منشأ پیدایش خون حیض، مربوط به احتقان و پر خون شدن عروق رحم، سپس پوسته پوسته شدن مخاط آن، و جریان خون‌های موجود است. وجود خون حیض و عادت زنانگی لازمه ساختمان و عملکرد دستگاه‌های بدن یک زن سالم است و خارج شدن آن علی‌رغم دردها و ناراحتی‌ها و زحمت‌هایی که برای زن دارد یکی از الطاف بزرگ خدای مهربان نسبت به زنان است. اما این خروج که همراه با دردهای شدید و مشکلات دیگری برای زنان است، لازمه جهان ماده و طبیعت است؛ زیرا این قانون طبیعت و عالم ماده است که همواره شب با روز، نفع با ضرر، آسایش با سختی، خوشی با ناراحتی، شادی با غم و ....به هم آمیخته باشد و تفکیک آنها از یکدیگر در جهان ماده و طبیعت امکان ندارد. دقت شود آیه تنها می‌فرماید این خون‌ریزی موجب رنج می‌شود نه این‌که خداوند به جهت این رنج زنان چنین سیستمی را طراحی کرده است.
در آیه شریفه 222 سوره بقره میخوانیم: (و سؤال کنند از تو درباره عادت ماهانه زنان، بگو: آن رنجی است برای زنان). آیا عادت ماهانه چیزی بجز نشان دهنده کار دستگاه تناسلی زنان و نتیجه طبیعی کارکرد هورمونهای خاص نیست؟ آیا مراد از این ریزش خون رنج برای زنان است. اگر اینطور است آیا خدای بد جنسی نداریم؟
منشأ پیدایش خون حیض، مربوط به احتقان و پر خون شدن عروق رحم، سپس پوسته پوسته شدن مخاط آن، و جریان خونهای موجود است. وجود خون حیض و عادت زنانگی لازمه ساختمان و عملکرد دستگاههای بدن یک زن سالم است و خارج شدن آن علیرغم دردها و ناراحتیها و زحمتهایی که برای زن دارد یکی از الطاف بزرگ خدای مهربان نسبت به زنان است. اما این خروج که همراه با دردهای شدید و مشکلات دیگری برای زنان است، لازمه جهان ماده و طبیعت است؛ زیرا این قانون طبیعت و عالم ماده است که همواره شب با روز، نفع با ضرر، آسایش با سختی، خوشی با ناراحتی، شادی با غم و ....به هم آمیخته باشد و تفکیک آنها از یکدیگر در جهان ماده و طبیعت امکان ندارد. دقت شود آیه تنها میفرماید این خونریزی موجب رنج میشود نه اینکه خداوند به جهت این رنج زنان چنین سیستمی را طراحی کرده است.
- [سایر] سلام علیکم! در علوم پزشکی و روانشناسی میگویند احتلام در آقایان و قاعدگی در بانوان امری کاملاً طبیعی است؛ یعنی جزئی از ساختار بدن آنها و اتفاقاً نشانه سلامت دستگاه جنسی در آقایان و سلامت رحم در بانوان است. اما ما در روایات داریم که ائمه(ع) جنب نمیشدند و دختران انبیا(ع) نیز حیض نمیشوند. حال با توجه به این روایات، سؤال من این است که اگر احتلام در مردان و قاعدگی در زنان، امری طبیعی و جزء ساختار بدن آنهاست چرا ائمه(ع) احتلام نداشتند؛ و حضرت فاطمه(س) و سایر دختران انبیا(ع) قاعدگی نداشتند؟! آیا ساختار بدنی آنها با ما متفاوت بوده است، یا مسئله دیگری است؟! مخصوصاً اینکه ما میگوئیم که جنبه بشری آن بزرگواران با ما تفاوتی ندارد. در جنبههای معنوی و روحانی با ما متفاوت هستند. اگر ساختار بدنی آنها با ما متفاوت بوده، چه تفاوتی داشته؟! مثلاً تا آنجا که من میدانم خون حیض به خاطر تخریب دیواره رحم در هر ماه و جایگزینی دیواره جدید است. حال در مورد حضرت فاطمه(س) اصولاً این اتفاق نمیافتاده یا نه این اتفاق میافتاده، اما دیواره تخریب شده به شکل دیگری دفع میشده؟! یا برای مثال در مورد احتلام به لحاظ پزشکی میگویند وقتی منی بدن از طریق آمیزش دفع نشد اضافی منی تولیدی از طریق احتلام شبانه دفع میشود. حال آیا بدن ائمه(ع) در دوران مجردی اصلاً منی تولید نمیکرده یا تولید میکرده اما دفع نمیشد؟! اگر دفع نمیشد پس چه اتفاقی میافتاد؟! البته بنده از برخی از اساتید اخلاق شنیدهام که پسری که ذهنش مطلقاً مطلقاً پاک باشد جنب نمیشود و جنب نشانه آلودگی ذهن است. مخصوصاً اگر احتلام کسی با دیدن خواب همراه باشد. حتی شنیدهام از قول برخی از اولیاء الله که آنها نیز در طول عمرشان هرگز احتلام شبانه نداشتند. البته میتوان برای این قول این اساتید اخلاق موید روائی نیز آورد. در دعائی که برای جنب نشدن در مفاتیح است که البته از منابع حدیثی گرفته شده است میخوانیم: (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خِفْتَ الْجَنَابَةَ فَقُلْ فِی فِرَاشِکَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الِاحْتِلَامِ وَ مِنْ سُوءِ الْأَحْلَامِ وَ مِنْ أَنْ یَتَلَاعَبَ بِیَ الشَّیْطَانُ فِی الْیَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ). حال در اینجا اولاً خوابهای جنسی به خواب سوء تعبیر شده است؛ ثانیاً احتلام ناشی از بازی شیطان است. پس میتوان گفت که واقعاً احتلام عملکرد طبیعی بدن و نشانه سلامت دستگاه جنسی نیست. بلکه این نشان از نوعی تسلط شیطان بر ما دارد. پس ائمه(ع) و شاید برخی از اولیاءالله که شیطان بر آنها هیچ تسلطی ندارد و به مقام مخلصین رسیدهاند؛ محتلم نیز نمیشوند. نظر شما چیست؟!
- [سایر] بنا به نظر مفسّرین و علماء شیعه، آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) که بخشی از آیه 3 سوره مائده هست، جدا از صدر و ذیل همان آیه نازل شده، و در مورد خلافت حضرت علی (ع) و ماجرای غدیر نازل شده. امّا این سخن به 4 دلیل صحیح نیست: دلیل اوّل: در جواب این سؤال که (چرا صدر و ذیل آیه در مورد گوشتها و مأکولات حرام است؟) اینطور جواب میدهند که حکم مأکولات حرام در 3 آیه دیگر قرآن قبلاً نازل شده بوده، دو بار در مکّه و یک بار در مدینه (نحل 115، بقره 173، انعام 145). و در نتیجه دیگر اکمال دین معنا نخواهد داشت؛ چون آن مطلب قبلاً ابلاغ شده بود. امّا سؤال اینجا است که همین سخن در مورد خلافت و وصایت حضرت علی هم صادق است؛ یعنی از همان روز (انذر عشیرتک الاقربین) و حدیث یوم الدّار مطلب بیان شده بود، و در جای جای قرآن هم چندین بار آمده، مثل آیه ولایت، آیه اولی الامر و غیره. پس آن استدلال که اکمال دین را به ولایت میداند باطل خواهد بود. دلیل دوم: اگر بگوییم با ابلاغ و اثبات ولایت بود که دین کامل شد مشکل دیگری هم به همراه دارد، و آن این است که اگر مسألهی ولایت امری بسیار مهم و کلیدی بود چرا سایر احکام و امور که اهمّیّت کمتری داشتند بر آن مقدّم شدند و این مسئله حیاتی مؤخّر از همه واقع شد؟ به عبارت دیگر، دین زمانی کامل میشود که تمام احکام و عناصر آن بیان شود، و آخرین حکم و جزئی که بیان میشود لزوم ارزش و اهمّیّت ویژهای ندارد، بلکه آنچه مایه اکمال دین است این است که تمام اجزای آن بیان شده باشد، و در این میان هر جزئی به اندازه هر جزء دیگر در اکمال دین تأثیر دارد، و نبودش باعث نقصان دین است. اینطور نیست که بگوییم اگر آخرین جزء باشد و هیچیک از جزای دیگر نباشند دین همچنان کامل است. در نتیجه تأکید روی اینکه فلان امر باعث اکمال دین شد موردی نخواهد داشت و نشانه اهمّیّت و ارزش آن امر نخواهد بود. بلکه همانطور که گذشت مهم کلّ مجموعه است، و معمولاً احکام و اجزای کلیدی و محوری و پایهای در اوّل رسالت تشریع و ابلاغ میشوند، مثل (قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا)، و آنچه در ادوار بعدی بیاید از نظر اهمّیّت در وهلههای بعدی قرار میگیرد. دلیل سوم: در آیه 5 همان سوره مائده آمده (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطیِّبَت وَ طعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب حِلُّ لَّکمْ...)، که طبق سیاق آیات اشاره به همان (الیوم) در آیه سوم است. در این آیه صریحاً میفرماید که امروز روزی است که حکم حلّیّت طیّبات و از جمله طعام اهل کتاب بر شما نازل شده. اگر بگوییم آن (الیوم) اوّل در موردی کاملاً جدا نازل شده و ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد این آیه نیز معنای خود را از دست میدهد و به طور کلّی آیات قرآن از هم گسیخته و بدون انسجام میشوند. دلیل 4: اینطور نیست که آنچه در آیه 3 سوره مائده در مورد مأکولات حلال و حرام آمده همهاش قبلاً نازل شده باشد، بلکه به طور خاص نام میبرد از (الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُترَدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ وَ مَا أَکلَ السبُعُ إِلا مَا ذَکَّیْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلی النُّصبِ وَ أَن تَستَقْسِمُوا بِالاَزْلَمِ) که در آن 3 آیه قبل به این تفصیل ذکر نشده بود؛ یعنی گر چه اینها تحت (میتة) یا (ما اُهِلَّ لغیر الله به) قرار میگیرند، امّا در همین آیه علاوه بر آن اجمال این تفصیل هم آمده، و دور از شأن قرآن است که شامل سخن حشو و تکرار بیمورد باشد. بلکه همین تفصیل متضمّن یک تازگی و ابلاغ جدید است، ولو در امور جزئی. و علاوه بر این در دو آیه بعدی (آیات 4 و 5 سوره مائده) امور دیگری هم در رابطه با مأکولات بیان میشود که قبلاً به هیچ وجه بیان نشده بود (حکم شکارِ سگهای شکاری و نیز طعام اهل کتاب)، و کلّ این احکام به عنوان مأکولات حلال و حرام بیان شدهاند. در نتیجه آن سخن که حکم مأکولات حلال و حرام قبلاً بیان شده بود و اینجا تازگی ندارد باطل است؛ زیرا در این آیات هم چند مورد جدید بیان شده، و هیچ استحالهای ندارد که همینها آخرین احکام نازله و باعث اکمال دین باشند. با توجّه به این 4 استدلال آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) نمیتواند در مورد ولایت حضرت علی باشد. اگر اختلالی در هر کدام از این 4 برهان مییابید لطفاً تذکّر فرمائید. با تشکر فراوان