می خوام یه نرم افزار جامع درباره سقیفه و غصب خلافت علی(ع) و خلفا و شبهات شیعه و سنی و ... در کل برای دفاع از علی(ع) تهیه کنم. می دونم کار سختیه و مدتها طول می کشه ولی باید این کارو بکنم. می خواستم بدونم چه جوری شروع کنم؟ کتابهای خوبی معرفی کنین؟ می تونم از شما یا از حوزه کمک بگیرم؟ تلفنی یا چیزی ندارین که مستقیما باهاتون حرف بزنم؟ 1. حتماً مستحضرید که درست کردن چنین نرم افزاری بدون داشتن یک تیم منظّم و منسجم جدّاً کار سختی است. لذا قبل از اینکه به این کار اقدام بفرمایید حتماً مشکلات آن را مدّ نظر داشته باشید تا در میانه ی کار فرونمانید ؛ و اگر تصمیم جدّی گرفتید که چنین کاری را انجام دهید حتماً با برنامه ریزی حساب شده ای شروع کنید و اگر گروهی کاری کنید یقیناً بهتر و ثمر بخش تر خواهد بود. ضمناً در این باره می توانید از تجربیّات گروه هایی که کار نرم افزاری کرده اند استفاده نمایید. 2. اگر تصمیم به چنین کاری گرفتید پیشنهاد می شود نرم افزاری تولید فرمایید که در سطح عموم بوده زیاد پیچیده نباشد تا افراد کم اطلاع از کامپیوتر نیز بتوانند از آن بهره ببرند. 3. در این رابطه می توانید از کتاب های زیر استفاده کنید . 1 آنگاه هدایت شدم ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری 2 حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات ) ، علامه سیدشرف الدین عاملی ، ترجمه محمد رضا امامی 3 از آگاهان بپرسید ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری 4 اهل بیت،کلیدمشکل ها ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری 5 همراه باراستگویان ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری 6 اهل سنت واقعی ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری 7 سیری در صحیحین ، محمد صادق نجمی 8 خلاصه الغدیر 9 معارف اسلامی از دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، علامه عسکری، ترجمه: دکتر جلیل تجلیل 10 عبدالله بن سبا ، علامه عسکری 11 نقش ائمه در احیای دین ، علامه عسکری 12 یکصد و پنجاه صحابی ساختگی ، علامه عسکری 13 نقش عایشه در تاریخ اسلام ، علامه عسکری 14 راه ما، راه و روش پیامبر ما ، علامه امینی ، ترجمه : موسوی همدانی 15 شیعه در اسلام ، علامه طباطبایی 16 شیعه و تهمت های ناروا ، علامه جواد شری 17 امامت در بینش اسلامی ، علی ربّانی گلپایگانی 18 امامت و رهبری ، شهید مطهری 19 کارنامه عملی وهابیت ، آیتالله جعفر سبحانی 20 پیشینه سیاسی فکری وهابیت ، درّی 21 نقدی بر اندیشه وهابیان، موسوی قزوینی ، ترجمه: طارمی 22 فتنه وهابیت ، زینی دهلان ، ترجمه: همتی 23 برگی از جنایات وهابیها ، مرتضی رضوی ، ترجمه: ضیایی 24 تحلیلی نو بر عقاید وهابیان ، حسن ابراهیمی 25 فرقه وهابی و پاسخ به شبهات آنها ، موسوی قزوینی ، ترجمه: دوانی 26 نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری ، همایون همتی 27 همچنین برای آشنایی با سایتهای شیعه شناسی ، می توانید از طریق سایت شیعه سرچ اقدام نمایید http://www.shiasearch.ir/
می خوام یه نرم افزار جامع درباره سقیفه و غصب خلافت علی(ع) و خلفا و شبهات شیعه و سنی و ... در کل برای دفاع از علی(ع) تهیه کنم. می دونم کار سختیه و مدتها طول می کشه ولی باید این کارو بکنم. می خواستم بدونم چه جوری شروع کنم؟ کتابهای خوبی معرفی کنین؟ می تونم از شما یا از حوزه کمک بگیرم؟ تلفنی یا چیزی ندارین که مستقیما باهاتون حرف بزنم؟
می خوام یه نرم افزار جامع درباره سقیفه و غصب خلافت علی(ع) و خلفا و شبهات شیعه و سنی و ... در کل برای دفاع از علی(ع) تهیه کنم. می دونم کار سختیه و مدتها طول می کشه ولی باید این کارو بکنم. می خواستم بدونم چه جوری شروع کنم؟ کتابهای خوبی معرفی کنین؟ می تونم از شما یا از حوزه کمک بگیرم؟ تلفنی یا چیزی ندارین که مستقیما باهاتون حرف بزنم؟
1. حتماً مستحضرید که درست کردن چنین نرم افزاری بدون داشتن یک تیم منظّم و منسجم جدّاً کار سختی است. لذا قبل از اینکه به این کار اقدام بفرمایید حتماً مشکلات آن را مدّ نظر داشته باشید تا در میانه ی کار فرونمانید ؛ و اگر تصمیم جدّی گرفتید که چنین کاری را انجام دهید حتماً با برنامه ریزی حساب شده ای شروع کنید و اگر گروهی کاری کنید یقیناً بهتر و ثمر بخش تر خواهد بود. ضمناً در این باره می توانید از تجربیّات گروه هایی که کار نرم افزاری کرده اند استفاده نمایید.
2. اگر تصمیم به چنین کاری گرفتید پیشنهاد می شود نرم افزاری تولید فرمایید که در سطح عموم بوده زیاد پیچیده نباشد تا افراد کم اطلاع از کامپیوتر نیز بتوانند از آن بهره ببرند.
3. در این رابطه می توانید از کتاب های زیر استفاده کنید .
1 آنگاه هدایت شدم ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری
2 حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات ) ، علامه سیدشرف الدین عاملی ، ترجمه محمد رضا امامی 3 از آگاهان بپرسید ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری
4 اهل بیت،کلیدمشکل ها ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری
5 همراه باراستگویان ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری
6 اهل سنت واقعی ، دکتر تیجانی سماوی ، ترجمه : سید محمد جواد مهری
7 سیری در صحیحین ، محمد صادق نجمی
8 خلاصه الغدیر
9 معارف اسلامی از دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، علامه عسکری، ترجمه: دکتر جلیل تجلیل
10 عبدالله بن سبا ، علامه عسکری
11 نقش ائمه در احیای دین ، علامه عسکری
12 یکصد و پنجاه صحابی ساختگی ، علامه عسکری
13 نقش عایشه در تاریخ اسلام ، علامه عسکری
14 راه ما، راه و روش پیامبر ما ، علامه امینی ، ترجمه : موسوی همدانی
15 شیعه در اسلام ، علامه طباطبایی
16 شیعه و تهمت های ناروا ، علامه جواد شری
17 امامت در بینش اسلامی ، علی ربّانی گلپایگانی
18 امامت و رهبری ، شهید مطهری
19 کارنامه عملی وهابیت ، آیتالله جعفر سبحانی
20 پیشینه سیاسی فکری وهابیت ، درّی
21 نقدی بر اندیشه وهابیان، موسوی قزوینی ، ترجمه: طارمی
22 فتنه وهابیت ، زینی دهلان ، ترجمه: همتی
23 برگی از جنایات وهابیها ، مرتضی رضوی ، ترجمه: ضیایی
24 تحلیلی نو بر عقاید وهابیان ، حسن ابراهیمی
25 فرقه وهابی و پاسخ به شبهات آنها ، موسوی قزوینی ، ترجمه: دوانی
26 نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری ، همایون همتی
27 همچنین برای آشنایی با سایتهای شیعه شناسی ، می توانید از طریق سایت شیعه سرچ اقدام نمایید http://www.shiasearch.ir/
- [سایر] سلام آقای مرادی: من نمیدونم چطوری این مطلب رو بگم راستش من سنی بودم چند وقته با امکانات کم و شرایطه سختی که داشتم با وجود اینکه تو روستا زندگی میکنم و با کتاب و کسی که بتونم باهاش در مورد مذهب تشیع مشورت کنم و اطلاعات کسب کنم دست رسی آنچنانی ندارم فقط یه بنده خدایی بود که از طریق اینترنت حاظر شد کمکم کنه که خدا خیرش بده من با اینکه الآن همه اعضای خانواده ام سنی هستند و شرایطم خیلی سخته مذهب تشیع رو قبول کردم و به ولایت حضرت علی (ع)شهادت دادم میخوام کمکم کنید هم راهنماییم کنید هم برام دعا کنیدتا در این راه ثابت قدم باشم...میخوام تلفنی باهاتون حرف بزنم التماس دعا
- [سایر] سلام خیلی قشنگه که یکی بیاد و ازمشکلت جواناحرف بزنه همه هم دوستش داشته باشن خیلی طرفدار داشته باشه اما امید وارم مثل اوناییکه فقط یاد گرفتن حرفای قشنگ بزنن نباشه به اون حرفایی که می زنن اعتقاد داشته باشن من زیاد شخصیت های دوست داشتنی دیدم که خیلی ساده ازاعتماد مردم سواستفاده کردهو اون شخصیتیکه به مردم نشون داده نبوده معذرت می خوام که اینارو گفتم دلم خیلی پره اینا شاید به شما ربطی نداشته باشه اما من کمتر به شخصیت های روحانی اعتماد میکنم استاد احکام ما خیلی ازاحکامهارو اشتباه تدریس کرده عقاید شخصیشو به ما تحمیل میکنه می گن نظر بده اما...تا یه خرده سوال می کنی جوابتو نمی دن حوزه ی امام صادق مگه این جوری بود یکی هم پیدا شده مسلون ها رو کافر می کنه کافر هارو مسلمون که علما اونو ردش کردن اما کیه که جلوشو بگیره . خیلی حرف می زنم عذر می خوام حاج آقا وقتی یه دختره شیعه یک پسر سنی رو دوست داشته باشه و به هم علاقه مند باشن اما اعتقادات دختر اجازه فکر ازدواج رو نده چرا که اون سنیه و پسر هم با تمام علاقه اش حاضر به شیعه شدن نیست چه باید بکنه؟ اگه پسر بخواد شیعه بشه باید قید خیلی چیزهارو بزنه حاج آقا دارم دیونه می شم ای کاش می تونستم که خیلی راحت خیلی چیزارو بگم اما جامعه ی ما اینارو قبول نمی کنه و شاید باعث از بین رفتن اتحاد بشه من دوستش دارم اما راضیم به رضای خدا . من سر یه مسایلی به بیماری روحی دچار شدم واقعا دارم بدتر می شم عشق حقیقی قشنگ تر از مجازیه همه اینارو می دونم اما.. می چی کار کنم؟ التماش دعا
- [سایر] سلام بعد از چند سال چشم انتظاری دیدم تو سایتتون اعلام کردین میاین مشهد منم با هزار امید آرزو تصمیم گرفتم هر جوری شده تو جلسه هاتون شرکت کنم ؛ نمیدونین چقدر با خانوادام بحث کردم حرف زدم تا کمی راضی شدن تا تو جلسه هاتون شرکت کردم . چندین شب دقدقه فکریم این بود ایا میشه باهاتون حرف بزنم , چی بگم بهتون چون فقط شما میتونین کمک کنین چون هم مشاوره دینی و هم اخلاقی انجام میدین همین هست که شما رو با بقیه مشاوره ها جدا کرده. شب اول میدان شهدا اومدم گفتند 8:30 شروع میشه من اومدم ولی شما حدود45 دقیقه دیرتر امدین و منم بعد از نیم ساعت وسط حرفای شیرین و جذابتون امدند دنبالم . با هزار ناراحتی رفتم خونه تا امدم دانشگاه فردوسی نشستم پای حرفاتون ای کاش منم مثل احمد اقا بودم همیشه همراهتون بودم. گفتین سوالاتون بنویسین بدین من دادم گفتم اگه میشه حداقل واسه 5 دقیقه اخر جلسه با من حرف بزنین تا از این حالت روحی خارج بشم. تا حتی امدم بیرون از جلسه که اون خانم داشت سوال می کرد و من سمت چپتون ایستاده بودم که از نظر ظاهری تاییدم کردین. دیدم همراهتون کاغذ بهتون ندادن تا محل اتاقی که نهار می خواستین بخورین امدم ولی بازم نشد دیگه حرف بزنم فقط از خدا می خواستم بشه سوالات مو ازتون بپرسم خانوادم با اینکه خیلی اصرار کردم دیگه نیاوردنم جلسه با اینکه خیلی دوست داشتم تمام جلساتتون حتی مسجد العلی هم شرکت کنم حتی دوست داشتم میدونستم کی میرین حرم تا فقط فقط واسه چند دقیقه هم که شده باهاتون حرف بزنم چون نمیتونم برم مشاوره ای کاش مشاوره زندگی بهتر تلفنی بود تا من زنگ می زدم ولی ... من تمام صفحات پرسش ها رو برای خودم بعد از خواندن ذخیره می کنم .این تقریبا چند تا سوالا های من است راهنمایی کنین ممنون میشم: 1-گفته بودم از بهمن بهش دروغ گفتم و ارتباط پیامکی و تماسی قطع کردم ( گفتم مامانم ازم گوشی گرفته) ولی بازم وسوسه دست بردار نیست . مخصوصا وقتی رفت ماه عسل و برگشت دائم می گفت چرا زنگ نزدی؟ حداقل یک تک زنگ می زدی ولی من با اینکه هر لحظه دلم می خواست بهش زنگ بزنم ولی از ترس اینکه یک زمانی به سرم نیاد این کار را انجام نمیدم.. چه کار کنم موندم از این هم سس عنصری خودم؟ 2-چند وقتیه که نمازام شده اخر وقت نمیدونم چه کار بکنم که بشم مجنون خدا... 3-موندم با دلم به این دلیل که دائم سراغ دیگران می کنه تا یکی از بستگان واسه پسراش پیشنهاد داد من دیگه دوباره خواب زندگیم شد فکر خیال .... 4-چند وقتیه خیلی پرخاشگر وتند خو شدم با خانوادم , از دست خودم خسته شدم با این اخلاقم ... 5- اگه ادم دعا کنه زود ازدواج کنه , خدا رو اجبار نکرده؟؟ 6-....................... ببخشید چون اگه بخوام بنویسم خیلی طولانی میشه هر چند که الان سرتون به درد اوردم و احتمالا با خودتون میگین یک سری حرف های بی خودی نوشتم ولی اینا با هزار تای دیگه حرفای دلم و دغدغه ذهنی من شده ممنون میشم کمکم کنین اگه میشه راهنمایی کنین و بگین چه کار کنم . لطفا راهنمایی کنیین چون به بن بست فکری رسیدم فقط نگین برو پیش مشاوره راهنماییت میکنه چون می خوام خودتون این کار بکنین چون اونا دائم میگن حضوری باید بیای وقت بگیری ولی من نمیتونم برم... ببخشید واقعا عذر می خوام که طولانی شد یا علی
- [سایر] الا بذکر الله تطمئن القلوب. با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت حاج آقای مرادی. نمی خوام زیاد وقت شریفتون رو بگیرم ، سر ِ یه دوراههیه بزرگم و به این امید که دری به روم باز کنین مزاحمتون شدم . 23 سال از خدای مهربونم عمر گرفتم. توی یه خونواده ی متدین و با ایمان بزرگ شدم . خونواده ای که سرمایشون مهر و محبت و عاطفه ایه که نسبت به همدیگه دارن و هر گز ، هرگز اونو از هم دریغ نمی کنن.نمی گم تمام عمرمو و نمی گم خیلی خوب و کامل ولی سعی کردم بیشتر وقتمو صرف عبادت همون خدایی بکنم که همیشه بهترینهاشو برام خواسته . و همیشه از بابت چیزایی که بهم داده ممنون دارش بودم و بابت چیزایی که از سر حکمتش نداده ، شکر گذارش . دو سال از تحصیلم توی دانشگاه میگذره.توی این 2 سال خیلی عوض شدم، سعی کردم هر روز خودمو بیشتر به خدا نزدیک کنم تا صداشو بشنوم، تا بتونم راهی رو که توش قدم گذاشتم به سر منزل مقصود برسونم. هیچ وقت چه توی این 2سال و چه قبل از اون به هیچ پسری هم صحبت نشدم ، نه اینکه موقعیتش برام پیش نیاد ، نه ، همیشه باورم بر این بوده که ارزش احساساتم خیلی بیشتر از این حرفاس که بخوام اونو بدم به دست کسی که معلوم نیست قدرش رو بدونه یا نه تا اینکه یکی از همکلاسی های پسرم نظرم به خودش جلب کرد ، من با وجود اینکه توی شهر کاملاً مذهبی و خونواده ی خیلی متدینی بزرگ شدم و لی کمتر پسری رو دیدم با این اعتقادات، پاک ، ساده ، با ایمان ، با خدا، سر به زیر .از طریق اون با مسجد و مراسم امام زمان انس گرفتم ، ازم نخواس که چادر بزنم ولی وقتی برام از خوبی های چادر گفت ، با عشق به بی بی فاطمه چادری شدم . اینقدر برام از ارزش زن گفت که حتی الان دیگه حاضر نیستم یک تار از موهام رو هم نا محرم ببینه حاج آقا منو دلبسته ی اعتقاداتش کرد. تا اینکه تقریباً یکسال پیش به من پیشنهاد ازدواج داد ، با تمام مشکلاتی که داشتیم . اون 1.5 از من کوچیکتره و خونوادش هم نسبت به خونواه ی من نسبتاً مذهبی تر. وقتی که خونوادش رو در جریان قرار داد تقریباً همه مخالفت کردن ، به خاطر اختلاف سن و .. ولی ما تصمیممون واسه ازدواج بر مبنای 2-3 سال آینده بود ، چون ایشون واقعاً الان شرایط ازدواج رو ندارن ، سربازی ، کار و .. ولی خدایی داره که وقتی بهش توکل میکنه هر چیزی رو که بخواد بهش میده و این برای من خیلی مهمه .این ایمانی که داره برام قابل ِ ستایشه . ارتباط زیادی با هم نداشتیم گاهی تلفنی به خاطر اینکه از حال همدیگه با خبر بشیم . و گاهی ایمیل. یه رابطه ی کاملاً سالم بر پایه ی اعتقادات دینیمون برای شناخت بیشتر همدیگه . ما حتی همدیگه رو با اسم کوچیک هم صدا نزدیم . یه بار هم تو چشمای همدیگه نگاه نکردیم . نیت ما از اول با همدیگه به خدا رسیدن بود . ولی اون همش میگه که از این ارتباط احساس گناه میکنه ، حاج آقا ما هیچ کاری نکردیم که حتی زمینه ای برای ارتکاب به گناه باشه . به من بگید کجای این رابطه گناهه؟ آیا گناه که انسان با انگیزه برای رسیدن به کسی که قلباً دوسِش داره تلاش کنه و به هدفش برسه؟ کجای قرآن نوشته شده اگه یکی رو دوس داشته باشی و برای رسیدن بهش تلاش کنی گناه کردی؟ تا اینکه چند روز پیش تماس گرفته و با بغض میگه که یه اتفاقی افتاده که باید همدیگه رو فراموش کنیم . هرچه اصرار میکنم که چی شده جواب نمیده و میگه نمیشه بگم.قسمم میده که بدون اینکه چیزی بپرسم فراموشش کنم. من میدونم ، میدونم که اون اگر خواستار جدایی شده فقط به خاطر خودمه . چون همیشه میگه که ارزش تو بیشتر از منه ... به نظر شما من باید چیکار کنم ؟ مگه 2سال حرف کمیه ؟ مگه احساس چیز بی ارزشیه؟ حاج آقا من نمی تونم . من توی عمرم هیچ کسی رو به اندازه ی ایشون دوس نداشتم . به خاطرش پا روی خیلی چیزا گذاشتم . تمام سختیها رو حاضرم به جون بخرم ولی بدونم اون در کنارمه . به نظرتون اگه اختلاف سن 1.5 خیلی مهمه پس چطور بی بی فاطمه ثمره ی یه ازدواج با اختلاف سن 25 ساله؟ اکثر جوابهایی رو که به پیامهای مشابه داده بودین مطالعه کردم . میدونم که شما هم بر این عقیده هستین که اختلاف سن ممکنه دردسر ساز بشه ولی حاج آقا وقتی یکی عاقله و منطقی چه فرقی میکنه کوچیکتر باشه یا بزرگتر ؟ وقتی دو نفر در کنار هم میتونن به آرامش برسن و در سایه ی آرامش به اوج کمال ، چرا اینقدر مسئله ی اختلاف سن باید مهم باشه؟ چرا خونواده ها این چیزا رو درک نمیکنن ؟ چرا به جای اینکه دست جوونا رو بگیرن و کمکشون کنن اینقدر سر هر مسئله ای بهانه میگیرن و مخالفت میکنن ؟ حاج آقا کمکم کنید. یا علی .