احکام فقهی را مراجع با دقت های زیاد در آیات و احادیث و توجه به شرایط هر زمان به دست می آورند و آنچه برایشان حاصل می شود ارتباطی به گذشت زمان ندارد. شنیدن صدای زنان توسط نامحرم از احکامی است که بعضی فقها[1] به غیر از موارد ضرورت ممنوع می دانسته اند، اما اکثر فقها در صورت عدم مفسده و لذت جنسی آن را جایز می دانند.[2] البته احتیاط و ترک موارد غیر لازم در هر صورت نیکوتر است. شرط تهییج شهوت و تلذذ به طور مطلق باعث حرمت می شود چه آن صدا همراه با لحن باشد و چه به صورت جمع خوانی باشد. حتی بعضی مراجع مثل آیت الله مکارم خواندن خانم ها با صوت (البته غیر از ترتیل خوانی)، در حضور آقایان و گوش دادن آقایان به آن، حتی اگر به صورت جمع خوانی باشد و تهییج جنسی نیز نداشته باشد را، جایز نمی دانند.[3] حضرت آیت الله خامنه ای در باره مداحی زنان به گونه ای که صدای آن به نامحرم برسد می فرمایند: اگر صدای آن در معرض ریبه، تلذذ و تهییج شهوت باشد جایز نیست.[4] و در باره ترتیل خوانی خانم ها در حضور آقایان نیز چنین فتوا داده اند که خواندن قرآن در حضور نامحرم اگر موجب مفسده باشد حرام است چه به صورت تک خوانی باشد یا تواشیح و جمع خوانی.[5] از این دو فتوا فهمیده می شود که پخش ترتیل خوانی و مداحی زنان به نظر ایشان اگر موجب مفسده نباشد حرمتی ندارد. از طرف دیگر هر آنچه که در صدا و سیما پخش می شود لزوما مورد تایید مراجع و مخصوصا رهبری نمی باشد و موارد زیادی هست که ایشان به دست اندر کاران صدا و سیما تذکر داده اند و خواستار برطرف شدن آن شده اند. [1] نک: المحدث البحرانی، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج 23 ص 66، موسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین، قم، 1405 ق. [2] نک: محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، ج 1 ص 124، انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان، چاپ 14، 1427 ق. [3] همان؛ حسینی، سید مجتبی، رساله دانشجویی، 182 . [4] حسینی، سید مجتبی، رساله دانشجویی، 182. [5] همان؛ محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، ج 1 ص 124،
چرا در گذشته به خانم ها تذکر می دادند که نباید صدای شما را نا محرم بشنود اما امروزه خیلی راحت صدای خانم ها از شبکه های تلویزیونی و رادیو به صورت تلاوت قرآن و روضه خوانی پخش می شود. احکام گذشتگان با امروز متفاوت است؟
احکام فقهی را مراجع با دقت های زیاد در آیات و احادیث و توجه به شرایط هر زمان به دست می آورند و آنچه برایشان حاصل می شود ارتباطی به گذشت زمان ندارد. شنیدن صدای زنان توسط نامحرم از احکامی است که بعضی فقها[1] به غیر از موارد ضرورت ممنوع می دانسته اند، اما اکثر فقها در صورت عدم مفسده و لذت جنسی آن را جایز می دانند.[2] البته احتیاط و ترک موارد غیر لازم در هر صورت نیکوتر است. شرط تهییج شهوت و تلذذ به طور مطلق باعث حرمت می شود چه آن صدا همراه با لحن باشد و چه به صورت جمع خوانی باشد. حتی بعضی مراجع مثل آیت الله مکارم خواندن خانم ها با صوت (البته غیر از ترتیل خوانی)، در حضور آقایان و گوش دادن آقایان به آن، حتی اگر به صورت جمع خوانی باشد و تهییج جنسی نیز نداشته باشد را، جایز نمی دانند.[3] حضرت آیت الله خامنه ای در باره مداحی زنان به گونه ای که صدای آن به نامحرم برسد می فرمایند: اگر صدای آن در معرض ریبه، تلذذ و تهییج شهوت باشد جایز نیست.[4] و در باره ترتیل خوانی خانم ها در حضور آقایان نیز چنین فتوا داده اند که خواندن قرآن در حضور نامحرم اگر موجب مفسده باشد حرام است چه به صورت تک خوانی باشد یا تواشیح و جمع خوانی.[5] از این دو فتوا فهمیده می شود که پخش ترتیل خوانی و مداحی زنان به نظر ایشان اگر موجب مفسده نباشد حرمتی ندارد. از طرف دیگر هر آنچه که در صدا و سیما پخش می شود لزوما مورد تایید مراجع و مخصوصا رهبری نمی باشد و موارد زیادی هست که ایشان به دست اندر کاران صدا و سیما تذکر داده اند و خواستار برطرف شدن آن شده اند. [1] نک: المحدث البحرانی، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج 23 ص 66، موسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین، قم، 1405 ق. [2] نک: محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، ج 1 ص 124، انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان، چاپ 14، 1427 ق. [3] همان؛ حسینی، سید مجتبی، رساله دانشجویی، 182 . [4] حسینی، سید مجتبی، رساله دانشجویی، 182. [5] همان؛ محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، ج 1 ص 124،
- [سایر] این که در احکام گفته شده که اگر کسی به زن نا محرم بدون قصد ریبه نگاه کند، یا مفسده ای نداشته باشد، نگاه کردن او حرام نیست به چه معنا است؟
- [آیت الله نوری همدانی] نظر به اینکه در ایام ماه مبارک رمضان و ماههای محرم و صفر مراسم مختلفی در مساجد جهت تعظیم شعائر اسلامی برگزار میگردد و غالباً مراسم تا پاسی از شب ادامه دارد و صدای بلند گوهای مسجد نیز تا پاسی از شب برای بیرون از مسجد پخش میشود و بالطبع همسایگان مسجد بیشتر از همه در معرض شنیدن صدای بلندگوها میباشند و غالباً اظهار نارضایتی میکنند به طوری که صریحاً مخالف پخش صدای بلندگوی مسجد برای بیرون مسجد میباشند خواهشمند است از لحاظ شرعی تکلیف هیأت امنای مسجد را در این مورد مشخص فرمائید؟
- [سایر] چند سؤال داشتم: 1. اگر شیء محترمی مثل قرآن، مهر و پول هایی که نام مقدس ائمه در آنها نوشته شده در چاه فاضلاب مستراح یا آشپزخانه بیافتد چه حکمی دارد؟ 2. اگر این چاهها که امروزه به صورت مشترک باشد به خصوص در مجتمع های مسکونی حکم چه خواهد بود؟ 3. اگر به شبکه سراسری فاضلاب شهری متصل باشند حکم چیست؟ 4. آیا احکام مربوط به این مسأله فقط در حق فرد مطلع از جریان، ثابت است یا نه برای همه است و مثلا این فرد مطلع باید به سایرین که مطلع نیستند، آگاهی دهد؟
- [آیت الله نوری همدانی] ما از خواهران دانشجوی مرکز تربیت معلم هستیم و یک واحد درسی به نام (هنرهای نمایشی) داریم. با توجه به اینکه هدف کلی ما هدایت و ارشاد نسل جوان به سوی آرمانها و ارزشهای اسلامی است، لطفاً نظر مبارک خویش را در مورد انجام امور ذیل از سوی ما خواهران و بدون حضور مرد نا محرم مرقوم بفرمائید: 1 - بازیگری در نقش مردان، مانند بازیگری زن در نقش یک پدر. 2 - پوشیدن لباس مخصوص مردان. 3 - تقلید صدای مردانه. 4 - گریم مخصوص مردان مانند گذاشتن محاسن. درصورت جایز نبودن امور مذکور، آیا طبق نظر حضرتعالی راهی شرعی برای اجرای اسلامی این نمایشها در جهت تبلیغ اسلام برای ما خواهران مسلمان وجود دارد یا خیر؟
- [سایر] سلام.میدونم فرصت کمی دارین حاشیه نمیرم و همه موارد رو تیتر وار خدمتتون ارائه میکنم.فقط لطفا بهم نخندین. سن:30 سال تحصیلات: لیسانس حقوق. فوق لیسانس معماری شغل:عضو هیئت مدیره و مدیر دپارتمان معماری یک شرکت بزرک ساختمانی موقعیت اجتماعی :بسیار عالی و مورد توجه خیلی ادم! خانواده:تحصیلکرده و مذهبی وضعیت مالی :خوب اگر خوب رو در حد داشتن ماشین خوب و هزینه های جاری در حدود ماهی 1000000تومان و سفرهای مداوم ببینید. وضعیت ظاهر:عالی(نخندین بهم) نحوه برخورد وتعامل با اطرافیان:عالی به طوری که همه از امتیاز 100 تو روابط عمومی بهم نمره120 میدن. وضعیت روحی :افتضاح دلیل: من از اسلام و دین هیچ چی نمی فهم یه راهنمای حسابی می خوام نه راهنمایی که بهم احکام شرعی یاد بده و از نحوه نماز خوندنم ایراد بگیره وبرای این بخوامش که بپرسم فلان موزیک گوش کردنش ایراد داره یا نه.من باخدا حال می کنم به شدت. با ذره ذره وجودم درکش می کنم و دوستش دارم حضرت علی هم عشقمه.ولی لغزش دارم به شدت.اصلا هم حق الناس ندارم یعنی تا جایی که در حد شعورم بوده مگر واقا نا خواسته وندانسته که اونم جبران کردم ولی می دونم زندگی و ارزش وجودی من خیلی بالاتر از این حرفهاست. انواع و اقسام کلاسها رفتم ولی همشون برام بی معنی بود فکر میکردم بیزینسه تا واقعیت. تا دلتون می خواد کتاب دارم و خوندم. قران خوندم یه کسی رو میخوام هفته ای یه روز دو روز نمی دونم هر چقدر، برم پیشش.فکر کنم آدمهای این طوری کم نباشن که اسم و رسم ندارن ولی مرد خداهستن و نفسشون حقه.واقع بیننه . البته ممکنه خانم هم باشه فرقی نمیکنه.مثل: خدا رحمتشون کنه حاج اقا دولابی. اولین باره با یه روحانی مکاتبه می کنم امیدوارم بتونین جایی یا کسی رو بهم معرفی کنید.ممنون و سپاسگذار.
- [سایر] بنا به نظر مفسّرین و علماء شیعه، آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) که بخشی از آیه 3 سوره مائده هست، جدا از صدر و ذیل همان آیه نازل شده، و در مورد خلافت حضرت علی (ع) و ماجرای غدیر نازل شده. امّا این سخن به 4 دلیل صحیح نیست: دلیل اوّل: در جواب این سؤال که (چرا صدر و ذیل آیه در مورد گوشتها و مأکولات حرام است؟) اینطور جواب میدهند که حکم مأکولات حرام در 3 آیه دیگر قرآن قبلاً نازل شده بوده، دو بار در مکّه و یک بار در مدینه (نحل 115، بقره 173، انعام 145). و در نتیجه دیگر اکمال دین معنا نخواهد داشت؛ چون آن مطلب قبلاً ابلاغ شده بود. امّا سؤال اینجا است که همین سخن در مورد خلافت و وصایت حضرت علی هم صادق است؛ یعنی از همان روز (انذر عشیرتک الاقربین) و حدیث یوم الدّار مطلب بیان شده بود، و در جای جای قرآن هم چندین بار آمده، مثل آیه ولایت، آیه اولی الامر و غیره. پس آن استدلال که اکمال دین را به ولایت میداند باطل خواهد بود. دلیل دوم: اگر بگوییم با ابلاغ و اثبات ولایت بود که دین کامل شد مشکل دیگری هم به همراه دارد، و آن این است که اگر مسألهی ولایت امری بسیار مهم و کلیدی بود چرا سایر احکام و امور که اهمّیّت کمتری داشتند بر آن مقدّم شدند و این مسئله حیاتی مؤخّر از همه واقع شد؟ به عبارت دیگر، دین زمانی کامل میشود که تمام احکام و عناصر آن بیان شود، و آخرین حکم و جزئی که بیان میشود لزوم ارزش و اهمّیّت ویژهای ندارد، بلکه آنچه مایه اکمال دین است این است که تمام اجزای آن بیان شده باشد، و در این میان هر جزئی به اندازه هر جزء دیگر در اکمال دین تأثیر دارد، و نبودش باعث نقصان دین است. اینطور نیست که بگوییم اگر آخرین جزء باشد و هیچیک از جزای دیگر نباشند دین همچنان کامل است. در نتیجه تأکید روی اینکه فلان امر باعث اکمال دین شد موردی نخواهد داشت و نشانه اهمّیّت و ارزش آن امر نخواهد بود. بلکه همانطور که گذشت مهم کلّ مجموعه است، و معمولاً احکام و اجزای کلیدی و محوری و پایهای در اوّل رسالت تشریع و ابلاغ میشوند، مثل (قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا)، و آنچه در ادوار بعدی بیاید از نظر اهمّیّت در وهلههای بعدی قرار میگیرد. دلیل سوم: در آیه 5 همان سوره مائده آمده (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطیِّبَت وَ طعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب حِلُّ لَّکمْ...)، که طبق سیاق آیات اشاره به همان (الیوم) در آیه سوم است. در این آیه صریحاً میفرماید که امروز روزی است که حکم حلّیّت طیّبات و از جمله طعام اهل کتاب بر شما نازل شده. اگر بگوییم آن (الیوم) اوّل در موردی کاملاً جدا نازل شده و ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد این آیه نیز معنای خود را از دست میدهد و به طور کلّی آیات قرآن از هم گسیخته و بدون انسجام میشوند. دلیل 4: اینطور نیست که آنچه در آیه 3 سوره مائده در مورد مأکولات حلال و حرام آمده همهاش قبلاً نازل شده باشد، بلکه به طور خاص نام میبرد از (الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُترَدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ وَ مَا أَکلَ السبُعُ إِلا مَا ذَکَّیْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلی النُّصبِ وَ أَن تَستَقْسِمُوا بِالاَزْلَمِ) که در آن 3 آیه قبل به این تفصیل ذکر نشده بود؛ یعنی گر چه اینها تحت (میتة) یا (ما اُهِلَّ لغیر الله به) قرار میگیرند، امّا در همین آیه علاوه بر آن اجمال این تفصیل هم آمده، و دور از شأن قرآن است که شامل سخن حشو و تکرار بیمورد باشد. بلکه همین تفصیل متضمّن یک تازگی و ابلاغ جدید است، ولو در امور جزئی. و علاوه بر این در دو آیه بعدی (آیات 4 و 5 سوره مائده) امور دیگری هم در رابطه با مأکولات بیان میشود که قبلاً به هیچ وجه بیان نشده بود (حکم شکارِ سگهای شکاری و نیز طعام اهل کتاب)، و کلّ این احکام به عنوان مأکولات حلال و حرام بیان شدهاند. در نتیجه آن سخن که حکم مأکولات حلال و حرام قبلاً بیان شده بود و اینجا تازگی ندارد باطل است؛ زیرا در این آیات هم چند مورد جدید بیان شده، و هیچ استحالهای ندارد که همینها آخرین احکام نازله و باعث اکمال دین باشند. با توجّه به این 4 استدلال آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) نمیتواند در مورد ولایت حضرت علی باشد. اگر اختلالی در هر کدام از این 4 برهان مییابید لطفاً تذکّر فرمائید. با تشکر فراوان
- [سایر] آقای مرادی سلام. وقتتون به خیر. عرض کنم حضورتون که بنده مدته 2 ساله که \"قراره\" با شخصی ازدواج کنم. با ایشون در دانشگاه آشنا شدم. دلیل اینکه تا حالا عقد نکردیم مخالفت خانواده ایشون به دلیل تفاوت سطح اقتصادی بوده.و البته پدر ایشون استاد دانشگاه و پدر من دوره ابتدایی (ششم ابتدایی) رو فقط گذروندن. خانواده ایشون این مخالفت رو از همون ابتدای امر عنوان کردن و دلیلشون این بوده که شما دو نفر نمی تونین با هم زندگی کنین و دوام زندگیتون به 1 سال هم نمی رسه.( با توجه به همون تفاوتها) توجه کنین که این نظر رو در صورتی صادر کردن که شناختی نسبت به من یا خانواده ام نداشتن و صرف وجود این تفاوتها مخالفت کردن. طبق قاعده ی \" هم کفو بودن\" که البته چون من و آقا پسر بر این عقیده بودیم که هم کفو بودن به لحاظ عقیده و ایمان و طرز تفکر در موارد مورد بحث در ازدواج و ... و نه در موارد اقتصادی و از این دسته؛ فکر می کردیم که کار اشتباهیه که ما هم با اونا هم آهنگ بشیم و قطعا ما رو هم در برابر این عکس العملمون باز خواست خواهند کرد، به همون اندازه که آنها رو به علت عذری که آوردن و در چارچوب اسلام نمی گنجه. می خوام بگم که ما این طور فکر می کنیم که اگه عرف جامعه با اونچه که پیغمبر ( ص )به ما دستور دادن نمی خونه، معنی اینکه در احکام موجود در رسالات نوشته شده \" عرفا و شرعا\" چیه؟ این شرع که پیامبر گذاشته بودن بر عرف موجود در جامعه غلبه نداره؟ اصولا منظور عرفی که بر پایه ی شرع باشه و در \" جامعه اسلامی \" عرف باشه مد نظر نبوده؟ صحبت دیگه ای که دارم اینه که در حدیثی از پیغمبر( ص ) خوندم که بدین مضمون بود : یاری کسی که به قصد دوری از محرمات و باعتماد به خدا و بامید ثواب ازدواج کند بر خدا لازم است. البته من نمی دونم شرایطی که اینو فرمودن چی بوده، ولی دیگه کم کم دارم شک می کنم که اگه ما داریک خیر رو انجام می دیم که پس چرا به نتیجه نمی رسیم! در واقع دارم شک می کنم که شاید باید این ازدواج را لغو کنم. ضمن اینکه این نکات رو هم خوبه بگم: 1- ما بعد از اینکه با کسانی که می شناختیم مشورت کردیم، دیدیم که درست فکر می کردیم و به اقدام بدون خانواده ایشون فکر کردیم( پدر ایشون بهشون گفتن که ما چون به صلاح نمی بینیم کاری برات انجام نمیدیم، تو هم هر کاری می خوای خودت انجام بده. از جانب ما محدودیتی از این نظر نداری، که احتمالا راضی به این امر نیستن ولی چاره دیگه ای هم ندیدن) 2- یه موردی که خیلی خانواده شون بهش اشاره می کنن اینه که : عشق چشم و عقلتونو کور کرده! من کتمان نمی کنم که بعد از 2 سال حتی احساس وابستگی ممکنه بوجود اومده باشه، ولی مطمئنم که کاملا حواسم بوده به احساساتم هیچ بهایی ندم، مگر در مواردی که می خواستم ببینم آیا فلان مدل احساسی آقا اذیتم می نه یا مواردی از این قبیل... که همه موارد سعی شده با قاعده های موجود در زندگی هر دومون ( دستورات اسلام +عقل) چک بشه. اینه که اولا مطمئنم شروع رابطه با احساسات نبوده و ادامه پیدا کردنش هم به این دلیل نبوده. 3- یه چیزی که خیلی نگرانم می کنه و باعث شده در مواردی که صبرم رو داشتم از دست می دادم، باز خودم رو ملزم به ادامه این رابطه بدونم این نکته بوده که من و ایشون نعمتهایی بودیم که خداوند به همدیگه نشونمون داده و اینکه بدون دلیل موجه پس بزنیمشون احتمالا عواقب سوئی هم در این دنیا و هم ان دنیا گریبانمون را خواهد گرفت. 4- خانواده ایشون و مخصوصا مادرشون کاملا درگیر تفاخر نژادی و تجمل زندگی و ... هستن و من احساس می کنم دلیل مخالفتشون هم دقیقن اینه که ما با این مدل مچ نیستیم، کما اینکه پسرشون هم از این مدل همواره ناراضی بودن. و اصولا هم چون بنده فکر می کنم که نارضایتیشون از این جهته، با تنها اومدن آقا پسر برای انجام مرسم موافقت کردم و چون همه دلایل بر پایه ی اصول و عقاید ایمانی و اسلامی مون بوده خانواده من هم به این امر راضی شدن و ازمون حمایت می کنن. نکته ای که هست اینه که خانواده ایشون علاوه بر اینکه برای پسرشون به خواستگری هم نمیان، اصولا این رابطه رو جدی نمی گیرن و اگر حرفی هم به میون بیاد مراسم رو به داد زدن یا مسخره کردن برگزار می کنن. وضعیتی که الان موجوده اینه که ایشون خارج از کشور مشغول به تحصیل هستن. بنا بر توافق 1 ماهه دیگه می خواست بیان که عقد کنیم، که مادرشون این طور گفتن که : من تا 1.5 ماهه دیگه مسافرتم و تو هم حوالی شهریور بیا که ما خودمون هر کاری لازمه بکنیم. با توجه به سابقه ای که در مورد این رابطه در طول این 2 سال و کلا در زندگی خانوادگیشون در طول 26 سال این آقا، حدس بر اینه که برنامه شون این خواهد بود که 1 ماهی هم که ایشون به ایران میان رو وقت کشی کنن که به تصور خودشون\" بالاخره یا من منصرف می شم از روی اذیت شدن ها، یا پسرشون سر عقل میاد!\" و من نمی دونم که موافقت کنم با اینکه تا شهریور هم صبر کنیم یا نه! ضمن اینکه اولا دلیل اینکه می خوایم سریعتر عقد کنیم اینه که \" بر ما که معلوم شده می خوایم با هم ازدواج کنیم، پس دیگه دلیل موجهی برای نا محرم بودن و با هم رابطه داشتن نداریم.\" از طرفی هم پدرم اینقدر آمادگی ذهنی برای هضم کردن اینکه بندا در چنین شرایطی با ایشون موقتا محرم باشیم ندارن. و من شدیدا در این باره هم نگرانم. و ثانیا احتمال اینکه ایشون بیانو تا روزهای آخر خانواده شون سر بدوننمون زیاده! کما اینکه قبل از سفر ایشون تا روز آخر پدر ایشون بهشون نگفتن که نظرشون چیه!(ایشون عید فطر سال گذشته رفتن)و اون روز هم دیگه هیچ کاری نمیشد کرد. فکر می کنم که زیاد صحبت کردم اگه راهنماییم کنین که هم ذهنم کمی شفاف تر شه نسبت به طرز فکرم و اون احادیث با توجه به اینکه در این زمینه علم لازم رو دارین ممنون میشم. چون واقعا احساس می کنم فلسفه زندگیم داره می پیچه به هم! و دیگه قدرت تصمیم گیری ازم گرفته میشه :cry مچکرم در پناه حق