سلام حاج آقا سوالی از شما دارم لطفا راهنماییم کنید: پسری هستم 30 ساله تا حالا همیشه خودمو از گناهای بزرگ مثل زنا و مشروب و... دور نگه داشتم حرام نخوردم در حق کسی نامردی نکردم همیشه سعی داشتم تا در حق کسی ظلم نکنم .... اما همیشه توی زندگیم مشکلات بزرگ داشتم در حال حاضر مدرک لیسانس دارم کار هم بلدم اما به هر دری میزنم کار پیدا نمیکنم 3 ساله که بیکارم تمام دوستانم کار دارن و تشکیل زندگی دادن کسانی رو میشناسم که همیشه در حال زنا کردن و مشروب خوردن بودن اما الان من آرزوی زندگی اون ها رو میکشم هر چی هم دعا میکنم و تلاش میکنم زندگیم سرو سامون نمیگیره روی هر دختری که دست میزارم یا از طرف خودش یا پدر و مادرش جواب منفی میشنوم مثل اینکه خدا هم با من کاری نداره دیگه رقبتی به خوندن نماز هم ندارم با خدا قهر کردم دلم نمیخواد عبادتشو بکنم من که همیشه خودمو از گناه دور نگه داشتم حالا این وضع زندگیمههمین روزا خودمو میکشم تا برم اون دنیا از خدا بپرسم چرا؟
سلام/ کمی صریح و روشن با هم مرور کنیم. 1. خیلی خوب است که شما از معاصی بزرگ خودداری کرده اید ولی گناه ریز و درشت نداره همه ی گناهان بزرگ و عظیمه هستند چون مخالفت با خدای بزرگ محسوب می شوند حتی گناهان کوچک! و لزوم عذرخواهی و استغفار از تمام گناهان امری است روشن. 2. یکی از علت های سختی در معیشت، گناه کردن است و یکی دیگر ترک عبادت و ... برادرم وقتی ما به واسطه لطف خداوند (عدم ارتکاب به گناه که در نگاه دینی از موارد لطف و عنایت پروردگار است) از او طلبکار میشویم و به جای شکر، منت سر خدا می گذاریم حال بدی پیدا می کنیم حالی که "عجب" باعث می شود خودمان را از دیگر بندگان خدا بهتر و سزاوارتر و شایسته تر بدانیم و خدا را -متاسفانه- نامهربان و ناعادل! این حال، حال خوبی نیست و درمان آن شکر است و بس. پیشنهاد می کنم این شبها دعای افتتاح را بخوانید و در مفاهیم آن توجه و دقت داشته باشید. 3. اما از آنجا که خدای مهربان، کریم و رئوف و ارحم الراحمین است احتمال اینکه علت مشکلات افرادی مثل شما "زمینی" و شخصی باشد بسیار بیشتر از آن است تا علل "آسمانی"! با توجه به این شرح حال مختصر احتمال افسردگی در مورد شما وجود دارد و خود این مشکل مسیر تعامل و تفاهم را با دیگران (ازدواج ،کار، معاشرت و...)دشوار می کند بنابراین با مراجعه به روانشناس نسبت به مشاوره و در صورت نیاز درمان افسردگی و اصلاح فرایندها و عملکرد خود و خانواده در قبال دیگران و یادگیری مهارت های لازم و تقویت سازگاری و تعامل و... اقدام کن.
عنوان سوال:

سلام حاج آقا سوالی از شما دارم لطفا راهنماییم کنید: پسری هستم 30 ساله تا حالا همیشه خودمو از گناهای بزرگ مثل زنا و مشروب و... دور نگه داشتم حرام نخوردم در حق کسی نامردی نکردم همیشه سعی داشتم تا در حق کسی ظلم نکنم .... اما همیشه توی زندگیم مشکلات بزرگ داشتم در حال حاضر مدرک لیسانس دارم کار هم بلدم اما به هر دری میزنم کار پیدا نمیکنم 3 ساله که بیکارم تمام دوستانم کار دارن و تشکیل زندگی دادن کسانی رو میشناسم که همیشه در حال زنا کردن و مشروب خوردن بودن اما الان من آرزوی زندگی اون ها رو میکشم هر چی هم دعا میکنم و تلاش میکنم زندگیم سرو سامون نمیگیره روی هر دختری که دست میزارم یا از طرف خودش یا پدر و مادرش جواب منفی میشنوم مثل اینکه خدا هم با من کاری نداره دیگه رقبتی به خوندن نماز هم ندارم با خدا قهر کردم دلم نمیخواد عبادتشو بکنم من که همیشه خودمو از گناه دور نگه داشتم حالا این وضع زندگیمههمین روزا خودمو میکشم تا برم اون دنیا از خدا بپرسم چرا؟


پاسخ:

سلام/ کمی صریح و روشن با هم مرور کنیم.
1. خیلی خوب است که شما از معاصی بزرگ خودداری کرده اید ولی گناه ریز و درشت نداره همه ی گناهان بزرگ و عظیمه هستند چون مخالفت با خدای بزرگ محسوب می شوند حتی گناهان کوچک! و لزوم عذرخواهی و استغفار از تمام گناهان امری است روشن.
2. یکی از علت های سختی در معیشت، گناه کردن است و یکی دیگر ترک عبادت و ...
برادرم وقتی ما به واسطه لطف خداوند (عدم ارتکاب به گناه که در نگاه دینی از موارد لطف و عنایت پروردگار است) از او طلبکار میشویم و به جای شکر، منت سر خدا می گذاریم حال بدی پیدا می کنیم حالی که "عجب" باعث می شود خودمان را از دیگر بندگان خدا بهتر و سزاوارتر و شایسته تر بدانیم و خدا را -متاسفانه- نامهربان و ناعادل! این حال، حال خوبی نیست و درمان آن شکر است و بس.
پیشنهاد می کنم این شبها دعای افتتاح را بخوانید و در مفاهیم آن توجه و دقت داشته باشید.
3. اما از آنجا که خدای مهربان، کریم و رئوف و ارحم الراحمین است احتمال اینکه علت مشکلات افرادی مثل شما "زمینی" و شخصی باشد بسیار بیشتر از آن است تا علل "آسمانی"!
با توجه به این شرح حال مختصر احتمال افسردگی در مورد شما وجود دارد و خود این مشکل مسیر تعامل و تفاهم را با دیگران (ازدواج ،کار، معاشرت و...)دشوار می کند بنابراین با مراجعه به روانشناس نسبت به مشاوره و در صورت نیاز درمان افسردگی و اصلاح فرایندها و عملکرد خود و خانواده در قبال دیگران و یادگیری مهارت های لازم و تقویت سازگاری و تعامل و... اقدام کن.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین