شهدا زنده هستند یعنی چه؟ ولی جواب های سؤالات زیر تکمیل کننده هستند: آیا مرگ همان جدا شدن روح از بدن است؟ یا اینکه جدا شدن، عارضه ای از مرگ است؟ اگر شهدا زنده هستند چرا ما آنها را نمی بینیم؟ آیا این صحیح است که چون روح ما وابسته به جسم است و از مجرای آن با عالم رابطه داره ما افراد عوالم غیر مادی را نمی بینیم؟ این سؤالات برای جواب به شبهات مخالفان تدفین شهدا در دانشگاه است. قبل از پرداختن به اصل جواب لازم است به حیات برزخی و موت اشاره ای داشته باشیم: انسان با مرگ از بین نمی رود، یعنی مرگ نیستی و نابودی نیست، بلکه همچون پلی است که انسان را از این دنیا به عالمی دیگر منتقل می کند. اگر بخواهیم مثالی ضعیف عرض کنیم می توان انسان را به موشکی تشبیه نمود که هنگام عبور از جو بخشی از بدنه خود را رها می کند و با بقیه بدنه خود ادامه مسیر می دهد، البته بین لین تفاوتهایی وجود دارد که از حوصله این نوشتار خارج است. انسان نیز در هنگام مرگ بدن دنیوی و حیات دنیوی را از دست داده با بدنی دیگر به حیات برزخی خود ادامه حیات می دهد. لذا حیات برزخی بین همه انسانها -شهید و غیر شهید- مشترک است. انسانهای صالح در برزخ متنعم و انسانهای بدکار معذب اند. اما وجه امتیاز شهدا چیست که زنده معرفی شده اند؟ شهدا در کیفیت بهره مندی از نعمتهای الهی در برزخ و درجه حیات برزخی با دیگران متفاوت اند. یعنی مرتبه حیات آنها بالاتر و از نعمتهای بهتر و بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند و به تعبیر قرآن از رزق عند الرب بهره مندند و این آیه حاکی از جایگاه رفیع آنان در برزخ است. البته برای بهره مندی از این مقام شرائطی لازم است که در محل خود خواهد آمد. با توضیح فوق جواب سوال مرگ و جدا شدن روح روشن می شود. روح در قالب بدن قرار ندارد تا با جداشدن از آن انسان بمیرد، بلکه تدبیر امر بدن بوسیله روح است و روح با این بدن ارتباط دارد هنگام مرگ روح ارتباط خود ر از این بدن قطع کرده و با بدن برزخی ارتباط پیدا می کند. اما چرا شهیدان که زنده اند را نمی بینیم؟ عرض شد که زنده بودن شهید به معنای بهره مندی از جایگاهی رفیع در برزخ است. اما حیات برزخی به وسیله حواس انسان قابل درک نیست؛ چرا که حسّ انسان از درک ماوراء حیات مادی و جسمانی عاجز است و حتّی چه بسا آن را فناء و نابودی بپندارد. تصوّر حیات برزخی و در مرحله بالاتر باور قلبی به آن، به درک روح او وابسته است. روح ما انسانها به جهت تعلق به این عالم و در قید بودن آن از ادراک عوالم دیگر عاجز است لکن اگر انسان بتواند آنقدر روح خود را رشد دهد که بدون این بدن هم ادراک داشته باشد می تواند عوالم دیگر را ادراک نماید و با موجودات آن عوالم مراوده داشته باشد. البته این ادراک و دیدن ها با چشم ظاهری نیست بلکه با چشم برزخی و قوای ادراکی دیگری صورت می گیرد؛ چراکه چشم ما فقط توانایی دیدن موجودات دنیوی را دارد. دفن شهدا در دانشگاه در اینجا دو موضوع قابل بررسی است؛ اول در مورد جایگاه شهید وآثار و نتایج دفن شهدا، دوم در مورد مکان دفن این عزیزان. از این رو به اختصار مطالبی را بیان می نماییم: الف) واقعا اگر دیدی صحیح و واقع بینانه از جایگاه شهید و اهمیت آن در اسلام و اجتماع داشته باشیم، اذعان می نماییم که شهیدان از گرانقدرترین سرمایه های اصلی نظام هستند و بهتر است آنچنان که شایسته آنان است، نتوانسته ایم از این ذخایر عظیم برای خود و نسل های بعدی استفاده مناسب بنماییم. در متون و آموزه های دین مبین اسلام جایگاه ویژه ای برای (شهید) و (شهادت) در نظر گرفته شده است و از (قداست) خاصی برخوردار است. اگر کسی با مفاهیم اسلامی آشنا باشد، در عرف خاص اسلامی، احساس می کند که هاله ای از نور کلمه (شهید) را فرا گرفته است. (ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون، فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون باللذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و الا هم یحزنون؛ البته نپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مردگانند، بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خداوند متنعم خواهند بود، آنان به فضل و رحمتی که خداوند نصیب آنها گردانیده شادمانند و بشارت و مژده می دهند به کسانی که هنوز به آنان نپیوسته اند و بعدا در پی آنها برای آخرت خواهند شتافت که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم نخورند) (آل عمران، آیه 170 - 169). امام علی(ع) می فرماید: خدا شهدا را در قیامت بِاَبهاء و جلال و عظمت و نورانیتی وارد می کند که اگر انبیا از مقابل اینها بگذرند و سوار باشند به احترام اینها پیاده می شوند. و آیات و احادیث بسیار زیادی که همه بیانگر جایگاه و ارزش والای شهید در اسلام هستند. چرا؟ چون (همه گروه های خدمتگزار در جامعه، مدیون شهدا هستند؛ عالم در علم خود و فیلسوف در فلسفه خود و مخترع در اختراع خود و معلم اخلاق در تعلیمات اخلاقی خود نیازمند محیطی مساعد و آزادند تا خدمت خود را انجام دهند ولی شهید آن کسی است که با فداکاری و از خودگذشتگی خود و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد می کند. مثل شهید مثل شمعی است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری، شهدا شمع محفل بشریت اند؛ سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک می ماند هیچ دستگاهی نمی توانست کار خود را آغاز کند یا ادامه بدهد) (قیام و انقلاب مهدی، مقاله شهید، استاد مطهری، انتشارات صدرا، 1374، ص90 - 66). بر این اساس است که حق شهید از حق تمام کسانی که از راه علم، فلسفه و اندیشه، صنعت و اختراع و اکتشاف و اخلاق و حکمت عملی و... به بشریت خدمت کرده اند، بالاتر است(همان). و از این رو مشاهده می شود که عکس العمل احساسی انسان ها و ابراز عواطف خالصانه آنان درباره شهدا بیش از سایر گروه هاست. البته احترام و ارزش والای شهید، اختصاص به جامعه ما ندارد بلکه در سایر جوامع و فرهنگ ها برای شهید مقام و جایگاه ویژه ای قائلند و این دقیقا به خاطر نقشی است که شهید هم در زمان حیاتش و در جهاد و مبارزه با دشمنان و دفاع از میهن و دین خود انجام داده و هم بعد از کشته شدنش به عنوان الگو، نماد واسوه پایداری و حماسه سازی و جانفشانی در راه دفاع از کشور و آرمان های آن ایفا نموده است. به فرموده شهید بزرگوار استاد مطهری (شهید چه می کند؟) شهید تنها کارش این است که در مقابل دشمن می ایستد، یا دشمن را می زند یا از دشمن می خورد؛ اگر تنها این بود، باید بگوییم آن وقتی که از دشمن می خورد و خونش را می ریزند، خونش هدر رفته، نه، هیچ وقت خون شهید هدر نمی رود... خون شهید هر قطره اش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره، بلکه به دریایی از خون می گردد و در پیکر اجتماع وارد می شود. لهذا پیامبر اکرم(ص) فرمود: (ما من قطره احب الی الله من قطره دم فی سبیل الله؛ هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست. شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع؛ این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگ های اجتماع - خاصه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند - خون جدید وارد می کنند) (همان، ص 88). بزرگترین اثر و خاصیت شهید حماسه آفرینی اوست. در ملت هایی که روح حماسه، مخصوصا حماسه الهی می میرد بزرگترین خاصیت شهید این است که آن حماسه مرده را از نو زنده می کند، لهذا اسلام همیشه نیازمند به شهید است، چون همیشه نیازمند به حماسه آفرینی است، حماسه های نو به نو و آفرینش های جدید بر این اساس دیگر شهدای گمنام، مجهول الهویه نیستند هر چند نام و نشان خانوادگی ندارند، اما بزرگترین شناسه و مشخصه دینی و ملی را با خود داشته و برای تمام جامعه و نسل های آینده کاملا شناخته شده می باشند و بر این اساس بدن شهید هم در اسلام از جایگاه و قداست ویژه ای برخوردار است؛ بدن شهید یک (جسد متروح) است؛ یعنی جسدی است که احکام روح بر آن جاری شده است، همچنان که جامعه شهادتش (لباس متجسد) است؛ یعنی حکم روح بر بدن جاری شده و حکم جاری شده بر بدن، بر لباس و جامعه وی جاری شده است (همان، ص 69). لذا براساس دستورات و آموزه های حکیمانه اسلام، شهید با همان لباس خود دفن شده و احتیاج به غسل و کفن ندارد. بنابراین شهدا سرمایه و ذخایر عظیم هر ملتی هستند که باید تا آنجا که ممکن است از این سرمایه ها برای جامعه و نسل های آینده به عنوان الگو و اسوه قرار گیرند. ب) اما در مورد مکان دفن شهدا باید گفت که مسلما انحصار دفن این پیکرهای عزیز در بهشت زهرا (به دلیل بعد مسافت و یا در حاشیه قرار گرفتن آن و...) به تنهایی نمی تواند نتیجه مطلوب و آن آثاری را که باید شهدا در اجتماع داشته باشند - آن هم در شرایط کنونی که شدیدا مورد تهاجم فرهنگی دشمنان هستیم به دنبال داشته باشد، از این رو اصل این طرح یعنی دفن پیکرهای مطهر شهدا در مناطق مختلفی از شهر، کاملا منطقی است و این موضوع اختصاص به ایران نیز ندارد، بلکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز، به دلیل اهمیت این مسأله و جایگاه شهید، محل ها و مکان های خاصی در داخل را برای شهدای گمنام در نظر گرفته و مردم و مسؤولین در رفت و آمدهای روزانه به آنها ادای احترام و با آرمان های آنان تجدید بیعت می کنند. به عنوان نمونه، معروفترین مقبره سرباز گمنام، آرامگاهی است که در میدان (اتوال) (شارل دوگل) پاریس برپا شده است. این آرامگاه که زیر طاق نصرت معروف پاریس قرار گرفته پس از پایان جنگ اول جهانی ساخته شد و سمبل جانفشانی 000/390/1 فرانسوی است که در این جنگ کشته شدند (فرهنگ جامع سیاسی، محمود طلوعی، نشر علمی، 1377، ص 552). و همچنین در روسیه (جلوی پارلمان)، آمریکا و... اما این که در چه منطقه ای از شهر و... باشد نیازمند کار کارشناسی است که باید تمامی جوانب و مسائل را در نظر گرفت. به عنوان نمونه در کلکچای که محل تفریحی و ورزشی است می تواند تأثیرات مثبتی به دنبال داشته باشد و یادر دانشگاه ها، زیرا دانشجویان می توانند در کنار آموزه های علمی و تجربی و محیط درس، آموزه های معنوی را هم توسط این اسوه های رشادت و فداکاری و ایثار برای میهنشان فرا گرفته و عزم و اراده و همت خویش را در انجام وظایف و خدمت به میهن خویش، تقویت نمایند. اما در برخی اماکن مانند میادین شلوغ و پرازدحام شاید مناسب نبوده و نتایج مطلوب را به دنبال نداشته باشد که تشخیص این امر به عهده مسؤولین مربوطه و کارشناسان است. در هر صورت هرگز نباید به این سمبل های مقاومت و این سرمایه های عظیم ملی و نقش سازنده آنان بی توجه بود. همان طور که مرحوم دکتر علی شریعتی در اهمیت این موضوع می گوید: (... پرورش انسان - مذهب، اخلاق، تعلیم و تربیتی - جز این نیست که همه انسان ها را با پیوند به این نمونه های ممتاز، یعنی تأسی به اینان که (اسوه) اند و چشم داشتن در اینان که (شهیدند) به انسان حقیقی یعنی حقانیت انسان نزدیک کنیم)(علی(ع) دکتر علی شریعتی، مجموعه آثار ش 26، تهران، نشر آمون، چاپ هفتم، 1375، ص 561).
شهدا زنده هستند یعنی چه؟ ولی جواب های سؤالات زیر تکمیل کننده هستند: آیا مرگ همان جدا شدن روح از بدن است؟ یا اینکه جدا شدن، عارضه ای از مرگ است؟ اگر شهدا زنده هستند چرا ما آنها را نمی بینیم؟ آیا این صحیح است که چون روح ما وابسته به جسم است و از مجرای آن با عالم رابطه داره ما افراد عوالم غیر مادی را نمی بینیم؟ این سؤالات برای جواب به شبهات مخالفان تدفین شهدا در دانشگاه است.
شهدا زنده هستند یعنی چه؟ ولی جواب های سؤالات زیر تکمیل کننده هستند: آیا مرگ همان جدا شدن روح از بدن است؟ یا اینکه جدا شدن، عارضه ای از مرگ است؟ اگر شهدا زنده هستند چرا ما آنها را نمی بینیم؟ آیا این صحیح است که چون روح ما وابسته به جسم است و از مجرای آن با عالم رابطه داره ما افراد عوالم غیر مادی را نمی بینیم؟ این سؤالات برای جواب به شبهات مخالفان تدفین شهدا در دانشگاه است.
قبل از پرداختن به اصل جواب لازم است به حیات برزخی و موت اشاره ای داشته باشیم:
انسان با مرگ از بین نمی رود، یعنی مرگ نیستی و نابودی نیست، بلکه همچون پلی است که انسان را از این دنیا به عالمی دیگر منتقل می کند. اگر بخواهیم مثالی ضعیف عرض کنیم می توان انسان را به موشکی تشبیه نمود که هنگام عبور از جو بخشی از بدنه خود را رها می کند و با بقیه بدنه خود ادامه مسیر می دهد، البته بین لین تفاوتهایی وجود دارد که از حوصله این نوشتار خارج است. انسان نیز در هنگام مرگ بدن دنیوی و حیات دنیوی را از دست داده با بدنی دیگر به حیات برزخی خود ادامه حیات می دهد. لذا حیات برزخی بین همه انسانها -شهید و غیر شهید- مشترک است. انسانهای صالح در برزخ متنعم و انسانهای بدکار معذب اند. اما وجه امتیاز شهدا چیست که زنده معرفی شده اند؟
شهدا در کیفیت بهره مندی از نعمتهای الهی در برزخ و درجه حیات برزخی با دیگران متفاوت اند. یعنی مرتبه حیات آنها بالاتر و از نعمتهای بهتر و بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند و به تعبیر قرآن از رزق عند الرب بهره مندند و این آیه حاکی از جایگاه رفیع آنان در برزخ است.
البته برای بهره مندی از این مقام شرائطی لازم است که در محل خود خواهد آمد.
با توضیح فوق جواب سوال مرگ و جدا شدن روح روشن می شود. روح در قالب بدن قرار ندارد تا با جداشدن از آن انسان بمیرد، بلکه تدبیر امر بدن بوسیله روح است و روح با این بدن ارتباط دارد هنگام مرگ روح ارتباط خود ر از این بدن قطع کرده و با بدن برزخی ارتباط پیدا می کند.
اما چرا شهیدان که زنده اند را نمی بینیم؟
عرض شد که زنده بودن شهید به معنای بهره مندی از جایگاهی رفیع در برزخ است. اما حیات برزخی به وسیله حواس انسان قابل درک نیست؛ چرا که حسّ انسان از درک ماوراء حیات مادی و جسمانی عاجز است و حتّی چه بسا آن را فناء و نابودی بپندارد. تصوّر حیات برزخی و در مرحله بالاتر باور قلبی به آن، به درک روح او وابسته است. روح ما انسانها به جهت تعلق به این عالم و در قید بودن آن از ادراک عوالم دیگر عاجز است لکن اگر انسان بتواند آنقدر روح خود را رشد دهد که بدون این بدن هم ادراک داشته باشد می تواند عوالم دیگر را ادراک نماید و با موجودات آن عوالم مراوده داشته باشد. البته این ادراک و دیدن ها با چشم ظاهری نیست بلکه با چشم برزخی و قوای ادراکی دیگری صورت می گیرد؛ چراکه چشم ما فقط توانایی دیدن موجودات دنیوی را دارد.
دفن شهدا در دانشگاه
در اینجا دو موضوع قابل بررسی است؛ اول در مورد جایگاه شهید وآثار و نتایج دفن شهدا، دوم در مورد مکان دفن این عزیزان. از این رو به اختصار مطالبی را بیان می نماییم:
الف) واقعا اگر دیدی صحیح و واقع بینانه از جایگاه شهید و اهمیت آن در اسلام و اجتماع داشته باشیم، اذعان می نماییم که شهیدان از گرانقدرترین سرمایه های اصلی نظام هستند و بهتر است آنچنان که شایسته آنان است، نتوانسته ایم از این ذخایر عظیم برای خود و نسل های بعدی استفاده مناسب بنماییم.
در متون و آموزه های دین مبین اسلام جایگاه ویژه ای برای (شهید) و (شهادت) در نظر گرفته شده است و از (قداست) خاصی برخوردار است. اگر کسی با مفاهیم اسلامی آشنا باشد، در عرف خاص اسلامی، احساس می کند که هاله ای از نور کلمه (شهید) را فرا گرفته است. (ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون، فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون باللذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و الا هم یحزنون؛ البته نپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مردگانند، بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خداوند متنعم خواهند بود، آنان به فضل و رحمتی که خداوند نصیب آنها گردانیده شادمانند و بشارت و مژده می دهند به کسانی که هنوز به آنان نپیوسته اند و بعدا در پی آنها برای آخرت خواهند شتافت که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم نخورند) (آل عمران، آیه 170 - 169).
امام علی(ع) می فرماید: خدا شهدا را در قیامت بِاَبهاء و جلال و عظمت و نورانیتی وارد می کند که اگر انبیا از مقابل اینها بگذرند و سوار باشند به احترام اینها پیاده می شوند. و آیات و احادیث بسیار زیادی که همه بیانگر جایگاه و ارزش والای شهید در اسلام هستند. چرا؟ چون (همه گروه های خدمتگزار در جامعه، مدیون شهدا هستند؛ عالم در علم خود و فیلسوف در فلسفه خود و مخترع در اختراع خود و معلم اخلاق در تعلیمات اخلاقی خود نیازمند محیطی مساعد و آزادند تا خدمت خود را انجام دهند ولی شهید آن کسی است که با فداکاری و از خودگذشتگی خود و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد می کند. مثل شهید مثل شمعی است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری، شهدا شمع محفل بشریت اند؛ سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک می ماند هیچ دستگاهی نمی توانست کار خود را آغاز کند یا ادامه بدهد) (قیام و انقلاب مهدی، مقاله شهید، استاد مطهری، انتشارات صدرا، 1374، ص90 - 66).
بر این اساس است که حق شهید از حق تمام کسانی که از راه علم، فلسفه و اندیشه، صنعت و اختراع و اکتشاف و اخلاق و حکمت عملی و... به بشریت خدمت کرده اند، بالاتر است(همان). و از این رو مشاهده می شود که عکس العمل احساسی انسان ها و ابراز عواطف خالصانه آنان درباره شهدا بیش از سایر گروه هاست.
البته احترام و ارزش والای شهید، اختصاص به جامعه ما ندارد بلکه در سایر جوامع و فرهنگ ها برای شهید مقام و جایگاه ویژه ای قائلند و این دقیقا به خاطر نقشی است که شهید هم در زمان حیاتش و در جهاد و مبارزه با دشمنان و دفاع از میهن و دین خود انجام داده و هم بعد از کشته شدنش به عنوان الگو، نماد واسوه پایداری و حماسه سازی و جانفشانی در راه دفاع از کشور و آرمان های آن ایفا نموده است. به فرموده شهید بزرگوار استاد مطهری (شهید چه می کند؟) شهید تنها کارش این است که در مقابل دشمن می ایستد، یا دشمن را می زند یا از دشمن می خورد؛ اگر تنها این بود، باید بگوییم آن وقتی که از دشمن می خورد و خونش را می ریزند، خونش هدر رفته، نه، هیچ وقت خون شهید هدر نمی رود... خون شهید هر قطره اش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره، بلکه به دریایی از خون می گردد و در پیکر اجتماع وارد می شود. لهذا پیامبر اکرم(ص) فرمود: (ما من قطره احب الی الله من قطره دم فی سبیل الله؛ هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست. شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع؛ این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگ های اجتماع - خاصه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند - خون جدید وارد می کنند) (همان، ص 88).
بزرگترین اثر و خاصیت شهید حماسه آفرینی اوست. در ملت هایی که روح حماسه، مخصوصا حماسه الهی می میرد بزرگترین خاصیت شهید این است که آن حماسه مرده را از نو زنده می کند، لهذا اسلام همیشه نیازمند به شهید است، چون همیشه نیازمند به حماسه آفرینی است، حماسه های نو به نو و آفرینش های جدید بر این اساس دیگر شهدای گمنام، مجهول الهویه نیستند هر چند نام و نشان خانوادگی ندارند، اما بزرگترین شناسه و مشخصه دینی و ملی را با خود داشته و برای تمام جامعه و نسل های آینده کاملا شناخته شده می باشند و بر این اساس بدن شهید هم در اسلام از جایگاه و قداست ویژه ای برخوردار است؛ بدن شهید یک (جسد متروح) است؛ یعنی جسدی است که احکام روح بر آن جاری شده است، همچنان که جامعه شهادتش (لباس متجسد) است؛ یعنی حکم روح بر بدن جاری شده و حکم جاری شده بر بدن، بر لباس و جامعه وی جاری شده است (همان، ص 69).
لذا براساس دستورات و آموزه های حکیمانه اسلام، شهید با همان لباس خود دفن شده و احتیاج به غسل و کفن ندارد. بنابراین شهدا سرمایه و ذخایر عظیم هر ملتی هستند که باید تا آنجا که ممکن است از این سرمایه ها برای جامعه و نسل های آینده به عنوان الگو و اسوه قرار گیرند.
ب) اما در مورد مکان دفن شهدا باید گفت که مسلما انحصار دفن این پیکرهای عزیز در بهشت زهرا (به دلیل بعد مسافت و یا در حاشیه قرار گرفتن آن و...) به تنهایی نمی تواند نتیجه مطلوب و آن آثاری را که باید شهدا در اجتماع داشته باشند - آن هم در شرایط کنونی که شدیدا مورد تهاجم فرهنگی دشمنان هستیم به دنبال داشته باشد، از این رو اصل این طرح یعنی دفن پیکرهای مطهر شهدا در مناطق مختلفی از شهر، کاملا منطقی است و این موضوع اختصاص به ایران نیز ندارد، بلکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز، به دلیل اهمیت این مسأله و جایگاه شهید، محل ها و مکان های خاصی در داخل را برای شهدای گمنام در نظر گرفته و مردم و مسؤولین در رفت و آمدهای روزانه به آنها ادای احترام و با آرمان های آنان تجدید بیعت می کنند. به عنوان نمونه، معروفترین مقبره سرباز گمنام، آرامگاهی است که در میدان (اتوال) (شارل دوگل) پاریس برپا شده است. این آرامگاه که زیر طاق نصرت معروف پاریس قرار گرفته پس از پایان جنگ اول جهانی ساخته شد و سمبل جانفشانی 000/390/1 فرانسوی است که در این جنگ کشته شدند (فرهنگ جامع سیاسی، محمود طلوعی، نشر علمی، 1377، ص 552). و همچنین در روسیه (جلوی پارلمان)، آمریکا و...
اما این که در چه منطقه ای از شهر و... باشد نیازمند کار کارشناسی است که باید تمامی جوانب و مسائل را در نظر گرفت. به عنوان نمونه در کلکچای که محل تفریحی و ورزشی است می تواند تأثیرات مثبتی به دنبال داشته باشد و یادر دانشگاه ها، زیرا دانشجویان می توانند در کنار آموزه های علمی و تجربی و محیط درس، آموزه های معنوی را هم توسط این اسوه های رشادت و فداکاری و ایثار برای میهنشان فرا گرفته و عزم و اراده و همت خویش را در انجام وظایف و خدمت به میهن خویش، تقویت نمایند.
اما در برخی اماکن مانند میادین شلوغ و پرازدحام شاید مناسب نبوده و نتایج مطلوب را به دنبال نداشته باشد که تشخیص این امر به عهده مسؤولین مربوطه و کارشناسان است.
در هر صورت هرگز نباید به این سمبل های مقاومت و این سرمایه های عظیم ملی و نقش سازنده آنان بی توجه بود. همان طور که مرحوم دکتر علی شریعتی در اهمیت این موضوع می گوید: (... پرورش انسان - مذهب، اخلاق، تعلیم و تربیتی - جز این نیست که همه انسان ها را با پیوند به این نمونه های ممتاز، یعنی تأسی به اینان که (اسوه) اند و چشم داشتن در اینان که (شهیدند) به انسان حقیقی یعنی حقانیت انسان نزدیک کنیم)(علی(ع) دکتر علی شریعتی، مجموعه آثار ش 26، تهران، نشر آمون، چاپ هفتم، 1375، ص 561).