همه انسانها مخلوق خداوند هستند و بارقه ای از خدا هستند، پیامبران و امامان به جهت بیدار کردن دانش و عشق برای امور الهی به منصه ظهور رسیده اند پس چرا بعضی از پیامبران و امامان ، مخلوق خدا را به جهت عدم آگاهی آنان و بیدار نشدنشان در عشق در پیامد جنگ و یا حکم قضائی می کشتند و چرا در کل حکم کشتن در احکامشان برای مخلوقات خدا صادر شده، آیا پیام خدا چنین است که مخالوقاتش به جهت عدم آگاهی باید کشته شوند و یا فرستادگان او قدرت بخشیدن دانش الهی و عشق الهی را نداشتند که بتوانند مخلوقات خدا را به آگاهی و عشق برسانند؟
همه انسانها مخلوق خداوند هستند و بارقه ای از خدا هستند، پیامبران و امامان به جهت بیدار کردن دانش و عشق برای امور الهی به منصه ظهور رسیده اند پس چرا بعضی از پیامبران و امامان ، مخلوق خدا را به جهت عدم آگاهی آنان و بیدار نشدنشان در عشق در پیامد جنگ و یا حکم قضائی می کشتند و چرا در کل حکم کشتن در احکامشان برای مخلوقات خدا صادر شده، آیا پیام خدا چنین است که مخالوقاتش به جهت عدم آگاهی باید کشته شوند و یا فرستادگان او قدرت بخشیدن دانش الهی و عشق الهی را نداشتند که بتوانند مخلوقات خدا را به آگاهی و عشق برسانند؟ 1. اگر منظور حضرت عالی از تعبیر انسانها ... بارقه ای از خدا هستند این است که انسانها ... تجلّی و ظهور اسماء الهی هستند. درست است. 2. خداوند متعال می فرماید:( هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‌ ضَلالٍ مُبینٍ : اوست کسی که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب(قرآن) و حکمت می‌آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند )(الجمعة:2) طبق این آیه ی شریفه ، در اینکه بیدار نمودن مردم از خواب جهل و غفلت و تربیت استعداد عشق الهی در انسانها از جمله ی مهمترین اغراض بعثت انبیاست ، شکّی در آن نیست. امّا از هیچ جای قرآن کریم یا روایات بزرگان دین بر نمی آید که کشتن کسی به جرم جهل یا تزکیه نشدن یا اسلام نیاوردن جایز باشد. اگر در ادیان الهی حکم قتل و قصاص وجود دارد نه به جرم جهل و عدم تهذیب و عدم ایمان بلکه به علل دیگری است که هر کدام در جای خود حکیمانه بوده کاملاً عقلانی است. برای نمونه چند مورد از این احکام را بررسی می کنیم. الف) خداوند متعال فرموده است:( وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ : و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد. باشد که شما تقوا پیشه کنید.)(البقرة:179) در این آیه ی شریفه صحبت از قصاص است که حقّ الناس بوده و ربطی به دین و ایمان و جهل و علم و عشق و امثال آن هم ندارد. لذا حتّی اگر عالمترین افراد هم مرتکب قتل عمد شوند این حکم در مورد آنها جاری می شود. چون کسی که برای زندگی دیگران ارزش قائل نیست اساساً انسان نیست بلکه حیوانی در صورت انسان است که به جامعه ی انسانی داخل شده و اگر جلوی او گرفته نشود خطر آفرین خواهد بود. وجود یک قاتل آزاد در جامعه ی انسانی مثل وجود مار خطرناکی در منزل مسکونی انسان است که با وجودش آرامش و زندگی تمام اهل منزل سلب می شود. لذا کشتن چنین ماری مایه ی آرامش و زندگی است و هیچ عاقلی حکم نمی کند که وجود مار خطرناکی در یک منزل مسکونی نادیده گرفته شود ؛ اگرچه عدّه ای ممکن است به نام طرفداری از حقوق حیوانات کشتن چنین ماری را تجاوز به حقوق حیوانات قلمداد نمایند ؛ امّا هیچ صاحب منزل عاقلی به صرف سخن چنین افرادی اجازه ی حضور مار خطرناکی را در خانه ی خود نمی دهد. لذا خداوند متعال نفرمود: و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای مردم ؛ بلکه عاقلان را مورد خطاب قرار داده فرمود:( و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد ) البته حکم قصاص حکمتهای دیگری نیز دارد مثل خاصّیّت بازدارندگی از قتلهای دیگر افرادی که افکار پلیدی را در سر می پرورانند. یا مثل ایجاد آرامش روانی در مردم جامعه و اطمینان دادن به آنان که کسی جرأت تجاوز به جان آنان را نخواهد داشت. و ... ب) خداوند متعال می فرماید:( وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‌ فَقاتِلُوا الَّتی‌ تَبْغی‌ حَتَّی تَفی‌ءَ إِلی‌ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین‌ : و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید ؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هر گاه بازگشت(و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد. )(الحجرات: 9) در این آیه ی محکم الهی نیز به هیج وجه سخن از کشتن افراد ، به جرم جهل و بی دینی و نداشتن حبّ الهی و امثال آن نیست. خداوند متعال ابتدا امر می فرماید که دو طرف جنگ را با هم آشتی دهید ؛ و اگر یکی از طرفین قصد ظلم و فساد و میل به کشتار بی گناهان داشت به قصد ممانعت از ظلم و کشتار با او بجنگید تا تسلیم حقّ شود و راه صلح پیش گیرد. لذا در این آیه نه تنها حکم جنگ ، برای کشتن مردم نیست بلکه حکم جنگ برای جلوگیری از کشتار بیشتر است ؛ آنهم بعد از بسته شدن تمام راههای مسالمت آمیز. ج) ( وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّی یُقاتِلُوکُمْ فیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرین‌ : و آنها را [ بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند[ مکه‌]، آنها را بیرون کنید! و فتنه از کشتار هم بدتر است. و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم) ، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران.)(البقرة:191) ( أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ : آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمی‌کنید؟! در حالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها می‌ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید.)(التوبة:13) در این آیات شریفه نیز ملاحظه می فرمایید که سخنی از ایمان نیاوردن و جهل و امثال این امور نیست ؛ بلکه حکم قتال از باب دفاع از اسلام و مسلمین و برای دفع فتنه است. انبیاء و ائمه (ع) در طول تاریخ هیچگاه شروع کننده ی جنگ نبوده اند. اوّلین کار انبیاء و ائمه(ع) همواره دعوت به حقّ و حقیقت بوده است ؛ امّا همواره تعدادی از سران کفر که اسلام را بر ضدّ منافع مادّی خود می دیدند بر ضدّ انبیاء و ائمه(ع) اقدام به جنگ می کردند و طبیعی است که آنان نیز از باب دفاع مقابله به مثل می کردند. روشن است که اگر انبیاء و ائمه(ع) جنگ را مطلقاً بر متدیّنان ممنوع می کردند الآن نه دینی بر روی زمین باقی می ماند نه دینداری. 3. امّا این انتظار که انبیاء و ائمه (ع) با قدرت الهی خود ، جهل و غفلت مردم را بزدایند و عشق الهی را به قلب آنها تلقین نمایند ، انتظار درستی نیست. اگر بنا بود مردم به این سبک ایمان بیاورند اساساً نیازی به ارسال انبیاء نبود. چون خود خداوند می توانست از همان ابتدا مردم را دیندار و عاشق خود خلق کند. امّا در این صورت دیگر انسان مختار و قابل تکامل نبودند بلکه موجوداتی می شدند مثل ملائک. در حالی که خداوند متعال با آفرینش انسان مختار و قابل تکامل ، می خواست موجودی بیافریند که به اختیار خود بتواند برتر از ملائک یا کمتر از حیوانات شود. و انبیاء را فرستاد تا راه برتر از ملائک شدن را به انسان تعلیم دهند ؛ کما اینکه شیطان را قرار داد تا مردم را به سوی حیوانیّت دعوت نماید. و به این سبب مردم به دو دسته ی اصحاب یمین و اصحاب شمال تقسیم شدند. آنان که از خوبان شدند به اختیار خود شدند و آنان که از شیاطین شدند باز به اختیار خود شدند. حال اگر خدا راه دفاع در مقابل طرفداران شیطان را بر روی اهل حقّ ببند روشن است که پیروان شیطان مؤمنی را بر روی زمین زنده نمی گذارند.
عنوان سوال:

همه انسانها مخلوق خداوند هستند و بارقه ای از خدا هستند، پیامبران و امامان به جهت بیدار کردن دانش و عشق برای امور الهی به منصه ظهور رسیده اند پس چرا بعضی از پیامبران و امامان ، مخلوق خدا را به جهت عدم آگاهی آنان و بیدار نشدنشان در عشق در پیامد جنگ و یا حکم قضائی می کشتند و چرا در کل حکم کشتن در احکامشان برای مخلوقات خدا صادر شده، آیا پیام خدا چنین است که مخالوقاتش به جهت عدم آگاهی باید کشته شوند و یا فرستادگان او قدرت بخشیدن دانش الهی و عشق الهی را نداشتند که بتوانند مخلوقات خدا را به آگاهی و عشق برسانند؟


پاسخ:

همه انسانها مخلوق خداوند هستند و بارقه ای از خدا هستند، پیامبران و امامان به جهت بیدار کردن دانش و عشق برای امور الهی به منصه ظهور رسیده اند پس چرا بعضی از پیامبران و امامان ، مخلوق خدا را به جهت عدم آگاهی آنان و بیدار نشدنشان در عشق در پیامد جنگ و یا حکم قضائی می کشتند و چرا در کل حکم کشتن در احکامشان برای مخلوقات خدا صادر شده، آیا پیام خدا چنین است که مخالوقاتش به جهت عدم آگاهی باید کشته شوند و یا فرستادگان او قدرت بخشیدن دانش الهی و عشق الهی را نداشتند که بتوانند مخلوقات خدا را به آگاهی و عشق برسانند؟

1. اگر منظور حضرت عالی از تعبیر انسانها ... بارقه ای از خدا هستند این است که انسانها ... تجلّی و ظهور اسماء الهی هستند. درست است.
2. خداوند متعال می فرماید:( هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‌ ضَلالٍ مُبینٍ : اوست کسی که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب(قرآن) و حکمت می‌آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند )(الجمعة:2)
طبق این آیه ی شریفه ، در اینکه بیدار نمودن مردم از خواب جهل و غفلت و تربیت استعداد عشق الهی در انسانها از جمله ی مهمترین اغراض بعثت انبیاست ، شکّی در آن نیست. امّا از هیچ جای قرآن کریم یا روایات بزرگان دین بر نمی آید که کشتن کسی به جرم جهل یا تزکیه نشدن یا اسلام نیاوردن جایز باشد.
اگر در ادیان الهی حکم قتل و قصاص وجود دارد نه به جرم جهل و عدم تهذیب و عدم ایمان بلکه به علل دیگری است که هر کدام در جای خود حکیمانه بوده کاملاً عقلانی است. برای نمونه چند مورد از این احکام را بررسی می کنیم.
الف) خداوند متعال فرموده است:( وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ : و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد. باشد که شما تقوا پیشه کنید.)(البقرة:179)
در این آیه ی شریفه صحبت از قصاص است که حقّ الناس بوده و ربطی به دین و ایمان و جهل و علم و عشق و امثال آن هم ندارد. لذا حتّی اگر عالمترین افراد هم مرتکب قتل عمد شوند این حکم در مورد آنها جاری می شود. چون کسی که برای زندگی دیگران ارزش قائل نیست اساساً انسان نیست بلکه حیوانی در صورت انسان است که به جامعه ی انسانی داخل شده و اگر جلوی او گرفته نشود خطر آفرین خواهد بود. وجود یک قاتل آزاد در جامعه ی انسانی مثل وجود مار خطرناکی در منزل مسکونی انسان است که با وجودش آرامش و زندگی تمام اهل منزل سلب می شود. لذا کشتن چنین ماری مایه ی آرامش و زندگی است و هیچ عاقلی حکم نمی کند که وجود مار خطرناکی در یک منزل مسکونی نادیده گرفته شود ؛ اگرچه عدّه ای ممکن است به نام طرفداری از حقوق حیوانات کشتن چنین ماری را تجاوز به حقوق حیوانات قلمداد نمایند ؛ امّا هیچ صاحب منزل عاقلی به صرف سخن چنین افرادی اجازه ی حضور مار خطرناکی را در خانه ی خود نمی دهد. لذا خداوند متعال نفرمود: و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای مردم ؛ بلکه عاقلان را مورد خطاب قرار داده فرمود:( و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد )
البته حکم قصاص حکمتهای دیگری نیز دارد مثل خاصّیّت بازدارندگی از قتلهای دیگر افرادی که افکار پلیدی را در سر می پرورانند. یا مثل ایجاد آرامش روانی در مردم جامعه و اطمینان دادن به آنان که کسی جرأت تجاوز به جان آنان را نخواهد داشت. و ...
ب) خداوند متعال می فرماید:( وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‌ فَقاتِلُوا الَّتی‌ تَبْغی‌ حَتَّی تَفی‌ءَ إِلی‌ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین‌ : و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید ؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هر گاه بازگشت(و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد. )(الحجرات: 9)
در این آیه ی محکم الهی نیز به هیج وجه سخن از کشتن افراد ، به جرم جهل و بی دینی و نداشتن حبّ الهی و امثال آن نیست. خداوند متعال ابتدا امر می فرماید که دو طرف جنگ را با هم آشتی دهید ؛ و اگر یکی از طرفین قصد ظلم و فساد و میل به کشتار بی گناهان داشت به قصد ممانعت از ظلم و کشتار با او بجنگید تا تسلیم حقّ شود و راه صلح پیش گیرد. لذا در این آیه نه تنها حکم جنگ ، برای کشتن مردم نیست بلکه حکم جنگ برای جلوگیری از کشتار بیشتر است ؛ آنهم بعد از بسته شدن تمام راههای مسالمت آمیز.
ج) ( وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّی یُقاتِلُوکُمْ فیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرین‌ : و آنها را [ بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند[ مکه‌]، آنها را بیرون کنید! و فتنه از کشتار هم بدتر است. و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم) ، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران.)(البقرة:191)
( أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ : آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمی‌کنید؟! در حالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها می‌ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید.)(التوبة:13)
در این آیات شریفه نیز ملاحظه می فرمایید که سخنی از ایمان نیاوردن و جهل و امثال این امور نیست ؛ بلکه حکم قتال از باب دفاع از اسلام و مسلمین و برای دفع فتنه است.
انبیاء و ائمه (ع) در طول تاریخ هیچگاه شروع کننده ی جنگ نبوده اند. اوّلین کار انبیاء و ائمه(ع) همواره دعوت به حقّ و حقیقت بوده است ؛ امّا همواره تعدادی از سران کفر که اسلام را بر ضدّ منافع مادّی خود می دیدند بر ضدّ انبیاء و ائمه(ع) اقدام به جنگ می کردند و طبیعی است که آنان نیز از باب دفاع مقابله به مثل می کردند. روشن است که اگر انبیاء و ائمه(ع) جنگ را مطلقاً بر متدیّنان ممنوع می کردند الآن نه دینی بر روی زمین باقی می ماند نه دینداری.
3. امّا این انتظار که انبیاء و ائمه (ع) با قدرت الهی خود ، جهل و غفلت مردم را بزدایند و عشق الهی را به قلب آنها تلقین نمایند ، انتظار درستی نیست. اگر بنا بود مردم به این سبک ایمان بیاورند اساساً نیازی به ارسال انبیاء نبود. چون خود خداوند می توانست از همان ابتدا مردم را دیندار و عاشق خود خلق کند.
امّا در این صورت دیگر انسان مختار و قابل تکامل نبودند بلکه موجوداتی می شدند مثل ملائک. در حالی که خداوند متعال با آفرینش انسان مختار و قابل تکامل ، می خواست موجودی بیافریند که به اختیار خود بتواند برتر از ملائک یا کمتر از حیوانات شود. و انبیاء را فرستاد تا راه برتر از ملائک شدن را به انسان تعلیم دهند ؛ کما اینکه شیطان را قرار داد تا مردم را به سوی حیوانیّت دعوت نماید. و به این سبب مردم به دو دسته ی اصحاب یمین و اصحاب شمال تقسیم شدند.
آنان که از خوبان شدند به اختیار خود شدند و آنان که از شیاطین شدند باز به اختیار خود شدند. حال اگر خدا راه دفاع در مقابل طرفداران شیطان را بر روی اهل حقّ ببند روشن است که پیروان شیطان مؤمنی را بر روی زمین زنده نمی گذارند.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین