یکی از راه های اثبات علم برای موجودات مادی این است که این موجودات از آن جهت که موجودند و از وجود بهره مند هستند، تمام کمالات وجودی را در حد خود، اگر چه خیلی ضعیف دارا هستند که یکی از آن کمالات علم است. به بیان دیگر، از آن جا که همه موجودات مظهر و تجلی حضرت حق، نمونه و نمونه دار او هستند، پس هر کدام در حد خودشان نشانه و آیه اسماء و صفات خداوند و آینه جلال و جمال خدا هستند و او را نشان می دهند. بنابراین موجودات مادی نیز باید واجد علم باشند تا در حد خودشان مظهر و تجلی این اسم الاهی باشند. پس از اثبات علم برای مادیات روشن می شود که معلولات مادی به ذات خود علم حضوری دارند، اما این که چگونه علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است؟ بیان آن به این صورت است که حقیقت و ذات معلول عین فقر و نیاز و وابستگی به علت و غیر مستقل بودن است. از طرف دیگر علم حضوری و حقیقی به موجودی که عین فقر و وابستگی است امکان ندارد مگر این که اول موجود مستقل درک شود؛ چون موجودی که ذاتش وابسته است بدون آن مستقل و علت وجود ندارد. این موجود وابسته نمود است و آن وجود و بود، علت و مستقل است، بنابراین علم حضوری به معلول مستلزم این است که در درجه قبل علت به علم حضوری ادراک شود، و از این طریق می توان اثبات کرد معلولات مادی نیز به علت خود علم حضوری دارند. یکی از راه های اثبات علم برای موجودات مادی این است که این موجودات از آن جهت که موجودند و از وجود بهره مند هستند، تمام کمالات وجودی را در حد خود، اگر چه خیلی ضعیف دارا هستند که یکی از آن کمالات علم است. به بیان دیگر، از آن جا که همه موجودات مظهر و تجلی حضرت حق، نمونه و نمونه دار او هستند، پس هر کدام در حد خودشان نشانه و آیه اسماء و صفات خداوند و آینه جلال و جمال خدا هستند و او را نشان می دهند. بنابراین موجودات مادی نیز باید واجد علم باشند تا در حد خودشان مظهر و تجلی این اسم الاهی باشند. پس از اثبات علم برای مادیات روشن می شود که معلولات مادی به ذات خود علم حضوری دارند، اما این که چگونه علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است؟ بیان آن به این صورت است که حقیقت و ذات معلول عین فقر و نیاز و وابستگی به علت و غیر مستقل بودن است. از طرف دیگر علم حضوری و حقیقی به موجودی که عین فقر و وابستگی است امکان ندارد مگر این که اول موجود مستقل درک شود؛ چون موجودی که ذاتش وابسته است بدون آن مستقل و علت وجود ندارد. این موجود وابسته نمود است و آن وجود و بود، علت و مستقل است، بنابراین علم حضوری به معلول مستلزم این است که در درجه قبل علت به علم حضوری ادراک شود، و از این طریق می توان اثبات کرد معلولات مادی نیز به علت خود علم حضوری دارند.
پاسخ شما در کل خوب بود. و از شما بسیار سپاسگزارم. لکن لازم دیدم چند نکته را در باره پاسخ 5146 سوال3و4 بیان کنم.
در پاسخ، شما به دلیل اثبات علم حضوری معلول به علت هستی بخش اشاره نفرمودید البته در برخی کتب فلسفی برای اثبات علم حضوری معلول مجرد (غیر عرض) به علت هستی بخش از تجرد معلول و وجود جمعی آن و دور بودن آن از (امتدادات مکانی و زمانی که موجب تفرق و پراکندکی می شود) استفاده می شود، ولی چگونه می توان با این استدلال علم حضوری معلول مادی (که دارای امتداد و تفرق و پراکندگی است) به علت هستی بخش را اثبات کرد؟
در پاسخ شما فرمودید: موجودات مادّی چون سیال اند، همیشه در حال خروج از قوّه به فعل هستند، و حرکت یعنی خروج از قوه به فعل؛ پس مادیات حرکت دارند و حرکت مقدار دارد و مقدار حرکت همان زمان است؛ پس موجودات مادی همیشه زمان دار هستند.
در واقع شما از این مقدمه استفاده کردید که " موجودات مادی سیال اند" ولی در واقع ما می خواهیم همین مطلب را ثابت کنیم. چون سیال بودن به معنای این است که مادیات دارای امتداد سیال و گذرای زمان اند. و ما نیز در اصل می خواهیم همین را اثبات کنیم. پس نمی توان آن را مقدمه برای اثبات زمان قرار داد. به علاوه این که: در این استدلال از حرکت جوهری در مادیات زمان مندی آنها نتیجه شده است. در حالی که طبق مطالب کتاب "آموزش فلسفه" متقن ترین و محکم ترین دلیل اثبات حرکت جوهری دلیلی است که در آن از این مقدمه استفاده شده که: "هر موجود مادی زمان مند است". پس بایستی ابتدا این مقدمه اثبات شود.
یکی از راه های اثبات علم برای موجودات مادی این است که این موجودات از آن جهت که موجودند و از وجود بهره مند هستند، تمام کمالات وجودی را در حد خود، اگر چه خیلی ضعیف دارا هستند که یکی از آن کمالات علم است. به بیان دیگر، از آن جا که همه موجودات مظهر و تجلی حضرت حق، نمونه و نمونه دار او هستند، پس هر کدام در حد خودشان نشانه و آیه اسماء و صفات خداوند و آینه جلال و جمال خدا هستند و او را نشان می دهند. بنابراین موجودات مادی نیز باید واجد علم باشند تا در حد خودشان مظهر و تجلی این اسم الاهی باشند. پس از اثبات علم برای مادیات روشن می شود که معلولات مادی به ذات خود علم حضوری دارند، اما این که چگونه علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است؟ بیان آن به این صورت است که حقیقت و ذات معلول عین فقر و نیاز و وابستگی به علت و غیر مستقل بودن است. از طرف دیگر علم حضوری و حقیقی به موجودی که عین فقر و وابستگی است امکان ندارد مگر این که اول موجود مستقل درک شود؛ چون موجودی که ذاتش وابسته است بدون آن مستقل و علت وجود ندارد. این موجود وابسته نمود است و آن وجود و بود، علت و مستقل است، بنابراین علم حضوری به معلول مستلزم این است که در درجه قبل علت به علم حضوری ادراک شود، و از این طریق می توان اثبات کرد معلولات مادی نیز به علت خود علم حضوری دارند. یکی از راه های اثبات علم برای موجودات مادی این است که این موجودات از آن جهت که موجودند و از وجود بهره مند هستند، تمام کمالات وجودی را در حد خود، اگر چه خیلی ضعیف دارا هستند که یکی از آن کمالات علم است. به بیان دیگر، از آن جا که همه موجودات مظهر و تجلی حضرت حق، نمونه و نمونه دار او هستند، پس هر کدام در حد خودشان نشانه و آیه اسماء و صفات خداوند و آینه جلال و جمال خدا هستند و او را نشان می دهند. بنابراین موجودات مادی نیز باید واجد علم باشند تا در حد خودشان مظهر و تجلی این اسم الاهی باشند. پس از اثبات علم برای مادیات روشن می شود که معلولات مادی به ذات خود علم حضوری دارند، اما این که چگونه علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است؟ بیان آن به این صورت است که حقیقت و ذات معلول عین فقر و نیاز و وابستگی به علت و غیر مستقل بودن است. از طرف دیگر علم حضوری و حقیقی به موجودی که عین فقر و وابستگی است امکان ندارد مگر این که اول موجود مستقل درک شود؛ چون موجودی که ذاتش وابسته است بدون آن مستقل و علت وجود ندارد. این موجود وابسته نمود است و آن وجود و بود، علت و مستقل است، بنابراین علم حضوری به معلول مستلزم این است که در درجه قبل علت به علم حضوری ادراک شود، و از این طریق می توان اثبات کرد معلولات مادی نیز به علت خود علم حضوری دارند.