سلام.من جوان معتقدی هستم ولی مدتی هست که افکار وهابی ها خیلی ذهنم رو مشغول کرده . قصه اینه که من یه مشکل مهمی برام پیش اومد وبارها و بارها از تهران به مشهد رفتم واز حضرت رضا (ع) عاجزانه وملتمسانه و با تمام وجودم درخواست حاجت کردم ولی نشد که نشد.واین درحالی بود که از بچه گی شنیده بودم این خاندان ، خاندان کرم هستن ودست رد به سینه گدای خونشون و محتاج نمی زنن ولی من هزارها کیلومتر بارها رفتم دم خونشون واومدم ولی مشکلم حل نشد مدتهاست به این فکرم که واقعا این ائمه بقول وهابی ها مث بقیه مردم ازین دنیا رفتن و در نفع وضرر خودشون و مردم تاثیر گذار نیستن(من سابقا کتب در رد وهابیت زیاد مطالعه کردم وبا تفکراتشون اشنایی دارم.).اگه غلط فکر میکنم شما درستش کنید وبگید این خاندان کرمتون چرا جواب من که هزارها کیلومتر طی میکردم و مهمونش بودم را نداد واگه درست فک میکنم که هیچ. در پاسخ به این سوال به نکات ذیل دقت بفرمایید: اولا ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام واسطه درگاه الهی و استجابت دعا هستند و به فرموده خودشان اگر خداوند صلاح بداند وساطت آنان را قبول نموده و حاجت بنده مومن رابرآورده می نماید. البته شکی نیست که این بزرگواران بهترین واسطه در درگاه الهی هستند. ثانیا توسّل به امامان معصوم(ع) و دعا و درخواست از درگاه خداوند به معنای آن نیست که هر خواسته ای با دعا و توسّل برآورده گردد؛ بلکه دعا و توسّل نیز امری قانون مند است و شرایط و موانعی دارد؛ از جمله: 1. باید با کمال اعتقاد و اخلاص در نیت صورت بگیرد؛ چرا که عطایای الهی به اندازه نیّت خالصانه، سرازیر می شود. حضرت علی(ع) می فرماید: (ان العطیّة علی قدر النیّة)؛ (بخشش الهی به اندازه [ اخلاص در ]نیّت است). (نهج البلاغه، نامه 31.) 2. خواسته و حاجت انسان، باید معقول و مشروع باشد. 3. دعا و توسّل باید در کنار به کارگیری اسباب و عوامل طبیعی دارای نقش در برآمدن حاجت باشد. 4. از شرایط بسیار مهم و مؤثر در استجابت دعا و توسّل، ایمان و عمل صالح است. طبیعی است، کسی که پیمان خویش را در برابر خداوند شکسته است؛ نباید انتظار داشته باشد هر خواسته ای را به سرعت اجابت یافته ببیند. 5. گاهی زمان مناسب برای تحقق مطلوب و خواسته شخص، فرا نرسیده است. در چنین حالتی با طول کشیدن زمان اجابت، در شخص حالت انابه و تضرع به درگاه الهی ایجاد می شود و رابطه معنوی و عاطفی اش با امامان(ع) طول می کشد و در نتیجه ارتباط او با خدا محکم تر می شود. در حقیقت، خود توفیق بر دعا و توسّل، اوج عبودیت و بندگی و نشانه لطف و عنایت حضرت حق به انسان است و الطاف و رحمت های بزرگ تری را به دنبال دارد. 6. گاهی برآورده شدن حاجت شخص، به مصلحت و نفع وی نیست و صلاح او در عدم استجابت آن است: (عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛ (بقره (2)، آیه 216). (بسا چیزی را خوش نمی دارید و حال آنکه برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است؛ خدا می داند و شما نمی دانید) در چنین حالتی به ظاهر حاجت شخص برآورده نمی شود؛ امّا این به نفع و صلاح او است و در واقع دعای او -که درخواست خیر و مصلحت خود است- به گونه ای پنهان و ناآشکار برآورده می شود. در هر صورت خداوند، به جهت دعا و توسّل انسان، اجر عظیمی به او عطا می کند و وی از نعمت ارتباط و تقرب به خدا و امامان(ع) بهره مند می شود. به هر حال انسان نباید از دعا و توسّل به ائمه اطهار علیهم السلام مأیوس گردد؛ زیرا هیچ گاه باب رحمت الهی به سوی کسی بسته نیست. چه حاجت برآورده شود و چه بنابر مصلحت شخص، در ظاهر برآورده نشود؛ چرا که این گونه بر نیامدن حاجت، در واقع برآمدنی پنهانی است. از طرفی خود دعا و توسلِ انسان، لبیک و اجابت الهی است. ثالثا چون افکار و شبهات وهابیت ذهن شما را مشغول کرده خوب است حقیقت توسل بیان شود تا شما از این تفکرات مخرب رهایی یابید: توسّل که در لغت به معنای مدد جستن از وسیله برای نیل به مقصود است مسئله ی است که در فطرت هر بشری بلکه هر موجود زنده ای نهادینه و گذاشته شده حتی حیوانات (مثل داستان ضمانت امام رضا (ع) از آهوی بیابان که شهره ی خاص وعام هست) منتها بعضی ها از فطرت خود بی خبراند و پا روی فطرت خود گذاشته اند و چنین مسائلی( انکار مساله توسل) را مطرح می کنند و الا با اندک توجهی خواهند دانست که توسل یعنی حیات و زندگانی، و کسی که توسل ندارد یعنی اینکه حیات و زندگی ندارد و انکار توسل یعنی انکار یک امر و موضوع فطری وحیاتی، چون هر انسان و موجودی هدفی را دنبال می کند و در فکر رسیدن و نیل به آن هدف و مقصد است و رسیدن به هدف و مقصد بدون وسیله و ابزار امکان ندارد، روی این اصل است که در روایات این گونه بیان شده است: (أبی الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها فجعل لکل شئ سبباً؛ خداوند متعال امتناع دارد از اینکه امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد) )امام صادق (علیه السلام ) مجمع البحرین) حال فرقی ندارد آن هدف ، وسیله، مادی باشد یا معنوی ، چون هدف، علل و اسباب و امور را به ابعاد مادی نباید منحصر کرد و به این لحاظ یکی از چیزهایی که می تواند وسیله قرار بگیرد و انسان را در نیل و رسیدن به هدف کمک کند وجهه و مقام وآبروی شخص آبرومند است. و چه کسانی آبرومند تر از ائمه (ع) و اولاد طاهرینشان هستند تا اینکه انسان از آنها کمک بگیرد و آنها را واسطه به پیشگاه خدا قرار بدهد، پس مسئله توسل علاوه براین که یک امرفطری وعقلی است، از توسل به اهلبیت پیامبر (ص) و اولاد طاهرینش و بزرگان دین، آثار و برکات زیادی دیده و مشاهده شده است که بهترین و بالاترین دلیل برای اثبات توسل است. در قرآن کریم نیز خداوند در آیهء 35 سورهء مبارکهء مائده، مؤمنان را به تقوا و گرفتن وسیلهء نجات و جهاد در راه خدا سفارش کرده است.) از روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل تسنّن در دست داریم ، به خوبی استفاده می شود که توسل به آن معنا که در بالا گفتیم از پیامبران و امامان و افراد صالح هیچ گونه اشکالی ندارد، بلکه کار خوبی محسوب می شود. بنابراین توسل جستن از روح بلند پیامبران و امامان و امامزادگان و صالحان مانعی ندارد. توسل صحابه به پیامبر اکرم بعد از وفات ایشان در زمان عمر بن الخطاب قحطی آمد ، بلال بن حارث آمد کنار قبر پیامبر عرضه داشت :امت تو نابود شدند ، از خدای عالم باران رحمت طلب کن .بعد پیامبر به خوابش آمد و گفت برو پیش عمر و سلام مرا به او برسان و به او خبر بده که باران رحمت نازل خواهد و به او بگو که نسبت به مردم بذل و بخششت بیشتر باشد . این شخص آمد خدمت عمر . عمر خیلی گریه کرد که ما قابل این سلام نبودیم . و گفت : هیچ خدمتی را نسبت به مسلمانان که از دستم بر بیاید کوتاهی نخواهم کرد . ابن حجر عسقلانی از استوانه های علم رجال اهل سنت در آخر می گوید : سند این حدیث صحیح است .)فتح الباری ، ج2 ، ص412) در قرآن کریم می خوانیم: هنگامی که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفی کرد و آنان را مورد بخشودگی قرار داد، فرمود: (إذهبوا بقمیصی هذا فألقوه علی وجه أبی یأت بصیراً) (یوسف: 93) این پیراهن مرا با خود ببرند و بر صورت پدرم (یعقوب) افکنید تا دیدگانش بینا گردد. سپس می فرماید: ( أن جاء البشیر ألقاه علی وجهه فارتدّ بصیراً) (یوسف: 96.) آنگاه که مژده دهنده، آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایی وی بازگشت. این سخن گویای قرآن، گواه روشنی بر تبرک جستن پیامبر خدا (یعقوب) به پیراهن پیامبری دیگر (حضرت یوسف) می باشد، بلکه بیانگر آن است که پیراهن یاد شده، موجب بازگشت بینایی حضرت یعقوب گردید. آیا می توان گفت رفتار این دو پیامبر گرامی ، از چارچوب توحید و پرستش خدا خارج بوده است؟! 2- شکی نیست که پیامبر گرامی اسلام، به هنگام طواف خانه خدا، حجر الاسود را استلام می نمود و یا می بوسید. بخاری در صحیح خود می گوید: مردی از عبدالله بن عمر درباره استلام حجر سؤال کرد و او در پاسخ گفت: (رأیت رسول الله (صلی الله علیه وآله) یستلمه و یقبّله). (صحیح بخاری ، جزء2، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، صفحه 152-151، ط مصر.) پیامبر را مشاهده کردم که حجرالاسود را استلام می نمود و می بوسید. در صورتی که اگر لمس کردن و یا بوسیدن سنگی ، شرک به خدا بود، هرگز پیامبر (که منادای توحید است) به چنین کاری مبادرت نمی ورزیدند. 3- در کتب صحاح و مسانید و در میان کتاب های تاریخ و سنن، روایات انبوهی در مورد تبرک جستن صحابه پیامبر به آثار آن حضرت؛ مانند: لباس، آب وضو، ظرف آب و ... به چشم می خورد که با مراجعه به آنها، کوچکترین تردیدی در مشروعیّت و پسندیده بودن آن باقی نمی ماند. گرچه شمارش همه روایات در این زمینه، در این نوشتار نمی گنجد، ولی به عنوان مثال، برخی از آنها را در اینجا یادآور می شویم: الف: بخاری در صحیح خود، در ضمن روایتی طولانی که شرح برخی از ویژگی های پیامبر و یاران او را در بردارد، چنین می گوید: (واذا توضّأ کادوا یقتتلون علی وضوئه). هرگاه پیامبر وضو می گرفت، نزدیک بود مسلمانان، (بر سر بدست آوردن آب وضوی آن حضرت) با هم بجنگند). صحیح بخاری ، ج3، باب ما یجوز من الشروط فی الاسلام، باب الشروط فی الجهاد والمصالحه، ص195.) ب: ابن حجر می گوید: ان النّبیّ صلی الله عیه وآله وسلم کان یؤتی بالصّبیان فیبرک علیهم.( الاصابه، ج1، خطبه کتاب، ص7، ط مصر. )کودکان را نزد پیامبر می آوردند و آن حضرت به منظور تبرک آنان، دعا می کرد. ج: محمد طاهرمکّی می گوید:(از ام ثابت روایت شده که گفت: رسول خدا بر من وارد شد و از دهانه مشکی که آویزان بود، ایستاده آب نوشید و من برخاستم و دهانه مشک را بریدم) سپس می افزاید: (این حدیث را ترمذی روایت کرده و می گوید: حدیث صحیح و حسن است و شارح این حدیث درکتاب الریاض الصالحین می گوید: ام ثابت، دهانه مشک را برید تا جای دهان پیامبر را نگهداری کند و به آن تبرک جوید و همچنین صحابه می کوشیدند تا از جایی که رسول خدا از آن آب نوشیده بود، آب بنوشند.( ترک الصحابه، (محمد طاهر مکّی )، فصل اول، ص29، ترجمه انصاری) و همچنین آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که در خواست از غیر خداوند را مشروع نمیداند ؛ از جمله : یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ . یوسف / 97 . گفتند: (ای پدر ! برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم ) در این آیه خداوند داستان برادران حضرت یوسف علیه السلام را یادآوری میکند که آنها بعد از پیشیمانی از کردارشان به پیش حضرت یعقوب علیه السلام آمدند و از او که پیامبر خدا بود درخواست کردند که از خداوند برای آنها طلب بخشش کند . حضرت یعقوب هم نگفت که چرا خودتان مستقیماً سراغ خداوند نمیروید و به من متوسل شدهاید ؛ بلکه به آنها وعده داد که از خداوند برای آنها طلب بخشش خواهد کرد : قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ . یوسف / 98 . گفت : ( به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم ، که او همانا آمرزنده مهربان است) همچنین خداوند در آیه 64 سوره نساء خطاب به پیامبرش میفرماید : وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا . و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند ، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [ نیز ] برای آنان طلب آمرزش می کرد ، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان می یافتند . این آیه نشان میدهد که باید برای طلب بخشش از خداوند واسطه و وسیله آبروداری را پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .
سلام.من جوان معتقدی هستم ولی مدتی هست که افکار وهابی ها خیلی ذهنم رو مشغول کرده . قصه اینه که من یه مشکل مهمی برام پیش اومد وبارها و بارها از تهران به مشهد رفتم واز حضرت رضا (ع) عاجزانه وملتمسانه و با تمام وجودم درخواست حاجت کردم ولی نشد که نشد.واین درحالی بود که از بچه گی شنیده بودم این خاندان ، خاندان کرم هستن ودست رد به سینه گدای خونشون و محتاج نمی زنن ولی من هزارها کیلومتر بارها رفتم دم خونشون واومدم ولی مشکلم حل نشد مدتهاست به این فکرم که واقعا این ائمه بقول وهابی ها مث بقیه مردم ازین دنیا رفتن و در نفع وضرر خودشون و مردم تاثیر گذار نیستن(من سابقا کتب در رد وهابیت زیاد مطالعه کردم وبا تفکراتشون اشنایی دارم.).اگه غلط فکر میکنم شما درستش کنید وبگید این خاندان کرمتون چرا جواب من که هزارها کیلومتر طی میکردم و مهمونش بودم را نداد واگه درست فک میکنم که هیچ.
سلام.من جوان معتقدی هستم ولی مدتی هست که افکار وهابی ها خیلی ذهنم رو مشغول کرده . قصه اینه که من یه مشکل مهمی برام پیش اومد وبارها و بارها از تهران به مشهد رفتم واز حضرت رضا (ع) عاجزانه وملتمسانه و با تمام وجودم درخواست حاجت کردم ولی نشد که نشد.واین درحالی بود که از بچه گی شنیده بودم این خاندان ، خاندان کرم هستن ودست رد به سینه گدای خونشون و محتاج نمی زنن ولی من هزارها کیلومتر بارها رفتم دم خونشون واومدم ولی مشکلم حل نشد مدتهاست به این فکرم که واقعا این ائمه بقول وهابی ها مث بقیه مردم ازین دنیا رفتن و در نفع وضرر خودشون و مردم تاثیر گذار نیستن(من سابقا کتب در رد وهابیت زیاد مطالعه کردم وبا تفکراتشون اشنایی دارم.).اگه غلط فکر میکنم شما درستش کنید وبگید این خاندان کرمتون چرا جواب من که هزارها کیلومتر طی میکردم و مهمونش بودم را نداد واگه درست فک میکنم که هیچ.
در پاسخ به این سوال به نکات ذیل دقت بفرمایید:
اولا ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام واسطه درگاه الهی و استجابت دعا هستند و به فرموده خودشان اگر خداوند صلاح بداند وساطت آنان را قبول نموده و حاجت بنده مومن رابرآورده می نماید. البته شکی نیست که این بزرگواران بهترین واسطه در درگاه الهی هستند.
ثانیا توسّل به امامان معصوم(ع) و دعا و درخواست از درگاه خداوند به معنای آن نیست که هر خواسته ای با دعا و توسّل برآورده گردد؛ بلکه دعا و توسّل نیز امری قانون مند است و شرایط و موانعی دارد؛ از جمله:
1. باید با کمال اعتقاد و اخلاص در نیت صورت بگیرد؛ چرا که عطایای الهی به اندازه نیّت خالصانه، سرازیر می شود. حضرت علی(ع) می فرماید: (ان العطیّة علی قدر النیّة)؛ (بخشش الهی به اندازه [ اخلاص در ]نیّت است). (نهج البلاغه، نامه 31.)
2. خواسته و حاجت انسان، باید معقول و مشروع باشد.
3. دعا و توسّل باید در کنار به کارگیری اسباب و عوامل طبیعی دارای نقش در برآمدن حاجت باشد.
4. از شرایط بسیار مهم و مؤثر در استجابت دعا و توسّل، ایمان و عمل صالح است. طبیعی است، کسی که پیمان خویش را در برابر خداوند شکسته است؛ نباید انتظار داشته باشد هر خواسته ای را به سرعت اجابت یافته ببیند.
5. گاهی زمان مناسب برای تحقق مطلوب و خواسته شخص، فرا نرسیده است. در چنین حالتی با طول کشیدن زمان اجابت، در شخص حالت انابه و تضرع به درگاه الهی ایجاد می شود و رابطه معنوی و عاطفی اش با امامان(ع) طول می کشد و در نتیجه ارتباط او با خدا محکم تر می شود.
در حقیقت، خود توفیق بر دعا و توسّل، اوج عبودیت و بندگی و نشانه لطف و عنایت حضرت حق به انسان است و الطاف و رحمت های بزرگ تری را به دنبال دارد.
6. گاهی برآورده شدن حاجت شخص، به مصلحت و نفع وی نیست و صلاح او در عدم استجابت آن است: (عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛ (بقره (2)، آیه 216). (بسا چیزی را خوش نمی دارید و حال آنکه برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است؛ خدا می داند و شما نمی دانید)
در چنین حالتی به ظاهر حاجت شخص برآورده نمی شود؛ امّا این به نفع و صلاح او است و در واقع دعای او -که درخواست خیر و مصلحت خود است- به گونه ای پنهان و ناآشکار برآورده می شود.
در هر صورت خداوند، به جهت دعا و توسّل انسان، اجر عظیمی به او عطا می کند و وی از نعمت ارتباط و تقرب به خدا و امامان(ع) بهره مند می شود.
به هر حال انسان نباید از دعا و توسّل به ائمه اطهار علیهم السلام مأیوس گردد؛ زیرا هیچ گاه باب رحمت الهی به سوی کسی بسته نیست. چه حاجت برآورده شود و چه بنابر مصلحت شخص، در ظاهر برآورده نشود؛ چرا که این گونه بر نیامدن حاجت، در واقع برآمدنی پنهانی است. از طرفی خود دعا و توسلِ انسان، لبیک و اجابت الهی است.
ثالثا چون افکار و شبهات وهابیت ذهن شما را مشغول کرده خوب است حقیقت توسل بیان شود تا شما از این تفکرات مخرب رهایی یابید:
توسّل که در لغت به معنای مدد جستن از وسیله برای نیل به مقصود است مسئله ی است که در فطرت هر بشری بلکه هر موجود زنده ای نهادینه و گذاشته شده حتی حیوانات (مثل داستان ضمانت امام رضا (ع) از آهوی بیابان که شهره ی خاص وعام هست) منتها بعضی ها از فطرت خود بی خبراند و پا روی فطرت خود گذاشته اند و چنین مسائلی( انکار مساله توسل) را مطرح می کنند و الا با اندک توجهی خواهند دانست که توسل یعنی حیات و زندگانی، و کسی که توسل ندارد یعنی اینکه حیات و زندگی ندارد و انکار توسل یعنی انکار یک امر و موضوع فطری وحیاتی، چون هر انسان و موجودی هدفی را دنبال می کند و در فکر رسیدن و نیل به آن هدف و مقصد است و رسیدن به هدف و مقصد بدون وسیله و ابزار امکان ندارد، روی این اصل است که در روایات این گونه بیان شده است: (أبی الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها فجعل لکل شئ سبباً؛ خداوند متعال امتناع دارد از اینکه امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد) )امام صادق (علیه السلام ) مجمع البحرین) حال فرقی ندارد آن هدف ، وسیله، مادی باشد یا معنوی ، چون هدف، علل و اسباب و امور را به ابعاد مادی نباید منحصر کرد و به این لحاظ یکی از چیزهایی که می تواند وسیله قرار بگیرد و انسان را در نیل و رسیدن به هدف کمک کند وجهه و مقام وآبروی شخص آبرومند است. و چه کسانی آبرومند تر از ائمه (ع) و اولاد طاهرینشان هستند تا اینکه انسان از آنها کمک بگیرد و آنها را واسطه به پیشگاه خدا قرار بدهد، پس مسئله توسل علاوه براین که یک امرفطری وعقلی است، از توسل به اهلبیت پیامبر (ص) و اولاد طاهرینش و بزرگان دین، آثار و برکات زیادی دیده و مشاهده شده است که بهترین و بالاترین دلیل برای اثبات توسل است.
در قرآن کریم نیز خداوند در آیهء 35 سورهء مبارکهء مائده، مؤمنان را به تقوا و گرفتن وسیلهء نجات و جهاد در راه خدا سفارش کرده است.)
از روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل تسنّن در دست داریم ، به خوبی استفاده می شود که توسل به آن معنا که در بالا گفتیم از پیامبران و امامان و افراد صالح هیچ گونه اشکالی ندارد، بلکه کار خوبی محسوب می شود.
بنابراین توسل جستن از روح بلند پیامبران و امامان و امامزادگان و صالحان مانعی ندارد.
توسل صحابه به پیامبر اکرم بعد از وفات ایشان
در زمان عمر بن الخطاب قحطی آمد ، بلال بن حارث آمد کنار قبر پیامبر عرضه داشت :امت تو نابود شدند ، از خدای عالم باران رحمت طلب کن .بعد پیامبر به خوابش آمد و گفت برو پیش عمر و سلام مرا به او برسان و به او خبر بده که باران رحمت نازل خواهد و به او بگو که نسبت به مردم بذل و بخششت بیشتر باشد . این شخص آمد خدمت عمر . عمر خیلی گریه کرد که ما قابل این سلام نبودیم . و گفت : هیچ خدمتی را نسبت به مسلمانان که از دستم بر بیاید کوتاهی نخواهم کرد .
ابن حجر عسقلانی از استوانه های علم رجال اهل سنت در آخر می گوید : سند این حدیث صحیح است .)فتح الباری ، ج2 ، ص412)
در قرآن کریم می خوانیم: هنگامی که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفی کرد و آنان را مورد بخشودگی قرار داد، فرمود:
(إذهبوا بقمیصی هذا فألقوه علی وجه أبی یأت بصیراً) (یوسف: 93)
این پیراهن مرا با خود ببرند و بر صورت پدرم (یعقوب) افکنید تا دیدگانش بینا گردد.
سپس می فرماید:
( أن جاء البشیر ألقاه علی وجهه فارتدّ بصیراً) (یوسف: 96.)
آنگاه که مژده دهنده، آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایی وی بازگشت.
این سخن گویای قرآن، گواه روشنی بر تبرک جستن پیامبر خدا (یعقوب) به پیراهن پیامبری دیگر (حضرت یوسف) می باشد، بلکه بیانگر آن است که پیراهن یاد شده، موجب بازگشت بینایی حضرت یعقوب گردید.
آیا می توان گفت رفتار این دو پیامبر گرامی ، از چارچوب توحید و پرستش خدا خارج بوده است؟!
2- شکی نیست که پیامبر گرامی اسلام، به هنگام طواف خانه خدا، حجر الاسود را استلام می نمود و یا می بوسید.
بخاری در صحیح خود می گوید: مردی از عبدالله بن عمر درباره استلام حجر سؤال کرد و او در پاسخ گفت: (رأیت رسول الله (صلی الله علیه وآله) یستلمه و یقبّله). (صحیح بخاری ، جزء2، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، صفحه 152-151، ط مصر.)
پیامبر را مشاهده کردم که حجرالاسود را استلام می نمود و می بوسید. در صورتی که اگر لمس کردن و یا بوسیدن سنگی ، شرک به خدا بود، هرگز پیامبر (که منادای توحید است) به چنین کاری مبادرت نمی ورزیدند.
3- در کتب صحاح و مسانید و در میان کتاب های تاریخ و سنن، روایات انبوهی در مورد تبرک جستن صحابه پیامبر به آثار آن حضرت؛ مانند: لباس، آب وضو، ظرف آب و ... به چشم می خورد که با مراجعه به آنها، کوچکترین تردیدی در مشروعیّت و پسندیده بودن آن باقی نمی ماند.
گرچه شمارش همه روایات در این زمینه، در این نوشتار نمی گنجد، ولی به عنوان مثال، برخی از آنها را در اینجا یادآور می شویم:
الف: بخاری در صحیح خود، در ضمن روایتی طولانی که شرح برخی از ویژگی های پیامبر و یاران او را در بردارد، چنین می گوید:
(واذا توضّأ کادوا یقتتلون علی وضوئه).
هرگاه پیامبر وضو می گرفت، نزدیک بود مسلمانان، (بر سر بدست آوردن آب وضوی آن حضرت) با هم بجنگند). صحیح بخاری ، ج3، باب ما یجوز من الشروط فی الاسلام، باب الشروط فی الجهاد والمصالحه، ص195.)
ب: ابن حجر می گوید: ان النّبیّ صلی الله عیه وآله وسلم کان یؤتی بالصّبیان فیبرک علیهم.( الاصابه، ج1، خطبه کتاب، ص7، ط مصر. )کودکان را نزد پیامبر می آوردند و آن حضرت به منظور تبرک آنان، دعا می کرد.
ج: محمد طاهرمکّی می گوید:(از ام ثابت روایت شده که گفت: رسول خدا بر من وارد شد و از دهانه مشکی که آویزان بود، ایستاده آب نوشید و من برخاستم و دهانه مشک را بریدم)
سپس می افزاید: (این حدیث را ترمذی روایت کرده و می گوید: حدیث صحیح و حسن است و شارح این حدیث درکتاب الریاض الصالحین می گوید: ام ثابت، دهانه مشک را برید تا جای دهان پیامبر را نگهداری کند و به آن تبرک جوید و همچنین صحابه می کوشیدند تا از جایی که رسول خدا از آن آب نوشیده بود، آب بنوشند.( ترک الصحابه، (محمد طاهر مکّی )، فصل اول، ص29، ترجمه انصاری)
و همچنین آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که در خواست از غیر خداوند را مشروع نمیداند ؛ از جمله :
یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ . یوسف / 97 .
گفتند: (ای پدر ! برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم )
در این آیه خداوند داستان برادران حضرت یوسف علیه السلام را یادآوری میکند که آنها بعد از پیشیمانی از کردارشان به پیش حضرت یعقوب علیه السلام آمدند و از او که پیامبر خدا بود درخواست کردند که از خداوند برای آنها طلب بخشش کند . حضرت یعقوب هم نگفت که چرا خودتان مستقیماً سراغ خداوند نمیروید و به من متوسل شدهاید ؛ بلکه به آنها وعده داد که از خداوند برای آنها طلب بخشش خواهد کرد :
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ . یوسف / 98 .
گفت : ( به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم ، که او همانا آمرزنده مهربان است)
همچنین خداوند در آیه 64 سوره نساء خطاب به پیامبرش میفرماید :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا .
و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند ، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [ نیز ] برای آنان طلب آمرزش می کرد ، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان می یافتند .
این آیه نشان میدهد که باید برای طلب بخشش از خداوند واسطه و وسیله آبروداری را پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .