کاربر محترم؛ همان گونه که می دانید؛ ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل‏ جامعه و اجتماع است و دارای آثار و نتایج ‏بسیاری؛ از جمله: ارضای یکی از نیازهای اساسی و غریزه جنسی انسان، تولید مثل و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاک‏دامنی و عفاف و... است. در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان حافظ نیمی از دین معرفی شده است. جنبه‏های اجتماعی مسئله ازدواج، مطلب مهمی است، ازدواج و تشکیل کانون‏ خانوادگی ایجاد کانون پذیرائی نسل آینده است، و سعادت نسل های آینده‏ به آن بستگی کامل دارد. دست توانای خلقت برای ایجاد و بقا و تربیت نسل های آینده وابستگی نیرومند زن و شوهری را از یک طرف و وابستگی پدر و فرزندی را از طرف دیگر به وجود آورده است. عواطف اجتماعی و انسانی، در محیط زندگی رشد می‏کنند، روح کودک را حرارت محیط فطری و طبیعی پدر و مادر نرم و ملایم می‏کند. [1] بنابراین، یکی از دلایل تشریع ازدواج در دین اسلام ارضای غریزه جنسی است که این با ازدواج موقت نیز قابل برطرف شدن است، علاوه بر این که ازدواج موقت از سنت و عمل به آن مستحب است[2] و اگر امروزه به این مسئله توجه شود و به صورت قانون مند در بیاید تحقیقاً از بسیاری از محرمات جلوگیری خواهد شد در حدیثی آمده است: ازدواج موقّت، جز رحمتی از جانب خدا نبود، که امّت محمد (ص) را بدان وسیله مورد لطف قرار داد، و اگر منع خلیفه نبود، کسی دچار زنا نمی‏شد، جز جماعتی از مردم که چیزی برای حفظ ناموس خود از راه حلال نداشتند،[3] اما در عین حال ازدواج دائم دارای آثار، برکات و منافع بسیاری است که ازدواج موقت آنها را ندارد. به هر حال آنچه که توضیح آن ضروری به نظر می رسد؛ این است که ازدواج به خودی خود مستحب است، مگر این که عذوبت موجب ارتکاب حرام شود که در آن صورت واجب می شود. برای آگاهی بیشتر در این باره می توانید نمایه های زیر را مطالعه کنید: فلسفه ازدواج در اسلام، 1300 (سایت: 1283) . ازدواج موقت (متعه) و شرایط آن، 574 (سایت: 627) . ازدواج موقت و استطاعت مالی، 2960 (سایت: 3740) . [1] اقتباس از سؤال 1300 (سایت: 1283)، برای آشنایی با فلسفه ازدواج به همین شماره در سایت مراجعه کنید. [2] من‏ لا یحضره‏ الفقیه، ج 3، ص 463 ، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ق. [3] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 30، ص 601، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.
اگر شخصی از نظر مالی توانای ازدواج دایمی را داشته باشد ولی به هر دلیلی نخواهد ازدواج دایمی داشته باشد اگر برای ارضای جنسی خود دست به ازدواج موقت بزند آیا عواقب اخروی دارد؟
وچون گفته میشود ازدواج دایمی ثواب دارد آیا ازدواج موقت نیز برای ما در آخرت کار ساز است؟مرجع سیستانی
کاربر محترم؛ همان گونه که می دانید؛ ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل جامعه و اجتماع است و دارای آثار و نتایج بسیاری؛ از جمله: ارضای یکی از نیازهای اساسی و غریزه جنسی انسان، تولید مثل و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاکدامنی و عفاف و... است. در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان حافظ نیمی از دین معرفی شده است. جنبههای اجتماعی مسئله ازدواج، مطلب مهمی است، ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی ایجاد کانون پذیرائی نسل آینده است، و سعادت نسل های آینده به آن بستگی کامل دارد. دست توانای خلقت برای ایجاد و بقا و تربیت نسل های آینده وابستگی نیرومند زن و شوهری را از یک طرف و وابستگی پدر و فرزندی را از طرف دیگر به وجود آورده است. عواطف اجتماعی و انسانی، در محیط زندگی رشد میکنند، روح کودک را حرارت محیط فطری و طبیعی پدر و مادر نرم و ملایم میکند. [1] بنابراین، یکی از دلایل تشریع ازدواج در دین اسلام ارضای غریزه جنسی است که این با ازدواج موقت نیز قابل برطرف شدن است، علاوه بر این که ازدواج موقت از سنت و عمل به آن مستحب است[2] و اگر امروزه به این مسئله توجه شود و به صورت قانون مند در بیاید تحقیقاً از بسیاری از محرمات جلوگیری خواهد شد در حدیثی آمده است: ازدواج موقّت، جز رحمتی از جانب خدا نبود، که امّت محمد (ص) را بدان وسیله مورد لطف قرار داد، و اگر منع خلیفه نبود، کسی دچار زنا نمیشد، جز جماعتی از مردم که چیزی برای حفظ ناموس خود از راه حلال نداشتند،[3] اما در عین حال ازدواج دائم دارای آثار، برکات و منافع بسیاری است که ازدواج موقت آنها را ندارد. به هر حال آنچه که توضیح آن ضروری به نظر می رسد؛ این است که ازدواج به خودی خود مستحب است، مگر این که عذوبت موجب ارتکاب حرام شود که در آن صورت واجب می شود. برای آگاهی بیشتر در این باره می توانید نمایه های زیر را مطالعه کنید: فلسفه ازدواج در اسلام، 1300 (سایت: 1283) . ازدواج موقت (متعه) و شرایط آن، 574 (سایت: 627) . ازدواج موقت و استطاعت مالی، 2960 (سایت: 3740) . [1] اقتباس از سؤال 1300 (سایت: 1283)، برای آشنایی با فلسفه ازدواج به همین شماره در سایت مراجعه کنید. [2] من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 463 ، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ق. [3] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 30، ص 601، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.
- [سایر] با سلام. من مدت ها پیش مقداری پول به فقیر دادم و نیتم تنها انفاق و کمک بود همین! الان باید مقداری ردمظالم بدهم یا از جانب کسی که پولی از من میخواهد و امکان دسترسی به او را ندارم باید صدقه بدهم آیا میتوانم آن مقدار پول را که قبلا به فقیر داده بودم اینطور به حساب بیاورم و بگم ثواب کل پول برای کسی که از من پول میخواهد و آیا اینگونه حسابم پاک میشود؟ آقای سیستانی مرجع تقلید من است
- [سایر] 1. آیا مرجعیت از شرایط ولی فقیه است؟ مثلا زمان انتخاب آیت الله خامنه ای به ولایت فقیه ظاهرا این حکم در نظر گرفته نشده است! 2. آیا این درست است که مرجع هر فتوایی که می دهد ثواب دارد، حتی اگر این حکم درست نباشد؟ اگر این طور است، آیا شریح قاضی که فتوای فتل امام حسین (ع) را دادند نیز ثواب دارد؟
- [سایر] بیش از یک سال با دختری شیعه ارتباط و علاقه داشتم، البته خودم بر کیش و مذهب دیگری هستم. ما یک بار ارتباط جنسی داشتیم و بعد از آن دیگر نه، در نتیجه او الان باکره نیست. روزی او داستانش را به پدرش گفت و پدرش ممانعت کرد که دیگر با من تماس داشته باشد. ما می خواهیم ارتباط جنسی بیشتری در قالب متعه داشته باشیم، اما من نمی توانم این را از پدرش بخواهم چون می دانم پاسخ اش منفی است، ولی آن دختر می گوید در صورتی به این کار اقدام می کند که آیت الله خامنه ای یا سیستانی این اجازه را بدهند. حال آیا ما می توانیم ارتباطات جنسی بیشتری در قالب متعه بدون اجازه پدرش داشته باشیم؟
- [سایر] مذهب اینجانب شیعه است و تقریبا به قواعد دینی عمل می کنم. مثلا به طور منظم نماز می خوانم و تا حد امکان قرآن نیز می خوانم، ولی کمتر به حجاب معتقدم. من شرایط خاصی از لحاظ خانوادگی دارم. پدر مادرم وجه ی اجتماعی خوبی ندارند و همینطور اخلاق و برخورد اجتماعی بدی دارند. و هیچگونه حمایت مالی از من نمی کنند و حتی تا جایی که بتوانند در کارم و تحصیلم اخلال ایجاد می کنند. من با همه ی رنج و مشقت و سختی خودم را تا این مرحله از زندگی پیش بردم. تا اینکه برای من موقعیت ازدواج پیش آمده که خوشبختانه آن آقا همه شرایط من را پذیرفته اند. لازم به ذکر است که ایشان هیچ ضعفی ندارند و تک پسر یک خانواده مرفه و تحصیل کرده هستند.که خودشان هم تحصیلات عالیه دارند و دارای موقعیت اجتماعی خوبی میباشند. اما متاسفانه مذهب ایشان الحق (اهل حق ) است. ایشان دارای اخلاقی بسیار پسندیده و نیکو هستند. می گویند حاضر هستند نماز بخوانند و روزه بگیرند و احکام شیعیان را رعایت کنند اما حاضر نیستند عنوان مذهب خود را تغییر دهند.فکر می کنند با این کار اصالت خود را از دست میدهندو این در حالیست که به مذهب من بسیار احترام می گذارند.حال سوال من این است که ازدواج ما موردی دارد؟ آیا می توان به امید اصلاح بعد از ازدواج اقدام به ازدواج کرد؟ در ضمن من نگران این هستم که شاید دیگر موقعیت به خوبی ایشان از لحاظ اجتماعی پیش نیاید. مرجع تقلید من آیت الله سیستانی هستند.
- [سایر] السلام علیکم ورحمة الله و برکاته. اللهم صلی علی محمد و آل محمد. پدیده متعه (صیغه) با سرعت پیشرفت کرده نه تنها در ماکسرMakassar)) بلکه در شهر ما پاره پاره Parepare)نیز همین طوری است. صیغه در بین دانشجویان در این شهر می توان گفت نوعی فحشاء و بی بند و باری است. طبق گزارش از یکی از دانشجویان، یکی از هم اتاقی های او در یک زمان با سه زن صیغه کرده. از همان دانشجو شنیدم که پدر یکی از دختران دانشجو وقتی با خبر شد که دخترش به عقد موقت دوستش در آمده بسیار ناراحت شد. و دختر از همسر صیغه ای خود درخواست نکاح دائم کرده تا بلکه بتواند از پدرش را از این ناراحتی نجات دهد. ولی شوهر به دلیل اینکه صرفا عقد موقت بین آن وجود داشته است و تعهد و قرار دادی بر عقد دائم نداشته اند ،این در خواست را رد کرده است. نکته جالب توجه این که یکی از اساتید اینجا به دانشجویان و شیعیان گفته است:" که اگر زنی درخواست متعه مردی را رد کند، در گمراهی است و باید او را ترک کرد. همچنین مرد و زنی که بدانند نکاح متعه مباح و حلال است، واجب است که به آن عمل کنند. این سخنان دست آویزی برای دانشجویان مرد شده است تا با هر دختری که دلشان خواسته باشد متعه کنند. و دختران دانشجو دلیلی برای رد این درخواست نداشته باشند و مجبور باشند تن به این کار بدهند. در حالی که من شنیده ام تنها نکاحی که زن در آن مختار است متعه می باشد. ولی طبق سخنان این فرد زن در رد کردن در خواست متعه اختیاری ندارد و مجبور است بپذیرد. لذا زنان بسیار رنج می برند زیرا از یک طرف می خواهند به آیین اهل بیت (ع) عمل کنند و از طرف دیگر می ترسند با مردی که دوست ندارند متعه کنند. از حضرت عالی درخواست می کنم نظر خود را در باره اعتبار و صحت مطالب و دلائل (نقلی) که این فرد گفته بیان کنید. آیا واقعا مراجع تقلید در ایران همین نظر را دارند ؟ شرایط صحیح متعه چیست؟ والسلام علیکم.
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.
- [سایر] آقای مرادی سلام. وقتتون به خیر. عرض کنم حضورتون که بنده مدته 2 ساله که \"قراره\" با شخصی ازدواج کنم. با ایشون در دانشگاه آشنا شدم. دلیل اینکه تا حالا عقد نکردیم مخالفت خانواده ایشون به دلیل تفاوت سطح اقتصادی بوده.و البته پدر ایشون استاد دانشگاه و پدر من دوره ابتدایی (ششم ابتدایی) رو فقط گذروندن. خانواده ایشون این مخالفت رو از همون ابتدای امر عنوان کردن و دلیلشون این بوده که شما دو نفر نمی تونین با هم زندگی کنین و دوام زندگیتون به 1 سال هم نمی رسه.( با توجه به همون تفاوتها) توجه کنین که این نظر رو در صورتی صادر کردن که شناختی نسبت به من یا خانواده ام نداشتن و صرف وجود این تفاوتها مخالفت کردن. طبق قاعده ی \" هم کفو بودن\" که البته چون من و آقا پسر بر این عقیده بودیم که هم کفو بودن به لحاظ عقیده و ایمان و طرز تفکر در موارد مورد بحث در ازدواج و ... و نه در موارد اقتصادی و از این دسته؛ فکر می کردیم که کار اشتباهیه که ما هم با اونا هم آهنگ بشیم و قطعا ما رو هم در برابر این عکس العملمون باز خواست خواهند کرد، به همون اندازه که آنها رو به علت عذری که آوردن و در چارچوب اسلام نمی گنجه. می خوام بگم که ما این طور فکر می کنیم که اگه عرف جامعه با اونچه که پیغمبر ( ص )به ما دستور دادن نمی خونه، معنی اینکه در احکام موجود در رسالات نوشته شده \" عرفا و شرعا\" چیه؟ این شرع که پیامبر گذاشته بودن بر عرف موجود در جامعه غلبه نداره؟ اصولا منظور عرفی که بر پایه ی شرع باشه و در \" جامعه اسلامی \" عرف باشه مد نظر نبوده؟ صحبت دیگه ای که دارم اینه که در حدیثی از پیغمبر( ص ) خوندم که بدین مضمون بود : یاری کسی که به قصد دوری از محرمات و باعتماد به خدا و بامید ثواب ازدواج کند بر خدا لازم است. البته من نمی دونم شرایطی که اینو فرمودن چی بوده، ولی دیگه کم کم دارم شک می کنم که اگه ما داریک خیر رو انجام می دیم که پس چرا به نتیجه نمی رسیم! در واقع دارم شک می کنم که شاید باید این ازدواج را لغو کنم. ضمن اینکه این نکات رو هم خوبه بگم: 1- ما بعد از اینکه با کسانی که می شناختیم مشورت کردیم، دیدیم که درست فکر می کردیم و به اقدام بدون خانواده ایشون فکر کردیم( پدر ایشون بهشون گفتن که ما چون به صلاح نمی بینیم کاری برات انجام نمیدیم، تو هم هر کاری می خوای خودت انجام بده. از جانب ما محدودیتی از این نظر نداری، که احتمالا راضی به این امر نیستن ولی چاره دیگه ای هم ندیدن) 2- یه موردی که خیلی خانواده شون بهش اشاره می کنن اینه که : عشق چشم و عقلتونو کور کرده! من کتمان نمی کنم که بعد از 2 سال حتی احساس وابستگی ممکنه بوجود اومده باشه، ولی مطمئنم که کاملا حواسم بوده به احساساتم هیچ بهایی ندم، مگر در مواردی که می خواستم ببینم آیا فلان مدل احساسی آقا اذیتم می نه یا مواردی از این قبیل... که همه موارد سعی شده با قاعده های موجود در زندگی هر دومون ( دستورات اسلام +عقل) چک بشه. اینه که اولا مطمئنم شروع رابطه با احساسات نبوده و ادامه پیدا کردنش هم به این دلیل نبوده. 3- یه چیزی که خیلی نگرانم می کنه و باعث شده در مواردی که صبرم رو داشتم از دست می دادم، باز خودم رو ملزم به ادامه این رابطه بدونم این نکته بوده که من و ایشون نعمتهایی بودیم که خداوند به همدیگه نشونمون داده و اینکه بدون دلیل موجه پس بزنیمشون احتمالا عواقب سوئی هم در این دنیا و هم ان دنیا گریبانمون را خواهد گرفت. 4- خانواده ایشون و مخصوصا مادرشون کاملا درگیر تفاخر نژادی و تجمل زندگی و ... هستن و من احساس می کنم دلیل مخالفتشون هم دقیقن اینه که ما با این مدل مچ نیستیم، کما اینکه پسرشون هم از این مدل همواره ناراضی بودن. و اصولا هم چون بنده فکر می کنم که نارضایتیشون از این جهته، با تنها اومدن آقا پسر برای انجام مرسم موافقت کردم و چون همه دلایل بر پایه ی اصول و عقاید ایمانی و اسلامی مون بوده خانواده من هم به این امر راضی شدن و ازمون حمایت می کنن. نکته ای که هست اینه که خانواده ایشون علاوه بر اینکه برای پسرشون به خواستگری هم نمیان، اصولا این رابطه رو جدی نمی گیرن و اگر حرفی هم به میون بیاد مراسم رو به داد زدن یا مسخره کردن برگزار می کنن. وضعیتی که الان موجوده اینه که ایشون خارج از کشور مشغول به تحصیل هستن. بنا بر توافق 1 ماهه دیگه می خواست بیان که عقد کنیم، که مادرشون این طور گفتن که : من تا 1.5 ماهه دیگه مسافرتم و تو هم حوالی شهریور بیا که ما خودمون هر کاری لازمه بکنیم. با توجه به سابقه ای که در مورد این رابطه در طول این 2 سال و کلا در زندگی خانوادگیشون در طول 26 سال این آقا، حدس بر اینه که برنامه شون این خواهد بود که 1 ماهی هم که ایشون به ایران میان رو وقت کشی کنن که به تصور خودشون\" بالاخره یا من منصرف می شم از روی اذیت شدن ها، یا پسرشون سر عقل میاد!\" و من نمی دونم که موافقت کنم با اینکه تا شهریور هم صبر کنیم یا نه! ضمن اینکه اولا دلیل اینکه می خوایم سریعتر عقد کنیم اینه که \" بر ما که معلوم شده می خوایم با هم ازدواج کنیم، پس دیگه دلیل موجهی برای نا محرم بودن و با هم رابطه داشتن نداریم.\" از طرفی هم پدرم اینقدر آمادگی ذهنی برای هضم کردن اینکه بندا در چنین شرایطی با ایشون موقتا محرم باشیم ندارن. و من شدیدا در این باره هم نگرانم. و ثانیا احتمال اینکه ایشون بیانو تا روزهای آخر خانواده شون سر بدوننمون زیاده! کما اینکه قبل از سفر ایشون تا روز آخر پدر ایشون بهشون نگفتن که نظرشون چیه!(ایشون عید فطر سال گذشته رفتن)و اون روز هم دیگه هیچ کاری نمیشد کرد. فکر می کنم که زیاد صحبت کردم اگه راهنماییم کنین که هم ذهنم کمی شفاف تر شه نسبت به طرز فکرم و اون احادیث با توجه به اینکه در این زمینه علم لازم رو دارین ممنون میشم. چون واقعا احساس می کنم فلسفه زندگیم داره می پیچه به هم! و دیگه قدرت تصمیم گیری ازم گرفته میشه :cry مچکرم در پناه حق