شتر دوازده نصاب دارد:
اوّل:
پنج شتر؛
و زکات آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد
دوم:
ده شتر؛
و زکات آن دو گوسفند است.
سوم:
پانزده شتر؛
و زکات آن سه گوسفند است.
چهارم:
بیست شتر؛
و زکات آن چهار گوسفند است.
پنجم:
بیست و پنج شتر؛
و زکات آن پنج گوسفند است.
ششم:
بیست و شش شتر؛ و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد.
هفتم:
سی و شش شتر؛ و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوّم شده باشد.
هشتم:
چهل و شش شتر؛ و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد.
نهم:
شصت و یک شتر؛ و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد.
دهم:
هفتاد و شش شتر؛ و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشد.
یازدهم:
نود و یک شتر؛ و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد.
دوازدهم:
صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است که باید چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند، ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند یا اگر چیزی باقی میماند به ده نرسد، مثلاً اگر صد و چهل شتر دارد، باید برای صد تا، دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا، یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد.
شتری که در زکات داده میشود باید ماده باشد و لازم نیست از همان شترها بدهد بلکه اگر شتر دیگری بدهد یا مطابق قیمت شتر پول بدهد کافی است.
- گاو دو نصاب دارد: نصاب اوّل: سی تاست که وقتی شماره گاو به سی رسید، اگر شرایطی را که گفته شد داشته باشد باید یک گوسالهای که داخل سال دوّم شده، از بابت زکات بدهد. نصاب دوم: چهل است و زکات آن یک گوساله مادهایست که داخل سال سوم شده باشد و زکات مابین سی و چهل واجب نیست، مثلاً کسی که سی و نه گاو دارد، فقط باید زکات سی تای آنها را بدهد و نیز اگر از چهل گاو زیادتر داشته باشد تا به شصت نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد و بعد از آن که به شصت رسید، چون دو برابر نصاب اوّل را دارد، باید دو گوسالهای که داخل سال دوم شده بدهد و همچنین هرچه بالا رود، باید یا سی تا سی تا حساب کند، یا چهل تا چهل تا، یا با سی و چهل حساب نماید و زکات آن را به دستوری که گفته شد بدهد، ولی باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی میماند به ده نرسد، مثلاً اگر هفتاد گاو دارد، باید به حساب سی و چهل حساب کند و برای سی تای آن زکات سی تا و برای چهل تای آن زکات چهل تا را بدهد، چون اگر همه را به حساب سی تا حساب کند، ده گاو زکات نداده میماند.
- گوسفند پنج نصاب دارد: اوّل: چهل تاست و زکات آن یک گوسفند است و تا گوسفند به چهل نرسد زکات ندارد. دوم: صد و بیست و یک است و زکات آن دو گوسفند است. سوم: دویست و یک است و زکات آن سه گوسفند است. چهارم: سیصد و یک است و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم: چهارصد و بالاتر از آن است که باید آنها را صد تا صد تا حساب کند و برای هر صدتای آنها یک گوسفند بدهد و لازم نیست زکات را از خود گوسفندها بدهد، بلکه اگر گوسفند دیگری بدهد، یا مطابق قیمت گوسفند پول بدهد کافیست و پرداخت اجناس دیگر (به جز پول) از بابت قیمت کفایت نمیکند.
- چند چیز در غذا خوردن مذموم است: اوّل: در حال سیری غذا خوردن. دوم: پر خوردن و در حدیثی وارد شده که خداوند عالم بیشتر از هر چیز از شکم پر بدش میآید. سوم: نگاهکردن به صورت دیگران در موقع غذا خوردن. چهارم: خوردن غذای داغ. پنجم: فوت کردن چیزی که میخورد یا میآشامد. ششم: بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چیز دیگر شدن. هفتم: خوردن با دست چپ مگر در مورد انگور و انار که با دست چپ خوردن آنها مذموم نیست. هشتم: غذا خوردن با دو انگشت. نهم: پاره کردن نان با کارد. دهم: گذاشتن نان زیر ظرف غذا. یازدهم: پاک کردن گوشتی که به استخوان چسبیده به طوری که چیزی در آن نماند. دوازدهم: بیپوست خوردن میوههایی که با پوست خورده میشود. سیزدهم: دور انداختن میوه پیش از آن که کاملاً آن را بخورد، البتّه اگر مقدار قابل توجّهی از میوه باقی مانده باشد اسراف است و حرام. آداب آشامیدن
- حقّ به هم زدن معامله را خیار میگویند و خریدار و فروشنده در دوازده صورت میتوانند معامله را به هم بزنند: اوّل: آن که از مجلس معامله متفرّق نشده باشند و این خیار را (خیار مجلس) میگویند. دوم: آن که معاملهکننده مغبون شده باشد که به آن (خیار غبن) میگویند. سوم: در معامله قرارداد کنند که تا مدّت معیّنی هر دو یا یکی از آنان یا شخص ثالثی بتوانند معامله را به هم بزنند که به آن (خیار شرط) میگویند. چهارم: فروشنده یا خریدار، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طوری کند که قیمت مال به نظر مردم زیاد بیاید، که به آن (خیار تدلیس) میگویند. پنجم: فروشنده یا خریدار شرط کند که کاری انجام دهد، یا شرط کند مالی را که میدهد طور مخصوصی باشد و به آن شرط عمل نکند که در این صورت دیگری میتواند معامله را به هم بزند، که به آن (خیار تخلّف شرط) میگویند. ششم: در جنس یا عوض آن عیبی باشد که به آن (خیار عیب) میگویند. هفتم: معلوم شود مقداری از جنس را که فروختهاند، مال دیگری است، که اگر صاحب آن به معامله راضی نشود، خریدار میتواند معامله را به هم بزند، یا پول آن مقدار را از فروشنده بگیرد و نیز اگر معلوم شود مقداری از چیزی را که خریدار عوض قرار داده، مال دیگریست و صاحب آن راضی نشود، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، یا عوض آن مقدار را از خریدار بگیرد، همچنین اگر قسمتی از جنسی را که فروختهاند یا قسمتی از چیزی را که عوض قرار دادهاند، از چیزهایی باشد که معامله با آن صحیح نیست، مثلاً کسی گوسفند و خوک را در یک معامله فروخته باشد، در این صورت کسی که مال به صورت کامل به دستش نمیرسد، میتواند معامله را به هم بزند، خیار در این صورتها (خیار تبعّض صفقه) نام دارد. در خیار تبعّض صفقه لازم نیست قسمتی که مال دیگری در میآید، تفکیک شده باشد، بلکه اگر به صورت مشاع هم باشد این خیار ثابت است. هشتم: آن که پس از انجام معامله و قبل از تحویل، جنسی را که فروختهاند یا چیزی را که عوض قرار میدهند به طوری با چیز دیگر مخلوط شود که شرکت پدید آید، که کسی که مال وی به صورت مشترک درآمده، میتواند معامله را به هم بزند، این خیار (خیار شرکت) نامیده میشود. نهم: فروشنده خصوصیات جنسی را که مشتری ندیده، به او بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده که در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند و نیز اگر مشتری خصوصیّات عوض معیّنی را که قرار میدهد بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده است، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند که به آن (خیار رؤیت) میگویند. دهم: مشتری پول جنسی را که نقد خریده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحویل ندهد که اگر مشتری شرط نکرده باشد که دادن پول را به تأخیر بیندازد، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، ولی اگر جنسی را که خریده مثل بعضی از میوهها باشد که اگر یک روز بماند ضایع میشود، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، این خیار (خیار تأخیر) نام دارد. یازدهم: حیوانی را خریده باشد که خریدار تا سه روز میتواند معامله را به هم بزند و اگر عوض معامله، حیوان باشد، فروشنده تا سه روز میتواند معامله را به هم بزند که به آن (خیار حیوان) میگویند. دوازدهم: فروشنده نتواند جنسی را که فروخته تحویل دهد، مثلاً اسبی را که فروخته فرار نماید که در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند که به آن (خیار تعذّر تسلیم) میگویند، این خیار در جاییست که در هنگام معامله فروشنده توانایی تحویل جنس را داشته یا خریدار بتواند جنس را تحویل بگیرد و ناتوانی پس از انجام معامله پدید آید و اگر در هنگام معامله توانایی وجود نداشته باشد، معامله از اساس باطل است. احکام خیارها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- دیه چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسأله پیش گفته شد: اوّل: آن که دو چشم کسی را کور کند یا چهار پلک چشم او را از بین برد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد و در هر پلک چشم هم 14 دیه گرفته میشود. دوم: دو گوش کسی را ببرد یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند باید نصف دیه کشتن را بدهد، دیه نرمه هر گوش ثلث دیه آن گوش است. سوم: تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببرد. چهارم: زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت حروف بیست و هشتگانه که به جهت قطع زبان از بین رفته دیه بدهد، مثلاً اگر یک حرف را نتواند بگوید 128 دیه و اگر دو حرف نتواند 228 و … و نسبت به چهار حرف فارسی نیز بر طبق نظر حاکم شرع دیه گرفته میشود. و در کسی که لال است اگر تمام زبان را ببرد ثلث دیه را باید بدهد و اگر مقداری از زبان لال را ببرد باید به نسبت مساحت قطع شده از زبان از دیه لال را بدهد، بنابراین دیه قطع نصف زبان لال 12*13) 16) و دیه قطع ثلث زبان لال13*13) 19) خواهد بود. پنجم: تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و دیه هر کدام از دوازده دندان جلوی دهان 5 صدم دیه کامل و دیه هر یک از شانزده دندان عقب 2 / 5 صدم دیه کامل است. ششم: هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند باید نصف دیه کشتن را بدهد. هفتم: ده انگشت کسی را ببرد و دیه هر انگشت، 110 دیه کشتن است. هشتم: هر دو پستان زنی را یا مردی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیه کشتن را بدهد. نهم: هر دو پای کسی را تا مفصل یا همه ده انگشت پا را ببرد و دیه هر انگشت پا 110 دیه کشتن است. دهم: تخمهای مردی را از بین ببرد. یازدهم: طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. دوازدهم: به کسی صدمهای بزند که دیگر بوی خوب و بد را نفهمد.
- [آیت الله مظاهری] شتر دوازده نصاب دارد: اوّل: پنج شتر، و زکات آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد. دوّم: ده شتر، و زکات آن دو گوسفند است. سوّم: پانزده شتر، و زکات آن سه گوسفند است. چهارم: بیست شتر، و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم: بیست و پنج شتر، و زکات آن پنج گوسفند است. ششم: بیست و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوّم شده باشد. هفتم: سی و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوّم شده باشد. هشتم: چهل و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. نهم: شصت و یک شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم: هفتاد و شش شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوّم شده باشد. یازدهم: نود و یک شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. دوازدهم: صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است که باید چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوّم شده باشد یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد. شتری که به عنوان زکات داده میشود باید ماده باشد و اگر شتر ماده ندارد میتواند نر بدهد و چنانچه هیچ یک را به سنهای ذکر شده ندارد باید بخرد یا قیمت آن را بدهد.
- [آیت الله خوئی] شتر دوازده نصاب دارد: (اول) پنج شتر، و زکات آن یک گوسفند است، و تا شمار شتر به این مقدار نرسد، زکات ندارد. (دوم) ده شتر، و زکات آن دو گوسفند است. (سوم) پانزده شتر، و زکات آن سه گوسفند است. (چهارم) بیست شتر، و زکات آنچهار گوسفند است. (پنجم) بیست و پنج شتر، و زکات آن پنج گوسفند است. (ششم) بیست و شش شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال دوم شده باشد. (هفتم) سی و شش شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال سوم شده باشد. (هشتم) چهل و شش شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال چهارم شده باشد. (نهم) شصت و یک شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال پنجم شده باشد. (دهم) هفتاد و شش شتر، و زکات آن دو شتری است که داخل سال سوم شده باشند. (یازدهم) نود و یک شتر، و زکات آن دو شتری است که داخل سال چهارم شده باشند. (دوازدهم) صد و بیست و یک شتر و بالاتر آن است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد، و یا با چهل و پنجاه حساب کند، ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی میماند، از نه تا بیشتر نباشد، مثلًا اگر (140) شتر دارد، باید برای صد تا، دو شتری که داخل سال چهارم شده، و برای چهل تا، یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد، و شتری که در زکات داده میشود باید ماده باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] شتر دوازده نصاب دارد اول پنج شتر و زکات ان یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد دوم ده شتر و زکات ان دو گوسفند است سوم پانزده شتر و زکات ان سه گوسفند است چهارم بیست شتر و زکات ان چهار گوسفند است پنجم بیست و پنج شتر و زکات ان پنج گوسفند است ششم بیست و شش شتر و زکات ان یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد هفتم سی و شش شتر و زکات ان یک شتری است که داخل سال سوم شده باشد هشتم چهل و شش شتر و زکات ان یک شتری است که داخل سال چهارم شده باشد نهم شصت و یک شتر و زکات ان یک شتری است که داخل سال پنجم شده باشد دهم هفتاد و شش شتر و زکات ان دو شتری است که داخل سال سوم شده باشند یازدهم نود و یک شتر و زکات ان دو شتری است که داخل سال چهارم شده باشند دوازدهم صد و بیست و یک شتر و بالاتر از ان است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند یا اگر چیزی باقی می ماند از نه تا بیشتر نباشد مثلا اگر شتر دارد باید برای صدتا دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد و شتری که در زکات داده می شود باید ماده باشد
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . شتر دوازده نصاب دارد: اول پنج شتر، و زکات آن یک گوسفند است، و تا شماره شتر به این مقدار نرسد، زکات ندارد. دوم ده شتر، و زکات آن دو گوسفند است. سوم پانزده شتر، و زکات آن سه گوسفند است. چهارم بیست شتر، و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم بیست و پنج شتر، و زکات آن پنج گوسفند است. ششم بیست و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد. هفتم سی و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوم شده باشد. هشتم چهل و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. نهم شصت و یک شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم هفتاد و شش شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشد. یازدهم نود و یک شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. دوازدهم صد و بیست و یک شتر، و بالاتر از آن است، که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد، و یا با چهل و پنجاه حساب کند، ولی در هر صورت، باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی میماند، از نه شتر بیشتر نباشد، مثلاً اگر 140 شتر دارد، باید برای صد تا دو شتر که هر یک داخل سال چهارم شده و برای چهل تا یک شتر که داخل سال سوم شده بدهد، و شتری که به عنوان زکات داده میشود باید ماده باشد، و اگر ندارد، نر بدهد، و چنانچه هیچ یک به سنهای ذکر شده ندارد، باید بخرد، و در خریدن نر یا ماده اختیار دارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . شتر دوازده نصاب دارد: اول پنج شتر و زکات آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد. دوم ده شتر و زکات آن دو گوسفند است. سوم پانزده شتر و زکات آن سه گوسفند است. چهارم بیست شتر و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم بیست و پنج شتر و زکات آن پنج گوسفند است. ششم بیست و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد. هفتم سی و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوم شده باشد. هشتم چهل و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. نهم شصت و یک شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم هفتاد و شش شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشد. یازدهم نود و یک شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. دوازدهم صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است، که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند ولی در هر صورت، باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می ماند، از نه شتر بیشتر نباشد، مثلاً اگر 140 شتر دارد، باید برای صد تا دو شتر که هر یک داخل سال چهارم شده وبرای چهل تا یک شتر که داخل سال سوم شده بدهد و شتری که به عنوان زکات داده می شود باید ماده باشد و اگر ندارد نر بدهد و چنان چه هیچ یک به سن های ذکر شده ندارد باید بخرد و در خریدن نر یا ماده اختیار دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شتر دوازده نصاب دارد: اوّل: پنج شتر، و زکات آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد. دوّم: ده شتر، و زکات آن دو گوسفند است. سوّم: پانزده شتر، و زکات آن سه گوسفند است. چهارم: بیست شتر، و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم: بیست و پنج شتر، و زکات آن پنج گوسفند است. ششم: بیست و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوّم شده باشد. هفتم: سی و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوّم شده باشد. هشتم: چهل و شش شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. نهم: شصت و یک شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم: هفتاد و شش شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوّم شده باشد. یازدهم: نود و یک شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. دوازدهم: صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری که داخل سال سوّم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری که داخل سال چهارم شده باشد، بدهد. یا با چهل و پنجاه حساب کند. ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می ماند، از نُه تا بیشتر نباشد، مثلا اگر 140 شتر دارد، باید برای صدتا، دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا یک شتر مادّه ای که داخل سال سوّم شده باشد بدهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شتر دوازده نصاب دارد: اول - پنج شتر و زکاه آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکاه ندارد. دوم - ده شتر و زکاه آن دو گوسفند است. سوم - پانزده شتر و زکاه آن سه گوسفند است. چهارم - بیست شتر و زکاه آن چهار گوسفند است. پنجم - بیست و پنج شتر و زکاه آن پنج گوسفند است. ششم - بیست و شش شتر و زکاه آن یک شتری است که داخل سال دوم شده باشد. هفتم - سی و شش شتر و زکاه آن یک شتری است که داخل سال سوم شده باشد. هشتم - چهل و شش شتر و زکاه آن دو شتری است که داخل سال چهارم شده باشد. نهم - شصت و یک شتر و زکاه آن یک شتری است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم - هفتاد و شش شتر و زکاه آن دو شتری است که داخل سال سوم شده باشند. یازدهم - نود و یک شتر و زکاه آن دو شتری است که داخل سال چهارم شده باشند. دوازدهم - صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا؛ یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد؛ یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند؛ یا اگر چیزی باقی می ماند؛ از نه تا بیشتر نباشد؛ مثلا اگر (140) شتر دارد؛ باید برای صد تا دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد و شتری که در زکاه داده می شود باید ماده باشد.
- [امام خمینی] شتر دوازده نصاب دارد: اول: پنج شتر و زکات آن یک گوسفند است و تا شمار? شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد. دوم: ده شتر و زکات آن دو گوسفند است. سوم: پانزده شتر و زکات آن سه گوسفند است. چهارم: بیست شتر و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم: بیست و پنج شتر و زکات آن پنج گوسفند است. ششم: بیست و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد. هفتم: سی و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوم شده باشد. هشتم: چهل و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. نهم: شصت و یک شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم: هفتاد و شش شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشد. یازدهم: نود و یک شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. دوازدهم: صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند. ولی در هر صورت باید طوری حسابکند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی میماند، از نه تا بیشتر نباشد، مثلاً اگر140 شتر دارد، باید برای صد تا، دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا یک شتر مادهای که داخل سال سوم شده باشد بدهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] شتر دوازده نصاب دارد: اوّل - پنج شتر و زکاْ آن یک گوسفند است وتا شماره شتر به این مقدار نرسد زکاْ ندارد; دوم - ده شتر و زکاْ آن دو گوسفند است; سوم - پانزده شتر و زکاْ آن سه گوسفند است; چهارم - بیست شتر و زکاْ آن چهار گوسفند است; پنجم - بیست وپنج شتر و زکاْ آن پنج گوسفند است; ششم - بیست وشش شتر و زکاْ آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد; هفتم - سی وشش شتر و زکاْ آن یک شتر است که داخل سال سوم شده باشد; هشتم - چهل وشش شتر و زکاْ آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد; نهم - شصت ویک شتر وزکاْ آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد; دهم - هفتاد وشش شتر وزکاْ آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشد; یازدهم - نود ویک شتر و زکاْ آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد; دوازدهم - صد وبیست ویک شتر وبالاتر از آن که باید یا چهلتا چهلتا حساب کند وبرای هر چهلتا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد یا پنجاهتا پنجاهتا حساب کند وبرای هر پنجاهتا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد، و یا با چهل وپنجاه حساب کند ولیدر هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند یا اگر چیزی باقیمیماند از نهتا بیشتر نباشد مثلاً اگر 140 شتر دارد، باید برای صدتا، دو شتریکه داخل سال چهارم شده وبرای چهلتا، یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] شتر دوازده نصاب دارد : اوّل : پنج شتر و زکوه آن یک گوسفنداست و تا شمارة شتر به این مقدار نرسد زکوه ندارد. دوّم : ده شتر و زکوه آن دو گوسفند است . سوّم : پانزده شتر و زکوه آن سه گوسفند است . چهارم : بیست شتر و زکوه آن چهار گوسفند است . پنجم : بیست و پنج شتر و زکوه آن پنج گوسفند است . ششم : بیست و شش شتر و زکوه آن یک شتر است که داخل سال دوّم شده باشد . هفتم : سی و شش شتر و زکوه آن یک ستر است که داخل سال سوّم شده باشد . هشتم : چهل و شش شتر و زکوه آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد . نهم : شصت و یک شتر و زکوه آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد . دهم : هفتاد و شش شتر و زکوه آن دو شتر است که داخل سال سوّم شده باشد . یازدهم : نود و یک شتر و زکوه آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد . دوازدهم : صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوَم شده باشد ، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتر ی بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند . ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند ، یااگر چیزی باقی می ماند ، از نه تا بیشتر نباشد ، مثلأ اگر 140 شتر دارد ؛ باید برای صد تا دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا یک شتر ماده ای که داخل سال سوم شده باشد .