سلام حاج اقا سال نو مبارک این دفعه دومه که من براتون پیغام میفرستم و شما جواب نمیدید...اما اشکال نداره ..من دوباره مشکلم را مینویسم...دو ساله که ازدواج کردیم...خانم من جاری خاله اش شده... و از روزی که ما ازدواج(عروسی)کردیم همه فامیل از ما بریدن و با ما رفت وامد ندارن...فامیل ما به خاطر ناسازگاری زن داداشم (خاله خانمم)میگویند که در نهایت خانم منم مثل خالش میشه ...در صورتیکه خانم من اصلا هیچکدوم از اخلاقاش مثل خالش نیست...از طرفی چون برادرم تو زندگی با خاله خانمم مشکل داره و فامیل خانمم برادرم را مقصر میدونن و نیز معتقدن که من به برادرم خط میدم ..لذا اونام از من بریدن ...حالا ما موندیم تنهای تنها نه کسی از فامیل میاد خونمون و نه ما میریم خونه فامیل....در ضمن من و خانمم بسیار احساس خوشبختی میکنیم ودر زندگی مشترکمون هیچ مشکلی نداریم...تازگیها هم خونواده من یه خورده کوتاه اومدن و گفتن که میخوان بیان خونه ما و سر بزنن(فامیل من و خانمم همگی کرمونشاه هستن و ما تو اصفهان زندگی میکنیم)ولی خانمم میگه که اصلا به اونا نمیشه اعتماد کرد...رو اینحساب دوست نداره که پدرومادرمن بیان خونمون...حالا ما موندیم چیکار کنیم...اگه پا پیش بذاریم و بریم اشتی کنیم اونا اینرو به حساب این میذارن که ما فهمیدیم اشتباه کردیم.. خلاصه حاج اقا ما تو این دو سال نتونستیم برای اقوام جا بندازیم که بابا زندگی من و خانمم کاملا مستقل و جدای از زندگی مشترک برادرمن وخاله خانمم است..اگه ممکنه براتون یه راه حل پیش پای ما بذارین با تشکر
سلام/عید وعروسی هر دو مبارک باشد. برادر عزیز شما وهمسرتان به هیچ وجه در غیبت (گفتن - شنیدن) شرکت نکنید. اصلا برای جلب نظر فامیل عجله نکنید. به دیدار همه ی فامیل بروید.محبت کنید وسعی کنید بی توقع باشید یا لااقل کم توقع باشید. البته همه پدر ومادرها استثنا هستند بی توجه به رفتار آنان رفت وآمد ومحبت ونیکی را ادامه دهید ولی لازم نیست مدت ملاقات ها زیاد باشد.
عنوان سوال:

سلام حاج اقا سال نو مبارک این دفعه دومه که من براتون پیغام میفرستم و شما جواب نمیدید...اما اشکال نداره ..من دوباره مشکلم را مینویسم...دو ساله که ازدواج کردیم...خانم من جاری خاله اش شده... و از روزی که ما ازدواج(عروسی)کردیم همه فامیل از ما بریدن و با ما رفت وامد ندارن...فامیل ما به خاطر ناسازگاری زن داداشم (خاله خانمم)میگویند که در نهایت خانم منم مثل خالش میشه ...در صورتیکه خانم من اصلا هیچکدوم از اخلاقاش مثل خالش نیست...از طرفی چون برادرم تو زندگی با خاله خانمم مشکل داره و فامیل خانمم برادرم را مقصر میدونن و نیز معتقدن که من به برادرم خط میدم ..لذا اونام از من بریدن ...حالا ما موندیم تنهای تنها نه کسی از فامیل میاد خونمون و نه ما میریم خونه فامیل....در ضمن من و خانمم بسیار احساس خوشبختی میکنیم ودر زندگی مشترکمون هیچ مشکلی نداریم...تازگیها هم خونواده من یه خورده کوتاه اومدن و گفتن که میخوان بیان خونه ما و سر بزنن(فامیل من و خانمم همگی کرمونشاه هستن و ما تو اصفهان زندگی میکنیم)ولی خانمم میگه که اصلا به اونا نمیشه اعتماد کرد...رو اینحساب دوست نداره که پدرومادرمن بیان خونمون...حالا ما موندیم چیکار کنیم...اگه پا پیش بذاریم و بریم اشتی کنیم اونا اینرو به حساب این میذارن که ما فهمیدیم اشتباه کردیم.. خلاصه حاج اقا ما تو این دو سال نتونستیم برای اقوام جا بندازیم که بابا زندگی من و خانمم کاملا مستقل و جدای از زندگی مشترک برادرمن وخاله خانمم است..اگه ممکنه براتون یه راه حل پیش پای ما بذارین با تشکر


پاسخ:

سلام/عید وعروسی هر دو مبارک باشد. برادر عزیز شما وهمسرتان به هیچ وجه در غیبت (گفتن - شنیدن) شرکت نکنید. اصلا برای جلب نظر فامیل عجله نکنید. به دیدار همه ی فامیل بروید.محبت کنید وسعی کنید بی توقع باشید یا لااقل کم توقع باشید.
البته همه پدر ومادرها استثنا هستند بی توجه به رفتار آنان رفت وآمد ومحبت ونیکی را ادامه دهید ولی لازم نیست مدت ملاقات ها زیاد باشد.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین