در روایات ما ویژگی های زیادی در باره علائم ظهور حضرت مهدی(ع) بیان نشده است و تنها اشاراتی به بعضی از مشخصات آنها شده است که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم : 1. خروج سفیانی، یکی از علامات ظهور حضرت مهدی(عج) خروج سفیانی است.[1]در روایات آمده است که سفیانی از اولاد عُتْبَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ است و فرد پلیدی است.[2] وی که از معاندین است به قصد مقابله با حضرت مهدی (عج) بر می خیزد و در سرزمینی به نام "بیداء" (در یمن یا مابین مکه و مدینه) – به امر خدا – با لشگریانش به زمین فرو خواهند رفت.[3] 2. یمانی ، در رابطه با ظهور یمانی قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) روایات فروانی رسیده است. امام صادق(ع) فرمود: «علامات ظهور قائم ما پنج چیز است،ظهور سفیانی و یمانی، صیحه آسمانی ،کشته شدن نفس زکیه و فرو بردن سرزمین بیداء (گروهی از انسانها).»[4] امام باقر(ع) در ضمن یک حدیث طولانی می فرماید: «خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد، با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده، هر یک از پی دیگری...، در میان پرچمها، راهنماتر از پرچم یمانی نیست، که آن پرچم هدایت است، زیرا دعوت به صاحب شما می کند، و هنگامی که یمانی خروج نماید، خرید و فروش سلاح، برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است، و چون یمانی خروج کرد، به سوی او بشتاب، که همانا پرچم او پرچم هدایت است و هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند، از اهل آتش خواهد بود، زیرا او به سوی حق و راه مستقیم فرامی خواند.»[5] بنابراین با توجه به روایات معصومین علیهم السلام، حرکت یمانی، سمبلی از یک قیام بر حق در مقابل انحراف و گمراهی موجود در دوران غیبت خواهد بود.[6] 3. خراسانی، یکی از علائم ظهور امام زمان(عج) خروج پرچمهای سیاه از سوی خراسان است. امیرالمومنین(ع) فرمودند:« منتظر فرج باشید از سه چیز. گفته شد: یا امیرالمؤمنین! آنها چیست؟ فرمود: ... و پرچمهای سیاه از خراسان.»[7] امام محمد باقر(ع) در حدیثی فرموده است: « پرچمهای سیاهی از خراسان بیرون آمده و در کوفه فرود می آیند، وقتی مهدی(ع) ظاهر گردید، برای بیعت گرفتن به سوی آن می فرستد.»[8] این روایت دلالت دارد بر اینکه خروج پرچمهای سیاه، نزدیک ظهور حضرت خواهد بود. همچنین نقل شده است که خراسانی از نسل امام حسین(ع) می باشد.[9] 4.شعیب بن صالح، در روایات آمده است که شعیب بن صالح فردی است که از سمرقند خروج می کند.[10] وی فرد صالحی است که او و یارانش اشتیاق زیادی به جهاد در راه خدا دارند. [11]در هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) در پیشاپیش سپاهیان و یاران آن حضرت حرکت می کند و از پیش آهنگان و فدائیان آن حضرت است .[12]اما هیچ نامی از زرقاوی در روایات ما نیامده است؛ نه به عنوان یکی از علائم ظهور یا به هر عنوان دیگر. نکته مهمی که در اینجا باید مورد توجه و تذکر قرار گیرد این است؛ با توجه به اینکه ویژگی ها و علامات این اشخاص به طور دقیق و کامل در روایات بیان نشده است تطبیق این اسامی و عناوین بر افراد خارجی کار ساده ای نیست و نمی توان به مجرد اینکه فرد صالحی در یمن قیام کرد و اقداماتی در مبارزه با کفر و ظلم انجام داد گفت این همان یمانی مورد نظر روایات است ،همچنین خراسانی یا سفیانی یا شعیب بن صالح.... وآنچه افراد را به اشتباه می اندازد همین است که عده ای خیلی زود این اسامی و عناوین را بر اشخاص یا جریاناتی که پیرامون شان هستند تطبیق می کنند و بعد از مدتی که خطایشان روشن می شود سرخورده می شوند. برای آگاهی بیشتر به نمایه "علایم ظهور امام زمان (عج)، سؤال 219 (سایت: 2032)" و "کتاب با گامهای سبز انتظار" مراجعه فرمائید. [1]. الکافی ج : 8 ص : 310، روایت 483 [2] . بحارالأنوار ج : 52 ص : 213،حدیث 65،65- غط، [الغیبة للشیخ الطوسی‏] رَوَی حَذْلَمُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صِفْ لِی خُرُوجَ الْمَهْدِیِّ وَ عَرِّفْنِی دَلَائِلَهُ وَ عَلَامَاتِهِ فَقَالَ یَکُونُ قَبْلَ خُرُوجِهِ خُرُوجُ رَجُلٍ یُقَالُ لَهُ عَوْفٌ السُّلَمِیُّ بِأَرْضِ الْجَزِیرَةِ وَ یَکُونُ مَأْوَاهُ تَکْرِیتَ وَ قَتْلُهُ بِمَسْجِدِ دِمَشْقَ ثُمَّ یَکُونُ خُرُوجُ شُعَیْبِ بْنِ صَالِحٍ مِنْ سَمَرْقَنْدَ ثُمَّ یَخْرُجُ السُّفْیَانِیُّ الْمَلْعُونُ مِنَ الْوَادِی الْیَابِس وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ عُتْبَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ فَإِذَا ظَهَرَ السُّفْیَانِیُّ اخْتَفَی الْمَهْدِیُّ ثُمَّ یَخْرُجُ بَعْدَ ذَلِکَ [3] بحارالأنوار ج : 52 ص : 252،حدیث 142؛ رضوانی، علی اصغر، موعود شناسی، ص 524، نشر جمکران. بر گرفته از سؤال 219 (سایت: 2032): نمایه: علایم ظهور امام زمان (عج) [4] . غیبت نعمانی، باب 14، ص352، 9- أخبرنا محمد بن همام قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالک الفزاری قال حدثنی عبد الله بن خالد التمیمی قال حدثنی بعض أصحابنا عن محمد بن أبی عمیر عن أبی أیوب الخزاز عن عمر بن حنظلة عن أبی عبد الله ع أنه قال للقائم خمس علامات ظهور السفیانی و الیمانی و الصیحة من السماء و قتل النفس الزکیة و الخسف بالبیداء [5]. نعمانی ،محمد ابراهیم ،غیبت نعمانی، باب14، ص369،انتشارات مکتب صدوق،تهران،1397ه-ق [6]. مفید ،محمد بن نعمان ،الإرشاد ج : 2 ص : 375،نشر کنگره بزرگداشت شیخ مفید،قم،1413ه-ق،(2جلد در یک مجلد)، سیف بن عمیرة عن بکر بن محمد عن أبی عبد الله ع قال:" خروج الثلاثة السفیانی و الخراسانی و الیمانی فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد و لیس فیها رایة أهدی من رایة الیمانی لأنه یدعو إلی الحق ". [7]. غیبت نعمانی، باب14، ص363 [8]. طوسی ،الغیبة، شیخ طوسی، ص 274 ،انتشارات مؤسسه معارف اسلامی ،قم،1411ه-ق (یک جلدی) [9] شهیدی، سید اسدالله ، زمینه سازان انقلاب جهانی مهدی، صص 439و445 [10]. بحارالأنوار ج : 52 ص : 213،حدیث 65 ؛ بحارالأنوار ج : 52 ص : 233،حدیث99،[الغیبة للنعمانی‏] مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنِ الْفَزَارِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَاصِمٍ عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ قَبْلَ هَذَا الْأَمْرِ السُّفْیَانِیُّ وَ الْیَمَانِیُّ وَ الْمَرْوَانِیُّ وَ شُعَیْبُ بْنُ صَالِحٍ فَکَیْفَ یَقُولُ هَذَا هَذَا ( بیان أی کیف یقول هذا الذی خرج إنی القائم یعنی محمد بن إبراهیم أو غیره) [11]. بحارالأنوار ج : 53 ص : 35، باب 28- ما یکون عند ظهوره (ع) بروایة المفضل بن عمر ،در ضمن حدیثی طولانی:"... لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ عَلَی الْبَرَاذِینِ الشُّهْبِ بِأَیْدِیهِمُ الْحِرَابُ یَتَعَاوَوْنَ شَوْقاً إِلَی الْحَرْبِ کَمَا تَتَعَاوَی الذِّئَابُ أَمِیرُهُمْ رَجُلٌ مِنْ بَنِی تَمِیمٍ یُقَالُ لَهُ شُعَیْبُ بْنُ صَالِحٍ فَیُقْبِلُ الْحُسَیْنُ ع فِیهِمْ وَجْهُهُ کَدَائِرَةِ الْقَمَرِ یَرُوعُ النَّاسَ جَمَالًا فَیَبْقَی عَلَی أَثَرِ الظُّلْمَةِ فَیَأْخُذُ سَیْفَهُ الصَّغِیرَ وَ الْکَبِیرَ وَ الْعَظِیمَ وَ الْوَضِیعَ ثُمَّ ....؛ الخرائج‏والجرائح ج : 2 ص : 551:"... إذا حان وقت خروجه اقتلع من غمده فناداه السیف اخرج یا ولی الله فلا یحل لک أن تقعد عن أعداء الله یخرج و جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره و شعیب بن صالح علی مقدمته إن الله انزل علی اثنتی عشرة صحیفة باثنی عشر خاتما اسم کل إمام علی خاتمه و صفته فی صحیفته‏..."؛ راوندی،قطب الدین ،الخرائج ‏و الجرائح ج : 3 ص : 1167،انتشارات موسسه امام مهدی عج،قم ،3جلدی،1409ق [12]. راوندی،قطب الدین ،الخرائج ‏و الجرائح ج : 3 ص : 1167،:" إذا حان وقت خروجه اقتلع من غمده فناداه السیف اخرج یا ولی الله فلا یحل لک أن تقعد عن أعداء الله فیخرج و جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن شماله و شعیب بن صالح علی مقدمته إن شاء الله تعالی إن الله تعالی.."انتشارات موسسه امام مهدی عج،قم ،3جلدی،1409ق؛ نباتی بیاضی،علی بن یونس، الصراطالمستقیم ج : 2 ص : 155؛انتشارات کتابخانه حیدری،نجف،1384 ه-ق
مطلبی به همراه احادیث وارده دیدم که بیان می داشت این امکان بسیار وجود دارد که ما اکنون در دوره آخر زمان (زمان امام مهدی (عج)) زندگی می کنیم. لطفا هویت افرادی که در زیر آمده است را احراز نمایید: "سفیانی – زرقاوی – یمانی – خراسانی - شعیب ابن صالح" لطفاً در احراز هویت افراد مذکور از احادیثی استفاده نمایید که مشخص نماید آنها کیستند و چگونه می توانیم آنها را تشخیص بدهیم؟
در روایات ما ویژگی های زیادی در باره علائم ظهور حضرت مهدی(ع) بیان نشده است و تنها اشاراتی به بعضی از مشخصات آنها شده است که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم :
1. خروج سفیانی، یکی از علامات ظهور حضرت مهدی(عج) خروج سفیانی است.[1]در روایات آمده است که سفیانی از اولاد عُتْبَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ است و فرد پلیدی است.[2] وی که از معاندین است به قصد مقابله با حضرت مهدی (عج) بر می خیزد و در سرزمینی به نام "بیداء" (در یمن یا مابین مکه و مدینه) – به امر خدا – با لشگریانش به زمین فرو خواهند رفت.[3]
2. یمانی ، در رابطه با ظهور یمانی قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) روایات فروانی رسیده است. امام صادق(ع) فرمود: «علامات ظهور قائم ما پنج چیز است،ظهور سفیانی و یمانی، صیحه آسمانی ،کشته شدن نفس زکیه و فرو بردن سرزمین بیداء (گروهی از انسانها).»[4] امام باقر(ع) در ضمن یک حدیث طولانی می فرماید: «خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد، با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده، هر یک از پی دیگری...، در میان پرچمها، راهنماتر از پرچم یمانی نیست، که آن پرچم هدایت است، زیرا دعوت به صاحب شما می کند، و هنگامی که یمانی خروج نماید، خرید و فروش سلاح، برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است، و چون یمانی خروج کرد، به سوی او بشتاب، که همانا پرچم او پرچم هدایت است و هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند، از اهل آتش خواهد بود، زیرا او به سوی حق و راه مستقیم فرامی خواند.»[5]
بنابراین با توجه به روایات معصومین علیهم السلام، حرکت یمانی، سمبلی از یک قیام بر حق در مقابل انحراف و گمراهی موجود در دوران غیبت خواهد بود.[6]
3. خراسانی، یکی از علائم ظهور امام زمان(عج) خروج پرچمهای سیاه از سوی خراسان است.
امیرالمومنین(ع) فرمودند:« منتظر فرج باشید از سه چیز. گفته شد: یا امیرالمؤمنین! آنها چیست؟ فرمود: ... و پرچمهای سیاه از خراسان.»[7]
امام محمد باقر(ع) در حدیثی فرموده است: « پرچمهای سیاهی از خراسان بیرون آمده و در کوفه فرود می آیند، وقتی مهدی(ع) ظاهر گردید، برای بیعت گرفتن به سوی آن می فرستد.»[8]
این روایت دلالت دارد بر اینکه خروج پرچمهای سیاه، نزدیک ظهور حضرت خواهد بود.
همچنین نقل شده است که خراسانی از نسل امام حسین(ع) می باشد.[9]
4.شعیب بن صالح، در روایات آمده است که شعیب بن صالح فردی است که از سمرقند خروج می کند.[10] وی فرد صالحی است که او و یارانش اشتیاق زیادی به جهاد در راه خدا دارند. [11]در هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) در پیشاپیش سپاهیان و یاران آن حضرت حرکت می کند و از پیش آهنگان و فدائیان آن حضرت است .[12]اما هیچ نامی از زرقاوی در روایات ما نیامده است؛ نه به عنوان یکی از علائم ظهور یا به هر عنوان دیگر.
نکته مهمی که در اینجا باید مورد توجه و تذکر قرار گیرد این است؛ با توجه به اینکه ویژگی ها و علامات این اشخاص به طور دقیق و کامل در روایات بیان نشده است تطبیق این اسامی و عناوین بر افراد خارجی کار ساده ای نیست و نمی توان به مجرد اینکه فرد صالحی در یمن قیام کرد و اقداماتی در مبارزه با کفر و ظلم انجام داد گفت این همان یمانی مورد نظر روایات است ،همچنین خراسانی یا سفیانی یا شعیب بن صالح....
وآنچه افراد را به اشتباه می اندازد همین است که عده ای خیلی زود این اسامی و عناوین را بر اشخاص یا جریاناتی که پیرامون شان هستند تطبیق می کنند و بعد از مدتی که خطایشان روشن می شود سرخورده می شوند.
برای آگاهی بیشتر به نمایه "علایم ظهور امام زمان (عج)، سؤال 219 (سایت: 2032)" و "کتاب با گامهای سبز انتظار" مراجعه فرمائید.
[1]. الکافی ج : 8 ص : 310، روایت 483
[2] . بحارالأنوار ج : 52 ص : 213،حدیث 65،65- غط، [الغیبة للشیخ الطوسی] رَوَی حَذْلَمُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صِفْ لِی خُرُوجَ الْمَهْدِیِّ وَ عَرِّفْنِی دَلَائِلَهُ وَ عَلَامَاتِهِ فَقَالَ یَکُونُ قَبْلَ خُرُوجِهِ خُرُوجُ رَجُلٍ یُقَالُ لَهُ عَوْفٌ السُّلَمِیُّ بِأَرْضِ الْجَزِیرَةِ وَ یَکُونُ مَأْوَاهُ تَکْرِیتَ وَ قَتْلُهُ بِمَسْجِدِ دِمَشْقَ ثُمَّ یَکُونُ خُرُوجُ شُعَیْبِ بْنِ صَالِحٍ مِنْ سَمَرْقَنْدَ ثُمَّ یَخْرُجُ السُّفْیَانِیُّ الْمَلْعُونُ مِنَ الْوَادِی الْیَابِس وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ عُتْبَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ فَإِذَا ظَهَرَ السُّفْیَانِیُّ اخْتَفَی الْمَهْدِیُّ ثُمَّ یَخْرُجُ بَعْدَ ذَلِکَ
[3] بحارالأنوار ج : 52 ص : 252،حدیث 142؛ رضوانی، علی اصغر، موعود شناسی، ص 524، نشر جمکران. بر گرفته از سؤال 219 (سایت: 2032): نمایه: علایم ظهور امام زمان (عج)
[4] . غیبت نعمانی، باب 14، ص352، 9- أخبرنا محمد بن همام قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالک الفزاری قال حدثنی عبد الله بن خالد التمیمی قال حدثنی بعض أصحابنا عن محمد بن أبی عمیر عن أبی أیوب الخزاز عن عمر بن حنظلة عن أبی عبد الله ع أنه قال للقائم خمس علامات ظهور السفیانی و الیمانی و الصیحة من السماء و قتل النفس الزکیة و الخسف بالبیداء
[5]. نعمانی ،محمد ابراهیم ،غیبت نعمانی، باب14، ص369،انتشارات مکتب صدوق،تهران،1397ه-ق
[6]. مفید ،محمد بن نعمان ،الإرشاد ج : 2 ص : 375،نشر کنگره بزرگداشت شیخ مفید،قم،1413ه-ق،(2جلد در یک مجلد)، سیف بن عمیرة عن بکر بن محمد عن أبی عبد الله ع قال:" خروج الثلاثة السفیانی و الخراسانی و الیمانی فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد و لیس فیها رایة أهدی من رایة الیمانی لأنه یدعو إلی الحق ".
[7]. غیبت نعمانی، باب14، ص363
[8]. طوسی ،الغیبة، شیخ طوسی، ص 274 ،انتشارات مؤسسه معارف اسلامی ،قم،1411ه-ق (یک جلدی)
[9] شهیدی، سید اسدالله ، زمینه سازان انقلاب جهانی مهدی، صص 439و445
[10]. بحارالأنوار ج : 52 ص : 213،حدیث 65 ؛ بحارالأنوار ج : 52 ص : 233،حدیث99،[الغیبة للنعمانی] مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنِ الْفَزَارِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَاصِمٍ عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ قَبْلَ هَذَا الْأَمْرِ السُّفْیَانِیُّ وَ الْیَمَانِیُّ وَ الْمَرْوَانِیُّ وَ شُعَیْبُ بْنُ صَالِحٍ فَکَیْفَ یَقُولُ هَذَا هَذَا ( بیان أی کیف یقول هذا الذی خرج إنی القائم یعنی محمد بن إبراهیم أو غیره)
[11]. بحارالأنوار ج : 53 ص : 35، باب 28- ما یکون عند ظهوره (ع) بروایة المفضل بن عمر ،در ضمن حدیثی طولانی:"... لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ عَلَی الْبَرَاذِینِ الشُّهْبِ بِأَیْدِیهِمُ الْحِرَابُ یَتَعَاوَوْنَ شَوْقاً إِلَی الْحَرْبِ کَمَا تَتَعَاوَی الذِّئَابُ أَمِیرُهُمْ رَجُلٌ مِنْ بَنِی تَمِیمٍ یُقَالُ لَهُ شُعَیْبُ بْنُ صَالِحٍ فَیُقْبِلُ الْحُسَیْنُ ع فِیهِمْ وَجْهُهُ کَدَائِرَةِ الْقَمَرِ یَرُوعُ النَّاسَ جَمَالًا فَیَبْقَی عَلَی أَثَرِ الظُّلْمَةِ فَیَأْخُذُ سَیْفَهُ الصَّغِیرَ وَ الْکَبِیرَ وَ الْعَظِیمَ وَ الْوَضِیعَ ثُمَّ ....؛ الخرائجوالجرائح ج : 2 ص : 551:"... إذا حان وقت خروجه اقتلع من غمده فناداه السیف اخرج یا ولی الله فلا یحل لک أن تقعد عن أعداء الله یخرج و جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره و شعیب بن صالح علی مقدمته إن الله انزل علی اثنتی عشرة صحیفة باثنی عشر خاتما اسم کل إمام علی خاتمه و صفته فی صحیفته..."؛ راوندی،قطب الدین ،الخرائج و الجرائح ج : 3 ص : 1167،انتشارات موسسه امام مهدی عج،قم ،3جلدی،1409ق
[12]. راوندی،قطب الدین ،الخرائج و الجرائح ج : 3 ص : 1167،:" إذا حان وقت خروجه اقتلع من غمده فناداه السیف اخرج یا ولی الله فلا یحل لک أن تقعد عن أعداء الله فیخرج و جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن شماله و شعیب بن صالح علی مقدمته إن شاء الله تعالی إن الله تعالی.."انتشارات موسسه امام مهدی عج،قم ،3جلدی،1409ق؛ نباتی بیاضی،علی بن یونس، الصراطالمستقیم ج : 2 ص : 155؛انتشارات کتابخانه حیدری،نجف،1384 ه-ق
- [سایر] دجال و سفیانی کیستند و چرا خروج آنها از علایم حتمی ظهور شمرده شده است؟ آیا آنان واقعاً به جنگ با حضرت مهدی(عج) خواهند پرداخت؟
- [سایر] موردی از ابن حجر هیثمی بین شیعیان وجود دارد که؛ ابن حجر اعتقاد داشته به اینکه امام زمان(عج) به دنیا آمده است؛ ابن حجر هیثمی در کتاب (الصواعق المحرقه) که آنرا علیه شیعه نوشته است، اعتراف میکند که امام حسن عسکری فرزندی به نام ابو القاسم الحجة داشته است. میخواستم روایت را کامل بفرمایید، همراه با ترجمه. و اینکه آیا ابن حجر از شیعیان روایت کرده که به این معتقد هستند یا اینکه خود اعتقاد داشته است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا این نظر فقهی مورد قبول حضرتعالی هست که هر شخص باید به امام زمان خود اقتدا کند به اینگونه که امام حسین (علیه السلام) در زمان مولا علی (علیه السلام) و حضرت امام حسن (علیه السلام) به این دو امام زمان خود اقتدا کرده و مردم دوره هر امام به امام زمان خود به این علت است که مقام حضرت سلمان از ابوذر بالاتر و حضرت مقداد از سلمان بالاتر زیرا به میزان اقتدا و اطاعت از امام زمان خود دارای درجه ای از ایمان می باشند بنابر این ما باید در زمان غیبت مولا صاحب الزمان (عج) به ایشان اقتدا کرده و در پس پرده غیبت سطح فکری فرهنگی مذهبی خود را بالا برده و خود و به طبع مردم و جامعه را آماده ظهور کنیم؟ اگر این نظر را قبول ندارید لطفا دلایل خود را بیان نمایید؟ با توجه به روایتی از امام صادق (علیه السلام) در مقدمه صحیفه سجادیه که هر قیامی تا قبل از قیام قائم آل محمّد(ص) بر اندوه ما و شیعیان ما می افزاید و در طوفان بلا هلاک می شود، نظریه فقهی سوال اول تعمیم داده نمی شود زیرا نمونه بارز آن انقلاب ما می باشد که بسیاری از شیعیان در جریان انقلاب و بعد از ان در 8 سال جنگ به شهادت رسیده و مسلماً قلب مولا صاحب الزّمان (عج) را به درد آورده و حال نیز به حقوق اشخاص منتقد تجاوز و به آنان برچسب بی دینی زده می شود که این عمل بدینجا رسیده که خیل عظیمی از مردم دین گریز و بعضاً منکر امام زمان (عج) شده اند و مطمئناً این نیز قلب امام زمان(ع) را به درد می آورد. آخر این انقلاب چه ثمره ایی داشت برای ما؟ لطفاً منطقاً جواب دهید؟ اگر این نظریه ها را رد می کنید پس حال که مردم به خیابانها آمده اند کار درستی است؟
- [سایر] به نام ایزد قادر وتوانا "وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَی رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ" انبیا با پیش آمدن هر مشکلی، به درگاه خداوند شتافته و گشایش آن را از پروردگار خویش خواستار میشدند. دین مبین اسلام حقانیتی است که برهمگان ، مسلمان وغیر مسلمانان اثبات گردیده ، غیر مسلمانان نیز با تحقیق دریافته اند که کاملترین دین اسلام است و اگر برزبان جاری نکرده اند دردل و وجود خویش به این حقیقت رسیده اند. اما در جامعه ی اسلامی گاه مسائلی رخ می دهد که عقل ناقص ما قابلیت پذیرش آنرا ندارد و بسیار افرادی هستند که با کوچکترین موضوعی به دین اسلام شک می نمایند . اکنون وظیفه ی ما درقبال اینگونه موارد سخت و مشکل می شود وباید باتوجه به آیات قرآنی وروایات اهل بیت (ع) بتوانیم پاسخگوی ذهن جوانان باشیم. در شهر من ودرمحله ای که من زندگی می کنم یک روز در مسجد ناخودآگاه جمله ای از یکی از جوانان مسجدی مومن ومتهعد شنیدم که موی بربدنم راست گردید ولرزه براندامم افتاد. صحبت روی موضوعی خاص بود وآنها متوجه من نبودند ، گفتند درمحله ی ما بهترین افراد را که هم از لحاظ مذهبی وهم از لحاظ اجتماعی زبانزد هستند نام ببرید. نام چندین نفر برده شد، ازمیان این شش نفر نام چهار نفر برده شدکه انها دارای اولاد نبودند . سید محمد حسین فرزند روحانی محل سید محمد حسین بازنشسته ی آموزش وپرورش دارای همسر فرهنگی ایشان امام جماعت مسجد هستند روزهای جمعه مدت طولانی است که دعای ندبه را می خواانند. سید حسن فرزند سید مهدی قرآن خوان ودعا خوان سید حسن روضه خوان مجالس است فردی مومن ومتهعد وآرام ومظلوم. بهزاد نوحه خوان ومرثیه خوان اهل بیت (ع) ایشان با صدذای دلنشین خویش عزادران را مورد لطف قرا می دهد حتی به دیگر شهرستانها نیز عزیمت می کند ودرمجالس مرثیه سرایی می کند. احمد فرزند خانواده ای مومن ومذهبی آموزگار فرمانده پایگاه مقاومت ، از اعضاء هیئت امناء مسجد و... حال جوانها می گفتند آیا بهتر ازاین افراد درمحله ی ما وجود دارد؟ پس چرا خداوند حاجت اینها رابرآورده نمی کند ؟ به پزشک مراجعه کرده اند ولی ... من که خود نیز ازجمله ی این افرادی هستم که به هردری زده ام (دعای شیخ بهایی , دعای شیخ رضی ؛ دعای شیخ عباس قمی ، توصیه های مراجع اعظام بویژه مرحوم بهجت، دعای امام زمان(عج) و...)وهنوز بعد از 14 سال ازدواج فرزندی ندارم ، تصمیم گرفتم برای اینکه جوانان عزیز دردل خود خدای نکرده به دین اسلام شکی نمایند ظاهر خودراتغییر دهم دیگر به مسجد نروم از بسیج دوری جویم درمراسم اهل بیت (ع) کمتر حضور پیدا کنم درمراسم همه هفته یدعای ندبه شرکت نکنم . چرا که جوانان می گفتند آنها که هیچ گونه علاقه ای به اسلام ندارن وعلناً منکر دعا و عزاداری ونماز جماعت می شوند زودتر به حوائج خود می رسند. چرا باید همیشه اسلام بگوید مصلحت این است! در آخرت پاداش می گیرید؟ این دنیا را با آخرت عوض نکنید؟ یک روز درمراسم دعای ندبه نگاه کردم بالله خواهران زیادی حضورداشتند وفقط چهار نفر مرد حضورداشتند که آنهای بودن که صاحب اولاد نبودند. آیا بهتر نیست ما برای گمراه نشدن جوان ها دیگر در این مراسمات شرکت نکنیم؟ شاید هم عیب درونی داریم که خود نمی بینیم؟
- [سایر] یا اله العاصین سلام علیکم (فوری - خانوادگی - طلاق) با توجه به اینکه فرمودید مختصر من نیز سعی کردم به اختصار مشکل را خدمتتان عرض میکنم ولی شرمنده که طولانی شد. با توجه به اینکه بسیار مصتعصل هستم در صورت امکان سریعتر پاسخ بفرمایید. 1. من 32 سال دارم. 2. 2 سال پیش با خانمی که 2 سال از من کوچکتر است ازدواج کردم.جفتمان مذهبی و تحصیلکرده و خانواده های خوب. 3. از همان اوایل متوجه شدم که باید مراقب حساسیتهایی باشم. 4. بعد از مدتی دعواها شروع شد. بر سر چی ؟ هیچی. مسایل بسیار پیش پا افتاده. 5. در واقع ما مشکل و اختلاف بزرگی در زندگی نداریم. لذا در مورد مشکلات و اختلافاتمان میگویند چشم خورده اید ! 6. بعد از گذشت مدتی از دعواها و شدت گرفتن به روان شناس مراجعه کردیم و تشخیص افسردگی داد و داروهایی مربوطه را داد و گفت که پیش مشاور نیز برویم. 7. الان مدت 10 ماه است که از این قضیه میگذرد. بعد از مدتی دکتر داروهای افسردگی را قطع کرد و مشاوره را ادامه دادیم. 8. خلاصه ای از انچه از جلسات مشاوره در مورد مشکلات بود را میگویم: 9. اولا 90 درصد مشکلات از خانم من است و بسیار از جلسات به صورت خصوصی فقط با ایشان است. 10. مادر ایشان در دوران کودکی برخورد نامناسبی با ایشان داشته 11. سعی میکرده بچه ها را مجبور به انجام تصمیمات خود کند که البته خانم من خیلی زیر بار نمیرفته. 12. به علت وجود یک برادر کوچکتر که مشکلات زیادی ایجاد میکرده و ظاهرا مشکلات عصبی داشته و بسیار بداخلاق، بد دهن، زورگو و شر است بیشتر توجه مادر به ایشان بوده و حقوق بچه های دیگر برای جلب رضایت او پایمال میشده. 13. لذا همسر من نیز از سن 12 تا 25 سالگی با مادر بیگانه بوده و بیشتر پناهش خاله اش بوده است. 14. حال او مرا در کنار گوشه ای از خاطراتش میداند. 15. هر توصیه ای را به معنی امر کردن میداند و احساس میکند از بالا داری با او برخورد میکنی و دچار چالش میشود. اگرچه که یک شوهر گاها اجازه دارد از بالا درخواستهایی هم داشته باشد. 16. کمال گرا و ایده ال گراست لذا توقعش از افراد، رفتارشان، تمیزی خانه و غیره بسیار بالا و مشکل ساز است. 17. در کنار این همه جلسات اگرچه روابط ما خیلی بهتر شده ولی هنوز هم از سطح استاندارد بسیار پایینتر است و گاها دعواها شدیدی صورت میگیرد. 18. در واقع من هم خلی زن ذلیل شده ام که روابط بهتر شده ولی همین دیروز برای چندمین بار مرا زد. 19. گاها برخوردهایش مرا تا حد جنون عصبانی میکند و این در حالی است که من انسان بسیار آرامی بودم. 20. اخیرا نیز دکتر گفته که دوباره دچار افسردگی شده است. 21. مدتها پیش به فکر طلاقش افتادم ولی به دلایلی این کار نکردم. یکی ترس از خدا. دوم اینکه اگر او را طلاق دهم نابود میشود. سوم به امید اصلاح. چهارم شاید اشکال از من است و من هستم که او را عذیت کردم و به اینجا کشاندم و خودم نمیفهمم. پنجم ترس از شرایط خودم بعد از طلاق. 22. لازم به ذکر است برخورد ظاهری ایشان با آشنایان بسیار خوب است و بسیار عاطفی است. 23. با توجه به جدایی از مادر مهارتهای زندگی را در سطح پایینی دارد. حتی در کارهای خانه من به شدت کمک میکنم تا انجام شوند. 24. بسیار مرا دوست دارد. من هم او را دوست دارم البته بسیار کمتر از قبل. 25. در واقع او یک انسان غیر متعادل است. 26. او قبل از ازدواج هم مشکلاتی داشته و به روانپزشک و مشاور مراجعه کرده است چنانچه در دوره عقد کردگی هم داروهای اعصاب استفاده میکرد. 27. برادران او هم حساس هستند و تحت نظر مشاور و روانپزشک هستند. سوالات من : 1. چه کار کنم؟ حیران مانده ام؟ 2. طلاق در چه مواردی لازم است؟ 3. آیا طلاق دادن او مخالف رضای خدا و مروت است؟ 3. آیا زندگی با او مورد رضای خدا و صلاح است ؟ آیا اجری دارد؟ آیا عاقلانه است؟ 4. اگر او را طلاق دهم در مورد عاقبت خودش و خانواده اش مسؤل هستم ؟ 5. آیا استخاره در این مورد جا دارد؟ برادر عزیز، دوست دارم خدا خودش دهان باز کند و بگوید چه کنم تا آن کنم. یا صاحب الزمان با تشکر