در روایت دیگر نیز به علم پزشکی برای سلامتی بدن سفارش و توصیه شده است.(اثنا عشریه، سید محمد حسین عاملی، از علمای قرن 11 ه ، چاپ قدیم، ص 27)
3- هندسه و ریاضیات: علم دیگری که جزء علوم اسلامی و لازم و ضروری شمرده است هندسه و ریاضیات و شناخت اوقات (علم نجوم) است. از علی(ع) نقل شده است که فرمود: (هر کس هیئت را (علم نجوم، ریاضی) نشاسد (و فرا نگرفته باشد) در معرفتش لنگ است.(در منابع اصلی یافت نشد، ر.ک: شهید دستغیب شیرازی، سرای دیگر، صص 4 و 80)
4- علوم سیاسی و زمان شناسی: علم دیگی که جزء علوم دینی شمرده می شود علم سیاسی و زمان شناسی به معنای وسیع است (دشمن شناسی و ... ). علی(ع) فرمود: (آن کس که زمان را بشناسد از برخورد با رویدادهای آن غافل (و عاجز نمی ماند) بلکه برای رویارویی با آن ها، آمادگی پیدا می کند.(علی بن شعبه، تحف العقول، ص 98) و فرمود: (کسی که ناآگاهانه [در مسائل سیاسی و زمان] قدم بردارد می لغزد(برادران حکیمی، الحیاه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، ج 1، ص 157) و امام صادق(ع) فرمود: (انسانی که زمان شناس [و مردم شناس و جامعه شناس] باشد لغزش ها و اشتباهات بر او هجوم نمی آورد (همان، ج 1، ص 157)
5- علوم و فنون : که قرآن صریحا دستور می دهد از تمام امکانات نظامی و قدرت تسلیحاتی برای مقابله با دشمنان استفاه کنید(انفال، آیه60 )
6- فیزیک نجومی، ستاره شناسی و ... (علم نجوم): به صورت وسیع حتی در کتب درسی حوزه ها مطرح است و درباره آن بحث و تحقیق می شود(شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، چاپ قدیم، ص 29، بحث نجوم)
ب. راز گستردگی علوم دینی در مکتب اسلام این است که اسلامی دینی جامع و همه جانبه است دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزها بسنده نکرده است دینی است جامعه ساز آن چه را که یک جامعه بدان نیازمند است از پزشکی، فن سیاسی، تجارت، انواع و اقسام ضایع و تمام علوم بشری باید مسلمانان فرا بگیرند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: (داناترین مردم کسی است که علم مردم را با دانش خود جمع کند و ارزش مند ترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کم ترین ارزش برای کسی است که دانشش کمتر از دیگران است. (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 2، ص 219 به نقل از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج 13، ص 314) توجه دارید که در حدیث فوق سفارش این است که دانش دیگران، و دانش بشری را بر علم خود بیفزایی و آن را فرا گیرید.
با توجه به نکات پیش گفته اولا باید گفت خیلی از علوم بشری علم دینی به حساب می آیند تمام علومی که بر طرف کننده نیازهای جامعه بشری است یا مستقیما ریشه در کلام انبیاء و امامان و معصومان دارند و یا مورد سفارش اکید آنها قرار گرفته است. ثانیا: تمامی علوم بشری علوم الهی است یعنی علمی است که یا خداوند مستقیما در نهاد بشر قرار داده و یا ابزار یادگیری آن را در اختیارش نهاده، همه این علوم از همان تعلیم الهی حضرت آدم ریشه می گیرد که خداوند تحت عنوان تعلیم (اسماء) به او آموخت) (بقره، آیات 31-32 ) ؛ (سپس علم اسماء (= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت فرمود: اگر راست می گویید، اسامی این ها را به من خبر دهید. [فرشتگان] گفتند منزهی تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‌ای هیچ دانشی نیست تویی دانای حکیم . شاهد این ادعا سخن امام صادق(ع) است وقتی از آیه (علم الآدم الاسماء) سؤال شد فرمود: (منظور [علم] زمینها، کوه ها، دره ها و بستر رودخانه (و خلاصه تمامی موجودات) می باشد سپس امام(ع) به فرشی که زیر پایش گسترده بود (اشاره و) نظر افکند فرمود: حتی این فرش هم از اموری بوده است که خدا به آدم تعلیم داد.) از این گذشته تمام علوم بشری به نوعی نمونه در طبیعت و مخلوقات الهی دارد و بشر در واقع در نوعی پیشرفت ها از آن تقلید نموده، رایانه را از مغز انسان و ... موبایل و رادار از شاخک مورچه تقلید کرده است.
امام صادق(ع) فرمود: (العلم سبعه و عشرون حرفا فجمیع ما جائت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین فأذا قام قائمنا اخرج الخمسه و العشرین صرفا فبثها فی الناس و ضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعه و عشرین حرفا؛ علم و دانش بیست و هفت حرف (شعبه و شاخه) است. تمام آن چه پیامبران الهی [برای مردم] آوردند دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز دو حرف را نشناخته اند اما هنگامی که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف (بیست و پنج شاخه یا شعبه) دیگر را آشکار می سازد و دو حرف دیگر را به آن ضمیمه می کند تا بیست و هفت حرف کامل و منتشر گردد.(کورانی، موسوعه احادیث الامام المهدی، قم: مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411، ج 4، ص 53) دقت در حدیث فوق به همه پرسش های مطرح شده جواب می دهد: 1- مراد از (العلم) تمام علوم است هم علوم بشری و هم علوم دینی. 2- نقش انبیاء و در ادامه راه آنان، امامان معصوم این است که علوم دینی را مستقیما و علوم بشری را نیز یا مستقیما و یا با اشاره و راهنمایی به بشریت منقل نموده است. به عنوان نمونه امام صادق(ع) علاوه بر فقه و کلام و تفسیر و ... تمامی علوم بشری (از فیزیک و شیمی گرفته تا ریاضیات و ... )را به شاگردانش تعلیم داده و حتی علوم غریبه مثل جفر و ... را نیز به برخی شاگردان آموخت.(ر.ک: اعلام الهدایه، المجمع العالمی لاهل البیت، قم: اول، ج 1، صص 21-25) به همین جهت است که علوم بشری ریشه در تعلیم الهی انبیاء و امامان دارد و نهایتا توسعه حیرت انگیزی در صنایع و تکنولوژی در دوران امام زمان(عج) به وقوع خواهد پیوست و با وسایل پیشرفته به هفت آسمان و هفت زمین دست خواهد یافت.(بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج 52، ص 321، ح 27)
برای مطالعه بیشتر ر.ک: - خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری - مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، انتشارات هدف. - کارنامه اسلام، دکتر عبدالحسین زرین کوب.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین