آیا ما در اسلام سخنی در رابطه با عطسه کردن وتوقف بعد از آن (تاخیر در کار چون عطسه کردیم) ویا مهره های آبی که برای جلوگیری ازچشم زخم قرار میدهند داریم و یا خرافات است؟ راه مقابله با آن چیست؟
آیا ما در اسلام سخنی در رابطه با عطسه کردن وتوقف بعد از آن (تاخیر در کار چون عطسه کردیم) ویا مهره های آبی که برای جلوگیری ازچشم زخم قرار میدهند داریم و یا خرافات است؟ راه مقابله با آن چیست؟ در مقدمه باید گفت: وقتی انسان از درک حقایق و رابطه منطقی پدیده ها عاجز باشد، برای تسکین و اقناع خود به قوه خیال پناه می برد و به کمک آن اباطیل و اساطیر گوناگونی می سازد و جهانی پر از خدایان و ارواح نامر‌ئی به وجود می آورد. چون انسان نادان با مشاهده عجایب طبیعت دچار حیرت می شود، بی اختیار مجذوب آنها شده، در برابرشان سر تعظیم فرود می آورد و گاهی آنها را خدای خود می خواند؛ بر این اساس، می توان گفت: خرافات زاده تخیل، تحیر و واهمه انسانی است. بر اساس برخی از آیات قرآنی- که بعضی دین پژوهی ها نیز آن را تأیید میکند - بشر ابتدا یکتا پرست بوده و پرستش بت، ماه، ستاره یا انسان از نوع انحرافهایی است که به تدریج به وجود آمده است. در تاریخ فرهنگ بشری به ویژه در عصر جاهلی، خرافات نمودها و جلوه های متعددی داشته است. هم اکنون نیز در کشورهای مختلف حتی در کشورهای پیشرفته با وجود رشد علمی و فنی، باز در فرهنگ و سنن اجتماعی آنها، نشانه هایی از خرافات وجود دارد، بازارمشاغلی چون رمالی و جادوگری، طالع بینی و کف بینی رونق بسیاری دارد. زیرا رشد عقلی توأم با رشد علمی صورت نگرفته است. در تعریف خرافه گفته شده است: خرافه، یعنی رویدادهایی را که انتظار نداشته ایم رخ دهند، به پدیده هایی نسبت دهیم که هیچ رابطه منطقی ای میان آنها یافت نمی شود مثل اینکه گمان کنیم گذشتن از زیر نردبان، سبب بروز فلان حادثه رانندگی چند روز پس از آن می شود... در صورتی که این رویدادها هیچ اثری بر هیچ چیز دیگر ندارند. شاید بهترین تعریفی که بتوان ارائه کرد و مورد پذیرش ادیان باشد این است: ( خرافه، ترس بیهوده از عوامل و مرتبط دانستن پدیده های نامربوط به یکدیگر است که رابطه بین آنها نه از نظر علم و عقل ثابت شده و نه از سوی دین تایید شده است) ( علوی نژاد، سید حیدر؛ قرآن و خرافه باوری، مجله پژوهش های قرآنی ش.37) 1. عطسه کردن عرب جاهلی عطسه کردن را شوم و نکبت زا می دانست و چون عطسه را علامت بلا و حادثه تلخ می دانست، دست به کاری نمی زد. اعتقاد به تاثیر گذاری عطسه هنوز هم در جوامع امروزی کم و بیش اعتبار دارد و به نظر برخی، یک عطسه نشانه نحوست و بدی آن کار و دو عطسه نشانه خوبی و میمنت آن کار است. با مطالعه تاریخ گذشته، به این نکته پی می بریم که به اثر گذاری عطسه بسیار توجه شده است بطوری که در توصیف دلاوری و شجاعت جنگجویی می گفتند: او آنچنان دلاوری است که عطسه او را از به کام شیر رفتن و نبرد باز نمی دارد. اسلام با این پندار خرافی مبارزه کرده، عطسه را نعمتی برای بدن برشمرده است که مستلزم حمد و شکر پروردگار است. پیامبر اکرم می فرماید: خداوند عطسه را دوست می دارد و خمیازه را مکروه می داند. هر گاه کسی عطسه کند، حمد خدا گوید و هر مسلمانی که عطسه را می شنود، او را دعا گفته و از خداوند مزید رحمت طلب کند( بخاری؛ الجامع الصحیح، ج 5، ص 2290) ؛ و در برخی روایات آمده که عطسه موجب دفع بیماری می شود. یعنی عطسه در حقیقت نوعی مکانیسم دفاعی است از سوی بدن برای بیرون راندن عوامل مزاحم مثل میکروبها یا گرد و غبار و عوامل حسّاسیّت زا. در نتیجه اینکه؛ در مورد عطسه، صبرکردن لازم نیست. پس در این باره دستوری در اسلام نداریم و اساسا روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آنجا که دستور می دهد هنگامی که تصمیم بر کاری گرفتید، اگر کسی فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است. آری درباره عطسه وارد شده است که هرگاه یکی از شما عطسه کرد، در حق او دعا کنید و بگویید: یرحمکم اللّه؛ رحمت خدا شامل حال شما گردد، طرف نیز متقابلاً دعا کند و بگوید: یغفر اللّه لکم؛ خداوند شما را بیامرزد. اما صبر کردن و قدری مکث نمودن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه، همگی افسانه است که باید مسلمان آگاه و دانا از این افسانه ها بپرهیزد. منبع: پاسخ به پرسشهای مذهبی، آیه ا... مکارم شیرازی و آیه ا... جعفر سبحانی به نقل از سایت تبیان. 2. چشم زخم(آویختن اشیای جادویی مثل مهره آبی) عرب جاهلی به منظور در امان ماندن از آزار ارواح خبیثه و جنون و چشم زخم، آویزه هایی از استخوان مردگان، سنگ های جادویی و پارچه های آلوده به کثافات می آویختند(نوری، یحیی؛ جاهلیت و اسلام، ص 483). بدین ترتیب برای آویزه های جادویی، اثر مافوق طبیعی قائل بودند و آنها را در همه حال با خود همراه داشتند. پیامبر گرامی اسلام(ص) این امر را بی اثر دانسته، اذهان بی خبران را آگاه ساختند و راه صحیح را به آنان نشان دادند. آن حضرت از سر شفقت و دلسوزی به پدران و مادران تذکر داده و می فرمودند: ( این آویزه های بی اثر را از بچه ها دور سازید و آنها را با این قلاده ها به رنج میفکنید.(بخاری؛ الجامع الصحیح، ج 5، ص 2156) حضرت سپس آنها را برای علاج بیماری ها به داروهای سودمند راهنمایی می کردند. علاوه بر انکار تاثیرات جادویی ومافوق طبیعی این اشیاء در روایات نبوی، پیامبر گرامی (ص) آنها را با روح خداپرستی ناسازگار دانسته، معادل شرک معرفی کرده است. پیامبر گرامی (ص) برای دفع چشم زخم هر گاه خانه ای خریداری می کرد یا چشمه ای جاری می ساخت، گوسفندی ذبح می نمود که نام این عمل ( ذبائح الجن) بوده است. امروزه نیز در میان ما رسم است که وقتی خانه ای جدید و یا وسیله نقلیه و مانند آن را خریداری می کنیم، گوسفندی را قربانی می کنیم. البته دانشمندان نیز تاثیر خاص برخی از چشم ها را پذیرفته اند. آنها معتقدند که در برخی از چشم ها نیروی خاصی نهفته است که با تمرین می توان آن را تقویت کرد.لذا اصل وجود چشم زخم در روایات تأیید شده ولی این گونه راههای خرافی برای مقابله با آن رد شده اند. کما اینکه اصل وجود سحر و طلسمات نیز مورد تأیید است. لذا در احادیث اهل بیت (ع) دعاهای ویژه ای برای مقابله با این گونه امور تعلیم داده شده. البته باید دانست که بسیاری از آنها که مدّعی ابطال سحر و چشم زخم هستند شیّادند و حتّی سواد درستی هم ندارند ؛ امّا هستند افرادی که حقیقتاً در این گونه فنون تبحّر داشته باشند. اما درمان این مشکل یعنی چشم زخم: الف) یاد کردن خداوند؛ از امام صادق(ع) روایت شده است: (هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شود، خدا را یاد کند؛ زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد ضرری به برادر مؤمنش نمی‌رسد)، (بحارالانوار، ج 60 ، ص 25). ب ) گفتن (تبارک اللّه‌ احسن الخالقین؛ امام صادق(ع) فرمود: (کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید، زیرا چشم‌زخم واقعیّت دارد )، (همان، ص 26). ج ) گفتن (امنتُ باللّه‌ و صلی اللّه‌ علی محمد و آله)؛ پس از آن اثر چشم‌زخم خنثی می‌گردد. د ) قرائت سوره (ناس) و (فلق) هنگام ترس از چشم‌خوردن، (همان، ج 92). ه ) نوشتن سوره‌های (حمد)، (اخلاص)، (ناس)، (فلق) و (آیة‌الکرسی) در ورقه‌ای و به همراه داشتن آن، (همان، ص 25). و ) قرائت سه مرتبه ذکر (ماشاءاللّه‌ لاحول ولا قوة الا باللّه‌ العلی العظیم) به هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن، (همان، ص 26). اما نکته ای که قابل ذکر می باشد این است که واقعیت داشتن چشم زخم منافاتی با اراده و خواست و قدرت خداوند ندارد بلکه این مسأله نوعی قدرت ماوراء الطبیعه است که خداوند آن را قرار داده مانند بسیاری از کارهای دیگر که به واسطه تربیت و قدرت روح آدمی قابل تحقق است. امّا راه مقابله با این خرافات راه مقابله با چنین خرافاتی آن است که مردم را با حقیقت این امور و با سابقه ی آن که از اعمال مشرکین است آشنا نماییم ؛ و احادیث اهل بیت (ع) را در این باره به گوش آنها برسانیم. و از آنها بخواهیم که اگر مدرکی علمی یا شرعی برای درستی این امور دارند ارائه دهند. نیز باید کوشید که دست افراد شیّاد در این زمینه برای مردم باز شود ؛ تا بدانند که اینها از رهگذر این گونه خرافات می خواهند جیبهای خود را پر نمایند.
عنوان سوال:

آیا ما در اسلام سخنی در رابطه با عطسه کردن وتوقف بعد از آن (تاخیر در کار چون عطسه کردیم) ویا مهره های آبی که برای جلوگیری ازچشم زخم قرار میدهند داریم و یا خرافات است؟ راه مقابله با آن چیست؟


پاسخ:

آیا ما در اسلام سخنی در رابطه با عطسه کردن وتوقف بعد از آن (تاخیر در کار چون عطسه کردیم) ویا مهره های آبی که برای جلوگیری ازچشم زخم قرار میدهند داریم و یا خرافات است؟ راه مقابله با آن چیست؟

در مقدمه باید گفت: وقتی انسان از درک حقایق و رابطه منطقی پدیده ها عاجز باشد، برای تسکین و اقناع خود به قوه خیال پناه می برد و به کمک آن اباطیل و اساطیر گوناگونی می سازد و جهانی پر از خدایان و ارواح نامر‌ئی به وجود می آورد. چون انسان نادان با مشاهده عجایب طبیعت دچار حیرت می شود، بی اختیار مجذوب آنها شده، در برابرشان سر تعظیم فرود می آورد و گاهی آنها را خدای خود می خواند؛ بر این اساس، می توان گفت: خرافات زاده تخیل، تحیر و واهمه انسانی است.
بر اساس برخی از آیات قرآنی- که بعضی دین پژوهی ها نیز آن را تأیید میکند - بشر ابتدا یکتا پرست بوده و پرستش بت، ماه، ستاره یا انسان از نوع انحرافهایی است که به تدریج به وجود آمده است.
در تاریخ فرهنگ بشری به ویژه در عصر جاهلی، خرافات نمودها و جلوه های متعددی داشته است. هم اکنون نیز در کشورهای مختلف حتی در کشورهای پیشرفته با وجود رشد علمی و فنی، باز در فرهنگ و سنن اجتماعی آنها، نشانه هایی از خرافات وجود دارد، بازارمشاغلی چون رمالی و جادوگری، طالع بینی و کف بینی رونق بسیاری دارد. زیرا رشد عقلی توأم با رشد علمی صورت نگرفته است.
در تعریف خرافه گفته شده است: خرافه، یعنی رویدادهایی را که انتظار نداشته ایم رخ دهند، به پدیده هایی نسبت دهیم که هیچ رابطه منطقی ای میان آنها یافت نمی شود مثل اینکه گمان کنیم گذشتن از زیر نردبان، سبب بروز فلان حادثه رانندگی چند روز پس از آن می شود... در صورتی که این رویدادها هیچ اثری بر هیچ چیز دیگر ندارند.
شاید بهترین تعریفی که بتوان ارائه کرد و مورد پذیرش ادیان باشد این است: ( خرافه، ترس بیهوده از عوامل و مرتبط دانستن پدیده های نامربوط به یکدیگر است که رابطه بین آنها نه از نظر علم و عقل ثابت شده و نه از سوی دین تایید شده است) ( علوی نژاد، سید حیدر؛ قرآن و خرافه باوری، مجله پژوهش های قرآنی ش.37)
1. عطسه کردن
عرب جاهلی عطسه کردن را شوم و نکبت زا می دانست و چون عطسه را علامت بلا و حادثه تلخ می دانست، دست به کاری نمی زد. اعتقاد به تاثیر گذاری عطسه هنوز هم در جوامع امروزی کم و بیش اعتبار دارد و به نظر برخی، یک عطسه نشانه نحوست و بدی آن کار و دو عطسه نشانه خوبی و میمنت آن کار است.
با مطالعه تاریخ گذشته، به این نکته پی می بریم که به اثر گذاری عطسه بسیار توجه شده است بطوری که در توصیف دلاوری و شجاعت جنگجویی می گفتند: او آنچنان دلاوری است که عطسه او را از به کام شیر رفتن و نبرد باز نمی دارد.
اسلام با این پندار خرافی مبارزه کرده، عطسه را نعمتی برای بدن برشمرده است که مستلزم حمد و شکر پروردگار است. پیامبر اکرم می فرماید: خداوند عطسه را دوست می دارد و خمیازه را مکروه می داند. هر گاه کسی عطسه کند، حمد خدا گوید و هر مسلمانی که عطسه را می شنود، او را دعا گفته و از خداوند مزید رحمت طلب کند( بخاری؛ الجامع الصحیح، ج 5، ص 2290) ؛ و در برخی روایات آمده که عطسه موجب دفع بیماری می شود. یعنی عطسه در حقیقت نوعی مکانیسم دفاعی است از سوی بدن برای بیرون راندن عوامل مزاحم مثل میکروبها یا گرد و غبار و عوامل حسّاسیّت زا.
در نتیجه اینکه؛ در مورد عطسه، صبرکردن لازم نیست.
پس در این باره دستوری در اسلام نداریم و اساسا روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آنجا که دستور می دهد هنگامی که تصمیم بر کاری گرفتید، اگر کسی فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است. آری درباره عطسه وارد شده است که هرگاه یکی از شما عطسه کرد، در حق او دعا کنید و بگویید: یرحمکم اللّه؛ رحمت خدا شامل حال شما گردد، طرف نیز متقابلاً دعا کند و بگوید: یغفر اللّه لکم؛ خداوند شما را بیامرزد. اما صبر کردن و قدری مکث نمودن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه، همگی افسانه است که باید مسلمان آگاه و دانا از این افسانه ها بپرهیزد.
منبع: پاسخ به پرسشهای مذهبی، آیه ا... مکارم شیرازی و آیه ا... جعفر سبحانی به نقل از سایت تبیان.

2. چشم زخم(آویختن اشیای جادویی مثل مهره آبی)
عرب جاهلی به منظور در امان ماندن از آزار ارواح خبیثه و جنون و چشم زخم، آویزه هایی از استخوان مردگان، سنگ های جادویی و پارچه های آلوده به کثافات می آویختند(نوری، یحیی؛ جاهلیت و اسلام، ص 483). بدین ترتیب برای آویزه های جادویی، اثر مافوق طبیعی قائل بودند و آنها را در همه حال با خود همراه داشتند. پیامبر گرامی اسلام(ص) این امر را بی اثر دانسته، اذهان بی خبران را آگاه ساختند و راه صحیح را به آنان نشان دادند. آن حضرت از سر شفقت و دلسوزی به پدران و مادران تذکر داده و می فرمودند: ( این آویزه های بی اثر را از بچه ها دور سازید و آنها را با این قلاده ها به رنج میفکنید.(بخاری؛ الجامع الصحیح، ج 5، ص 2156) حضرت سپس آنها را برای علاج بیماری ها به داروهای سودمند راهنمایی می کردند.
علاوه بر انکار تاثیرات جادویی ومافوق طبیعی این اشیاء در روایات نبوی، پیامبر گرامی (ص) آنها را با روح خداپرستی ناسازگار دانسته، معادل شرک معرفی کرده است.
پیامبر گرامی (ص) برای دفع چشم زخم هر گاه خانه ای خریداری می کرد یا چشمه ای جاری می ساخت، گوسفندی ذبح می نمود که نام این عمل ( ذبائح الجن) بوده است. امروزه نیز در میان ما رسم است که وقتی خانه ای جدید و یا وسیله نقلیه و مانند آن را خریداری می کنیم، گوسفندی را قربانی می کنیم.
البته دانشمندان نیز تاثیر خاص برخی از چشم ها را پذیرفته اند. آنها معتقدند که در برخی از چشم ها نیروی خاصی نهفته است که با تمرین می توان آن را تقویت کرد.لذا اصل وجود چشم زخم در روایات تأیید شده ولی این گونه راههای خرافی برای مقابله با آن رد شده اند. کما اینکه اصل وجود سحر و طلسمات نیز مورد تأیید است. لذا در احادیث اهل بیت (ع) دعاهای ویژه ای برای مقابله با این گونه امور تعلیم داده شده. البته باید دانست که بسیاری از آنها که مدّعی ابطال سحر و چشم زخم هستند شیّادند و حتّی سواد درستی هم ندارند ؛ امّا هستند افرادی که حقیقتاً در این گونه فنون تبحّر داشته باشند.
اما درمان این مشکل یعنی چشم زخم:
الف) یاد کردن خداوند؛ از امام صادق(ع) روایت شده است: (هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شود، خدا را یاد کند؛ زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد ضرری به برادر مؤمنش نمی‌رسد)، (بحارالانوار، ج 60 ، ص 25). ب ) گفتن (تبارک اللّه‌ احسن الخالقین؛ امام صادق(ع) فرمود: (کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید، زیرا چشم‌زخم واقعیّت دارد )، (همان، ص 26). ج ) گفتن (امنتُ باللّه‌ و صلی اللّه‌ علی محمد و آله)؛ پس از آن اثر چشم‌زخم خنثی می‌گردد. د ) قرائت سوره (ناس) و (فلق) هنگام ترس از چشم‌خوردن، (همان، ج 92). ه ) نوشتن سوره‌های (حمد)، (اخلاص)، (ناس)، (فلق) و (آیة‌الکرسی) در ورقه‌ای و به همراه داشتن آن، (همان، ص 25). و ) قرائت سه مرتبه ذکر (ماشاءاللّه‌ لاحول ولا قوة الا باللّه‌ العلی العظیم) به هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن، (همان، ص 26). اما نکته ای که قابل ذکر می باشد این است که واقعیت داشتن چشم زخم منافاتی با اراده و خواست و قدرت خداوند ندارد بلکه این مسأله نوعی قدرت ماوراء الطبیعه است که خداوند آن را قرار داده مانند بسیاری از کارهای دیگر که به واسطه تربیت و قدرت روح آدمی قابل تحقق است.

امّا راه مقابله با این خرافات
راه مقابله با چنین خرافاتی آن است که مردم را با حقیقت این امور و با سابقه ی آن که از اعمال مشرکین است آشنا نماییم ؛ و احادیث اهل بیت (ع) را در این باره به گوش آنها برسانیم. و از آنها بخواهیم که اگر مدرکی علمی یا شرعی برای درستی این امور دارند ارائه دهند. نیز باید کوشید که دست افراد شیّاد در این زمینه برای مردم باز شود ؛ تا بدانند که اینها از رهگذر این گونه خرافات می خواهند جیبهای خود را پر نمایند.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین