با سلام. خیلی وقته دلم می خواست ازشما مشورت بخواهم تا اینکه امروز فرصت شد. من یک دختر 24 هستم فارغ التحصیل تا این سن دنبال عشق و عاشقی هم نرفتم ولی الان جند وقته از یکی ازخواستگارم خوشم آمده با این مشکل که دوسال کوجکتره ولی چیزی که باعثش شد اخلاق و نجابتش بود وایمان قوی برای من اخلاق بیشترین ملاک است. ولی خانوادم راضی نیستند پدر و مادری دارم که فکر می کنن کل زندگی در پول و مدرک بالا خلاصه می شود(فوق دیپلم مدرک نمی دانند). در حالی که حتی گاهی وقتی می گم مگه خودتان از اول پولدار بودید یا اینکه با تلاش و خواست خدا رسیدید سریع در نفرین و این که بچه ای و بی عقلی را شروع می کنند، دست می گذارند رو نقطه ضعف من که سریع می گویند خدا بی پدرو مادرت کند تا اختیار دست خودت باشد. همه می گن بی ارده ای چون تو روی پدر و مادرم نمی ایستم ولی آنها تا این سن بد اذیتم کردن من باید درس می خواندم یا هر کاری برای کلاس گذاشتن آنها برای اینکه در خانه نباشم روزی 14 ساعت کار می کنم خارج خانه که وقتی رسیدم فقط بخوابم حرفی نزنم. شما می گویید چه کنم؟آن شخص تمام ملاکها را داره هرچند الان سرباز است یا اینکه با خواستگارهای که پدر و مادرم می گویند ازدواج کنم که حتی نمی شناسمشان من اخلاق برام از همه چیز مهمتره؟ خیلی حرف زدم شرمنده امید با راهنمایتان از این سر در گمی در بیام. امید دریایی باشید
سلام/ ممکن است ملاکهای شما برای انتخاب همسر با ملاکهای پدر و مادرتان کاملا منطبق نباشد و چه بسا آنها در مواردی اشتباهاتی نیز داشته باشند (مثل خلاصه کردن زندگی در پول و مدرک تحصیلی بالا)اما توجه داشته باشید که :  1-آنها والدین شما هستند و قطعا دلسوز و خیرخواهتان.  2-رضایت آنها در ازدواج شما یکی از کلیدهای آرامش زندگی آینده شماست.  3-درگیر شدن با آنها شما را از لطف خداوند و حمایت آنها بی نصیب میکند.  4-خواستگارتان علیرغم داشتن اخلاق خوب و ایمان دو سال از شما کوچکتر است و سرباز (و احتمالا فاقد شغل ثابت و مشخص).با عنایت به همه این نکات و با تشکیل یک جلسه خانوادگی صمیمانه حرفهای خود را با آنها بزنید و آنگاه تصمیم منطقی و واقع بینانه ای بگیرید.
عنوان سوال:

با سلام. خیلی وقته دلم می خواست ازشما مشورت بخواهم تا اینکه امروز فرصت شد. من یک دختر 24 هستم فارغ التحصیل تا این سن دنبال عشق و عاشقی هم نرفتم ولی الان جند وقته از یکی ازخواستگارم خوشم آمده با این مشکل که دوسال کوجکتره ولی چیزی که باعثش شد اخلاق و نجابتش بود وایمان قوی برای من اخلاق بیشترین ملاک است. ولی خانوادم راضی نیستند پدر و مادری دارم که فکر می کنن کل زندگی در پول و مدرک بالا خلاصه می شود(فوق دیپلم مدرک نمی دانند). در حالی که حتی گاهی وقتی می گم مگه خودتان از اول پولدار بودید یا اینکه با تلاش و خواست خدا رسیدید سریع در نفرین و این که بچه ای و بی عقلی را شروع می کنند، دست می گذارند رو نقطه ضعف من که سریع می گویند خدا بی پدرو مادرت کند تا اختیار دست خودت باشد. همه می گن بی ارده ای چون تو روی پدر و مادرم نمی ایستم ولی آنها تا این سن بد اذیتم کردن من باید درس می خواندم یا هر کاری برای کلاس گذاشتن آنها برای اینکه در خانه نباشم روزی 14 ساعت کار می کنم خارج خانه که وقتی رسیدم فقط بخوابم حرفی نزنم. شما می گویید چه کنم؟آن شخص تمام ملاکها را داره هرچند الان سرباز است یا اینکه با خواستگارهای که پدر و مادرم می گویند ازدواج کنم که حتی نمی شناسمشان من اخلاق برام از همه چیز مهمتره؟ خیلی حرف زدم شرمنده امید با راهنمایتان از این سر در گمی در بیام. امید دریایی باشید


پاسخ:

سلام/ ممکن است ملاکهای شما برای انتخاب همسر با ملاکهای پدر و مادرتان کاملا منطبق نباشد و چه بسا آنها در مواردی اشتباهاتی نیز داشته باشند
(مثل خلاصه کردن زندگی در پول و مدرک تحصیلی بالا)اما توجه داشته باشید که :
 1-آنها والدین شما هستند و قطعا دلسوز و خیرخواهتان.
 2-رضایت آنها در ازدواج شما یکی از کلیدهای آرامش زندگی آینده شماست.
 3-درگیر شدن با آنها شما را از لطف خداوند و حمایت آنها بی نصیب میکند.
 4-خواستگارتان علیرغم داشتن اخلاق خوب و ایمان دو سال از شما کوچکتر است و سرباز (و احتمالا فاقد شغل ثابت و مشخص).با عنایت به همه این نکات و با تشکیل یک جلسه خانوادگی صمیمانه حرفهای خود را با آنها بزنید و آنگاه تصمیم منطقی و واقع بینانه ای بگیرید.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین