خواهش میکنم خصوصی سلام 3 سال پیش با دختری آشنا شدم مذهبی و چیذری و ولایتی. گریه کن امام حسینه. به اصرارش با دانشگاه رفتیم مشهد.نظر لطف امام رضا شامل حال من شد و منی که بی نماز و بی حجاب و بی معرفت بودم شدم نمک خورده ی آقا و دلم جا موند همون جا. دو سال با هم بودیم.برام خیلی مقدس بود.آدم پاک و با خدایی که دیدن و نشستن با او من تشنه رو به یاد خدا میانداخت. خیلی بهم نزدیک شدیم.واقعا آسمونی دوستش داشتم. سختی هایی که به خاطر تغییراتم تو خانواده میکشیدم به اصرار خودش بهش منتقل میشد . می خواست خیلی بهم نزدیک باشیم .از لحظه لحظه ی زندگیم میخواست با خبر باشه. کارمون به روزی 30 تا اس ام اس رسیده بود.اگه جواب نمیدادم گله میکرد که تو جواب محبت منو نمیدی. برات مهم نیستم. به هر کس هم که به من نزدیک بود حسودی میکرد. تا اینکه محرم پارسال من که تازه عزادار حسین (ع) شده بودم اصلا متوجه او نبودم تو این ایام.و اون به خاطر همین نبودن من تصمیم گرفت که بره .دیگه با من نباشه. گفت که از مشکلات من خسته شده.هر چی التماسش کردم که دوستی پاکمون و عقد خواهریمون رو نشکن و نرو گوش نکرد.ارتباطش رو به کل با من قطع کرد. کلی هم توهین و.. به تازگی هم با یکی از همکاراش تو مدرسه یه همچین ارتباطی برقرار کرده بود. رفت.و حالا بعد از یک سال برگشته.بدون هیچ عذر خواهی یه سری دلیل واسه رفتنش نوشته و میگه میخوام برگردم.خیلی درمانده شدم.من به خاطر اعتقاداتش خیلی دوستش دارم.ولی نمیدونم آیا باید دوباره باهاش دوستی آغاز کنم یا نه.اگه آره تا چه حد؟ تا کجا یک ارتباط مورد تایید اسلامه.آقای مرادی من واقعا مستاصل شدم .خواهش میکنم کمکم کنید. خصوصی خواهش میکنم.
سلام/ رابطه قبلی شما، متعادل نبوده و شروع مجدد آن را توصیه نمی کنم. اساسا هر رابطه ای که در آن گلایه، مکرر و دلخوری، پی در پی است، رنج آور و نا مناسب است. ولی اگر اعتدال را طرفین رعایت کنند به جهت دینداری و تقوی می تواند دوستی بی ضرری باشد به شرط عدم تبدیل دوستی به رابطه مرید و مراد چرا خصوصی؟ مشکل بین همسن و سالهای شما رایج است و این سوال و جواب ان شاءالله مفید. (البته اگر اعلام کنید حذف می کنم)
عنوان سوال:

خواهش میکنم خصوصی سلام 3 سال پیش با دختری آشنا شدم مذهبی و چیذری و ولایتی. گریه کن امام حسینه. به اصرارش با دانشگاه رفتیم مشهد.نظر لطف امام رضا شامل حال من شد و منی که بی نماز و بی حجاب و بی معرفت بودم شدم نمک خورده ی آقا و دلم جا موند همون جا. دو سال با هم بودیم.برام خیلی مقدس بود.آدم پاک و با خدایی که دیدن و نشستن با او من تشنه رو به یاد خدا میانداخت. خیلی بهم نزدیک شدیم.واقعا آسمونی دوستش داشتم. سختی هایی که به خاطر تغییراتم تو خانواده میکشیدم به اصرار خودش بهش منتقل میشد . می خواست خیلی بهم نزدیک باشیم .از لحظه لحظه ی زندگیم میخواست با خبر باشه. کارمون به روزی 30 تا اس ام اس رسیده بود.اگه جواب نمیدادم گله میکرد که تو جواب محبت منو نمیدی. برات مهم نیستم. به هر کس هم که به من نزدیک بود حسودی میکرد. تا اینکه محرم پارسال من که تازه عزادار حسین (ع) شده بودم اصلا متوجه او نبودم تو این ایام.و اون به خاطر همین نبودن من تصمیم گرفت که بره .دیگه با من نباشه. گفت که از مشکلات من خسته شده.هر چی التماسش کردم که دوستی پاکمون و عقد خواهریمون رو نشکن و نرو گوش نکرد.ارتباطش رو به کل با من قطع کرد. کلی هم توهین و.. به تازگی هم با یکی از همکاراش تو مدرسه یه همچین ارتباطی برقرار کرده بود. رفت.و حالا بعد از یک سال برگشته.بدون هیچ عذر خواهی یه سری دلیل واسه رفتنش نوشته و میگه میخوام برگردم.خیلی درمانده شدم.من به خاطر اعتقاداتش خیلی دوستش دارم.ولی نمیدونم آیا باید دوباره باهاش دوستی آغاز کنم یا نه.اگه آره تا چه حد؟ تا کجا یک ارتباط مورد تایید اسلامه.آقای مرادی من واقعا مستاصل شدم .خواهش میکنم کمکم کنید. خصوصی خواهش میکنم.


پاسخ:

سلام/ رابطه قبلی شما، متعادل نبوده و شروع مجدد آن را توصیه نمی کنم.
اساسا هر رابطه ای که در آن گلایه، مکرر و دلخوری، پی در پی است، رنج آور و نا مناسب است.
ولی اگر اعتدال را طرفین رعایت کنند به جهت دینداری و تقوی می تواند دوستی بی ضرری باشد به شرط عدم تبدیل دوستی به رابطه مرید و مراد
چرا خصوصی؟ مشکل بین همسن و سالهای شما رایج است و این سوال و جواب ان شاءالله مفید.
(البته اگر اعلام کنید حذف می کنم)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین