ائمه مدفون در بقیع با دیگر انسانها تفاوتی ندارند و لذا استعانت و شفاعت از آنان، سبب گره گشایی نمی شود. گفتن این حرف مانند این است که کسی بگوید معادن طلا و جواهر با معادن دیگر فرقی ندارد همانطوری که هیچ عاقلی این حرف را نمیزند و به آن توجه نمی کند و اگر به قول آن اعتماد کند خود را دچار زیان و ضرر نموده. در این مسأله هم اگر کسی بگوید بین أئمه ی مدفون در بقیع و دیگر انسانها فرقی وجود ندارد و آن بزرگواران را با دیگران در یک ردیف قرار بدهد این انکار یک امر روشن و واضح است که بر هیچ انسان منصف پوشیده نیست اما در عین حال از باب تنبیه و ارشاد نمونه های از فضائل هر یک از آن امامان معصوم بیان میشود،به قول شاعر: آب دریا را اگر نتوان کشید هم بقدر تشنگی باید چشید یک: امام حسن مجتبی: در معتبر اهل سنت نقل شده است که پیامبر دست امام حسن و امام حسین را گرفت و فرمود: هرکس مرا و این دو فرزند و پدر و مادر این دو را دوست داشته باشد فردای قیامت در بهشت با من و در درجه ی من است (جامع ترمذی ج 5 ص 641 حدیث 3733؛مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 77) باز هم پیامبر فرمود: حسن و حسین دو پسر من هستند کسی که آنها را دوست داشته باشد من را دوست داشته است.( تاریخ ابن عساکر ج 4 ص 204) با ملاحظه ی این دو حدیث شریف و تامل در آن هر صاحب فکری درک خواهد کرد که وقتی دوستان آن بزرگواران این درجه و مقام را دارند خود آنها از حیث فضیلت چگونه خواهند بود . دو: امام زین العابدین : زهری هروقت امام سجاد را یاد میکرد گریه میکرد و میگفت او زینت عبادت کنندگان است و نیز گفت علی بن حسین بالاترین حق را بر گردن من دارد و هیچ کس را از حیث فقاهت و علم از او بالاتر ندیدم.( طبقات الکبری ج 5ص14) محمد بن سعد مورخ و عالم اهل سنت امام را اینگونه توصیف کرده علی بن حسین امین و با تقوا و عالی مرتبه بود و حدیث، زیاد روایت میکرد.( شرح ابن ابی الحدید ج 15 ص 274؛حلیه الاولیاء ج 3 ص 135) سه: امام باقر: ابن حجر سنی ناصبی با اینکه دشمنی فراوان نسبت به اهل بیت داشته درباره ی امام باقر میگوید : او شکافنده ی علم و دانش و احاطه دارنده ی به آن و آشکار کننده ی آن و بالا برنده ی آن بود او قلب با صفا و علم و عمل پاک و نفس پاکیزه و اخلاق نیکو داشت تمام اوقات خود را صرف اطاعت خدا نمود و چنان در مقامات عارفین غرق گشته بود که زبان توصیف کنندگان از وصف آن عاجز است و کلمات بسیار فراوانی در سلوک و عرفان فرموده است که مجال نقد آن نیست.( مطالب السؤل،ص100،قطره ای از دریای فضائل اهل بیت ج 1 ص 541(و نیز در عظمت آن امام همین کافی است که پیامبر به واسطه ی جابر به آن حضرت سلام فرستاده است. چهار: امام صادق: سید ابن مؤمن شبلنجی شافعی در کتاب نور الابصار در شرح حال امام صادق چنین مینویسد : فضائل آن حضرت بسیار زیاد است بطوری که حسابگر از شمارش آن درمانده میشود و فهم علمای آگاه در انواع آن علوم حیران است و...( بحار جلد 47ص 28( ابن قتیبه در کتاب آداب الکاتب فضیلت امام را چنین بیان میکند:کتاب جفر را امام صادق پسر محمد باقر نوشت و در این کتاب هر چیزی که نیاز به دانستن آن تا روز قیامت هست نوشته شده(الامام الصادق، اسد حیدر، ج 1ص55) در کتاب تحفه النجبا من مناقب اهل العبا و همچنین در کتاب صواعق المحرقه آمده است که رسول خدا فرمود هرکسی می خواهد عملی انجام دهد تا نزد من مقرب گردد و بدین وسیله حقی در نزد من داشته باشد تا در روز قیامت به سبب آن او را شفاعت نمایم پس به خاندان و ذریه ام خدمت کرده و در دلهای آنها ایجاد شادی و سرور نماید(بحار الانوار ج 26 ص 227 ؛امالی صدوق ص461 حدیث 5 مجلس 60 ) تا اینجا روشن شد که از نظر روایات این بزرگواران چه مقام و قربی در پیشگاه خداوند دارند. اما درباره ی اینکه توسل به آنها سبب گره گشایی نمیشود: اولا این عقیده ی شما(وهابیت)است که از در عناد و دشمنی به أئمه وارد میشوید و... ثانیا این به علت این است که آن درمانگاه را با قفل شرک وکفر پلمپ نموده و نمیگذارید که افراد درمانده و حاجت مند وارد آنجا بشوند و آزادانه با آن بزرگواران درد و مشکل خود را بازگو کنند و الا اگر میگذاشتید که زوار آن تربت های مطهر آزادانه درد های خود را به آنان در میان میگذاشتند می دیدید که چه محشری برپا میشد و چه عنایاتی شامل زوار میشد و از سفره ی کرم کریم اهل بیت چه ثمراتی برداشت میکردند.
ائمه مدفون در بقیع با دیگر انسانها تفاوتی ندارند و لذا استعانت و شفاعت از آنان، سبب گره گشایی نمی شود.
ائمه مدفون در بقیع با دیگر انسانها تفاوتی ندارند و لذا استعانت و شفاعت از آنان، سبب گره گشایی نمی شود.
گفتن این حرف مانند این است که کسی بگوید معادن طلا و جواهر با معادن دیگر فرقی ندارد همانطوری که هیچ عاقلی این حرف را نمیزند و به آن توجه نمی کند و اگر به قول آن اعتماد کند خود را دچار زیان و ضرر نموده.
در این مسأله هم اگر کسی بگوید بین أئمه ی مدفون در بقیع و دیگر انسانها فرقی وجود ندارد و آن بزرگواران را با دیگران در یک ردیف قرار بدهد این انکار یک امر روشن و واضح است که بر هیچ انسان منصف پوشیده نیست اما در عین حال از باب تنبیه و ارشاد نمونه های از فضائل هر یک از آن امامان معصوم بیان میشود،به قول شاعر:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم بقدر تشنگی باید چشید
یک: امام حسن مجتبی: در معتبر اهل سنت نقل شده است که پیامبر دست امام حسن و امام حسین را گرفت و فرمود: هرکس مرا و این دو فرزند و پدر و مادر این دو را دوست داشته باشد فردای قیامت در بهشت با من و در درجه ی من است (جامع ترمذی ج 5 ص 641 حدیث 3733؛مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 77)
باز هم پیامبر
فرمود: حسن و حسین دو پسر من هستند کسی که آنها را دوست داشته باشد من را دوست داشته است.( تاریخ ابن عساکر ج 4 ص 204)
با ملاحظه ی این دو حدیث شریف و تامل در آن هر صاحب فکری درک خواهد کرد که وقتی دوستان آن بزرگواران این درجه و مقام را دارند خود آنها از حیث فضیلت چگونه خواهند بود .
دو: امام زین العابدین : زهری هروقت امام سجاد را یاد میکرد گریه میکرد و میگفت او زینت عبادت کنندگان است و نیز گفت علی بن حسین بالاترین حق را بر گردن من دارد و هیچ کس را از حیث فقاهت و علم از او بالاتر ندیدم.( طبقات الکبری ج 5ص14)
محمد بن سعد مورخ و عالم اهل سنت امام را اینگونه توصیف کرده علی بن حسین امین و با تقوا و عالی مرتبه بود و حدیث، زیاد روایت میکرد.( شرح ابن ابی الحدید ج 15 ص 274؛حلیه الاولیاء ج 3 ص 135)
سه: امام باقر: ابن حجر سنی ناصبی با اینکه دشمنی فراوان نسبت به اهل بیت داشته درباره ی امام باقر میگوید : او شکافنده ی علم و دانش و احاطه دارنده ی به آن و آشکار کننده ی آن و بالا برنده ی آن بود او قلب با صفا و علم و عمل پاک و نفس پاکیزه و اخلاق نیکو داشت تمام اوقات خود را صرف اطاعت خدا نمود و چنان در مقامات عارفین غرق گشته بود که زبان توصیف کنندگان از وصف آن عاجز است و کلمات بسیار فراوانی در سلوک و عرفان فرموده است که مجال نقد آن نیست.( مطالب السؤل،ص100،قطره ای از دریای فضائل اهل بیت ج 1 ص 541(و نیز در عظمت آن امام همین کافی است که پیامبر به واسطه ی جابر به آن حضرت سلام فرستاده است.
چهار: امام صادق: سید ابن مؤمن شبلنجی شافعی در کتاب نور الابصار در شرح حال امام صادق چنین مینویسد : فضائل آن حضرت بسیار زیاد است بطوری که حسابگر از شمارش آن درمانده میشود و فهم علمای آگاه در انواع آن علوم حیران است و...( بحار جلد 47ص 28(
ابن قتیبه در کتاب آداب الکاتب فضیلت امام را چنین بیان میکند:کتاب جفر را امام صادق پسر محمد باقر نوشت و در این کتاب هر چیزی که نیاز به دانستن آن تا روز قیامت هست نوشته شده(الامام الصادق، اسد حیدر، ج 1ص55)
در کتاب تحفه النجبا من مناقب اهل العبا و همچنین در کتاب صواعق المحرقه آمده است که رسول خدا
فرمود هرکسی می خواهد عملی انجام دهد تا نزد من مقرب گردد و بدین وسیله حقی در نزد من داشته باشد تا در روز قیامت به سبب آن او را شفاعت نمایم پس به خاندان و ذریه ام خدمت کرده و در دلهای آنها ایجاد شادی و سرور نماید(بحار الانوار ج 26 ص 227 ؛امالی صدوق ص461 حدیث 5 مجلس 60 )
تا اینجا روشن شد که از نظر روایات این بزرگواران چه مقام و قربی در پیشگاه خداوند دارند.
اما درباره ی اینکه توسل به آنها سبب گره گشایی نمیشود: اولا این عقیده ی شما(وهابیت)است که از در عناد و دشمنی به أئمه وارد میشوید و...
ثانیا این به علت این است که آن درمانگاه را با قفل شرک وکفر پلمپ نموده و نمیگذارید که افراد درمانده و حاجت مند وارد آنجا بشوند و آزادانه با آن بزرگواران درد و مشکل خود را بازگو کنند و الا اگر میگذاشتید که زوار آن تربت های مطهر آزادانه درد های خود را به آنان در میان میگذاشتند می دیدید که چه محشری برپا میشد و چه عنایاتی شامل زوار میشد و از سفره ی کرم کریم اهل بیت چه ثمراتی برداشت میکردند.