اگر مسأله ولایتمداری و خلافت الهیه از اموری است که مختص به خداست و انتخابش مخصوص خداست ولایت دشمنان هم از اموری است که انتخابش با خداست در جائی که می فرماید: ( و جعلنا ائمه یدعون الی النار) و این مسأله موجب کم رنگی ولایت اولیاء الله می شود. علّامه طباطبایی (رض) در تفسیر المیزان ذیل آیه مورد بحث فرموده اند: ( معنای پیشوا کردن آنان برای دعوت به آتش این است که: ایشان را پیشقدم در کفر و گناه کرد، در نتیجه دیگران به ایشان اقتداء کرده، و به آنان پیوستند. و اگر بپرسی که چرا خداوند ایشان را پیشوای کفر کرد؟ و آیا این کار به عدالت خدا برخوردی ندارد؟ در پاسخ میگوییم: وقتی برخورد دارد که این اضلال خدا ابتدایی باشد، یعنی خود آنان قبلا کاری نکرده باشند که مستوجب این اضلال باشند، و اما اگر این اضلال به عنوان مجازات کفر و جحودی باشد که آنان قبل از دیگران مرتکب شدند، به عدالت خدا برخورد ندارد.) توضیح مطلب: خداوند متعال فرمود:( إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد( و راه درست را طیّ کند) یا ناسپاس کند (و راه باطل را پیش گیرد)) (الإنسان:3) این سنّت ثابت خداست که به انسان اختیار داده و پیش روی او دو راه قرار داده است. از طرف دیگر هر کدام از این دو راه ، پیشروانی نیز دارند ؛ یعنی در هر عصری افرادی هستند که یا پیشتاز طریق بهشتند یا پیشتاز طریق جهنّم. اینان همان کسانی هستند که خداوند آنها را به عنوان امامان و پیشوایان همان راه قرارشان می دهد. اگر کسی با اختیار خود پیشتاز طریق بهشت شد ، خداوند متعال فرشتگان را بر او می گمارد و او را امام و هادی راه حقّ می کند ؛ و اگر کسی با اختیار خود پیشتاز طریق جهنّم گشت ، خداوند متعال شیطان را بر او مسلّط می سازد ؛ و او را امام و پیشوای راه جهنّم قرار می دهد. آنگاه مردم دو دسته می شوند ؛ گروهی از پی امامان حقّ و گروهی دیگر از پی امامان باطل می روند. ( وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین و هر کس از یاد خدای رحمان رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس او همواره قرین وی خواهد بود ) (الزخرف:36) این مجازات کسی است که تمام و کمال پشت به خدا کند و پیشرو طریق جهنّم شود. ( وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ و گفتند: دلهای ما در غلاف است ؛ بلکه خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته ؛ پس کمتر ایمان میآورند ) (البقرة:88) اینها محض در کفر شده اند ؛ همانگونه که معصوم ، محض در ایمان است. لذا اینها خواستند کفر محض خویش را به خدا اسناد دهند. امّا خداوند متعال فرمود: بلی ما آنها را از رحمت خویش به دور نموده ایم ؛ امّا نه از ابتدا بلکه بدان جهت که خودشان چنین خواستند و خودشان این راه را برگزیدند. این سنّت خداست که هر کس در هر راهی قدم بردارد ، امکانات همان راه را در اختیارش قرار می دهد. لازمه ی مختار بودن انسان نیز همین است. لذا فرمود: ( مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً (18) وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً (19) کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً آن کس که(تنها) زندگی زودگذر(دنیا) را میطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم میدهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش میسوزد در حالی که نکوهیده و رانده(درگاه خدا) است. (18) و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند در حالی که ایمان داشته باشد سعی و تلاش او، (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد. (19) هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک میدهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز(از کسی) منع نشده است ) (اسراء) پس این سنّت تکوینی ثابت خداست که: اوّلاً انسان را مختار آفریده. ثانیاً به اقتضای اختیار ، برای انسان دو راه پدیدار گشته. ثالثاً خداوند متعال هر دو راه و عواقب هر کدام را به او شناسانده ( فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها سپس فجور و تقوا را به او الهام کرده است ) (الشمس:8) و ایضاً قال:( إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ) رابعاً هر را اقتضایی قرار داده ؛ لذا هر کس وارد هر کدام از این دو راه شود ، قوانین تکوینی همان راه شامل حالش خواهد شد. و از جمله قوانین هر دو راه این است که پیشتازان آن راه ، امامان آن راه قرار داده می شوند. امام صادق (ع) کلّ این مطالب را در سخنی زیبا چنین بیان فرمودند: ( إِنَّ الدُّنْیَا لَا تَکُونُ إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامَانِ بَرٌّ وَ فَاجِرٌ فَالْبَرُّ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَمَّا الْفَاجِرُ فَالَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُون دنیا ، نمی شود مگر اینکه لازم است در آن دو گونه امام باشد. امام نیک و امام بد. امام نیک آن است که خداوند در موردش فرمود: ( وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا ) ؛ و امام بد آن است که خداوند درباره اش فرمود: ( وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُون ) ) (بحار الأنوار ،ج24،ص157) یعنی اقتضای دنیا به عنوان دار تکلیف همین است که دو راه باشد با دو گونه پیشتاز و پیشوا. نتیجه: پس چنین نیست که انتخاب خداوند متعال موجب فضیلت کسی شود ؛ بلکه خداوند از هر دو راه ، محضها را انتخاب می کند. آنها که محض ایمانند و در بالاترین درجه از ایمان نسبت به مردم عصرشان قرار دارند. و آنها که محض کفرند و در پایین ترین درجه از کفر نسبت به پیروانشان قرار گرفته اند. لذا خدا هر که را به امامت اهل ایمان برگزیند گواه آن است که او در اوج قرار دارد ؛ و هر که را به امامت اهل باطل برگزیند ، گواه آن است که او در حضیض واقع شده و حیوانات بر او شرف دارند.
اگر مسأله ولایتمداری و خلافت الهیه از اموری است که مختص به خداست و انتخابش مخصوص خداست ولایت دشمنان هم از اموری است که انتخابش با خداست در جائی که می فرماید: ( و جعلنا ائمه یدعون الی النار) و این مسأله موجب کم رنگی ولایت اولیاء الله می شود.
اگر مسأله ولایتمداری و خلافت الهیه از اموری است که مختص به خداست و انتخابش مخصوص خداست ولایت دشمنان هم از اموری است که انتخابش با خداست در جائی که می فرماید: ( و جعلنا ائمه یدعون الی النار) و این مسأله موجب کم رنگی ولایت اولیاء الله می شود.
علّامه طباطبایی (رض) در تفسیر المیزان ذیل آیه مورد بحث فرموده اند: ( معنای پیشوا کردن آنان برای دعوت به آتش این است که: ایشان را پیشقدم در کفر و گناه کرد، در نتیجه دیگران به ایشان اقتداء کرده، و به آنان پیوستند. و اگر بپرسی که چرا خداوند ایشان را پیشوای کفر کرد؟ و آیا این کار به عدالت خدا برخوردی ندارد؟ در پاسخ میگوییم: وقتی برخورد دارد که این اضلال خدا ابتدایی باشد، یعنی خود آنان قبلا کاری نکرده باشند که مستوجب این اضلال باشند، و اما اگر این اضلال به عنوان مجازات کفر و جحودی باشد که آنان قبل از دیگران مرتکب شدند، به عدالت خدا برخورد ندارد.)
توضیح مطلب:
خداوند متعال فرمود:( إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد( و راه درست را طیّ کند) یا ناسپاس کند (و راه باطل را پیش گیرد)) (الإنسان:3)
این سنّت ثابت خداست که به انسان اختیار داده و پیش روی او دو راه قرار داده است.
از طرف دیگر هر کدام از این دو راه ، پیشروانی نیز دارند ؛ یعنی در هر عصری افرادی هستند که یا پیشتاز طریق بهشتند یا پیشتاز طریق جهنّم. اینان همان کسانی هستند که خداوند آنها را به عنوان امامان و پیشوایان همان راه قرارشان می دهد. اگر کسی با اختیار خود پیشتاز طریق بهشت شد ، خداوند متعال فرشتگان را بر او می گمارد و او را امام و هادی راه حقّ می کند ؛ و اگر کسی با اختیار خود پیشتاز طریق جهنّم گشت ، خداوند متعال شیطان را بر او مسلّط می سازد ؛ و او را امام و پیشوای راه جهنّم قرار می دهد. آنگاه مردم دو دسته می شوند ؛ گروهی از پی امامان حقّ و گروهی دیگر از پی امامان باطل می روند.
( وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین و هر کس از یاد خدای رحمان رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس او همواره قرین وی خواهد بود ) (الزخرف:36)
این مجازات کسی است که تمام و کمال پشت به خدا کند و پیشرو طریق جهنّم شود. ( وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ و گفتند: دلهای ما در غلاف است ؛ بلکه خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته ؛ پس کمتر ایمان میآورند ) (البقرة:88)
اینها محض در کفر شده اند ؛ همانگونه که معصوم ، محض در ایمان است. لذا اینها خواستند کفر محض خویش را به خدا اسناد دهند. امّا خداوند متعال فرمود: بلی ما آنها را از رحمت خویش به دور نموده ایم ؛ امّا نه از ابتدا بلکه بدان جهت که خودشان چنین خواستند و خودشان این راه را برگزیدند.
این سنّت خداست که هر کس در هر راهی قدم بردارد ، امکانات همان راه را در اختیارش قرار می دهد. لازمه ی مختار بودن انسان نیز همین است. لذا فرمود: ( مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً (18) وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً (19) کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً آن کس که(تنها) زندگی زودگذر(دنیا) را میطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم میدهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش میسوزد در حالی که نکوهیده و رانده(درگاه خدا) است. (18) و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند در حالی که ایمان داشته باشد سعی و تلاش او، (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد. (19) هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک میدهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز(از کسی) منع نشده است ) (اسراء)
پس این سنّت تکوینی ثابت خداست که:
اوّلاً انسان را مختار آفریده.
ثانیاً به اقتضای اختیار ، برای انسان دو راه پدیدار گشته.
ثالثاً خداوند متعال هر دو راه و عواقب هر کدام را به او شناسانده ( فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها سپس فجور و تقوا را به او الهام کرده است ) (الشمس:8) و ایضاً قال:( إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً )
رابعاً هر را اقتضایی قرار داده ؛ لذا هر کس وارد هر کدام از این دو راه شود ، قوانین تکوینی همان راه شامل حالش خواهد شد. و از جمله قوانین هر دو راه این است که پیشتازان آن راه ، امامان آن راه قرار داده می شوند.
امام صادق (ع) کلّ این مطالب را در سخنی زیبا چنین بیان فرمودند: ( إِنَّ الدُّنْیَا لَا تَکُونُ إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامَانِ بَرٌّ وَ فَاجِرٌ فَالْبَرُّ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَمَّا الْفَاجِرُ فَالَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُون دنیا ، نمی شود مگر اینکه لازم است در آن دو گونه امام باشد. امام نیک و امام بد. امام نیک آن است که خداوند در موردش فرمود: ( وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا ) ؛ و امام بد آن است که خداوند درباره اش فرمود: ( وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُون ) ) (بحار الأنوار ،ج24،ص157)
یعنی اقتضای دنیا به عنوان دار تکلیف همین است که دو راه باشد با دو گونه پیشتاز و پیشوا.
نتیجه:
پس چنین نیست که انتخاب خداوند متعال موجب فضیلت کسی شود ؛ بلکه خداوند از هر دو راه ، محضها را انتخاب می کند. آنها که محض ایمانند و در بالاترین درجه از ایمان نسبت به مردم عصرشان قرار دارند. و آنها که محض کفرند و در پایین ترین درجه از کفر نسبت به پیروانشان قرار گرفته اند. لذا خدا هر که را به امامت اهل ایمان برگزیند گواه آن است که او در اوج قرار دارد ؛ و هر که را به امامت اهل باطل برگزیند ، گواه آن است که او در حضیض واقع شده و حیوانات بر او شرف دارند.