سلام حاج آقا من پسری 23 ساله هستم حدود 2سال پیش در یک ...در جنوب تهران به عنوان ... مشغول کار شدم که دراین مدت با دخترهای زیادی همکاری میکردم ولی بااینکه من دست وپاشکسته نماز می خواندم وهمیشه توذهنم خاهان ارتباط بادخترها رو داشتم ولی همیشه جلوی خودم رومی گرفتم تااینکه ماه رمضان پارسال دختری به کادر درمانگاه اضافه شد ومن ازهمون روز اول احساس خاصی نسبت به او داشتم وهمکارهای دیگم به این احساس دامن زدند تااینکه یک ماه بعداز ماه رمضان با او طرح دوستی ریختم واو بلا فاصله جواب مثبت دادکه البته ایکار من بیشتر برای ازدواج بود که پس از دو هفته اینمطلب را یهش گفتم ولی بعداز مدت کوتاهی باتوجه به گیردادنهای من نسبت به حجاب و----و حرفهایی که درموردش شنیدم باپیشنهاد خودش ازاون به بعد رابطه ما تلفنی شد ولی باز ازخوداو حرف هایی درمورد خودش وخانوادش شنیدم که فهیمیدم من گول ظاهر کاری اونو خورده بودم ولی دیر شده بودم ومن گیر کرده بودم وهمیشه باشنیدن حرفهاش غذاب میکشدیم وازنظر روانی روی من تاثیر منفی گذاشته بود آخه من تویک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم ولی اون---تا اینکه برج 2من به خدمت سربازی رفتم وبه همین بهونه سعی کردم ازش دور بشم ولی حس همصحبتی باجنس مخالف وارضای عاطفی خیلی عذابم میده که باعث میشد من وسوسه بشم وبهش زنگ بزنم ولی فقط یکبار---میخاستم ازشما راهنمایی بگیرم ببینم من باید با این احساس چیکارکنم؟ درضمن من بعد مدتی (قبل عید)ازمادرم راهنمایی خواستم ولی جوابی نگرفتم که فکر میکنم بزرگترین مشکل من درحال حاضر همینه خانوادم بامشکلم خوب برخورد نکردند---؟\"لطفاً کمکم کنید!\"(من دوست دارم پدرو مادر هم ازراهنمایی شما استفاده کنند)
سلام/ کنترل فکر و خیالت را در دست خودت بگیر و همان طور که بی تردید به این نتیجه رسیدی او مناسب نیست فورا و برای همیشه رابطه ات را قطع کن.
عنوان سوال:

سلام حاج آقا من پسری 23 ساله هستم حدود 2سال پیش در یک ...در جنوب تهران به عنوان ... مشغول کار شدم که دراین مدت با دخترهای زیادی همکاری میکردم ولی بااینکه من دست وپاشکسته نماز می خواندم وهمیشه توذهنم خاهان ارتباط بادخترها رو داشتم ولی همیشه جلوی خودم رومی گرفتم تااینکه ماه رمضان پارسال دختری به کادر درمانگاه اضافه شد ومن ازهمون روز اول احساس خاصی نسبت به او داشتم وهمکارهای دیگم به این احساس دامن زدند تااینکه یک ماه بعداز ماه رمضان با او طرح دوستی ریختم واو بلا فاصله جواب مثبت دادکه البته ایکار من بیشتر برای ازدواج بود که پس از دو هفته اینمطلب را یهش گفتم ولی بعداز مدت کوتاهی باتوجه به گیردادنهای من نسبت به حجاب و----و حرفهایی که درموردش شنیدم باپیشنهاد خودش ازاون به بعد رابطه ما تلفنی شد ولی باز ازخوداو حرف هایی درمورد خودش وخانوادش شنیدم که فهیمیدم من گول ظاهر کاری اونو خورده بودم ولی دیر شده بودم ومن گیر کرده بودم وهمیشه باشنیدن حرفهاش غذاب میکشدیم وازنظر روانی روی من تاثیر منفی گذاشته بود آخه من تویک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم ولی اون---تا اینکه برج 2من به خدمت سربازی رفتم وبه همین بهونه سعی کردم ازش دور بشم ولی حس همصحبتی باجنس مخالف وارضای عاطفی خیلی عذابم میده که باعث میشد من وسوسه بشم وبهش زنگ بزنم ولی فقط یکبار---میخاستم ازشما راهنمایی بگیرم ببینم من باید با این احساس چیکارکنم؟ درضمن من بعد مدتی (قبل عید)ازمادرم راهنمایی خواستم ولی جوابی نگرفتم که فکر میکنم بزرگترین مشکل من درحال حاضر همینه خانوادم بامشکلم خوب برخورد نکردند---؟\"لطفاً کمکم کنید!\"(من دوست دارم پدرو مادر هم ازراهنمایی شما استفاده کنند)


پاسخ:

سلام/ کنترل فکر و خیالت را در دست خودت بگیر و همان طور که بی تردید به این نتیجه رسیدی او مناسب نیست فورا و برای همیشه رابطه ات را قطع کن.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین