سلام خدا قوت پسری هستم حدود 22 سال مدتی پیش به خانمی علاقه مند شدم و به شدت خواهان ازدواج با ایشان بودم اما ایشان پس از چند بار قبول و رد کردن جواب منفی دادن. پس از گذشت مدتی از این قضیه دچار مشکات روحی و افسردگی شدم و جهت فرار از این قضیه تصمیم به ازدواج گرفتم که چند نفری پیشنهاد شد ولی هیچ علاقه ای به آنها نداشتم تا اینکه موردی خواهرم معرفی کردند و چون اکثر معیارهای مرا داشت قبول کردم در حالی که باز هم علاقه ای نداشتم و پیش خودم فکر کردم که با گذشت زمان علاقه مند می شوم چون می خواستم از اون وضعیت روحی در بیام اما با گذشت 4 ماه از عقدم هیچ علاقه ای ندارم در حالی که همسرم بسیار ابراز علاقه می کند و انصافا هم خیلی دختر خوبی است و از بسیاری جهات از آن مورد بهتر است. الان از لحاظ روحی خیلی داغونم از یک طرف خودم رو در مقابل همسرم مجرم می دونم و فکر می کنم که من به ایشون خیانت بزرگی کردم و از طرفی هم موندم که چه کار کنم من دوست داشتم عاشقانه زندگی کنم چون طعمش رو چشیده بودم اما با بچگی همه زندگیمو خراب کردم و حتی زندگی یه نفر دیگرو داغون کردم لطفا کمکم کنید اگر ممکنه پیام رو یه جوری خصوصی جواب بدین چون ممکنه خانومم ببینه اگر هم نمیشه که همین جوری. مچکرم . این توضیح رو هم بدم که من ضربه های روحی دیگه ای هم تو زندگیم خوردم که فشار اینها و نبودن کسی که منو راهنمایی کنه و عدم مشورت توسط خودم باعث این تصمیات شد. آقای مرادی یعنی میشه من هم از زندگی لذت ببرم خیلی دلم می خواد شرایط روحیم مساعد بشه تا به اهداف بزرگ زندگیم تا به هدف غائی خلقتم برسم. التماس دعا. یا علی مدد. خدانگهدار
سلام/ نباید هدف ازدواج و انتخاب همسر فرار یا درمان مشکلات روحی و شخصیتی باشد. شما بهتر بود به خودتان کمی فرصت می دادید تا حالتان بهتر می شد و آن وقت برای انتخاب همسر اقدام می کردید.ولی الحمدلله در انتخاب اشتباهی صورت نگرفته. اتفاقا این حال شما به عشق نزدیک تر است تا آن حال علاقمندی تان به آن خانم. با بیشتر کردن فضای گفتگو وتعامل وتوجه به فضاهای با هم بودن مثل پیاده روی باهم و مشارکت در انجام کارهایی با علاقه و مهربانی و... زمینه ی علاقمندی و عشق شما بیشتر می شود. به وسوسه های شیطان حتی با عنوانی چون "عذاب وجدان" توجه نکن. زندگی همسرت را با شراکت خودش بهتر بساز و سعی کن شوهری مهربان ،دلسوز، فداکار و دوستداشتنی برای همسرت باشی. در مورد ضربه های روحی کمتر فکر کن و بدان که خیلی از زخم های روحی هم مثل زخم های جسمی به تدریج بهبودی پیدا می کنند. از انرژی های مثبت ازدواج و الطاف خدای مهربان به زن وشوهر غفلت نکن؛خدا به نماز تو دو برابر قبل از ازدواج نگاه می کند... اگر اوضاع روحی بهتر نشد به روان شناس مراجعه کن.
عنوان سوال:

سلام خدا قوت پسری هستم حدود 22 سال مدتی پیش به خانمی علاقه مند شدم و به شدت خواهان ازدواج با ایشان بودم اما ایشان پس از چند بار قبول و رد کردن جواب منفی دادن. پس از گذشت مدتی از این قضیه دچار مشکات روحی و افسردگی شدم و جهت فرار از این قضیه تصمیم به ازدواج گرفتم که چند نفری پیشنهاد شد ولی هیچ علاقه ای به آنها نداشتم تا اینکه موردی خواهرم معرفی کردند و چون اکثر معیارهای مرا داشت قبول کردم در حالی که باز هم علاقه ای نداشتم و پیش خودم فکر کردم که با گذشت زمان علاقه مند می شوم چون می خواستم از اون وضعیت روحی در بیام اما با گذشت 4 ماه از عقدم هیچ علاقه ای ندارم در حالی که همسرم بسیار ابراز علاقه می کند و انصافا هم خیلی دختر خوبی است و از بسیاری جهات از آن مورد بهتر است. الان از لحاظ روحی خیلی داغونم از یک طرف خودم رو در مقابل همسرم مجرم می دونم و فکر می کنم که من به ایشون خیانت بزرگی کردم و از طرفی هم موندم که چه کار کنم من دوست داشتم عاشقانه زندگی کنم چون طعمش رو چشیده بودم اما با بچگی همه زندگیمو خراب کردم و حتی زندگی یه نفر دیگرو داغون کردم لطفا کمکم کنید اگر ممکنه پیام رو یه جوری خصوصی جواب بدین چون ممکنه خانومم ببینه اگر هم نمیشه که همین جوری. مچکرم . این توضیح رو هم بدم که من ضربه های روحی دیگه ای هم تو زندگیم خوردم که فشار اینها و نبودن کسی که منو راهنمایی کنه و عدم مشورت توسط خودم باعث این تصمیات شد. آقای مرادی یعنی میشه من هم از زندگی لذت ببرم خیلی دلم می خواد شرایط روحیم مساعد بشه تا به اهداف بزرگ زندگیم تا به هدف غائی خلقتم برسم. التماس دعا. یا علی مدد. خدانگهدار


پاسخ:

سلام/ نباید هدف ازدواج و انتخاب همسر فرار یا درمان مشکلات روحی و شخصیتی باشد.
شما بهتر بود به خودتان کمی فرصت می دادید تا حالتان بهتر می شد و آن وقت برای انتخاب همسر اقدام می کردید.ولی الحمدلله در انتخاب اشتباهی صورت نگرفته.
اتفاقا این حال شما به عشق نزدیک تر است تا آن حال علاقمندی تان به آن خانم.
با بیشتر کردن فضای گفتگو وتعامل وتوجه به فضاهای با هم بودن مثل پیاده روی باهم و مشارکت در انجام کارهایی با علاقه و مهربانی و... زمینه ی علاقمندی و عشق شما بیشتر می شود.
به وسوسه های شیطان حتی با عنوانی چون "عذاب وجدان" توجه نکن.
زندگی همسرت را با شراکت خودش بهتر بساز و سعی کن شوهری مهربان ،دلسوز، فداکار و دوستداشتنی برای همسرت باشی.
در مورد ضربه های روحی کمتر فکر کن و بدان که خیلی از زخم های روحی هم مثل زخم های جسمی به تدریج بهبودی پیدا می کنند. از انرژی های مثبت ازدواج و الطاف خدای مهربان به زن وشوهر غفلت نکن؛خدا به نماز تو دو برابر قبل از ازدواج نگاه می کند...
اگر اوضاع روحی بهتر نشد به روان شناس مراجعه کن.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین