سلام حاج آقا خسته نباشید محرمانه ... حاج اقا چندهفته پیش یکی از ... به طور رسمی و از طریق خانواده از من خواستگاری کردند بااینکه ایشان تمام معیار های من را از نظر ایمان و اخلاق و... داشتند و من در جریان امتحانام بودم و نمی توانستم درست تصمیم بگیرم و یکسری از اقوام اصرار داشتند که درسم را اول تمام کنم به این پیشنهاد پاسخ منفی دادم و حالا فوق العاده شدید فکرم را مشغول کرده و می ترسم دیگر چنین موقعیتی که با ملاک های من سازگار باشد پیش نیاید البته ناگفته نماند همه را واگذار کردم به خدا ولی از این که بسیار فکرم مشغول این اتفاق است اذیت می شوم ودر آخر پشیمانم .چه کار کنم؟)))خواهشا راهنماییم کنید
سلام/ در این گونه موارد با چندین نفرمشورت نکنید و در اعلام پاسخ نهایی تعجیل نکنید. به هر حال روشن است که اگر قصد ازدواج به موقع (و جستن از بزنگاه خطر کاهش تدریجی شانس ازدواج دختر ها) را دارید، این تصمیم نادرست بوده و اگر همچنان خانواده پسر اصرار دارند، ادامه بدهید از طریق یک نشست مجدد و ادامه ی گفتگوهای رسمی دو خانواده و یا از طریق واسطه،سیگنال بدهید که تلاش مجدد خانواده پسر مفید خواهد بود. و اگر این مورد تمام شده است، بی دلیل نترس! و موضوع را برای خودت حاد نکن و در موارد بعدی سنجیده تر و با تأنی تصمیم بگیر . خانواده دختر در این مواقع باید با حفظ شأن دختر به صراحت بگویند که این تصمیم بسیار مهم برای دخترمان آسان نیست و چون او خودش باید تصمیم بگیرد و ما فقط می بایست او را در تصمیم گیری کمک کنیم پس دو خانواده با مشورت دادن و "مهلت دادن" او را کمک کنیم. هرچند آقا پسر با آمدن به خواستگاری دختر خانم نیمی از راه فکر و تصمیم را پشت سر گذاشته اما او هم نباید فوری تصمیم نهایی را بگیرد و فراموش نکنید که طرفین قبل از تصمیم گیری به یکی دو جلسه گفتگوی رسمی و تفکر و مطالعه و اخذ مشورت نیاز دارند.
عنوان سوال:

سلام حاج آقا خسته نباشید محرمانه ... حاج اقا چندهفته پیش یکی از ... به طور رسمی و از طریق خانواده از من خواستگاری کردند بااینکه ایشان تمام معیار های من را از نظر ایمان و اخلاق و... داشتند و من در جریان امتحانام بودم و نمی توانستم درست تصمیم بگیرم و یکسری از اقوام اصرار داشتند که درسم را اول تمام کنم به این پیشنهاد پاسخ منفی دادم و حالا فوق العاده شدید فکرم را مشغول کرده و می ترسم دیگر چنین موقعیتی که با ملاک های من سازگار باشد پیش نیاید البته ناگفته نماند همه را واگذار کردم به خدا ولی از این که بسیار فکرم مشغول این اتفاق است اذیت می شوم ودر آخر پشیمانم .چه کار کنم؟)))خواهشا راهنماییم کنید


پاسخ:

سلام/ در این گونه موارد با چندین نفرمشورت نکنید و در اعلام پاسخ نهایی تعجیل نکنید. به هر حال روشن است که اگر قصد ازدواج به موقع (و جستن از بزنگاه خطر کاهش تدریجی شانس ازدواج دختر ها) را دارید، این تصمیم نادرست بوده و اگر همچنان خانواده پسر اصرار دارند، ادامه بدهید از طریق یک نشست مجدد و ادامه ی گفتگوهای رسمی دو خانواده و یا از طریق واسطه،سیگنال بدهید که تلاش مجدد خانواده پسر مفید خواهد بود. و اگر این مورد تمام شده است، بی دلیل نترس! و موضوع را برای خودت حاد نکن و در موارد بعدی سنجیده تر و با تأنی تصمیم بگیر . خانواده دختر در این مواقع باید با حفظ شأن دختر به صراحت بگویند که این تصمیم بسیار مهم برای دخترمان آسان نیست و چون او خودش باید تصمیم بگیرد و ما فقط می بایست او را در تصمیم گیری کمک کنیم پس دو خانواده با مشورت دادن و "مهلت دادن" او را کمک کنیم. هرچند آقا پسر با آمدن به خواستگاری دختر خانم نیمی از راه فکر و تصمیم را پشت سر گذاشته اما او هم نباید فوری تصمیم نهایی را بگیرد و فراموش نکنید که طرفین قبل از تصمیم گیری به یکی دو جلسه گفتگوی رسمی و تفکر و مطالعه و اخذ مشورت نیاز دارند.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین