معرفت شناسی
امروزه به صورت یک دانش مستقلی میباشد که تعاریف مختلفی برای آن ارائه شده است. این اصطلاح، در زبان انگلیسی دو ریشه دارد: نخست «Epistemology» و دوم «Theory of knowledge».
الف. موضوع معرفت شناسی؛ خود معرفت، شناخت، ابزار و روش های شناخت است، ولی موضوع در فلسفه علم، چیستی علم است از این جهت که هویتی مجموعی دارد. ب. نسبت معرفت شناسی به فلسفه علم؛ همان طوری که در کتاب های معرفت شناسی تطبیقی بیان شده، عموم و خصوص مطلق است؛ به این معنا که معرفت شناسی را به دو بخش معرفت شناسی مطلق و مقید تقسیم می کنند و فلسفه علوم به نوعی، معرفت شناسی مقید است. ج. فلسفهٔ علم نسبت به بسیاری از شاخههای دیگرِ فلسفه بسیار تازه و جوان است. اگر برخی از اظهارِ نظرهای ارسطو، و فرانسس بیکن در قرن شانزدهم، و تعداد اندکی از متفکران قرن نوزدهم؛ مانند جان استوارت میل و هرشل را استثنا کنیم، بحثهای جدی آن به طور متمرکز و مفصل اولین بار در قرن بیستم توسط پوزیتویست های منطقی گسترش داده شد.