سلام/ بخش هایی از پیام شما را(البته با حذف برخی از قسمت ها) جهت اطلاع و استفاده مراجعین محترم سایت منتشر کردم . - با توجه به توبه و اصلاح رفتارتان، از مرور خاطرات گناه و بازگویی آنها خودداری کنید. - به مغفرت الهی مطمئن باشید. - دقت کنید: مقایسه ی "ارتباط جنسی نا مشروع" (و حتی مشروع غیر رسمی) با ازدواج و روابط زناشویی غلط فاحش است. به مادر و پدرتان بد بین نباش. - و سعی کنید با مهربانی و ادب و تشکیل جلسات خانوادگی فاصله ها را با پدر و مادرتان کم کنید. - ارتباطتان را با این فرد -هرچند مجازی و بدون ارتباط حضوری- قطع کنید. - پرداخت وجه در مشاور جزء پُرتُکل های حرفه ای آن است ولی اگر مشکلاتتان در همین حد است با عمل به این توصیه ها فعلا نیازی به مراجعه به مشاور ندارید. - به معنویت و عبادت های مستحب به صورت متعادل و با شرط نشاط توجه بیشتری کنید. - اوقات خود را با مطالعه، یادگیری مهارتهای جدید و آشنایی با مباحث تازه و ورزش و تفریح پر کنید. - با توجه به سن شما ،شانس ازدواجتان کم نیست پس از گفتگوی صمیمی و صریح با مادر و پدر هیچ خواستگاری را رد نکنید و پس از بررسی های لازم در مورد گزینه مطلوب تصمیم بگیرید. - به خدا و رابطه عاشقانه ی با او توجه کنید. - تا خدای به این مهربانی و رئوفی داری نگران نباش . خوب است به این یادداشت ها عمل کنید. می خوام نمی شه بگو عزیزم! پاسخی به چند سوال یک نه . برای موفقیت و سعادت
ضمن عرض ادب و احترام خدمت شما جناب آقای مرادی می خواستم در مورد مشکلم از شما به صورت خصوصی راهنمایی بگیرم . خصوصی دختری 23 ساله هستم ، که به تازگی وارد دوره کارشناسی ارشد شده ام .در سال دوم دانشگاه چندین خواستگار داشتم که چون آن وقت به ازدواج فکر نمی کردم (البته از مردها متنفر بودم) به آنها پاسخ رد داده ام و به خانواده ام که آن زمان برای حتی یک بار صحبت کردن با خواستگارانم به من اصرار می کردند گفته بودم که تا درسهایم به پایان نرسد به ازدواج فکر نمی کنم . به همین دلیل آنها نیز در حال حاضر هم به همین بهانه همه را رد می کنند ، بین من و مادر و پدرم هم انگار دیواری است که من هیچوقت نمی توانم با آنها صحبت کنم . چگونه می توانم به آنها بگویم که من قصد ازدواج دارم و واقعا از تنهایی خسته شده ام. در ضمن از چیزی هم بیشتر از همه رنج می برم که نمی دانم چگونه آن را بیان کنم. 4 سال پیش با آقایی که به بهانه ازدواج برای آشنایی اقدام کرده بود و از اقوام نزدیک هم بود رابطه داشته ام که در خلال آن به گناه آلوده شدم .البته این آقا یک سال بعد ازدواج کرد و من هم بعد از توبه و انابه ، با استفاده از چادر سعی کردم نه تنها حجاب بلکه اعمالم را حتی درست انجام دهم . از آن زمان تا کنون از رابطه زناشویی پدر ومادرم رنج می برم . من از گناهی که به آن عادت کرده بودم و واقعا آن را ترک کرده بودم ، متنفرم و علل وعوارض آن را نیز به خوبی میدانم . به تازگی دوباره هم افکار شیطنت آمیز و خاطراتم مرا وسوسه می کند . اما نمی دانم که چه کاری و چگونه انجام دهم تا راه درست را طی کنم ؟ راستش در حال حاضر هم کسی برای ازدواج مرا انتخاب نکرده است .اما حدود 3 ماه پیش نیز از طریق اینترنت ( نه چت بلکه گروه های علمی ) با مردی (31ساله ) آشنا شدم که من در ابتدا نمی دانستم که او متاهل است ، ... و مرا به عنوان دوست ، در ایمیل های خود گذاشته و با ایمیل با هم در ارتباط بودیم . چند وقت که از ایمیل ها گذشت فهمیدم که به او علاقه مند شدم و چقدر مشترکات داریم ، در همین زمان فهمیدم که او متاهل است .از آن به بعد سعی کرده ایم نه تنها sms بلکه ایمیل هم بهم نزنیم ، اما تا کنون کاملا موفق نشدیم . البته او به علاقه من نسبت به خود آگاه است و قطع شدن رابطه را نیز قبول دارد اما می گوید اگر من با خودم کنار بیایم می توانیم دوستان خوبی برای هم در حد یک رابطه ایمیل باشیم که فقط به ارسال فایلها و مطالب مفید اکتفا شود( تا به حال هم رابطه ما در حد ارسا کتب اینترنتی و فایل های جذاب معنوی و معرفی سایت های مفید درسی و علمی بوده است ). او خانواده اش را دوست دارد و برای من هم دوست خوبی است و مرا از افکار و خاطراتم دور کرده است. می دانم که رابطه ام با وی دچار اشکال است اما از بازگشتن به افکار شیطانی ام که یکبار اخیرا مرا به اقدام خودکشی کشانده است و آلوده شدن به عادتم به شدت می ترسم . تورابه خدا کمکم کنید ،آدرس یک مشاور را هم گرفته ام اما به ازای نیم ساعت مبلغ گزافی (بیست هزار تومان) باید بپردازم که نمی دانم به چه بهانه این مبلغ را بگیرن .خیلی سعی کرده ام به خدا نزدیک تر شوم اما شرایط و محیط اطرافم مرا وسوسه می کند . ... (شاید بگید توجیه است اما من فکر کردم که خدا او را سر راه من گذاشته است واما الان که من درمانده ام) از خدا نیز خجالت می کشم که چرا توبه ام را شکسته ام و..... از اینکه به مشکلات من هم گوش دادید و راهنمایی می کنید ، سپاسگزارم . (m45)
سلام/ بخش هایی از پیام شما را(البته با حذف برخی از قسمت ها) جهت اطلاع و استفاده مراجعین محترم سایت منتشر کردم .
- با توجه به توبه و اصلاح رفتارتان، از مرور خاطرات گناه و بازگویی آنها خودداری کنید.
- به مغفرت الهی مطمئن باشید.
- دقت کنید: مقایسه ی "ارتباط جنسی نا مشروع" (و حتی مشروع غیر رسمی)
با ازدواج و روابط زناشویی غلط فاحش است.
به مادر و پدرتان بد بین نباش.
- و سعی کنید با مهربانی و ادب و تشکیل جلسات خانوادگی فاصله ها را با پدر و مادرتان کم کنید.
- ارتباطتان را با این فرد -هرچند مجازی و بدون ارتباط حضوری- قطع کنید.
- پرداخت وجه در مشاور جزء پُرتُکل های حرفه ای آن است ولی اگر مشکلاتتان در همین حد است با عمل به این توصیه ها فعلا نیازی به مراجعه به مشاور ندارید.
- به معنویت و عبادت های مستحب به صورت متعادل و با شرط نشاط توجه بیشتری کنید.
- اوقات خود را با مطالعه، یادگیری مهارتهای جدید و آشنایی با مباحث تازه و ورزش و تفریح پر کنید.
- با توجه به سن شما ،شانس ازدواجتان کم نیست پس از گفتگوی صمیمی و صریح با مادر و پدر هیچ خواستگاری را رد نکنید و پس از بررسی های لازم در مورد گزینه مطلوب تصمیم بگیرید.
- به خدا و رابطه عاشقانه ی با او توجه کنید.
- تا خدای به این مهربانی و رئوفی داری نگران نباش .
خوب است به این یادداشت ها عمل کنید.
می خوام نمی شه
بگو عزیزم!
پاسخی به چند سوال
یک نه . برای موفقیت و سعادت