یک وهابی میگفت خوابیدن علی(ع) جای پیامبر(ص) چندان افتخار ندارد چون در آن لحظه که کفار در خانه پیامبر(ص) وارد شدند علی طبیعتا صدای ایشان را شنید و ملحفه ای که بر رویش بود را کنار زد و ایشان(کفار) نیز وقتی دیدند که او پیامبر نیست وی را رها کردند، می خواستم جواب دندان شکن و مستندی برای این حرف برایم بفرستید. برای جواب به این سوال ابتدا باید در مورد آیه لیلة المبیت تحقیق و بررسی لازم انجام شود تا روشن شود که آیا این خوابیدن مولی(ع) در جای پیامبر(ص) کاری طبیعی و بی خطری بوده یا نه این حرفهایی که بغضی مغرضان می زنند فقط از روی عناد با آن حضرت است؟ همه مفسران بالاتفاق (شیعه و سنی) قائلند که این این آیه در شان و منزلت امیرالمؤمنین علی(ع) نازل شده است؛ خداوند در این آیه چنین می فرماید: (و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد)( بقره: 207). (برخی از مردم جان خود را برای تحصیل رضای خداوند می فروشند خداوند به بندگان خود رؤوف و مهربان است). جانبازی و فداکاری از نشانه های افراد با ایمان است، اعمال و رفتار هر فردی زائیده طرز تفکر و عقیده اوست و اگر انسان در راه عقیده خود از جان و مال بگذرد -این کار- حاکی از آن است که ایمان وی به هدف، در درجه بسیار بالا است. قرآن مجید این حقیقت را در آیه ای دیگر منعکس کرده و می فرماید: (انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و إنفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون)( حجرات: 15). (افراد با ایمان کسانی هستند که خدا و پیامبر او را باور نموده و در آن تردید نمی کنند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند آنان به راستی افراد با ایمان هستند). حال به بررسی این آیه در کتب و تفاسیر معروف اهل سنت می پردازیم: 1- مفسر معروف اهل سنت (ثعلبی) در تفسیر خودش در شأن نزول این آیه چنین نقل میکند:(پیامبر اکرم (ص) هنگامی که تصمیم به هجرت به سوی مدینه گرفت علی بن ابیطالب (ع) را در مکه، برای ادای دیون و امانتهای مردم که نزد او بود، گذارد، و آن شب که به سوی غار حرکت میکرد، در حالی که مشرکین اطراف خانه او را گرفته بودند دستور داد که علی (ع) در بستر او بخوابد، و به او فرمود: پارچه سبز رنگی که من دارم (و به هنگام خواب روی خود میکشم) به روی خود بینداز و در بستر من بخواب، انشاءالله هیچ مکروهی به تو نمیرسد. علی (ع) این کار را انجام داد، در این موقع خداوند به جبرئیل و میکائیل وحی فرستاد که من در میان شما پیمان برادری ایجاد کردم و عمر یکی را طولانیتر از دیگری قرار دادم، کدام یک از شما دو نفر، زندگی دیگری را بر خود مقدم میشمرید (و عمر طولانی را برای دیگری میخواهید) هر یک از آن دو، حیات خویش را برگزیدند، در این هنگام خداوند به آنها وحی فرستاد چرا شما همانند علی بن ابیطالب (ع) نبودید من میان او و محمد (ص) برادری بر قرار ساختم و او در بستر پیامبر (ص) خوابید و جان او را بر جان خویش مقدم شمرد، به زمین فرود آیید، و او را از دشمنانش حفظ کنید، آنها هر دو فرود آمدند جبرئیل بالای سرش و میکائیل پایین پایش بود و جبرئیل صدا میزد: آفرین آفرین! چه کسی همانند تو است ای علی؟! خداوند متعال با تو نزد فرشتگان مباهات کرد) در این هنگام که پیامبر (ص) به سوی مدینه در حرکت بود این آیه در شان علی (ع) نازل شد :ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله . این حدیث ثعلبی را با همین تفصیل، غزالی در احیاءالعلوم جلد 3 صفحه 238 و گنجی در کفایة الطالب صفحه 114 و الصفوری در نزهة المجالس جلد 2 صفحه 209 و ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه صفحه 33 و سبط بن جوزی حنفی در تذکره الخواص صفحه 21 و شبلنجی در نورالابصار صفحه 82 و ...نقل کردهاند.( الغدیر، ج 2، ص 48) 2- حاکم حسکانی در (شواهد التنزیل) از (ابوسعید خدری)، همین مضمون را با تفاوت بسیار مختصری، نقل میکند.( شواهد التزیل، ج 1، ص 196، حدیث 133) 3- در همان کتاب (شواهد التنزیل) از (ابن عباس) نقل میکند که علی (ع) نخستین کسی بود که بعد از خدیجه (س)به رسول خدا (ص) ایمان آورد و لباس او را پوشید و در بستر او خوابید... (ولی در این نقل اشارهای به آیه شریفه نمیکند.( همان مدرک، ص 98) 4- و نیز در همان کتاب از (عبدالله بن سلیمان) (و در نسخهای از عبدالله بن عباس) همین معنی نقل شده که پیامبر (ص)، در آن شب که به سوی غار میرفت علی (ع) را در بستر خود خواباند، ابوبکر به دنبال پیامبر (ص) رفت و قریش به علی (ع) نگاه میکردند(و گمان میکردند پیامبر است) هنگامی که صبح شد ناگهان نگاه کردند و دیدند علی (ع) است گفتند: محمد (ص) کجااست؟ گفت: (من آگاهی ندارم)، گفتند: ما تعجب میکردیم هنگامی که سنگ به سوی تو میانداختیم پیچ و تاب میخوری و از یک پهلو به پهلوی دیگر میشدی در حالی که وقتی به سوی محمد (ص) سنگ میانداختیم تکان نمیخورد! و این آیه درباره این ماجرا نازل شده است: ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله.( شواهد التزیل، ج 1، ص 100) 5- حاکم نیشابوری در کتاب معروف (مستدرک الصحیحین) از ابن عباس چنین نقل میکند که علی (ع) جان خویش را به خدا فرخت، لباس پیامبر (ص) را پوشید، سپس به جای او خوابید.. و در پایان این حدیث میگوید: هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه:(حدیث معتبری است، هر چند بخاری و مسلم در کتاب خود آن را نیاوردهاند.( مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 4، طبع دارالمعرفه بیروت) 6- در همان کتاب از (حکیم بن جبیر) از(علی بن الحسین) (ع) نقل میکند: ان اول من شری نفسه ابتغاء مرضاة الله علی بن ابیطالب:(نخستین کسی که جان خود را به بهای خشنودی خدا فروخت، علی بن ابیطالب (ع) بود).(همان مدرک) سپس میافزاید: در آن هنگام که علی (ع) میخواست در بستر رسول خدا (ص) بخوابد، این اشعار را زمزمه میکرد: وقیت بنفسی خیر من وطئ الحصی ومن طاف بالبیت العتیق و بالحجر رسول الله خاف ان یمکروا به فنجاه ذو الطول الاله من المکر و بات رسول الله فی الغار آمنا موقی و فی حفظ الاله و فی ستر وبت ارائیهم و لم یتهموننی وقد وطنت نفسی علی القتل و الاسر (با جان خویش نگهداری و پاسداری از کسی کردم که بهترین انسانی بود که بر روی زمین گام نهاد - همان کس به خانه کعبه و حجر طواف فرمود). (همان رسول خدا (ص) که از مکر دشمنان بیمناک بود و خداوند قادر او را از مکر و نقشههای شوم آنها) رهایی بخشید). (ورسول خدا(ص) در غاز در امن و امان بود و در حفظ الهی و در پوشش قرار داشت). (ومن مراقب آنها (دشمنان) بودم، و آنها باور نمیداشتند که من به جای پیامبر (ص) خوابیدهام در حالی که آماده برای کشته شدن و اسارت بودم).(مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 4) اشعار فوق که حکایت از نهایت ایثار و جانبازی و افتخار علی (ع) به این امر میکند در کتب دیگر نیز آمده است . 7- (طبری) مورخ معروف درباره مسأله هجرت مینویسد: علی (ع) در بستر پیغمبر (ص) خوابیده بود و دشمنان نظاره میکردند و او را در بستر میدیدند در حالی که پوشش پیامبر را به روی خود کشیده و میگفتند: به خدا این همان محمد (ص) است! تا اینکه صبح شد و علی (ع) از بستر پیامبر (ص) برخاست! (طبری این داستان را در کنار آیه و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک... آیه 30 انفال که آن هم مربوط به داستان هجرت است نقل کرده است.( تاریخ طبری، ج 2، ص 100) 8- (ابن اثیر) در (اسد الغابه) در فضائل علی (ع) نقل میکند: هنگامی که پیامبر اکرم (ص) اراده هجرت فرمود، علی (ع) را برای ادای دیون و رد امانتهای که نزد او بود، در مکه گذارد، و در آن شب که از مکه به سوی غار رفت، در حالی که مشرکان خانه او را احاطه کرده بودند، دستور داد علی (ع) در بستر او بخوابد و جامه او را بر روی خود بکشد - سپس داستان لیلة المبیت و وحی الهی را به جبرئیل و میکائیل نقل کرده، و در پایان میگوید، (سپس خداوند این آیه را بر پیامبرش، در حالی که به سوی مدینه میرفت، نازل کرد: ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله.( اسدالغابه، ج 4، ص 25) 9- (احمد حنبل) یکی از ائمه چهارگانه معروف اهل سنت در مسند خود که از منابع مشهور است، از (ابن عباس) در تفسیر آیه و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک... (به خاطر بیاور) (هنگامی که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا تبعید کنند، آنها نقشه میکشیدند و خداوند هم تدبیر میکرد، و خداوند بهترین مدبران است) نقل میکند که قریش در مکه به مشاوره پرداختند، بعضی گفتند به هنگام صبح او را ببندید وبه زندان بیفکنید (منظورشان پیامبر (ص) بود) و بعضی گفتند او را به قتل برسانید، و بعضی گفتند او را تبعید کنید، خداوند متعال پیامبرش را از این ماجرا آگاه ساخت، و در این هنگام علی (ع) در بستر پیامبر (ص) خوابید... (و پیامبر (ص) از مکه خارج شد)( مسند احمد، ج 1، ص 348 طبع دار صادق بیروت) احمد حنبل، اشارهای به آیه و من الناس من یشری نفسه ، نمیکند ولی از آیه اذ یمکر بک الذین کفروا... که آن هم در ماجرای لیلة المبیت وارد شده سخن میگوید. روایات منحصر به آنچه گفته شد نمیباشد و روایات فراوان دیگری در منابع معروف در این زمینه نقل شده که برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتابهای احقاق الحق (احقاق الحق، ج 3، ص 23 تا 45، و ج 6 ص 479 تا 481 و ج 8، ص 335 تا 348، ج 14، ص 116 تا 130) و شواهد التنزیل (ج 1، ص 96 به بعد) و فضائل الخمسه (ج 2، ص 345 به بعد) و الغدیر(ج 2، ص 49 به بعد) و تفسیر برهان (ج 1، ص 206 و 207) مراجعه فرمائید. حال با توجه به این همه روایات و نقل مفسران اهل سنت جای کمترین شک و شبهه ای باقی نمی ماند که این واقعه دلالت بر جانفشانی مولی دارد گو اینکه حتی متن آیه هم به صراحت از بذل جان در راه خدا سخن می گوید، پس نقل این حرفها که خوابیدن حضرت علی(ع) به جای پیامبر(ص) افتخاری ندارد، کلامی پوچ و از سر عناد با آن حضرت است هرچند این حرفها تازگی ندارد و سردمداران اهل عناد که بنی امیه هستند نیز تمام همت خود را برای نابودی نام و مقام آن حضرت به کار بردند مثلا نقل شده که سمرة بن جندب، عنصر جنایتکار عصر اموی، با گرفتن چهار صد هزار درهم حاضر شد که نزول این آیه را در باره حضرت علی -علیه السلام انکار کند و در یک مجمع عمومی بگوید که آیه در باره عبد الرحمان بن ملجم نازل شده است! وی نه تنها نزول این آیه را در باره علی (علیه السلام) انکار کرد بلکه افزود که آیه دیگری(که در باره منافقان است) در بارهعلی (علیه السلام) نازل شده است!! (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4 ص 73) اینان خیال می کردند که می توانند با این اعمال و حرفهای پوچ و بی اساس خود ذره ای از عظمت آن حضرت کم کنند ولی می بینید که حتی پیروان آنان نیز بالاتفاق با آنان مخالفت کرده و این آیه را در شان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می دانند و تصریح می کنند که این عمل مولی مصداق بارز جانفشانی در راه خدا بوده است.
یک وهابی میگفت خوابیدن علی(ع) جای پیامبر(ص) چندان افتخار ندارد چون در آن لحظه که کفار در خانه پیامبر(ص) وارد شدند علی طبیعتا صدای ایشان را شنید و ملحفه ای که بر رویش بود را کنار زد و ایشان(کفار) نیز وقتی دیدند که او پیامبر نیست وی را رها کردند، می خواستم جواب دندان شکن و مستندی برای این حرف برایم بفرستید.
یک وهابی میگفت خوابیدن علی(ع) جای پیامبر(ص) چندان افتخار ندارد چون در آن لحظه که کفار در خانه پیامبر(ص) وارد شدند علی طبیعتا صدای ایشان را شنید و ملحفه ای که بر رویش بود را کنار زد و ایشان(کفار) نیز وقتی دیدند که او پیامبر نیست وی را رها کردند، می خواستم جواب دندان شکن و مستندی برای این حرف برایم بفرستید.
برای جواب به این سوال ابتدا باید در مورد آیه لیلة المبیت تحقیق و بررسی لازم انجام شود تا روشن شود که آیا این خوابیدن مولی(ع) در جای پیامبر(ص) کاری طبیعی و بی خطری بوده یا نه این حرفهایی که بغضی مغرضان می زنند فقط از روی عناد با آن حضرت است؟
همه مفسران بالاتفاق (شیعه و سنی) قائلند که این این آیه در شان و منزلت امیرالمؤمنین علی(ع) نازل شده است؛ خداوند در این آیه چنین می فرماید: (و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد)( بقره: 207). (برخی از مردم جان خود را برای تحصیل رضای خداوند می فروشند خداوند به بندگان خود رؤوف و مهربان است).
جانبازی و فداکاری از نشانه های افراد با ایمان است، اعمال و رفتار هر فردی زائیده طرز تفکر و عقیده اوست و اگر انسان در راه عقیده خود از جان و مال بگذرد -این کار- حاکی از آن است که ایمان وی به هدف، در درجه بسیار بالا است.
قرآن مجید این حقیقت را در آیه ای دیگر منعکس کرده و می فرماید: (انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و إنفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون)( حجرات: 15). (افراد با ایمان کسانی هستند که خدا و پیامبر او را باور نموده و در آن تردید نمی کنند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند آنان به راستی افراد با ایمان هستند).
حال به بررسی این آیه در کتب و تفاسیر معروف اهل سنت می پردازیم:
1- مفسر معروف اهل سنت (ثعلبی) در تفسیر خودش در شأن نزول این آیه چنین نقل میکند:(پیامبر اکرم (ص) هنگامی که تصمیم به هجرت به سوی مدینه گرفت علی بن ابیطالب (ع) را در مکه، برای ادای دیون و امانتهای مردم که نزد او بود، گذارد، و آن شب که به سوی غار حرکت میکرد، در حالی که مشرکین اطراف خانه او را گرفته بودند دستور داد که علی (ع) در بستر او بخوابد، و به او فرمود: پارچه سبز رنگی که من دارم (و به هنگام خواب روی خود میکشم) به روی خود بینداز و در بستر من بخواب، انشاءالله هیچ مکروهی به تو نمیرسد. علی (ع) این کار را انجام داد، در این موقع خداوند به جبرئیل و میکائیل وحی فرستاد که من در میان شما پیمان برادری ایجاد کردم و عمر یکی را طولانیتر از دیگری قرار دادم، کدام یک از شما دو نفر، زندگی دیگری را بر خود مقدم میشمرید (و عمر طولانی را برای دیگری میخواهید) هر یک از آن دو، حیات خویش را برگزیدند، در این هنگام خداوند به آنها وحی فرستاد چرا شما همانند علی بن ابیطالب (ع) نبودید من میان او و محمد (ص) برادری بر قرار ساختم و او در بستر پیامبر (ص) خوابید و جان او را بر جان خویش مقدم شمرد، به زمین فرود آیید، و او را از دشمنانش حفظ کنید، آنها هر دو فرود آمدند جبرئیل بالای سرش و میکائیل پایین پایش بود و جبرئیل صدا میزد: آفرین آفرین! چه کسی همانند تو است ای علی؟! خداوند متعال با تو نزد فرشتگان مباهات کرد) در این هنگام که پیامبر (ص) به سوی مدینه در حرکت بود این آیه در شان علی (ع) نازل شد :ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله .
این حدیث ثعلبی را با همین تفصیل، غزالی در احیاءالعلوم جلد 3 صفحه 238 و گنجی در کفایة الطالب صفحه 114 و الصفوری در نزهة المجالس جلد 2 صفحه 209 و ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه صفحه 33 و سبط بن جوزی حنفی در تذکره الخواص صفحه 21 و شبلنجی در نورالابصار صفحه 82 و ...نقل کردهاند.( الغدیر، ج 2، ص 48)
2- حاکم حسکانی در (شواهد التنزیل) از (ابوسعید خدری)، همین مضمون را با تفاوت بسیار مختصری، نقل میکند.( شواهد التزیل، ج 1، ص 196، حدیث 133)
3- در همان کتاب (شواهد التنزیل) از (ابن عباس) نقل میکند که علی (ع) نخستین کسی بود که بعد از خدیجه (س)به رسول خدا (ص) ایمان آورد و لباس او را پوشید و در بستر او خوابید... (ولی در این نقل اشارهای به آیه شریفه نمیکند.( همان مدرک، ص 98)
4- و نیز در همان کتاب از (عبدالله بن سلیمان) (و در نسخهای از عبدالله بن عباس) همین معنی نقل شده که پیامبر (ص)، در آن شب که به سوی غار میرفت علی (ع) را در بستر خود خواباند، ابوبکر به دنبال پیامبر (ص) رفت و قریش به علی (ع) نگاه میکردند(و گمان میکردند پیامبر است) هنگامی که صبح شد ناگهان نگاه کردند و دیدند علی (ع) است گفتند: محمد (ص) کجااست؟ گفت: (من آگاهی ندارم)، گفتند: ما تعجب میکردیم هنگامی که سنگ به سوی تو میانداختیم پیچ و تاب میخوری و از یک پهلو به پهلوی دیگر میشدی در حالی که وقتی به سوی محمد (ص) سنگ میانداختیم تکان نمیخورد! و این آیه درباره این ماجرا نازل شده است: ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله.( شواهد التزیل، ج 1، ص 100)
5- حاکم نیشابوری در کتاب معروف (مستدرک الصحیحین) از ابن عباس چنین نقل میکند که علی (ع) جان خویش را به خدا فرخت، لباس پیامبر (ص) را پوشید، سپس به جای او خوابید.. و در پایان این حدیث میگوید: هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه:(حدیث معتبری است، هر چند بخاری و مسلم در کتاب خود آن را نیاوردهاند.( مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 4، طبع دارالمعرفه بیروت)
6- در همان کتاب از (حکیم بن جبیر) از(علی بن الحسین) (ع) نقل میکند: ان اول من شری نفسه ابتغاء مرضاة الله علی بن ابیطالب:(نخستین کسی که جان خود را به بهای خشنودی خدا فروخت، علی بن ابیطالب (ع) بود).(همان مدرک)
سپس میافزاید: در آن هنگام که علی (ع) میخواست در بستر رسول خدا (ص) بخوابد، این اشعار را زمزمه میکرد: وقیت بنفسی خیر من وطئ الحصی ومن طاف بالبیت العتیق و بالحجر رسول الله خاف ان یمکروا به فنجاه ذو الطول الاله من المکر و بات رسول الله فی الغار آمنا موقی و فی حفظ الاله و فی ستر وبت ارائیهم و لم یتهموننی وقد وطنت نفسی علی القتل و الاسر
(با جان خویش نگهداری و پاسداری از کسی کردم که بهترین انسانی بود که بر روی زمین گام نهاد - همان کس به خانه کعبه و حجر طواف فرمود). (همان رسول خدا (ص) که از مکر دشمنان بیمناک بود و خداوند قادر او را از مکر و نقشههای شوم آنها) رهایی بخشید). (ورسول خدا(ص) در غاز در امن و امان بود و در حفظ الهی و در پوشش قرار داشت). (ومن مراقب آنها (دشمنان) بودم، و آنها باور نمیداشتند که من به جای پیامبر (ص) خوابیدهام در حالی که آماده برای کشته شدن و اسارت بودم).(مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 4)
اشعار فوق که حکایت از نهایت ایثار و جانبازی و افتخار علی (ع) به این امر میکند در کتب دیگر نیز آمده است .
7- (طبری) مورخ معروف درباره مسأله هجرت مینویسد: علی (ع) در بستر پیغمبر (ص) خوابیده بود و دشمنان نظاره میکردند و او را در بستر میدیدند در حالی که پوشش پیامبر را به روی خود کشیده و میگفتند: به خدا این همان محمد (ص) است! تا اینکه صبح شد و علی (ع) از بستر پیامبر (ص) برخاست! (طبری این داستان را در کنار آیه و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک... آیه 30 انفال که آن هم مربوط به داستان هجرت است نقل کرده است.( تاریخ طبری، ج 2، ص 100)
8- (ابن اثیر) در (اسد الغابه) در فضائل علی (ع) نقل میکند: هنگامی که پیامبر اکرم (ص) اراده هجرت فرمود، علی (ع) را برای ادای دیون و رد امانتهای که نزد او بود، در مکه گذارد، و در آن شب که از مکه به سوی غار رفت، در حالی که مشرکان خانه او را احاطه کرده بودند، دستور داد علی (ع) در بستر او بخوابد و جامه او را بر روی خود بکشد - سپس داستان لیلة المبیت و وحی الهی را به جبرئیل و میکائیل نقل کرده، و در پایان میگوید، (سپس خداوند این آیه را بر پیامبرش، در حالی که به سوی مدینه میرفت، نازل کرد: ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله.( اسدالغابه، ج 4، ص 25)
9- (احمد حنبل) یکی از ائمه چهارگانه معروف اهل سنت در مسند خود که از منابع مشهور است، از (ابن عباس) در تفسیر آیه و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک... (به خاطر بیاور) (هنگامی که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا تبعید کنند، آنها نقشه میکشیدند و خداوند هم تدبیر میکرد، و خداوند بهترین مدبران است) نقل میکند که قریش در مکه به مشاوره پرداختند، بعضی گفتند به هنگام صبح او را ببندید وبه زندان بیفکنید (منظورشان پیامبر (ص) بود) و بعضی گفتند او را به قتل برسانید، و بعضی گفتند او را تبعید کنید، خداوند متعال پیامبرش را از این ماجرا آگاه ساخت، و در این هنگام علی (ع) در بستر پیامبر (ص) خوابید... (و پیامبر (ص) از مکه خارج شد)( مسند احمد، ج 1، ص 348 طبع دار صادق بیروت) احمد حنبل، اشارهای به آیه و من الناس من یشری نفسه ، نمیکند ولی از آیه اذ یمکر بک الذین کفروا... که آن هم در ماجرای لیلة المبیت وارد شده سخن میگوید.
روایات منحصر به آنچه گفته شد نمیباشد و روایات فراوان دیگری در منابع معروف در این زمینه نقل شده که برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتابهای احقاق الحق (احقاق الحق، ج 3، ص 23 تا 45، و ج 6 ص 479 تا 481 و ج 8، ص 335 تا 348، ج 14، ص 116 تا 130) و شواهد التنزیل (ج 1، ص 96 به بعد) و فضائل الخمسه (ج 2، ص 345 به بعد) و الغدیر(ج 2، ص 49 به بعد) و تفسیر برهان (ج 1، ص 206 و 207) مراجعه فرمائید.
حال با توجه به این همه روایات و نقل مفسران اهل سنت جای کمترین شک و شبهه ای باقی نمی ماند که این واقعه دلالت بر جانفشانی مولی دارد گو اینکه حتی متن آیه هم به صراحت از بذل جان در راه خدا سخن می گوید، پس نقل این حرفها که خوابیدن حضرت علی(ع) به جای پیامبر(ص) افتخاری ندارد، کلامی پوچ و از سر عناد با آن حضرت است هرچند این حرفها تازگی ندارد و سردمداران اهل عناد که بنی امیه هستند نیز تمام همت خود را برای نابودی نام و مقام آن حضرت به کار بردند مثلا نقل شده که سمرة بن جندب، عنصر جنایتکار عصر اموی، با گرفتن چهار صد هزار درهم حاضر شد که نزول این آیه را در باره حضرت علی -علیه السلام انکار کند و در یک مجمع عمومی بگوید که آیه در باره عبد الرحمان بن ملجم نازل شده است! وی نه تنها نزول این آیه را در باره علی (علیه السلام) انکار کرد بلکه افزود که آیه دیگری(که در باره منافقان است) در بارهعلی (علیه السلام) نازل شده است!! (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4 ص 73) اینان خیال می کردند که می توانند با این اعمال و حرفهای پوچ و بی اساس خود ذره ای از عظمت آن حضرت کم کنند ولی می بینید که حتی پیروان آنان نیز بالاتفاق با آنان مخالفت کرده و این آیه را در شان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می دانند و تصریح می کنند که این عمل مولی مصداق بارز جانفشانی در راه خدا بوده است.
- [سایر] لطفا به شبهات زیر جواب دهید: آیا کتاب های شیعه گفته اند که فاطمه (س) بر علی (ع) خشمگین شده است؟ بله، 1. شیخ صدوق روایت کرده است که فاطمه (س) و پیامبر خدا (ص) وقتی که علی (ع) خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند ... بر علی خشمگین شدند تا جایی که پیامبر (ص) علی را نصیحت کرد و به او گفت: (ای علی آیا نمی دانی که فاطمه پاره تن من است و من از او هستم، پس هر کسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده است و هر کسی مرا آزار دهد او را آزار داده است، و کسی که در دوران حیاتم او را اذیت کند چون کسی است که بعد از وفاتم او را اذیت کرده است. (علل الشرائع ابن بابویه، ص 185- 186) و پیامبر (ص) فرمود: فاطمه پاره تن من است و روح من است که در بدنم قرار دارد، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه او را شاد کند مرا شاد می نماید.)بحار الانوار مجلسی 27 / 62) 2. و همچنین باری دیگر علی فاطمه را ناراحت و خشمگین کرد و آن وقتی بود که فاطمه دید که علی سرش را در آغوش کنیزش گذاشته است، آنگاه فاطمه چادرش را به خود پیچید و به خانه پدرش رفت و از علی ع نزد پیامبر ص شکایت کرد) . علل الشرائع، ص 163، حق الیقین مجلسی، ص 203-204). 3. لطفا به سؤال زیر هم پاسخ دهید: سید شیعه علی غروی یکی از بزرگترین علمای حوزه می گوید: شرمگاه پیامبر باید وارد دوزخ شود و به ناچار جهنم را می بیند چون او با بعضی از زنان مشرک آمیزش کرده است.) کشف الاسرار موسوی، ص 24).
- [سایر] کلینی در کتابش (کافی، ج 1، ص 239) میگوید: (شماری از اصحاب ما از احمد بن محمد، از عبدالله بن حجال، از احمد بن عمر حلبی، از ابی بصیر روایت میکنند که گفت: پیش امام صادق(ع) آمدم و به او گفتم: فدایت شوم! میخواهم از تو مسئلهای بپرسم. آیا کسی اینجا هست که صدایم را بشنود؟ میگوید: آنگاه ابو عبدالله پردهای را بین دو خانه کنار زد و نگاهی کرد و گفت: هر چه میخواهی بپرس، میگوید: گفتم فدایت شوم ... آنگاه او لحظهای سکوت کرد و سپس گفت: مصحف فاطمه پیش ماست، مردم چه میدانند مصحف فاطمه چیست! میگوید: گفتم مصحف فاطمه چیست؟ گفت: مصحفی است سه برابر قرآنی که در دست شماست، به خدا حتی یک حرف قرآن که در دست شماست، هم در آن نیست، میگوید: گفتم: به خدا علم کامل این است، فرمود: این هم علم است، ولی علم کامل نیست). آیا پیامبر (ص) و اصحاب او قرآن فاطمه را میدانستند و از آن خبر داشتند؟! اگر پیامبر آنرا نمیدانست و از آن خبر نداشت؟ چگونه اهل بیت از آن با خبر بودند؟! در حالی که او پیامبر بود، و اگر آنرا میدانست و از آن خبر داشت چرا آنرا از امت پنهان کرد؟! و حال آنکه خداوند متعال میفرماید: (ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام ندادهای).
- [سایر] چند روایت محدود (چهار یا پنچ) روایت به این مضمون وجود دارد که: حضرت امام حسن و امام حسین (ع) بر سینه پیامبر (ص) بازی می کردند یا در برخی از روایات وارد شده است که در هنگام کودکی بر سینه پیامبر (ص) بول (ادرار) می کردند، یا درباره امام صادق (ع) چنین وارد شده است که زمان کودکی بعضی از پرندگان مانند پرستو را در صحن مسجد الحرام اذیت می کردند، به طوری که امام سجاد یا امام باقر (ع) ایشان را از این کار نهی می کردند. این دسته از روایات که دلالت بر افعال بچه گانه از طرف امامان معصوم (ع) در زمان طفولیت آنان دارد چگونه است؟ با این که در برخی دیگر از روایات مانند روایت امام رضا (ع) یا در برخی از آیات قرآن که از انبیا و زندگی آنان صحبت به میان آمده است؛ مانند حضرت عیسی، حضرت یحیی، حضرت یوسف و حضرت سلیمان آیاتی وارد شده است که چنین مطالبی در آن نیست. آیا رویاتی نداریم که در آن در ضمن شمردن علامات امام معصوم (ع) می فرماید: طهارت ولادت (حلال زاده بودن)، داشتن آثار فضل و کمال از کودکی، و اهل لهو و لعب نبودن. یا امیر المؤمنین (ع) در بیان این خصوصیات می فرمایند: ( امامی که شایسته مقام امامت است دارای علاماتی است؛ از آن جمله این که از تمام گناهان کوچک و بزرگ معصوم باشد، لغزشی در فتوا نداشته باشد و جواب خطا ندهد و در نهایت سهو و نسیان نداشته و لهو و بازی در امور دنیا ندارد. همان طور که می دانیم بدرستی که برخی از امامان ما در کودکی به امامت رسیدند؛ از جمله امام جواد (ع) و حضرت حجت (عج) و ما هم در زیارت جامعه کبیره آنان را مورد خطاب قرار می دهیم که "او شما را بعلم خود برگزیده، و برای خزانه داری مخازن غیب خود پسندیده، و برای پاسداری سرّ خود انتخاب کرده، و بقدرت خود اختیار فرموده، و به هدایت خود عزیز ساخته، و به برهان خود اختصاص داده، و برای مشعل داری نور خود برگماشته، و به روح خود تأیید فرموده، و بخلافت شما در زمین خودش، رضایت داده، و شما را حجّت های خود بر خلق خویش و یاران دین و حافظان سرّ و خازنان علم، و ودیعت گاه حکمت، و مترجمان وحی، و ارکان توحید، و شاهدان بر خلق، و نشانههای راهنما برای بندگان، و نورافکنها در شهرها، و راهنمایان به صراط خود قرار داده است. او شما را از لغزش ها مصون داشته، و از دستبرد فتنهها ایمنی بخشیده، و از پلیدی ها پاک ساخته، و ناپاکی را از ساحت قدستان دور گردانده، و شما را بینهایت پاکیزه داشته، و از این رو، شما جلالش را عظیم داشتید، و شأنش را بزرگ ساختید، و کرمش را تمجید کردید، و ذکرش را دوام بخشیدید، و پیمانش را مؤکّد نمودید، و ..). امیدوارم به طور مفصل پاسخ دهید، چرا که این شبهه در میان شیعیان پخش شده و برخی که خودشان را به شیعه منسوب می کنند و مقام ائمه را در سطح یک مفتی یا مبلغ می دانند با تفسیر این روایات در صدد تقلیل مقام و شأن ائمه و امامان معصوم (ع) هستند. مجددا از شما می خواهم با دادن پاسخ دقیق و عمیق به این شبهه، آن را از اذهان شیعیان پاک کنید. با تشکر
- [سایر] مدت ها برایم عجیب و مسخره بود که چرا کسی به خاطر این که فکر می کرد عدد 13 نحس است، پلاک خانه خود را 1 + 12 می گذاشت؟ یا این که روز 13 فروردین از خانه اش بیرون می رفت. آن موقع پیش خودم می گفتم همین که سیزدهمین روز رجب، روز میلاد امیرالمومنین (ع) است باید دلیل خوبی باشد تا این عدد را نحس ندانیم. اما حالا حدود 9 ماه است که به خاطر اتفاق وحشتناکی که برایم در سیزدهمین روز یک ماه افتاده بود نسبت به این عدد حساس شده ام. کلا در هر کاربردی! وقتی پشت چراغ قرمز ایستاده ام و تایمر آن به عدد 13 می رسد، وقتی به سیزدهمین روز از هر ماه می رسم، وقتی به سیزدهمین ساعت از هر روز می رسم، همین طور در مورد 13 دقیقه یا 13 ثانیه و ... . وقتی کالایی را 1300 تومان یا 13000 تومان یا ... می خرم، وقتی با کسی 13 دقیقه حرف می زنم و ... . آقای مرادی عزیز، این افکار حقیقتا آرامش را از من گرفته است. چه کنم که این مشکل حل شود؟ ممنونم. (ضمنا من صداقت در گفتار را رعایت کردم و مشخصاتم را درست نوشتم. شما قبلا جواب یک سوال من را داده بودید، اگر این را هم لطف کنید ممنون می شوم. حقیقتا بدجوری مشغولش شدم.)
- [سایر] من یک شهروند تهرانی هستم. امروز پنجم فروردین 89 ایمیلی را دریافت کردم که در آن به یکی از اصلی ترین عقاید شیعیان، یعنی موضوع کربلا، شبهه وارد نموده اند. با توجه به این که مرکز شما دارای محقّقین و متخصّصین علوم اسلامی است و پاسخ دادن به این انحرافات فکری جزو رسالت شما می باشد، خواهشمندم به این موضوع رسیدگی فرمایید و اطلاع رسانی مناسب را منظور نمایید. توفیق شما را از خداوند متعال خواستارم متن ایمیل ارسال شده به شرح زیر می باشد: فارغ از حب و بغض بخوانید تا بتوان آن را نقد کرد در این پست می خواهم به بیان چند نمونه از افسانه های معروف و البته تأمل برانگیز روز عاشورا بپردازم. نخست در مورد بی آبی، وضعیت بیابانی و عطش حسین و یارانش: همان طور که می دانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده. در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان بی آب و علف باشد، مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل می دهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است. از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزی است که به ذهن می رسد. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملاً زیر شهر را فرا گرفته اند. 72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر کنند؟ از طرفی بر طبق گفتار شیعیان این رویداد در تابستان و هوای گرم و جهنمی رخ داده، ولی با مراجعه به این سایت و وارد کردن تاریخ دهم محرم سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic Calendar درمی یابید که عاشورا در روز چهارشنیه 21 مهر ماه بوده است. البته 21 مهر نیز هوای کربلا آن چنان خنک نیست، ولی آن تابستان جهنمی هم که شیعیان می گویند نیست. اکنون می گویند شرایط آب و هوایی 1400 سال پیش با امروز فرق دارد. نخست این که در یک پریود 1400 ساله آن تغییر آب و هوایی که در ذهن مسلمانان است نمی تواند رخ دهد و دوّم این که اگر هم تغییری باشد مطمئناً هوا خنک تر نشده، بلکه دما بالاتر هم رفته است؛ یعنی 1400 سال پیش نسبت به امروز خنک تر بوده. اما یک نکته جالب دیگر در داستان هایی که از واقعه عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده؛ یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود؛ مثلاً گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز می توانستند از شیر همین حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده، عرب ها که به خوردن شیر شتر علاقه بسیار دارند، می توانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند .باز هم نکته ای دیگر، سه نقل قول در مورد مقبره حسین: هارون الرشید را در حالی پشت سر گذاشتم که قبر حسین (علیه السلام) را خراب کرده و دستور داده بود که درخت سدری را که آن جا بود به عنوان نشانه قبر برای زوار، و سایهبانی برای آنان قطع کنند. (تاریخالشیعه، محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار، ج 45، ص 39 8) قبر شریف آن حضرت مورد تعرض و دشمنی متوکل عباسی قرار گرفت. او توسط گروهی از لشکریانش قبر را احاطه کرد تا زائران به آن دست رسی نداشته باشند و به تخریب قبر و کشت و کار در زمین آن جا دستور داد... ) اعیان الشیعه،ج 1، ص 628، تراث کربلا، ص 34; بحارالانوار،ج 45، ص 397) سال 236 متوکل دستور داد که قبر حسین بن علی و خانههای اطراف آن و ساختمان های مجاور را ویران کردند و امر کرد که جای قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آن جا جلوگیری کردند. (همان) از این دست نقل قول ها بسیار است که تنها به سه مورد اشاره کردم. در بیابان بی آب علف و صحرای جهنمی کشت و کار کرده اند و بذر افشانده اند؟ پس با این همه موارد، چگونه حسین و کاروانش از تشنگی و گرمای هوا رنج دیده اند؟ دوم حرمله و گردن علی اصغر :این داستان علی اصغر هم از آن افسانه های جالب عاشوراست. داستان از این قرار است: حسین به علت عطش فراوان که در پست قبلی اشاره کردم عطشی در کار نبوده، فرزند شیرخوارش را در بغل گرفته و جلوی سپاه می رود و می گوید دست کم به این طفل آب بدهید. از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه شما بگویید. در ظاهر تراژدی واقعاً دردناکی است، ولی با کمی تأمل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان می یابیم. نخست آن که نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلاً گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد. اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است، دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند. تنها در یک صورت می توان گردن نوزاد را تا حدودی دید، در صورتی که سر کودک به پشت برگشته و به سمت زمین آویزان شود. دوم آن که فاصله دو سپاه در هنگام نبرد معمولاً 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی المپیک با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمی تواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند. شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد به تیر و کمان. سوم آن که برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعاً هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت کند؟ در جایی مسلمانی گفت حضرت کودک را در دست گرفته و نزدیک سپاه رفته تا صدای او را بشنوند، او که فک و فامیل وحشی خود را بهتر می شناخته .چهارم که از همه نیز جالب تر است آن که اصلاً کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟ نوزاد چندین ماهه شیر می نوشد و نه آب و مادرش می تواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد. در ضمن شیر آن حیوانات اهلی که پیشتر گفتم نیز موجود بوده. سوم، ابوالفضل رفته آب بیاره: داستان از این قرار است که آقا ابوالفضل که مسلمانان ماشین شان را بیمه ایشان می کنند برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند. حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند. لطفاً یکی برای من توضیح بدهد که حضرت چگونه مشک را از دستی که قطع شده می گیرد؟ آیا حضرت از اسب پیاده شده و می رود مشک را که همراه دست قطع شده اش روی زمین افتاده بر می دارد و دوباره سوار اسب می شود و می رود؟ دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟ یا اصلاً هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آن که دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با آن یکی دست گرفته اند و به دنبال آن دوباره مشک را به هوا پرتاب کرده و این بار با دندان می گیرند؟ اصلاً دست حضرت چگونه قطع شده؟ از مچ؟ از آرنج؟ از کتف؟ با چه چیز قطع شده؟ شمشیر؟ خاطرم هست در یک مراسم مذهبی در محرم روضه خوان گفت با کمان به سوی دست حضرت نشانه رفته اند و دست را قطع کرده اند. مگر کمان های آن ها تبر پرتاب می کرده است؟ خون ریزی شدید ناشی از قطع شدن دست در این میان کشک بوده؟ این تنها سه نمونه از افسانه های عاشورا بود. به داستان غسل کردن قاسم نیز اشاره ای نکردم؛ زیرا برخی از مسلمانان خود این داستان رو قبول ندارند. از این دست افسانه ها بسیار است. امیدوارم بیاموزیم که تنها عقل و اندیشه خود را میزان قرار دهیم.