هدف موبدان معابد رزمی در شرق آسیا از تداخل دادن مذهب بودیسم و پرستش بودا در ورزش های سالم رزمی چیست؟ چرا افرادی که در معابد رزمی می روند کم کم توسط استادان آنجا فرهنگ بودیسم به آنها تزریق می شود؟ 1 از آنجا که آیینهای شرق دور مثل بودیسم، مروّج نوعی عزلت گزینی و دوری از مردم بوده اند و معابدشان اکثراً در کوهستانها و مراکز دور از مردم بوده، مجبور بوده اند که در برابر خطرات طبیعی و حیوانات و همچنین مهاجمین احتمالی خود را ورزیده سازند. لذا کم کم هنرهای رزمی در میان آنها پدیدار گشته است. خود همین زندگی در اماکن صعب العبور نیز باعث شده که اینان به طور طبیعی بدنهایی پراستقامت و ورزیده و چالاک داشته باشند. پس اصل پیدایش این هنرهای رزمی ، ریشه در شرائط زندگی راهبان بودایی و امثال آنها داشته ؛ و اصالتاً ریشه ی آیینی نداشته است ؛ لکن به مرور زمان همین هنرها نیز جزئی از آن آیینها شده اند. و کم کم راهبان بودایی سعی نموده اند افکار اعتقادی خویش را هم در این هنرها داخل کنند ؛ کما اینکه ورزشهایی چون فوتبال آمریکایی با توپ بیضوی و فوتبال انگلیسی با توپ گرد یا ورزش باستانی ایران زمین یا ورزش یوگای هندوها و ... نیز حامل فرهنگ مخصوص خود می باشند ؛ و به هیچ وجه ورزشهای خنثی نیستند. 2 امروزه سعی شده که این ورزشها از اصل آیینی یا فرهنگی خودشان کنده شده و به صورت خنثی در اختیار جهانیان قرار گیرند ؛ و البته تا حدودی نیز این هدف محقّق گشته است. لکن به نظر می رسد که در دورانهای اخیر نوعی حرکت عمدی و موذیانه نیز پدید آمده که می خواهد از طریق ورزش ، حمله ی فرهنگی انجام دهد. و جالب اینجاست که غربی ها بیشتر مروّج فرهنگ شرق دور شده اند تا خود شرقی ها. شواهد نشان می دهند که اسلام گرایی در غرب به شدّت در حال رواج می باشد ؛ و مسیحیّت قادر به مقابله با این حرکت نیست. لذا غربی ها برای جلوگیری از گسترش اسلام به آیینهای شبه عرفانی مثل بودیسم ، عرفان سرخپوسی و امثال اینها روی آورده و سعی می کنند با ترویج آنها جلوی حرکت رو به رشد اسلام را سدّ نمایند. برای این منظور حتّی کسانی در داخل کشور خودمان نیز به نام تعلیم هنرهای رزمی یا یوگا و امثال آن ، در حال ترویج فرهنگ شرق دور می باشند. البته چه بسا برخی از اینها خودشان نیز متوجّه نیستند که چه بر سرشان آمده و چه بر سر دیگران می آورند. و جالب اینجاست که برخی از اینها دانسته یا ندانسته سعی می کنند معجونی از بودیسم و هندوئیسم و اسلام و ... را به خورد افراد تحت تعلیم خودشان بدهند. در دورانهای اخیر به نظر می رسد که نوعی هماهنگی و هم هدفی بین رهبران آیینهای شرق دور و رهبران غربی نیز پدید آمده است؛ که شاهد روشن آن را می توان در همکاری دالایی لاما رهبر بودائیان تبّت و رهبران آمریکا ملاحظه نمود. بعید به نظر نمی رسد که بین اینها نوعی قرار داد نانوشته برای ترویج آیینهای شرقی وجود داشته باشد. البته این ادّعای قطعی ما نیست بلکه حدسی است که ارزش تأمّل و جدّی گرفتن را دارد.
هدف موبدان معابد رزمی در شرق آسیا از تداخل دادن مذهب بودیسم و پرستش بودا در ورزش های سالم رزمی چیست؟ چرا افرادی که در معابد رزمی می روند کم کم توسط استادان آنجا فرهنگ بودیسم به آنها تزریق می شود؟
هدف موبدان معابد رزمی در شرق آسیا از تداخل دادن مذهب بودیسم و پرستش بودا در ورزش های سالم رزمی چیست؟ چرا افرادی که در معابد رزمی می روند کم کم توسط استادان آنجا فرهنگ بودیسم به آنها تزریق می شود؟
1 از آنجا که آیینهای شرق دور مثل بودیسم، مروّج نوعی عزلت گزینی و دوری از مردم بوده اند و معابدشان اکثراً در کوهستانها و مراکز دور از مردم بوده، مجبور بوده اند که در برابر خطرات طبیعی و حیوانات و همچنین مهاجمین احتمالی خود را ورزیده سازند. لذا کم کم هنرهای رزمی در میان آنها پدیدار گشته است. خود همین زندگی در اماکن صعب العبور نیز باعث شده که اینان به طور طبیعی بدنهایی پراستقامت و ورزیده و چالاک داشته باشند. پس اصل پیدایش این هنرهای رزمی ، ریشه در شرائط زندگی راهبان بودایی و امثال آنها داشته ؛ و اصالتاً ریشه ی آیینی نداشته است ؛ لکن به مرور زمان همین هنرها نیز جزئی از آن آیینها شده اند. و کم کم راهبان بودایی سعی نموده اند افکار اعتقادی خویش را هم در این هنرها داخل کنند ؛ کما اینکه ورزشهایی چون فوتبال آمریکایی با توپ بیضوی و فوتبال انگلیسی با توپ گرد یا ورزش باستانی ایران زمین یا ورزش یوگای هندوها و ... نیز حامل فرهنگ مخصوص خود می باشند ؛ و به هیچ وجه ورزشهای خنثی نیستند.
2 امروزه سعی شده که این ورزشها از اصل آیینی یا فرهنگی خودشان کنده شده و به صورت خنثی در اختیار جهانیان قرار گیرند ؛ و البته تا حدودی نیز این هدف محقّق گشته است. لکن به نظر می رسد که در دورانهای اخیر نوعی حرکت عمدی و موذیانه نیز پدید آمده که می خواهد از طریق ورزش ، حمله ی فرهنگی انجام دهد. و جالب اینجاست که غربی ها بیشتر مروّج فرهنگ شرق دور شده اند تا خود شرقی ها. شواهد نشان می دهند که اسلام گرایی در غرب به شدّت در حال رواج می باشد ؛ و مسیحیّت قادر به مقابله با این حرکت نیست. لذا غربی ها برای جلوگیری از گسترش اسلام به آیینهای شبه عرفانی مثل بودیسم ، عرفان سرخپوسی و امثال اینها روی آورده و سعی می کنند با ترویج آنها جلوی حرکت رو به رشد اسلام را سدّ نمایند. برای این منظور حتّی کسانی در داخل کشور خودمان نیز به نام تعلیم هنرهای رزمی یا یوگا و امثال آن ، در حال ترویج فرهنگ شرق دور می باشند. البته چه بسا برخی از اینها خودشان نیز متوجّه نیستند که چه بر سرشان آمده و چه بر سر دیگران می آورند. و جالب اینجاست که برخی از اینها دانسته یا ندانسته سعی می کنند معجونی از بودیسم و هندوئیسم و اسلام و ... را به خورد افراد تحت تعلیم خودشان بدهند.
در دورانهای اخیر به نظر می رسد که نوعی هماهنگی و هم هدفی بین رهبران آیینهای شرق دور و رهبران غربی نیز پدید آمده است؛ که شاهد روشن آن را می توان در همکاری دالایی لاما رهبر بودائیان تبّت و رهبران آمریکا ملاحظه نمود. بعید به نظر نمی رسد که بین اینها نوعی قرار داد نانوشته برای ترویج آیینهای شرقی وجود داشته باشد. البته این ادّعای قطعی ما نیست بلکه حدسی است که ارزش تأمّل و جدّی گرفتن را دارد.